روز جمهوري اسلامي، روز مقاومت

روز جمهوري
اسلامي، روز مقاومت

يوم الله
دوازدهم فروردين پس از گذشت نه سال بر پيروزي انقلاب اسلامي ايراني، از راه مي رسد
و ما اين روز خجسته را كه ياآور يكي از حسّاسترين و سرنوشت سازترين ايام انقلاب
اسلامي است، با هم جشن مي گيريم.

اين روز را
دركنار هزاران خانواده داغدار و شهيد داده جشن مي گيريم. درحالي به استقبال اين
روز فرخنده مي رويم كه صدها شهيد بر شهداي عزيزمان افزوده شده اند،ُ شهدائي كه
براي تثبيت «جمهوري اسلامي» و پابرجائي «انقلاب اسلامي» از جان خود گذشتند و با
ايثار و فداكاري و استقامت، صفحه زرين ديگري بر صفحات زرين انقلاب افزودند.

آري! ملت ما
تاوان ايمان و عقيده و جهاد در راه عقيده اش را پس مي دهد وگرنه در كجاي تاريخ
سراغ داريم تمام قدرتهاي استكباري، با آن همه ايده ها و افكار گوناگون، دست بدست
هم بدهند و با يك ملت رنجيده و محروم، به جنگي تمام عيار بپردازند، و هريك سلاح
هاي مخرّب و ويرانگر خود را در اين آزمايشگاه، آزمايش كنند؟! مگر اين ملت چه گفته
بود؟ و چه ايده اي عامل آن همه خشونت ها و جنايتها و وحشيگري ها شده است؟

اين ملت هر
صبح و شام مي گويد: «ربنا الله» پروردگار ما خدا است؛ و همين ربنا الله گفتن و تكبير
سر دادن، باعث شده است كه خدايان زر و زور را خوش نيايد و با خداخواهان به جنگ و
ستيز برخيزند.

«ربنا الله»
يعني غير از خدا نه! يعني: قدرتهاي استكباري و سرسپردگانشان نه! يعني: سجود و كرنش
براي غير خدا نه! و يعني: آزادي، استقلال و جمهوري اسلامي.

اگر ملت ما
در اولين دوازدهم فروردين بجاي «جمهوري اسلامي»، جمهوري دموكراتيك! گفته بودند يا
هر واژه ديگري غير از «اسلامي» انتخاب كرده بود و به آ» رأي مي دادند، نه صدّام و
نه ديگر جنايتكاران، هرگز با ما به جنگ و مخالفت نمي پرداختند.

«اسلامي»
واژه اي است كه در آن ارزشهاي والا و مقدسي نهفته است و دشمن از تحقق آن ارزشها
سخت وحشت دارد؛ و وحشت از همين ارزشهاي مقدس است كه ديوانه وار شهرها و روستاهاي
ايران را موشكباران و بمباران مي كند. صدّام جز يك عامل اجرايي و يك سرسپرده بي
اختيار در دست شرق و غرب نيست و اين آمريكاي جنايتكار و هم پيوندانش و شوروي منافق
و يارانش هستند كه با زبان گلوله و بمب و موشك با ما سخن مي گويند و اين مائيم كه
در چنين موقعيت حسّاسي، يكي از دو راه را براي خود انتخاب مي كنيم: ادامه مسير حق
تا رسيدن به پيروزي نهايي و يا درجا زدند و سر تسليم به دشمنان سپردن!

ما كه در
دوازدهم فروردين 57 «جمهوري اسلامي» را براي خود برگزيديم يا بايد براي اين
انتخابمان- كه بي گمان طبق شناخت دقيق ارزشهاي اسلامي صورت گرفته- ارزش قائل شويم
و بر آن پا برجا بايستيم و يا بايد تمام خونهاي ريخته شده را ناديده بگيريم و پس
از اين همه رنج و محنت، دوباره زير پرچم آمريكا يا ابرقدرتي ديگر برويم؟

ما اكنون در
ميان دو راه قرار گرفته ايم و راه ديگري در بين نيست: يا عزت و يا ذلت! يا راه
حسين (ع) را برگزيدند و يا راه يزيد را! يا دست از خود شستن و يا دست از خدا شستن!
يا حق را زنده كردن و يا آن را پايمال نمودن! يا ولايت خدا را پذيرفتن و يا ولايت
طاغوت را برگزيدن! يا امام زمان (عج) را ياري كردن و يا به آن حضرت پشت كردن!

و ملت ما كه
در اين سالهاي محنت زاي گذشته، امتحان خود را خوب پس داده و آني از حق طلبي
فروگذار نكرده، امروز هم به تحقيق همين راه را بر مي گزيند و از اين امتحان الهي
نيز سر بلند و سرافراز بيرون مي آيد زيرا دشمنان ما، با آخرين حربه هاي خود براي
مبارزه با قرآن ما به سوي ما روي آورده اند تا شايد ما را از هدفمان باز دارند وا
گر اين بار دست رد به سينه مخالفان بزنيم، سربلند و پيروز خواهيم شد.

مگر رهبر
بزرگ ما حضرت امير المؤمنين (ع) نمي فرمايد: حيات و زندگي شما در مرك شرافتمندانه
تان است و مرگ و نابودي شما در زندگي ننگين و ذليلانه تان يعني اگر ما را مخير
كنند كه زنده بمانيم و دست آمريكا بر سر ما باشد يا بميريم و به آمريكا و شوروي
«نه» بگوييم حتما اين مردن براي ما حيات است و آن زدنده ماندن، مرگ.

و مگر سرور
و راهنماي ما حضرت سيد الشهداء (ع) نمي فرمايد: امروز يزيد ما را بين مرگ وذلت
مخير كرده است و هيهات منا الذّلة؟ و ما هم در پاسخ آن حضرت هر صبح و شام تكرار
نمي كنيم. «هيهات منا الذلّة» پس چه باك اگر در اين راه،‌ پيروي از حسين بكنيم و
در زمره اصحاب آن حضرت در آئيم و به آنها بپيونديم.

و مگر اين
قرآن ما نيست كه در آيه آيه اش ما را ندا مي دهد كه: ولايت كفّار را بر ولايت خدا
ترجيح ندهيد و دست ذلّت به سوي آنها دراز نكنيد و با جان و مال خود در راه خدا
پيكار نمائيد و دين خدا را ياري كنيد و تا رفع فتنه در جهان با دشمنان بجنگيد و
بستيزيد؟ و مگر زندگي چيزي جز عقيده و جهاد در راه عقيده است؟ پس اگر بنا باشد
كفار عيقيده ما را از ما بگيرند و دست ما را عملاً از قرآن و عترت قطع كنند، بايد
همه با هم برخيزيم و دستشان را قطع كنيم و دينمان را نجات دهيم كه هيچ چيز نزد خداوند
بهتر و ارزشمند تر از حفظ ولايت رسول الله (ص) در اين كشور مقدس نيست؛ ديگر چه باك
كه هر روز شهرهاي ما را با موشك و بمب مورد تجاوز قرار دهند. و مگر امام عزيزمان
خميني بت شكن نفرمود: ملت ما از شهادت نيم ترسد و از مرگ در راه حق هراسي به دل
راه نمي دهد چه با گلوله كشته شود، چه با موشك؟

بنابراين،
ما كه نُه سال پيش در روز دوازدهم فروردين 57، هدف خود را مشخص كرديم و حاضر شديم
با جان و مالمان از اين هدف دفاع كنيم، امروز روز بهره برداري رسيده است. اگر راه
شهيدانمان را ادامه داديم و خون مقدسشان را ارج نهاديم و باز هم دست رد به سينه
مخالفان اسلام و قرآن زديم، بزودي جشن پيروزي را ان شاء الله برگذار خواهيم كرد و
اگر امروز كه روز سرنوشت است، از نيمه راه خداي نخواسته عقب گرد كرديم، ذلت را در
دو جهان براي خود خريده ايم ولي همانگونه كه در اين سالهاي آزمايش و بلا، ملت بزرگ
ايران ثابت كرده است كه عقب نشيني نخواهد كرد، امروز و روزهاي آينده نيز عقب نشيني
نمي ند و ذلت و خواري را پس مي زند و ثابت قدم در راه تثبيت انقلاب اسلامي مي ماند
كه امروز چشم جهانيان به اين ملت دوخته شده است.

تازه مگر ما
كمتر از ويتناميهايي هستيم كه حتي عقيده به خدا هم نداشتند و تنها براي استقلال
خود و كشور خود ربع قرن با آمريكاي ستمكار جنگيدند و بقدري جنگ و نبردشان اوج پيدا
كرده بود كه در بعضي از روزها معدّل بمب هايي كه بر فراز ويتنام ريخته مي شد، هر
پنج دقيقه يك بمب بود؟! و باز هم عقب نشيني نكردند و براي اينكه تسليم زور نشوند
آنقدر به جنگ خود ادامه دادند تا آمريكا را به شكست مفتضحانه واداشتند.

و اما مردم
ما كه معتقد به مبدأ و معاد هستند و خود را از خدا مي دانند و به سوي خدا باز
خواهند گشت و واژه هائي همچون: «جهاد»، «شهادت»، «ايثار»، «عمل صالح»، «ايمان»،
«تقوي»، «رضايت الهي»، «ولايت» و «روز پاداش و جزا» دارند و الگوهايي چون علي (ع)،
حسين (ع)، زينب (س)، عمار، عمروبن حمق، حبيب بن مظاهر، قاسم بن حسن، عليّ اكبر و
عليّ اصغر وو… دارند و در همين انقلاب چهره هايي مانند مطهري، بهشتي، محمد
منتظري، رجائي، باهنر، چمران، شيرودي، كشوري، بابائي، زين الدي، خرّازي، حاج همّت،
مدني، دستغيب، قاضي، صدوقي، اشرفي و هزاران رزمنده ثابت قدم بي باك كه هركي چون
آفتابي درخشان، آسمان انقلاب را روشنايي و فروغ بخشيده است، مي شناسند قطعاً از
جهاد و ايثار تا مرز شهادت باز نخواهند ايستاد و به اميد «احدي الحسنيين» پاداش
خود را تنها از خدا و معبود خود مي ستانند و در اين راستا مانند گذشته به شرق و
غرب «نه» مي گويند و راه خميني را ادامه مي دهند تا روزي كه صاحب حقيقي اين كشور
ظهور كند و انتقام خون شهيدانشان را از ظالمان و جبّاران و طواغيت دوران بگيرد ان
شاء الله.