حج از دیدگاه امام رضا و امام جواد علیهما السلام

حج از دیدگاه
امام رضا و امام جواد علیهما السلام

اسلام مکتبی
است که در تمام ابعاد حیات معنوی و مادی انسانها دارای احکام، قوانین و برنامه است
و لذا قادر است جامعه بشریت را در جمیع بخشهای زندگی در طول تاریخ اداره نماید.
ائمه معصومین ما که مروج چنین آئینی هستند در تمام ابعد اسلام به تناسب شرائط عصر
خویش، رهنمودها، خنان و احادیثی دارند و بهمین دلیل زمینه گفتار و نوشتار درباره
آنان به وسعت تمام این ابعاد، وسیع و گسترده است ولی مناسب ترین بحث با تیرماه
امسال که مصادف با ولادت حضرت امام هشتم و شهادت فرزندش حضرت امام جواد علیهما
السلام و مقارن با ذیحجه الحرام نیز می باشد، بررسی نقش حج در ساختار جامعه اسلامی
از دیدگاه این دو معصوم است، چرا که حج در شکل بخشیدن به ساختار جامعه از نقشی
بسیار حساس و تعیین کننده برخوردار است، و بهمین دلیل، بگونه ای به آن اهمیت داده
شده است که امام صادق علیه السلام می فرماید: اگر مسلمین از رفتن به حج سرباز زنند
«لوجب علی الأمام ان یجبرهم علی الحج ان شاء وا وان ابوا» و در روایت دیگر فرمود:
«فان لم یکن لهم اموال انفق علیهم من بیت مال المسلمین»[1]
بر امام و حاکم مسلمین واجب است که آنان را برای رفتن به حج خواه ناخواه اجبار
نماید و چنانچه پول و امکاناتی نداشته باشند از بودجه بیت المال هزینه سفر آنها را
تأمین نماید.

گستردگی
ابعاد حج

در میان
موضوعات عبادی سیاسی اسلام، حج از جمله عباداتی است که از ابعاد و مسائیل بسیاری
برخوردار است؛ چنانچه می بینیم «زراره»شاگرد فقیه و دانشمند امام صادق علیه السلام
با تعجب به آن حضرت عرضه می دارد: من چهل سال است از شما در مورد مسائل حج استفتاء
می نمایم و شما جواب می دهید! امام در پاسخ می فرماید: «یا زراره! بیت حج الیه قبل
آدم بالفی عام ترید ان تفتی مسائله فی اربعین عاماً!»[2]
زراره! خانه ای که دو هزار سال پیش از آفرینش آدم در آن اعما حج اجرا می گردیده،
توقع داری در طی چهل سال تمام مسائل آن را استفتاء نمائی؟! و این چنین است که از
هریک از ائمه درباهر حج مطالب و احادیثی به ما رسیده است.

نقش حج در
ساختار جامعه اسلامی

قرآن کریم در
آیه 79 سوره «مائده» می فرماید: خداوند کعبه: بیت الله الحرام را «قیاماً للناس»
قرار داد، یعنی برای اقامه امور مردم. امام صادق علیه السلام با استفاده از وسعت
معنائی که این جمله دربردارد می فرماید: «جعلها لدینهم و معیشهم»[3]
خداوند کعبه را برای سازمان دادن به امور دین و دنیای آنان قرار داده است. و
هنگامی که ربیع از آنحضرت درباره تفسیر «ولیشهدوا منافع لهم» – تا شاهد منافع
گوناگون خویش باشند، سؤال می نماید که آیا منظور منافع دنیا است و یا آخرت؟ امام
در پاسخ می فرماید: «الکل» [4]
شامل منافع دنیا و آخرت هر دو می گردد.

بدین ترتیب
می بینیم، حج از نظر قرآن و روایات در بعد عبادی خلاصه نمی شود و این نغمه جدائی
حج از سیاست که از سوی حکام مرتجع سعودی ساز گردیده از همان تز کهن استعماری
«تفکیک دین از سیاست» ریشه و الهام می گیرد تا بدینوسیله حج را بگونه ای قالب ریزی
نمایند تا بجای منافع مردم، منافع آنا و اربابان چپاولگرشان را تأمین نماید.

آنچه را که
قرآن کریم در این دو جمله کوتاه خلاصه نموده است، امام رضا علیه السلام در پاسخ
نامه محمد بن سنان به شرح و تفصیل آن پرداخته و بدینوسیله ابعاد مختلف حج ار بیان
فرموده است.

امام تحت عنوان:
«عله الحج» به موارد زیر چنین اشاره می نماید:

1-الوفاده
الی الله عزوجل:

وفود و وفاده
از نظر لغت به معنی وارد شدن بر بزرگی به نمایندگی و رسالت از سوی فرد و یا گروهی
است و لذا امام هشتم علیه السلام در همین روایت یکی از ابعاد حج را «منفعه من فی
المشرق و المغرب وفی البر و البحر ممن یحج و ممن لا یحج..» ذکر می نماید، یعنی حج
برای تأمین مصالح و منافع تمام مسلمین شرق و غرب، دریا و خشکی، حاضر در حج و غائب
از حج است. و بدین ترتیب هر حاجی در حقیقت نه تنها به رسالت جامعه خویش بلکه به
نمایندگی از سوی تمام مسلمانان جهان در آن کنگره عظیم جهانی شرکت می جوید، و طبیعی
است که وقتی چند میلیون نفر به نمایندگی از سوی تمام مسلمانان جهان در آن کنگره
عظیم جهانی شرکت می جوید، و طبیعی است که وقتی چند میلیون نفر به نمایندگی از جانب
بیش از یک میلیارد مسلمان عالم در ان کنگره باشکوه شرکت کنند،باید مسائل و مشکلات
جهان اسلام را مطرح نموده و همه همسو و هماهنگ با هم موضعی واحد در برابر دشمنان
خویش اتخاذ نمایند و حتی در بعضی از دعاها همین نمایندگی و رسالت نیز منعکس است
ولذا حاجی نیازها و حاجات همه مسلمین را بپیشگاه پروردگار کعبه عرضه می دارد و به
دعا و عرض حاجتهای خویش بسنده نمی کند.

و البته چنین
وفود و ورودی بر خداوند باید با آمادگیهای قبلی صورت گیرد که احرام از آنجمله است
و از اینجهت امام رضا علیه السلام درباره علت و فسله محرم شدن می فرماید: «انما
یأمروا بالأحرام لیخشعوا قبل دخولهم حرم الله و امنه ولئلا یشتغلوا بشیء من امور
الدنیا و زینتها و لذاتها و یکونوا حادین فیما هم فیه قاصدین نحوه مقبلین علیه
بکلیتهم.. و وفادتهم الیه راجین ثوابه راهبین من عقابه ماضین نحوه»[5]
هماا از اینرو حجاج امر به احرام و محرم شدن گریده اند تا پیش از ورودشان به حرم امن
الهی، خشوع قلبی برایشان حاصل گردد، و به چیزی از امور دنیا و زینتها و لذتهایش
سرگرم نگردند، و بجانب آنچه (کعبه) تصمیم رفتن بسویش را گرفته بطور جدی و با تمام
وجود روی آورند، و وفودشان بسوی آن به امید ثواب و برای بیم از عقاب بوده و آهنگ
آنجا نمایند.

بنابراین
وفود و حرکت بسوی حق تعالی، بریدن از تمام دلبستگیها و وابستگیها را می طلبد و
باید با چنین آمادگی و وارستگی آهنگ کوی محبوب نمود، و بهمین دلیل حتی امام معصوم،
حضرت صادق علیه السلام – به نقل مالک- «کلما هم بالتلبیه انقطع الصوت فی حلقه و
کاد ان یخرّ من راحلته» هرگاه که تصمیم به لبیک گفتن می گرفت صدایش در گلو قطع می
گردید و حالتی به او دست می دادکه نزدیک بود از مرکب فرو افتد. و وقتی مالک به
امام عرضه می دارد که: یا بن رسول الله! در هر صورت لبیک را بگوئید، امام می
فرماید: ای پسر ابی عامر چگونه جرأت و جسارت گفتن لبیک پیدا نمایم در صورتی که بیم
آن دارم که خدای عزوجل بفرماید: «لا لبیک و لا سعدیک»[6]
و به من پاسخ منفی دهیدا.

2-و طلب
الزیاده:

یکی دیگر از
ابعد حج رشد و افزایش هرچه بیشتر و زیادتر اخلاق و ارزشهای اسلامی، و بالا بردن
سطح آگاهیها و اطلاعات سیاسی، و ارتقاء فرهنگ و اقتصاد جامعه بزرگ اسلامی با ترتیب
کنفرانسها و گردهم آئیها، و دعوت از دانشمندان علوم مختلف و متخصین و سیاستمداران
مسلمان، برای مبادله دانشها و تخصصها و کالاها و کارخانجات صنعتی برنامه ریزی
نمایند، همانگونه که امام صادق علیه السلام در این رابطه می فرماید: «فجعل فیه
الاجتماع من الشرق و الغرب لیتعارفوا، و لینزع کل قوم من الحارات من بلد الی بلد»[7]

خداوند مکه
را مرکز گردهم آیی و اجتماع مسلمین شرق و غرب عالم قرار دارد تا در آنجا با یکدیگر
و با توانائیها و تخصصهای هم آشنا شده و هر ملتی کالای بازرگانی از شهر و دیار
خویش به شهر و کشور دیگری صادر نماید و بدین ترتیب می بینیم که کنگره عظیم حج
بمنزله سکوئی است که جامعه اسلامی همه ساله می تواند از بلندای آن به بالاترین سطح
فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و نظامی جهان صعود و ارتقاء یابد، و بدین وسیله مصداق
حقیقی «و أنتم الأعلون ان کنتم مؤمنین» در جامعه بزرگ اسلامی عینیت بخشد.

3- والخروج
من کل ما اقترف:

چنانچه می
دانیم، اسلام برخلاف جامعه های صنعتی امروز، به انسان، بعنوان یکی از وسائل و
ابزار تولید نمی نگرد و قبل از اینکه به ساختن زندگی مادی و تمدن صنعتی او توجه
نماید به ساختار روحی و معنوی او عنایت دارد و بهمین دلیل اگر در حج منافع و ابعاد
زندگی مادی مطرح است به بازسازی شخصیت انسانی او بیشتر توجه دارد. و در این رابطه
امام هشتم علیه السلام، حج را پالایشگاه روح از آلودگیهای گناه می شمارد.

4-مع مافیه
من استخراج الأموال:

یکی از
خصلتهای زشتی که انسان را از مسیر فطری و الهی به انحراف می کشاند «دنیا محوری»
است و انسانی که تمام تلاش و آسایش خویش را در راه کسب مادیات به هدر می دهد و در
راه لذتهای زودگذر زندگی به مصرف می رساند،باید برنامه و مقرراتی داشته باشد تا
هرچند بطور مقوت هم که شده، محور کار و مخارج، او را از دنیا گرائی، بسوی «الله»
رهنمون سازد و از اینرو بدنبال آن می فرماید: «و تعب الابدان» خستگی و فرسودگی
جسمی که در این سفر روحانی به انسان حاجی دست می دهد جزئی از فلسفه حج است.

5-ثابتا فی
ذلک دائما[8]:

مهمترین دست
آورد و نتیجه ای که سالیانه از این مراسم باشکوه، نصیب جامعه اسلامی می گردد، در
این جمله کوتاه خلاصه شده است که حجاج محترم آن اعمال و مناسکی را که در حج انجام
داده و آن ارزشهای اخلاقی برا که در آنجا در عمل پیاده نموده و تصمیم گیریها و
مواضعی را که در برابر دشمنان خدا در آن مکان مقدس اتخاذل نموده اند، با پایان
یافتن حج بدست فراموشی نسپرند، بلکه در بازگشت نیز خود را به انجام آنها عادت دهند
و به آن اعمال و ارزشها استمرار و تداوم و ثبات بخشند. و بدیهی است که اگر حج
چنانچه هست به محلی برای بازسازی شخصیت انسانی و اسلامی انسانها- چنانچه فلسفه
وجودی حج آن را ایجاب می نماید- تبدیل گردد، تأثیری کلی در کل جامعه بزرگ اسلامی
در جهان خواهد گذاشت، چرا که هر سال جمعی از انسانهای آگاه، متعهد و ساخته شده، از
هر شهر و کشور و جامعه ای، به وطن خود باز می گردند، و همچون رودهای خروشان و
خوشگواری که بطور مستمر بدریاچه ای کوچک بریزد، و در کیفیت آب آن تأثیر گذارد، در
وضعیت اخلاقی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی هر جامعه اثر مطلوب خواهند گذاشت و بتدریج
شمار انسانهای الگو و خودساخته اجتماع بیشتر و بیشتر خواهد شد و هر شهر به مدینه
فاضله انسانیت مبدل می گردد و از این راه بشر به اهداف والای آفرینش نزدیک می شود.

6-و نقل
اخبار الأئمه علیهم السلام الی کل صقع و ناحیه[9]:

امام صادق
علیه السلام در روایتی دیگر آیه شریفه «لیقضوا نفثهم» را به «لقاء الامام»[10]
یعنی ملاقات و دیدار با امام، تفسیر می نماید.

بنابراین
آنچه را امام رضا علیه السلام در این قسمت از بعد حج فرموده است که عبارت از
انتقال و نشر اخبار ائمه علیهم السلام است، بواسطه ملاقات با امام در مکه، نیز
صورت می گیرد و حتی امام باقر علیه السلام در تفسیر آیه «واتموا الحج و العمره
لله» تمامیت حج و عمره را ، دیدار با امام، معرفی می نماید[11]،
فراگرفته و در بازگشت به مردم خویش منتقل سازند. و چنانچه از تعبیر «اتموا الحج» و
«تمام الحج لقاء الامام» بدست می آید، حج بدون ملاقات با امام و رهبر، حجی ناقص و
ناتمام است، و تمامیت حج تنها به انجام اعمال عبادی و مناسک آن نیست. مسلمانان
دوران ائمه علیهم السلام نیز با چنین برداشتی از تمامیت حج، سعی می کردند در صورت
امکان در حج به دیدار امام نائل آیند، و در این رابطه در عصر امام صادق علیه
السلام تا حدودی شیعه، آزادی عمل بیشتر یافته بود، و حضرت در حج رسماً خود را
بعنوان امام و رهبر مسلمین پس از پیامبر صلی الله علیه و آله و ائمه قبل از خود
معرفی می نمود و مردم بحضور امام می رسیدند و با ایشان ملاقات و گفتگو می نمودند،
ولی از آنجا که این دیدارها، موقعیت امویان و سپس عباسیان را به خطر می افکند، در
زمان امویان تمام تلاش در جلوگیری از آن به عمل می آمد و حتی از هشام بن عبدالملک
مروان وقتی سؤال می نمایند این مرد (امام سجاد «ع») که مردم به او احترام می
گذارند،کیست؟ از معرفی حضرت امتناع نموده و اظهار بی اطلاعی می نماید، تا مردم
امام سجاد علیه السلام را نشناسند. بعد از امام صادق نیز در عصر عباسیان وضعیت
بهمین منوال بود و مردم آزادانه نمی توانستند بدیدار امام نائل آمده و از او
دستورات مذهبی و خطوط سیاسی دینشان را فرا گیرند، و از این طریق به تمامیت حج لطمه
وارد می آمد، و این است که امام جواد علیه السلام که 29ذیقعده در سالروز
شهادتش  بسوک می نشینیم، در نامه ای به
خلیفه اموی که در حقیقت بمنزله اعلامیه و اخطاری به جهان اسلام است می نویسد: «ذهب
الحج وضیّع وافتقر الناس، فمن اعوج ممّن اعوج هذا و من اقوم ممّن اقوم هذا»[12]
حج واقعی از میان رفته و تضییع گردیده و مردم به فقر اخلاقی، اقتصادی، فرهنگی و
سیاسی دچار شده اند، چه کسی کج اندیش تر و منحرف تر است از آنکه حج را از مسیر
اصلیش منحرف سازد و چه کسی از جهت ایمان و علم و سیاست نیرومند تر است از کسی که
حج را چنانکه هست بپا دارد؟

چرا که این
انحراف با تمام انحرافهای دیگر تفاوت دارد، زیرا با انحراف و جدا ساختن حج از
جایگاه واقعیش،نقشی که حج می تواند در ساختار جامعه اسلامی ایفا نماید، از آن سلب
می گردد و تنها به یک پاره اعمال خشک و بی روحی تبدیل خواهد شد که هم اکنون شاهدیم
که چگونه هر سال از سرتاسر جهان اسلام به حج می روند ولی این حج هیچ گونه تغییری
در زندگی سیاسی و فرهنگی و اقتصادی و اخلاقی آنان بوجود نمی آورد. چرا که آل سعود
به پیروی از همان سیاست کهنه اموی و عباسی، سعی در ناشناخته ماندن رهبر واقعی جهان
اسلام دارند و در همین راستا از تظاهرات حجاج ایرانی که در خلال آن امام و رهبر
واقعی مسلمین از خائنین شناخته می شود، و موقعیت آنها و اربابان استعمارگرشان
تهدید می شود، پیش گیری می نمایند.

فریاد برائت

امام خمینی

… اعلان
برائت در حج تجدید میثاق مبارزه و تمرین تشکل مجاهدان برای ادامه نبرد با کفر و
شرک و بت پرستی هاست و به شعار هم خلاصه نمی شود که سرآغاز علنی ساختن منشور
مبارزه و سازماندهی جنود خدا در برابر جنود ابلیس و ابلیس صفتان است و از اصول
اولیه توحید بشمار می رود و اگر مسلمانان در خانه ناس و خانه خدا از دشمنان خدا
اظهار برائت نکنند پس در کجا می توانند اظهار نمایند؟ و اگر حرم و کعبه و مسجد و
محراب، سنگرو پشتیبان سربازان خدا و مدافعان حرم و حرمت انبیا نیست پس مأمن و
پناهگاه آنان در کجاست؟

اول ذیحجه
الحرام 1407

 



[1]و2 – وسائل- جلد8- ص16-15.