عالم برزخ

معاد عالم
برزخ

قسمت چهاردهم

آيت الله
حسين نوري

* تجسم اعمال

* پرونده ها
هنوز باز است

* بهشت و
جهنم برزخي

* مردگان و
زيارت بازماندگان

* مردگان با
زندگان انس مي گيرند

* قيافه
برزخي

«عبدالله بن
عباس» مي گويد: روزي علي بن ابي طالب(ع) با سيماي غم آلود و چشمان اشکبار در حالي
که کلمه «انا لله و انا اليه راجعون» را بر زبان داشت به محضر حضرت رسول اکرم (ص)
وارد گرديد.

حضرتش پرسيد
يا علي! چه جرياني رخ داده است؟

يا رسول الله
مادرم فاطمه بنت اسد (بانوي با شخصيت و جلالتي که داراي فضايل بسياري در تاريخ
اسلام است و يکي از آنها اين است که او جزء سبقت جويان در گرايش به اسلام است و
دهمين نفري است که دعوت پيغمبر اسلام(ص) را پذيرفت و از همان تاريخ فداکاري و کوشش
در راه پيشرفت اسلام را آغاز کرد و ديگر اينکه هنگام وضع حمل او، ديوار خانه کعبه
به احترام او شکافته شد و وي داخل گرديد و فرزند بزرگوارش حضرت اميرمؤمنان(ع) را
در داخل آن خانه مقدس بدنيا آورد) از دنيا در گذشت.

حضرت
پيغمبر(ص) تا اين موضوع را شنيد اشک از چشمانش سرازير گرديد و فرمود: «يا علي اگر
او مادر تو بود مرا نيز مادر بود و اکنون اين عمامه من و اين هم دو قطعه از
لباسهاي مرا برگير و اينها را کفن او قرار بده و به تعدادي از زنهاي مدينه بگو تا
پيکر او را با نيکوئي و مراقبت لازم و کامل غسل بدهند، از آن پس آنرا از جا حرکت
ندهيد تا من بيايم که انجام مراسم او بعهده من است.

پس از اينکه
کار غسل و تکفين او انجام يافت حضرتش تشريف آوردند و دستور حرکت جنازه فاطمه را
صادر فرمودند و با تجليل و احترام خاصي به تشييع آن پرداختند تا اينکه آنرا براي
اداء نماز بر آن،‌در جايگاه مخصوصي قرار دادند حضرتش با کيفيت خاصي بر آن جنازه
نماز خواندند که در ضمن چهل تکبير گفتند و تا آن تاريخ بر هيچکس با اين کيفيت نماز
نخوانده بودند.

بعد از اينکه
جنازه را به نزديکي قبر رساندند آن حضرت داخل قبر گرديد و چند لحظه اي درآن، براي
اينکه خاک قبر با بدن مبارکش تماس حاصل کند دراز کشيدند پس از آن فرمودند: «يا علي
تو هم در قبر داخل شو و به حضرت مجتبي(ع) نيز فرمودند تا داخل قبر گردد و با هم
جنازه مقدس فاطمه را داخل قبر نمودند بعد از آن بآنها فرمود که از قبر خارج شوند
ولي خود در بالاي سر جنازه قرار گرفت (و بمنظور تلقين و کمک به پاسخهائي که بايد
فاطمه به سئوال قبر مي داد) فرمود: «اي فاطمه! من «محمد» سرور فرزندان آدم هستم- و
فخر نمي کنم- هنگامي که نکير و منکر (دو فرشته اي که از جانب خداوند براي سئوال
قبر مي ‌آيند) آمدند و از تو پرسش بعمل آوردند در پاسخ بگو «خداوند پروردگار من و
محمد(ص) پيغمبر من و اسلام دين من و قرآن کتاب من و فرزند من (حضرت علي(ع)) امام
من و ولي من است».

از آن پس
درباره فاطمه دعا کرد و گفت: پروردگارا فاطمه را ثابت و استوار بدار» و از قبر
خارج گرديد و با دست مبارکش مقدراي خاک در قبر فرو ريخت و سپس دست راست را بر دست
چپ زد و دستها را تکان داد تا خاکهائي که دستهاي مبارکش با آن آلوده شده بود فرور
بريزد و فرمود:«سوگند به خدائي که جان من در قبضه قدرت اواست اکنون فاطمه صداي
حرکت دستهاي مرا شنيد».

در اين حال
صحابي بزرگوار «عمار بن ياسر» بمنظور استفسار و روشن شدن بيشتر هدف و فلسفه
کارهائي که حضرت پيغمبر(ص) در رابطه با جريان در گذشت فاطمه بنت اسد انجام داده
بود از جا برخاست و گفت:‌«يا رسول الله پدر و مادرم بقربان تو باد چرا بر جنازه
فاطمه با کيفيتي نماز خوانديد که تا کنون بر هيچ جنازه هاي با اين ترتيب نماز
نخوانده بوديد؟

حضرتش
فرمودند اي ابا اليقظان (ابواليقظان کنيه عمار بود) او شايسته اين چنين نماز بود و
شرحي در فضيلت و سوابق فاطمه سخن گفتند و در ضمن فرمودند: «ابوطالب فرزندان بسياري
داشت ولي نسبت بمن (چون پيغمبر بزرگ اسلام(ص) پس از درگذشت عبدالمطلب که در سن 8
سالگي پيغمبر(ص) رخ داد به خانه ابوطالب منتقل و در تحت کفالت او درآمد) محبت و
مراقبت مخصوصي داشت و آنقدر در تهيه غذا براي من کوشا بود که در برابر آن به گرسنه
ماندن فرزندانش اهميت نمي داد و سعي مي کرد غذاي مرا مرتب کند و نيز به وضع لباس
فرزندانش اهميت نمي داد ولي سعي مي کرد وضع لباس من مرتب باشد و بطور خلاصه در راه
تأمين آسايش من حداکثر کوشش را بجا مي آورد.

سپس سئوال
کرد يا رسول الله(ص) چرا در نماز او 40 تکبير گفتيد؟

فرمودند:
«نگاه کردم 40 صف از فرشتگان الهي را ديدم که بمنظور تجليل از مقام وي براي نماز
خواندن بر جنازه او صف کشيده اند و لذا بتعداد هر يک از آن صفوف يک تکبير گفتم.»

و نيز پرسيد
چرا در داخل قبر او دراز کشيديد؟

فرمودند:
«براي تحقق تبرک و تيمن در ميان قبر او خوابيدم و براي او دعا کردم». سوگند به آن
پروردگاري که روح محمد در قبضه قدرت او است از قبر او بيرون نيامدم تا اينکه 2
چراغ نوراني در بالاي سر و 2 چراغ در پيشرو و 2 چراغ در پائين پاي او و 2 فرشته
رحمت در برابر او ديدم[1]».

***

از اين قبيل
نمونه ها در تاريخ و احاديث اسلامي رد رابطه با عالم برزخ و معاد فراوان است و يکي
از برنامه هاي تربيتي اولياي بزرگ اسلام اين بود که سعي مي کردند در هر فرصتي و
مناسبتي مردم را به ياد جهان پس از مرگ بيندازند و پرده هيا غفلت را که در نتيجه
سرگرمي زندگي دنيا معمولاً بوجود مي آيد به کنار بزنند تا انسانها موقعيت و مسير
خود را فراموش نکنند و در تهيه و تأمين آنچه که در زندگي جاويدان خود لازم دارند
کوشا باشند.

و بالأخره در
بحث «عالم برزخ» که با توفيق خداوند در ضمن چند مقاله به شرح آن پرداختيم ذکر اين
چند مطلب نيز لازم بنظر مي رسد.

1- تجسم اعمال

ما بتوفيق
الهي درباره «تجسم اعمال» در روز قيامت بحث خواهيم کرد ولي بايد توجه داشته باشيم
که اين موضوع مخصوص قيامت نيست و در عالم برزخ نيز «اعمال نيک» بصورت نيکو و زيبا
«و اعمال بد» به صورت زشت و نازيبا مجسم خواهد شد و در آن عالم قرين انسان خواهد
بو.

ابو
بصير(يحيي بن قاسم اسدي که يکي از محدثين بزرگ است) مي گويد: حضرت باقر(ع) و يا
حضرت صادق(ع) يکي از اين دو امام بزرگوار (راويان احاديث،‌ بياناتي را که از ائمه
معصومين(ع) مي شنيدند و ثبت مي کردند ولي گاهي پس از مدتي مخصوصاً نسبت به حضرت
باقر و صادق(ع) اشتباه رخ مي داده است که از کدام يک از اين حديث را شنيده اند)
فرمودند: هنگامي که مؤمن از دنيا رفت و او را در آغوش قبر گذاشتند 6 صورت زيبا و
نوراني با او وارد قبر مي گردند که يکي از آنها از بقيه نوراني تر و زيباتر و
پاکيزه تر است.

سپس يکي از
آنها در طرف راست و يکي در طرف چپ و سومي در پيشروي او و چهارمي در پشت سر و پنجمي
در پائين پا قرار مي گيرند و آن صورتي که از همه زيباتر و نوراني تر و پاکيزه تر
بود در بالاي سر او مي ايستد و از آنها مي پرسد که شما که هستيد؟

در پاسخ او
آنکه در طرف راست ايستاده است مي گويد: «من نماز هستم» و آنکه در جانب چپ است مي
گويد:‌«من زکاة هستم» و آنکه در پيشرو است مي گويد: «من روزه هستم» و آنکه در پشت
سر قرار گرفته است مي گويد «من حج و عمره مي باشم» و آنکه در پائين پا ايستاده است
مي گويد: «من نيکي و احسانهائي هستم که اين شخص درباره برادران مؤمن خود انجام
داده است».

بعد از آن،‌
آنها از آنکه بالاي سر ايستاده بود مي پرسند تو که هستي که از همه ما زيباتر و
نوراني تر و پاکيزه تر مي باشي؟

او در پاسخ
مي گيود: «من ولايت اهل بيت پيغمبر مي باشم»[2]

البته احاديث
بسياري در رابطه با تجسم اعمال در عالم برزخ وجود دارد که اکنون براي نمونه بهمين
يک حديث اکتفا گرديد.

2- پرونده
انسان در عالم برزخ باز است.

يکي از
موضوعاتي که در رابطه با عالم برزخ نيز بايد به آن متوجه بود اين است که پس از مرگ
پرونده انسان مختوم نمي شود و تا هنگامي که او در عالم برزخ است آثار و عواقب
اعمالي که در زندگي دنيا انجام داده است- چه نيک و چه بد- باو مي رسد و در پرونده
اش ثبت مي گردد.

در اين مورد
در قرآن کريم مي خوانيم:

«و تکتب ما
قدموا و آثارهم و کلشيء احصيناه في امام مبين[3]».

يعني اعمالي
را که در زندگي دنيا انسانها انجام داده اند مي نويسيم و همچنين آثاري را که پس از
مرگ باقي گذاشته اند ثبت مي کنيم (چه آثار نيک از قبيل تعليم و تربيت صحيح و مفيد،
تأليف کتابها و نوشتن مقاله هاي سودمند، تأسيس مساجد،‌ مدارس، بيمارستانها،‌
دانشگاهها و مراکز مفيد، وقف زمينها و مزارع و صدقات جاريه درراه خدا، ايجاد چاهها
و چشمه ها و بالأخره تأسيس سنت حسنه و چه آثار بد از قبيل تأسيس مراکز فساد و
فحشاء و تعليم مطالب و معلومات زيانبخش، ايجاد بدعت در دين و تأسيس سنت هاي بد و
منحرف کننده[4]) و
همه چيز و همه حوادث اين جهان را در کتابي استوار به شماره آورده ايم.

در اين زمينه
نيز احاديث فراواني از اهل بيت عصمت و طهارت (ع) وارد گرديده است که به نقل 2
روايت از آنها مي پردازيم.

الف- محدث
عاليمقام صدوق رضوان الله عليه در کتاب خصال و امالي از حضرت صادق(ع) نقل مي کند
که فرمودند:

«شش چيز است
که پس از مرگ براي افراد مؤمن نتيجه بخش است:

1-   
فرزند شايسته اي که
براي او از خداوند طلب مغفرت مي کند.

2-   
قرآني که از روي باقي
مانده و تلاوت مي شود.

3-   
چاهي که ايجاد کرده
است.

4-   
درختي که آنرا نشانده
است.

5-   
آبي که آنرا بجريان
انداخته است.

6-   
سنت حسنه و طريقه
نيکي که پس از او مورد عمل قرار گرفته است[5]».

ب- حضرت
باقر(ع) فرمودند:

هر يک از
بندگان خدا که سنت هدايت و نيکي را تأسيس کند خداوند به او اجر و پاداشي معادل اجر
و پاداش کليه کساني که به آن سنت عمل مي کنند خواهد داد بدون آنکه از اجر آنها
چيزي کاسته شود.

و هر يک از
بندگان خدا که سنت ضلالت و انحرافي تأسيس نمايد خداوند بر او گناهي معادل کليه
گناهاني که براي عمل کنندگان به آن سنت مي نويسد خواهد نوشت بدون آنکه از گناهان
آنها چيزي کاسته شود.[6]

همانطور که
گفته شد اين ها نمونه است و بطور کلي کليه اعمال خير يا شر که با آن ميت ارتباط
پيدا مي کند باو مي رسد و در پرونده اش ثبت مي شود.

1-   
بهشت و جهنم برزخي

ابراهيم
فرزند اسحاق از حضرت صادق(ع) تقاضا کرد که درباره ارواح مؤمنين که پس از مرگ به
کجا منتقل مي شوند و در چه وضعي هستند توضيحاتي بدهند.

حضرتش در
پاسخ فرمودند:

ارواح مؤمنين
در غرفه هاي بهشتي قرار مي گيرند و از غذاهاي بهشتي استفاده مي کنند و از آشاميدني
هاي بهشتي مي نوشند و بملاقات يکديگر مي روند و دعا مي کنند که پروردگارا قيامت را
بر پا بدار و وعده هائي را که بما داده اي عملي ساز.

و ارواح کفار
در حجره هاي آتش بسر مي برند و از غذاهاي جهنم مي خورند و از آشاميدنيهاي جهنم مي
نوشند و بملاقات يکديگر نيز مي روند و از خداوند تقاضا مي کنند که قيامت را بر پا
نکند و آن وعده هائي را که بکفار داده است محقق نگرداند.[7]

ضمناً بايد
توجه داشت که اين بهشت و جهنم غير از بهشت و جهنمي است که پس از قيام قيامت، وعده
گاه انسانها است.

2-   
مردگان براي زيارت
بازماندگان خود مي آيند

در احاديث
متعددي بر اين مطلب تأکيد شده است که مردگان هرگز از اوضاع و احوال بازماندگان خود
بي اطلاع نيستند و براي ملاقات آنها مي آيند و از احوال آنها اطلاع پيدا مي کنند.

حضرت صادق(ع)
فرمودند:

«هيچ مؤمن و
کافري نيست مگر اينکه هنگام ظهر براي ديدار بازماندگان خودمي آيد و مؤمن در وقت
ملاقات هنگامي که مي بيند بازماندگانش کارهاي نيک انجام مي دهند خشنود مي گردد و
حمد و ستايش خداوند را بجا مي آورد و کافر هنگامي که ببيند بازماندگانش کار نيک
انجام مي دهند حسرت مي خورد که چرا او از اين قبيل کارها را در زندگي انجام نداده
است».[8]

اسحاق فرزند
عمار از حضرت موسي بن جعفر(ع) پرسيد آيا مردگان براي ديدار بازماندگان خود مي
آيند؟

حضرتش
فرمودند: «بلي».

پرسيد: «در
فاصله چه مدتي براي ديدار مي آيند»؟

فرمودند: «در
هر روز در 2 روز و در 3 روز و در هر يک هفته و در هر يکماه و در هر يکسال و اين
تفاوت مدت با اعمال آن مردگان بستگي دارد تا قدر و منزلت آنان پيش خداوند چه
اندازه باشد»؟

و آنها در
وقت ملاقات چون ببينند که آنها کارهاي خير و شايسته انجام مي دهند خشنود مي گردند
و چون ببينند که آنان در شر و فساد بسر مي برند غمناک مي شوند.[9]

3-   
مردگان با کساني که
بزيارت قبور آنها مي روند انس مي گيرند و خشنود مي شوند.

احاديث
بسياري مردم را تشويق مي کند که بزيارت قبور مردگان برويد و اين موضوع را فراموش
نکنيد: حضرت اميرمؤمنان (ع) فرمودند: بزيارت قبور مردگان برويد که آنها از اين
موضوع خشنود مي شوند و سپس اضافه کردند: هر يک از شما حاجت خود را در کنار قبر پدر
و کنار قبر مادر خود پس از آنکه براي آنان دعا کرد از خداوند بخواهد.[10]

اسحاق بن
عمار از حضرت موسي بن جعفر(ع) پرسيد: آيا مؤمن کساني را که بزيارت قبر او مي روند
مي شناسد؟

حضرتش
فرمودند: بلي و با او تا هنگامي که در کنار قبر است انس مي گيرد و هنگامي که از جا
بر مي خيزد و مي خواهد برگردد احساس ناراحتي مي کند.[11]

بطور خلاصه
زيارت قبور علاوه بر اينکه وسيله عبرت گرفتن و تنبه و بيدار شدن است و لذا اولياء
خدا هميشه بر آن مراقبت داشتند، وسيله ارتباط با مردگان نيز  مي باشد.

4-   
قيافه برزخي

و چون اين
راه راهي است که ما هنوز نرفته ايم و از آنچه در اين مسير واقع خواهد شد اطلاع
نداريم لازم است کليه جريانها و خصوصيات اين مسير را از مکتب وحي و از اهل بيت
عصمت و طهارت(ع) فرا بگيريم.

و بطور مسلم
کساني که علم و اعتقاد خود را از اين مکتب و از اين بيت فرا نگرفته اند در اشتباه
خواهند افتاد و آخرين مطلبي که در اين مقاله بذکر آن مي پردازيم در رابطه با قيافه
برزخي است.

حضرت صادق(ع)
فرمودند خداوند هنگامي که ارواح مؤمنان را قبض مي کند آنرا در قيافه و قالبي مانند
قيافه و قالبي که در دنيا داشتند قرار مي دهد و تا بر پا شدن قيامت از نعمت هاي
الهي متنعم مي گردند و از غذاهاي برزخي مي خورند و از آشاميدنيهاي آن جهان مي
آشامند و بطوري قيافه آنها با قيافه اي که در دنيا داشتند شباهت دارد که يکنفر که
از دنيا مي رود و روحش به آنجهان وارد مي گردد آنها را کاملاً تشخيص مي دهد و مي
شناسد.[12]    ادامه دارد

 

 



[1]
– امالي صدوق ص 280.