سیره امام رضا علیه السّلام

سیره امام رضا علیه
السّلام

نهم مهر ماه امسال
مصادف است با سی ام صفر، روز شهادت امام هشتم حضرت علی بن موسی الرضا علیه السّلام.
بدین مناسبت، ضمن عرض تسلیت به برادران و خواهران عزیز، بخشی از سیره̾ آن حضرت را
برای تیّمن و تبرّک نقل می کنیم.

·       
عدالت و انصاف رهبر :

یکی از صوفی مسلکان
زاهد نما که زهد را در پوشیدن لباس چرکین و خوردن نان و سرکه محصور کرده بود، به
عنوان اعتراض به امام هشتم علیه السلام عرض کرد : امت نیازمند رهبری است که نان
خشک بخورد و لباس خشن بپوشد و سوار بر الاغ شود و به عیادت مریض برود !

حضرت خشمگین شد و پس
از ذکر نمونه ای از رهبری حضرت یوسف «ع » فرمود : « انّما یراد من الإمام قسطه و
عدله، اذ قال صدق، و اذا حکم عدل، و اذا وعد انجز؛ انّ الله لم یحرّم لبوسا و لا
مطعما » ـ آن چه از امام و رهبر خواسته می شود، تنها عدالت و انصاف او است. اگر
سخنی گفت، راستگو باشد و اگر حکمی کرد، عادلانه باشد و اگر ومعده ای داد وفا کند.
همانا خداوند هرگز لباس و غذائی را حرام نکرده است.

آن گاه این آیه شر
یفه را تلاوت فرمود : « قل من حرّم زینة الله الّتی أخرج لعباده و الطّیبات من
الرّزق » ـ بگو ( ای پیامبر ) چه کسی زینت های خدا را بری بندگانش حرام کرده است و
چه کسی روزیهای نیکو و خوب را تحریم نموده است ؟

                                      ( کشف
الغمه ـ ج 3 ـ ص 147 )      

·       
زهد آن حضرت

با این که امام علیه
السلام از نظر وضع زندگی، دارای امکانات رفاهی فراوانی بود و هر گاه در برابر مردم
قرار می گرفت بهترین لباس های خود را می پوشید و خود را نیکو می آراست، با این حال
زندگیش در منزل بسیار متواضعانه و زاهدانه بود. ابی عباد می گوید : « کان جلوس
الرّضا علیه السلام فی الصّیف علی حصیر وفی الشّتاء علی مسوح ولبسه الغیظ من
الثّیاب حتّی اذا برز للنّاس تزیّن لهم » ـ امام رضا علیه السلام در تابستان بر
حصیر و بوریا می نشست و در زمستان بر فرشی موئین و جامه های زبر و خشن در تن می
کرد ولی هنگامی که نزد مردم می آمد خود را می آراست.

                                              
( عیون اخبار الرضا ـ ج 2ـ ص 176 )

·       
دستور قناعت در خوردن

روزی غلامان آن حضرت
میوه می خوردند ولی میوه را تا آخر نخورده بلکه مقداری از آن را دور می انداختند.
حضرت ناراحت شد و رو به آن ها کرده فرمود : « سبحان الله، إن کنتم استغنیتم فأنّ
اناسالم یستغنوا، أطعموه من یحتاج الیه » ـ سبحان الله ! اگر شما از این میوه ها
بی نیاز شده اید، بدانید که حتما افرادی هستند که به آن نیاز دارند، آن را به
نیازمندان بخورانید.

·       
رفتار با مردم :

ابراهیم بن عباس گوید
: « ما رأیت ابا الحسن الرضا علیه السلام جفا أحد بکلمة قط ولا رأیته قطع علی أحد کلامه
حتی یفرغ منه و ماردّ أحدا عن حاجة یقدر علیها و لا مدّ رجله بین یدی جلیس له قطّ
ولا اتّکی بین یدی جلیس له قطّ، و لا رأیته شتم أحدا من موالیه و ممالیکه قط، و لا
رأیته تفل قط و لا رأیته یقهقه فی ضحکه قط، بل کان ضحکه التبسم، و کان اذا خلا و
نصبت مائدته اجلس معه علی مائدته ممالیکه حتّی البوّاب و السّائس ».                         ( عیون اخبار الرضا ـ ج
2 ـ ص 182 )

هرگز نیافتم امام رضا
عليه السلام را كه سخن درشت به كسی بگويد و نديدم او را كه سخن كسی را قطع كند تا
آنكه از سخن گفتن فارغ شود و هرگز كسی را در حاجتی كه توان برآوردنش داشت، رد نكرد
و هرگز در برابر كسی كه نشسته بود، پای خود را دراز نكرد و تكيه نزد و هيچ وقت
نديدم او را كه يكی از بردگان و غلامانش را ناسزا بگويد و او را نديدم كه آب دهان
بياندازد و او را نيافتم كه در تبسّم كردنش با صدای بلند بخندد بلكه تنها تبسّم می
فرمود. و هنگامی كه تنها می شد و سفره غذا را می انداختند، تمام نوكران و بردگانش
را دعوت می كرد و با خود بر سر سفره می‌ نشاند حتی دربان و نگهبان و دامپرور.

·       
صفات بارز حضرت :

در ادامه̾ همان روايت، ابراهيم بن عباس می
گويد : «… و كان قليل النوم بالليل كثير السّهر، يحيی اكثر لياليه من اوّلها الی
الصّباح، و كان كثير الصيام فلايفوته صيام ثلاثه أيام في الشهر و يقول ذلك صوم
الدهر. و كان عليه السلام كثير المعروف و الصّدقة في السّروا كثر ذلك يكون منه في
الليالي المظلمة، فمن زعم انه رأی‌ مثله في فضله فلا تصدّق ».

حضرت شب ها كم می‌ خوابيدند و بسيار بيدار بود.
بيشتر شب هايش را تا بامداد احيا می كرد بسيار روزه می‌ گرفت و هيچ وقت روزه سه
روز در ماه را ترك نمی كرد و می فرمود : اين روزه̾ دهر است. و آن حضرت بسيار كار
خير انجام می داد پنهانی صدقه می داد و بيشتر صدقه هايش در شب های تاريك بود. پس
اگر كسی ادعا كند مانند او در فضيلت وجود دارد، باور نكن.

·       
عبادت حضرت :

رجاء‌ بن ابی الضحاك گويد : مأمون به من دستور
داد، آن حضرت را از مدينه به مرو ببرم و گفت : او را از راه قم عبور نده بلكه از
راه بصره و اهواز بياور و به من امر كرده بود كه شخصا شب و روز مراقب حضرت باشم.
آنگاه پس از ديدن آن وضعيت فوق العاده و استثنائی، خود می گويد : به خدا سوگند
نديدم مرد‌ی كه نسبت به خداوند از او با تقوا تر باشد و يا بيش از او ذكر خدا
بگويد در تمام اوقات و لحظات و يا بيش از او از خدا خوف داشته باشد. سپس به تفصيل
از نماز و عبادت حضرت سخن می گويد كه قسمت هایی از آن را در اينجا بيان می كنيم و
اگر كسی مايل بود، اين روايت بسيار جالب و خواندنی را به تفصيل بخواند، به كتاب
عيون اخبار الرضا، ج 2، ص 178 الی 182 مراجعه نمايد :

هنگامی كه نماز صبح می‌ خواند، پس از سلام
نماز، در مصلّايش می‌ نشست و همچنان تسبيح و تهليل و تكبير خدا می كرد و بر پيامبر
و آلش صلوات می فرستاد تا آفتاب طلوع كند، آنگاه سجده̾ شكری طولانی به جای می‌
آورد سپس نزد مردم می آمد و آنان را نصيحت و موعظه می كرد تا نزديك ظهر، كه تجديد
وضو می كرد و دگر بار به مصلايش باز می گشت و نمازهای نافله می‌ خواند… و پس از
نماز ظهر و نافله نماز عصر، نماز عصر بجا می آورد و همچنان در بين نمازهای واجب خود،
ذكر خدا می‌ كرد. در اينجا به تفصيل نمازهای‌ واجب و نافله حضرت را بيان می‌ كند
سپس می‌ گويد : و هنگامی كه شب در رختخواب می رفت، بسيار تلاوت قرآن می كرد پس هر
گاه به آيه ای می رسيد كه در آن نام بهشت يا جهنم برده شده است، می گريست و از
خداوند بهشت را درخواست می‌ كرد و از جهنم به خدا پناه می‌ برد…

و حضرت در تمام نمازهای‌ فريضه، در ركعت اوّل
پس از حمد سوره انا انزلنا و در ركعت دوم پس از حمد سوره قل هو الله احد می خواند
مگر نمازهای صبح و ظهر و عصر روز جمعه كه در ركعت اوّل پس از حمد سوره جمعه و در
ركعت دوم پس از حمد، سوره منافقون می خواند و نماز عشای شب جمعه را پس از حمد سوره
جمعه و در ركعت دوّم پس از حمد، سوره سبح اسم ربك الأعلی می خواند.

و هميشه حضرت در قنوتش اين دعا می خواند : «
ربّ اغفر وارحم و تجاوز عمّا تعلم، انّك أنت الأعزّ الأجلّ الأكرم ».

و هنگامی‌كه آن حضرت را بر مأمون وارد كردم و
از من پرسيد كه او را چگونه يافتی ؟ از تمام حركات سكناتش در شب ها و روزها به او
گفتم، مأمون به من گفت : ای فرزند ابی‌ الضحاك ! او به خدا بهترين اهل زمين و عالم
ترين و عابد ترين آنها است پس مواظب باش كه آن چه از او مشاهده كردی‌ برای ديگران
تعريف نكنی تا بزرگواريش برای كسی‌ معلوم نشود مگر آنچه من بر زبانم جاری سازم !!

·       
عظمت و بزرگواری :

مأمون در آغاز ولايتعهدی، از روی سياست، خلافت
را به حضرت پيشنهاد كرده می گويد : يا ابن رسول الله ! من به فضيلت و علم و زهد و
پارسائی و عبادت تو آشنايم و تو را سزاوار تر از خودم در منصب خلافت می دانم.

حضرت در پاسخش می فرمايد :

« بالعبوديّة لله عزّ و جلّ أفتخر و بالزّهد
في الدّنيا أرجو النّجاة‌من شرّ الدّنيا، و بالورع عن المحارم أرجو الفوز بالمغانم،
و بالتّواضع في الدّنيا أرجو الرّفعة عندالله عزّوجلّ » به عبوديت و بندگی خدا
افتخار می كنم و با زهد در دنيا، نجات از شر دنيا را می جويم، و با پارسائی و ورع
از محرمات، اميدوارم به غنيمت های الهی دست يابم و با تواضع در دنيا، اميد رفعت و
بلندی مقام نزد خدای عزوجل را دارم.

مأمون عرض كرد : چه می فرمائيد كه خودم را از
خلافت عزل كنم و آن را برای شما قرار دهم و با شما بيعت كنم ؟!

حضرت فرمود : اگر خلافت مخصوص تو است و خداوند
آن را برا‌ی تو قرار داده است، پس برای تو جايز نيست، لباسی را كه خداوند به تو
پوشانده است از تن خارج سازی و به ديگری بپوشانی، و اگر خلافت از آن تو نيست، باز
هم برای تو جايز نيست، چيزی كه مال تو نيست به من ببخشی.

آنگاه مأمون گفت : ای فرزند رسول خدا ! بايد
اين امر را بپذيری و هيچ چاره ای‌ نداری ! و بدينسان ولايت عهدی را به حضرت تحميل
كرد.

اينجا بود كه امام عليه السلام دست ها را به
درگاه خداوند بلند كرده، عرضه داشت : « اللّهم انّك تعلم أنّی مكره، مضطرّ فلا
تؤاخذني كما لم تؤاخذ عبدك و نبيّك يوسف حين وقع الی ولاية مصر » ـ خداوندا ! تو
می دانی كه من مجبور و مكره شدم، پس مرا مؤاخذه نكن همچنان كه بنده ات و پيامبرت
يوسف « ع» را مؤاخذه نكردی هنگامی كه حكومت مصر را پذيرفت.                                                              
( بحار الأنوار ـ ج 49 ـ ص 377 )

 

گناه جديد، بلای جديد

·       
امام رضا عليه السلام
:

·       
« كلّما احدث العباد من الذّنوب مالم يكونوا يعلمون، احدث الله
لهم من البلاء مالم يكونوا يعرفون ».                                            (
اصول كافی ـ ج 3 ـ ص 377)

هرگاه بندگان گناهان تازه ای را مرتكب شوند كه
سابقه نداشته است خداوند آنان را به بلاهای تازه ای گرفتار می‌ سازد كه ناشناخته
است.

آ