پيام شهيد

اين وصيتنامه
ها انسان را ميلرزاند و بيدار ميکند. «امام خميني»

پيام شهيد

قسمتي از
وصيتنامه شهيد عبدالعلي عليشاهي

اي ملت
قهرمان و مسلمان ايران! امروز رسالت ابراهيم، موسي،  عيسي و محمد(ص) بر دوش شماست و بايد پرچم توحيد
را بر بام گيتي به اهتزاز در آوريد و تمام بتها، سحرها، جهالتها و بردگيها را از
صحنه روزگار برداريد و براي تحقق اين آرمانها بي گمان نمرودها، فرعونها، بني
اسرائيل ها، ابوجهلها و ابولهبها البته در نوع مدرن و پيشرفته قرن اتمي اش مواجه
خواهيد بود و بالاخره شما بايد راه حسن و حسين(ع) را در پيش بگيريد و با قاسطين،
مارقين، ناکثين، معاويه ها- يزيدها و …. روبرو شويد که در حقيقت جنگ تحميلي عراق
عليه ايران تجسم جنگي است، همه جانبه که تمامي عناصر شيطاني فوق الذکر در آن
مشارکت داشته و جمله آنان با تمام توان از اين طريق براي محو انقلاب الهي ما بسيج
شده اند و شما امت قهرمان اسلام با توجه کامل به عمق توطئه پليد و شوم دشمنان
اسلام و با ايمان راسخ به اهداف والاي الهي خويش و راه و راهبري که براي رسيدن به
آن اهداف برگزيده ايد همچنان محکم و استوار و مقاوم و پايدار در برابر تهاجم
گسترده دشمنان اسلام بايستيد تا با دستيابي به تمام اهداف، خويش را براي آزمون
الهي، «و لنبلونکم بشيء» مهيا ساخته و خويشتن داري و صبر در برابر ترس، گرسنگي،‌
کمبود مال و شهادت عزيزان و از دست دادن ثمرات را مقدمه بشارت الهي «فبشر
الصابرين» و زمينه ساز نزول باران رحمت حق و تحقق «اولئک عليهم صلوات من ربهم و
رحمة و اولئک هم المهتدون».

قسمتي از
وصيتنامه شهيد غلامرضا ضيائي

خدايا قسم بر
شبت که با نسيمش پيکر چاک چاک غرق بخون عزيزان را که بدور از محبت مادري آرميده
اند آنان را همچون دامن پرمهر مادر در آغوش کشيده و نوازش مي دهد و نداي مظلوميتش
را در سرتاسر گيتي طنين مي افکند و فرياد مي زند: باي ذنب قتلت. پيکر من بود،
زخمهاي لخته زخون من بود با جسمي که آغشته به خون ندا سر داد، براي احياي احکام
اسلام و برپائي دين محمد(ص) لبيک گفتن به حسين(ع) و امام عزيز و ريشه کن کردن ظلم
و استبداد در شط خون آرميده ام و نثارجان کردم اين نداي من نبود بلکه نداي هزاران
شهيد ديگر هم بود. خدايا حسين را مي خواهم چون تو را مي خواهد. و امام را مي خواهم
چون حسين را مي خواهد. اي حسين تو تمام دلها را احاطه کرده اي جسم ها اينجا هستند
اما روحها کربلا تو با فرزندانت کربلا بر پا کرده اي ولي ما کربلاها برپا کرديم و
مي کنيم. تو درس دادي ما آموختيم، خدايا آمده ام در راهي که حسين جان داد جان
ناقابل را ايثار کنم و اهداء خون کنم. چون اسلام باين خونها احتياج دارد. اگر اين
ايثار خون نبود از اسلام خبري نبود آنقدر خون بايد بدهيم تا اين درخت تنومند شود و
جهان در سايه اين درخت باشد انشاءالله.

قسمتي از
وصيتنامه شهيد مرتضي عليشاهي

امت حزب الله
تقوي را پيشه کنيد و از خدا بترسيد، به ريسمان الهي چنگ بزنيد و اتحاد داشته باشيد
جهاد را سبک نشماريد جهاد امروز از اهم واجبات است نکند خداي ناکرده از فرمان امام
سرپيچي کنيد که آنروز اول بدبختي شما است و شما اي جوانان و دانش آموزان تا اسلام
احتياج به خون دارد جهاد مقدم بر تحصيل است نمي گويم درس نخوانيد بلکه اگر جبهه
نمي آئيد لااقل در پشت جبهه پشتيبان امام باشيد اگر مي توانيد به جبهه برويد چون
فرداي قيامت سخت است جلوي امامان بگوئيم جهاد نرفتيم نماز را سبک نشماريد…

قسمتي از
وصيتنامه شهيد محمد سعيد مطيعي

يک پيام به امت
شهيد پرور خصوصاً شما جوانان: اي جوانان خواهشمندم که اين جبهه ها اين دانشگاههاي
الهي و خودسازي را فراموش نکنيد و اين مکان مقدس که واقعاً جاي خودسازي است و جاي
رسيدن به اعمال خود قبل از اينکه به اعمال ما رسيدگي شود را خالي مگذاريد که اگر
اين جبهه ها را از حضور مداوم ترک کرديد، بدانيد که دشمن را، مسئله دفاع از اسلام
را فراموش کرده ايد، شهدا را فراموش کرده ايد، و خداي ناکرده خدا را فراموش کرده
ايد، شما جوانان با حضور منسجم در جبهه ها مشت محکمي بر دهان تمام ياوه گويان ضد
اسلام بزنيد.

قسمتي از
وصيتنامه شهيد عباس آسماني

اينک که
جمهوري اسلامي ايران به رهبري امام خميني برپا شده و احتياج به کمک دارد  اگر نکوشيم از دست مي رود و اگر انقلاب نباشد
همه انسانها به تباهي کشيده مي شوند و اينک بايد اين خونها ريخته شود تا اين
انقلاب به پيروزي کامل برسد و اين فرزندان خميني هستند که در جبهه ها مي جنگند و
پايداري خود را به جهان نشان مي دهند و به دنيا ثابت کرده اند که کشورشان را هرگز
به بيگانگان و استعمارگران تحويل نخواهند داد و آنها مي جنگند و مي کشند و کشته مي
شوند و به راه خود ايمان کامل دارند و هميشه از خدا مي خواهند طول عمر و عزت به
امام عزيزمان عنايت فرمايد.