اختلاف و واگرايى هشدارهاى اجتماعى 10

هشدارهاى اجتماعى (10)
اختلاف و واگرايى‏
حجةالاسلام ابوالقاسم يعقوبى‏
قال على(ع): “ايّاكم و الفرقه، فأنّ الشّاذ عن اهل الحق للشيطان كما انّ الشاذ من الغنم للذّئب؛(1)از واگرايى و تفرقه دورى كنيد، زيرا اگر گروه اندكى – ولو حق باشند – از امت اسلامى جدا گردد، طعمه شيطان مى‏شوند مانند گوسفندى كه اگر از گله دور افتد طعمه گرگ بيابان است.»
امام على(ع) در اين فراز نورانى، به چند نكته اساسى اشاره نموده‏اند:
1- هشدار نسبت به طرفداران تفرقه و اختلاف.
2- اختلاف مايه نابودى است گرچه در بين طرفداران حق باشد.
3- شياطين محور تفرقه و اختلافند و همواره از واگرايى سخن مى‏گويند.
4- گرگهاى اجتماعى دام گسترده‏اند تا هر عضوى از امت اسلام را كه از مجموعه جدا شود طعمه خود سازند.
با توجه به نكات مورد اشاره مى‏توان به خطر عميق و فراگير تفرقه و واگرايى پى برد و از ضرورت همگرايى و وحدت و اتحاد سخن گفت. در اين فصل از نوشتار اين موضوع را در چند محور بررسى خواهيم كرد.
باطن وحدت و تفرقه‏
اگر با نگاه ژرف و ريشه بين به موضوع وحدت و اختلاف بنگريم به اهميت وحدت و اتحاد از ديدگاه قرآن و عترت پى خواهيم برد و به زشتى و خطر و عاقبت تفرقه خواهيم رسيد.
ريشه وحدت و تفرقه، توحيد و شرك است. اگر كسى در عالم هستى با بينش توحيدى زندگى كند همواره تلاش مى‏ورزد كه همه دور افتادگان از محور حق را به اين محور نزديك و پراكندگى‏ها را به جمع و جماعت نزديك سازد.
جلوه توحيد در صحنه اجتماع آن است كه همگى به يك مقصد و مقصود بيانديشند و اختلاف سلايق و تنوع استعدادها را در جهت رسيدن به وحدت جهت دهى نمايند و از هرگونه دو دستگى و چند دسته‏اى بپرهيزند، از سوى ديگر اختلاف ريشه در شرك دارد. كسى كه مبدأ و مقصد واحد را باور نكرده است خود بين است و همه چيز را به سمت و سوى خود و منافع خويش مى‏كشد.
بزرگان نكردند در خود نگاه‏
خدابينى از خويشتن بين مخواه‏
آنان كه در لجنزار «منيّت» و خودخواهى گرفتار شده‏اند و از گلزار «عبوديّت» و بندگى دور افتاده‏اند، هرگز به وحدت و اتحاد نمى‏انديشند و همواره بر طبل تفرقه و اختلاف مى‏كوبند. از اين رو باطن وحدت به توحيد و رحمت مى‏رسدو ريشه تفرقه و اختلاف به شرك و نتيجه آن نقمت و عذاب است.
رسولخدا(ص) فرمود:
«الجماعة رحمة و الفرقة عذاب؛(2) جماعت و همگرايى رحمت است، تفرقه و واگرايى عذاب و نقمت.»
نكوهش تفرقه و فرهنگ دينى‏
در قرآن كريم توصيه و دستور اكيد به وحدت و اتحاد و نهى و نكوهش فراوان از تفرقه و اختلاف به چشم مى‏خورد كه به چند نمونه از آن اشاره مى‏كنيم:
1. «واعتصموا بحبل اللّه جميعاًو لاتفرقوا واذكروا نعمت اللّه علكيم اذ كنتم اعداء فألّف بين قلوبكم فأصبحتم بنعمته اخواناً؛(3) و همگى به ريسمان الهى (قرآن و اسلام و هرگونه وسيله وحدت) چنگ زنيد، و پراكنده نشويد، و نعمت (بزرگ) خدا را بر خود، به ياد آريد كه چگونه دشمن يكديگر بوديد و او ميان دلهاى شما، الفت ايجاد كرد. و به بركت نعمت او، برادر شديد.»
امر و دستور صريح خداوند به اتحاد و همدلى و همگرايى و نهى از تفرقه و واگرايى نشان دهنده اهميت دادن به مقوله و موضوع اتحاد و پرهيز كردن از تفرقه و اختلاف است. تبديل «عداوت» به «اخوّت» يكى از دستاوردهاى نهضت رسول اكرم(ص) بود كه در اين آيه به آن اشاره شده است.
2. «و اطيعوا اللّه و رسوله و لاتنازعوا فتفشلوا و تذهب ريحكم؛(4) و از خدا و پيامبر فرمان ببريد و نزاع و اختلاف نداشته باشيد كه اگر چنين باشيد سست خواهيد شد و عظمت شما از دست خواهد رفت.»
واژه «ريح» را لغت نويسان و مفسران اينگونه معنى كرده‏اند:
صاحب مفردات گويد: «ريح» گاهى به مفهموم پيروزى و غلبه به كار مى‏رود. مجمع البيان گويد: «تذهب ريحكم»يعنى «تذهب صولتكم و قدرتكم»(5) ذهاب ريح به معناى از دست دادن صولت و قدرت است.
زمخشرى «ريح» را كنايه از «وقار» دانسته است.
بهر تقدير، باد سمبل حركت است، باد عامل حركت كشتى‏ها، عامل جدايى كاه از گندم، عامل تلقيح گياهان و درختان مى‏باشد و فوايد و منافع ديگرى نيز مانند «بشارت دهنده ياران» و عامل گردافشانى برخى گياهان و درختان در گرو وجود باد است اين كه قرآن مى‏گويد:نزاع و اختلاف مايه ذهاب ريح است يعنى آنچه جامعه دينى را به حركت و حيات و بارآورى و استوارى و عزتمندى و متانت و وقار مى‏رساند وحدت و همدلى است، اگر كشمكش و تفرقه در اين جامعه نفوذ كرد همه اين بركتها و آثار از بين خواهد رفت.
اگر سياق آيه شريفه را در نظر بگيريم مى‏بينيم كه خداوند متعال در مقام خطاب به مسلمانان در برابر كفار و مشركان، به آنان دستور مى‏دهد كه اگر دوست داريد در جبهه جنگ، عزتمند و فاتح و پيروز باشيد بر محوريت توحيد و رهبرى دينى حركت كنيد، نيرو و قدرت و توان خود را با نزاع و اختلاف هدر ندهيد، در برابر دشمن سرسخت و با صلابت و در بين خود با رأفت و وحدت باشيد.
تا صولت، قدرت و عظمت شما محفوظ بماند و علم و پرچم عزت شما همواره در اهتزاز باشد كه اين رمز پيروزى و استوارى شماست.
3. قرآن مجيد هنگامى كه چهره بهشتيان را ترسيم مى‏كند از آنها به عنوان «اخواناً على سرر متقابلين؛(6) ياد مى‏كند در حالى كه همه برادرند و بر تختها رو به روى يكديگر قرار دارند.» وهنگامى كه چهره دوزخيان را به تصوير مى‏كشد از آنان اين گونه ياد مى‏كند كه:
«ان ذالك الحقّ تخاصم اهل النار؛(7) اين يك واقعيت است گفتگوهاى خصمانه دوزخيان.»
معلوم مى‏شود در جامعه بهشت گونه روحيه اخوت و همدلى و برادرى و خرسندى و خوشحالى حاكميت دارد، و در جامعه جهنمى، خصومت و عداوت و كينه توزى رواج دارد و رو به افزايش است.
امام صادق(ع) فرمود: «ايّاكم و الخصومة فانّها تفسدالقلب و تورث النفاق؛(8) از خصومت بپرهيزيد كه قلب وجانتان راتباه مى‏سازد و نفاق را در جامعه به جا مى‏گذارد.»
على(ع) مى‏فرمايد: «الزموا الجماعة و اجتنبوا الفرقة؛(9) به وحدت و اجتماع رو آوريد و از تفرقه و اختلاف دورى گزينيد.»
محور وحدت و روح اتحاد
براى رسيدن به همبستگى و اتحاد و انسجام ملى و دينى عوامل گوناگونى را مى‏توان بر شمرد و آن گاه به عامل اصلى و بنيادى آن دست يافت.
1. هدف مشترك‏
هدف مشترك جمعى از كوهنوردان آنان را به سمت و سوى قلّه به حركت مى‏آورد در يك صف قرار مى‏دهد، هدف مشترك گروهى از بازرگانان، آنان را در آماده سازى مقدّمات تجارت و كيفيت و چگونگى خريد و فروش در يك مسير واحد قرار مى‏دهد.
هدف مشترك چه از مقوله سياسى، اقتصادى، فرهنگى و نظامى باشد عامل وحدت و هم گرايى است.
2. دشمن مشترك‏
دشمن مشترك نيز عامل همدلى و انسجام و اتحاد يك ملت مى‏شود، بسيارى از جوامع بشرى با همه اختلافهاى داخلى كه داشته‏اند به هنگام هجوم دشمن به مرز و بوم خود دست به دست هم داده و مشت محكمى بر دهان دشمنان متجاوز كوبيده‏اند و آنها را به عقب رانده‏اند.
3. تبار مشترك‏
تعصب فاميلى، قومى و نژادى و ملى نيز يكى ديگر از ريشه‏هاى همدلى و وحدت است البته اين عامل در برخى از جوامع پر رنگ و اساسى است و در برخى به عنوان عامل درجه دوم بشمار مى‏رود.
4. عقيده و آرمان مشترك‏
از همه اتحادها و انسجام‏ها پايدارتر و ماندگارتر و در عين حال نتيجه بخش‏تر اتحادى است كه بر اساس آرمان و عقيده و ايمان يك ملت شكل مى‏گيرد. اين گونه اتحادها مايه فطرى و فرهنگى دارد و پايه‏هاى جامعه را استوار مى‏سازد و روحيه هم گرايى را نهادينه مى‏كند و ريشه‏هاى واگرايى و اختلاف را از بين مى‏برد.
استعمارگران و مستكبران دنيا همواره در صدد اختلاف و نزاع بين مسلمانان و جوامع اسلامى هستند زيرا مى‏دانند اگر امت اسلامى در سايه عقيده و باور توحيدى و با شعار «لا اله الّا اللّه» حركت كنند زمينه‏هاى سلطه و حاكميت غارتگران بين المللى را از آنان مى‏گيرند و شوكت و هيبت و هيمنه اسلامى سيل گونه همه خار و خاشاكهاى موجود در مسير راه را از مسير بر خواهد داشت و رودخانه خروشان امت اسلامى همه موانع را بر طرف خواهد ساخت.
جان فوران، محقق آمريكايى در رابطه با طرح اختلاف افكنى در بين ملت ايران از سوى ابرجنايتكاران جهانى مى‏نويسد:
«من كه تاريخ سياسى ايرانى‏ها را بررسى كردم متوجه شدم كه ايرانى‏ها صاحب خصلتى هستند كه وقتى در برابر دشمن قرار مى‏گيرند، همه با هم متحد مى‏شوند و ائتلاف گسترده و فراگير تشكيل مى‏دهند، اما وقتى دشمن را شكست دادند دچار اختلاف مى‏شوند، تاريخ ايران نشان مى‏دهد كه قدرتهاى استعمارى از اين اختلاف سوءاستفاده كرده و خود را به يك گروه نزديك نموده و ديگران را از صحنه خارج كرده و پيروزى را از آن خود نموده‏اند. به نظر من تنها راه آسيب زدن به ايرانى‏ها شكستن مقاومت آنهاست. راهش هم اين است كه تكه تكه شان كنيد، اگر اين كار را بتوانيد انجام بدهيد آن وقت يك قدرت خارجى وارد شده و مى‏تواند كار را يكسره كند.»(10)
عصاى سليمان و موريانه اختلاف‏
امروز به بركت رنج و تلاش امام راحل و هدايتهاى رهبرى و خون پاك شهيدان كشور ايران و نظام اسلامى آن بر فراز قلّه عزت، شرف، اقتدار و ابتكار قرار گرفته است، اين نظام را مى‏توان به عصاى سليمان مانند كرد كه ممكن است موريانه‏هاى اختلاف آن را از درون متلاشى و زمينه سلطه بيگانگان را فراهم آورد.
هشدار امام على(ع) در آغاز اين فصل بر اين كه «ايّاكم و الفرقة» بايد آويزه گوش يكايك مردم و مسؤولان نظام اسلامى باشد، دشمن براى شرارت و شيطنت هيچ حربه‏اى بهتر از اختلاف و نزاع در دست ندارد. بايد مانند دو دست باشيم كه هميار و همكار و همراه يكديگرند و بر اساس تعاون به پيش مى‏روند، نه مانند دو چشم كه يك عمر در كنار همند و از يكديگر بى خبر.
مقام معظم رهبرى در يك رهنمود پدرانه و در عين حال مدبرانه در زمينه گسترش اتحاد و وحدت و پرهيز از نزاع و اختلاف بويژه در بين مسؤولان فرمودند:
«هماهنگى مسؤولانى كه در قواى مختلف با رأى مردم انتخاب شده‏اند، زمينه حل مشكلات را فراهم مى‏آورند و به همين علت بايد در دولت، مجلس، قوه قضائيه و عرصه‏هاى گوناگون سياسى و مطبوعاتى از طرح هر مسأله‏اى كه اين فضاى همدلى و همكارى را تضعيف مى‏كند، خوددارى كرد و از كوتاهى هايى كه در اين مسير روى داده و مى‏دهد استغفار كرد.»(11)
پى‏نوشت‏ها:
1- غرر الحكم، آمدى، چاپ دانشگاه، ج 2، ص 326.
2. نهج الفصاحة، حديث 1194.
3. سوره آل عمران، آيه 103.
4. سوره انفال، آيه 46.
5. مجمع البيان طبرسى، ج 4 – 3، ص 548.
6. سوره ص، آيه 64.
7. سوره حجر، آيه 47.
8. بحارالانوار،مؤسسة الوفاء، ج 75، ص 186.
9. غررالحكم، ج 2، ص 240.
10. مجله معرفت، شماره 94، ص 86.
11. كيهان مورخ، 9/8/84.