انفاق و صدقه

اخلاق و تربيت
اسلامي

انفاق و زكات (2)

حجة الاسلام محمد
حسن رحيميان

انفاق و صدقه:

همان گونه كه اشاره
كرديم اسلام ضمن تاكيد فراوان بر كار و تلاش براي كسب مال حلال كه يكي از نتايج آن
تمشيت امور اقتصادي و تاميد نيازهاي مادي فرد و جامعه است،‌ براي آن كه انسان در
غرقاب تكاثر و ثروت اندوزي، دلبستگي به مال، حرص، طمع و بخل و … هلاك نشود و
براي آن كه «مال» را از يك عامل هلاكت و خسران به عاملي در خدمت تكامل معنوي انسان
تبديل كند، گذشته از:

1ــ محدود كردن كسب
مال به راههاي حلال و بستن راههاي نامشروع و حرام.

2ــ‌ نكوهش و نهي
شديد از رذائل فوق الذكر و ترغيب و تاكيد بسيار بر صفات پسنديده اي چون زهد،
سخاوت، قناعت و … كه به اختصار و اجمال به آنها اشاره كرديم.

3ــ‌ سرانجام
هماهنگ و هم سوي با همه اين امور… براي علاج قطعي آن بيماريها و رذائل نفساني و
ايجاد اين كمالات و فضائل روحي و بالاخره قرار دادن «مال» در خدمت تكامل معنوي و
مصالح جاوداني انسان، انگشت روي موثرترين عامل يعني «انفاق» گذاشته و در مرتبه عمل
بر آن تاكيد نموده است. زيرا عمل و فعل در كنار ايمان بيشترين تاثير را در ايجاد و
يا نفي صفات دارد و انفاق نيز به عنوان يك عمل گذشته از جنبه عبادي و اثر شگرف آن
از اين جهت، خود به خود نقش نافذي در ريشه كن ساختن آن رذائل و ايجاد اين فضائل
ايفا مي كند.

تنها در قرآن مجيد
علاوه بر موارد فراواني تحت عناويني مانند «صدقه» در بيش از پنجاه مورد امر و
تاكيد بر «انفاق» فرموده و ضمن ستودن آن و ترغيب بسيار نسبت به آن، نكات مهم مربوط
به آن را بيان فرموده است، كه در اينجا چند نمونه از آن آيات و نكاتي كه در هر يك
روي آن تكيه شده متذكر مي شويم:

 

انفاق در كنار
ايمان به غيب و نماز!

«الَّذين يومنون
بالغيب و يقيمونَ الصلوة و مما رزقْناهم ينفقون».

(بقره/3)

… كساني كه به
غيب باور داشته و نماز را بر پا و از آن چه روزيشان كرده ايم «انفاق» كنند.

آن چه را انسان
انفاق كرده دوباره به او مي رسد!

«… و ما تنفقوا
من خير يُوَف اليكم و انتم لا تظلمونَ».

(بقره/272)

… و هر چيزي را
انفاق كنيد به شما مي رسد و هرگز ستم نمي بينيد.

چرا انفاق نمي
كنيد؟!

«و ما لكم ان لا
تنفقوا في سبيل الله…».

(حديد/10)

شما را چه شده است
كه در راه خدا انفاق نمي كنيد؟!

از آن چه كه دوست
مي داريد انفاق كنيد!

«لَن تنالوا
البِرَّ حتي تُنفِقوا ممّا تُحِبّون…».

(آل عمران/92)

هرگز به نيكي (مقام
نيكوكاران) نخواهيد رسيد مگر از آن چه دوست داريد انفاق كنيد.

ــ روغن ريخته را
وقف مسجد كردن چه سود!ــ

از بهترين اندوخته
هاي انفاق كنيد!

«يا ايُّها الذينَ
آمنوا انفقوا من طيبات ما كسبتم».

(بقره/267)

اي اهل ايمان از
خوب هاي آن چه به دست آورده ايد، انفاق كنيد!

 

انفاق: يك در برابر
700!

«مَثَل الَّذينَ
يُنفقونَ اَمّوالَهِمْ في سَبيل الله كَمَثَلِ حبَّةٍ اَنبتَت سَبعَ سَنابِلَ في
كُلِّ سُنبُلَةٍ مِائةُ حَبَّةٍ»

(بقره/261)

مثَل كساني كه
اموال خويش را در راه خدا انفاق مي كنند همانند دانه اي است كه هفت خوشه رويانده
كه در هر خوشه صد دانه است!

انفاق بدون منت و
آزار

«الذينَ ينفقون
اموالهم في سبيل الله ثمّ لا يتبعون ما انفقوا منّا و لا اذي لهم اجرهم عند ربّهم
و لا خوف عليهم و لا هم يحزنون».

(بقره/262)

كساني كه اموالشان
را در راه خدا انفاق كرده و آن چه را انفاق كرده اند با منت و آزاري همراه نمي
كنند پاداش آنها نزد پروردگارشان است و نه ترسي دارند و نه غمگين مي شوند.

انفاق در شب و روز،
پنهان و آشكار!

«الَّذينَ
يُنْفِقُون اَموالَهُمْ باللَّيْلِ و النَّهارِ سِرَّاً و عَلانِيةً فلهم
اَجْرُهُم عند ربَّهم و لا خوفٌ عَلَيْهِم و لا هُم يَحزَنُون».

(بقره/274)

كساني كه اموالشان
را به هنگام شب و روز پنهان و آشكار انفاق مي كنند پاداش آنها نزد پروردگارشان است
و نه بيمي دارند و نه غمگين مي شوند.

انفاق در حال وسعت
و تنگدستي:

«… الذين ينفقون
في السّراء و الضرّاء…»

(آل عمران/134)

… كساني كه در
حال گشادگي و وسعت و تنگدستي و سختي انفاق مي كنند.

مرحوم علامه
طباطبائي در ذيل آيات انفاق اواخر سوره بقره در جلد 2 تفسير الميزان چنين آورده
است:

«انفاق از بزرگترين
اموري است كه اسلام در رابطه با يكي از دو ركن اساسي خود كه همانا «حق الناس» است
اهميت والائي براي آن قائل شده است و … راههاي گوناگوني را چه به صورت واجب يا
مستحب ــ از قبيل زكات، خمس، كفارات مالي و ساير اقسام فديه و انفاقات واجب و
صدقات مستحب و هم چنين وقف، سكني، عمري، وصيت و هبه و غير آنها وسيله آن قرار داده
است. و خواسته است كه از اين طريق سطح زندگي طبقات پائين جامعه كه نمي توانند
نيازهاي زندگي خويش را بدون كمك ديگران تامين كنند بالا آيد تا افق زندگي آنان را
با افق زندگي ثروتمندان نزديك سازد و در همان حال اقشار مرفه را از تظاهر به
تجملات و زيورها بيش از حدي كه طبقه متوسط به آن دسترسي دارند تحت عنوان اسراف و
تبذير نهي فرموده است».

و منظور از اين همه
اين است كه در جامعه يك نوع زندگي متوسطي كه اجزاء آن شبيه و نزديك به يكديگر باشد
به وجود آورده و ناموس وحدت و همكاري را زنده و ريشه خواسته هاي متضاد و بد دليها
و كينه توزيها را از بيخ و بن بركند.

نظر قرآن اين است
كه دين حق بايد تمام شئون و امور زندگي را به گونه اي تنظيم كند كه ضامن سعادت
دنيا و آخرت بوده و انسان در پرتو آن با معارف حقه و اخلاق فاضله، به زندگي
سعادتمندانه اي دست يابد و از نعمت هائي كه خداوند در اين دنيا بر او ارزاني فرموده،
بهره مند و ناخوشيها و مصائب و نواقص ماديت را از خويش دور سازد و اين هدف جز در
سايه يك زندگي خوشي كه تمام افراد جامعه را در برگرفته باشد امكان پذير نيست و
چنين زندگي جز با اصلاح حال همگان و رفع نيازهاي ضروري ايشان ميسر نخواهد بود و
اين نيز بدون اقتصاد و مال تحقق نمي يابد و راه آن انفاق است. انفاق افراد از آن
چه با رنج و زحمت به دست آورده اند براي ديگران. چرا كه مومنان برادرانند و زمين
از آن خداست و مال نيز.

روشي كه پيغمبر
اكرم (ص) در زمان حيات و دوران حكومت خويش داست اين حقيقت را ثابت كرد و بر درستي
و پايداري و نتايج پر بار آن صحه گذاشت، و اميرالمومنين (ع) از انحراف مردم نسبت
به آن اظهار تاسف و شكايت مي فرمود آنجا كه خطاب به مردم زمان خود مي فرمايد: در
زماني قرار گرفته ايد كه همواره خوبيها عقب گرد و بديها به جلو مي روند و طمع
شيطان در هلاك مردم فزوني يافته است و اين هنگامي است كه ساز و برگش نيرو گرفته و
نيرنگش همگاني شده است و بر شكار خويش دست يافته است. چشم خود را به هر سوي كه مي
خواهي بيفكن آيا جز مستمندي كه گريبان گير فقر خويش است يا توانگري كه نعمت خدا را
به كفران مبدل ساخته يا بخيلي كه بخل ورزيدن به حقوق الهي را مايه ثروتمندي قرار
داده يا عصيانگري كه گوش او را از شنيدن اندرز سنگين شده، مي بيني؟!

گذشت زمان و روزگار
درستي اين نظريه قرآن را كه بايد طبقات جامعه را ــ با كمك انفاق به مردم بينوا و
منع اقشار مرفه از زياده روي و تظاهر در تجملات ــ به همديگر نزديك كرد، مكشوف و
آشكار نمود: زيرا مردم بعد از ظهور تمدن غرب در عياشي و شهوت راني و پيروي از
خواسته هاي حيواني و هواهاي نفساني سقوط كردند و تا آنجا كه توانستند در اين راه
كوشيدند و بدين سان ثروت و وسائل عيش و نوش در درگاه صاحبان قدرت و مال جاي گرفت و
براي طبقات زيردست چيزي جز محروميت باقي نماند و از زير دستان نيز آنان كه
نيرومندتر بودند ديگران را بلعيدند و بالاخره گروهي معدود به سعادت زندگي مادي دست
يافتند و حق زندگي را از اكثريت و توده مردم سلب كردند كه نتيجه آن شيوع فساد
اخلاق در هر دو صورت گرديد و هر يك از طرفين با انگيزه خاص خود به مقابله با طرف
مقابل برخاست. زد و خورد و نزاع در ميان ثروتمند و فقير، توانگر و ناتوان
برانگيخته شد و جنگ هاي جهاني بزرگ به راه افتاد و مرام كمونيسم به ظهور پيوست و
حقيقت و فضليت رخت بربست و آرامش و اطمينان خاطر و خوشي از جامعه بشري كوچ كرد و
اين است آن چه اكنون در دنياي بشريت شاهد هستيم و آن چه در آينده انسان ها را
تهديد مي كند بسي بزرگتر و ناهنجارتر است… .

(تفسير الميزان ج
2/ ص 283 و 284)

زكات

زكات يكي از واجبات
و عبادات بسيار مهم است كه آيات و روايات بي شماري در بيان اهميت و تاكيد آن و
مذمت تارك و مدح انجام دهنده آن وارد شده است فقط قرآن مجيد در حدود سي مورد با
تعبير «زكات» بر آن تاكيد فرموده است كه بيست و هفت مورد آن بلافاصله بعد از
«صلوة» ذكر شده است! و اين به علاوه آياتي است كه با تعبير «صدقه» يا «انفاق» از
آن ياد شده است.

قرآن ترك زكات را
كه همراه با كنز و ثروت اندوزي است به شدت مورد نكوهش قرار داده و تارك آن را به
عذاب دردناك وعده داده است:

«وَ الَّذينَ
يَكْنِزُونَ الذَّهَبَ و الفِضَّةَ و لا يُنفِقُونَها في سَبيلِ الله فَبَشّرهُمْ
بِعَذاب اليم».

(توبه/35)

و كساني كه زر و
سيم را گنج مي كنند و آن را در راه خدا انفاق نمي كنند پس آنان را به عذابي دردناك
نويد ده!

مرحوم علامه
طباطبائي در تفسير الميزان ذيل اين آيه چنين مي گويد:

«راغب در مفردات مي
گويد: كلمه كنز به معني روي هم انباشتن مال و نگهداري آن است…

… پس در همه
موارد استعمال اين كلمه، مفهوم ذخيره و نگهداري مال و دور نگاهداشتن آن از گردونه
چرخ اقتصاد جامعه وجود منظور شده است و اين يعني ممانعت از انتفاع جامعه از مال و
اين كه يكي از دادن و يكي از گرفتن و ديگري از كار كردن روي آن بهره مند شوند… .

و به طوري كه از
كلام خداوند استفاده مي شود انفاق در راه خدا در اينجا عبارت است از انفاقي كه به
پاداشتن دين خدا متوقف بر آن باشد به گونه اي كه اگر انفاق انجام نگيرد بر اساس
دين لطمه وارد مي شود مانند انفاق در جهاد و تمام مصالح ديني كه حفظ آنها واجب
است. و هم چنين شئون و اموري از جامعه اسلامي كه از هم گسستن آنها موجب پاشيدگي و
از هم گسستن جامعه اسلامي مي شود. و همين طور حقوق مالي واجبي كه به خاطر تحكيم
بخشيدن به اساس اجتماع مسلمين تشريع شده است.

پس اگر كسي با وجود
نياز جامعه، سرمايه و نقدينه اش را احتكار و حبس نمايد او نيز از كساني است كه از
انفاق در راه خدا خودداري كرده و بايد منتظر عذابي دردناك باشد. چون او خود را
براي خداي خويش مقدم داشه و نياز احتمالي خود و فرزندانش را بر احتياج قطعي و
ضروري جامعه برتري داده است. و اين معني به خوبي از آيه اي كه بعد از اين آيه ذكر
شده است، استفاده شده آنجا كه مي فرمايد:

«هذا ما كَنَزْتَمْ
لِأنْفُسِكُمْ» ــ اين عذاب همان چيزي است كه خود براي خود گنجينه كرديد!… .

اين تعبير دلالت بر
آن دارد كه: توجه عقاب و عتاب بر آنان به اين جهت است كه آنان خود را در نيازهائي
كه از آن بيمناك بودند بر خدا و راه او كه همان حيات جامعه انساني در دنيا و آخرت
است مقدم داشتند و به خدا و رسول خدا نيز خيانت كرده اند. زيرا كه مال را از ديد
ولي امر مسلمين پنهان داشته و در نتيجه در حالي كه در گوشه اي مال فراواني دفن شده
در چهار گوشه جامعه احتياج مبرم به پول حيات جامعهرا تهديد مي كند».

از مطالب فوق معلوم
گرديد كه اگر منظور از «لا ينفقونها» در آيه مباركه منحصراً زكات نباشد همان گونه
كه برخي مفسرين به آن قائل شده اند لااقل زكات به عنوان يكي از مصاديق بارز آن به
شمار مي آيد.

به هر حال زكات به
عنوان يكي از مهمترين و بارزترين مصاديق انفاق واجب، تمام ويژگيها و فوائدي را كه
براي انفاق بيان شده است، دارا مي باشد. زكات به عنوان عبادت خدا كه بايد به قصد
تقرب به او انجام گيرد انسان را به غايت كمال و مقام عبوديت حق، ارتقاء مي دهد و
اين خود مهمترين عامل در تخلق انسان به اخلاق الهي مي باشد.

زكات كه نمونه بارز
انفاق في سبيل الله است، دل بستگي انسان را به مال دنيا كه از مظاهر عالم ماده است
و با محبت خداوند متضاد است، تضعيف و زائل مي كند و سرزمين دل را براي تابش نور ايمان
و محبت به خدا آماده مي سازد.

منزل دل نيست جاي
صحبت اغيار

ديو كه بيرون رود
فرشته در آيد

و در حقيقت زكات
وسيله اي است براي تطهير نفس و تزكيه آن و خداوند متعال در قرآن كريم چنين مي
فرمايد:

«خُذْ مِن
اَموالِهِم صَدَقَةً تُطَهِّرُهُم و تُزَكّيهِم بِها»، (توبه/103).

بگير زكات را از
اموالشان تا بدين وسيله ايشان را پاكيزه و تزكيه نمائي.

كلمه «تطهير» به
معناي برطرف كردن چرك و كثافت از چيزي است تا پاك و مصفا شود و آماده رشد و كمال
گردد و آثار و بركات آن شكوفا شود و كلمه «تزكيه» به معناي رشد دادن به همان چيز
است كه پي آمد آن بروز خيرات و بركات از آن چيز است. همانند درخت كه با هرس كردن
شاخه هاي زائد، رشد و نموش بهتر و ميوه اش مرغوب تر مي شود.

همان گونه كه قبلا
اشاره كرديم و آيات و روايات به صراحت بيان داشته بخل به عنوان يكي از رذايل
اخلاقي از عوامل مهم هلاكت و شقاوت انسان است و در مقابل آن صفت سخاوت است كه از
بهترين فضائل اخلاقي محسوب مي شود. امام صادق عليه السلام در پاسخ يكي از اصحاب كه
از حدّ و تعريف سخاوت سوال نمود فرمود: «تخرج من مالِك الحق الذي اوجبه الله عليك
فتضعه في موضعه»،‌ (كافي، ج 4/ 39) سخاوت آن است كه حقوق مالي كه خداوند بر تو
واجب فرموده است از مال خويش خارج سازي و آن را در جايگاه خود قرار دهي.

معلوم است كه فعل و
عمل در ايجاد صفات نقش مهمي دارد و همين كه انسان حداقل، انفاق هاي واجب و از جمله
زكات را انجام دهد دل بستگي به مال و بخل را تدريجا از صفحه روح انسان زائل مي
نمايد و به جاي آن صفت سخاوت را جايگزين مي كند و به عكس آن نيز در روايتي از امام
موسي بن جعفر (ع) مورد اشاره قرار گرفته است.

«البخيل من بخل بما
افترض الله عليه»، (كافي، ج 4/ 45).

بخيل كسي است كه به
آن چه خداوند بر او واجب فرموده است. بخل ورزد.

و به همين ترتيب
زكات و عموم انفاقات نقش مؤثري را در تطهير قلب انساني از رذائلي مانند حرص، طمع
حب دنيا و جايگزين كردن صفات حسنه اي مانند زهد، قناعت و عزت نفس ايفاء مي نمايد.

و بالاخره زكات حس
مسئوليت انسان را نسبت به جامعه بر مي انگيزد و انسان را از قفس تنگ خود پرستي و
خودخواهي به عالم ملكوت خدا پرستي پرواز داده و در امتداد دوستي حق و اطاعت از او
با بندگانش پيوند زده و خود را به عنوان جزئي از جامعه اسلامي در امور و شئون و
نيازهاي آنان شريك و سهيم مي داند.

معلوم است كه با
تركيب افرادي كه با هم زندگي مي كنند مولود جديدي به نام اجتماع پديد مي آيد كه
مانند خود افراد داراي حيات و ممات وجود و عدم و ضعف قدرتي متناسب با آن مي باشد و
اسلام همان گونه كه براي افراد، حقوقي مقرر فرموده است براي اجتماع نيز حقوقي را
تعيين نموده و سهمي از منافع اموال و عايدات افراد را به عنوان صدقات واجبه و خمس
و امثال آنها به اجتماع اختصاص داده است و انساني كه به پرداخت آنها همت گمارد با
توجه به موارد مصرف و كيفيت پرداخت و خصوصيات ديگر كه در كتب فقهي به طور مبسوط
بيان شده است بدين وسيله بزرگترين گام را در كمك به حيات جامعه و تحكيم مباني وحدت،
دوستي، صميمت، تعاوت و همدلي بين افراد جامعه برداشته است.

از مطالب گذشته به
طور اختصار معلوم گرديد كه زكات و به طور كلي انواع انفاق في سبيل الله به عنوان
يكي از كامل ترين تكاليف اسلامي داراي ابعاد گوناگون و جوانب متعددي است از يك سو
به وسيله آن يكي از اوامر الهي انجام مي شود و انسان وظيفه اي كه در مورد مال در
قبال خداوند به عهده دارد انجام و بدين وسيله نعمت هائي كه خداوند به صورت مال به
انسان ارزاني فرموده است شكر مي گذارد.

از سوي ديگر زكات
نقش مهمي در خودسازي داشته و به وسيله آن انسان مي تواند بخش مهمي از تكاليف و
وظايف مربوط به تربيت و تهذيب خويش را تحقق بخشد.

و در همين حال زكات
وسيله مهمي در پيوند فرد با جامعه بود و بخش مهمي از دين انسان به جامعه و وظايفي
كه در قبال اجتماع بر عهده خويش دارد با پرداخت زكات اداء مي گردد.

براي بررسي و تحقيق
بيشتر درباره بخش فوق به كتابهاي: كافي ج 2 و ج 4 و محجه البيضاء و ربع العبادات ج
2 و جامع السعادات ج 2 و تفسير الميزان ج 2 / كلام الانفاق و هم چنين ج 9 كلام في
الكنز و كلام في الزكاة و الصدقه مراجعه شود.

ادامه دارد