اشاره:
سعید مستغاثی دارای مدرک کارگردانی سینماست. وی از اوایل دهه ۷۰ و به دنبال همکاری با بنیاد سینمایی فارابی وارد حیطه مطبوعات سینمایی شد و در نشریات مختلفی نظیر دنیای تصویر، نقد سینما، سوره، اطلاعات بینالملل، فیلم و سینما، فیلم و هنر، آفرینش، بنیان، آیینه جنوب، بهار، نوروز، حیات نو، همشهری،جهان سینما، فیلمنگار و… قلم زده است. مستغاثی در سالهای ۸۴- ۱۳۸۲ نیز سردبیری هفتهنامه سینما و مجله رویداد هفته را برعهده داشت و سپس به عضویت شورای علمی ماهنامه«موعود» درآمد. در کارنامه این منتقد، کارگردانی مجموعههای مستند «محراب انقلاب» (۱۳۸۴)، راز آرماگدون (۱۳۸۶)، پیش از آغاز (۱۳۸۷)، آب در هاون (۱۳۸۷)، راز یک نقش (۱۳۸۸) و راز آرماگدون۲ : ارتش سایهها (۱۳۸۸) برای شبکههای مختلف تلویزیونی نیز به چشم میخورد. با او در زمینه کم و کیف پرداخت سینمای ایران به موضوع غیرت و تعصب در ارتباط با نهاد خانواده و محورهای مهمی چون تنوع غیرتورزی، آسیبهای بیغیرتنمایی، خیانتهای زناشویی، نسبت مسئله غیرت و مدرنیته و…گفت و گو کردهایم که در ادامه میآید.
*بازنمایی مفهوم غیرت و تعصب نسبت به نقشهای مهم خانواده مانند پدر، مادر و فرزند در سینمای ایران چگونه است؟
یکی از غایبان بزرگ در سینمای ایران، خانواده است. ما خانواده ایرانی را در سینما نمیبینیم، بلکه ملغمهای به اسم خانواده به مخاطب معرفی میشود. تصویری که طیف گستردهای از فیلمهای سینمایی ما از خانواده بومی نمایش میدهند، مخدوش، منزجرکننده و عینا الگوبرداری شده از مدل غربی است. طبق آموزههای دینی ما خانواده ملجاء آرامش همه اعضا از جمله زن و شوهر و فرزندان است؛ اما آن چیزی که ما در فیلمها میبینیم محیطی آشفته، اعصاب خردکن، متشتت و پر از درگیری و کشمکش است که باید از آن گریخت! مثلا مرد با زن دائماً در حال نزاع است. پدر یک دیکتاتور بیرحم است که دائماً به فرزندانش سخت میگیرد و در مورد روابط اجتماعی اعضای خانواده سختگیریهای بیجهتی میکند. زن از مادر بودن خود خسته و به دنبال آزادی است و حوصلهاش از خانه سر رفته است. مدیریت خانواده در این آثار دچار ایراد است و مرد در این خصوص دچار افراط و تفریطهای زیادی میشود.
*واقعا چه نیازی به این همه پرخاش و خشونت کلامی و رفتاری در محیط خانواده هست؟
این تلقی نزد برخی از کارگردانان ما وجود دارد که همان دوگانه معروف سکس و خشونت که عامل جذابیت در سینمای هالیوود است، باید در سینمای ما نیز جاری شود تا بتوان گیشه را تسخیر کرد! این نگاه بیشتر به یک شوخی شباهت دارد. جامعه ما جامعهای اخلاقی و متعهد است و بههیچوجه نمیپذیرد که خطوط اخلاقی و شرعیاش زیر پا گذاشته شوند. به همین دلیل بعضاً در مقاطع مختلف زمانی، از جمله سالهای اخیر شاهد اعتراضات جدی مردمی به آثاری چون، «من مادر هستم»، «خصوصی» و… هستیم. مردم تجمع میکنند و اجازه اکران آثار وقیح را نمیدهند. خانواده نهادی است که در تقابل با هر دو مؤلفه سکس و خشونت قرار دارد. نیازهای جنسی در این نهاد ضابطهمند است و بیبندوباری در آن جایی ندارد. از سوی دیگر خانواده، مکانی دنج و آرامشبخش و زمینهساز رشد افراد است، نه خشن و به همین دلیل برخی از فیلمسازان نمیتوانند این ویژگیها را تحمل کنند و به سوی تخریب و عبور از این نهاد مهم پیش میروند، غافل از اینکه به هویت ملی و دینی مخاطبانشان پشت میکنند.
*باید دید هدف فیلمساز از ارائه تصویری درهم، بینظم و در آستانه اضمحلال از خانواده چیست؟
این خط فکری از سوی برخی از فیلمسازان دنبال میشود که اعضای خانواده زیر آوار مصایب و مشکلات نفسگیر قربانی میشوند و اگر از چهارچوبها خارج شویم همه مشکلات بیکباره حل میشوند! خانواده ایرانی خانوادهای با طراوت و با نشاط و پر انگیزه است که برای تک تک افراد موتور محرکه محسوب میشود. این ویژگی در سینمای ایران برعکس است. در این آثار خانواده مکان به بنبست رسیدن افراد و جایی است که اعضای آن به پوچی میرسند، به فکر خودکشی و فرار از خانه میافتند، منزوی میشوند، به اعتیاد به مواد مخدر کشانده میشوند، کتک میخورند و…
*بازنمایی غیرت در سینما به چه نحو تصویر میشود؟
غیرت گاهی اوقات با محوریت روابط هنجارشکنانه اخلاقی شکل میگیرد. در سینمای ما غیرت بعضا آمیخته با تعصبات منفی است. مثلا برادر به خواهر خود بدبین است و مدام او را مورد آزار و اذیت قرار میدهد. نمونه این رویکرد را در فیلم«آبنبات چوبی» میبینیم. گاهی اوقات بیغیرتی در دل خانواده ایرانی تبیین میشود. مثلا زنی حاضر میشود زیر یک سقف با دوشوهر، یعنی شوهر قبلی که از او طلاق گرفته و شوهر فعلیاش زندگی کند. این موضوع را در فیلم «بنفشه آفریقایی» میتوان دید. یکی از مؤلفههای مهم در خانوادههای ایرانی غیرت است. در فیلم «خون شد» ساخته مسعود کیمیایی انتقام و چاقو و لات بازی، موتیف اصلی به شمار میرود و جمع کردن اعضای خانواده هم از کانال به پا کردن خون امکانپذیر است. در این فیلم غیرت مسیری انحرافی به خود میگیرد. در نقطه مقابل این فیلم «بچههای آسمان» ساخته مجید مجیدی قرار دارد. در این فیلم غیرت برادری وجود دارد. برادر برای خریدن کفش برای خواهر در یک مسابقه دو شرکت میکند و پاهایش ورم میکند.
*کارنامه سینمایی کشورمان را از حیث مراعات حریم خانواده در سالهای اخیر چگونه ارزیابی میکنید؟
متاسفانه روایت سخیفی که از خانواده در سینمای ما وجود دارد که تنه به فیلمهای فارسی قبل از انقلاب میزند. ۷۰ ، ۸۰ درصد فیلمها نه تنها کمکی به ارتقای جایگاه خانواده نمیکنند، بلکه بنیان آن را به تمسخر میگیرند. معلوم نیست این مشنگبازیها و دلقکبازیها کی تمام خواهند شد؟ ما شاهد ورود گسترده فیلمهای به اصطلاح شانهتخممرغی که در بقالیها عرضه میشدند و در شبکه نمایش خانگی مجوز داشتند، به روی پرده سینماها هستیم. قهرمانان این فیلمها پوک و خالیاند و واقعا حرفی برای گفتن ندارند. داستانها سر و ته ندارند و بعد از تماشای فیلم بهشدت احساس اتلاف وقت به آدم دست میدهد.
سیاست مسئولان سینمایی در چند سال اخیر به گونهای بوده که مسیر همواری برای سازندگان این گونه آثار فراهم شده است. بعضا گفته میشود این آثار کمدیاند و به دلیل داشتن بار طنز لازم است ساخته شود تا روحیه نشاط و شادی در جامعه تزریق شود؛ اما واقعیت این است که این آثار بههیچوجه کمدی نیستند و اطلاق طنز به آنها درست نیست. حجم شوخیهای جنسی در سینمای ما بهحدی زیاد شده که تماشای خانوادگی فیلمها امکانپذیر نیست.
*نکته مهمی که در خصوص بازنمایی خانواده در سینمای ایران باید به آن اشاره کرد این است که خانواده مدرن در تقابل با خانواده سنتی در موضع برتری قرار دارد و تفکرات سنتی محکوم میشوند. آیا این موضوع نوعی بیغیرتی فرهنگی در چهارچوب خانواده محسوب میشود؟
متأسفانه روز به روز از تقدس جایگاه پدری و مادری در سینمای ایران کاسته میشود و در حد یک نقش فرودستانه به آنها نگریسته میشود. مقوله احترام از این نقشها منفک شده و پدری خوب است که کمتر اعضای خانوادهاش را کنترل میکند و به آزادی بیحد و حصر اعتقاد و التزام دارد. در حقیقت در این وضعیت نقش نظارتی مدیر خانواده مورد تهاجم جدی قرار میگیرد. فیلمسازان غربزده، خانواده غربزده را در آثارشان روایت میکنند. سبک زندگی غربی در مراحل مختلف فیلمسازی خودش را نشان میدهد. از گریم چهرهها گرفته تا طراحیهای صحنه و لباس، فیلمنامه، دیالوگها، خط سیر داستان و… خانوادههای ناقص، خانوادههای از هم گسسته، خانوادههای پر تنش، خانوادههای نا امن و… مصادیق بارزی از این سبک زندگی هستند. متأسفانه هنوز عدهای باورشان نشده که ما درگیر یک جنگ تمام عیار فرهنگی هستیم. یکی از میدانهای اصلی این تهاجم سینماست. ما در این میدان آسیبهای زیادی دیدهایم. حتی در خود غرب برای نهاد خانواده حرمت قائلند و در این کانون مهم ملاحظات اخلاقی خودشان را رعایت و بخش زیادی از بیاخلاقیها را پشت در خانه چال میکنند و اجازه ورود آن را به محیط خانواده نمیدهند، اما با کمال تأسف در کشور ما این حدود مراعات نمیشوند و هتک حرمتها بهسادگی هر چه تمامتر صورت میگیرند.
*یکی از کانالهای هدف گرفتن غیرت در خانواده، دامن زدن به موضوع خیانتهای زناشویی است. در این زمینه نظرتان چیست؟
سونامی خیانت در سینما قبل از همه خانواده را هدف قرار میدهد و موجی از بیاعتمادی را در جامعه ایجاد میکند. شخصیتهای هوسران که به فکر ارضای نیازهای جنسی خود خارج از چهارچوبهای عرفی و شرعیاند، در ذهن مخاطب تاثیرات سوئی را بر جا میگذارند. اگر سینماگر روایتی واقعی از جامعه و خانوادههای بومی داشته باشد و دست به سیاهنمایی نزند، گام بزرگی در زمینه بازنمایی عنصر خانواده در سینمای ایران برداشته است. اما اگر بخواهیم همچنان بر اساس تفکرات پیش برویم، اوضاع از این هم بدتر میشود. سینما ابزار فرهنگی موثری است و میتواند به قوام خانواده کمک کند نه اینکه تیشه به ریشه آن بزند.
*به نظر شما مهمترین کدهای بر هم زننده عنصر ارزشمند غیرت و تعصب در خانواده در آثار سینمایی کدامند؟
بخش زیادی از مردم ایران در حال حاضر مخاطب سینمای کشورمان نیستند چون زندگی و مسائل آنها در سینمای ما مورد بیمهری قرار گرفتهاند و اساساً مطرح نمیشوند. طبیعی است چنین افرادی با سینما ارتباط برقرار نمیکنند و چه بسا با آن قهر کنند. سینمای ملی زمانی در مسیر موفقیت حرکت خواهد کرد که درباره مردمیسازی خود فکر جدی کند. این اتفاق در جشنواره عمار و آثار شرکتکننده در آن در حال وقوع است. مشابه این رویکرد در سینمای ما هم باید بیفتد. یکی از قرائتهای رایج از خانواده در سینمای روشنفکری، تصمیم خانواده به مهاجرت به خارج است. وطن جای مطلوبی برای ماندن نیست و باید رفت. این قرائت بهشدت تحت تأثیر رسانههای بیگانه است. یکی از دلایل ساخت آثار سینمایی با این رویکرد، ژست اپوزیسیونی است که فیلمساز به آن منتسب میشود. البته در این مسیر سیاستگذاریهای برخی از جشنوارههای خارجی مغرض نیز بیتأثیر نیستند.
خانواده ایرانی نباید اسیر در آپارتمان نشان داده شود. خانواده ایرانی پویا و تأثیرگذار است و با محیط و جامعه پیرامونیاش نسبت دارد؛ تعاملات فرهنگی درونی و بیرونیاش قابل توجه است و نه تنها دست و پای اعضایش را نمیبندد، بلکه زمینههای موفقیت را برای تک تک آنها فراهم میسازد. مضامین ارزشی فوقالعادهای چون گذشت و فداکاری، ایثار، همبستگی خانوادگی، تشریک مساعی اعضای خانواده در گذر از آسیبها و تهدیدها، صله رحم و دستگیری از بستگان و… در چهارچوب خانواده ایرانی وجود دارند که برای مخاطب جهانی جذابند.
*با تشکر از فرصتی که در اختیار ما قرار دادید.