حقوق فرزندان

حقوق فرزندان

شک نيست که
بزرگترين حق برعهده هر انساني پس از حق خداوند حق پدر و مادر است و لذا در آيات
قرآن مکرر پس از دستور توحيد در عبادت احسان و نيکي به والدين مورد تاکيد قرار
گرفته است ولي اهميت اين مطلب نبايد موجب شود که پدران و مادران حقوق فرزندان خويش
را فراموش کنند و آنها را ناديده بگيرند. غفلت از اين امر مهم موجب بروز مشکلات
اجتماعي بسيار پيچيده اي مي گردد که حل آنها نياز به صرف وقت وهزينه فراوان دارد و
شايد گاهي لاينحل بماند. مشکلات اجتماعي مانند بيماريهاي شخصي را بايد با پيشگيري
از بروز آن جلوگيري کرد.

بدون شک قسمت
اعظم هر جامعه اي را کودکان و جوانانتشکيل مي دهند گذشه از اين از نظر کيفي نيز
قمت عمده هر جامعه آنها هستند. بي توجهي به مسائل آنها به کل جامعه صدمه هاي غير
قابل جبراني مي زند.اکثر کارهاي انسان نشات گرفته از عوامل دروني است که پي ريزي
آنها اکثرا در کانون خانواده است گرچه محيط مدرسه و جامعه و اطرافيان نيز بسيار
موثر است ولي ريشه تحولات غالبا به عوامل تربيتي خانوادگي برمي گردد.

اسلام وتربيت
کودکان

روي اين اساس دين
مقدس اسلام اهميت فراواني به مساله تربيت کودک داده است. و نه تنها در بدو ولادت
که در ايام حمل بلکه قبل از آن و حتي در موقع اختيار همسر دستورات شارع مقدس اسلام
بيشتر متوجه فرزندان آينده است که چه محيطي براي تربيت آنها به وجود خواهد آمد.

بر اساس روايات
اهل بيت عليهم السلام همانگونه که والدين بر انسان حقوقي دارند که بايد رعايت شود
و اگر نشد عقوق به حساب مي آيد فرزندان نيز حقوقي دارند که عدم رعايت آنها عقوق
است. عقوق در اصل به معناي بريدن و شکافتن است. گويا کسي که رعايت حقوق واجبه پدر
و مادر يا ديگران را نمي کند و روابط را با آنها قطع کرده است.

از رسول خدا صلي
الله عليه و آله نقل شده که فرمود: يلزم الوالدين من العقول لولدهما مايلزم
الولدلهما من عقوقهما همانگونه که پدر 
مادر ممکن است مورد عقوق فرزندان باشند و به اصطلاح فرزند عاق والدين شود
فرزند نيز ممکن است مورد عقوق پدر و مادر باشد و آنها عاق او شوند.

از رسول خدا صلي
الله عليه و آله نقل شده که فرمود:يلزم الوالدين من العقول لولدهما مايلزم
الولدلهما من عقوقهما همانگونه که پدر  و
مادر ممکن است مورد عقوق فرزند باشند و به اصطلاح فرزند عاق والدين شود فرزند نيز
ممکن است مورد عقوق پدر و مادر باشد و آنها عاق او شوند.

و از امام صادق
عليه السلام روايت شده که فرمود برالرجل بولده بره بوالديه نيکي و احسان به
فرزندان مانند نيکي و احسان به پدر و مادر است.

در روايت ديگر
اکرموا اولادکم و احسنوا آدابهم يغفرلکم فرزند خود را گرامي بداريد و اخلاق خوب
بياموزيد خداوند گناهان شما را مي آمرزد.

مردي از امام
صادق عليه السلام پرسيد:به چه کسي احسان کنم؟ فرمود به پدر و مادرت. گفت: آنها
وفات کرده اند. فرمود:به فرزندانت احيان کن.

و امثال اين
روايات فراوان است که نشانگر اهميت و لزوم رعايت حقوق فرزندان در اسلام است.

حقوقي که در
اسلام براي فرزندان ذکر شده بعضي از آنها از نظر فقهي واجب است و حتي از نظر حقوقي
قابل پيگرد و تعقيب قانوني است و آن نفقه لازم او است و اين اختصاص به فرزندان
کوچک ندارد بلکه هر فرزندي واجب النفقه پدر و مادر است و هر پدر و مادري واجب
النفقه فرزندان. ولي ترتيب و شرايطي دارد که در رساله هاي عمليه ذکر شده است.

اجمال مطلب آن که
طبق فتواي حضرت امام در تحريرالوسيله بر انسان واجب است که در صورت تمکن نفقه لازم
فرزند از خوراک و پوشاک و مسکن در صورتي که او نيازمند باشد تهيه کند.

نامگذاري فرزندان

يکي از اين حقوق
نام گذاري است که در روايات زيادي انتخاب نام خوب براي فرزندان مورد تاکيد فراوان
قرار گرفته است.

مردي از پيامبر
خدا صلي الله عليه و آله پرسيد: اين فرزند من چه حقي بر من دارد؟ فرمود:تحسن اسمه
و ادبه و تضعه موضعا حسنا –نام نيکو برايش انتخاب کني و او را اخلاق و آداب نيکو
بياموزي و در جايگاه خوبي قرار دهي.

شايد منظور از
جمله اخير احترام گرامي داشتن فرزند يا به وجود آوردن محيط سالم براي زندگي او
باشد.

اميرالمونين عليه
السلام در نهج البلاغه مي فرمايد: حق الولد علي الولدان يحسن اسمه و يحسن ادبه و
يعلمه القرآن – حق فرزند بر پدر اين است که نام خوبي بر او نهد و او را خوب تاديب
و تربيت کند و قرآن بياموزد وشايد قرآن به معني مصدري باشد يعني خواندن بياموزد.

در روايتي ديگر
از رسول اکرم صلي الله عليه وآله نقل شده که فرمود: از حقو فرزند بر پدر سه چيز
است: نام خوب بر او نهد. و او را نوشتن بياموزد و چون به سن بلوغ جنسي برسد برايش
همسر اختيار کند.

از امام صادق
عليه السلام منقول است که فرمود: وتجب للولد علي والده ثلاث خصال:اختيار لوالدهتة
و تحسين اسمه و المبالغة في تاديبه

سه چيز براي
فرزند بر پدر واجب است که رعايت کند :1- در انتخاب مادرش دقت کافي به عمل آورد.
وشايد منظور از تضعه موضعا حسنا در بعضي روايات همين باشد 2-نام او را از  نام هاي خوب انتخاب کند 3-در تربيت و تاديبش
کوشش کافي بنمايد.

نامگذاري فرزند
از مسائلي است که در اسلام به آن اهميت فراوان داده شده است زيرا نام عنوان شخصيت
انسان است و اگر نامناسب باشد از نظر رواني تاثيرات سوء دارد. بطور کلي نامگذاري
فرزند هميشه حکايت از گرايشهاي جامعه دارد. در روايتي از امام رضا عليه السلام
پرسيدند:چرا عرب نام فرزندان خود را بنامهاي سگ پلنگ و يوزپلنگ و امثال آنها مي
گذارد فرمود: عرب جنگجو است و با اين نامها مي خواستند دشمن را به وحشت بياندازند.

در هر دوراني و
در هر جامعه اي نوع خاصي از نامگذاري شايع مي شود و هميشه حکايت از گرايشها ي
اجتماعي دارد. در دوران سياه گذشته ايرا سعي بر اين بود که نام هاي قديم پارسي را
در ميان مردم ترويج نمايند.يکي از فرهنگهاي اطلاعات عمومي چند صفحه بنامهاي دختران
و پسران اختصاص داده است که همه از همين قبيل است: هوشنگ و فريدون و …براي پسران
و شهناز و مهناز  و … براي دختران!!

ائمه اطهار عليهم
السلام نيز  به همين دليلي مردم را از بعضي
نام ها منع کردند با اينکه در اثر معناي نامناسبي ندارد ولي چون حکايت از شخصيت
هاي بدسابقه اي مي کند آنگونه نامها منع شده است مانند حارث و خالد و حکم و
اباالحکم و امثال آنها. و در روايت است که رسول خدا صلي الله عليه و آله نام اشخاص
و شهرها را اگر زشت بود تغيير مي دادو مي فرمود: نام خوب اختيار کنيد که روز قيامت
شما را به همي نامها مي خوانند.امام موسي ابن جعفر عليه السلام فرمود : اولين
احسان پدر بر فرزند اين است که نام خوبي براي او انتخاب کند.

بهترين نامها

طبق روايات اهل
بيت عليهم السلام راست ترين نام آن است که مشتمل بر عبودين خداوند باشد مانند
عبدالله و عبدالکريم و عبدالرحمان و افضل نامها نام پيامبران است و از همه برتر
نام رسول خدا صلي الله عليه و آله است. واضح است نامهايي مانند عبدالله و
عبدالرحيم و عبدالکريم و امثال آن که معناي همه آنها بنده خدا است راست ترين نامها
است و کودک هنوز هيچ لياقتي از خود نشان نداده که مستوجب مدح يا ذم باشد ولي بنده
خدا بودن واقيتي است که براي همه کس از ابتدا اثبات است.

و اما نامهاي
پيامبران مانند ابراهيم موسي عيسي داود سليمان و به خصوص نام مبارک پيامبر گرامي
اسلام محمد صلي الله عليه و آله و همچنين ائمه اطهار عليهم السلام و بخصوص نام علي
که يادآور شخصيت والالي اميرمنين عليه السلام است از بهترين نامها است:

1-فرزند را بياد
عظمت و فداکاري و قدس و تقواي آنان انداخته و او را ناخودآگاه به سوي پاکي سوق مي
دهد. برخلاف نامهائي مانند چنگيز و صدام که يادآور خونخواري و آدمکشي است که بطور
طبيعي در فرزند انگيزه قساوت و شقاوت به وجودمي آورد و همچنين نام شخصيتهاي خيالي
که در افسانه هائي همچون شاهنامه و امثال آن آمده است که اگر تاثيري در روحيه
فرزند داشته باشد او را به گردنکشي و طغيان و تجبر و تکبر وامي دارد.

2-نشانه علاقه و
محبت انسان به آن شخصيت هاي ارزنده تاريخ بشريت است. طبيعي است که انسان با گذاشتن
نام افراد مورد علاقه خويش بر اولاد و شهرها و خيابانها و مغازه ها و امثال آن سعي
در زنده نگه داشتن نا آن شخصيتها دارد.در روايت است که شخصي از رسول خدا صلي الله
عليه و آله پرسيد: پسري برايم متولد شده نام او را چه بگذارم؟ فرمود محبوبترين
نامها نزد من حمزه است.

به احتمال زياد
اين ولادي پس از شهادت جناب حمزه عليه السلام بوده است و پيامبر خدا صلي الله عليه
و آله با اين پيشنهاد خواستند که نام آن حضرت با نامگذاري مورد توجه بيشتر قرار
گيرد.

و همچنين در
روايات فراواني تاکيد برا اين شده است که تا حد مقدور از نام محمد استفاده شود. از
رسول خدا صلي الله عليه و آله روايت شده که فرمود: هر کس سه پسر داشته باشدو يکي
از آنها را محمد نام ننهد بر من  جفا کرده
است.

و در روايتي ديگر
: رواي از امام پرسيد که ما  نام شما اهل
بيت را بر فرزندانمان مي گذاريم آيا اين کار که دليل علاقه است براي ما نفعي دارد؟
فرمود آري! بخدا قسم

و همچنين در مورد
دختران در روايات آمده است که نام فاطمه برآنها بگذاريد. حضرت زهرا سلام الله
عليها داراي القاب بسيار جالب و نيکو است و مي توان براي دختران نيز از آن نامها
استفاده کرد مانند: زهرا طيبه و طاهره و امثال آنها.

نامها نامناسب

مناسب است در
اينجاتذکري داده شود و آن اينکه بعضي افراد به دليل عدم آگاهي از معاني الفاظ عربي
نامهايي را از پيش خود اختراع مي کنند که معناي مناسبي ندارد. مثلا کلمه سيدة
الزهرا را نام مي گذراند در حالي که معناي آن با ملاحظه اضافه کلمه سيده به زهرا
نامناسب است گويا او بر حضرت زهرا برتري دارد کهسيده او است. بعضي لقب الانسيه
الحوراء را که از القاب حضرت زهرا سلام الله عليه است تفکيک مي کنند و تنها نام
انسيه يا حوراء مي گذاند و اين نيز صحيح نيست و بطور کلي اين لقب حکايت ازيکي از حصائص
آن حضرت مي کند و اطلاق آن بر ديگران حتي به عنوان تيمن و تبرک نيز نامناسب است.

بعضي از افراد
نامهاي مخصوص خداوند يا صفات مخصوص الهي را بر فرزندان خود مي گذارند و اين نيز
ناشي از عدم آشنائي به زبان عربي است مانند نامهاي کريم رحيم رحمن عظيم جبار و
امثال آن که در اصل نام اينها عبدالرحيم عبدالرحمن و … است بخصوص نام رحمن که
علم ذات مقدس الهي است و بر غير از او اطلاق نمي شود. و همچنين نامهائي مانندنبي
که در اصل عبدالنبي و عبدالرسول است.

بعضي از آن فراتر
رفته و راهي براي توجيه نگذاشته اند و بر فرزند خود نام نبي الله مي دارند!! گويا
هر کلمه اي را به الله اضافه کنند مي شود نام اسلامي مناسب ولذا نامهائي از قبيل
آيت الله حجت الله بيت الله (يعني خانه خدا) و امثال آن انتخاب مي کنند! بلکه
شنيده شده است بعضي بر فرزند خودنام الله را مي گذارند که اين ديگر به هيچ وجه قابل
توجيه نيست.نامهاي نامناسب براي فرزند از چند جهت موجب ناراحتي مي شود:

1-اگر نا  قابل تلفظ به سادگي نباشد و هر کس او را به
نحوي صدا کند از نطر رواني اثر سوء دارد و ممکن است موجب احساس دوگانگي در شخصيت
خود بشود.

2- اگر نام معناي
واضحي نداشته باشد ممکن است موجب احساس بي شخصيتي و پوچي بشود. يکي از برادران طي
نامه اي از ما مي پرسيد که معناي نام او چيست؟ و ما هرچه در فرهنگ ها جستجو کرديم
معنائي براي نام او نيافتيم. واضح است که او از بي معنا بودن نام خويش رنج مي برد
که به ما متوسل شده بود.

3- بعضي از نامها
در ميان مردم موجب سرافکندگي است.نامهائي که معناي زشت دارد و بدليل بعضي اعتقادات
خرافي بر فرزندان خويش مي گذارند بخيال اينکه اگر چنين نام نهند زنده مي ماند
غالبا در مواردي که فرزندان پيشين خود را از دست داده اند چنين نامهائي انتخاب مي
کنند.

4-نامهائي که
يادآور شخصيت هاي خونخوار يا متجبر و زورگو 
باشد انسان را ناخودآگاه بسوي همان صفات سوق مي دهد گويا آنرا الگوي خويش
قرار مي دهد. هرگاه که به نام خود توجه مي کند توقع همان صفات را از خود دارد.

5- نامهائي که
مناسب کودکي و ظرافت آن دوران است هميشه انسان را کوچک و پرتوقع و به اصطلاح لوس
جلوه مي دهد و شايد موجب بروز اين صفات در او نيز بشود.

6- بعضي از نامها
ممکن است در جامعه هاي ديگر بخصوص کشورهاي عربي که باين الفاظ آشنا هستند موجب
تنفر و حتي برخورد خصمانه شود.شخصي که نام او نبي الله بوده از قرار مسموع در يکي
از ادارات دولتي يک کشور عربي به اين مسال برخورده است و کارمند عرب حاضر نشده کار
او را انجام دهد تنها بدليل تنفر او از اينکه کسي خود را پيامبر خدا بداند. و حق
هم با همان کارمند است. و همچنين ديگري که نام او اسرائيل است نيز گرفتار چنين
وضعي شده است.

خلاصه شکي نيست
که نام عنوان و معرف شخصيت انسان است. پدر و مادر بايد دقت کافي بعمل آورند و نام
مناسب براي فرزند خويش انتخاب کنند. نامي که يادآور شخصيت هاي محبوب در جهان اسلام
است و مي تواند اورا وادارد که آنرا الگوي خويش قرار دهد و از آنان در زندگي پيروي
نمايد و از سوي ديگر در برابر دوستان و آشنايان و ديگران احساس خجلت و شرمندگي
نکند بلکه نام براي او يک زينت و مايه افتخار باشد.