اسلام و انقلاب را دريابيد!

ارزشهاي
اسلام و انقلاب را پاسداري کنيم

اسلام و
انقلاب را دريابيد!

حجة
الاسلام محمّد تقي رهبر

پيشگفتار

–        
اسلام استمداد مي
کند،

–        
انقلاب ياري مي
طلبد،

–        
خونهاي پاک صدها
هزار شهيد، خونبهاي خود را مي خواهند.

–        
پيامبران از آدم
تا خاتم عملکرد ما را نظاره گرند،

–        
امامان از علي (ع)
تا مهدي (ع) به تماشاي اعمال ما ايستاده اند و حسين (ع) فرياد «هل من ناصر ينصرني»
را تکرار مي کند،

–        
از دخمه هاي
زندانهاي اموي و عباسي، ناله آزادمردان بگوش مي رسد،

–        
از بالاي چوبه هاي
دار، از شکنجه گاه هاي اعصار مختلف تاريخ، «معذبين في الارض» و شهداي راه فضيلت
دست التماس دراز کرده اند،

–        
از قله هاي بلند
غرب و زمهرير شبهاي تار زمستان،

–        
از دشت هاي سوخته
جنوب و سموم آتشين تابستان،

–        
از سنگرداران بي
سنگر و سنگر نشينان عارف و پاکباز جبهه ها، پيک صبا پيام دارد…

–        
از سربازان گمنام
مدرسه عشق و گم شده هاي باتلاق ها، هورها و رودخانه ها و…

–        
از آنان که طعمه
حيوانات صحرا ها شدند و براي هميشه از آنها خبري نرسيد و نرسيد،

–        
از پدران و مادران
شهيد داده، و نو عروسان حجله سياه پوش کرده…

–        
از آن کودکي که
لبخند اميد زندگي بر لب هاي معصومش خشک شده و ديدگان بر راه دارد،

–        
از ويرانه هاي
بمباران گشته، که عرصه گاه جغدها شد،

–        
از طلايه داران
عشق و شهادت،

–        
از آنان که نوار
سرخ بسيجي بر پيشاني بسته و هستي خود را در طبق اخلاص و ايثار نهاده اند تا اسلام
را پاسداري کنند،

–        
از دزفول قهرمان،
هويزه مظلوم، چزّابه، بستان و آبادان، شلمچه و حلبچه شيميايي شده و خرمشهر زخم
خورده.

–        
و از ماوراي
مرزها؛ فلسطين و لبنان، افغانستان، مصر و عراق و هر گوشه دنيا که سربداران تاريخ،
پنجه در پنجه اهريمنان دژخيم افکنده و «هيهات منا الذله» مي سرايند،

–        
از مستضعفان تاريخ
و ميليونها انسان که زير آوارهاي ستم و بيداد با چشم کم فروغ و اميدوار تجربه
تاريخي، انقلاب ما را در اين لحظات حساس مي نگرند؛ که آيا مي توانيم دست آوردهاي
آن را حفظ کنيم يا نه…؟ و براي ديگر مستضعفان چه مي کنيم؟… و چه الگويي داريم؟

–        
از کعبه مجروح و
دربند، و مدينه مظلوم و در اسارت،

–        
از قدس خونين و
کربلاي مغصوب و اسير در چنگال يهوديان و يزيديان زمان،

–        
از زنده بگوران
بدست دژخيمان صهيونيست،

–        
از نفرت زدگان
شعار سراب گونه حقوق بشر استکبار و امپرياليسم و ليبراليسم،

–        
از پشت ديوارهاي
آهنين تحت سلطه کمونيسم ورشکسته،

–        
از آنان که
نويدهاي علم گريان را رؤيايي کاذب مي بينند و در جستجوي نوري ديگرند…

–        
از آنانکه سايه
سنگين و سياه فقر و استثمار کمرشان را خميده است،

–        
از کودکان خشکيده
و گرسنه و بيمار آفريقا و ديگر ديار محروم جهان معاصر،

–        
از آنان که قرن ها
حاکميت جهل و جور را در مسير انحرافي حکومت ها با اندوه و تأسف تحمل کردند، و در
رهگذر انقلاب اسلامي ما نشستند تا ره آورد اين تحفه الهي را ببينند…

–        
از آنان که آواي
انتظار سر دادند که: «اليس الصبح بقريب»؟

–        
از آنان که سپيده
را ديدند و به تيره روزان نويد پايان شب سياه را دادند…

–        
از آنان که گستره
فجر صادق را در پهن دشت افق نظاره کردند و سرود مرگ سياهي را زمزمه کردند،

–        
از آنان که ستاره
اقبالشان در محاق تيره بختي افتاده بود و با ناباوري، طلوع صبح صادق رهايي را جشن
گرفتند: «فقطع دابر القوم الذين ظلموا و الحمدلله رب العالمين».

–        
از آنان که رهبري
بزرگ مردي از تبار رسولان و خاتم پيامبران را به فال نيک گرفته و روند تاريخ را به
سوي کعبه آمال رهايي، پويا ديدند،

–        
از شهداي پانزده
خرداد،

–        
قربانيان هفده
شهريور،

–        
از آنانکه در عيد
خونين بيست و دوم بهمن درخت انقلاب را با خون پاکشان به ثمر نشاندند و طومار رژيم
ستمشاهي را پيچيدند،

–        
از آنان که طي هشت
سال جنگ تحميلي انواع محروميت ها و مصيبت ها را به جان خريدند و کشور عزيز ايران
را پر از شقايق سرخ کردند و به اين دل خوش داشتند که ما بميريم، اما چراغ اسلام
روش بماند،

–        
از آن جوان معلول
که تا واپسين لحظات حيات پر رنج و مصيبت خود روي در روي ما نشسته تا ببيند سرنوشت
خونبهاي همرزمانش و دست آورد پيکر درهم شکسته و بيمارش يعني اسلام و انقلاب به چه
سوئي مي رود؟ و قرباني هواها نمي شود؟!

آري، از همه اين زبانها و قطره قطره اين خونها، و از امام امت اسلام

اسوه وارستگان، آن پدر روحاني و فاني في الله نمودار چهره امامت و اميد
مستضعفان، نماينده امام معصوم و جانشين حجت بالغه خدا حضرت بقية الله الاعظم
ارواحنا له الفداء،

–        
آري، از همه اين
زبانها و همه دلسوختگان اسلام، اين نهيب دردناک بگوش مي رسد:

–        
اي مسئولان،
دولتمردان، کارگزاران، قانونگذاران، قضات، مجريان،…

–        
اي علماي حوزه ها،
دانشمندان، نويسندگان، زبانداران و قلمداران،…

اسلام و انقلاب را دريابيد! به داد اسلام و انقلاب برسيد!

انقلاب اسلامي ارزان بدست نيامده که پاي هر واژه واژه آن خون شهيدان
بسياري ريخته شده، اين خونها خونبهاي خود را مي طلبند، اينها مي گويند: از واقعيت
سخن بگوئيد نه شعار…

–        
بگوييد ببينيم آيا
آنچنان که در خور اين امام و اين امت است عمل کرده ايم يا در اينجا خلائي ديده مي
شود؟

–        
آيا سيره عدل و
احسان علي (ع) را که ما نماينده آنيم در حاکميت ارائه داديم؟

–        
آيا در قانون قضا،
اجرا و اداره، بطور جدي و در جهت دفاع از اسلام و حقوق مستضعفان جامعه در حد انتظار
عمل مي شود؟

–        
آيا رسانه ها،
روزنامه ها، مجلات و مطبوعات، مسئوليت واقعي خود را انجام مي دهند؟

–        
آيا صدا و سيما-
اين دانشگاه بزرگ جامعه- رسالت سنگين خود را بدرستي به انجام مي رساند؟

–        
آيا آنان که از
زهد گرائي و پشت پا زدن به دنيا حرف مي زنند چقدر عمل مي کنند؟

–        
آيا نهادهاي
آموزشي ما که با ميليونها جوان و نوجوان سرو کار دارند و تغذيه فکري آنها را مي
کنند نمودار کامل آموزش اسلامي هستند؟

–        
آيا به سدهاي
اخلاق و ارزشهاي معنوي رخنه وارد نشده و ضد ارزشها در تيپ زندگي مادي و دنيا گرايي
و فساد بتدريج و با نفوذ خزنده جايگزين ارزشها نمي شوند؟ و آيا… آيا…

اگر کار جنگ بالاخره بر اساس مصلحت امت ما به توقّف انجاميد، آيا هجوم
قساوت بار استکبار از زاويه هاي بسيار باريک ديگر که تشخيص آن مشکل است، خاتمه
يافته؟ آيا آنها ما را راحت مي گذارند؟ مارهاي زخم خورده جهان استکبار و در رأس
آنها آمريکاي جهانخوار و عوامل خارجي و داخلي اش براي خالي کردن زير پاي اين
انقلاب در بعد فرهنگي و اخلاقي دستيسه ها و توطئه ها در دست اجرا دارند که در
مقياسه با ناوگانهاي جنگي و حملات هوائي و زميني و موشک و بمب شيميايي از قدرت
ويرانگري بيشتري برخوردارند، اگر مراقب و هوشيار نباشيم خداي نخواسته با دست خود
ما، ما را از ميان برمي دارند.

–        
با جبهه گيري ها،
اختلاف ها و خط و خطوطها،

–        
با ترويج فساد و
مواد و شبکه هاي مخفي و آشکار آن،

–        
با خود محوري ها و
عدم پذيرش انتقادها،

–        
با دنيا گرائي،
ندانم کاري، مسئوليت ناشناسي، تسامح و تساهل در مسائل اصلي جامعه و انقلاب.

چنين احساس مي شود که ارزشها مورد هجوم قرار گرفته و از کنار اين جريان با
بي تفاوتي عبور مي شود. احساس مي شود برخي قلم هاي مرموز در يک سياست و جريان هداي
شده و هماهنگ، حريم اسلام، تشيع، فقه، فقاهت و روحانيت را جولانگاه حملات خود قرار
داده اند و مقالاتي در وزنامه هاي رسمي و پاره اي محلات وابسته به برخي نهادهاي
انقلاب نشر مي دهند که هدف ان شکستن حريم قدس امامت و فقه و فقاهت و فتح بابِ بازي
با ارزشهاي معنوي و ميراث فرهنگي ما است. و اين بزرگترين خطري است که بايد جلوي آن
را سد کرد.

–        
اگر حريم اسلام
شکسته شود، و علما و دانشمندان دلسوز صحنه را خالي بگذارند، خسارت آن را مشکل
بتوان جبران کرد و خطر آن دامن اسلام و انقلاب اسلامي را در دراز مدت خواهد گرفت.

–        
اگر پاسداران ارزشها
از ارزشهاي معنوي انقلاب غفلت ورزند، اين به معني تسليم توطئه شدن است.

اگر انتقاد سالم و سازنده و راهگشا تعطيل و يا به يأس و نوميدي بکشد
ديگران از اين فرصت سوء استفاده مي کنند.

اين انقلاب متعلق به قشر خاصي نيست، بلکه از آنِ آحاد مردم است و پاسداري
از آن بر آحاد مردم ضروري است به ويژه علامان دلسوز و آگاه که با درک مشکلات زمان
و حساسيت موقعيت در اين صحنه بايد حضور فعال داشته باشند. روزنامه ها و مجلات را
ببينند و با دقت مراقب اوضاع، جريانات، سخنرانيها، مطبوعات، کتاب ها، فيلم هاو
نمايش نامه و ديگر حرکات و ابزارهاي تبليغاتي باشند و به نقل حملات دشمن به ارزشها
و بازگو کردن حرف و نوشته فلان روزنامه، مجله و کتاب و يا محتواي فلان فيلم و…
به عنوان درد دل اکتفا نکنند، بلکه دامن همت به کمر زده براي خدا و اسلام و
پاسداري ارزشها در همه صحنه ها حضور داشته باشند. و در اين خصوص از نهادهاي مسئول،
انجام مسئوليت نظارت و کنترل را مجدانه بخواهند.

از اين گذشته، بهترين و مؤثرترين نوع پاسداري ارزشها، عمل مثبت و کار براي
مردم بويژه قشرهاي محروم و هميشه مستضعف جامعه است که با وعده ها و بهاره کِشتن ها
نمي توان دل مردم را بدست آورد. به فرموده امام صادق (ع): «کونوا دعاة للناس بغير
السنتکم ليروا منکم الجد و الاجتهاد و العمل»- مردم را نه با زبان، که با عمل دعوت
کنيد، تا آنها از شما تلاش و کوشش و مجاهده و عمل ببينند و ايما آورند. در اين
خصوص مسئولان مملکتي و علما و ساير کارگزاران در اولين صف مسئوليت قرار دارند؛ نه
اينکه از ديگران بخواهند و خود عمل نکنند.

شرايطي است که بقول يکي از نويسندگان و تحليل گران بيگانه: در حال حاضر
توده مسلمانان سراسر جهان، اخبار انقلاب اسلامي را پي مي گيرند. اکنون ميليونها
مسلمان در شمال آفريقا، مالزي، اندونزي، اروپا و… از سر عشق و ارادت به انقلاب
اسلامي به عنوان قبله آمال و آرزوها مي نگرند.

شرائطي که جهان سرخورده از ماديات، علم زدگي و غرب گرائي و شرق گرائي و
کاپتاليسم و کمونيسم و آوازه گري هاي برخي اديان مدعي معنويت و اخلاق‌، تشنه آب
زلال اسلام از چشمه هميشه جوشان آن است و آن را در دربارهاي حکام دست نشانده
کشورهاي اسلامي و عملکرد مدعيان معنويت وابسته به آنها، جستجو نمي کند بلکه از
ايران اسلامي خبر آن را مي گيرد و در جستجوي آب حيات معنويت و ايمان راهي اين
سرزمين شده و بدان چشم دوخته است.

در اين شرائط که نداي جهانشمول اسلام بيشتر از هر زمان ديگر بگوش جهان مي
رسد و امام بزرگوار امت اسلام پيام پيامبر گونه خويش را به مصداق «ادعوک بدعاية
الاسلام» براي رهبر شوروي مي فرستند که اين خود سرفصل نويني در تحولات تاريخ اسلام
است و مسلمين مباهات دارند که اسلام هميشه پيشرو است: «الاسلام يعلو و لا يعلي
عليه» و سخن خدا هميشه برترين سخن است: «کلمة الله هي العليا» و رهبري امت اسلام
اينچنين رسالت اسلام ناب محمدي (ص) را امروز در حساس ترين مقطع تاريخ به جهان با
همان عزت و شکوه دعوت نخستين ابلاغ مي نمايند تا در تاريخ روحانيت عصر غيبت، حجة الله
الأکبر- ارواحنا له الفداء- بماند و عزت اسلام و رهبري ولايت فقيه و مجد روحانيت
اسلام و تشيع را به نمايش بگذارد و الگويي هميشه پايدار باشد.

آري! در چنين موقعيتي رسالت اسلامي ما سنگين است. و انتظار خدا، پيامبران
و امامان و مسلمين عالم بيشتر است از آنچه ما عمل مي کنيم. پاسداري ارزشها آگاهي،
دلسوزي، هوشياري، دقت، گستاخي و فداکاري بيش از اين مي طلبد. مسئوليت اين جهاد
مقدس و بازسازي معنوي و اخلاقي و عملي در درجه نخست بر عهده مسئولان، علما،
انديشمندان، صاحبان قلم و بيان است و سپس رسانه ها، مطبوعات نهادهاي خبري و صدا و
سيما و آموزش و پرورش و دانشگاه و مراکز آموزشي ديگر… و بالاخره حمايت فرد فرد
مردم مسلمان که بدليل سرمايه گذاري مادي و معنوي و شهادت و ايثار، صاحبان اصلي اين
انقلابند. خداوند توفيق و احساس بيشتر اين مسئوليت را به همگان عنايت فرمايد و
مسئولان و کارگزاران مخلص و خادمان صديق را مدد رساند- آمين.

(در آينده در اين سلسله مقالات- بخواست خداوند- پاسداري از ارزشهاي اسلام
و انقلاب را خواهيد خواند.)

ادامه دارد