اصول انقلاب اسلامي

جاودانگی راه
امام

حجة الاسلام
و المسلمين اسد الله بيات

قسمت هشتم

اصول انقلاب
اسلامی

3- دفاع همه
جانبه از ارزش های اسلامی و حزب الله:

کلیه
افرادیکه با روح سخنان حضرت امام قدس سره آشنائی دارند و با لحن پیامها و اعلامیه
های معظم له سروکار داشتند و دارند، بخوبی میدانند ایشان در تمام حرکات و موضع
گیریها و برنامه ها که القاء میفرمودند، چیزی را بعنوان اصل و محور میدانستند و
حاضر نبودند در تحت هیچ شرایطی ذره ای از آن عدول نموده و یا در دفاع از آن کوتاه
بیایند و با توجه بهمان محور و اصل موضع گیری میفرمودند و در بیانیه ها روی آن
تأکید و اصرار میورزیدند و در برخوردها در صورتیکه احساس مینمودند، بی توجهی و یا
کم توجهی نسبت به آنها بعمل آمده است و یا ممکن است زمینه های کم توجهی و یا بی
توجهی فراهم گردد، بطور جدی عکس العمل نشان میدادند و هشدار لازم را به مسئولان
نظام می دادند برای اینکه متوجه خطرات این نوع برخوردها گردند و اعلام حمایت نموده
و ملت را برای دفاع از حرمت چنین اصول و محورها دعوت میکردند.

از جمله این
اصول که حالت پایه و محوری نسبت به بقیه ی مسایل داشته و بهیچ وجه از آن نمیشود
عدول کرد و در تمام مسایل دیگر بنوعی باید اثرات و تجلیات خودش را نشان دهد دفاع
همه جانبه از ارزش های اسلامی و حرکت های ارزشی و بالنتیجه از        حرکت های حزب الله در داخل و خارج
کشور  و در سراسر دنیا میباشد زیرا درسیکه
انقلاب اسلامی میآموزد غیر از این پیام دیگری نخواهد داشت درسیکه نهضت اسلامی متکی
بارزشهای الهی میآموزد غیر از این پیام دیگر ی نخواهد داشت. امامت اسلامی هم همین
پیام را به ما میآموزد و تمام انقلابهای ارزشی و اسلامی همین را میآموزند. معنی و
مفهوم انقلاب اسلامی و مکتبی همین است و دفاع از ارزشها و افراد ارزشمند و حزب
الله در حقیقت در متن انقلاب اسلامی خوابیده و وظیفه هر انسانی است که تعهد مکتبی
در مقابل این نوع ارزش ها دارد و قربانیها و فداکاریها و زجرها و ستم کشیها و
اهانتها و سرزنشها، همه و همه برای دفاع از این اصل و پایه بوده است اساسا دفاع از
ارزش ها و انسانهای ارزشی و حزب الله و انقلاب برای دفاع از اصالتها و حرمتها و
ارزشهای انسانی الهی یک تکلیف است ولو اینکه در مقام عمل، آن نتیجه مورد انتظار
بدست نیاید چون اصل انقلاب کردن و حرکت رهائی بخش محرومان و مستضعفان را براه
انداختن و مبارزه در مسیر نجات آنان با مستکبران جهان ولو اینکه دنباله اش نتیجه
مطلوب را همراه هم نداشته باشد، یک تکلیف الهی وجدانی است و بعنوان یک ارزش بالا
مطرح است، امام «قدس سره» در موارد گوناگون در این باره با صراحت سخن گفته و
فرموده است:

«راستی مگر
فراموش کرده ایم که ما برای ادای تکلیف جنگیده ایم و نتیجه، فرع آن بوده است؟! ملت
ما تا آن روز که احساس کرد که توان و تکلیف جنگ دارد، به وظیفه خود عمل نمود، و
خوشا به حال آنان که تا لحظه ی آخر هم تردید ننمودند. آن ساعتی که مصلحت بقای
انقلاب را در قبول قطعنامه دید و گردن نهاد و گردن نهاد باز به وظیفه خود عمل کرده
است. آیا از اینکه به وظیفه خود عمل کرده است نگران باشد؟

نباید برای
رضایت چند لیبرال خودفروخته در اظهارنظرها و ابراز عقیده ها به گونه ای غلط عمل
کنیم که حزب الله عزیز احساس کند جمهوری اسلامی دارد از مواضع اصولیش عدول می کند.

تحلیل این
مطلب که جمهوری اسلامی ایران چیزی بدست نیاورده و یا ناموفق بوده است آیا جز به
سستی نظام و سلب اعتماد مردم منجر نمی شود؟ تأخیر در رسیدن به همه ی اهداف دلیل
نمی شود که ما از اصول خود عدول کنیم، همه ی ما مأمور به اداء تکلیف و وظیفه ایم
نه مأمور به نتیجه؛ اگر همه ی انبیاء و معصومین علیهم السلام در زمان و مکان خود
مکلف به نتیجه بودند هرگز نمی بایست از فضای بیشتر از توانائی عمل خود فراتر بروند
و سخن بگویند، و از اهداف کلی و بلند مدتی که هرگز در حیات ظاهری آنان جامه عمل
نپوشیده است ذکری بمیان آورند. در حالیکه به لطف خداوند بزرگ ملت ما توانسته است در
اکثر زمینه هایی که شعار داده است به موفقیت نایل شود»[1].

این دید امام
است و این شیوه ای است که امام «قدس سرّه» در حرکت موفق و الهی خویش اتخاذ کرده و
از پیروانش میخواهد اینگونه باشند و اینگونه فکر کنند و بیاندیشند و برای دفاع از
ارزشهای الهی حرکت کنند و این حرکت را انجام وظیفه تلقی نمایند و بعنوان انجام
وظیفه کارها را انجام و مسایل را تعقیب و دنبال نمایند و این یک اصل اساسی و
انقلابی است و بر همه انقلابیون عالم لازم است با دید باز و با شرح صدر در این
اصول دقت نمایند و در عمل از آن تبعیت کنند تا بتوانند یک انسان انقلابی و ارزشی
در تمام صحنه های انقلاب ظاهر و آشکار گردند.

اگر دفاع از
ارزشها و افراد ارزشی بعنوان یک اصل تلقی گردد و حالت پایه و محوری نسبت به مسایل
دیگر داشته باشد و جهت گیریها با توجه بآن صورت پذیرد، ایجاد ارتباط و برقراری
روابط و برخوردهای دیپلماسی با جهان خارج طور دیگری منعکس شده و در شکل مخصوصی
خودنمائی خواهد کرد و وقتی روی ایجاد روابط تکیه خواهد شد که تحقق آنها آسیبی
باصول و پایه های انقلاب وارد نسازد و با کشورهائی رابطه برقرار خواهد شد که در
سایه آن از ارزشها و اصول حمایت و دفاع صورت گرفته و بیشتر تثبیت و استقرار پیدا
کند نه اینکه بتزلزل و سستی آن اصول و ارزشها منتهی گردد. خدا نیاورد روزی را که
افرادی یافته شوند و اینگونه بیاندیشند و فکر کنند اصل ایجاد رابطه مهم است ولو
اینکه منتهی به نابودی و متزلزل گشتن اصول زیادی از اسلام و انقلاب اسلامی گردد.

4- اصل نه
شرقی و نه غربی= اصالت مکتب اسلام

یکی از
اصولیکه در قانون اساسی و در شعارهای مردمی و در سخنان حضرت امام      قدس سرّه از ابهت و عظمت خاصی برخوردار است
و قطعا مخالفان اسلام نیز -بالعکس- روی آن حساسیت منفی داشته با تصریح و تلویح
ناراحتی خودشان را نسبت بآن ابراز کرده اند، اصل نه شرقی و نه غربی است این اصل
نشاندهنده هویت مستقل اسلامی است. این اصل نشان می دهد که انقلاب اسلامی امام (رض)
نه تمایل بافکار و اندیشه- های غربی دارد و نه تمایل به اندیشه های شرقی در مبانی
و پایه های تحقق         انقلاب اسلامی نه
از اصول فکری سرمایه داری غربی تقلید و تبعیت بعمل آمده است و نه از اصول
مارکسیستی شرقی پیروی شده است. مبانی فکری آن مستقل است و همچنان اهداف و
آرمانهائیکه دنبالش مینماید از متن مکتب و ایدئولوژی اسلامی نشئت گرفته و گرایشی
نه به شرق و نه به غرب و اذناب آنان ندارد. اگر با کشوری و یا با کشورهائی ارتباط
دیپلماسی برقرار   می نماید نه بخاطر دستور
و تامین مصالح غرب است و نه بخاطر تامین شرق بلکه برای تامین مصالح ملت خویش و
احیاء ارزشهای مکتب انقلابی خود میباشد. امام «قدس سره» روی این اصل قاطع تر و
صریح تکیه نموده و در موارد فراوانی آن را گوشزد می نماید گاهی چنین می فرماید:
«ما در جنگ ابهت دو ابرقدرت شرق و غرب را شکستیم»[2]
گاهی می- فرماید: «تا من هستم از اصول نه شرقی و نه غربی عدول نخواهم کرد»[3]
در جای دیگر اینطور دارد: «همه ی اینها از تلاش مادران و پدران و مردم عزیز ایران
در دهسال مبارزه با آمریکا و غرب و شوروی و شرق نشات گرفت»[4]
در پیام فریاد برائت چنین میفرماید: «جمهوری اسلامی ایران مایل است براساس حفظ
وحدت و حمایت از منافع کشورها و ملتهای اسلامی آنان را در مشکلات یاری نماید و در
بروز حوادث تحمیلی، سیاسی و نظامی از ناحیه ی استکبار جهانی با قدرت و نفوذ خود
آنها را رفع و در جهت کنترل و نفی سلطه ی سیاسی شرق و غرب برنامه ای دقیق و قوی
ارائه دهد»[5].

امام «قدس
سره» شدیدا مصرند و باور واقعی دارند که در سیاست خارجی و برخوردهای دیپلماسی اصل
نه شرقی و نه غربی طوری باید ساری و جاری گردد و همه ی مطالب و سخنان را تحت
الشعاع خود قرار دهد. مسئولان نظام اسلامی باید بدانند آنان دشمنی دیرینه با اسلام
و قرآن و مکتب الهی دارند و در راه امحاء و تضعیف آن از هیچ کوشش و تلاشی فروگذاری
نمی نمایند. اگر هویت نظام و انقلاب اسلامی سالم و ناب و دست نخورده بماند و عوامل
التقاط شرقی و یا غربی و لیبرالیستی در آن نفوذ پیدا نکند و همچنین مادامیکه ماهیت
استکبار جهانی و امپریالیستی چه شرقی و چه غربی آن، در همان وضعیت باقی است، امکان
ندارد روحیه تفاهم و همکاری و همآهنگی بین آن برقرار گردد مگر اینکه یکی از آن دو
طرف و یا هر دو طرف تغییر مسیر داده و هویت اصلی خودشان را از دست داده باشند
چگونه امکان دارد آن نظامیکه اصالت را بسود و سرمایه و پول میدهد و انسان را ابزار
و مانند برده در خدمت سود و سرمایه میداند با نظامیکه در تمام جهات با این فکر
متضاد است و سرمایه را در خدمت انسان میداند و انسان را در افق برتر از عالم ماده
و طبیعت میداند با هم آشتی داشته باشند.

چگونه امکان
دارد مکتبی که انسان را موجود چند بعدی دانسته و دارای ابعاد بلند و والای الهی
میداند و ارزشهای او را بصورت بی نهایت می بیند با آن مکتبی که انسان را موجود
شهوانی و حیوانی و متعلق باین جهان دنی و پست میداند، آشتی نماید؟ مگر امکان دارد
اسلام با کفر سازش کند، مگر امکان دارد ظالم و مظلوم در کنار هم قرار گیرند؟ مگر
امکان دارد گرگ و میش با هم باشند و آشتی نمایند هویت اینها هویت متضاد است. این
یکی ناری و آن یکی نوری میباشد و نار و نور با هم قابل جمع نمیباشند امام «قدس
سره» در وصیت نامه سیاسی الهی باین معنی اشاره مینماید و میفرماید: «و ملت ما،
بلکه ملتهای اسلامی و مستضعفان جهان مفتخرند به اینکه دشمنان آنان که دشمنان خدای
بزرگ و قرآن کریم و اسلام عزیزند درندگانی هستند که از هیچ جنایت و خیانتی برای
مقاصد شوم جنایتکارانه خود دست نمی کشند و برای رسیدن به ریاست و مطامع پست خود
دوست و دشمن را نمی شناسند و در راس آنان آمریکا این تروریست بالذات دولتی است که
سرتاسر جهان را به آتش کشیده و هم پیمان او صهیونیست جهانی است که برای رسیدن به
مطامع خود جنایاتی مرتکب می شود که قلم ها از نوشتن و زبانها از گفتن آن شرم دارند
و خیال ابلهانه ی اسرائیل بزرگ، آنان را به هر جنایتی می کشاند»[6].

امام امت
اسلام «قدس سره» با این دید و عینک واقع بینانه و دورنگرانه حرکتها و برخوردها و
موضعگیریهای سران کشورهای غیراسلامی و اسلامی را مورد مطالعه قرار داده و محک می
نماید و در تجربه و آزمایش قرار میدهد و خوب هم نتیجه می گیرد و با همان معیار
بخوبی بدست می آید با کدام یک از کشورها باید روابط حسنه و دیپلماتیک برقرار کرد و
کدام یک از سران کشورهای اسلامی مانند برده ها در مقابل سلطه قدرتهای بزرگ جهان
مزدوری کرده و با کمال وقاحت حاضر است کشور و ذخایر کشورش را بفروشد و مهر نوکری و
مزدوری بر پیشانی وی زده شود و کدام یک از کشورها هستند که از استقلال سیاسی نسبی
برخوردارند و با اعتماد به ملت خویش در مقابل سلطه اجانب از خود شخصیت و کفایت و
مقاومت نشان می دهند. در همین محک بوضوح بی شخصیتی و     بی هویتی و مزدوری و دوره گردی افرادی مانند
ملک حسین و ملک حسن و امثال آنان بر همگان واضح و آشکار میگردد و همچنین عظمت و
شخصیت والای جوانها و مردان و زنان انقلابی حزب الله لبنان که با تکیه بر قدرت
لایزال الهی و با روحیه شهادت طلبی توانسته- اند ضربات کاری و موثری بر پیکر سلطه
طلبان عالم وارد سازند، نیز روشن و آشکار می- گردد و این از افتخارات مکتب الهی و
انقلاب مقدس اسلامی ما است: اینجا است که امام «قدس سره» معلم انقلاب اینطور می
فرماید:

«و ملتهای
اسلامی و مستضعفان جهان مفتخرند که دشمنان آنها حسین اردنی، این جنایت پیشه دوره
گرد و حسن و حسنی مبارک هم آخور با اسرائیل جنایتکارند و در راه خدمت به آمریکا و
اسرائیل از هیچ خیانتی به ملت های خود روی گردان نیستند و ما مفتخریم که دشمن ما
صدام عفلقی است که دوست و دشمن، او را به جنایتکاری و نقض حقوق بین المللی و حقوق
بشر می شناسند و همه می دانند که خیانتکاری او به ملت عراق و شیخ نشینان خلیج،
کمتر از خیانت به ملت ایران نباشد».

5- نحوه ی
برخورد با رسانه های استعماری جهان

از جمله اصول
و معیارهائی که معلم انقلاب اسلامی برای مسئولان و دست اندرکاران نظام اسلامی
تعلیم می نماید و غفلت از آن را مضر و زیانبار برای دنیای اسلام و انقلاب اسلامی
می داند و توجه بآن را موجب بیداری دنیای اسلام و انسجام و یکپارچگی و وحدت
مسلمانان عالم و عودت و بازگشت مجد و عظمت مسلمین می شناسد. نوع نگرشی و برخورد
فکری و عملی است با بلندگوهای استعماری جهان که بصورتهای مختلف و گوناگون ملت و
انقلاب اسلامی را مورد هجوم قرار داده و از تمام جوانب و اطراف برای شکست روحیه
انقلابی و مقاومت ملتها و ملت اسلامی ایران یورش آورده و با قلب حقایق می کوشند
اذهان ساده و کم عمق را مسموم و آلوده نمایند و در این راستا از هر وسیله ی ممکن
بهره برداری نموده و لحظه بلحظه برهجمات تبلیغی و فرهنگی خودشان می افزایند. امروز
همه می دانند جنگ و نبرد تبلیغاتی میان قدرتهای استعماری و ابرقدرتهای چپاولگر با
ملتهای بیدارشده و مبارز بیشتر و گسترده تر از جنگ و نبرد نظامی و تسلیحاتی است و
سرمایه گذاریهای کلانی که برای چیره شدن تبلیغی و فرهنگی بر حریفان مظلوم و مستضعف
و محرومان عالم مینمایند، قابل مقایسه با سرمایه گذاری در نبردهای نظامی بوده و در
مواردی رقمها بسیار زیادتر و درشت تر می باشد زیرا موفقیتهای نظامی دوام و ثباتش
در گرو موفقیتهای تبلیغاتی بوده و با هجوم تبلیغاتی می توانند در نوع افرادی که از
مسایل پیچیده ی سیاسی دنیا آگاه نیستند و شگردهای موذیانه و مرموزانه آنان را
نمیدانند و از ذهنیت ساده و دست نخورده برخوردار هستند، تاثیر گذاشته و مدتهای
طولانی بر آنان حکمرانی نموده و با همین زمینه بر خیانت و غارتگری خودشان ادامه
دهند و نقش رسانه های گروهی عالم در تثبیت پایه های حکومت حاکمان زور و صاحبان زر
و زور و تزویر بر کسی پوشیده نیست و نقش رسانه های گروهی در زیبا و خوب و ذیحق
نشان دادن حرکتهائی که ضد مردمی بوده و مخالف آزادیهای مشروع و بحق ملتها است و از
سر تا پا ظلم و ستم و قلدری و زشتی است، بر کسی پوشیده نیست. ملت مظلوم فلسطین را
آواره می سازند و از خانه و کاشانه شان بیرون می نمایند و اطفال معصوم و بیگناه
آنان را می کشند ولی رسانه های گروهی در سراسر عالم طوری جو را مسموم و آلوده می
سازند بجای اینکه فشار روانی و مردمی بر اسرائیل غاصب وارد گردد بعکس فشارها را
متوجه مظلومان فلسطین می نمایند. مردم پاناما از ظلم و فشار آمریکا به تنگ می آیند
و با تمام وجود فشار و لگدمال شدن زیر چکمه های کماندوها و مزدوران آمریکائی را
لمس نموده و می خواهند بخود آیند و روی پای خودشان بایستند و از ابتدائی- ترین حق
انسانی و بشری که آزادی سیاسی است استفاده نمایند، نیروهای نظامی آمریکا با کمال
پرروئی یورش برده و کودتا میکنند و با زور و قلدری در سرنوشت دیگران اعمال قدرت و
دخالت نموده و برای دستگیری و دست یابی بآنانی که در بیداری و حرکت مردمی نقش
داشتند، جایزه چندین میلیون دلاری معین می نمایند و این حرکت زشت و پلید و
زورگویانه و قلدرانه خودشان را در معرض افکار عمومی بصورت مشروع و حق جلوه می دهند
و لشکر کشیهائی که در سراسر دنیا برای سرکوب ملتها و حرکتهای مردمی می نمایند و
هیچ عاقلی در بطلان و نادرستی آن نوع حرکتها بخود تردید نمی دهد، از طریق همین رسانه
ها بصورت اقدامهای مشروع و درست و صلح طلبانه و خیرخواهانه بخورد مردم میدهند
اگرچه نوعا مردم در اثر رشد سیاسی که پیدا کرده اند و دروغهائی که از آنان شنیده و
دیده اند به این زودیها باور نمی کنند ولیکن تاثیر تبلیغات در اذهان عامه و توده ی
مردم بر کسی پوشیده و پنهان نمی باشد و با کمال تاسف، رسانه های آنان این نقش را
دارند ایفاء می نمایند بجای اینکه بلندگوی مردم و مدافع خواستهای مشروع آنان
باشند، بلندگو و سخن گوی قدرتها و حکومتها و صاحبان زر و زورند و هرچه دامنه این
رسانه ها گسترده تر گردد این نوع خطرات و زیانها بیشتر و وسیع تر خواهد بود.

در دنیای
امروز رسانه های گروهی بلندگوی استعمار و استثمارند و برای توجیه خیانتها و
جنایتهای واقع شده مورد بهره برداری واقع می شوند و از آنها برای تخدیر افکار و
وارونه جلوه دادن حرکتهای مردمی و رهائی بخش بهره برداری میشود و این یک معیار است
و باید بعنوان یک اصل در سیاست گذاری و روابط بین المللی ملحوظ گردد و هرچه فشار
آنها بر انقلاب مقدس ما و بر هر حرکت درست و مردمی بیشتر باشد، بهمان اندازه باید
مسئولان سیاسی در مواضع اصولی و سیاسی خودشان پافشاری نموده و از خودشان صلابت و
قاطعیت و ایستادگی نشان دهند.

هجوم آنان بر
اصولی ترین مواضع ما نشانگر مردمی بودن و حقانیت مواضع و حرکت مردم ما است. هرچه
آنان بیشتر انقلاب اسلامی را هدف آماج تیرهای تبلیغاتی خودشان قرار دهند، نشان
دهنده آن است که بیشتر احساس نگرانی و خطر از انقلاب و حرکتهای انقلابی و ایستادگی
در سر مواضع اصولی نموده اند و منافعشان را در حال تزلزل و از بین رفتن می بینند،
بنابراین در دید حضرت امام «قدس سره الشریف» یکی از معیارها و اصولی که همیشه باید
مدنظر قرار گیرد و به هیچ وجه از آن نباید عدول شود و در سیاست خارجی در تمام
برخوردها ملاحظه شود، توجه عمیق و با مطالعه بنوع برخوردهای رسانه های گروهی دنیا
است که عمدتا رسانه های دولتهای سلطه طلب و زورگو و غارتگر و استعماری می باشند و
هرچه در دید و نظر آنها تامین کننده مصالح ملتها بحساب آید، باید در آن تردید نمود
و در حقانیت آن شک کرد و مطمئنا آنها قبل از آنکه در فکر مردم و درصدد تامین مصالح
مردمی باشند، درصدد تامین منافع قدرتهای بزرگ و حاکمیتهای جور و ظلم و ستم هستند و
همین که آنها روی چیزی اصرار دارند و می- خواهند اذهان را مهیا و آماده سازند تا
عامه حالت پذیرش آن را دریابد، دلیل است بر اینکه مصالح مردم در بین نبوده و مصالح
قدرتهای استعماری در بین بوده است. نه تنها موافقت آنها دلیل درستی و حقانیت هیچ
حرکتی نمی باشد بلکه موجب تردید و مشکوک شدن نیز می باشد.

دلیل حقانیت
انقلاب

امروز یکی از
شواهد و دلایل حقانیت و مردمی بودن انقلاب اسلامی و نظام مقدس جمهوری اسلامی همین
مخالفتهای قدرتهای بزرگ است و به همین دلیل که تحلیل گران غربی و شرقی می کوشند
چهره انقلاب اسلامی را تاریک و نظام را غیر موفق معرفی نمایند. معلوم است که
انقلاب، مردمی و موفق بوده و آنها برای اینکه جلو نفوذ آن را بگیرند باین طرفندها چنگ
زده و با بافتن این نوع مطالب سدها و موانعی را در سر راه این حرکت عظیم مردمی
ایجاد می نمایند. هرچه اینها مخالفت کنند ما باید بر صلابت و قاطعیت انقلابیمان
بیفزاییم. و خدا نیاورد روزی را که قدرتهای بزرگ و رسانه های گروهی آنان، از
مسئولان و دست اندرکاران نظام و انقلابمان تعریف نمایند و زبان بمدح و ثنا بگشایند
و نوعی آرامش نسبت بانقلاب و مردم انقلابی در سراسر جهان را داشته باشند؛ اگر چنین
روزی برای ما و انقلاب اسلامی ما پیش آید آنروز و روز پایانی عمر نورانی انقلاب و
در حقیقت روز تغییر و عوض شدن ماهیت انقلاب اسلامی است. مادامی که ماهیت انقلاب ما
اسلامی است و روی ارزشهای الهی و خونین شهیدان راه فضیلت متکی است و دشمنان ما
روحیه سلطه طلبی و امپریالیستی دارند و ذاتا با اسلام و ولایت الهی تضاد و درگیری
دارند و حیات و عزت خودشان را در غارت و چپاولگری ذخایر دیگران می دانند و سیادت
مزوّرانه خودشان را می خواهند بر جهان سوم اعمال نمایند، چگونه امکان دارد آنان و
رسانه هایشان از ما و از مسئولان ما و از انقلاب اسلامی مدح و ثنا بگویند؛ مگر
بفرض محال آنان تغییر ماهیت بیابند و یا خدای نخواسته ما از اصول و مواضع اصولی
انقلاب اسلامیمان عدول نمائیم. پس مخالفت قدرتهای بزرگ و رسانه های گروهی آنان و
در راس آنها آمریکای غارتگر، نه تنها دلیل بر ضعف ما و انقلاب اسلامی نمی باشد
بلکه دلیل قوی و محکمی است بر حقانیت و درستی این حرکت و نگرانی آنان و هجوم
فرهنگی و تبلیغاتی غرب و شرق برای همین است که نگذارند الگوی انقلاب بدنیا آنطور
که زیبا و موفق است معرفی شود و آنان بتوانند چند صباحی بحکومت ظالمانه خود ادامه
دهند.

امام عظیم
امت اسلام «قدس سره» بمطالبشان چنین ادامه میدهند:

«و ما و
ملتهای مظلوم دنیا مفتخریم که رسانه های گروهی و دستگاههای تبلیغات جهانی، ما و
همه مظلومان جهان را به هر جنایت و خیانتی که ابرقدرتهای جنایتکار دستور میدهند،
متهم می کنند. کدام افتخار بالاتر و والاتر از اینکه آمریکا با همه ادعاهایش
و    همه ی ساز و برگهای جنگیش و آن همه
دولتهای سرسپرده اش و بدست داشتن ثروتهای بی پایان ملت های مظلوم عقب افتاده و در
دست داشتن تمام رسانه های گروهی، در مقابل ملت غیور ایران و کشور حضرت بقیة الله
ارواحنا لمقدمه الفداء، آن چنان وامانده و رسوا شده است که نمی داند به که متوسل
شود و رو به هر کس م یکند، جواب رد می شنود و این نیست جز به مددهای غیبی حضرت
باری تعالی جلّت عظمته که ملتها را به ویژه ملت ایران اسلامی را بیدار نموده و از
ظلمات ستمشاهی به نور اسلام هدایت نموده، من اکنون به ملتهای شریف ستمدیده و به
ملت عزیز ایران توصیه می کنم که از این راه مستقیم الهی که نه به شرق ملحد و نه به
غرب ستمگر کافر وابسته است، بلکه به صراطی که خداوند به آنها نصیب فرموده است،
محکم و استوار و متعهد و پایدار پای بند بوده و لحظه ای از شکر این نعمت غفلت
نکرده و دستهای ناپاک عمال ابرقدرتها، چه عمال خارجی و چه عمال داخلی بدتر از
خارجی، تزلزلی در نیت پاک و اراده آهنین آنان رخنه نکند و بدانند که هرچه رسانه
های گروهی عالم و قدرتهای شیطانی غرب و شرق اشتلم می زنند دلیل بر قدرت الهی آنان
است و خداوند بزرگ سزای آنان را هم در این عالم و هم در عوالم دیگر خواهد داد!».

سپس حضرت
امام قدس سره به دو اسم از اسماء حسنای الهی که از شئون علم غیرمتناهی و قدرت
لایزال او است، تبرک جسته و برای مستجاب شدن دعایش که     قدرت مند شدن دنیای اسلام و بازگشت مجد و
عظمت مسلمین و بسزا رسیدن ظالمان و مستکبران عالم می باشد، از آن دو اسم مبارک مدد
می جوید و چنین میفرماید: «انه ولی النعم وبیده ملکوت کل شیء».

آری، او ولی
و صاحب اختیار هر نوع نعمتها و عطاها است و او است که عزت می بخشد و او است که ذلت
می دهد. عزت به کسانیکه در صراط عبودیت و بندگی قدم گذاشته و بحرکت درآیند و ذلت
به آنانی که در مقابل سنن لایتغیر او بایستند و بمقابله برخیزند و ملکوت عالم و
قدرتهای بی پایان عالم وجود از تجلیات و شئون قدرت مطلقه حقه او است. بامید اینکه
ملتها بخود آیند و رمز حرکتهای موفق الهی را دریابند و با استمداد از قدرت مطلقه
حضرت حق به پیش روند و زمینه های سقوط و نابودی اباطیل را فراهم سازند و شرایط را
برای حاکمیت صالحان و مومنان و گسترش دولت حقه علوی (ع) و مهدوی (عج) مهیا و آماده
نمایند.

حضرت امام
«قدس سره» به این اصول نه تنها در وصیت نامه سیاسی الهی تکیه فرموده اند که در هر
فرصت مناسبی نظرات بکر و مجتهدانه خودشان را در تبیین اصول ناب اسلام محمدی ابراز
و امت اسلامی را از افکار بلند خویش که قرنها زیر پرده های جهالت و تحجر پنهان
بود، برخوردار می ساختند و یکی از وظایف بسیار سنگین علمای اسلام و روحانیت دنیای
اسلام را همین معنا میدانند و عقیده دارند آنان نیز هرجا که موقعیت را مناسب دیدند
و شرایط را برای بازگو کردن حقایق اسلامی مساعد یافتند از آن فرصتها استفاده کرده
و بتشریح معارف و اصول اسلامی بپردازند و در فریاد برائت که در مرداد 1366 به حجاج
بیت الله الحرام فرستادند، اینطور میفرماید:

«ویکی از
مسایل بسیار مهمی که بعهده ی علماء و فقها و روحانیت است، مقابله جدی با دو فرهنگ
ظالمانه و منحط اقتصادی شرق و غرب و مبارزه با سیاستهای اقتصاد سرمایه- داری و
اشتراکی در جامعه است».

در جای دیگر
اینطور میفرماید:

«خدا نیاورد
آن روزی را که سیاست ما و سیاست مسئولین کشور ما پشت کردن بدفاع از محرومین و
روآوردن و حمایت از سرمایه دارها گردد و اغنیاء ثروتمندان از اعتبار و عنایت
بیشتری برخوردار بشوند. معاذالله که این با سیره و روش انبیاء و امیرالمومنین
و           ائمه معصومین علیهم السلام
سازگار نیست. دامن حرمت و پاک روحانیت از آن منزه است و تا ابد هم باید منزه باشد
و این از افتخارات و برکات کشور ما و انقلاب و مستضعفان را زنده کرده اند، از آنجا
که محرومیت زدائی عقیده و راه و رسم زندگی ماست جهان خواران در این مورد هم ما را
آرام نگذاشته اند، و برای ناتوان ساختن دولت و دست اندرکاران کشور ما حلقه های
محاصره را تنگ تر کرده اند و بغض و کینه و ترس و وحشت خود را در این حرکت مردمی و
تاریخی تا مرز هزاران توطئه سیاسی و اقتصادی ظاهر ساخته اند و بدون شک جهانخواران
به همان میزان که از شهادت طلبی و سایر ارزشهای ایثارگرانه ملت ما واهمه دارند، از
گرایش و روح اقتصاد اسلام بطرف حمایت از پابرهنگان در هراسند و مسلم هرقدر کشور ما
بطرف فقرزدائی و دفاع از محرومان حرکت کند امید جهانخواران از ما منقطع و گرایش
ملتهای جهان باسلام زیادتر می شود».

ادامه دارد

 



[1]
پیام مهم حضرت
امام قدس سرّه به روحانیون سراسر کشور در تاریخ 3/12/1367.