مقتداي اولين و آخرين

بمانسبت 28
صفر، روز وفات خاتم الانبيا(ص)

مقتداي اولين
و آخرين

اي که تار
مويت ليلة القدر و اي گفتار لبت، وحي منزل- اي که زابرويت، قاب قوسين و از خم
گيسويت، نقش حم عيان گشته است.

اي فرمانده
ملک انبيا و اي مصداق «تعز من تشاء»، اي سرومايه آفرينش که حق کرده ندا بجانب
«لولاک لما خلقت الافلاک».

اي انسان
کاملي که عبد برگزيده خدا و برتر از تمام مخلوقات هستي و اي کسي که نداي «کنت
نبياً» را در وقتي سردادي که آدم بين آب و گل در حال درست شدن بود.

اي «رحمة
للعالمين» اي هم دامن خلوت «دنا فتدلي فکان قاب قوسين اوادني» اي کسي که رسيدي به
جائي که جبرئيل امين با آن مقام و عظمت، ترا تنها گذاشت و فرياد برآورد: اينجا
جائي است که پاي هيچ پيغمبر مرسلي نرسيده و هيچ ملک مقربي تا اينجا نيامده، و من
اگر موئي بالاتر روم بنور تجلي بسوزد پرم.

اي پيشواي
انبيا و مرسلين،‌و اي مقتداي اولين و آخرين. اي مرجع خلايق و اي سرور کاينات. اي
عقل کل و اي ساربان کاروان رسل.

اي که «و
الشمس» آفتاب روي تو و «والليل» آيت گيسوي تو است. اي نوش داروي همه دردها و اي
حلال تمام مشکلها.

اي که در
برابر جود و کرمت، درياها خشک و در برابر حلمت، کوه‌ها ساکن و در برابر لطفت، ماء
الحياة چون قطره و حوض کوثر نمي‌بيش نيست. اي که در برابر علم و دانشت، ملائک سر
تعظيم فرود آورده‌اند و در برابر اخلاق دلربايت، ذوالجلال مباهات مي‌کند و تو را
به بزرگي مي‌ستايد «و انک لعلي خلق عظيم».

اي سر پرورش
کائنات که خداوند به نام مبارک تو سوگند ياد مي‌کندو «لعمرک» مي‌گويد در حالي که
تمام خلايق به نام او سوگند مي‌خورند.

اي نور جسم و
جان، اي برترين پيامبران، اي روشنائي بخش آفتاب، اي پشت و پناه تمام ذرات، اي که
جهان از نور ذاتت خرم و دنيا و آخرت به طفيل وجودت آفريده شده از عدم.

من چه گويم
که خدا درباره‌ات فرمود:

«لقد جاءکم
رسول من انفسکم عزيز عليه ما عنتم حريص عليکم بالمؤمنين رؤوف رحيم» (توبه- 128) به
تحقيق رسولي از خود شما، براي هدايت شما آمد که از فرط محبت و نوع پروري، فقر و
پريشاني و جهل و ناداني شما بر او دشوار است و همواره بر آسايش و نجات شما کوشا و
بر مؤمنين رؤوف و مهربان است.

«و من الليل
فتهجد به نافلة لک عسي ان يبعثک ربک مقاماً محموداً»(اسراء- 79)- و پاسي از شب را
به بيداري و تهجد بگذران که نماز شب خاص تو است، باشد که خدايت به مقام محمود
(شفاعت) تو را مبعوث گرداند.

«و ما
ارسلناک الا رحمة للعالمين» (انبيا 107)- و ما تو را نفرستاديم جز آنکه رحمت براي
جهانيان باشي.

«النبي اولي
بالمؤمنين من انفسهم« (احزاب- 6) پيامبر سزاوارتر به مؤمنان است از خود آنها.

«يا ايها
النبي انا ارسلناک شاهداً و مبشراً و نذيراً و داعياً الي الله باذنه و سراجاً
منيراً» (احزاب- 45) اي پيامبر (گرامي)، ما تو را برسالت فرستاديم تا بر بندگان
گواه باشي و نيکان را به رحمت الهي مژده دهي و بدان را از عذاب خدا بترساني و به
سوي خدا مردم را دعوت کني و چراغ فروزان جهان باشي.

«و ان لک
لاجراً غير ممنون و انک لعلي خلق عظيم» (قلم- 3 و 4) و البته تو را پاداشي نامحدود
است و همانا تو بر نيکو خلقي عظيم آراسته‌اي.

اي پيامبر
رحمت و اي شفاعت بخش روز جزا، از روي مرحمت گوشه چشمي بر ما بيفکن تا روز رستاخيز
از شفاعتت محروم نگرديم. بر اين امت ستمديده‌ات نظر کن که در برابر توطئه‌هاي شرق
و غرب سر تسليم فرود نياورده و همراه با فرزند خلفت خميني، جرعه‌هاي زهرآگين را
تها بخاطر اعتلاي شريعت تو و زنده نگهداشتن قرآن تو مي نوشند و در برابر تيرهاي
ستم، بخاطر احياي سنت تو، صبر و تحمل مي‌کنند، که اگر کسب رضاي تو و خالق تو نبود-
بجان تو که خداوند به آن قسم مي‌خورد- سوگند تا آخرين نفس و تا آخرين قطره خون و
تا آخرين منزل مي‌جنگيديم.

اي پيامبر
گرامي:

ما دل به عبث
پيش تمنا ننهاديم       ما سر به هوس در سر
سودا ننهاديم

مجنون جنونيم
ولي از درب عشق     گستاخ، قدم در ره صحرا
ننهاديم

ما شته
لبانيم در اين باديه اما          بي چشم
تري، روي بدريا ننهاديم

هر جا که
نهاديم قدم، خارستم بود    بي آبله پا، به
زمين پا ننهاديم

اي رحمت ممتد
الهي بر سر ما عاصيان و گنهکاران، باران رحمت ببار و گناهان بي حد و حصر ما را با
آن باران بشوي و ذلتمان را به عزت مبدل فرما. اي رهنماي راه انسانيت، سنگلاخ اين
راه پر پييچ و خم را با لطف و کرمت بزداي و راه خود رابر ما روشن ساز تا از پرتو
انوار مقدست، جهان را پرنور سازيم.

اي جان
جانان، در روز بيست و هشتم صفر روز وفاتت، که روز غربت اسلام و مسلمين است به سوگ
مي‌نشينيم و صبح آفرينش را شام تار مي‌بينيم و کعبه را نالان مي‌يابيم و چشم زمزم
را در عزايت اشکبار، نظاره مي‌کنيم، دراين روز، که روز فرقا است، قرآن در مصيبت
رحلتت نالان، و آه و فرياد در محيط تکوين و قلمرو ايجاد، به آسمان رسيده است، نه
بلکه به عرش و کرسي رسيده است که امروز غم و اندوه بر آسمانها و زمين و تمام پديده‌هاي
آفرينش سايه افکنده است و اگر وجود ذيجود يادگار زنده‌ات حجة بن الحسن اوراحنا
لتراب مقدمه الفداء نبود، هر آينه جهان درهم فرو مي‌ريخت و دلدادگانت در غم فراقت
براي هميشه خاموش مي‌شدند.