Tag Archives: پدر

17ژوئن/21

گذشت: راز آرامش

اشاره: در شماره‌های پیشین، هفده گام از مبحث «گام‌های موفقیت در زندگی مشترک» تقدیم و در ادامه در ابتدای گام هجدهم به  به لزوم چشم‌پوشی از خطا بر اساس آیات و روایات پرداخته شد و در ادامه به چگونگی روحیه گذشت اشاره می‌شود:

 

الف.چگونه روحیه گذشت، پیدا کنیم؟

تفکر عامل بسیار خوبی برای پیدا کردن روحیه گذشت است. شما که به اصل زندگی خویش علاقه‌مندید، اما اهل گذشت نیستید، آیا تا به حال فکر کرده‌اید که بسیاری از زندگی‌های خوب، به جهت نبودن روحیه گذشت در دو طرف، به تلخی انجامیده و یا به جدایی کشیده شده است؟ آیا می‌‌دانید اهل گذشت نبودن موجب می‌شود که پیوندهای عاطفی میان شما و همسرتان، سست شوند و آرام آرام به او بی‌علاقه شوید؟ آیا می‌دانید جایگاه شما در نگاه همسرتان در صورت وجود روحیه گذشت، دو صد چندان می‌شود و علاقه او به شما بیشتر خواهد شد؟ هر وقت که ‌خواستید بر سر مسئله‌ای که در آن حق با شماست با همسر خود به بحث و جدل بپردازید، حتماً به بهائی که برای این کار پرداخت می‌کنید، فکر کنید.

آثار گذشت کدامند؟

  1. گذشت نکردن موجب ماندگاری کینه‌ها می‌شود. کینه هم هر اندازه کهنه‌تر ‌شود، اثر تخریبی بیشتری خواهد داشت.
  2. عدم گذشت عزّت و شخصیت شما را پایمال می‌کند. به رفتار امام سجّاد(ع) با یکی از آشنایان خود دقت کنید و بگویید کدام‌یک محترم‌ترند؟ و چرا؟

برخی از اصحاب امام سجّاد(ع) نقل می‌کنند که مردی از خویشاوندان امام به ایشان دشنام داد. امام(ع) پاسخی ندادند و بعد از رفتن آن مرد به همراهانشان فرمودند: «شما گفته‌های این مرد را شنیدید. اکنون دوست دارم با من بیایید تا پاسخ مرا نیز بشنوید.»گفتند: «می‌آییم. ما نیز دوست داریم به او پاسخ بدهیم و حرفمان را به او بزنیم.»

امام سجّاد(ع) کفششان را پوشیدند و راه افتادند. در بین راه، این آیه از قرآن را تلاوت می‌فرمودند که: «کسانی که خشم خود را فرو مى‏برَند، از مردم در مى‏گذرند و خداوند، نیکوکاران را دوست دارد.»(۱) ما [با شنیدن این آیه] متوجه شدیم که امام(ع) پاسخ آن شخص را [آن طور که ما فکر می‌کردیم] نخواهند داد. امام رفتند تا به در خانۀ آن مرد رسیدند و فرمودند: «به صاحب خانه بگویید علی‌بن الحسین، بیرون در ایستاده.»

آن مرد شک نداشت که امام(ع) برای تلافی آمده است؛ اما امام سجاد(ع) با نرمی فرمودند: «برادر! تو اندکی پیش نزد من آمدی و آنچه می‌خواستی گفتی. اگر آنچه گفتی در من هست، من هم اکنون از خداوند آمرزش می‌طلبم و اگر در من نیست، از خدا می‌خواهم تو را بیامرزد.» آن مرد، میان دو چشمان امام را بوسید و گفت: «من چیزهایی را گفتم که در شما نبود و خود بدانچه گفتم، سزاوارترم.»(۲)

  1. انسان بدون گذشت به هدفش نمی‌رسد. اگر هدف شما آرامش در فضای زندگی‌ است، این هدف با گذشت به دست می‌آید، نه با جار و جنجال و انتقام گرفتن.
  2. بدون گذشت دل‌ها به هم نزدیک نمی‌شوند. مگر می‌شود زندگی آرامی را بدون دور بودن دل‌ها از هم فرض کرد؟ مگر می‌شود زن و شوهری در کنار هم احساس خوشبختی کنند، بدون اینکه دل‌هایشان به هم نزدیک باشند؟ صاحبان دل‌های فاصله گرفته از هم، در کنار یکدیگر احساس خوبی ندارند و دوست دارند جسم‌هایشان هم از یکدیگر فاصله داشته باشند. چه‌قدر تلخ بود نامه زنی که نوشته بود: «وقتی شوهرم به مأموریت می‌رود، به‌قدری خوشحالم که انگار دنیا را به من داده‌اند!»

گذشت، هم ضامن آرامش و هم عامل صمیمیت در فضای خانواده است. گاهی که احساس می‌کنید گذشت، برایتان کار سختی شده به فرزندانتان فکر کنید که با جدل شما و همسرتان، در معرض عقده‌ها و انحرافات تربیتی قرار می‌گیرند. شما که حقّتان را بیش از فرزندانتان دوست ندارید. پس، گذشت کنید.

  1. از همه اینها مهم‌تر اینکه گذشت به انسان آفرینش می‌دهد و به او در رسیدن به هدف خلقت، کمک می‌کند.
  2. مفهوم مقابلِ «گذشت» «انتقام» است. توجه به زشتیانتقام می‌تواند ما را تشویق به گذشت کند. کسی که اهلگذشت نباشد، لاجرم، اهل انتقام خواهد شد.(۳) رفتار ناشایست را نباید با رفتاری از همان جنس پاسخ داد. در این صورت، شما هم در قد و  اندازه کسی قرار خواهید گرفت که از او شکوه دارید.(۴) با پرهیز از مقابله به مثل، به شخصیت خود احترام بگذاریم.(۵) زیرا انسان وقتی انتقام می‌گیرد، شخصیتش خرد می‌شود.(۶)

البته این نکته را هم نباید فراموش کرد که گذشت از فردی که انسان با او رابطه عاطفی دارد، بسیار آسان‌تر از وقتی است که رابطه عاطفی وجود ندارد. زن و شوهر هر چه رابطه عاطفی خود را بیشتر تقویت کنند، راحت‌تر  از خطای هم چشم‌پوشی می‌کنند.

 

ب. خط قرمز گذشت

خط قرمز گذشت، اهمال در وظایف دینی است. این خط قرمز به شرایط و افراد بستگی ندارد. انسان حق ندارد برای هیچ کسی از وظایف دینی خود بگذرد.

در معارف دینی، پدر و مادر از جایگاه ویژه‌ای برخوردارند و حقوق خاصی دارند. احترام آنها در هر حالی بر انسان واجب است که خود، حدیث مفصلی است و در این مجمل نمی‌گنجد. همین اندازه بگوییم که در قرآن، احترام به آنها در کنار عبودیت خداوند آمده است،(۷) اما همین قرآن، اطاعت از پدر و مادر را اگر به قیمت نافرمانی از خداوند تمام شود، نمی‌پذیرد.(۸) یعنی در انجام وظایف دینی، حتی در برابر پدر و مادر هم نمی‌توان گذشت کرد. در یک جمله می‌توان گفت در معارف دینی، خط قرمز گذشت، لطمه نخوردن به دین، معرفی شده است.(۹)

 

 پرسش‌های شما:

اشتباهات اوایل زندگی همسرم را نمی‌توانم فراموش کنم

سه سال است که ازدواج کرده‌ام. دوران نامزدی من یک سال طول کشید. اوایل زندگی، مشکلات فراوانی با همسرم داشتم. راهمان از هم دور بود، به همین دلیل در دوران نامزدی خیلی کم به دیدنم می‌آمد. او به حرف‌ خانواده‌اش خیلی گوش می‌داد. در گفتگوی زمان خواستگاری بنا شد که من درسم را ادامه بدهم؛ اما بعد از عقد، خانواده‌اش گفتند: «پسر ما توانایی اداره یک زندگی به همراه درس خواندن همسرش را ندارد».

ما چون فامیل بودیم، پایه ازدواجمان بر اساس اعتماد شکل گرفت؛ اما حالا احساس می‌کنم اینها دروغگو هستند. یک فرزند دارم؛ اما یک بار به خانه پدرم رفتم و تصمیم به طلاق گرفتم. البته همسرم خوب است و بعضی از  معیارهای مرا دارد. او فرد باایمانی است. من فقط در باره درسم خیلی حساس بودم و پیش خود می‌گفتم: «چرا به من دروغ گفتند؟» رفتار شوهرم نسبت به قبل خیلی فرق کرده و تلاش می‌کند چیزهایی را که در گذشته به من صدمه زده، جبران کند؛ ولی من هر کاری می‌کنم، نمی‌توانم فراموش کنم. همیشه گله می‌کنم و بهانه می‌گیرم. نشاط لازم برای زندگی با او را ندارم. امیدم به زندگی رنگ باخته.

 

ج. توحید، محور زندگی

محور تمام ابعاد زندگی از نگاه دین، توحید است. در مشاوره هم باید با محوریت توحید، پیش رفت. بدون خدا هیچ مشکلی در زندگی به‌طور کامل، حل شدنی نیست. بسیاری از راهکارهایی که خدا در آن جائی ندارد، مسکن موقتی هستند و درمان نیستند. شما هم اگر در این مشکل خدا را در نظر نگیرید، نمی‌توانید گذشته را فراموش کنید و اگر نتوانید گذشته را فراموش کنید، نمی‌توانید دست از گله و شکایت بردارید. اگر هدفتان در زندگی خدا باشد، وقتی این روایت را بشنوید، به‌راحتی گذشت می‌کنید.

پیامبر خوبی‌ها، رسول خدا(ص) فرمودند: «هر گاه خشمی برایتان پیش آمد، آن را با گذشت از خود دور کنید؛ زیرا در روز قیامت، منادی ندا می‌دهد: «هر کس که اجری بر عهده خدا دارد، به پا خیزد.» پس کسی جز گذشت‌کنندگان بر نخواهد خاست.(۱۰) آیا  سخن خداوند متعال را نشنیده‌اید که فرمود: «پس هر که گذشت و اصلاح کند، مزدش بر عهده خداست؟(۱۱)

 

د.همان طور برخورد کنیم که دوست داریم با ما برخورد کنند

یکی از گام‌های موفقیت در زندگی مشترک این است که همان طور با همسرمان برخورد کنیم که دوست داریم او با ما برخورد کند. این نکته، یکی از اصول اساسی اخلاق اسلامی است.(۱۲)

حال باید از این خانم پرسید: آیا شما دوست ندارید که اگر اشتباه بزرگی را انجام دادید، همسرتان شما را ببخشد و دیگر به رخ شما نکشد؟ آیا دوست دارید اگر شما را بخشید، گاهی آن مسئله را مثل پُتک بر سرتان بکوبد؟ اگر اشتباهی کردید و به اعتراف همسرتان آن را جبران کردید، چطور؟

 

ه.توجه به نعمت‌ها، فهمیدن اشتباه و جبران آن

به این نکته توجه کنید که پشیمانی همسر و بازگشت او از اشتباهش یک نعمت بزرگ است. اگر شکر این نعمت را به جای نیاورید، ممکن است از بین برود. شکر این نعمت هم فراموشی گذشته و به رخ نکشیدن خطاست. فکر نکنید که اگر قدر این نعمت را ندانید، برای شما باقی خواهد ماند. درست است که هم اکنون همسرتان گلایه‌ها و بهانه‌های شما را تحمل و با شما مدارا می‌کند؛ اما معلوم نیست این مدارا تا کی ادامه پیدا کند. ممکن است وقتی که همسرتان احساس کرد گذشته خود را به اندازه کافی جبران کرده است، دیگر دست از مدارا بردارد و ساز دیگری را کوک کند. پس هر چه زودتر، دست از این روش بردارید و به ظاهر هم که شده، گلایه و بهانه را کنار بگذارید.

 

و.گله یا سرزنش؟

شما نام رفتار خود را گله می‌گذارید؛ اما  نام اصلی کار شما سرزنش است. شما با گله خود، در حقیقت اشتباه گذشته کسی را دائماً به رخ‌اش می‌کشید و این یعنی سرزنش.(۱۳) مراقب باشید که ممکن است همسرتان بر اثر سرزنش‌های پی در پی شما، روی دنده لج بیفتد و دوباره به روش گذشته بازگردد.

امیر مؤمنان علی(ع) فرمود: «زیاده‌‌روی در سرزنش، آتش لجاجت را شعله‌ور می‌کند.»(۱۴) وقتی آتش لجاجت شعله‌ور شد، مدیریت رفتار و گفتار از دست فکر و اندیشه بیرون خواهد رفت و انتظار شنیدن حرف‌های زشت و رفتارهای عجیب بعید نخواهد بود.

به فرمایش امیر مؤمنان(ع): «لجاجت، اندیشه را از میان می‌برَد.»(۱۵)

و نیز : «لجوج، تدبیر ندارد.»(۱۶)

علاوه بر این، سرزنش آتش کینه را شعله‌ور می‌کند و دیگر محیطی که در آن قرار دارید، زندگی نام نخواهد داشت. امیرمؤمنان علی(ع) فرمود: «زیاد سرزنش مکن؛ زیرا این کار، کینه و دشمنی را به دنبال خواهد داشت.»(۱۷)

کینه و دشمنی، محصول سرزنش و میوه تلخ لجاجت است. امیرمؤمنان علی(ع) فرمود: «لجاجت به جنگ [ودعوا] منجر می‌شود و دل‌ها را پُر از کینه می‌کند.»(۱۸)

 

پی‌نوشت‌ها:

۱٫سورۀ آل عمران: ۳، آیۀ۱۳۴٫

۲٫الإرشاد، ج۲، ص۱۴۵٫

۳٫امیر مؤمنان علی(ع) فرمود: «کسی که صفت نیک گذشت را نداشته باشد، رفتار زشت انتقام را در پیش خواهد گرفت.» (غرر الحکم و درر الکلم، ص۶۵۰)

۴٫امام صادق(ع) فرمود: «هر کس [رفتار] شخص نابخرد را با نابخردی تلافی کند، به رفتاری که [از جانب آن نابخرد] با او شده، رضایت داده است؛ زیرا از رفتار او پیروی کرده است.» (الکافی، ج۲، ص۳۲۲).

۵٫امام صادق(ع) فرمود: «هر کس تو را گرامی داشت، او را گرامی بدار و هر کس که به تو بی‌احترامی کرد، خودت را [با پرهیز از رفتاری شبیه او] گرامی بدار.» (بحار الأنوار، ج۷۱، ص۱۶۷).

۶٫امیر مؤمنان علی(ع) فرمود: «همراه انتقام، آقایی نیست.» (غرر الحکم و درر الکلم، ص۷۷۰).

  1. «قَضى رَبُّکَ ألاّ تَعْبُدُوا إِلّا إِیّاهُ وَ بِالْوَالِدَینِ إِحْساناً إمّا یَبْلُغَنَّ عِنْدَکَ الْکِبَرَ أحَدُهُمَا أوْ کِلاهُمَا فَلاتَقُل لَهُمَا اُفٍّ‏ّ وَ لا تَنْهَرْهُمَا وَ قُل لَهُمَا قَوْلاً کَرِیماً؛ و پروردگار تو مقرّر کرد که جز او را مپرستید و به پدر و مادر [خود] احسان کنید. اگر یکى از آن دو یا هر دو، در کنار تو به سالخوردگى رسیدند، به آنها [حتى‏] «اُف» مگو و به آنان، پرخاش مکن و با آنها سخنى شایسته بگوى.» (سورۀ اسراء: ۱۷، آیۀ۲۳).

 

۸٫«وَ إِنْ جاهَداکَ عَلى أَنْ تُشْرِکَ بی‏ ما لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ فَلا تُطِعْهُما وَ صاحِبْهُما فِی الدُّنْیا مَعْرُوفاً؛ و اگر [پدر و مادر] تو را وا دارند تا در بارۀ چیزى که تو را بدان دانشى نیست، به من شرک ورزى، از آنان فرمان مبر، و[لى‏] در دنیا به خوبى با آنان معاشرت کن‎.» (سورۀ لقمان: ۳۱، آیۀ۱۵).

۹٫امیر مؤمنان علی(ع) فرمود: «به نیکی پاداش ده و از بدی در گذر، مادام که به دین لطمه‌ای نزند و در قدرت اسلام، ضعفی پدید نیاورد.» (عیون الحکم و المواعظ، ص۲۲۳).

۱۰- بحار الأنوار، ج۷۴، ص۱۸۰٫

  1. «فَمَن عَفا وَ أَصلَحَ فَأَجرُهُ عَلَی اللَّهِ»(سورۀ شورا:۴۲، آیۀ۴۰).

۱۲٫در گام دوم از جلد دوم در این باره حرف زدیم.

۱۳٫در گام چهارم از جلد چهارم، به صورت مستقل به بحث سرزنش پرداخته‌ایم.

۱۴٫تحف العقول؛ ص ۸۴٫

۱۵٫نهج البلاغه، حکمت ۱۷۹٫

۱۶٫عیون الحکم و المواعظ، ص۴۱۰٫

۱۷٫بحار الأنوار، ج۷۱، ص۱۶۶٫

۱۸٫عیون الحکم و المواعظ، ص۵۲٫

30آوریل/21

صله رحم پل مهربانی به سوی محبت الهی

اشاره:

رابطه انسان با خانواده و پایبندی به صله رحم یکی از شاخص‌های مهم سبک زندگی اسلامی است که در پرتو آن زندگی اجتماعی و محبت در میان خانواده‌ها پررونق‌تر می‌شود. صله رحم مرتبط با محبت الهی است. بر همین اساس قوی‌تر بودن صله رحم تأثیرگذار در محبت الهی است. صله رحم دارای مراتب تشکیکی است که از محبت و پیوند با والدین تا محبت و پیوند با اهل‌بیت«ع» را شامل است. پایبندی به صله رحم تأثیر شگرفی در افزایش عمر انسان دارد و به مقیاس پایبندی به آن عمر نیز افزایش پیدا می‌کند.

 

الف: رابطه صله رحم با محبت الهی

صله رحم در بردارنده دو واژه «صله» به معنای پیوستن و«رحم» در معنای استعاره‌ای به معنی قرابت و خویشاوندی است. صله رحم در زیرمجموعه «محبت بین مؤمنین» قرار می‌گیرد. محبت الهی مراتبی دارد و راه رسیدن به ولایت و محبت الهی از طریق ولی الهی است. مرتبه بعدی تحقق ولایت و محبت ولی الهی و قدم عملی آن، محبت مؤمنین به همدیگر است. در حقیقت اطاعت از ولی الهی، انسان را به اطاعت از خدا و محبت ولی الهی انسان را به محبت خدا می‌رساند. حقیقت ولایت الهی و معصومین«ع» در ارتباطات محبت‌آمیز مؤمنین با یکدیگر جلوه می‌کند که تجلّی حقیقت ولایت خداوندند.

بنابراین اهمیت صله رحم در رسیدن انسان به محبت الهی است که واسطه آن در مرحل اول محبت و ولایت اهل بیت(ع)و در مرحله ثانی حفظ رابطه بین مؤمنین است. بر همین اساس صله رحم هر قدر قوی‌تر باشد قرب به خداوند بیشتر و حقیقت وجودی انسان کامل‌تر می‌شود.

 

ب: مراتب صله رحم

صله رحم در مجموعه محبت با مؤمنین قرار می‌گیرد و به دو بخش واجب و مستحب تقسیم می‌شود. صله رحم واجب در بخش خویشاوندان نسبی است که از زمان تولد شکل می‌گیرد و شامل پدر، مادر، فرزندان، برادر، خواهر، عمو، عمه، دایی، خاله، پدربزرگ و مادربزرگ و فرزندان است. به فرمایش مراجع بزرگوار صله رحم شامل کسانی است که با انسان در یک رحم شریکند و از اقارب به شمار می‌آیند.

۱٫ صله رحم نسبت به والدین

پدر و مادر در میان  اقوام یاد شده از اهمیت بالایی برخوردارند، به گونه‌ای که قرآن کریم بعد از توحید ودوری از شرک، مهم‌ترین فریضه را احترام به پدر و مادر می‌داند. «قُلْ تَعَالَوْا أَتْلُ مَا حَرَّمَ رَبُّکُمْ عَلَیْکُمْ أَلَّا تُشْرِکُوا بِهِ شَیْئاً وَبِالْوَالِدَیْنِ إِحْسَاناً:(۱) بگو بیایید تا برایتان‌ بخوانم آنچه را که پروردگارتان بر شما حرام کرده، اینکه چیزى را با او شریک نکنید و با پدر و مادر به نیکى رفتار کنید.»

رابطه محبت‌آمیز با والدین نقش مهمی در طولانی شدن عمر دارد، به گونه‌ای که باید با والدینی که دیندار هم ‌نیستند، حفظ حرمت کرد. یکی از یاران پیغمبر(ص) خدمت حضرت آمد و درخواست کرد که به مصاف پدرش که در صف کفر قرار داشت، به مبارزه برود، پیغمبر اجازه ندادند و فرمودند: «پدرت کافر و مهدورالدم است و باید کشته شود، اما شما که مسلمان ومؤمن هستی این کار را نکن، زیرا عمرت کم می‌شود.» اما آن جوان مسلمان سه بار از پیغمبر(ص) درخواست جنگ می‌کند و می‌گوید: «اگر اجازه بدهید، راضی هستم عمرم کم بشود، اما این کافر را بکشم.» آنگاه پیغمبر(ص) به او اجازه می‌دهند. او نیز به جنگ پدر می‌رود و او را می‌کشد و خودش هم مدتی بعد از دنیا می‌رود.

صله رحم و خدمت به والدین جبران‌کننده زحمات آنها نیست، زیرا اهداف پدران و مادران با فرزندان در خدمت متفاوتند. کسی خدمت پیامبر اکرم(ص) آمد و عرض کرد: « پدر و مادر من پیر و از کارافتاده‌اند و من همان خدمتی را که آنان در طفولیت در حق من کردند،‌ به آنها می‌کنم، آیا حق آنها را ادا کرده‌ام؟» حضرت فرمودند: «خیر. آنها در حالی که بقای تو را می‌خواستند، به تو محبت و خدمت می‌کردند و تو در حالی که می‌دانی آنها می‌میرند به آنها خدمت و محبت می‌کنی.»(۲)

اهمیت تکریم والدین هنگامی معلوم می‌شود که انسان ارتباط عمیق میان این آثار و احسان به والدین را بداند. نظام علیتی دقیق بین احسان به والدین و این امور بسیار بدیهی است و برکات خدمت به والدین در طول زمان خود را نشان می‌دهند. در مورد مقام معظم رهبری نقل شده است که ایشان در حوزه علمیه قم مشغول به تحصیل بودند. در آن مقطع پدر ایشان مشکل بینایی پیدا کرده و مایل بود که ایشان به مشهد بروند. مقام معظم رهبری در این باره از استادشان مشورت خواستند و استادشان گفت: «آن خدایی که در قم شما را رشد می‌دهد، در مشهد هم می‌تواند این کار را بکند.» ایشان به خاطر رعایت حرمت پدر و مادرشان به مشهد رفتند و خداوند برکات فراوانی را شامل حال ایشان کرد.

  1. صله رحم نسبت به اهل‌بیت(ع)

صله رحم دایره وسیعی دارد و ورای رابطه با خویشاوندان شامل مؤمنین و اولیای الهی، اهل بیت(ع)، عالمان دینی و برادران دینی نیز می‌شود. البته صله با اهل‌بیت(ع) اصل، پایه و اساس است، به گونه‌ای که برخی روایات صله را بر دو بخش صله طینی (رحم ارحامی) و صله دینی (رحم ال محمد«ص») تقسیم می‌کنند.

از حضرات معصومین«ع» نقل شده است که حقیقت رحم امت، ما هستیم که شما را به رحم حقیقی عالم و رحمت الهی می‌رسانیم. همچنانکه در بخش اخوت، ولایت مؤمنین به ولایت اولیای الهی می‌رسد و ولایت آنها سبب‌ساز رسیدن به ولایت الهی است؛ در این بخش نیز می‌توان از طریق صله رحم به رحم حقیقی عالم که اهل‌بیت«ع» هستند، به رحمت الهی ‌رسید. بر همین اساس اگر پدر یا ارحام، واسطه فیض در تولد انسان هستند، پیامبر(ص) و علی(ع) پدران واقعی این امت و واسطه فیض حقیقی هستند: «انا و علی ابوا هذه الامه من و علب پدران این امت هستیم.»(۳) اگر پدر ظاهری زمینه‌ساز تولد دنیایی است، اهل‌بیت(ع) واسطه تولد و رشد و بقا هستند.

امام صادق(ع) می‌فرماید: «رَحم آویخته به عرش است.» و : «خدایا! بپیوند به کسی که با من پیوند برقرار کرده و قطع کن از کسی که پیوند با مرا قطع کرده.» این رحم اهل‌بیت محمّد«ص» است.(۴) تمام ارحام متعلق به این رحم هستند و رحم آل محمد«ع»، یعنی اهل بیت(ع)، متعلق به عرش الهی و رحمت رحمانی الهی است.

 

ج: عواقب ترک صله رحم

همان‌ طور که ارتباط درون انسان با بیرون، سبب حیات و بقای انسان است، ارتباطات بیرونی نیز سبب بقای انسانیت‌اند. قطع رحم سبب هلاکت و کوتاهی عمر است. صله رحم وصال رحمان را جلب می‌کند، زیرا شاخه‌ای از آن است.

مردى خدمت پیغمبر(ص) عرض کرد: «یا رسول‌اللَّه! فامیل من تصمیم گرفته‏اند به من حمله کنند و از من ببُرند و دشنامم دهند. آیا من حق دارم آنان را ترک گویم؟» فرمودند: «در آن صورت خدا همه شما را ترک می‌کند.» عرض کرد: «پس چه کنم؟» فرمودند: «تَصِلُ مَنْ قَطَعَکَ وَ تُعْطِی مَنْ حَرَمَکَ وَ تَعْفُو عَمَّنْ ظَلَمَکَ فَإِنَّکَ إِذَا فَعَلْتَ ذَلِکَ کَانَ لَکَ مِنَ اللَّهِ عَلَیْهِمْ ظَهِیر؛(۵) بپیوند با هر که از تو ببرد و عطا کن به هر که محرومت کند و در گذر از هر که به تو ستم کند، زیرا چون چنین کنى، خدا تو را بر آنها یارى دهد.»

 

د: برکات پایبندی به صله رحم

صله رحم کارکردهای فراوانی دارد که عمده‌ترین آنها افزایش عمر است. پیامبراکرم(ص) می‌فرمایند: «صِلَهُ الرَّحِمِ تَزِیدُ فِی الْعُمُرِ وَ تَنْفِی الْفَقْر:(۶) صله رحم عمر را زیاد می‌کند و فقر را می‌زداید.»

این یک تعبیر حقیقی و واقعی است، چون رحم به لحاظ وجودی، حقیقتی متصل به وجود انسان است و اگر انسان بخواهد آن را قطع کند، با عالم وجود قطع ارتباط کرده است؛ لذا قاطع رحم عمر و روزی‌اش کم می‌شود.

امام صادق(ع) می‌فرماید: «صِلَهُ الْأَرْحَامِ تُحَسِّنُ الْخُلُقَ وَ تُسَمِّحُ الْکَفَّ وَ تُطَیِّبُ النَّفْسَ وَ تَزِیدُ فِی الرِّزْقِ وَ تُنْسِئُ فِی الْأَجَلِ؛(۷) صله أرحام خلق را نیکو و دست را با سخاوت و نفس را پاکیزه و روزى را زیاد کند و اجل را تأخیر می‌اندازد.»

تمام آثار صله رحم طینی (خویشاوندی) در رحم دینی (ارتباط با اهل‌بیت«ع») هم محقق است، بلکه آثارش در آنجا مضاعف می‌شود. اگر در رحم عادی، صله رحم سهولت حساب و زیادی عمر و وسعت روزی و… را به دنبال دارد، صله رحم دینی ورود به بهشت، وسعت روزی، زیادی عمر و سهولت حساب را به‌نحو کامل به همراه دارد.

ائمه اطهار(ع) در بخش صله رحم رعایت الاقرب فالاقرب رابه ما گوشزد می‌کنند. با این نگاه می‌توان فهمید که خدای سبحان به ما از همه نزدیک‌تر است، بنابراین باید رعایت وصل و ارتباط و محبت با خداوند بیشتر شود. از این رو باید بیشترین قرب را به خدای سبحان داشت.

امام صادق(ع) می‌فرماید: «صِلْ رَحِمَکَ وَ لَوْ بِشَرْبَهٍ مِنْ مَاءٍ وَ أَفْضَلُ مَا تُوصَلُ بِهِ الرَّحِمُ کَفُّ الْأَذَى عَنْهَا وَ صِلَهُ الرَّحِمِ مَنْسَأَهٌ فِی الْأَجَلِ مَحْبَبَهٌ فِی الْأَهْل(۸): با رحم خود صله کن، اگر چه به یک جرعه آب باشد و بهترین صله رحم، آزار نرسانیدن به اوست. صله رحم مرگ را به تأخیر می‌اندازد و دوستى را به خانواده می‌آورد.»

برخی از روایات ارزش صله رحم را بالاتر از عبادت در مسجد دانسته‌اند. پیامبر اکرم می‌فرمایند: «جلوس المرء عند عیاله أحب إلى الله تعالى من اعتکاف فی مسجدی هذا:(۹) نشستن با اعضای خانواده در نزد خدا از اعتکاف در مسجد من محبوب‌تر است.»

شخصی به نام مَیسِر از امام باقر یا امام صادق «ع» نقل کرده که آن حضرت فرمود: «‌ای مَیسِر! گمان می‌کنم به خویشان خود نیکی می‌کنی؟» گفتم: «آری فدایت شوم! من در نوجوانی در بازار کار می‌کردم و دو درهم مزد می‌گرفتم. یک درهم آن را به عمّه‌ام و درهم دیگر را به خاله‌ام می‌دادم.» امام فرمود: «به خدا سوگند تا کنون دوبار مرگت فرا رسیده، ولی به خاطر صله رحم به تأخیر افتاده است.»(۱۰)

 

خلاصه و نتیجه‌گیری

  1. صله رحم در بردارنده دو واژه «صله» به معنای پیوستن و«رحم »در معنای استعاره‌ای به معنی قرابت و خویشاوندی است. صله رحم در زیر مجموعه «محبت بین مؤمنین» قرار می‌گیرد، بر همین اساس هر مقدار صله رحم قوی‌تر باشد، قرب به خداوند بیشتر و حقیقت وجودی انسان کامل‌تر می‌شود.
  2. پدر و مادر در میان اقوام از احترام بالاتری برخوردارند، به گونه‌ای که قرآن کریم بعد از توحید و دوری از شرک، مهم‌ترین فریضه را احترام به پدر و مادر می‌داند.
  3. صله رحم دایره وسیعی دارد که مازاد بر داشتن رابطه با خویشاوندان شامل مؤمنین، اولیاء الهی نیز می‌شود. بر اساس روایات وارده می‌توان به صله با اهل بیت(ع)، عالمان دینی و برادران دینی اشاره کرد
  4. قطع رحم هلاکت و کوتاهی عمر را به دنبال دارد و پایبندی به صله رحم باعث افزایش در عمر است.

 

پاورقی:

  1. انعام، آیه ۱۵۱٫
  2. سید علیخان حسینی مدنی، ریاض السالکین، ج ۴، ص ۶۵٫ قم نشر اسلامی،۱۴۰۴ق.
  3. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج ۱۶، ص ۹۵٫ تهران نشر اسلامیه.
  4. کلینی، محمدبن یعقوب، الکافی، ج۲، ص ۱۵۱٫ تهران نشر اسلامیه ۱۳۶۲٫
  5. کلینی، محمدبن یعقوب الکافی، ج ۲، ص ۱۵۰٫ تهران نشر اسلامیه ۱۳۶۲٫
  6. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۹۰، ص ۲۷۴٫ تهران نشر اسلامیه.
  7. کلینی، محمدبن یعقوب ا لکافی، ج۲، ص ۱۵۱٫ تهران نشر اسلامیه ۱۳۶۲٫
  8. کلینی، محمدبن یعقوب، الکافی، ج۲، ص ۱۵۱٫ تهران نشر اسلامیه ۱۳۶۲٫
  9. ورام بن ابی فراس، مجموعه ورام ج۲، ص۱۲۱٫ قم نشر فقیه.

۱۰٫ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۷۴، ص۱۰۰. تهران نشر اسلامیه.

17فوریه/21

لقمه حلال والدین، عاقبت بخیری فرزندان

اشاره: متن حاضر یکی دیگر از سخنرانی‌های عالم، فقیه و عارف بزرگ حضرت آیت‌الله حسن‌زاده آملی برگرفته شده و لذا لحن آن به جای لحن آثار مکتوب به سخنان ساده ایشان با مخاطب عام نزدیک‌تر است؛ لکن این متن نیز همچون دیگر آثار گرانبهای ایشان مشحون از نکات ارزنده اخلاقی فراوان است. که تقدیم خوانندگان محترم می‌گردد.  امید آنکه مخاطبان از این رهنمودهای ارزشمند بهره‌مند شوند.

رحم مادر بزرگ‌ترین کارخانه صنع الهی

حضرت امام زین‌العابدین«ع»فرموده است: «کاری نکنید که وقتی که سر مرز قرار گرفتید و دارید به سوی ابدیت رهسپار می‌شوید حسرت بخورید.»

همه ما انسان‌های ابدی هستیم. وجود و هویت شخصی ما ازلی نیست، اما علل ما ازلی هستند. وجود شخصی ما ازلی نیست، لکن ابدی است یعنی دیگر هستیم که هستیم، آن چنان که خودمان را ساختیم. پس ببینید که اینجا چگونه دارید خودتان را می‌سازید.

اولین روایتی که در کتاب «مصباح الانس»(۱) آمده، درباره صله رحم و قطع رحم است. جناب رسول‌الله«ص» در بیان صله رحم فرموده‌اند: «رحم مادر بزرگ‌ترین کارخانه صنع الهی است.» در رحم مادر انسان پرورده می‌شود و آنجا فرزند مثل کلیه و کبد عضوی از مادر است و از غذای مادر رشد می‌کند و پرورده می‌شود.

پدر و مادر باید مواظب باشند. آنها باید مواظب باشند که مادر چه لقمه‌ای بر می‌گیرد.

لقمه‌ای که مادر به دهان می‌گذارد بر طفل اثر می‌گذارد. اگر مادر در خوراکش در نیّاتش و حرف‌هایش بی‌باک باشد، قطع رحم کرده است. صله رحم مادر این است که به فرزند غذای حلال و طیـّب بدهد باید عصاره‌اش شیر بشود و اگر به جنینش غذای حرام بدهد، قطع رحم کرده است.

همینطور پدر اگر در کسب و کارش بی‌باک باشد قطع رحم کرده است.

و صله رحم دنیا این است که کار و فعالیت‌های سالم داشته باشید و غذای طیّب وحلال به دست بیاورید. والّا قطع رحم کرده‌اید.

مادر باید سر سفره حلال بنشیند، غذای پاک و حلال بخورد تا عصاره‌‌اش شیر بشود و طفل را بپروراند.

این صله‌رحم است.

اگر بی‌باکی کنند قطع رحم کرده‌اند. رسول خدا «ص» فرمودند: «نیّات مادر در فرزند اثر می‌گذارد.»

اگر پدر در کسب و کارش و مادر در خوراک، حرف و حالاتش بی باک باشند قطع رحم کرده‌اند. یکی از معانی حدیث شریف و لطیف حضرت خاتم«ص» این است که فرمودند: «السَّعیدُ مَن سَعِدَ فی بَطنِ اُمِّهِ، وَالشَّقِیُّ مَن شَقِیَ فی بَطنِ اُمِّهِ: خوشبخت کسى است که در رحم مادرش خوشبخت شده است و بدبخت، کسى است که در رحم مادرش بدبخت شده است.»(۲)

باید توجه بسیار به خوردن غذای حلال داشته باشید. غذای حلال، اثرات مثبت بسیار در وجود فرد به جا می‌گذارد و لقمه غیرحلال، اثرات منفی بسیار با خود همراه دارد.

حتی از لقمه شبهه‌ناک باید پرهیز کرد، چرا؟ چون مانع و حجابی برای رسیدن به قرب الهی و زیارت مولا می‌شود.

این فرموده رسول‌الله(ص) هشدار و توجه به پدران و مادران است که مواظب خودتان باشید و ببینید فرزندانتان را چگونه می‌سازید: «وَالشَّقِیُّ مَن شَقِیَ فی بَطنِ اُمِّهِ…» با غذای ناپاک، بچه شقی می‌شود. با نیات ناپاک، دامن هرزه و شیر آلوده، فرزند شقی می‌شود. حالا از آن رحم در آمده‌ایم و در این رحم دنیا هستیم و داریم خودمان را برای ابد می‌سازیم.

عالم الهی‌ می‌خواهد انسان را برای ابد درست بسازد. اگر مردم بیدار و هوشیار باشند و عقل، داور و حاکم باشد، عالم با این مردم چه کار می‌تواند داشته باشد؟ امام زین العابدین«ع» فرمود: «کاری نکنید که هنگام ارتحال که از این نشئه به سوی ابدیت می‌روید، به خودتان بگویید ای کاش عالم ما چوبدستی دستش بود و ما را به سوی سعادت ابدی سوق می‌داد.»

 

 

انبیاء و معصومین«ع» مهربان‌ترین‌اند به شما

مهربان‌تر از این سلسله و دلسوزتر از عالم الهی به حال شما کیست؟

یکی از اساتید ما «رضوان‌الله علیه» می‌فرمود: «در کوفه معاویه به عمروعاص پول می‌داد تا اراذل و اوباش را جمع کند تا مشت گره کنند و شعار زنده باد معاویه/ مرگ بر علی بدهند. وقت مرگ عمروعاص که رسید، رو کرد به فرزندانش و گفت: «من به اندازه کسی که از سوراخ سوزن هوا بگیرد در زحمتم. کاش پدرتان پشگل جمع می‌کرد و این پول‌ها را جمع نمی‌کرد. این هم سرانجام دنیا دوستی اهل دنیا!

بهتر از انبیا و معصومین«ع» چه کسی را می‌خواهید پیدا کنید که کارش انسان‌سازی باشد؟ انبیا برای انسان‌سازی مبعوث شدند. ارابه و درشکه و اینها را همه می‌توانند بسازند. این انسان‌سازی است که کار می‌برد و بزرگ‌ترین کار است.

إِنَّ الَّذینَ قالوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ استَقاموا تَتَنَزَّلُ عَلَیهِمُ المَلائِکَهُ…(۳) حرف از شناخت و استقامت است.

چه کسی به‌درستی آمد و نا امید برگشت؟ چه کسی خود را به‌درستی تفویض کرد و نتیجه نگرفت؟ چه کسی نهال وجود خود را کشیک کشید و نهالش به ثمر نرسید؟

خداوند رحمان در سوره مبارکه الأنفال آیه ۲۴ می‌فرماید: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا استَجیبوا لِلَّهِ وَلِلرَّسولِ إِذا دَعاکُم لِما یُحییکُم؛ وَاعلَموا أَنَّ اللَّهَ یَحولُ بَینَ المَرءِ وَقَلبِهِ وَأَنَّهُ إِلَیهِ تُحشَرون : ای کسانی که ایمان آورده‌اید! دعوت خدا و پیامبر«ص» را اجابت کنید هنگامی که شما را به سوی چیزی می‌خواند که شما را حیات می‌بخشد. و بدانید خداوند میان انسان و قلب او حایل می‌شود و همه شما (در قیامت) نزد او گردآوری می‌شوید.»

اگر حیات ابدی طلب می‌کنید راه باز است دعوت هم کردند بسم‌الله بفرما.

 

قرآن سفرۀ رحمت الهی

نهال خودتان را به دست مربیان اصیل الهی، باغبانان الهی بسپارید تا ببینید که نهال شما شجره طیبه می‌شود: «‌اَصلُها ثابِتٌ وَ فرعُها فِی‌السَّماء*تُؤتی اُکُلَها کُلَّ حینٍ بِاِذنِ رَبِّها»(۴) ریشه‌اش در زمین و شاخه‌های آن در آسمان است و هر زمان میوه خود را به اذن پروردگارش می‌دهد.

و این سفره برای بنده و جنابعالی گسترده شد. سروران! قدر خودتان را بشناسید و در این رحم دوم نظام هستی خودتان را درست بپرورانید.

سوره ملک قرآن را باز کنید. ملائکه خیلی‌ها را سرزنش می‌کنند که چرا این جوری محشور شدید؟ «أَلَمْ یَأْتِکُمْ نَذِیرٌ»؟(۵) مگر شما مربی نداشتید؟ مسجد نداشتید؟ منبر، محراب، معلم، مدرس نداشتید؟ چرا این ‌جور، اشتر گاو پلنگ محشور شدید؟ علم و عمل و ملکات انسان، انسان‌سازند. شما چرا این طور کریه محشور شدید؟ جناب رسول الله«ص» فرمودند: «به‌قدری زننده هستند که صورت بوزینه، کفتار، میمون، از آن‌ها زیباتر است.»

«یَوْمَ یَفِرُّ الْمَرْءُ مِنْ أَخِیهِ: روزى که آدمى از برادرش و از مادرش و پدرش و از همسرش و پسرانش مى‏‌گریزد»(۶)

وقت را مغتنم بشمارید. از بزرگانتان استفاده کنید. خودتان را درست بسازید.

رسولُ اللّه«ص» فرمودند: «القرآنُ مَأدُبَهُ اللّه، فَتَعَلَّموا مَأدُبَتَهُ ما استَطَعتُم(۷): قرآن سفره ضیافت خداست. پس تا مى‌توانید از ضیافت او فراگیرید.»

قرآن سفره رحمت رحیمیه است که برای جنابعالی گسترده شده است. دست دراز کن و لقمه بردار. سید الاوصیاء امیرالمومنین«ع» فرمود: «کُلُّ وِعَاء یَضِیقُ بِمَا جُعِلَ فِیهِ إِلاَّ وِعَاءَ الْعِلْمِ، فَإِنَّهُ یَتَّسِعُ بِهِ»(۸) چه نکته دقیقی فرمودند. هر ظرفی، برکه، حوض، دریاچه، دریا، اقیانوس یک وقتی پر می‌شود و دیگر گنجایش ندارد، الا علم. ما کنار چنین سفره‌ای نشسته‌ایم. قرآن انسان‌ساز است.

جناب امیرالمومنین«ع» به پسرش محمد بن حنفیه فرمود: «پسر من! مبادا روز و شب بر تو بگذرد و در محضر قرآن نباشی، ولو پنجاه آیه.» و بدان که عدد درجات بهشت به عدد آیات قرآن است و در ماورای این نشئه و در روز قیامت، جنابعالی همان قدر بهشتی هستی که قرآنی هستی. گفته‌اند: « اقْرَأْ وَ اَرَّق: بخوان و بالا برو.» هر اندازه که اهل قرآنی و هر اندازه که این حقایق در شما پیاده شد، به همان اندازه اهل درجات بهشتی.

در هیچ مرحله از قرآن توقف نکنید. مبادا بگویی من به قله‌اش رسیدم. به هرجا رسیدی باز برو؛ بالاترها خبرهایی هست. نفاد پذیر نیست. این حرف را خود قرآن به دهن ما گذاشت.

قدر خود بشناس و مشمر سرسری

خویش را که از هرچه گویند برتری

امام صادق علیه السلام فرمود: «تَرْکُ لُقْمَهِ حَرَامٍ أَحَبُّ إِلَى اللَّهِ تَعَالَى مِنْ صَلَاهِ أَلْفَیْ رَکعَهٍ تَطَوُّعاً؛ ترک لقمه حرام نزد خدا بهتر از خواندن هزار رکعت نماز مستحبی است»(۹)

محاسبه و مراقبه را در تمام اعمال و گفتار و کردارتان باید داشته باشید، نه سالی یک مرتبه، نه ماهی یک مرتبه؛ بلکه شبانه روزی یک مرتبه

عزیزان!خودتان را حساب کنید تا مصداق «یدخلون الجنه‌یرزقون فی‌ها بغیرحساب»(۱۰) بوده باشید و بی‌حساب به شما داده شود.

از بدی‌ها استغفار کنید و از خوبی‌ها حمد کنید، که محاسبه، مراقبه می‌آورد و مراقبه، حضور و حضور، فتوح به دنبال دارد!

از همسرتان تشکر کنید هرچند غذایی که پخته شور یا بد شده است. وقتی از غذا ابراز رضایت می‌کنید همسرتان خوشحال می‌شود و این خوشحالی همسرت باعث رشد و پیشرفت معنوی شما می‌شود. یک بار من در جوانی در خانه با خانواده بد اخلاقی کردم در عالم معنا به من گفتند: بیست سال ناله‌های تو بی‌اثر شد.

 

پی‌نوشت:

  1. مصباح الانس سومین کتاب درسی عرفانی حوزه‌های علمیه
  2. نهج الفصاحه ، ص۵۳۰)

۳٫فصلت/ ۳۰

۴٫ابراهیم/۲۴ و ۲۵

۵٫ملک/۸

۶٫عبس/ آیات ۳۳-۳۴-۳۵

  1. مجمع البیان، ج۱،ص۱۶

۸٫نهج‌البلاغه حکمت ۲۰۵

۹٫وسائل الشیعه، حر عاملی، ج‏‏۱۷، ص‏۲۴

۱۰٫آیه ۴۰ سوره مبارکه غافر

03ژانویه/21

سینمای ایران و معضل غفلت از غیرت در خانواده

اشاره:
سعید مستغاثی دارای مدرک کارگردانی سینماست. وی از اوایل دهه‌ ۷۰ و به دنبال همکاری با بنیاد سینمایی فارابی وارد حیطه مطبوعات سینمایی شد و در نشریات مختلفی نظیر دنیای تصویر، نقد سینما، سوره، اطلاعات بین‌الملل، فیلم و سینما، فیلم و هنر، آفرینش، بنیان، آیینه جنوب، بهار، نوروز، حیات نو، همشهری،جهان سینما، فیلم‌نگار و… قلم‌ زده است. مستغاثی در سال‌های ۸۴- ۱۳۸۲ نیز سردبیری هفته‌نامه سینما و مجله رویداد هفته را برعهده داشت و سپس به عضویت شورای علمی ماهنامه«موعود» درآمد. در کارنامه این منتقد، کارگردانی مجموعه‌های مستند «محراب انقلاب» (۱۳۸۴)، راز آرماگدون (۱۳۸۶)، پیش از آغاز (۱۳۸۷)، آب در هاون (۱۳۸۷)، راز یک نقش (۱۳۸۸) و راز آرماگدون۲ : ارتش سایه‌ها (۱۳۸۸) برای شبکه‌های مختلف تلویزیونی نیز به چشم می‌خورد. با او در زمینه کم و کیف پرداخت سینمای ایران به موضوع غیرت و تعصب در ارتباط با نهاد خانواده و محورهای مهمی چون تنوع غیرت‌ورزی، آسیب‌های بی‌غیرت‌نمایی، خیانت‌های زناشویی، نسبت مسئله غیرت و مدرنیته و…گفت و گو کرده‌ایم  که در ادامه می‌آید.

 

 

*بازنمایی مفهوم غیرت و تعصب نسبت به نقش‌های مهم خانواده مانند پدر، مادر و فرزند در سینمای ایران چگونه است؟

یکی از غایبان بزرگ در سینمای ایران، خانواده است. ما خانواده ایرانی را در سینما نمی‌بینیم، بلکه ملغمه‌ای به اسم خانواده به مخاطب معرفی می‌شود. تصویری که طیف گسترده‌ای از فیلم‌های سینمایی ما از خانواده بومی نمایش می‌دهند، مخدوش، منزجرکننده و عینا الگوبرداری شده از مدل غربی است. طبق آموزه‌های دینی ما خانواده ملجاء آرامش همه اعضا از جمله زن و شوهر و فرزندان است؛ اما آن چیزی که ما در فیلم‌ها می‌بینیم محیطی آشفته، ‌اعصاب خردکن، متشتت و پر از درگیری و کشمکش است که باید از آن گریخت! مثلا مرد با زن دائماً در حال نزاع است. پدر یک دیکتاتور بی‌رحم است که دائماً به فرزندانش سخت می‌گیرد و در مورد روابط اجتماعی اعضای خانواده سخت‌گیری‌های بی‌جهتی می‌کند. زن از مادر بودن خود خسته و به دنبال آزادی است و حوصله‌اش از خانه سر رفته است. مدیریت خانواده در این آثار دچار ایراد است و مرد در این خصوص دچار افراط و تفریط‌های زیادی می‌شود.

 

*واقعا چه نیازی به این همه پرخاش و خشونت کلامی و رفتاری در  محیط خانواده هست؟

این تلقی نزد برخی از کارگردانان ما وجود دارد که همان دوگانه معروف سکس و خشونت که عامل جذابیت در سینمای هالیوود است، باید در سینمای ما نیز جاری شود تا بتوان گیشه را تسخیر کرد! این نگاه بیشتر به یک شوخی شباهت دارد. جامعه ما جامعه‌ای اخلاقی و متعهد است و به‌هیچ‌وجه نمی‌پذیرد که خطوط اخلاقی و شرعی‌اش زیر پا گذاشته شوند. به همین دلیل بعضاً در مقاطع مختلف زمانی، از جمله سال‌های اخیر شاهد اعتراضات جدی مردمی به آثاری چون، «من مادر هستم»، «خصوصی» و… هستیم. ‌مردم تجمع می‌کنند و اجازه اکران آثار وقیح را نمی‌دهند. خانواده نهادی است که در تقابل با هر دو مؤلفه سکس و خشونت قرار دارد. ‌نیازهای جنسی در این نهاد ضابطه‌مند است و بی‌بندوباری در آن جایی ندارد. از سوی دیگر خانواده، مکانی دنج  و آرامش‌بخش و زمینه‌ساز رشد افراد است، نه خشن و به همین دلیل برخی از فیلمسازان نمی‌توانند این ویژگی‌ها را تحمل کنند و به سوی تخریب و عبور از این نهاد مهم پیش می‌روند، غافل از اینکه به هویت ملی و دینی  مخاطبانشان پشت می‌کنند.

 

*باید دید هدف فیلمساز از ارائه تصویری درهم، بی‌نظم و در آستانه اضمحلال از خانواده چیست؟

این خط فکری از سوی برخی از فیلمسازان دنبال می‌شود که اعضای خانواده زیر آوار مصایب و مشکلات نفس‌گیر قربانی می‌شوند و اگر از چهارچوب‌ها خارج شویم همه مشکلات بیکباره حل می‌شوند! خانواده ایرانی خانواده‌ای با طراوت و  با نشاط و پر انگیزه است که برای تک تک افراد موتور محرکه محسوب می‌شود. این ویژگی در سینمای ایران برعکس است. در این آثار خانواده مکان به بن‌بست رسیدن افراد و جایی است که اعضای آن به پوچی می‌رسند، ‌به فکر خودکشی و فرار از خانه می‌افتند،‌ منزوی می‌شوند، به اعتیاد به مواد مخدر کشانده می‌شوند، کتک می‌خورند و…

 

*بازنمایی غیرت در سینما به چه نحو تصویر می‌شود؟

غیرت گاهی اوقات با محوریت روابط هنجارشکنانه اخلاقی شکل می‌گیرد. در سینمای ما غیرت بعضا آمیخته با تعصبات منفی است. مثلا برادر به خواهر خود بدبین است و مدام او را مورد آزار و اذیت قرار می‌دهد. نمونه این رویکرد را در فیلم«آب‌نبات چوبی» می‌بینیم. گاهی اوقات بی‌غیرتی در دل خانواده ایرانی تبیین می‌شود. مثلا زنی حاضر می‌شود زیر یک سقف با دوشوهر، یعنی شوهر قبلی که از او طلاق گرفته و شوهر فعلی‌اش زندگی کند. این موضوع را در فیلم «بنفشه آفریقایی» می‌توان دید. یکی از مؤلفه‌های مهم در خانواده‌های ایرانی غیرت است. در فیلم «خون شد» ساخته مسعود کیمیایی انتقام و چاقو و لات بازی، موتیف اصلی به شمار می‌رود و جمع کردن اعضای خانواده هم از کانال به پا کردن خون امکان‌پذیر است. در این فیلم غیرت مسیری انحرافی به خود می‌گیرد. در نقطه مقابل این فیلم «بچه‌های آسمان» ساخته مجید مجیدی قرار دارد. در این فیلم غیرت برادری وجود دارد. برادر برای خریدن کفش برای خواهر در یک مسابقه دو شرکت می‌کند و پاهایش ورم می‌کند.

 

*کارنامه سینمایی کشورمان را از حیث مراعات حریم خانواده در سال‌های اخیر چگونه ارزیابی می‌کنید؟

متاسفانه روایت سخیفی که از خانواده در سینمای ما وجود دارد که تنه به فیلم‌های فارسی‌ قبل از انقلاب می‌زند. ۷۰ ، ۸۰ درصد فیلم‌ها نه تنها کمکی به ارتقای جایگاه خانواده نمی‌کنند، بلکه بنیان آن را به تمسخر می‌گیرند. معلوم نیست این مشنگ‌بازی‌ها و دلقک‌بازی‌ها کی تمام خواهند شد؟ ما شاهد ورود گسترده فیلم‌های به اصطلاح شانه‌تخم‌مرغی که در بقالی‌ها عرضه می‌شدند و در شبکه نمایش خانگی مجوز داشتند، به روی پرده سینماها هستیم. قهرمانان این فیلم‌ها پوک و خالی‌اند و واقعا حرفی برای گفتن ندارند. داستان‌ها سر و ته ندارند و بعد از تماشای فیلم به‌شدت احساس اتلاف وقت به آدم دست می‌دهد.

سیاست مسئولان سینمایی در چند سال اخیر به گونه‌ای بوده که مسیر همواری برای سازندگان این گونه آثار فراهم شده است. بعضا گفته می‌شود این آثار کمدی‌اند و به دلیل داشتن بار طنز لازم است ساخته شود تا روحیه نشاط و شادی در جامعه تزریق شود؛ اما واقعیت این است که این آثار به‌هیچ‌وجه کمدی نیستند و اطلاق طنز به آنها درست نیست. حجم شوخی‌های جنسی در سینمای ما به‌حدی زیاد شده که تماشای خانوادگی فیلم‌ها امکان‌پذیر نیست.

 

 

*نکته مهمی که در خصوص بازنمایی خانواده در سینمای ایران باید به آن اشاره کرد این است که خانواده مدرن در تقابل با خانواده سنتی در موضع برتری قرار دارد و تفکرات سنتی محکوم می‌شوند. آیا این موضوع نوعی بی‌غیرتی فرهنگی در چهارچوب خانواده محسوب می‌شود؟

متأسفانه روز به روز از تقدس جایگاه پدری و مادری در سینمای ایران  کاسته می‌شود  و در حد یک نقش فرودستانه به آنها نگریسته می‌شود. مقوله احترام از این نقش‌ها منفک شده و پدری خوب است که کمتر اعضای خانواده‌اش را کنترل می‌کند و به آزادی بی‌حد و حصر اعتقاد و التزام دارد. در حقیقت در این وضعیت نقش نظارتی مدیر خانواده مورد تهاجم جدی قرار می‌گیرد. فیلمسازان غرب‌زده، خانواده غرب‌زده را در آثارشان روایت می‌کنند. سبک زندگی غربی در مراحل مختلف فیلمسازی خودش را نشان می‌دهد. از گریم چهره‌ها گرفته تا طراحی‌های صحنه و لباس،‌ فیلمنامه، دیالوگ‌ها،‌ خط سیر داستان و… خانواده‌های ناقص، خانواده‌های از هم گسسته، خانواده‌های پر تنش، خانواده‌های نا امن و… مصادیق بارزی از این سبک زندگی هستند. متأسفانه هنوز عده‌ای باورشان نشده که ما درگیر یک جنگ تمام عیار فرهنگی هستیم. یکی از میدان‌های اصلی این تهاجم سینماست. ما در این میدان آسیب‌های زیادی دیده‌ایم. حتی در خود غرب برای نهاد خانواده حرمت قائلند و در این کانون مهم ملاحظات اخلاقی خودشان را رعایت و بخش زیادی از  بی‌اخلاقی‌ها را پشت در خانه چال می‌کنند و اجازه ورود آن را به محیط خانواده نمی‌دهند، اما با کمال تأسف در کشور ما این حدود مراعات نمی‌شوند و هتک حرمت‌ها به‌سادگی هر چه تمام‌تر صورت می‌گیرند.

 

 

*یکی از کانال‌های هدف گرفتن غیرت در خانواده، دامن زدن به موضوع خیانت‌های زناشویی است. در این زمینه نظرتان چیست؟

سونامی خیانت در سینما قبل از همه خانواده را هدف قرار می‌دهد و موجی از بی‌اعتمادی را در جامعه ایجاد می‌کند.  شخصیت‌های هوسران که به فکر ارضای نیازهای جنسی خود خارج از چهارچوب‌های عرفی و شرعی‌اند، در ذهن مخاطب تاثیرات سوئی را بر جا می‌گذارند. اگر سینماگر روایتی واقعی از جامعه و خانواده‌های بومی داشته باشد و دست به سیاه‌نمایی نزند، گام بزرگی در زمینه بازنمایی عنصر خانواده در سینمای ایران برداشته است. اما اگر بخواهیم همچنان بر اساس تفکرات پیش برویم، اوضاع از این هم بدتر می‌شود. سینما ابزار فرهنگی موثری است و می‌تواند به قوام خانواده کمک کند نه اینکه تیشه به ریشه آن بزند.

 

 

*به نظر شما مهم‌ترین کدهای بر هم زننده عنصر ارزشمند غیرت و تعصب در خانواده در آثار سینمایی کدامند؟

بخش زیادی از مردم ایران در حال حاضر مخاطب سینمای کشورمان نیستند چون زندگی و مسائل آنها در سینمای ما مورد بی‌مهری قرار گرفته‌اند و اساساً مطرح نمی‌شوند. طبیعی است چنین افرادی با سینما ارتباط برقرار نمی‌کنند و چه بسا با آن قهر کنند. سینمای ملی زمانی در مسیر موفقیت حرکت خواهد کرد که درباره مردمی‌سازی خود فکر جدی کند. این اتفاق در جشنواره عمار و آثار شرکت‌کننده در آن در حال وقوع است. مشابه این رویکرد در سینمای ما هم باید بیفتد. یکی از قرائت‌های رایج  از خانواده در سینمای روشنفکری، تصمیم خانواده به مهاجرت به خارج است. وطن جای مطلوبی برای ماندن نیست و باید رفت. این قرائت به‌شدت تحت تأثیر رسانه‌های بیگانه است. یکی از دلایل ساخت آثار سینمایی با این رویکرد، ژست اپوزیسیونی است که  فیلمساز به آن منتسب می‌شود. البته در این مسیر سیاست‌گذاری‌های برخی از جشنواره‌های خارجی مغرض نیز بی‌تأثیر نیستند.

خانواده ایرانی نباید اسیر در آپارتمان نشان داده شود. خانواده ایرانی پویا و تأثیرگذار است و با محیط و جامعه پیرامونی‌اش نسبت دارد؛ تعاملات فرهنگی درونی و بیرونی‌اش قابل توجه است و نه تنها دست و پای اعضایش را نمی‌بندد، بلکه زمینه‌های موفقیت را برای تک تک آنها فراهم می‌سازد. مضامین ارزشی فوق‌العاده‌ای چون   گذشت و فداکاری، ایثار، همبستگی خانوادگی، ‌تشریک مساعی اعضای خانواده در گذر از آسیب‌ها و تهدیدها،‌ صله رحم و دستگیری از بستگان و… در چهارچوب خانواده ایرانی وجود دارند که برای مخاطب جهانی جذابند.

 

*با تشکر از فرصتی که در اختیار ما قرار دادید.