Tag Archives: خانواده

17ژوئن/21

گذشت: راز آرامش

اشاره: در شماره‌های پیشین، هفده گام از مبحث «گام‌های موفقیت در زندگی مشترک» تقدیم و در ادامه در ابتدای گام هجدهم به  به لزوم چشم‌پوشی از خطا بر اساس آیات و روایات پرداخته شد و در ادامه به چگونگی روحیه گذشت اشاره می‌شود:

 

الف.چگونه روحیه گذشت، پیدا کنیم؟

تفکر عامل بسیار خوبی برای پیدا کردن روحیه گذشت است. شما که به اصل زندگی خویش علاقه‌مندید، اما اهل گذشت نیستید، آیا تا به حال فکر کرده‌اید که بسیاری از زندگی‌های خوب، به جهت نبودن روحیه گذشت در دو طرف، به تلخی انجامیده و یا به جدایی کشیده شده است؟ آیا می‌‌دانید اهل گذشت نبودن موجب می‌شود که پیوندهای عاطفی میان شما و همسرتان، سست شوند و آرام آرام به او بی‌علاقه شوید؟ آیا می‌دانید جایگاه شما در نگاه همسرتان در صورت وجود روحیه گذشت، دو صد چندان می‌شود و علاقه او به شما بیشتر خواهد شد؟ هر وقت که ‌خواستید بر سر مسئله‌ای که در آن حق با شماست با همسر خود به بحث و جدل بپردازید، حتماً به بهائی که برای این کار پرداخت می‌کنید، فکر کنید.

آثار گذشت کدامند؟

  1. گذشت نکردن موجب ماندگاری کینه‌ها می‌شود. کینه هم هر اندازه کهنه‌تر ‌شود، اثر تخریبی بیشتری خواهد داشت.
  2. عدم گذشت عزّت و شخصیت شما را پایمال می‌کند. به رفتار امام سجّاد(ع) با یکی از آشنایان خود دقت کنید و بگویید کدام‌یک محترم‌ترند؟ و چرا؟

برخی از اصحاب امام سجّاد(ع) نقل می‌کنند که مردی از خویشاوندان امام به ایشان دشنام داد. امام(ع) پاسخی ندادند و بعد از رفتن آن مرد به همراهانشان فرمودند: «شما گفته‌های این مرد را شنیدید. اکنون دوست دارم با من بیایید تا پاسخ مرا نیز بشنوید.»گفتند: «می‌آییم. ما نیز دوست داریم به او پاسخ بدهیم و حرفمان را به او بزنیم.»

امام سجّاد(ع) کفششان را پوشیدند و راه افتادند. در بین راه، این آیه از قرآن را تلاوت می‌فرمودند که: «کسانی که خشم خود را فرو مى‏برَند، از مردم در مى‏گذرند و خداوند، نیکوکاران را دوست دارد.»(۱) ما [با شنیدن این آیه] متوجه شدیم که امام(ع) پاسخ آن شخص را [آن طور که ما فکر می‌کردیم] نخواهند داد. امام رفتند تا به در خانۀ آن مرد رسیدند و فرمودند: «به صاحب خانه بگویید علی‌بن الحسین، بیرون در ایستاده.»

آن مرد شک نداشت که امام(ع) برای تلافی آمده است؛ اما امام سجاد(ع) با نرمی فرمودند: «برادر! تو اندکی پیش نزد من آمدی و آنچه می‌خواستی گفتی. اگر آنچه گفتی در من هست، من هم اکنون از خداوند آمرزش می‌طلبم و اگر در من نیست، از خدا می‌خواهم تو را بیامرزد.» آن مرد، میان دو چشمان امام را بوسید و گفت: «من چیزهایی را گفتم که در شما نبود و خود بدانچه گفتم، سزاوارترم.»(۲)

  1. انسان بدون گذشت به هدفش نمی‌رسد. اگر هدف شما آرامش در فضای زندگی‌ است، این هدف با گذشت به دست می‌آید، نه با جار و جنجال و انتقام گرفتن.
  2. بدون گذشت دل‌ها به هم نزدیک نمی‌شوند. مگر می‌شود زندگی آرامی را بدون دور بودن دل‌ها از هم فرض کرد؟ مگر می‌شود زن و شوهری در کنار هم احساس خوشبختی کنند، بدون اینکه دل‌هایشان به هم نزدیک باشند؟ صاحبان دل‌های فاصله گرفته از هم، در کنار یکدیگر احساس خوبی ندارند و دوست دارند جسم‌هایشان هم از یکدیگر فاصله داشته باشند. چه‌قدر تلخ بود نامه زنی که نوشته بود: «وقتی شوهرم به مأموریت می‌رود، به‌قدری خوشحالم که انگار دنیا را به من داده‌اند!»

گذشت، هم ضامن آرامش و هم عامل صمیمیت در فضای خانواده است. گاهی که احساس می‌کنید گذشت، برایتان کار سختی شده به فرزندانتان فکر کنید که با جدل شما و همسرتان، در معرض عقده‌ها و انحرافات تربیتی قرار می‌گیرند. شما که حقّتان را بیش از فرزندانتان دوست ندارید. پس، گذشت کنید.

  1. از همه اینها مهم‌تر اینکه گذشت به انسان آفرینش می‌دهد و به او در رسیدن به هدف خلقت، کمک می‌کند.
  2. مفهوم مقابلِ «گذشت» «انتقام» است. توجه به زشتیانتقام می‌تواند ما را تشویق به گذشت کند. کسی که اهلگذشت نباشد، لاجرم، اهل انتقام خواهد شد.(۳) رفتار ناشایست را نباید با رفتاری از همان جنس پاسخ داد. در این صورت، شما هم در قد و  اندازه کسی قرار خواهید گرفت که از او شکوه دارید.(۴) با پرهیز از مقابله به مثل، به شخصیت خود احترام بگذاریم.(۵) زیرا انسان وقتی انتقام می‌گیرد، شخصیتش خرد می‌شود.(۶)

البته این نکته را هم نباید فراموش کرد که گذشت از فردی که انسان با او رابطه عاطفی دارد، بسیار آسان‌تر از وقتی است که رابطه عاطفی وجود ندارد. زن و شوهر هر چه رابطه عاطفی خود را بیشتر تقویت کنند، راحت‌تر  از خطای هم چشم‌پوشی می‌کنند.

 

ب. خط قرمز گذشت

خط قرمز گذشت، اهمال در وظایف دینی است. این خط قرمز به شرایط و افراد بستگی ندارد. انسان حق ندارد برای هیچ کسی از وظایف دینی خود بگذرد.

در معارف دینی، پدر و مادر از جایگاه ویژه‌ای برخوردارند و حقوق خاصی دارند. احترام آنها در هر حالی بر انسان واجب است که خود، حدیث مفصلی است و در این مجمل نمی‌گنجد. همین اندازه بگوییم که در قرآن، احترام به آنها در کنار عبودیت خداوند آمده است،(۷) اما همین قرآن، اطاعت از پدر و مادر را اگر به قیمت نافرمانی از خداوند تمام شود، نمی‌پذیرد.(۸) یعنی در انجام وظایف دینی، حتی در برابر پدر و مادر هم نمی‌توان گذشت کرد. در یک جمله می‌توان گفت در معارف دینی، خط قرمز گذشت، لطمه نخوردن به دین، معرفی شده است.(۹)

 

 پرسش‌های شما:

اشتباهات اوایل زندگی همسرم را نمی‌توانم فراموش کنم

سه سال است که ازدواج کرده‌ام. دوران نامزدی من یک سال طول کشید. اوایل زندگی، مشکلات فراوانی با همسرم داشتم. راهمان از هم دور بود، به همین دلیل در دوران نامزدی خیلی کم به دیدنم می‌آمد. او به حرف‌ خانواده‌اش خیلی گوش می‌داد. در گفتگوی زمان خواستگاری بنا شد که من درسم را ادامه بدهم؛ اما بعد از عقد، خانواده‌اش گفتند: «پسر ما توانایی اداره یک زندگی به همراه درس خواندن همسرش را ندارد».

ما چون فامیل بودیم، پایه ازدواجمان بر اساس اعتماد شکل گرفت؛ اما حالا احساس می‌کنم اینها دروغگو هستند. یک فرزند دارم؛ اما یک بار به خانه پدرم رفتم و تصمیم به طلاق گرفتم. البته همسرم خوب است و بعضی از  معیارهای مرا دارد. او فرد باایمانی است. من فقط در باره درسم خیلی حساس بودم و پیش خود می‌گفتم: «چرا به من دروغ گفتند؟» رفتار شوهرم نسبت به قبل خیلی فرق کرده و تلاش می‌کند چیزهایی را که در گذشته به من صدمه زده، جبران کند؛ ولی من هر کاری می‌کنم، نمی‌توانم فراموش کنم. همیشه گله می‌کنم و بهانه می‌گیرم. نشاط لازم برای زندگی با او را ندارم. امیدم به زندگی رنگ باخته.

 

ج. توحید، محور زندگی

محور تمام ابعاد زندگی از نگاه دین، توحید است. در مشاوره هم باید با محوریت توحید، پیش رفت. بدون خدا هیچ مشکلی در زندگی به‌طور کامل، حل شدنی نیست. بسیاری از راهکارهایی که خدا در آن جائی ندارد، مسکن موقتی هستند و درمان نیستند. شما هم اگر در این مشکل خدا را در نظر نگیرید، نمی‌توانید گذشته را فراموش کنید و اگر نتوانید گذشته را فراموش کنید، نمی‌توانید دست از گله و شکایت بردارید. اگر هدفتان در زندگی خدا باشد، وقتی این روایت را بشنوید، به‌راحتی گذشت می‌کنید.

پیامبر خوبی‌ها، رسول خدا(ص) فرمودند: «هر گاه خشمی برایتان پیش آمد، آن را با گذشت از خود دور کنید؛ زیرا در روز قیامت، منادی ندا می‌دهد: «هر کس که اجری بر عهده خدا دارد، به پا خیزد.» پس کسی جز گذشت‌کنندگان بر نخواهد خاست.(۱۰) آیا  سخن خداوند متعال را نشنیده‌اید که فرمود: «پس هر که گذشت و اصلاح کند، مزدش بر عهده خداست؟(۱۱)

 

د.همان طور برخورد کنیم که دوست داریم با ما برخورد کنند

یکی از گام‌های موفقیت در زندگی مشترک این است که همان طور با همسرمان برخورد کنیم که دوست داریم او با ما برخورد کند. این نکته، یکی از اصول اساسی اخلاق اسلامی است.(۱۲)

حال باید از این خانم پرسید: آیا شما دوست ندارید که اگر اشتباه بزرگی را انجام دادید، همسرتان شما را ببخشد و دیگر به رخ شما نکشد؟ آیا دوست دارید اگر شما را بخشید، گاهی آن مسئله را مثل پُتک بر سرتان بکوبد؟ اگر اشتباهی کردید و به اعتراف همسرتان آن را جبران کردید، چطور؟

 

ه.توجه به نعمت‌ها، فهمیدن اشتباه و جبران آن

به این نکته توجه کنید که پشیمانی همسر و بازگشت او از اشتباهش یک نعمت بزرگ است. اگر شکر این نعمت را به جای نیاورید، ممکن است از بین برود. شکر این نعمت هم فراموشی گذشته و به رخ نکشیدن خطاست. فکر نکنید که اگر قدر این نعمت را ندانید، برای شما باقی خواهد ماند. درست است که هم اکنون همسرتان گلایه‌ها و بهانه‌های شما را تحمل و با شما مدارا می‌کند؛ اما معلوم نیست این مدارا تا کی ادامه پیدا کند. ممکن است وقتی که همسرتان احساس کرد گذشته خود را به اندازه کافی جبران کرده است، دیگر دست از مدارا بردارد و ساز دیگری را کوک کند. پس هر چه زودتر، دست از این روش بردارید و به ظاهر هم که شده، گلایه و بهانه را کنار بگذارید.

 

و.گله یا سرزنش؟

شما نام رفتار خود را گله می‌گذارید؛ اما  نام اصلی کار شما سرزنش است. شما با گله خود، در حقیقت اشتباه گذشته کسی را دائماً به رخ‌اش می‌کشید و این یعنی سرزنش.(۱۳) مراقب باشید که ممکن است همسرتان بر اثر سرزنش‌های پی در پی شما، روی دنده لج بیفتد و دوباره به روش گذشته بازگردد.

امیر مؤمنان علی(ع) فرمود: «زیاده‌‌روی در سرزنش، آتش لجاجت را شعله‌ور می‌کند.»(۱۴) وقتی آتش لجاجت شعله‌ور شد، مدیریت رفتار و گفتار از دست فکر و اندیشه بیرون خواهد رفت و انتظار شنیدن حرف‌های زشت و رفتارهای عجیب بعید نخواهد بود.

به فرمایش امیر مؤمنان(ع): «لجاجت، اندیشه را از میان می‌برَد.»(۱۵)

و نیز : «لجوج، تدبیر ندارد.»(۱۶)

علاوه بر این، سرزنش آتش کینه را شعله‌ور می‌کند و دیگر محیطی که در آن قرار دارید، زندگی نام نخواهد داشت. امیرمؤمنان علی(ع) فرمود: «زیاد سرزنش مکن؛ زیرا این کار، کینه و دشمنی را به دنبال خواهد داشت.»(۱۷)

کینه و دشمنی، محصول سرزنش و میوه تلخ لجاجت است. امیرمؤمنان علی(ع) فرمود: «لجاجت به جنگ [ودعوا] منجر می‌شود و دل‌ها را پُر از کینه می‌کند.»(۱۸)

 

پی‌نوشت‌ها:

۱٫سورۀ آل عمران: ۳، آیۀ۱۳۴٫

۲٫الإرشاد، ج۲، ص۱۴۵٫

۳٫امیر مؤمنان علی(ع) فرمود: «کسی که صفت نیک گذشت را نداشته باشد، رفتار زشت انتقام را در پیش خواهد گرفت.» (غرر الحکم و درر الکلم، ص۶۵۰)

۴٫امام صادق(ع) فرمود: «هر کس [رفتار] شخص نابخرد را با نابخردی تلافی کند، به رفتاری که [از جانب آن نابخرد] با او شده، رضایت داده است؛ زیرا از رفتار او پیروی کرده است.» (الکافی، ج۲، ص۳۲۲).

۵٫امام صادق(ع) فرمود: «هر کس تو را گرامی داشت، او را گرامی بدار و هر کس که به تو بی‌احترامی کرد، خودت را [با پرهیز از رفتاری شبیه او] گرامی بدار.» (بحار الأنوار، ج۷۱، ص۱۶۷).

۶٫امیر مؤمنان علی(ع) فرمود: «همراه انتقام، آقایی نیست.» (غرر الحکم و درر الکلم، ص۷۷۰).

  1. «قَضى رَبُّکَ ألاّ تَعْبُدُوا إِلّا إِیّاهُ وَ بِالْوَالِدَینِ إِحْساناً إمّا یَبْلُغَنَّ عِنْدَکَ الْکِبَرَ أحَدُهُمَا أوْ کِلاهُمَا فَلاتَقُل لَهُمَا اُفٍّ‏ّ وَ لا تَنْهَرْهُمَا وَ قُل لَهُمَا قَوْلاً کَرِیماً؛ و پروردگار تو مقرّر کرد که جز او را مپرستید و به پدر و مادر [خود] احسان کنید. اگر یکى از آن دو یا هر دو، در کنار تو به سالخوردگى رسیدند، به آنها [حتى‏] «اُف» مگو و به آنان، پرخاش مکن و با آنها سخنى شایسته بگوى.» (سورۀ اسراء: ۱۷، آیۀ۲۳).

 

۸٫«وَ إِنْ جاهَداکَ عَلى أَنْ تُشْرِکَ بی‏ ما لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ فَلا تُطِعْهُما وَ صاحِبْهُما فِی الدُّنْیا مَعْرُوفاً؛ و اگر [پدر و مادر] تو را وا دارند تا در بارۀ چیزى که تو را بدان دانشى نیست، به من شرک ورزى، از آنان فرمان مبر، و[لى‏] در دنیا به خوبى با آنان معاشرت کن‎.» (سورۀ لقمان: ۳۱، آیۀ۱۵).

۹٫امیر مؤمنان علی(ع) فرمود: «به نیکی پاداش ده و از بدی در گذر، مادام که به دین لطمه‌ای نزند و در قدرت اسلام، ضعفی پدید نیاورد.» (عیون الحکم و المواعظ، ص۲۲۳).

۱۰- بحار الأنوار، ج۷۴، ص۱۸۰٫

  1. «فَمَن عَفا وَ أَصلَحَ فَأَجرُهُ عَلَی اللَّهِ»(سورۀ شورا:۴۲، آیۀ۴۰).

۱۲٫در گام دوم از جلد دوم در این باره حرف زدیم.

۱۳٫در گام چهارم از جلد چهارم، به صورت مستقل به بحث سرزنش پرداخته‌ایم.

۱۴٫تحف العقول؛ ص ۸۴٫

۱۵٫نهج البلاغه، حکمت ۱۷۹٫

۱۶٫عیون الحکم و المواعظ، ص۴۱۰٫

۱۷٫بحار الأنوار، ج۷۱، ص۱۶۶٫

۱۸٫عیون الحکم و المواعظ، ص۵۲٫

17ژوئن/21

«خانواده‌»؛ محور سبک زندگی اسلامی

در ارتباط با خانواده و سبک زندگی، الگوهای متفاوتی وجود دارند. یکی از آنها «خانواده‌گریزی» در رهبانیت مسیحی است. در بعضی از شاخه‌های مسیحیت، مجردزیستی ارزش به شمار می‌آید. بر اساس قانون منع ازدواج کشیش‌ها، مقامات روحانی مسیحی حق ازدواج ندارند.(۱) «خانواده‌ستیزی» سبک دیگری از زندگی است که فمینیست‌های افراطی آن را ترویج می‌کنند. به نظر آنان ساختار خانواده، مردسالارانه و برای زنان آسیب‌زاست. آنان همچنین مدعی هستند که همسرداری و فرزندآوری مانع فعالیت اجتماعی و ترقی زنان است؛ پس لازم است زنان از تأهل بپرهیزند و یا رابطه خود با همسرشان را حداقلی کنند.(۲)

برخلاف رویکردهای خانواده‌گریز و خانواده‌ستیز، سبک زندگی اسلامی «خانواده‌محور» و انسان مسلمان «خانواده‌گرا»ست. مکتب حیات‌بخش اسلام، پیروانش را به تزوّج و تأهل فراخوانده است؛ زیرا «خانواده کانون گرم و پُربرکتی است که قوی‌ترین پایه‌های تربیت انسان در آن گذاشته می‌شود. در کانون خانواده است که مهم‌ترین پایه‌های تربیت روحی و فکری بشر نهاده می‌شود. خانه بهترین محیط آسایش جسم و جان، رفع خستگی تن و روح و حقیقی‌ترین فضای صمیمیت است. هیچ صمیمیتی در هیچ محیطی به قدر خانواده و بین مادر، فرزند، پدر، همسران وجود ندارد».(۳)

بر این اساس، سبک زندگی اسلامی «خانواده‌محور» است. در این نوشتار، مبانی و بایسته‌های خانواده‌محوری در سبک زندگی اسلامی به اختصار تشریح می‌شوند. خانواده‌محوری در نظام حقوقی جمهوری اسلامی ایران نیز جای بحث و گفتگوی بسیار دارد.

 

  1. مبانی خانواده‌محوری

برای خانواده‌محوری دو مبنای تکوینی و تشریعی قابل ذکر است:

الف: مبنای تکوینی خانواده‌محوری

مبنای تکوینی خانواده‌محوری یعنی زندگی خانوادگی برای انسان فطری و طبیعی است. قرآن کریم درباره طبیعی بودن نهاد خانواده و آفرینش منزلی انسان صراحت دارد. در آیه ۲۱ سوره مبارکه روم آمده است: «از نشانه‌هاى او این است که از خودتان براى شما جفت آفرید تا بدان‌ آرام گیرید و میانتان دوستى و رحمت نهاد. به‌درستی که در این ‏‏نعمت براى مردم اندیشمند، نشانه‌هایى است.» (۴)

دانشمندان مسلمان درباره طبیعی بودن گرایش انسان به خانواده اتفاق ‌نظر دارند. به عنوان نمونه، رهبر معظم انقلاب اسلامی فرموده‌اند: «خانواده یک نهاد طبیعی است و باید به‌طور طبیعی به وجود بیاید و رشد کند.»(۵) شهید مطهری می‌گویند: «زندگى خانوادگى بشر صد در صد طبیعى است؛ یعنى انسان‏ طبیعتاً منزلى آفریده شده است. فرضاً در طبیعى بودن زندگى مدنى انسان تردید کنیم، در طبیعى بودن زندگى منزلى یعنى زندگى خانوادگى او نمى‏توانیم تردید کنیم.»(۶)

 

ب. مبنای تشریعی خانواده‌محوری

نظام تشریع اسلامی با آفرینش هماهنگ است. بر این اساس، میان آفرینش منزلی انسان و احکام شرعی اسلام هماهنگی وجود دارد. در نظام تشریع اسلامی، تزوّج و تأهّل ارزش نفسی دارند. ازدواج بنائی مقدس است و هیچ بنایی نزد خداوند محبوب‌تر و عزیزتر از ازدواج نیست.(۷) استحباب نفسی نکاح، نظر مشهور فقها است،(۸) بلکه بعضی در مورد آن ادعای اجماع کرده‌اند.(۹) بعضی مانند شیخ انصاری(۱۰) و امام خمینی(۱۱) آن را از مستحبات اکیده شمرده‌اند. ارزش ازدواج به دلیل کارکردهای آن مانند پاک‌زیستی، آرامش‌، فرزندآوری و فرزندپروری مضاعف می‌شود. از سوی دیگر، ازدواج در بعضی از شرایط واجب است. مانند کسی که بیم دارد نتواند دامن خود را از گناه دور نگه دارد؛ در این صورت ازدواج بر او واجب می‌شود.(۱۲)

 

  1. بایسته‌های خانواده‌گرایی

خانواده‌محوری اقتضائاتی دارد. در این نوشتار بعضی از مهم‌ترین لوازم خانواده‌محوری را در دو بند «تشکیل خانواده» و «ترجیح خانواده» شرح می‌دهیم:

الف: خانواده‌محوری در تشکیل خانواده

یکم: ازدواج بهنگام

همان طور که رهبری معظم انقلاب اسلامی تأکید کرده‌اند، «ازدواج بهنگام و بدون تأخیر یکی از کارهای لازم و واجب است.»؛ (۱۳) زیرا ازدواج نیاز طبیعی انسان است و به همین دلیل تأخیر در ازدواج زیان‌بار است.(۱۴) جبرئیل بر پیامبر گرامی اسلام«ص» فرود آمد و عرض کرد: «اى محمّد! پروردگارت تو را سلام مى‌رساند و مى‌فرماید دوشیزگان همچون میوه روى درخت هستند. میوه چون برسد، براى آن چاره‌ای جز چیدن نباشد. در غیر این‌صورت بر اثر آفتاب و باد خراب مى‌شود. دوشیزگان هرگاه به مرحله زنان برسند، آنان را دارویى جز ازدواج نباشد. در غیر این‌صورت از گمراهى و فساد ایمن نخواهند بود.» پس رسول خدا(ص) بر منبر رفتند و مردم را جمع کردند و فرمان خداوند عزّ و جلّ را به آگاهى آنان رساندند.(۱۵)

نظیر این مطلب در پاسخ امام جواد(ع) به نامه علی بن اسباط نیز دیده می‌شود.(۱۶)

 

دوم: تزویج بی‌همسران

قرآن کریم وظیفه همه ما را در قبال بی‌همسران جامعه مشخص کرده و در یک فرمان کلی فرموده است: بى‏همسران خود را همسر دهید، اگر تنگدست باشند خداوند آنان را از فضل خویش بى‏نیاز خواهد کرد و خدا گشایشگر داناست: «وَ أَنْکِحُوا الْأَیَامَى مِنْکُمْ…؛ (نور: ۳۲). تزویج بی‌همسران مستلزم ایجاد یک بسیج عمومی و مشارکت همگانی برای رفع موانع ازدواج جوانان و ایجاد شرایط و مقدمات آن است. بر این اساس، والدین، حکومت اسلامی و گروه‌های مختلف اجتماعی در قبال بی‌همسران جامعه مسئول و مخاطب آیه ۳۲ سوره مبارکه نور هستند.

 

ب. تحکیم خانواده

یکم: اولویت‌بخشی به خانواده در امور عبادی و اجتماعی

  1. ۱. ترجیح خانواده بر امور عبادی غیرواجب؛ همسرداری و حفظ پیوند زناشویی در اسلام امری مقدس و ارزشمند است و با بسیاری از ارزش‌های مهم اسلامی برابری می‌کند و از بعضی از آنها برتر است. در روایتی از امام علی(ع) آمده است: «رسول خدا(ص) بر من و فاطمه(س) وارد شدند؛ در حالی که من کنار دیگ نشسته بودم و عدس پاک می‌کردم. پیامبر(ص) خطاب به من فرمودند: یا علی! هیچ مردی همسر خود را در کار خانه یاری نمی‌کند، مگر آنکه برای او به هر موئى که در بدن اوست ثواب یک ‌سال عبادت نوشته خواهد شد؛ در حالی که روزهای آن را روزه‌ دارد و شب‌های آن را به قیام می‌گذراند و خداى تعالى مانند آنچه به صابران داد به وی می‌دهد.»(۱۷)
  2. ادبیات دینی درباره ارزش معنوی زن‌داری و شوهرداری یکسان است. به این روایات درباره جایگاه ارزشی زن‌داری توجه کنید: «رفتن تو به مسجد برای عبادت و بازگشتت نزد خانواده در پاداش برابر است.»؛(۱۸) «در پیشگاه خداوند، نشستن مرد کنار همسر و فرزندان، از اعتکاف در مسجد من (مسجدالنبی) محبوب‌تر است.»؛(۱۹) «وقتی یکی از شما از حجّ خود فراغت یافت، پس برای بازگشت نزد خانواده‌اش شتاب کند؛ زیرا این کار پاداش حجّ را زیاد می‌کند.» (۲۰)

مشابه روایات مزبور درباره شوهرداری نیز وارد شده است؛ مانند: «زنان نمازهای خود را طول ندهند تا شوهرانشان را از خود مانع شوند»؛(۲۱) «از موارد اطاعت زن از شوهر آن است که بدون اجازه او روزه نگیرد»؛(۲۲) «جهاد زن خوب شوهرداری کردن است»؛(۲۳) «شفیعی برای زن نزد خداوند، سودمندتر از رضایت شوهر نیست.» (۲۴)

  1. ترجیح خانواده بر امور اجتماعی غیرضروری: می‌دانیم که مسئولیت مردان در اداره خانواده، عمدتاً در بیرون منزل و در تلاش برای تأمین معیشت همسر و فرزندان تعریف می‌شود و کار آنان با جهاد در راه خدا برابری می‌کند.(۲۵) اما مسئولیت اصلی زنان، اداره داخلی خانواده است. اسلام حق زنان را در حوزه‌های مختلف اجتماعی مانند دانشجویی، اشتغال و کسب درآمد، مشارکت سیاسی و غیره به رسمیت می‌شناسد. کم نیستند زنانی که با مجاهدت بسیار، به وظایف همسری خود به‌نحو مطلوب عمل می‌کنند و از مسئولیت‌های اجتماعی خویش نیز غافل نیستند. «زن مسلمان ایرانی تاریخ جدیدی را پیش چشم زنان جهان گشود و ثابت کرد که می‌توان زن بود، عفیف بود، محجبه و شریف بود و در عین حال، در متن و مرکز بود. می‌توان سنگر خانواده را پاکیزه نگاه داشت و در عرصه سیاسی و اجتماعی نیز سنگرسازی‌های جدید کرد و فتوحات بزرگی را به ارمغان آورد.»(۲۶)

اولویت اصلی زن مسلمان گرم نگهداشتن کانون خانواده است؛ به همین دلیل وظایف همسری و مادری را بر دغدغه‌های شخصی ترجیح می‌دهد. زن مسلمان قدر مادر بودن را می‌داند و آن را با چیزی عوض نمی‌کند. زیرا «مادر، محور خانواده است؛ این را دستگاه‌های تبلیغاتی غربی و متأسّفانه بعضی غربزده‌های خود ما سعی می‌کنند کمرنگ کنند، یا نفهمند و یا نشان ندهند. زنان خانه‌دار، حتّی کسانی که اشتغالات بیرونی ندارند، بزرگ‌ترین خدمات را انجام داده‌اند. لازم است ارزش و ارج خدمات زنانی که خانه‌داری و کدبانویی را ترجیح داده‌اند، فهمیده شود. اگر چه خدمات خارج از خانه هم به عهده‌ بانوان بوده و هست و خواهد بود و اشکالی هم ندارد، امّا این مهم‌ترین بخش خدمت زنانه است.»

 

دوم: مسئولیت مؤمنان در حفاظت از بنیان خانواده

افزون بر عمومات اصلاح ذات‌البین در قرآن و روایات، خدای متعال به‌طور خاص، خویشان زن و شوهر را نسبت به اصلاح امور آنان مسئول شناخته است. در آیه ۳۵ سوره نساء با فرمان حکمیت برای رفع شقاق چنین آمده است: «و چنانچه از اختلاف میان آنان (زن و شوهر) بیم دارید، از طرف کسان مرد و کسان زن داوری برگزینید؛ اگر مقصود اصلاح داشته باشند خدا میان ایشان موافقت و سازگاری برقرار می‌کند که خدا دانا و آگاه است.» نهادینه شدن فرهنگ حکمیت و مهارت اجرای آن در جامعه اسلامی تأثیری جدی در تقویت پیوندهای خانوادگی دارد.(۲۷)

 

نتیجه:

گرایش انسان به زندگی خانوادگی یک امر طبیعی است. انسان منزلی آفریده شده است و فطرتاً به زندگی خانوادگی گرایش دارد؛ بنابراین انسان «خانواده‌گرا»ست. شریعت اسلامی و احکام عبادی و اجتماعی آن نیز با محوریت خانواده نظام یافته است. در حقیقت، شریعت اسلامی به گونه‌ای تنظیم شده که زندگی انسان با محوریت خانواده شکل بگیرد. لذا سبک زندگی مطلوب اسلام «خانواده‌محوری» است و با خانواده‌گریزی در رهبانیت مسیحی و خانواده‌ستیزی در فمینیسم افراطی تفاوت بسیار دارد.

نگاهی به ماهیت بعضی از احکام اسلام، درستی این ادعا را ثابت می‌کند. از نظر اسلام، تشکیل خانواده مطلوب و در برخی از موارد واجب است. به همین دلیل، برنامه‌ریزی برای ازدواج بهنگام جوانان بر خود آنان و همچنین بر والدینشان و سایر مردم لازم است. حفظ بنیان خانواده نیز بر زوجین و دیگران لازم شمرده شده است. زن و شوهر باید مصالح خانواده را بر اعمال عبادی غیرواجب و همچنین امور اجتماعی غیرضروری خود ترجیح دهند.  خدای سبحان با فرمان حکمیت در قرآن کریم، تلاش برای رفع اختلاف در خانواده را بر خویشان واجب کرده است.

 

پی‌نوشت‌ها‌:

  1. نک: منصوره نجات‌نیا و بخش‌علی قنبری، آداب و مراتب روحانیت در کلیسای کاتولیک رم و انگلیس، نشریه علمی- پژوهشی معرفت ادیان، سال چهارم، شماره اول، زمستان، ۱۳۹۱، ص ۶۷ ـ ۸۴٫

۲- ویلیام گاردنر (Wiliam Gardner) در کتاب جنگ علیه خانواده ( the war against family) نشان داد که چگونه و با چه روش‌هایی، بعضی دولت‌ها تحت تأثیر امواج فمینیستی به تضعیف نهاد خانواده مبادرت ورزیده‌اند.

۳ – بیانات در دیدار تصویری با مداحان – روز میلاد حضرت زهرا(س)، ۱۵/۱۱/۱۳۹۹٫

۴- «وَ مِنْ آیاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکمْ مِنْ أَنفُسِکمْ أَزْوَاجًا لِتَسْکنُوا إِلَیهَا وَ جَعَلَ بَینَکمْ مَوَدَّهً وَ رَحْمَهً إِنَّ فِی ذَلِک لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یتَفَکرُونَ» (روم: ۲۱).

۵- دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت‌الله العظمی خامنه‌ای؛ زن و خانواده؛ ص۲۷٫

۶- مطهری؛ مجموعه آثار؛ ج۱۹، ص۱۶۳٫

۷- ابن بابویه قمی، من لا یحضره الفقیه، ج۳، ص۳۸۳٫

۸- محقق حلّی، شرائع‌الإسلام، ج۲، ص۲۱۰؛ شهید ثانی، مسالک‌الأفهام، ج۷، ص۱۰٫

۹- سید یزدی، عروه الوثقی، ج۲، ص۷۹۵؛ شیخ طوسی، الخلاف، ج۴، ص۲۴۵٫

۱۰- شیخ انصاری، کتاب النکاح، ص۳۱٫

۱۱- امام خمینی، تحریر الوسیله، ج۲، ص۲۳۶٫

۱۲- علامه حلی، قواعد الأحکام، ج‌۳، ص۵؛ شیخ انصاری، کتاب النکاح، ص۳۱؛ سید یزدی، عروه الوثقی، ج۲، ص۷۹۷٫

۱۳- بیانات در دیدار تصویری با مداحان- روز میلاد حضرت زهرا(س)، ۱۵/۱۱/۱۳۹۹٫

۱۴- علامه مجلسی، بحار الانوار، ج۱۰۰، ص۲۲۲٫

۱۵- ابن بابویه قمی، عیون أخبار الرضا(ع)، ج‏۱، ص۲۸۹٫

۱۶- کلینی، الکافی، ج‏۵، ص۳۴۷٫

۱۷- نوری، مستدرک الوسائل، ج‌۱۳، ص۴۸‌.

۱۸- علامه مجلسی، بحار الانوار، ج۸۶، ص۲۱۳٫

۱۹- ورام بن ابی فراس، تنبیه الخواطر، ج‏۲، ص۱۲۲٫

۲۰- متقی هندی، کنز العمال، ج۱۶، ص۲۷۲٫

۲۱- کلینی، الکافی، ج۵، ص۵۰۸٫

۲۲- همان، ج۴، ص۱۵۱٫

۲۳- نوری، مستدرک الوسائل، ج۱۴، ص۲۴۶٫

۲۴- ابن بابویه قمی، الخصال، ص ۵۸۸٫

۲۵- کلینی، الکافی، ج۵، ص۸۸٫

۲۶- پیام رهبری معظم انقلاب اسلامی به کنگره ملی هفت هزار شهید زن کشور (۱۵/۱۲/۱۳۹۱).

۲۷- نک: فرج‌الله هدایت‌نیا، داوری در حقوق خانواده، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، چاپ اول، تهران، ۱۳۸۷٫

17فوریه/21

عذرخواهی را عار ندانیم

وقتی عذرخواهی می‌کنی، به بزرگ شدن خودت کمک می‌کنی و وقتی هم عذر کسی را می‌پذیری، از کوچک شدنش جلوگیری می‌کنی.

زندگی مشترک هر انسانی غیر از معصومان(ع) مملو از خطاست. عصمت از خطا برای انسان‌های معمولی تقریباً غیر ممکن است؛ امّا اگر ما به رفتارها و گفتارهایمان توجه و دّت کافی داشته باشیم، از میزان خطاهایمان کاسته خواهد شد و دیگر مجبور به عذرخواهی نمی‌شویم.

امام حسین(ع) فرمود: «از کاری که باید به جهت آن عذرخواهی کنی، بپرهیز، زیرا مؤمن نه بدی می‏کند و نه پوزش می‏طلبد؛ امّا منافق، هر روز بدی می‏کند و عذرخواهی می‏کند.»(۱)

حال اگر به هر دلیلی دچار خطا شدیم، چه باید کرد؟

برخی عادت دارند به جای پذیرش خطای خویش، تا حد ممکن، آن را توجیه کنند؛ در حالی که انکار اشتباه، خود نوعی اصرار بر آن است؛ حتی اگر اشتباه را تکرار نکند.

بهترین کار در این هنگام، پذیرفتن خطاست. اگر انسان از نگاه خود مرتکب خطایی هم نشده، بهتر است در مقابل همسر خویش، مدعیانه ظاهر نشود؛ بلکه برای جلوگیری از تنش بگوید: «اگر من چنین خطایی مرتکب شدم، از شما عذر می‌خواهم.»

امام صادق(ع) فرمود: «اگر کسی به تو نسبت ناروایی داد، به او بگو: اگر در آنچه می‏گویی، صداقت داری، از خداوند می‏خواهم که مرا ببخشد و اگر دروغ می‏گویی، از خداوند می‏خواهم که تو را ببخشد.»(۲)

عذرخواهی، نشانۀ خردمندی است.

برخی هم به جای عذرخواهی تلاش می‌کنند روزنۀ گریزی بیابند و تقصیر را به گردن دیگری بیندازند. این روحیه، نه تنها مشکلی را حل نمی‌کند؛ بلکه مشکلات جدیدی را به وجود می‌آورد که همان بگو مگوهای بی‌خودی بر سر تعیین مقصر است. اگر اشتباهی کرده‌ایم، تا همسرمان را راضی نکرده‌ایم، آرام نگیریم.

پذیرش خطا موجب می‌شود همسر ما اگر هم عصبانی است، خشم خود را مهار کند؛ اما توجیه خطا معمولاً طرف مقابل را عصبانی‌تر می‌کند. عذرخواهی نه تنها نشانۀ ضعف نیست؛ بلکه دلیلی بر مدیریت عاقلانۀ یک اختلاف است. کسی که در رفتار خود مرتکب اشتباهی می‌شود و خیلی زود، عذرخواهی می‌کند معلوم است که از بهرۀ عقلی بالایی برخوردار است.

امیرمؤمنان علی(ع) فرمود: «عذرخواهی، دلیل خردمندی است»(۳)

و نیز : «خردمندترین مردم، عذر پذیرترین آنها از مردم است.»(۴)

پذیرش عذر هم نشانۀ خردمندی است.

بنابراین اگر هر دو طرف به عذرخواهی و عذرپذیری پایبند باشند، تنش‌ها را عاقلانهتر پشت سر خواهند گذاشت. در این صورت، اختلاف‌ها نه تنها موجب کدورت نخواهند شد؛ بلکه به استحکام رابطه نیز کمک خواهند کرد.

برخی از پوزش‌ها با رفتار شکل می‌گیرد. مثلاً زن اشتباهی کرده و بر اثر آن تنشی میان او و همسرش ایجاد شده است و به هر دلیلی از پوزش زبانی خودداری می‌کند؛ اما وقتی همسرش به خانه می‌آید، خود را برای او میآراید و با روئی گشاده به استقبالش می‌رود. یا مرد اشتباهی را مرتکب شده و به جای پوزش زبانی، با یک جعبه شیرینی به خانه برمیگردد و با لبی خندان به همسرش شیرینی تعارف می‌کند. در اینجا باید طرف مقابل هم گذشت کند و انتظار نداشته باشد که حتماً همسرش با زبان عذرخواهی کند.

پذیرش اشتباه هم خود، نوعی پوزش‌طلبی است.

اگر اختلافی رخ داد و همسرمان مقصر بود، اما به جای اینکه بگوید: «معذرت می‌خواهم»، گفت: «اشتباه از من بود و مقصرم»، همین را باید عذرخواهی دانست و پذیرفت.

امیرمؤمنان علی(ع) فرمود: «بسا جرمی که اقرار به آن، انسان را از عذرخواهی بی‌نیاز می‌کند.»(۵)

برای پذیرفتن عذر همسر نباید به دنبال دلیل قانع کننده‌ بود. ممکن است دلیلی که همسرمان برای اشتباهش می‌آورد، از نظر ما منطقی نباشد؛ اما این نباید مانع پذیرش عذر او شود. در این‌گونه موارد نه تنها نباید عذرخواهی او را رد کرد؛ بلکه باید خودمان برای اشتباه او دلیلی بتراشیم.

مثلاً اگر قولی داده و حالا عمل نکرده، بگوییم شاید در توانش نبوده، شاید فراموش کرده، شاید وقتی که قول می‌داد، به سختی عمل کردن به آن فکر نکرده بود، شاید… و هزار شاید دیگر. بالاتر از این، حتی اگر می‌دانیم که او در عذری که می‌آورد، صادق نیست، باز هم باید عذرش را بپذیریم.

در برابر خطاهای همسر، باید تا حد ممکن با نگاهی همراه با حسن ظن، قضاوت کنیم؛ اما اگر این خطا به هیچ وجه قابل توجیه نبود، باید از آن گذشت کرد و اگر همسرمان از آن خطا عذرخواهی کرد، عذر او را پذیرا باشیم.

در پذیرش عذر، نباید معطل کرد. همین که همسرمان عذرخواهی کرد، باید عذر او را بپذیریم. نپذیرفتن عذر، نشانۀ کمبود عقل است و موجب محرومیت از بهره‌های معنوی می‌شود. در بسیاری از موارد، نپذیرفتن عذر از اشتباهی که همسرمان انجام داده، زشت‌تر است. در روایتی یکی از ویژگی‏های همسر بد، عذرناپذیری او معرفی شده است(۷). این رویه موجب می‌شود که انسان از فیض شفاعت محروم شود.

شاید در اینجا سئوالی پیش بیاید که: «چرا باید تا این اندازه مدارا کرد؟ آیا این موجب نخواهد شد که همسرمان در اشتباهاتش جسارت بیشتری پیدا کند؟» در پاسخ به این سئوال باید گفت فرض کنید زن یا شوهری عصبانی شده و در همان حالت، کار ناشایستی را انجام داده‌ که موجب ایجاد کدورت شده است. شخص وقتی به اشتباه خود پی می‌برد، با عذری درست یا نادرست نزد همسر خود میآید و پوزش می‌طلبد. حالا همسر او می‌تواند دو کار انجام دهد. یا عذرش را نپذیرد و او را نبخشد. این کار موجب ادامه کدورت می‌شود و هیچ اصلاحی هم اتفاق نمیافتد. یا عذرش را قبول میکند و او را میبخشد و رابطه به حالت عادی باز می‌گردد. در این حالت است که اگر تصمیم به حرکت اصلاحی گرفتیم، بسیار عاقلانه و منطقی می‌توانیم با در نظر گرفتن قواعدی که در همین مباحث ارائه می‌شوند، برای اصلاح اقدام کنیم. بنابراین، اصلی‌ترین کارکرد پذیرش عذر، ایجاد فضای مستعد برای انجام حرکت‌های اصلاحی است. ناگفته نماند که انسان در اموری که از امر خداوند اطاعت میکند و دیگران ناراحت میشوند، نباید عذرخواهی کند.

 

پی‌نوشت‌ها:

۱- تحف العقول، ص۲۴۸

۲- بحار الأنوار، ج۱، ص۲۲۶

۳- ر.ک: عیون الحکم و المواعظ، ص۳۵٫

۴- عیون الحکم و المواعظ، ص۳۵)

۵- غرر الحکم و درر الکلم، ص۱۹۲

۶- بحار الأنوار، ج۶۸، ص۴۲۵

۷- ر.ک: بحار الأنوار، ج۱۰۰، ص۲۳۵

17فوریه/21

کووید ۱۹ و خانواده ۲۰

حرف اول

از قدیم گفته‌اند دوری و دوستی! در علوم خوانده‌ایم که هرچه سطح تماس بیشتر باشد، اصطکاک بیشتر است. این روزها که به خاطر کرونا بیشتر در خانه هستیم، از سویی دوری از بستگان و از سوی دیگر درگیری زیاد با اعضای خانواده، سطح تنش و اصطکاک را بالا برده است. اگر مراقب این اصطکاک زیاد نباشیم و وجودمان صیقل را ندهیم، خطر اینکه آتش به خرمن خانواده بیفتد و دامن ما را بسوزاند وجود دارد.

با کاهش یافتن آمار کرونا در چین، مراجعه همسران چینی برای طلاق افزایش یافت. این موضوع نگرانی مقامات چینی را در پی داشت. البته خوشبختانه در کشور ما بر اساس گفته‌های مسئولان میزان ثبت طلاق کاهش و ثبت ازدواج افزایش نشان می‌دهد، ولی این به معنای بهبودی اوضاع نیست. برخی از همسرانی که دچار اختلاف هستند مراجعه برای رفع مرافعه یا جدایی را به بعد از کرونا موکول کرده‌اند.

در این نوشته به دو پرسش اساسی پاسخ خواهیم داد. نخست اینکه کرونا بر سر خانواده‌ها چه آورده است و دیگر اینکه خانواده‌ها باید با وضعیت کرونا چه برخوردی داشته باشند تا با کمترین آسیب از این شرایط سخت عبور کنیم؟

 

کرونا با خانواده چه کرد؟

بر اساس آمارهای جهانی خشونت خانگی در روزهای قرنطینه خانگی افزایش یافته است، به‌طوری که دبیر کل سازمان ملل نسبت به خشونت علیه زنان هشدار داده است. پلیس فرانسه از سه برابر شدن خشونت خانگی در دوران قرنطینه خبر می‌دهد. در انگلیس یک نهاد مشاوره‌ای حکایت از رشد ۲۵ درصدی قربانیان خشونت در میان مراجعانش دارد. در ایران نیز بر اساس آمار سازمان بهزیستی کل کشور تماس‌های همسران به صدای مشاور سه برابر افزایش نشان می‌‌دهد که البته همه مربوط به اختلافات همسران نیست.(۱)

در نظرسنجی شهرداری تهران، ۱۶درصد خانواده‌ها اظهار داشتند که به سبب در خانه ماندن تنش خانوادگی در میان آنها افزایش یافته است که ۵۸ درصد مربوط به اختلاف‌های زن و مرد و ۴۶ درصد تنش با فرزندان است.(۲)

تنیدگی و استرس ناشی از بیماری کرونا، تعطیلی مراکز تفریحی و سفر،(۳) مشکلات اقتصادی، کاسته شدن از دید و بازدیدها، دوری از ورزش و تحرک بدنی، افزایش زمان حضور در منزل و کاهش آستانه تحمل همه و همه از عوامل بروز تنش‌ها و اختلاف بین اعضای خانواده در این روزها هستند. برای پیشگیری یا جلوگیری از این اختلاف‌ها که خود عامل ضعف سیستم ایمنی بدن و افرایش خطر ابتلا به بیماری کووید ۱۹ است در ادامه راهکارهایی پیشنهاد می‌شوند.

 

خانواده با کرونا چه کند؟

این راهکار هم برای همسران و هم برای فرزندان قابل اجراست:

۱- روزی دو حبّه قرص محبت همراه همسر و فرزندانتان میل کنید. یعنی هر روز به یکدیگر ابراز علاقه کنید. خداوند در قرآن به مودّت بین همسران اشاره فرموده(۴) که به معنای ابراز محبت است. محبت خود را به صورت کلامی و غیر کلامی به همسر و فرزندانتان بگویید تا با دلگرمی بیشتری در کنار هم زندگی کنید.

۲- نگذارید ظرف وجودتان از احساس‌های منفی پر شود. اگر از همسر یا فرزندتان ناراحت هستید در قالب یک جلسه صمیمی، ولی رسمی، بدون قضاوت و تندی احساس‌های خود را به او بگویید. او را متهم و وادار به دفاع نکنید. اگر هم او حس منفی خود را گفت، موضع نگیرید. سعی کنید با احساس‌های مثبت شروع کنید.

۳- اگر مسائلی چند هفته مداوم تکرار شدند و احساسات منفی ایجاد کردند، از تکنیک حل مسئله استفاده کنید، به‌گونه‌ای که ابتدا به مسئله مشترک و واحدی برسید. سپس راه‌حل‌های مختلف را بدون رودربایستی مطرح کنید. یک راه حل را به اتفاق انتخاب و به صورت آزمایشی اجرا کنید. در صورت بازخورد مثبت ادامه دهید و در غیر این صورت راهکار دیگری را جایگزین کنید.(۵)

۴- هر روز حداقل نیم ساعت برای هر یک از اعضای خانواده وقت بگذارید. ما به گفتگو با عزیزان خود نیاز داریم. حتماً و به اندازه توان وعده‌های غذایی را با هم صرف کنید. با بچه‌ها بازی کنید تا انرژی آنها در ترکیب بازی‌های ذهنی و بدنی به‌خوبی تخلیه شود.

۵- به جای انتقاد و غر زدن، از داشته‌های خود لذت ببرید و از همسرتان قدردانی کنید. به جای عبارات منفی و انتقادی، از عبارات مثبت و تشویقی استفاده کنید. مثلاً عزیزم به نظرت بهتر نیست بخشی از وقتی را که صرف تماشای تلویزیون می‌کنیم،‌ کتاب بخوانیم و درباره‌اش با هم حرف بزنیم؟

۶- تفریح‌های مشترک را طراحی کنید. خلاق باشید و تلاش کنید به جای تفریح‌های تکراری و منفعلانه، فعال عمل کنید. هر تفریحی را که اعضای خانواده پیشنهاد می‌دهند بنویسید و بهترین‌ها را انتخاب و اجرا کنید. این نوعی تمرین خلاقیت است.(۶)

۷- فضای مجازی را مدیریت کنید. پژوهش بر روی ۳۰۷ نفر از دانشجویان غیرعلوم ‌پزشکی دانشگاه آزاد تبریز نشان داده است که استفاده بی‌هدف و تفریحی از فضای مجازی، سبک زندگی افراد را به شکلی منفی تحت تأثیر قرار می‌دهد و در شرایط حساس اضطراب ناشی از بیماری کرونا، نگرانی را افزایش می‌دهد.(۷) همچنین نشان داد که ارتباط مثبت و سازنده با دیگران اضطراب کرونا را به میزان معنا‌داری کم می‌کند.(۸)

استفاده بیش از دو ساعت از فضای مجازی به عنوان تفریح اعتیادآور است. با نظارت و جایگزین‌های مناسب آن را کنترل کنید.

۸- در رعایت دستورالعمل‌های بهداشتی افراط یا تفریط نکنید و در حد لازم و بر اساس نظر کارشناسان عمل کنید. وسواس با اضطراب رفیق قدیمی‌اند.

۹- به صورت خانوادگی برنامه معنوی داشته باشید. مثلاً روزانه در خانه قرآن بخوانید، به‌گونه‌ای که دیگران بشنوند. هفته‌ای یک بار روضه خانگی با استفاده از صوت مداحان برگزار کنید. به نماز جماعت در خانه مقید باشید. بی‌تردید ارتباط با خدا آرامش‌بخش و موجب سلامت جسم و جان است.  

 

 سخن آخر

کرونا هر چند یکی از بدترین بلاهاست، اما نه اولین و نه آخرین ابتلا و آزمایش الهی است. خانواده ساختمان مستحکمی است که به فضل خدا می‌تواند ما را از مشکلات عبور دهد. در خانه امن خود بمانیم و امنیت و آرامش را در کنار اعضای خانواده تجربه کنیم. کرونا سبک زندگی ما را دگرگون کرده است. تلاش کنیم این تغییر ناخواسته را به سمت و سویی که می‌خواهیم ببریم. صبر بر آنچه نمی‌خواهیم ما را به آنچه می‌خواهیم خواهد رساند.

 

پی‌نوشت‌ها:

  1. مرکز پژوهش‌های مجلس شورای اسلامی، درباره مقابله با شیوع ویروس کرونا (۲۸) چالش‌های خانواده ایرانی در مواجهه با کرونا، نسخه الکترونیک، شماره ۲۷۰۱۶۹۷۶، ۲۶/۱/۱۳۹۹، ص۴٫
  2. همان، ص۵٫
  3. میزان سفرها در دو ماه گذشته بیش از ۷۰ درصد کاهش یافته است. (tebyanonline@)
  4. روم، ۲۱٫ (و از نشانه‏ هاى او آن است که از جنس خودتان همسرانى براى شما آفرید تا در کنار آنان آرامش یابید و میان شما و همسرانتان علاقه‏ شدید و رحمت قرار داد؛ در این (نعمت الهى) در این نشانه‌هایی است برای گروهی که تفکر می‌کنند.)
  5. ر.ک: مسعود نورعلیزاده میانجی، مهارت حل مسأله، کانون اندیشه جوان، تهران.
  6. ر.ک: محمد مهدی عباسی آغوی، نام این کتاب با شما (راه‌های پرورش خلاقیت در کودک و نوجوان)، موسسه امام خمینی، قم، ۱۳۸۹٫
  7. آیت اله فتحی و دیگران، نقش اهداف استفاده از فضای مجازی در سبک زندگی ارتقا‌دهنده سلامت و اضطراب مربوط به کرونا (کووید ـ ۱۹) در دانشجویان، مجله بیماری‌های التهابی. ۱۳۹۹، ۲۴ (۲) ،۱۲۴-۱۳۵.

۸٫ همو، سلامت و بهزیستی روانشناختی در اضطراب کرونا (کووید۱۹) در دانشجویان دانشگاه آزاد شهر تبریز فروردین سال ۱۳۹۹، مجله دانشگاه علوم پزشکی اراک، ۱۳۹۹، ۲۳.

03ژانویه/21

سینمای ایران و معضل غفلت از غیرت در خانواده

اشاره:
سعید مستغاثی دارای مدرک کارگردانی سینماست. وی از اوایل دهه‌ ۷۰ و به دنبال همکاری با بنیاد سینمایی فارابی وارد حیطه مطبوعات سینمایی شد و در نشریات مختلفی نظیر دنیای تصویر، نقد سینما، سوره، اطلاعات بین‌الملل، فیلم و سینما، فیلم و هنر، آفرینش، بنیان، آیینه جنوب، بهار، نوروز، حیات نو، همشهری،جهان سینما، فیلم‌نگار و… قلم‌ زده است. مستغاثی در سال‌های ۸۴- ۱۳۸۲ نیز سردبیری هفته‌نامه سینما و مجله رویداد هفته را برعهده داشت و سپس به عضویت شورای علمی ماهنامه«موعود» درآمد. در کارنامه این منتقد، کارگردانی مجموعه‌های مستند «محراب انقلاب» (۱۳۸۴)، راز آرماگدون (۱۳۸۶)، پیش از آغاز (۱۳۸۷)، آب در هاون (۱۳۸۷)، راز یک نقش (۱۳۸۸) و راز آرماگدون۲ : ارتش سایه‌ها (۱۳۸۸) برای شبکه‌های مختلف تلویزیونی نیز به چشم می‌خورد. با او در زمینه کم و کیف پرداخت سینمای ایران به موضوع غیرت و تعصب در ارتباط با نهاد خانواده و محورهای مهمی چون تنوع غیرت‌ورزی، آسیب‌های بی‌غیرت‌نمایی، خیانت‌های زناشویی، نسبت مسئله غیرت و مدرنیته و…گفت و گو کرده‌ایم  که در ادامه می‌آید.

 

 

*بازنمایی مفهوم غیرت و تعصب نسبت به نقش‌های مهم خانواده مانند پدر، مادر و فرزند در سینمای ایران چگونه است؟

یکی از غایبان بزرگ در سینمای ایران، خانواده است. ما خانواده ایرانی را در سینما نمی‌بینیم، بلکه ملغمه‌ای به اسم خانواده به مخاطب معرفی می‌شود. تصویری که طیف گسترده‌ای از فیلم‌های سینمایی ما از خانواده بومی نمایش می‌دهند، مخدوش، منزجرکننده و عینا الگوبرداری شده از مدل غربی است. طبق آموزه‌های دینی ما خانواده ملجاء آرامش همه اعضا از جمله زن و شوهر و فرزندان است؛ اما آن چیزی که ما در فیلم‌ها می‌بینیم محیطی آشفته، ‌اعصاب خردکن، متشتت و پر از درگیری و کشمکش است که باید از آن گریخت! مثلا مرد با زن دائماً در حال نزاع است. پدر یک دیکتاتور بی‌رحم است که دائماً به فرزندانش سخت می‌گیرد و در مورد روابط اجتماعی اعضای خانواده سخت‌گیری‌های بی‌جهتی می‌کند. زن از مادر بودن خود خسته و به دنبال آزادی است و حوصله‌اش از خانه سر رفته است. مدیریت خانواده در این آثار دچار ایراد است و مرد در این خصوص دچار افراط و تفریط‌های زیادی می‌شود.

 

*واقعا چه نیازی به این همه پرخاش و خشونت کلامی و رفتاری در  محیط خانواده هست؟

این تلقی نزد برخی از کارگردانان ما وجود دارد که همان دوگانه معروف سکس و خشونت که عامل جذابیت در سینمای هالیوود است، باید در سینمای ما نیز جاری شود تا بتوان گیشه را تسخیر کرد! این نگاه بیشتر به یک شوخی شباهت دارد. جامعه ما جامعه‌ای اخلاقی و متعهد است و به‌هیچ‌وجه نمی‌پذیرد که خطوط اخلاقی و شرعی‌اش زیر پا گذاشته شوند. به همین دلیل بعضاً در مقاطع مختلف زمانی، از جمله سال‌های اخیر شاهد اعتراضات جدی مردمی به آثاری چون، «من مادر هستم»، «خصوصی» و… هستیم. ‌مردم تجمع می‌کنند و اجازه اکران آثار وقیح را نمی‌دهند. خانواده نهادی است که در تقابل با هر دو مؤلفه سکس و خشونت قرار دارد. ‌نیازهای جنسی در این نهاد ضابطه‌مند است و بی‌بندوباری در آن جایی ندارد. از سوی دیگر خانواده، مکانی دنج  و آرامش‌بخش و زمینه‌ساز رشد افراد است، نه خشن و به همین دلیل برخی از فیلمسازان نمی‌توانند این ویژگی‌ها را تحمل کنند و به سوی تخریب و عبور از این نهاد مهم پیش می‌روند، غافل از اینکه به هویت ملی و دینی  مخاطبانشان پشت می‌کنند.

 

*باید دید هدف فیلمساز از ارائه تصویری درهم، بی‌نظم و در آستانه اضمحلال از خانواده چیست؟

این خط فکری از سوی برخی از فیلمسازان دنبال می‌شود که اعضای خانواده زیر آوار مصایب و مشکلات نفس‌گیر قربانی می‌شوند و اگر از چهارچوب‌ها خارج شویم همه مشکلات بیکباره حل می‌شوند! خانواده ایرانی خانواده‌ای با طراوت و  با نشاط و پر انگیزه است که برای تک تک افراد موتور محرکه محسوب می‌شود. این ویژگی در سینمای ایران برعکس است. در این آثار خانواده مکان به بن‌بست رسیدن افراد و جایی است که اعضای آن به پوچی می‌رسند، ‌به فکر خودکشی و فرار از خانه می‌افتند،‌ منزوی می‌شوند، به اعتیاد به مواد مخدر کشانده می‌شوند، کتک می‌خورند و…

 

*بازنمایی غیرت در سینما به چه نحو تصویر می‌شود؟

غیرت گاهی اوقات با محوریت روابط هنجارشکنانه اخلاقی شکل می‌گیرد. در سینمای ما غیرت بعضا آمیخته با تعصبات منفی است. مثلا برادر به خواهر خود بدبین است و مدام او را مورد آزار و اذیت قرار می‌دهد. نمونه این رویکرد را در فیلم«آب‌نبات چوبی» می‌بینیم. گاهی اوقات بی‌غیرتی در دل خانواده ایرانی تبیین می‌شود. مثلا زنی حاضر می‌شود زیر یک سقف با دوشوهر، یعنی شوهر قبلی که از او طلاق گرفته و شوهر فعلی‌اش زندگی کند. این موضوع را در فیلم «بنفشه آفریقایی» می‌توان دید. یکی از مؤلفه‌های مهم در خانواده‌های ایرانی غیرت است. در فیلم «خون شد» ساخته مسعود کیمیایی انتقام و چاقو و لات بازی، موتیف اصلی به شمار می‌رود و جمع کردن اعضای خانواده هم از کانال به پا کردن خون امکان‌پذیر است. در این فیلم غیرت مسیری انحرافی به خود می‌گیرد. در نقطه مقابل این فیلم «بچه‌های آسمان» ساخته مجید مجیدی قرار دارد. در این فیلم غیرت برادری وجود دارد. برادر برای خریدن کفش برای خواهر در یک مسابقه دو شرکت می‌کند و پاهایش ورم می‌کند.

 

*کارنامه سینمایی کشورمان را از حیث مراعات حریم خانواده در سال‌های اخیر چگونه ارزیابی می‌کنید؟

متاسفانه روایت سخیفی که از خانواده در سینمای ما وجود دارد که تنه به فیلم‌های فارسی‌ قبل از انقلاب می‌زند. ۷۰ ، ۸۰ درصد فیلم‌ها نه تنها کمکی به ارتقای جایگاه خانواده نمی‌کنند، بلکه بنیان آن را به تمسخر می‌گیرند. معلوم نیست این مشنگ‌بازی‌ها و دلقک‌بازی‌ها کی تمام خواهند شد؟ ما شاهد ورود گسترده فیلم‌های به اصطلاح شانه‌تخم‌مرغی که در بقالی‌ها عرضه می‌شدند و در شبکه نمایش خانگی مجوز داشتند، به روی پرده سینماها هستیم. قهرمانان این فیلم‌ها پوک و خالی‌اند و واقعا حرفی برای گفتن ندارند. داستان‌ها سر و ته ندارند و بعد از تماشای فیلم به‌شدت احساس اتلاف وقت به آدم دست می‌دهد.

سیاست مسئولان سینمایی در چند سال اخیر به گونه‌ای بوده که مسیر همواری برای سازندگان این گونه آثار فراهم شده است. بعضا گفته می‌شود این آثار کمدی‌اند و به دلیل داشتن بار طنز لازم است ساخته شود تا روحیه نشاط و شادی در جامعه تزریق شود؛ اما واقعیت این است که این آثار به‌هیچ‌وجه کمدی نیستند و اطلاق طنز به آنها درست نیست. حجم شوخی‌های جنسی در سینمای ما به‌حدی زیاد شده که تماشای خانوادگی فیلم‌ها امکان‌پذیر نیست.

 

 

*نکته مهمی که در خصوص بازنمایی خانواده در سینمای ایران باید به آن اشاره کرد این است که خانواده مدرن در تقابل با خانواده سنتی در موضع برتری قرار دارد و تفکرات سنتی محکوم می‌شوند. آیا این موضوع نوعی بی‌غیرتی فرهنگی در چهارچوب خانواده محسوب می‌شود؟

متأسفانه روز به روز از تقدس جایگاه پدری و مادری در سینمای ایران  کاسته می‌شود  و در حد یک نقش فرودستانه به آنها نگریسته می‌شود. مقوله احترام از این نقش‌ها منفک شده و پدری خوب است که کمتر اعضای خانواده‌اش را کنترل می‌کند و به آزادی بی‌حد و حصر اعتقاد و التزام دارد. در حقیقت در این وضعیت نقش نظارتی مدیر خانواده مورد تهاجم جدی قرار می‌گیرد. فیلمسازان غرب‌زده، خانواده غرب‌زده را در آثارشان روایت می‌کنند. سبک زندگی غربی در مراحل مختلف فیلمسازی خودش را نشان می‌دهد. از گریم چهره‌ها گرفته تا طراحی‌های صحنه و لباس،‌ فیلمنامه، دیالوگ‌ها،‌ خط سیر داستان و… خانواده‌های ناقص، خانواده‌های از هم گسسته، خانواده‌های پر تنش، خانواده‌های نا امن و… مصادیق بارزی از این سبک زندگی هستند. متأسفانه هنوز عده‌ای باورشان نشده که ما درگیر یک جنگ تمام عیار فرهنگی هستیم. یکی از میدان‌های اصلی این تهاجم سینماست. ما در این میدان آسیب‌های زیادی دیده‌ایم. حتی در خود غرب برای نهاد خانواده حرمت قائلند و در این کانون مهم ملاحظات اخلاقی خودشان را رعایت و بخش زیادی از  بی‌اخلاقی‌ها را پشت در خانه چال می‌کنند و اجازه ورود آن را به محیط خانواده نمی‌دهند، اما با کمال تأسف در کشور ما این حدود مراعات نمی‌شوند و هتک حرمت‌ها به‌سادگی هر چه تمام‌تر صورت می‌گیرند.

 

 

*یکی از کانال‌های هدف گرفتن غیرت در خانواده، دامن زدن به موضوع خیانت‌های زناشویی است. در این زمینه نظرتان چیست؟

سونامی خیانت در سینما قبل از همه خانواده را هدف قرار می‌دهد و موجی از بی‌اعتمادی را در جامعه ایجاد می‌کند.  شخصیت‌های هوسران که به فکر ارضای نیازهای جنسی خود خارج از چهارچوب‌های عرفی و شرعی‌اند، در ذهن مخاطب تاثیرات سوئی را بر جا می‌گذارند. اگر سینماگر روایتی واقعی از جامعه و خانواده‌های بومی داشته باشد و دست به سیاه‌نمایی نزند، گام بزرگی در زمینه بازنمایی عنصر خانواده در سینمای ایران برداشته است. اما اگر بخواهیم همچنان بر اساس تفکرات پیش برویم، اوضاع از این هم بدتر می‌شود. سینما ابزار فرهنگی موثری است و می‌تواند به قوام خانواده کمک کند نه اینکه تیشه به ریشه آن بزند.

 

 

*به نظر شما مهم‌ترین کدهای بر هم زننده عنصر ارزشمند غیرت و تعصب در خانواده در آثار سینمایی کدامند؟

بخش زیادی از مردم ایران در حال حاضر مخاطب سینمای کشورمان نیستند چون زندگی و مسائل آنها در سینمای ما مورد بی‌مهری قرار گرفته‌اند و اساساً مطرح نمی‌شوند. طبیعی است چنین افرادی با سینما ارتباط برقرار نمی‌کنند و چه بسا با آن قهر کنند. سینمای ملی زمانی در مسیر موفقیت حرکت خواهد کرد که درباره مردمی‌سازی خود فکر جدی کند. این اتفاق در جشنواره عمار و آثار شرکت‌کننده در آن در حال وقوع است. مشابه این رویکرد در سینمای ما هم باید بیفتد. یکی از قرائت‌های رایج  از خانواده در سینمای روشنفکری، تصمیم خانواده به مهاجرت به خارج است. وطن جای مطلوبی برای ماندن نیست و باید رفت. این قرائت به‌شدت تحت تأثیر رسانه‌های بیگانه است. یکی از دلایل ساخت آثار سینمایی با این رویکرد، ژست اپوزیسیونی است که  فیلمساز به آن منتسب می‌شود. البته در این مسیر سیاست‌گذاری‌های برخی از جشنواره‌های خارجی مغرض نیز بی‌تأثیر نیستند.

خانواده ایرانی نباید اسیر در آپارتمان نشان داده شود. خانواده ایرانی پویا و تأثیرگذار است و با محیط و جامعه پیرامونی‌اش نسبت دارد؛ تعاملات فرهنگی درونی و بیرونی‌اش قابل توجه است و نه تنها دست و پای اعضایش را نمی‌بندد، بلکه زمینه‌های موفقیت را برای تک تک آنها فراهم می‌سازد. مضامین ارزشی فوق‌العاده‌ای چون   گذشت و فداکاری، ایثار، همبستگی خانوادگی، ‌تشریک مساعی اعضای خانواده در گذر از آسیب‌ها و تهدیدها،‌ صله رحم و دستگیری از بستگان و… در چهارچوب خانواده ایرانی وجود دارند که برای مخاطب جهانی جذابند.

 

*با تشکر از فرصتی که در اختیار ما قرار دادید.

10اکتبر/20

خانواده، مظلوم‌ترین عنصر در شبکه نمایش خانگی

اشاره:

دکتراحمد رضا معتمدی دکتر فلسفه است و در کارنامه هنری‌اش ساخت فیلم‌هایی همچون «سوء‌تفاهم»، «راه رفتن روی سیم»، «آلزایمر»، «قاعده بازی»، «دیوانه‌ای از قفس پرید»، «زشت و زیبا» و «هبوط» را دارد. وی علاوه بر ساخت فیلم، در زمینه مباحث تئوریک هنر و فلسفه زیبای‌ شناسی، نقد سینما و… هم مطالبی را در قالب کتاب و مقاله نگاشته است. با او درباره «وضعیت فیلم‌های شبکه نمایش خانگی» صحبت کرده‌ایم که در ادامه می‌خوانید.

 

 

*از حیث محتوایی جدی‌ترین اشکالاتی که می‌توان به فیلم‌های شبکه نمایش خانگی وارد نمود، کدامند؟

تقلید ناشیانه از سریال‌های‌های نخ‌نما شده ترکیه‌ای، فرمول متداولی است که در بخش زیادی از این سریال‌ها مشاهده می‌شود. این وضعیت به‌قدری جدی است که اخیراً دعوت از بازیگران ترک برای بازی در سریال‌های ایرانی در دستور کار قرار گرفته است! منحرف‌سازی ذائقه سینمایی مخاطب، یکی از بزرگ‌ترین آسیب‌های ناشی از آثار فعلی شبکه نمایش خانگی است که در بلند مدت آثار تخریبی فراوانی را در پی خواهد داشت و از میان کارکردهای سه‌گانه آموزش، ‌اطلاع‌رسانی و سرگرمی آثار نمایشی،‌ صرفاً بُعد سرگرم‌کنندگی آنها در ناخوداگاه ذهن بیننده باقی خواهد ماند و توقع هنری او به‌تدریج تنزل می‌شود.

با این روندی که پیش می‌رویم دیری نمی‌گذرد که شبکه خانگی جای رمان‌های زرد عامه پسند را در ایران خواهد گرفت و  مخاطب را درگیر سوژه‌های سطحی خواهد کرد. وجه غالب این سریال‌ها، بُعد دراماتیک و عاشقانه آنهاست و خبری از ژانرهای دیگر نیست. در این زمینه کافی است به اسامی برخی از آنها دقت کنید: «مانکن»، «عاشقانه»، «گلشیفته»، «دل»، «شهرزاد» و… داستان‌های کلیشه‌ای و تکراری و عدم تعلیق‌های جذاب و حرفه‌ای در اینها بسیار شایع است و قصه‌های آبکی و بی‌محتوا، سکانس‌های غیراخلاقی و حتی خشونت‌آمیز در این آثار به وفور یافت می‌شوند.

مظلوم‌ترین عنصر در شبکه نمایش خانگی، خانواده است و نمایش خانگی بسیاری از اصول خانوادگی را زیر سئوال برده است. شگرد‌های مختلفی برای زمین‌زدن عنصر خانواده در دستور کار آثار شبکه خانگی قرار دارند؛ از جمله خیانت، عشق‌های مثلثی یا حتی مربعی و روابط غیرمتعارف تا ترویج مسائلی همچون همباشی و ارتباط بی‌ضابطه بین زن و مرد نامحرم و عادی جلوه دادن آن، موسیقی‌های مبتذل، آرایش‌های غلیظ و پوشش‌های ناهنجار. مخاطب این آثار واقعاً نمی‌تواند با خیال راحت و در کنار خانواده خود بنشیند و این آثار را تماشا کند.

 

*عده‌ای بر این باورند که سینمای خانگی طی سال‌های اخیر مروج بی‌عفتی بوده است. نظر شما در این زمینه چیست؟

بی‌عفتی وجوه مختلفی دارد. گاهی اوقات بی‌عفتی در کلام رخ می‌دهد و بازیگر شروع به فحاشی و در دیالوگ‌هایش از رکیک‌ترین الفاظ استفاده می‌کند. از این پدیده به عنوان خشونت کلامی هم یاد می شود. گاهی اوقات بی‌عفتی در صحنه‌آرایی، طراحی لباس، گریم، ‌میزانسن‌ها و دکوپاژ‌ها اتفاق می‌افتد و در این زمینه شیطنت‌هایی توسط فیلمساز انجام می‌شوند و جاذبه‌های جنسی بازیگران در کانون نگاه مخاطب قرار می‌گیرد. هر دوی این ابعاد را این روزها می‌توان در آثار شبکه نمایش خانگی مشاهده کرد. نکته مهم در این زمینه، عادی جلوه دادن این موضوع است و فیلمساز اعتقاد دارد که اگر این بی‌عفتی‌ها را نادیده بگیرد، زندگی واقعی مردم را تحریف کرده و برای اینکه این انگ را از روی خود بردارد، به آن تن می‌دهد و به عمل خود افتخار هم می‌کند! عمق فاجعه این است که این تلقی به صورت اپیدمی در آمده است و عده زیادی از کارگردانان در باره منش هموطنان خود به شکلی ظالمانه سیاه‌نمائی می‌کنند. دوگانه مبتذل و خشونت درهالیوود کدهای شناخته شده‌ای هستند و برخی از فیلمسازان در ایران گمان می‌کنند برای جذب مخاطب باید از این دو کد استفاده کنند.

 

*بسیاری از آثار شبکه خانگی بازیگر محورند، نه ایده محور. به عبارت دیگر این سریال‌ها بر چهره‌ها و سلبریتی‌ها استوارند، نه مضامین داستانی جذاب. نظرتان در این‌باره چیست؟

سوپراستار‌های سینمایی به همین دلیل بازی در این آثار را در اولویت کاری خود قرار می‌دهند. این تلقی برای برخی از بازیگران و سینماگران وجود دارد که شبکه خانگی منطقه آزاد سینمایی در ایران است و خطوط قرمز متعارف فرهنگی در آن وجود ندارد! این تصور به دلیل بی‌برنامگی‌ها و اهمال‌کاری‌های وزارت ارشاد متاسفانه در عمل هم وجود دارد. بلاتکلیفی میان ارشاد و صدا و سیما هم در این خصوص تامل برانگیز است. ظاهراً هیچ یک از ارگان‌های دولتی، جسارت ورود جدی برای نظام بخشیدن به آثار شبکه نمایش خانگی را ندارند و یا لاقل نمی‌خواهند به‌تنهایی جور این مسئله را به دوش بکشند!

 

*به نظر شما مهم‌ترین حواشی ایجاد شده پیرامون شبکه نمایش کدامند؟

حواشی در سریال‌های شبکه خانگی معمولاً زیاد اتفاق می‌افتند. مثلاً بیکباره می‌شنویم که فلان بازیگر وسط فیلمبرداری حذف شد. حتی فراتر از این، گاهی وقت‌ها سریال بیکباره تمام می‌شود بدون اینکه در قبال فیلمنامۀ مصوب و مجوز گرفته شده تعهدی وجود داشته باشد. این اتفاقات عجیب در شبکه نمایش خانگی به‌شدت رواج دارند. علتش هم زد و بندهای پنهانی فیلمسازان در پشت صحنه با یکدیگر است. به عبارت دیگر ما شاهد نوعی فساد صنفی سازمان یافته در این حوزه هستیم.

جای تأسف است که نگاه مدیران ما به بازار و جنبه‌ اقتصادی تولیدات است و شاخص‌های فرهنگی درحاشیه قرار دارند. تبلیغات این سریال‌ها در قالب بیلبو‌ردها شهر را تسخیر کرده‌اند. از طرف دیگر دستمزدهای نمایش خانگی به سینما و تلویزیون ضرر می‌زند. برخی از افراد تعمداً بازار سیاه راه می‌اندازند. واقعیت این است که فیلمسازان درجه دوم و سوم در شبکه خانگی جولان می‌دهند و کارگردانان معتبر، یا به این عرصه وارد نشده و یا در صورت ورود، به‌سرعت از آن خارج شده‌اند.

تزریق پول‌های کثیف و مسئله‌دار به شبکه نمایش خانگی، منشا بسیاری از نا بسامانی‌های موجود دراین شبکه است. اگر لقمه حلال نباشد، «تا ثریا می‌رود دیوار کج». متاسفانه طیف قابل توجهی از مفسدان اقتصادی به دلایل مختلف از جمله علاقه به حوزه هنر و سینما، طمع به درآمد‌زایی با استفاده از ظرفیت‌های تبلیغی و… مانند مغولان به شبکه نمایش خانگی هجوم آورده‌اند و این جریان تا امروز ادامه داشته است. تهیه‌کنندگان غیرسینمایی وقتی پا به این عرصه می‌گذارند، اغراض غیر سینمایی خاص خود را دنبال می‌کنند. باید اقرار کنیم که یک مافیای فرهنگی در کنار مافیای اقتصادی درشبکه نمایش خانگی ریشه دوانده است. دست‌های پشت پرده‌ای قرار دارند که در تلاشند تا نوعی ولنگاری فرهنگی مجوزدار! را از طریق شبکه نمایش خانگی در خانه‌های ایرانیان ترویج کنند.

 

*در حال حاضر زمزمه‌هایی مبنی بر ورود و نظارت مراکزی مثل معاونت فضای مجازی سازمان صدا و سیما، سازمان تنظیم مقررات صوت و تصویر فراگیر و مرکز سیمافیلم بر شبکه نمایش خانگی شنیده می‌شود.

قطعاً نظارت پیشینی کاراتر از نظارت پسینی است. ارائه مشاوره‌های تخصصی محتوایی در این زمینه یقیناً راهگشاست. فیلمسازی که به اصول التزامی ندارد، خیلی خوب یاد گرفته که چگونه ناظر را دور بزند. اما اگر از همان ابتدا و قبل از شروع و حتی حین فیلمبرداری، ناظر با تولید فیلم همراه باشد، در این صورت امکان تخلف به‌شدت کاهش می‌یابد.

 

*عده‌ای معتقدند که اگر قرار باشد معیارهای کارهای نمایشی رسانه ملی در آثار نمایش خانگی لحاظ شود، مخاطبین نمایش خانگی را هم از دست خواهیم داد و آنها را به سمت شبکه‌های ماهواره‌ای سوق می‌دهیم، پس باید در نظارت مسامحه‌آمیز عمل کنیم!

این حرف غلط است و به دنبال خودش رویکرد‌های التقاطی زیادی می‌آورد. در مقوله شبکه نمایش خانگی باید در سه محور سه‌گانه نظارت، مدیریت و هدایت وارد عمل شویم. این حلقه مفقودۀ ما دراین زمینه است. در شبکه خانگی رویکرد مدون تعیین شده‌ای وجود ندارد و این حوزه بلاصاحب و رها شده است. این وضعیت موجب شده تا برخی از افراد به سوءاستفاده روی آورند و از آب گل‌آلود ماهی خود را بگیرند. در استحاله فرهنگی نه تنها فرهنگ خودی تبلیغ نمی‌شود، بلکه تحقیر و در مقابل، فرهنگ غیربومی تقدیس می‌شود. شبکه نمایش خانگی، پاتوق خصوصی برخی از هنرمندان و سبک زندگی خاص آنها شده است. باید به زندگی واقعی مردم نزدیک شویم.

 

*با نگاهی گذرا به آمار دنبال کنندگان شبکه نمایش خانگی می‌بینیم که این مخاطبین به‌مراتب گسترده‌تر از مخاطبین سالن‌های سینمایی هستند، ولی روی این آثار، آن‌گونه که شایسته است نظارت و ارزیابی دقیق صورت نمی‌گیرد. 

شبکه نمایش خانگی در کشور ما عمدتاً روی سریال‌سازی متمرکز است، ولی در کشورهای دیگر دنیا در حوزه فیلم‌های سینمایی، فیلم‌های کوتاه، فیلم‌های مستند نیز به‌طور متوازن رشد کرده است. واقعیت این است که قالب سریال نزد مخاطب ایرانی قالب پر هواخواهی است. شیوع آثار نازل، چه از حیث ساختاری و چه از حیث محتوایی درشبکه نمایش خانگی ضربه بزرگی به ذائقه و نگاه مخاطب می‌زند. برخی از افراد گمان می‌کنند شبکه نمایش خانگی عرصه مهمی نیست و نباید آن را چندان جدی گرفت. این رویکرد اشتباه است، زیرا این شبکه پخش فراگیری دارد و آثار آن در سراسر کشور توزیع می‌شود. این فیلم‌ها به‌راحتی در خانه‌ و تلفن همراه هر ایرانی و بدون توجه به نوع محتوا قابل‌ دسترسی هستند و بی‌توجهی به آنها نتایج سوء فراوانی بر تربیت فرهنگی جامعه خواهد داشت.

 

*سبک زندگی مورد اشاره در بخش قابل توجهی ازاین سریال‌ها، یک معضل جدی است.

مدتی است که ابزارهای فرهنگی مثل سینما و شبکه نمایش خانگی درایران به ابزارهای ضد فرهنگی تبدیل شده‌اند. فیلمساز با نمایش وسایل و موقعیت‌های لوکس و لاکچری به ترویج تجمل‌گرایی و اشرافی‌گری هدفمندانه دست می‌زند و به علت فاصله‌ این روایت با سطح زندگی عموم اقشار جامعه، نوعی احساس یاس و سرخوردگی برای بیننده ایجاد می‌شود. با اصالت بخشیدن به زندگی‌های پر زرق ‌و برق در این تولیدات، یک زندگی ساده در قشر پایین جامعه بد جلوه داده می‌شود و قهرمانان داستان همواره کسانی هستند که زندگی سرمایه‌داری، خانه و ماشین آنچنانی دارند. ویژگی شاخص سبک زندگی استخراج شده از این آثار، ولنگاری دینی و هنجارشکنی‌های اخلاقی است.

01سپتامبر/20

تفاوت شادی‌های سطحی و عمقی در زندگی

اشاره: در گام پانزدهم، از «گام‌های موفقیت در زندگی مشترک» به لزوم و اهمیت ایجاد فضای شاد در خانواده پرداختیم. اینک و در ادامه، به چند پرسش مطروحه از سوی شما پاسخ داده و به تفاوت شادی‌های سطحی و عمقی و جایگزینی شادی‌های حقیقی با استناد به احادیث و روایات از معصومین(علیهم‌السلام) می‌پردازیم.

 

 

پرسش‌های شما:

جایگزین موسیقی‌های تند در عروسی‌ها چیست؟

کسانی هستند که در مراسم‌های عروسی تنها با موسیقی‌های آن‌چنانی شاد می‌شوند. واقعاً جایگزین مراسم‌های عروسی این‌چنینی چیست که بتواند این دسته از افراد را هم در مراسم عروسی شاد نگه دارد؟

 

تفاوت شادی‌های سطحی و عمقی

برخی آنچه را که در چهره و ظاهر اتّفاق می‌افتد، شادی حقیقی می‌دانند؛ در حالی که شادی حقیقی، در روح انسان رُخ می‌دهد.

آنچه با موسیقی‌های حرام به دست می‌آید شادی حقیقی نیست؛ زیرا اتّفاقی که این موسیقی‌ها در روح تولید می‌کند، کدورت است، مچاله شدن است؛ در حالی که شادی حقیقی باید به انسان آرامش روحی بدهد.

شما با این موسیقی‌ها به آرامش نمی‌رسید، دچار تلاطم می‌شوید، دچار هیجان می‌شوید. هیجاناتی که ناشی از این موسیقی‌هاست، نشانه شاد بودن نیست، نشانه خارج شدن مدیریت وجود از دست عقل است. شاید دیده باشید در این مراسم‌ها برخی از جوانان کارهایی انجام می‌دهند که انسان در سلامت عقلشان شک می‌کند. مگر کسی که به شادی حقیقی رسیده، از نعمت عقل محروم می‌شود؟

انسان شاد کسی است که به شدّت بر هیجانات عصبی خود تسلّط دارد. مردم باید طعم شادی حقیقی را بچشند.

 

درهم تنیدگی بحث شادی و هدف زندگی

بسیاری از افرادی که با گناه به شادی می‌رسند، کسانی هستند که یادشان رفته برای چه به دنیا آمده‌اند. اینها با تند شدن یک موسیقی شاد می‌شوند و با آرام شدنش، محزون. انسانی که برای خود هدفی دارد، وقتی اتّفاقی می‌افتد که او یا دیگران را به هدف زندگی نزدیک می‌کند، شاد می‌شود. وقتی هم که اتّفاقی می‌افتد که او یا دیگران را از هدف زندگی دور می‌کند، ناراحت و غمگین می‌شود.

چرا کسی که هدف زندگی را فراموش نکرده و در یک مراسم عروسی می‌بیند که مردم گناه می‌کنند، ناراحت می‌شود؟ برای این که او می‌داند این عروس و داماد، درست در شب ازدواجشان که می‌تواند نقطه پرش آنها به سوی خدا باشد، گناه می‌کنند؛ امّا همین عمل در آن مراسم عروسی، خیلی‌ها را شاد می‌کند؛ زیرا نوع نگاه آنان به این گناه، این‌گونه نیست؟ اینها تنها به همین شادی‌های ظاهری قانع هستند.

اگر شما نتوانید در مخاطب خود این نوع نگاه را تولید کنید، او از نشستن در مجلسی که در آن آهنگ آن‌چنانی پخش نشود، لذّت نمی‌برد. نوع نگاه چنین فردی به زندگی بیمارگونه است.

چه‌قدر فرق است میان شاد بودن با توهّم شادی! و چه بسیارند کسانی که خیال می‌کنند شادند؛ امّا حتّی طعم شادی را نچشیده‌اند! اگر در زندگی، مقصدی نداشتی و لبخندی به لبت نشست، خیال نکن که شاد شده‌ای. شادی وقتی مهمان دلت می‌شود که احساس کنی در حال نزدیک شدن به مقصدی هستی که برایش آفریده شده‌ای. اگر طعم این شادی را بچشی، می‌فهمی حالاتی که پیش از آن به خطّ تو نام شادی روی پیشانی‌شان می‌نشست، دزدِ نام شادی بودند. به دنبال شادی حقیقی باش. روزی پرده توهّم از روی شادی‌های خیالی کنار خواهد رفت. شاید آن روز برای چشیدن طعم شادی دیر باشد.

وقتی که نوع نگاه مردم به زندگی عوض شد، ابزار شادی کردن آنها نیز متفاوت می‌شود. بگذارید در همین مراسم عروسی مثال بزنیم. کسی که زندگی را مسیری برای رسیدن به خدا دیده و هدف را خدایی شدن می‌داند، خودِ این عروسی برایش بزرگ‌ترین عامل شادی است. وقتی می‌بیند دو نفر جوان، دستور خدا را اجرا کرده، با ازدواج، دین خود را بیمه می‌کنند، از عمق وجود، خوش‌حال می‌شود. وقتی که به مراسم عروسی دعوت می‌شود که مورد توصیه دین است، باز هم خوش‌حال می‌شود که برای اجرای یک فرمان الهی قدم برداشته است. وقتی که در عروسی، صِله رَحِم می‌کند و کسانی را که مدّت‌هاست ندیده، به این بهانه می‌بیند، خوشحال می‌شود.

در مراسم عروسی، در احوال‌پرسی‌ها با مشکلات فامیل آشنا می‌شود. اگر توانست کاری برایشان انجام دهد، از این بابت، خوش‌حال می‌شود و اگر هم نتوانست، از این که پایِ درد دلشان نشسته و با آنها همدردی کرده، خوش‌حال است. اگر عروس و داماد، نیازمند هستند و او هم به بهانه هدیه ازدواج، کمکی به آنها کرده، آرام می‌گیرد و خوش‌حال می‌شود. اینها همه مایه شادی است. وقتی انسان از این مراسم ازدواج برمی‌گردد، یک دنیا انرژی است. همه فردای آن روز، تفاوت را در چهره او می‌بینند. خانواده عروس و داماد هم از این که با آسان گرفتن ازدواج، مایه وصلت دو جوان را فراهم کرده‌اند، خوش‌حال‌اند؛ چون تنها نگران رضایت خدا بوده، مراسم ساده‌‌ای گرفته‌‌اند و در این مراسم ساده، چند فقیر را هم دعوت کرده‌اند. همین هم مایه خوش‌حالی آنهاست. وقتی به فقرا غذایی را به همراه یک هدیه می‌دهند و خوش‌حالی آنها را می‌بینند، روحشان آرام می‌گیرد و تازه می‌فهمند شادی چیست؟

امّا اگر این گونه فکر نکنند و مراسم ازدواج، جز همان شادی ظاهری نباشد که در گناه خلاصه می‌شود، همه، ناراحتی و غم است. پدر و مادرها، نگران قد و قامت موز و خیاری هستند که سرِ میز‌ها می‌گذارند. خیارها، قلمی و موزها بزرگ باشند که مبادا آبرویمان پیش مهمان‌ها برود. غذایمان چند جور باشد که شخصیّت‌مان در پیشگاه باعظمت مهمانان، دو کلاسی بالا برود! مهمان‌ها هم به فکر رقابت‌اند. من داییِ دامادم و نباید از دایی عروس، کم بیاورم. حالا دایی عروس چه‌قدر می‌خواهد هدیه بدهد؟ کاش می‌شد بفهمم تا از او کم نیاورم. با چه لباسی و با چند دست لباس بروم که چشم همه به من خیره شود؟ اوضاع مالی‌ام خوب نیست که لباس نو بخرم، برخی از مهمان‌ها هم که در عروسی قبلی بوده‌اند و این لباس‌ها را تنم دیده‌اند. حالا چه گُلی به سرم بزنم؟ خاله‌ام به همراه بچّه‌هایش می‌آید؛ امّا اوضاع اقتصادی‌اش خوب نیست و می‌دانم لباس‌هایشان در مقابل لباس‌های دیگران، تابلوست و در تنشان، گریه می‌کند. حالا چه بر سر بریزم؟ اینها همه غم و غصّه است.

فردای این عروسی هیچ کسی حال و حوصله ندارد. عروس و داماد با همدیگر دعوا دارند و حوصله یکدیگر را ندارند. مهمان‌ها هم هر کدام به گونه‌ای حرص می‌خورند. داییِ بزرگ عروس، حرص می‌خورد که چرا از دایی کوچک داماد کم آورده، چه رسد به دایی بزرگِ داماد. خواهر عروس، عصبانی است که چرا لباس خواهر داماد از او فاخرتر و گران‌تر بوده و… . آیا واقعاً این شادی است؟!

 

الگوسازی

مقصود ما در دو نکته قبلی، این نبود که بنشینیم و برای فامیل‌هایمان از هدف زندگی بگوییم. البتّه اگر شرایط و موقعیّتش فراهم بوده و زمینه تأثیر، وجود داشته باشد، کار خوبی است. اگر بتوانیم واقعیّت‌های عروسی‌های منهای خدا را برای مردم، باز کنیم، خیلی مفید است؛ امّا همیشه با حرف که نمی‌شود این کارها را کرد. باید به معنای حقیقی کلمه برای مردم، الگو درست کرد؛ یعنی مراسم‌هایی را بر پا کرد و در آن، طعم شاد بودن حقیقی و بدون گناه را به مردم چشانْد.

در این جا تذکّر یک نکته دیگر را هم لازم می‌دانیم و آن این که نباید در مراسم عروسی، روی اموری که مباح بوده، گناهی ندارند، تعصّب داشت. چه اشکالی دارد که ما از امور مباح برای شاد کردن مردم، استفاده کنیم؟ مثلاً اگر کسی در یک مراسم عروسی، لطیفه‌ای تعریف کند که اهانت به فرد یا گروهی نباشد، اشکال دارد؟ حالا اگر قصد او با این لطیفه، شاد کردن مردم باشد که خیر هم هست. اگر این لطیفه، حکمتی را هم در دل خود داشته باشد که دیگر خیلی بهتر. در این صورت، دیگر نمی‌توان گفت که تعریف لطیفه، تنها یک عمل خنثی‌است؛ بلکه یک کار خوب و قابل سفارش است.

برخی از خانواده‌های مذهبی، مراسم خود را در مناسبت‌های شاد مذهبی می‌گیرند و مدّاحی را دعوت می‌کنند که واقعاً خواندن مولودی را بلد باشد، یعنی شاد بخواند. آخر برخی از این بزرگواران، وقتی در مجلس عروسی می‌خوانند، از بس که بلد نیستند شاد بخوانند، یک نفر آن وسط می‌گوید: «برادران و خواهران، برق‌ها را خاموش کنید و برای عزاداری، کوچه‌ باز کنید! داماد، در قسمت مردانه میاندار باشد و عروس هم در قسمت زنانه!». واقعاً نباید این طور باشد. این نه تنها الگوسازی نیست؛ بلکه ضدّ الگوست. مهمان‌ها فکر می‌کنند که آمده‌اند مراسم ختم مادربزرگِ داماد یا عروس! مراسم عروسی باید شاد باشد.

 

پیشنهادهایی برای جایگزینی

در این جا به برخی از راهکارها، خیلی گذرا اشاره می‌کنیم.

الف) تلاش کنید با یکی دو نفر از خوش‌ذوق‌های فامیل یا دوستان، از قبل هماهنگ کنید که مجلس‌گردانی یا همان مجری‌گری این مجالس را بر عهده بگیرند. با توجیه آنها اهمّیت کار را برایشان تبیین کنید تا پیش از عروسی برای اجرای برنامه‌های متنوّع، آماده شوند.

ب) با برخی از بچّه‌ها و نوجوانان صحبت کنید تا نمایشی را برای اجرا در مجلس عروسی آماده کنند. اگر می‌توانید خودتان نمایش‌نامه‌ای را برایشان آماده کنید. اگر هم خودشان نمایش‌نامه داشتند، حتماً پیش از اجرای عروسی بر آن نظارت داشته باشید که اشکال جدّی نداشته باشد.

ج) مسابقه‌های جذّاب و هیجانی که توجّه مخاطبان را به خود جلب می‌کند هم داشته باشید؛ مسابقاتی که همه مخاطبان را درگیر کند. مسابقاتی که شرکت‌کنندگان به روی سِن می‌آیند، جذّابیت خاصّی دارد.

د) اگر بتوانید محیط مجزّا و شادی را برای کودکان و خردسالان فراهم کنید، خیلی برایشان خاطره‌انگیز خواهد بود.

هـ) در هنگام شام، موسیقی‌های طبیعی مثل صدای دریا و رودخانه و پرندگان پخش کنید.

و) اگر مولودی‌خوان نداشتید، از نوارهای مولودی شاد استفاده کنید که شکر خدا کم نیست. مجری هم مردم را دعوت به همخوانی با نوار کند.

ز) از سرودهای محلّی که شادند و موسیقی هم ندارند، استفاده بسیار می‌توان کرد.(۱)

 

 

همسرم به عروسی بدون ‌گناه راضی نمی‌شود

جوانی ۲۴ ساله و فرهنگی هستم. یک سالی است که عقد کرده‌ایم و با همسرم در باره مراسم عروسی به مشکل برخورده‌ام. من قبل از ازدواج با همسرم صحبت کرده و گفته بودم که دوست ندارم در مراسم ازدواجمان، رقص و موسیقی‌های غربی باشد. همسرم هم موافقت کرده بود؛ امّا حالا پشیمان شده و می‌گوید: «مگر چند بار می‌خواهیم مراسم بگیریم؟ بگذار این یک شب را خوش باشیم». من می‌گویم: «رقص و آلات موسیقی غربی، حرام است. در شب عروسی، فرشته‌ها از طرف خداوند برای کسی که ازدواج می‌کند، پیام شادباش و رحمت می‌فرستند. چرا باید چنین نعمتی را از دست بدهیم؟». همسرم می‌گوید: «همه حرف‌های تو درست؛ امّا شب عروسی، یک شب است». در مورد لباس عروسی، می‌گویم: «اسلامی باشد»؛ امّا او می‌خندد و می‌گوید: «دیگر چه؟ لباس عروسی باید نیمه عریان باشد». لطفاً به من کمک کنید که چگونه همسرم را متقاعد کنم که می‌شود یک عروسی اسلامیِ به دور از هر گونه آلات حرام بر پا کرد؟

 

گفتگو

زمینه مناسبی برای گفتگو با همسرتان فراهم کرده، با رعایت همه آداب گفتگو که در گام اول همین جلد آمد، در این باره صحبت کنید. از مطالبی که در پاسخ به پرسش قبل گفتیم، استفاده کنید.

در جشن ازدواج ـ که جشن کامل شدن دین است ـ،‌ آوای ملائک را می‌شود شنید که در جشن کمال دو انسان، شادی را به زبان آسمانیان زمزمه می‌کنند؛ امّا صدای سازهایی که با سرانگشت گناه کوک شده‌اند، به جشن آسمانیان پایان می‌دهد و نعره شادی شیطان را بالا می‌برَد.

جشن ازدواج،‌ جشن کامل شدن دین است. در این جشن اگر اندکی آرام بگیری، می‌توانی صدای «بیا، بیا»ی خدا را بشنوی؛ امّا آهنگ‌های شیطانی، گوش‌ دل را چنان پُر می‌کند که فرصت شنیدن صدای خدا را از دست می‌دهیم. این داستانِ «یک شب، هزار شب نمی‌شود»، چه داستان غم‌انگیزی است و ای کاش به همین جا ختم می‌شد! امّا وقتی به رسمِ «یک شب، هزار شب نمی‌شود»، حجاب‌ها آب می‌شود و نگاه‌ها پُر از حرام. وقتی عفّت، لگدمالِ جهالت می‌شود و غیرت، خوراکِ غفلت و زن‌ها در میان مردها و مردها در میان زن‌ها، خدا را پشت درگاه جشن، جا می‌‌گذارند، می‌بینی که در این یک شب، به جای هزار شب، دل‌ها سیاه می‌شود و زن و مرد به جای پیمودن راه بندگی، از طناب شیطان، آویزان می‌شوند و در چاه غفلت، خانه می‌کنند.

 

انجام وظیفه در هر شرایطی

اگر نتوانستید به هر دلیلی او را قانع کنید، از انجام دادن وظیفه خودتان، شانه خالی نکنید. شما به هیچ وجه نمی‌توانید به جهت اطاعت از همسرتان، فرمان خدا را زیر پا بگذارید. محکم بایستید. به هیچ وجه کوتاه نیایید. إن شاء الله، امداد الهی هم شامل حالتان خواهد شد.

 

رفتارهای تحقیرآمیز

ما خانواده‌ای مذهبی هستیم که به جهت پای‌بندی به امور دینی، تحقیر می‌شویم. مثلاً در مراسم عروسی، به جهت گناهانی که در مجلس انجام می‌شود، مراسم را ترک می‌کنیم، در همان مجلس و پس از آن، در مهمانی‌ها طوری با آدم برخورد می‌کنند که انسان، احساس حقارت می‌کند. چه کنیم که از رفتارهای تحقیرآمیز مردم ناراحت نشویم؟

 

تعریف عزّت و حقارت

ما درباره مفاهیم کلیدی زندگی باید تعریفی را که مورد پذیرش قرآن و اهل بیت«علیهم‌السلام» است، به دست آوریم و بر اساس آن هم زندگی کنیم.

عزّت چیست و در کجا می‌توان آن را پیدا کرد؟ به این آیات، توجّه کنید:

«مَنْ کانَ یُریدُ الْعِزَّهَ فَلِلَّهِ الْعِزَّهُ جَمیعاً.(۲)

هر کس سربلندى مى‏خواهد، سربلندى، یکسره از آنِ خداست.»

«قُلِ اللَّهُمَّ مالِکَ الْمُلْکِ تُؤْتِی الْمُلْکَ مَنْ تَشاءُ وَ تَنزِعُ الْمُلْکَ مِمَّنْ تَشاءُ وَ تُعِزُّ مَنْ تَشاءُ وَ تُذِلُّ مَنْ تَشاءُ بِیدِکَ الْخَیْرُ إِنَّکَ عَلى‏ کُلِّ شَیْ‏ءٍ قَدیرٌ».(۳)

بگو: «بار خدایا! تویى که فرمان‌فرمایى. به هر آن کس که خواهى فرمان‌روایى بخشى و از هر که خواهى، فرمان‌روایى را بازستانى و به هر که خواهى عزّت می‌بخشى و هر که را خواهى خوار می‌گردانى. همه خوبی‌ها به دست توست و تو بر هر چیز، توانایى.»

«بَشِّرِ الْمُنَافِقِینَ بِأَنَّ لَهُمْ عَذَاباً أَلِیماً٭ الَّذینَ یَتَّخِذُونَ الْکافِرینَ أَوْلِیاءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنینَ أَیَبْتَغُونَ عِنْدَهُمُ الْعِزَّهَ فَإِنَّ الْعِزَّهَ لِلهِ جَمیعاً.»(۴)

به منافقان خبر ده که عذابى دردناک [در پیش‏] خواهند داشت. همانان که غیر از مؤمنان، کافران را دوستان [خود] مى‏گیرند. آیا سربلندى را نزد آنان مى‏جویند؟ [این، خیالى خام است؛] چرا که عزّت، همه از آنِ خداست‏».

با توجّه به این آیات، باید گفت که هیچ تردیدی در این نیست که عزّت، تنها و تنها در نزد خداست؛ امّا در این جا یک سؤال جدّی مطرح می‌شود و آن این که: چگونه می‌توان به این عزّت، دست یافت؟

پیشوای صدق و راستی، امام صادق«ع»، در روایتی پاسخ این پرسش را می‌دهد:

هر که می‌خواهد بی‌آنکه ایل و تباری داشته باشد، عزّتمند باشد و بدون آن که مال و ثروتی داشته باشد، بی‌نیاز باشد و بدون آن که سلطنتی داشته باشد، هیبت داشته باشد، باید از خواری معصیت خدا به عزّت طاعت او در آید.(۵)

پیشوای عزّت، امیرمؤمنان علی«ع» نیز فرمود:

هرگاه که به دنبال عزّت بودی، آن را از راه طاعت الهی طلب کن.(۶)

ایشان، در مناجاتی بسیار زیبا می‌فرماید:

خداوندا! برای عزّت من، همین بس که بنده تو باشم و برای فخر من، همین بس که تو خدای من باشی. تو آن گونه هستی که من دوست دارم. مرا آن گونه قرار ده که دوست داری.(۷)

قرآن هم شرط عزّت را ایمان می‌داند:

«وَ لِلهِ الْعِزَّهُ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِلْمُؤْمِنینَ وَ لکِنَّ الْمُنافِقینَ لا یَعْلَمُون.(۸)

و[لى‏] عزّت، از آنِ خدا و از آنِ پیامبر او و از آنِ مؤمنان است؛ لیکن این دورویان نمى‏دانند».

 

جایگاه نگاه مردم در عزّت حقیقی

کسی که به عزّت حقیقی دست پیدا می‌کند، تحقیر مردم او را به تنگ نمی‌آورد. درست مثل کسی که ثروتمند است و پول‌های اندکی که دست این و آن می‌بیند، چشم او را نمی‌گیرد. بنده حقیقی خدا از نظر عزّت به غنا رسیده و ثروتمند شده است. از همین رو، دیگر شخصیّتی که مردم بناست به او بدهند، برایش جذّاب نیست.

وقتی که ما عزّت را تنها در دست خدا دیدیم، دیگر از نوع برخورد دیگران نباید غمگین شویم؛ چرا که آنان قدرت تحقیر ما را ندارند. این دستور را به وضوح در آیه زیر می‌بینیم:

«وَ لا یَحْزُنْکَ قَوْلُهُمْ إِنَّ الْعِزَّهَ لِلهِ جَمیعاً هُوَ السَّمیعُ الْعَلیمُ.(۹)

سخن آنان، تو را غمگین نکند؛ زیرا عزّت، همه از آنِ خداست. او شنواى داناست».

این آیه، به پیامبر عزیزمان می‌گوید حتّی از حرف اینها ناراحت نشو. حالا برگردیم به زندگی خودمان و ببینیم تا چه اندازه از حرف مردم ناراحت می‌شویم؟

گل یا پوچ؟ به دنبال گُل عزّت بودم در مشت‌های گِرِه‌ کرده‌ای که در مقابلم صف کشیده بود. نیش‌خندهایی را که بر لب این جماعت نشسته بود لبخند ‌پنداشتم. گُل یا پوچ؟ به هر دستی که اشاره ‌کردم، باز ‌شد؛ ولی پوچ بود. دستی امّا در آن گوشه، باز بود و من، بی‌اعتنا. گُل یا پوچ؟ صاحب دست باز، فریاد می‌کشید و صدایم می‌زد؛ امّا نگاهش نمی‌کردم. مشت‌ها، یکی از پس از دیگری باز شد و همه پوچ. گُل یا پوچ؟ من هنوز گُل عزّت را نیافته بودم؛ ولی دیگر مشتی هم برای باز شدن، باقی نمانده بود. حالا زهر نیشخندها روی دلم زخم کاشته بود. با گوشه چشمم نگاهی به آن دستِ باز کردم، گُل عزّت در کفِ دستِ باز، لبخند به لب، نگاهم می‌کرد. گُل یا پوچ؟ دست، دستِ خدا بود.

البتّه داشتن عزّت حقیقی به این معنا نیست که انسان به شخصیّتی که در میان مردم می‌تواند داشته باشد، بی‌اعتنا باشد؛ بلکه درباره این شخصیّت، علاوه بر آنچه پیش از این گفته شد، به چهار نکته باید توجّه داشته باشد:

الف) جایگاه انسان در میان مردم، نباید مقصد نهایی او باشد.

ب) برای به دست آوردن این جایگاه نباید زندگی خود را بر اساس خواسته مردم و مخالف خواسته خدا مدیریّت کند. عزّتی که از این راه به دست می‌آید، در نهایت، به ذلّت منتهی می‌شود. سرور زمین و زمان، امیر مؤمنان علی«ع» فرمود:

هر عزّتی که پشتوانه‌اش دینی نباشد، ذلّت است.(۱۰)

ایشان در روایت دیگری می‌فرماید:

عزیزِ غیرخدایی، ذلیل است.(۱۱)

ج) انسان، وقتی در راه طاعت عزیز واقعی که خداست، قرار گرفت، خداوند، عزّت او را در میان مردم، تضمین می‌کند.

خدای مهربان در قرآن کریم می‌فرماید:

«إِنَّ الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ سَیَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحمنُ وُدّاً.(۱۲)

کسانى که ایمان آورده و کارهاى شایسته کرده‏اند، به زودى [خداى‏] رحمان براى آنان محبّتى [در دل‌ها] قرار مى‏دهد.»

در روایتی از پیامبر مهربانی، رسول خدا«ص» نقل شده که ایشان فرمود: هنگامى که خداوند کسى از بندگانش را دوست بدارد، به فرشته بزرگش جبرئیل مى‏گوید: «من، فلان کس را دوست دارم. تو هم او را دوست بدار». جبرئیل نیز او را دوست خواهد داشت. سپس در آسمان‌ها ندا مى‏دهد: «اى اهل آسمان! خداوند، فلان کس را دوست دارد. شما هم او را دوست بدارید» و به دنبال آن، همه اهل آسمان او را دوست مى‏دارند. سپس پذیرش این محبّت در زمین، منعکس مى‏شود. هنگامى هم که خداوند کسى را دشمن بدارد، به جبرئیل مى‏گوید: «من از او متنفّرم. تو هم او را دشمن بدار». جبرئیل نیز او را دشمن مى‏دارد. سپس در میان اهل آسمان‌ها ندا مى‏دهد: «خداوند از او متنفّر است. شما هم او را دشمن بدارید». همه اهل آسمان‌ها نیز از او متنفّر مى‏شوند. سپس انعکاس این تنفّر در زمین خواهد بود.(۱۳)

پدر همه خوبی‌ها، امیر مؤمنان علی«ع» فرمود: کسی که میان خود و خدا را اصلاح کند، خداوند، میان او و مردم را اصلاح می‌کند.(۱۴)

 

پی‌نوشت‌ها:

۱ـ به همّت دست‌اندرکاران «رادیو معارف»، یک لوح فشرده از این گونه سرودها به همراه مدّاحی‌های شاد با عنوان «شادمانه» تهیّه شده که می‌توانید از طریق تماس با روابط عمومی رادیو معارف (۲ – ۰۲۵۳۲۹۱۰۵۵۱) آن را تهیه کنید.

۲ـ فاطر ۱۰٫

۳ـ آل‌عمران ۲۶٫

۴ـ نساء ۱۳۸ – ۱۳۹٫

۵ـ  الخصال، ج۱، ص۶۹٫

۶ـ عیون الحکم و المواعظ، ص۱۳۴٫

۷ـ بحارالأنوار، ج۷۴، ص۴۰۰٫

۸ـ منافقون ۸٫

۹ـ یونس ۶۵٫

۱۰ـ غررالحکم و دررالکلم، ص۵۰۸٫

۱۱ـ بحار الأنوار، ج۷۵، ص۱۰٫

۱۲ـ مریم ۹۶٫

۱۳ـ نهج الفصاحه، ص۲۹۰٫

۱۴ـ الکافی، ج۸، ص۳۰۷٫

29جولای/20

فضای خانه را شاد نگه‌داریم

اشاره: در چهارده گام از «گام‌های موفقیت در زندگی مشترک» به موارد متعدد از بایدها و نبایدهای رفتاری و گفتاری اشاره شد. اینک در آغاز گام پانزدهم، به لزوم و اهمیت ایجاد فضای شاد در خانواده با استناد به احادیث و روایات از معصومین(علیهم‌السلام) می‌پردازیم:

 

وقتی که اهل خانه را شاد می‌کنی، خانه را بهشت می‌کنی و بهشت آسمانی، منتظر قدومت می‌نشیند. محیط شاد خانه، زندگی را برای اعضای آن، جذّاب می‌کند. از آن سو، وقتی کانون خانواده خشک و بی‌روح باشد، طعم زندگی را به کام اهالی خانواده، تلخ می‌کند. تأمین شادی باید دغدغه همه افراد خانواده باشد؛ زیرا شاد بودن، یکی از غذاهای روحی انسان است. شاید بتوان اهمّیت شاد بودن را از میزان شدّت توجّه دین به شاد کردن دیگران، درک کرد. از نگاه دینی، شاد کردن، از جمله عباداتی است که کم عبادتی به پای آن می‌رسد.(۱) شاد کردن مؤمنان، در حکم شاد کردن خدا و رسول اوست.(۲) خشنودی خداوند از شاد کردن مؤمنان، به قدری است که در برابر آن، هول و هراس روز قیامت را از کسی که مؤمنان را شاد کرده، بر می‌دارد.(۳)

 

عوامل شادکننده محیط خانواده

برای شاد کردن محیط خانواده، به نکات ذیل توجّه کنید:

الف) خوش‌اخلاقی و خوش‌رویی

ما پیش از این در مباحث دیگر هم از خوش‌اخلاقی و خوش‌رویی سخن گفته‌ایم. در اینجا نیز خوش‌رویی و خوش‌اخلاقی را از عوامل شاد نگه ‌داشتن محیط خانواده معرّفی می‌کنیم. این امر نشان می‌دهد که اخلاق خوش در ابعاد مختلف زندگی تأثیرگذار است. خوش‌اخلاقی و خوش‌رویی، کم‌هزینه‌ترین راه شاد نگه داشتن محیط خانواده است. این کار در حالی که هیچ هزینه اقتصادی ندارد، تأثیر بسیاری در تزریق نشاط به محیط خانواده دارد. خانواده‌ای را تصوّر کنید که اعضای آن چهره‌هایی گرفته و اخم‌آلود دارند و لب‌هایشان با تبسّم غریبه است. آیا تنفّس در این فضا لذّت‌بخش است؟ این خانواده هر اندازه هم که از نظر مادّی در رفاه باشند، نمی‌توانند از بودن در جمع خانواده خوشحال باشند.

حالا خانواده‌ای را تصوّر کنید که اعضای آن، چهره‌ای شاد و گشاده دارند و در هنگام گفتگو، لبخندی مهمان لب‌هایشان است. زندگی کردن در کنار افراد این خانواده، چه لذّتی دارد؟ چنین خانواده‌ای هر اندازه هم که از نظر مادّی در تنگنا باشند، باز هم از حضور در محیط خانواده، خوشحال می‌شوند.(۴) همان‌طور که در بحث «محبّت» هم گذشت، یکی از عوامل ابراز و ایجاد محبّت، خوش‌رویی است.(۵) خوش‌رویی، تنها موجب استحکام روابط خانوادگی نمی‌شود؛ بلکه یکی از عوامل اصلی پیشرفت انسان در مسیر آفرینش و نزدیک شدن به خداوند است.(۶)

در مقابل خوش‌اخلاقی، باید گفت که عصبانیّت و تندی از عواملی است که به شدّت از میزان شادی خانه می‌کاهد.

من که این‌طور هستم، تو هم؟ وقتی در خانه باشیم و روی لبت نقش لبخند کشیده باشی، شادم و انگار در بهشت؛ امّا اگر در یک روز آفتابی در کنار دریا نشسته باشیم و موسیقی آرام موج‌های به ساحل خورده، گوشمان را بنوازد؛ امّا اخم‌های تو به هم گره خورده باشد، غمگینم و انگار در جهنّم.

من که این‌طور هستم، تو هم؟ وقتی که پول، هوای کوبیدن در خانه‌مان را نمی‌کند؛ امّا خُلق تو، نقّاشی زیبایی روی صورتت کشیده، احساس می‌کنم شادی، لحظه‌ای از خانه‌مان فاصله نمی‌گیرد؛ امّا وقتی پول از در و دیوارمان بالا می‌رود و تابلوی صورت تو جلوه‌ای از نقّاشی سیاه اخلاق ناپسند است، احساس می‌کنم خانه‌مان را با خشت و گِلِ غم ساخته‌اند.

کاش راز شاد بودنمان را فراموش نمی‌کردیم تا راه شاد زیستن را اشتباه طی نمی‌کردیم!

 

ب) شوخی کردن

شوخ بودن، یکی از ویژگی‌های مؤمن بوده،(۷) و در معارف دینی به آن توصیه شده ‌‌است. بزرگان دین ما هم از شوخی کردن با مردم، پرهیز نداشته‌اند،(۸) تا جایی که یکی از دلایل دشمنان برای عدم صلاحیّت حاکم زمین و آسمان، امیرمؤمنان علی«ع» در امر خلافت، شوخی کردن ایشان بود.(۹) اولیای الهی، کسانی را که با شوخی، دلِ مردم را شاد می‌کردند دوست داشتند و در مواقعی که خود غمگین بودند، آرزو می‌کردند که چنین افرادی در نزدشان حضور داشتند.(۱۰) خداوند هم انسان‌های شوخ‌طبع را دوست دارد.(۱۱)

چه خوب است که اعضای خانواده، همان‌طور که در جمع دوستانشان اهل شوخی و بگو و بخند هستند، در خانه هم با یکدیگر شوخی کنند.

در همه کارهای خوب باید اعتدال را رعایت کرد. شوخی هم از جمله همین کارهاست که اگر در آن افراط شود، اثر بدی در رابطه انسان با همسرش می‌گذارد.(۱۲) مثلاً انسانی که بسیار شوخی می‌کند، دیگر در رابطه خود با دیگران اقتدار لازم را ندارد و حتّی آبروی او هم در معرض خطر قرار می‌گیرد.(۱۳) برخی از مردم در اهانت به کسانی که زیاد شوخی می‌کنند، جرئت بیشتری دارند(۱۴) که چنین جرئتی برای انسانی که زیاد شوخی می‌کند، مشکلات فراوانی ایجاد می‌کند. زیاد شوخی کردن، علاوه بر این که در روابط انسان با دیگران اثر منفی می‌گذارد، ایمان او را هم تضعیف می‌کند.(۱۵)

شوخی وقتی از حدّ گذشت، دیگر جنبه شادکنندگی خود را از دست داده، موجب آزار دیگران می‌شود. از همین روست که آرام آرام، شوخی بستری برای ایجاد کینه و دشمنی میان دو طرف می‌شود.(۱۶)

گاهی برخی از ما روی کارهای اشتباهمان، نام شوخی می‌گذاریم. مثلاً با گفتن یک دروغ، شوخی می‌کنیم(۱۷) یا این که به قصد خنداندن دیگران، همسرمان را در جمع مسخره می‌کنیم. اشتباه، اشتباه است و با تغییر نام آن به شوخی نمی‌توان از تأثیر منفی آن جلوگیری کرد.

به اندازه‌ای شوخی کن که مردم جدّی‌ات را شوخی نگیرند. به اندازه‌ای جدّی باش که مردم، شوخی‌ات را نمایش ندانند. وقتی شوخی می‌کنی، نگران از دست رفتن عزّتت باش و وقتی هم که جدّی هستی، گمان نکن که در حال کسب عزّتی. عزّت دستِ خداست. تو اگر به قدری که خدا دوست دارد شوخی کنی، وجودت را از عزّت پُر می‌کند و اگر به خیال کسب عزّت، شوخی را ترک کنی، شاید خدا عزّتت را بسپارد به دست همان مردمی که عزّت را در دستشان جستجو می‌کنی.

 

ج) تفریحات سالم

انسان نباید در طول زندگی از تفریحات سالم غافل بماند. پرداختن به تفریحات سالم از ویژگی‌های مؤمن است.(۱۸) تفریحاتی مانند بازی اعضای خانه با هم، قدم زدن، به فضای سبز نگریستن، سوارکاری و شنا از کارهایی است که در معارف دینی، شادی‌بخش معرّفی شده‌اند.(۱۹) تفریح علاوه بر این که به شاد شدن محیط خانه کمک می‌کند، انسان را در مسیر تقویت معنوی خویش هم یاری می‌دهد.(۲۰)

 

د) گفتگو

متأسّفانه امروزه به جهت حضور جدّی تلویزیون و رایانه در خانه، گفتگوهای اعضای خانواده به حدّاقل رسیده است، غافل از این که گفتگو، یکی از عوامل نشاط‌انگیز و شادی‌بخش در محیط خانه است.(۲۱)

 

 

پی‌نوشت‌ها

۱ـ رسول خدا«ص» فرمود: «محبوب‌ترین اعمال در نزد خداوند عزّوجلّ ، شاد کردن مؤمنان است» (الکافی، ج۲، ص۱۸۹).

۲ـ ابوحمزه ثُمالی می‌گوید: از امام باقر«ع» شنیدم که از قول رسول خدا«ص» فرمود: «هر کس مؤمنی را شاد کند، مرا شاد کرده است و هر که مرا شاد کند، خدا را شاد کرده است» (همان، ص۱۸۸). امام صادق«ع» فرمود: «وقتی یکی از شما مؤمنی را شاد می‌کند، گمان نکند که تنها او را شاد کرده؛ بلکه به خدا سوگند، ما را هم شاد کرده است. به خدا سوگند، رسول خدا«ص» را هم شاد نموده است» (همان جا).

۳ـ ابان بن تغلب از امام صادق«ع» درباره حقّ مؤمن برعهده مؤمن پرسید. امام«ع» فرمود: «حقّ مؤمن بر مؤمن، عظیم‌تر از اینهاست. اگر به شما بگویم [از آنجا که توان درکش را ندارید] کافر می‌شوید. وقتی که مؤمن [در قیامت] از قبرش خارج می‌شود، به همراه او تمثالی خارج می‌شود. که به او می‌گوید: «…بشارت بر تو باد که خداوند عزّوجلّ  به تو دستور داده که وارد بهشت شوی». مؤمن می‌گوید: «خدا تو را بیامرزد! تو کیستی که از هنگامی که از قبرم خارج شدم، مرا بشارت دادی و در راه، مونسم بودی و از جانب خداوند هم برایم خبر آوردی؟». تمثال می‌گوید: «من همان سُروری هستم که تو وارد دل برادرانت کردی. من از همان سُرور آفریده شدم تا تو را بشارت دهم و در هنگام وحشت، انیست باشم» (همان، ص۱۹۱).

۴ـ امیرمؤمنان علی«ع» فرمود: «شما نمی‌توانید با اموالتان در زندگی مردم گشایش ایجاد کنید، پس با گشاده‌رویی و نیک برخورد کردن، این کار را انجام دهید.»(وسائل الشیعه، ج۱۲، ص۱۶۱).

۵ـ امیرمؤمنان علی«ع» فرمود: «خوش‌رویی، جان و مغزِ دوستی است» (بحار الأنوار، ج۷۱، ص۱۶۵).

۶ـ امام صادق«ع» فرمود: «کارهای نیک و روی خوش باعث جلب محبّت شده، انسان را وارد بهشت می‌کند؛ امّا بخل و ترش‌رویی، انسان را از خداوند دور کرده، انسان را داخل در جهنّم می‌کند» ( أعلام الدین، ص۱۲۰).

۷ـ فضل بن ابی قرّه از امام صادق«ع» نقل می‌کند که فرمود: «هیچ مؤمنی نیست، مگر آن که در او دُعابه هست». از ایشان پرسیدم: دعابه چیست؟ فرمود: «شوخی» ( الکافی، ج۲، ص۶۶۳). رسول خدا«ص» فرمود: «مؤمن شوخ و شنگ است و منافق اخمو و خشمگین است» (تحف العقول، ص۴۹).

۸ـ یونس شیبانی می‌گوید: امام صادق«ع» از من پرسید: «شوخی کردنتان با هم چگونه است؟». من گفتم: اندک. فرمود: «این‌گونه نباشید. همانا شوخی کردن از خوش‌اخلاقی است و تو با شوخی کردن، برادرت را شاد می‌کنی. رسول خدا«ص» با کسی شوخی می‌کرد و قصد می‌‌کرد که او را شاد کند» (الکافی، ج۲، ص۶۶۳).

۹ـ آنها معتقد بودند که حاکم باید خشن و تندخو باشد (ر.ک: شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج۱، ص۲۵).

۱۰ـ امام رضا«ع» فرمود: «عربی بیابانگرد نزد رسول خدا«ص» می‌آمد و هدیه‌ای به ایشان می‌داد و همان جا می‌گفت: بهای هدیه‌ام را بده. رسول خدا«ص» هم می‌خندید. ایشان، هنگامی که غمگین می‌شد، می‌فرمود: «آن عرب بیابانگرد چه شد؟ کاش نزد ما می‌آمد»» ( الکافی، ج۲، ص۶۶۳).

۱۱ـ امام باقر«ع» فرمود: «همانا خداوند عزّوجلّ  کسی را که در جمع بی‌آنکه حرف ناپسندی بزند شوخی کند، دوست می‌دارد» (همان‌جا).

۱۲ـ برخی از روایات به صورت مطلق از شوخی کردن منع می‌کند. در برخی از روایات هم از افراط در شوخی و یا شوخی به همراه گناه منع شده است؛ مانند شوخی‌هایی که موجب آزار دیگران است. از روایات دسته دوم می‌توان فهمید که مقصود از روایات دسته اول نیز همان افراط در شوخی یا شوخی به همراه گناه است که می‌توان از آن به «شوخی بی‌جا» یاد کرد.

۱۳ـ حَمران بن اَعیَن می‌گوید: «به محضر امام باقر«ع» رسیدم و به ایشان گفتم: سفارشی به من بنمایید. فرمود: «تو را به تقوای الهی سفارش می‌کنم. از شوخی[بی‌جا] دوری کن که هیبت انسان و آبروی او را می‌برَد» (وسائل‏الشیعه، ج۱۲، ص ۱۱۳).

۱۴ـ امام صادق«ع» فرمود: «[بی‌جا] شوخی نکن که دیگران بر تو جرئت پیدا می‌کنند» ( الکافی، ج۲، ص۶۶۵).

۱۵ـ امام کاظم«ع» فرمود: «از شوخی [بی‌جا] پرهیز کن که نور ایمانت را از بین برده، مردانگی‌ات را سبُک می‌سازد» (همان‌جا).

۱۶ـ امیرمؤمنان علی«ع» فرمود: «شوخی [بی‌جا] موجب ایجاد کینه است» (تحف العقول، ص۸۶). باز هم‌ایشان فرمود: «هر چیزی بذری دارد و بذر دشمنی هم شوخی [بی‌جا] است» (غررالحکم و دررالکلم، ص۵۴۳).

۱۷ـ امیرمؤمنان علی»ع» فرمود: «ای ابوذر! همانا کسی سخنی بر زبان می‌آورد که رضای الهی در آن است و خداوند هم در روز قیامت، رضوان خویش را بر او می‌نویسد. کسی هم در مجلسی حرفی می‌زند که دیگران را بخندانَد؛ امّا [به جهت همان حرف] از فاصله‌ای به اندازه فاصله آسمان تا زمین به جهنّم انداخته می‌شود. ای ابوذر! وای بر کسی که برای خنداندن مردم حرفی را به دروغ بگوید، وای بر او! وای بر او! وای بر او!» (وسائل‏الشیعه، ج۱۲، ص۲۵۱).

۱۸ـ امیرمؤمنان علی«ع» فرمود: «برای انسان مؤمن، سه ساعت است (زندگی مؤمن، سه قسمت است): ساعتی با خدایش در نیایش است، ساعتی معاش خود را تنظیم می‌کند، و ساعتی را مابین خود و لذایذ حلال و خوشایند می‌گذراند و برای انسان خردمند، شایسته نیست به دنبال چیزی باشد، مگر سه چیز: تنظیم معاش، گام برداشتن در راه آخرت، و لذّتی که حرام نباشد» (نهج البلاغه، حکمت ۳۹۰).

۱۹ـ ر.ک: المحاسن، ج۱، ص۱۴٫

۲۰ـ رسول خدا«ص» فرمود: «در صحف ابراهیم«ع» آمده: «خردمند مادام که خِردش از او گرفته نشده است، باید ساعاتی را برای خود در نظر بگیرد: زمانی را برای مناجات با پروردگارش عزّوجلّ، زمانی را برای حساب کشیدن از خویش، و زمانی را برای اندیشیدن در نعمت‌هایی که خداوند عزّوجلّ  به وی داده است، و زمانی را هم برای بهره‌مندی خویش از حلال؛ چرا که این زمان، کمکی برای آن سه زمان دیگر و مایه آسودگی و رفع خستگی از دل‌هاست»» (وسائل الشیعه، ج۱۶، ص۹۷).

۲۱ـ ر.ک: المحاسن، ج۱، ص۱۴٫

۲۲ـ به همّت دست‌اندرکاران «رادیو معارف»، یک لوح فشرده از این گونه سرودها به همراه مدّاحی‌های شاد با عنوان «شادمانه» تهیّه شده که می‌توانید از طریق تماس با روابط عمومی رادیو معارف (۲ – ۰۲۵۳۲۹۱۰۵۵۱) آن را تهیه کنید.

 

29آگوست/19

از گفتگوی قاعده‌مند، غافل نشویم

مقدمه: در شماره‌های گذشته، سیزده گام از گام‌های موفقیت در زندگی مشترک را مرور کردیم. از این شماره، گام چهاردهم را مرور خواهیم نمود و ابتدا به اهمیت گفتگوی زوجین و اینکه در باره چه چیزهایی گفتگو شود، میپردازیم:

 

لازمۀ گفتگو، تنها یاد گرفتن واژه‌ها نیست. این که می‌بینی تا بساط سخن را پهن می‌کنی، ردّ پای اختلاف به میان می‌آید، برای این است که قاعدۀ حرف زدن را بلد نیستی.

با تأسّف فراوان باید گفت: یکی از مشکلات خانواده‌های امروزی، کم‌رنگ شدن فرهنگ گفتگوست، به گونه‌ای که به شهادت آمار، ‌بیشتر زن و شوهرهای ایرانی روزانه حتّی نیم ساعت نیز با هم صحبت نمی‌کنند. همین اندازه از گفتگو هم بیشتر در بارۀ مسائل اقتصادی خانواده است.(۱)

کم شدن فرهنگ گفتگو، موجب شده در برخی از خانواده‌ها زن یا شوهر و یا هر دو برای به کُرسی نشاندن حرف خود، فقط دستور صادر کنند. همان‌طور که برخی، خانه را با دادگاه اشتباه می‌گیرند و فقط به دنبال به دست آوردن حقّ خود هستند. برخی هم خانه را با اداره یا پادگان اشتباه گرفته‌اند. فقط دستور می‌دهند و تنها منتظر شنیدن کلمۀ «چَشم» هستند!. این نوع برخورد، تنش‌زاست. گاهی دستورهایی در خانه صادر می‌شود که از طرف مقابل، مورد پذیرش قرار نمی‌گیرد. همین امر، موجب اختلاف می‌شود. نه دستور دهنده، خواستۀ خود را در قالب یک گفتگو ارائه می‌کند و نه شنوندۀ دستور، دلیل عدم اطاعت خود را با استدلالی منطقی به طرف مقابل خود، انتقال می‌دهد. نتیجه این می‌شود که یکی می‌‌گوید: «انجام بده» و دیگری می‌گوید: «انجام نمی‌دهم».

گاهی هم رفتارهای به ظاهر اشتباه از زن یا شوهر سر می‌زند که تا مدّت‌ها یکی از دیگری کینه به دل می‌گیرد، بدون این‌که پای صحبت هم بنشینند و از این ناراحتی سخن به میان آورند.

می‌خواهم امروز  محاسبه کنم تعداد واژه‌هایی را که دیروز، من و تو با هم ردّ و بدل کردیم. حسابش دستت

هست؟ بیا امروز  با هم بشماریم تعداد جمله‌هایی را که دیروز، بار تفاهم داشت. حسابش دستت هست؟ بیا

امروز  کنار هم بگذاریم واژه‌هایی را که دیروز، رنگ دستور گرفته بود. حسابش دستت هست؟ و بیا امروز

جمع بزنیم جمله‌هایی را که دیروز، بوی محبّت می‌داد. حسابش دستت هست؟ حسابش دست من که

هست، از بس که با هم کم‌حرف می‌زنیم. بیا امروز، ورق بزنیم دفتر خاطرات دیروز را. حالش را داری؟ بیا

امروز یاد کنیم از ساعت‌ها گفتگوی روزانۀ‌ دیروزمان. یادت هست؟ و بار سنگین جمله‌هایی را که با خود،

تفاهم حمل می‌کردند. یادت هست؟ و دسته دسته گل‌واژه‌های محبّتی را که به هم هدیه می‌کردیم. یادت

هست؟ دیروز، دور و بَری‌هایمان از حرف‌زدن‌هایمان خسته می‌شدند. یادت هست؟ و امروز، ستون‌های

خانه‌مان از سکوت‌مان خسته‌اند. حواست هست؟ و خودمان خسته‌ایم از این همه سکوت تلخ و گفته‌های

خشک. هر دو حواسمان هست؛ امّا حواسمان نیست. یادمان هست؛ امّا یادمان نیست. چرایش را باید نشست

و در گفتگوهایی که بین ما اتّفاق نمی‌افتد، پیدا کرد!

 

در بارۀ چه چیزهایی گفتگو کنیم؟

الف) در بارۀ اختلافات، برای رفع آنها

اختلاف‌های زن و شوهر، می‌تواند مایۀ رشد زندگی شود؛ البتّه در صورتی که دو طرف، اختلاف را به میدان زورآزمایی تبدیل نکنند؛ بلکه با در نظر گرفتن قواعدی که در این‌جا در بارۀ گفتگو می‌گوییم، در مورد آن صحبت کنند و آن را حل کنند.

هرچه باشد، در یک مسئلۀ مورد اختلاف، یکی اشتباه می‌کند. شاید هم هر دو یک عقیده و سلیقه دارند؛ امّا یکی اشتباه می‌فهمد. اگر اشتباه در عقیده باشد، گفتگوی قاعده‌مند، می‌تواند فردی را که اشتباه می‌کند، از اشتباه خود بیرون آورَد و همین، مایۀ رشد اوست. اگر هم اشتباه در فهم است، گفتگو، می‌تواند تفاهم ایجاد کند که سرمایۀ اصلی زندگی است.

می‌شود با اختلاف به هم نزدیک شد؛ آری، با اختلاف! فریادهایی که به بهانۀ اختلاف به آسمان می‌رود، اگر

به واژه‌های عاقلانه‌ای تبدیل شود که به روی زمین می‌آید، فقط اختلاف را از میان نمی‌برد؛ بلکه از اختلاف،

پلی می‌سازد برای رسیدن و نزدیک‌تر شدن شما دو نفر به هم.

چه‌قدر بد سلیقه‌اند آنها که با فریاد به سوی اختلاف می‌روند و چه‌قدر نابلدند آنهایی که در اختلاف، قهر می‌کنند و چه‌قدر باهوش‌اند آنهایی که به اختلاف، لبخند می‌زنند و با گفتگو، آن را دور می‌زنند و با منطق، تهدیدِ اختلاف را به فرصتی برای تفاهم، تبدیل می‌کنند.

 

ب) در بارۀ اشتراکات، برای تقویت آنها

همیشه که نباید در بارۀ اختلافات، سخن گفت. اشتراکات هم موضوع خوبی برای گفتگوست. وقتی ما با همسرمان در بارۀ اشتراکات اعتقادی خود سخن می‌گوییم، موجب می‌شود هر دو در این عقیده، استوارتر شده، نقطۀ اشتراکمان تقویت شود. البتّه در بارۀ اشترکات، تذکّر این نکته ضروری است که نباید اشتراکات را همیشه تقویت کرد. شاید نقطۀ اشتراک ما، عقیدۀ نادرستی باشد.

پس بهتر است در بارۀ نقاط اشتراک با اهلش مشورت کنیم تا مطمئن شویم که اشتراکات ما عقاید درستی است که ارزش تقویت کردن دارد.

راستش چند وقتی بود که فکر می‌کردم عدد نقطه‌های اشتراک من و تو که می‌توان به آنها دل بست، چه‌قدر است؟ گاهی به خیالم می‌رسید که تعدادشان اندک است.

گاهی ابرِ سیاه اختلافاتمان، چنان در مقابل نور این اشتراکات می‌ایستاد که گمان می‌کردم زندگی، تاریک است. چه تاریکیِ وحشتناکی! چه‌قدر خوب شد که امروز با هم داشته‌هایمان را مرور کردیم. این همه نقطۀ مشترک کنار هم، یک خطّ ممتد می‌شود به سوی مقصدی که برایش ازدواج کردیم. حالا دیگر موج اضطرابم در ساحل این خطّ ممتد، آرام گرفته است. مدّت‌ها بود طعم این آرامش را نچشیده بودم.

 

ج) در بارۀ امور روزمرّۀ زندگی، برای باز کردن سفرۀ دل و اطّلاع از اوضاع یگدیگر

برخی سخن گفتن در بارۀ امور روزمرّه را برای خود عیب می‌دانند؛ در حالی که گاهی زن یا شوهر نیاز دارد از امور روزمرّۀ خود، مثل قضایایی که امروز در خانه یا بیرون از خانه برای او پیش آمده، سخن بگوید. این گفتگو، شاید چیزی را حل یا تقویت نکند؛ امّا همین اندازه که همسر، سفرۀ دل خود را باز کرده و طرف مقابل خود را شنوندۀ خوبی می‌بیند، در استحکام روابط زن و شوهر، مؤثّر است.(۲) از سوی دیگر، سخن گفتن و شنیدن در بارۀ امور روزمرّه، موجب می‌شود که زن و شوهر از اوضاع هم باخبر شوند و برخورد خود را با همسر خویش، متناسب با همین اوضاع، مدیریّت کنند.

مثلاً اگر شوهر فهمید که امروز فرزند خردسالش بهانه‌گیری و گریۀ بسیاری کرده، از این که همسر او حوصله و نشاط ندارد، شاکی نمی‌شود. اگر هم زن متوجّه شود که امروز بارِ کاری شوهرش بیش از روزهای دیگر بوده، از این که خواستۀ او را برای رفتن به خرید رد می‌کند، ناراحت نمی‌شود.

 

د) در بارۀ مسائل دینی، برای معرفت‌اندوزی و رسیدن به نوع نگاه مشترک

صحبت از معارف دینی نباید به جلسات رسمی محدود شود. خانواده، یکی از بهترین مکان‌ها برای گفتگو در این زمینه است. چه خوب است حدّاقل هفته‌ای یک بار به اتّفاق خانواده، گفتگویی دینی داشته باشیم. موضوع گفتگو را می‌توان با توافق یکدیگر، انتخاب کرد.

آیات قرآن، روایات و کتب علمای اسلام‌شناس، می‌تواند محور خوبی برای این گفتگوها باشد. اگر یک بار امتحان کنید، طعم شیرینِ این نوع گفتگوها را خواهید چشید. چنین گفتگوهایی علاوه بر این که سطح معرفتی خانواده را بالا می‌برَد، موجب می‌شود نگاه زن و شوهر به مسائل دینی، افق مشترکی بیابد که این اشتراک، تأثیر بسزایی در رسیدن به تفاهم بیشتر دارد.

 

هـ) در بارۀ تربیت فرزند، برای رسیدن به وحدت رویه

یکی از بزرگ‌ترین مشکلات تربیتی، سیاست دوگانه در تربیت فرزند است. متأسّفانه در برخی از خانواده‌ها پدر برای خود، شیوه‌ای در تربیت دارد و مادر، روش دیگری را در پیش گرفته است. این سیاست دوگانه، آثار زیان‌باری را در پی خواهد داشت.

در این صورت، ممکن است فرزند، دارای شخصیّت دوگانه شود و یا این که به کلّی از پدر و مادر بُریده شود و تربیت او به دست عنصری خارج از محیط خانواده بیفتد.

گفتگو در بارۀ تربیت فرزند، گامی مهم و لازم برای رسیدن به روشی مشترک در تربیت فرزند است. البتّه بهتر است این گفتگو، قبل از تولّد فرزند و حتّی انعقاد نطفه، شکل بگیرد؛ چرا که از نگاه دینی، تربیت، از هنگام انعقاد نطفه و حتّی پیش از آن آغاز می‌شود.

من سرگیجه گرفتم از بس که چرخیدم میان راهی که شما نشانم دادید. آخر می‌خورم زمین از شدّت این سرگیجه. چه کاری درست است؟ چه کاری اشتباه؟ مرا از این حیرت، نجات دهید. پدر، راهی را نشان می‌دهد که مادر، آن را بیراهه می‌داند. مادر، دستم را می‌گیرد و به راهی می‌برد؛ ولی پدر با یک دست، دستم را می‌کشد و با دست دیگرش راهی دیگر را نشانم می‌دهد. خودتان می‌دانید که چه کار می‌کنید؟! من برای رهایی از این سرگیجه، تصمیم گرفته‌ام نه راه پدر را بروم و نه مادر را. پدر می‌گوید: راه من درست است، مادر هم می‌گوید: راه من. هر دو راه که نمی‌تواند با هم درست باشد! یک‌بار هم که شده، بنشینید و به جای این همه داد و هواری که بر سر هم می‌کشید، در بارۀ راهی که به من نشان می‌دهید، حرف بزنید. عیبی دارد؟

 

و) در بارۀ مسائل علمی، برای بالا بردن اطّلاعات

اطّلاع از مسائل روز، مثل مسائل علمی یا سیاسی، نگاه انسان را به دنیای اطراف خود، واقع‌بینانه می‌کند. زن و شوهر می‌توانند در این فضا نیز همراه یکدیگر باشند.

 

پی‌نوشت:

  1. خبرگزاری فارس، ۱ خرداد ۱۳۸۴
  2. «امام در برخوردهایشان با افراد، آن‌چنان صمیمی بودند که انسان فکر می‌کرد ایشان، هیچ کار و مشغلۀ دیگری ندارد، جز این که با او صحبت کنند. گاهی از مسائل شخصی و مشکلات ما سؤال می‌کردند، به گونه‌ای که واقعاً انتظار نمی‌رفت امام با این همه مسئولیت‌هایی که بر دوش دارند و با این وقت اندک، این قدر نسبت به مسائل خانواده، دقّت داشته باشند» (برداشت‌هایی از سیرۀ امام خمینی(ره)، ج۱، ص۱۱).