میلاد امام حسن عسگری(ع)

ولادت با سعادت امام عسگری علیه السلام را به امّت اسلام
تبریک میگوئیم

8ربیع الثانی

میلاد امام عسگری (ع)

امام حسن عسگری علیه الصلاة و السلام،یازدهمین امام و
پیشوای بزرگ شیعیان،در روز هشتم یا دهم ربیع الثانی در سال 234هجری قمریدر مدینه
منوره متولد شد .23سال با پدر بزرگوارش امام هادی سلامالله علیه زندگی کرد و پس از
وفات پدر ،به مدت شش سال امامت و رهبری مسلمانان ازسوی خداوندبه آنحضرت
واگذارشد.در طول امامت امام یازدهم(ع) چند ماهی از خلافت غاصبانه معتز و پس از او
مهتدی عباسی  پس ازهلاکت مهتدی بمدت پنج
سال از حکومت معتمدرا گذراند که پس از آن در 
هشتم ربیع الاول بوسیله معتمد مسموم شد و به شهادت رسید ودر  سامرّا کنار مرقد پدر  بزرگوارش ،بدن پاک و مطهّرش به خاک سپرده
شد.عمر حضرت در حین وفات بیست و نه سال تمام و برخی نوشته اند بیست وهشت سال بود.

القاب آن حضرت:هدی ،زکی ،خالص،نقی و عسگري است وکنیه مبارکش
ابومحمدویا ابن الرضا می باشد.مادر ش(امّ ولد)وتنها فرزندش،منجی بزرگ عالم
بشریت،امام منتظر عجل الله فرجه الشریف است. مرحوم کلینی و صدوق نقل کرده اند که
احمد بن عبیدالله بن خاقان با اینکه یکی ازدشمنان اهل بیت بود و نسبت به امام
عسگري (ع)عداوت ظاهری و علنی داشت،با این حال همواره می گفت:(نه دیدم ونه شناختم
در سامرا(سرّ من رای) از علویان شخصی مانند حسن بن علی بن محمد بن الرضا(ع)
ونشنیدم کسی را مانند او در  روش
زندگی،آرامش، عفّت و نجابت،بزرگواری و شخصیت و سخاوت طبع نه تنها در بین خاندانش
که حتی نزد سلطان و تمام بنی هاشم و اینکه همگان او رابر بزرگسالان و شخصیتها
مقدّم میدارند وهمچنین است نزد وزرا، پیشوایان،کاتبان و سایرمردم.و من در بارۀ او
ازهریک ازبنی هاشم و پیشوایان و کاتبان وقاضیان و فقیهان و سایر مردم،استفسار
وسئوال کردم،دیدم که او نزد آنهاوالاترین مقام ومنزلت و عظمت را دارا است و همه او
را بر اهل خانه واستادان خویشم مقدّم و برترمی دانند ونیافتم دوستی یا دشمنی
مگراینکه در بارۀ اوسخنی نیکونداشت و براو در ود می فرستاد.) او همچنین اضافه کرد
که پدر ش عبیدالله ابن خاقان می گفت:(اگرخلافت از
دست بنی العباس بیرون رود،هیچ کس از بنی هاشم جزاو(امام عسگري ) استحقاق این امر
را ندارد و این برای فضیلت،پاکدامنی،دیانت،پارسایی،زهد،عبادت، اخلاق نیکو والای
اومیباشد.)

امام عسگري علیه السلام بیشتر ایام عمر مبارکش را در
زندانهای عبّاسیان گذراندو لذا بیشترروایاتی که از آنحضرت نقل شده،به صورت(توقیع)
یا نوشتۀ خط دست آن بزرگوار است.در مناقب ابن شهر آشوب (ره) آمده است:گرچه مهتدی
بصورت ظاهر میخواست عدالت را برپا کند!و قیافۀ زاهدانه وعابدانه ای به خود گرفته
بود،ولی با این حال ازهرسوء نیّتی نسبت به امام فروگذار نبود تا آنجا که امام با
به زندان افکند وسفارش کرد که به او هیچ رحم نکنند وبراو فشار بیاورند.چندی گذشته
بود که امام در زندان به یکی ازیارانش که همراه حضرت زندانی شده بود،فرمود: امشب
خداوند عمراو را قطع میکند،راوی گوید: صبح که شد ترکها برسراو رختند واو را به
هلاکت رساندند و پس از او(معتمد عباسی) حکومت را بدست گرفت.و امّا در زمان معتز
عبّاسی که قبل ازمهتدی بودچون دوران کوتاهی داشت،نتوانست آسیبی به امام
برساند،گرچه در روایت آمده است که آن باید به سعید حاجب دستورداده بود که امام را
به بیابان ببرد و آنحضرت را به قتل برساند .شیعیان ازاین تصمیم بسیارنگران شده
بودند،و نمیدانستند برسرامام چه می آید که ناگهان نامه ای ازامام به آنها رسیدو
آنان را ازنگرانی رهانید.در نامۀ امام آمده بود :(آنچه شنیدید،به ثمرنخواهدر سید ان شاء الله ) وسه روزبعد ازآن بود
که معتز به قتل رسید. وقتی دوران به (معتضد) رسید،او نیزهمان شیوۀ اسلافش را در
مورد امام به کاربست .امام در زمان آن پلید،یا در زندان بودویا در منزلی که تحت
محاصره ومراقبت شدید قرارداشت ؛به سرمی برد وگویا به همین لحاظ آنحضرت و پدر
بزرگوارش به نام (عسگریّین)معروف شده اند زیرامنزل آنان در محلّه ای به نام عسکر
بوده و (عسکر)به معنای ارتش و سپاهیان است که در اثر محاصره شدید منزل ازسوی
سپاهیان حکومت عبّاسی ،آن منطقه را (عسکر) مینامیدند .و اما ارتباط شیعیان با امام
زمان خود در  این دوران سخت،با شدّت و
تقیّه زیادی میسّر میشد،گاهی به صورت دست فروش و گاهی توسط شیعیانی که در در بار
نفوذ کرده بودند وگاهی بوسیلۀ افرادی که کمتر مورد شک دستگاه حاکمه بودند،با امام
ارتباط برقرار می کردند ولی بیشتراوقات مطالب خودرا به امام مینوشتند و حضرت پاسخ
آنهارا کتبا میداد که به نامه های رسیده از سوی امام ،(توقیعات)میگفتند. راه دیگری
که شیعیان ،مسائل و احکام خودرا در یافت می کردند،توسط  اصحاب دانشمند امامان در شهرهای دورازمرکزبود،
بویژه در قم که در آنزمان رونق خاصّی داست و مملو از علما و راویان حدیث امامان
ومرکز تشیع بودو،و هرگاه در مسئله این اختلاف پیش می آمد فورا توسط نامه ازامام
میپرسیدند و پاسخ در یافت میکردند. در 
نامه ای که حضرت،به ابن بابویه قمی مرقوم فرموده چنین آمده است:

(… بر تو باد به صبر و انتظار فرج که پیامبر صلی الله
علیه و آله) فرمود: بهترین  اعمال امت من انتظار
فرج است و شیعیان ما همچنان در  حزن واندوه
باشند تا روزیکه فرزندم که پیامبر (ص) آمدن او را بشارت داده ظهورکند وبا ظهورش
زمین را پر از عدل و داد کند پس از آنکه پر از ظلم و جور شده باشد،پس این شیخ
من!ابا الحسن،تمام شیعیان مرا به صبر و بردباری امرکن که همانازمین از آن
خداست،وبه هرس که خواست واگذار خواهد کرد و عاقبت به سود تقوا پیشگان است .در ود
خدا برتو و برتمام شیعیانمان و رحمت و برکات او برشما باد و در ود خداوند برمحمّد
واهل بیتش).