مقدمه:
ماهیت نژادپرستانه رژیم صهیونیستی نه تنها در قبال اعراب که در مورد یهودیان غیراروپائی و سیاهپوستان افریقائی هم اعمال میشود. این واقعیتی است که رژیم صهیونیستی همواره کتمان میکند، اما فشارها و تضییقاتی که بر این مردم تحمیل میشود انکارنشدنی هستند. رژیم صهیونیستی تنها اروپائیها را یهودی اصیل میداند و لذا با سایر یهودیان رفتاری مشابه با رفتار با اعراب را در پیش میگیرد تا آنان هم نتوانند در حاکمیت این رژیم سهم تعیینکنندهای داشته باشند.
۱٫برخورد نژادپرستانه رژیم صهیونیستی نسبت به اعراب
موضوع برخورد صهیونیستها با اعراب به آغاز اسکان صهیونیستها در فلسطین باز میگردد، وقتی که صهیونیستها کارگران عرب را به بهانه بهکارگیری کارگران یهود از کار بیکار کردند و با غیریهودیانی هم که کارگران عرب را استخدام میکردند، به مخالفت و کشمکشهای خونینی برخاستند. در این مورد آژانس یهود به توجیه مسئله پرداخت و گفت برپایی دولت ملی یهود و توسعه و استحکام جای پای یهودیان در فلسطین با بیکار بودن کارگران یهودی و استخدام کارگران عرب امکانپذیر نیست.
در آغاز به کارگران عرب اجازه داده نمیشد به عضویت سندیکاهای هستدروت در آیند. اگر چه بعدها تعدادی از آنها توانستند به این سندیکا ملحق شوند، ولی همواره حقوقشان از حقوق کارگران یهودی کمتر بود. صهیونیستها به اعراب اجازه وارد شدن به مزارع «کیبوتز» را نیز نمیدادند. این ممنوعیت تا امروز نیز ادامه دارد و رژیم صهیونیستی برای ادامه آن تدابیر سختی را هم اجرا میکند، از آن جمله وزارت کشاورزی رژیم صهیونیستی در فوریه ۱۹۷۶ آب باغاتی را که از کارگران عرب در آن استفاده میشد، قطع کرد و با کسانی که به کشاورزان عرب زمین اجاره میدادند یا با آنان شریک میشدند، به مخالفت شدید برخاست. معاون فرمانداری تلآویو نیز پیشنهاد کرد که به جای کارگران فلسطینی، از ترکیه و یونان کارگر استخدام شود.(۱)
بهخوبی روشن است که در پی این سیاستها، فقط در کارهای کممزد، ساده و غیرتخصصی و فاقد هر نوع بیمه اجتماعی که معمولاً به «کار سیاه» مشهورند، از اعراب استفاده میشود. در نتیجه میبینیم که در سال ۱۹۷۱ از ۱۶۲۲ نفر فلسطینی، فقط هفت نفر از اعراب در پستهای اجرایی رژیم صهیونیستی به کار مشغول بودهاند.(۲)
از دیگر اقدامات رژیم صهیونیستی برای جداسازی یهودیان از اعراب این بود که اعراب را بهزور وادار میکرد تا در مناطق معینی سکونت کند و از اقامت ایشان در شهرها و مناطق یهودینشین جلوگیری میکرد. علاوه بر این رفت و آمد اعراب به بعضی مناطق را مشروط به کسب اجازه از دولت کرده بود و اعراب حق خریدن، اختیار و اجاره زمینهای وابسته به دولت و صندوق ملی یهود را که بالغ بر ۸۹% مساحت رژیم غاصب فلسطین بود، نداشتند.
گذشته از مسائل اقتصادی، در مسائل خدماتی، اجتماعی، بهداشتی و آموزشی و نیز سیاستهای مشابهی برای جداسازی اعراب از یهودیان اجرا میشدند. علاوه بر این محدودیتهای رسمی و قانونی، خود یهودیان نیز بهطور خودسرانه به این تبعیضها دامن میزدند. مثلاً به اعراب اجازه کار و سکونت در همسایگی و محلههای خوب را نمیدادند، ازدواج و طرح دوستی با اعراب نیز بهندرت اتفاق میافتاد و هر کسی که بدان اقدام میکرد، سخت تحت فشار قرار میگرفت.
نتایج نظرخواهیهای انجام شده، خود گویای عقاید نژاد ضدعرب است. در نظرخواهی سال ۱۹۷۱، ۷۴% از یهودیان سرزمینهای اشغالی معتقد بودند که اعراب کمهوشتر از یهودیان هستند و ۸۰% میگفتند که یهودیان شجاعتر از اعرابند و ۷۶% میگفتند اعراب از نظر ارزشهای انسانی، پستترند.(۳)
- برخورد نژادپرستانه رژیم صهیونیستی نسبت به سیاهپوستان
البته این برخوردهای نژادپرستانه تنها نسبت به اعراب نبود، بلکه سیاهپوستان را هم شامل میشد. بهرغم اینکه رژیم صهیونیستی سعی داشت با ملتها و دولتهای آفریقا رابطه دوستانه برقرار کند، با وجود این صهیونیستها نمیتوانستند دورویی خود را پنهان کنند و در مناسبتهای مختلف، به تحقیر سیاهپوستان میپرداختند. آفریقاییهایی که در سرزمینهای اشغالی مشغول به تحصیل بودند، تبعیضهای پنهان و آشکار صهیونیستها را به چشم میدیدند.
در حالی که رژیم صهیونیستی در تبلیغاتش روی این موضوع سرپوش میگذاشت؛ ولی رابطه حسنه و محکم آن با آفریقای جنوبی و ارتباط تلآویو با نژادپرستهای آفریقای جنوبی، پرده از برخورد منافقانه رژیم صهیونیستی با آفریقاییها برداشت، ارتباطی که تاریخ آن به زمان ژنرال «سمطس»، از عاملان اصلی صدور اعلامیه بالفور، باز میگردد. از دستاوردهای رابطه رژیم جعلی صهیونیستی با آفریقای جنوبی، تجارت الماس و اخیراً همکاریهای هستهای بین آنان است. آفریقای جنوبی اکنون از جمله دولتهایی است که از نظر سیاسی و اقتصادی حامی رژیم صهیونیستی به شمار میآید. روزنامه «زاینست ریکورد» ارگان انجمن صهیونیستها در آفریقای جنوبی، رسالت یهودیان و آفریقای جنوبی را در حفظ نژادشان، شبیه به هم دانسته است و به مناسبتهای مختلف به همگون بودن شیوه مبارزات هر دو اشاره کرده است. دکتر فروود در تشریح اینکه رژیم صهیونیستی مثل آفریقای جنوبی است، میگوید:
«اسرائیل دولتی است که بر تبعیض و نژادپرستی تکیه دارد» و از این رهگذر است که هر دو رژیم تا آنجا که بتوانند به همدیگر کمک میکنند. گاهی دیده میشود کسانی که میخواهند بین حکومت منطقه «پندستان» در آفریقای جنوبی و بین حکومت خودمختاری که رژیم صهیونیستی قصد دارد در کرانه غربی [رود اردن] تشکیل دهد، نوعی همشکلی و شباهت برقرار کنند، ولی اگر بگوییم که در این زمینه رژیم صهیونیستی با حکومت نژادپرست آفریقای جنوبی و نازیسم فرقی ندارد، کمی مبالغه کردهایم، زیرا زیرکی صهیونیستها باعث شده که آنها برنامه رسمی نژادپرستانهشان را علناً اعلام نکنند و مثل نازیسم و آفریقای جنوبی، اندیشههای خود را صریحاً روشن نسازند؛ زیرا جهان امروز آماده است تا با کسی که حرفی از نژادپرستی بزند، برخورد کند.(۴)
- برخورد نژادپرستانه رژیم صهیونیستی نسبت به یهودیان غیر اروپایی
یکی از مشکلات جنبش صهیونیسم، چگونگی برخورد با یهودیان شرقی و سیاهپوست بود؛ زیرا از یک سو صهیونیستها نژادپرستی خویش را بر بی خدشه بودن نژاد همه یهودیان سراسر جهان بنا و از یهودیان شرقی (سفاردیها) هم برای آمدن به فلسطین دعوت کرده بودند؛ ولی از سوی دیگر بر اساس همان حس نژادپرستانه و استعماری اروپاییشان نمیتوانستند ملیتهای غیراروپایی و یا سیاهپوست را با خود برابر و همتراز ببینند و آنگاه که تعداد این گونه یهودیان به نصف جمعیت رژیم صهیونیستی افزایش یافت، یهودیان اروپایی برای کشاندن تعداد بیشتری از یهودیان اروپایی ـ که به عقیده آنان یهودیان حقیقی بودند ـ به فلسطین تلاش زیادی کردند. صهیونیستها در توجیه این سیاست میگفتند: «گذشت زمان و آموزشهای لازم مشکل را برطرف میکند و شأن و منزلت هر دو گروه از یهودیان یکسان خواهد شد.» اما عملکردهای رژیم صهیونیستی عملاً شکاف بین دو گروه را عمیقتر کرد، بهطوری که یهودیان غیر اروپایی از نظر مسکن، شغل، آموزش و امور اقتصادی در تنگنا قرار گرفتند و به عقیده کارشناسان رژیم صهیونیستی تلاشی که برای بهبود وضع یهودیان غیر اروپایی شد، نتیجهای به دنبال نداشت. برای نمونه در سال ۱۹۶۶ تعداد زیادی از آنان ـ حدود ۲۵۰ هزار نفر ـ بیسواد بودند و فقط ۲% از تعداد فارغ التحصیلان دانشگاهها را یهودیان غیر اروپایی تشکیل میدادند.(۵)
علاوه بر آن با سپردن پستهای مهم به یهودیان غیر اروپایی نیز مخالفت میشد. این مخالفتها گاهی چنان سبب رسوایی میشد که گهگاه به روزنامههای سراسر جهان نیز راه مییافت. برای نمونه میتوان از دسیسه و پاپوشی که علیه «أهارون ابوحصیره»، وزیر امور مذهبی انجام شد یاد کرد. وی که اصالتاً مغربی بود، علت این دسیسه را مخالفت یهودیان اروپایی با یهودیان شرقی دانسته است. جار و جنجال طرفداران وی بالا گرفت و جامعه اشغالگران سرزمینهای فلسطین تکان شدیدی خورد و نام «اسرائیل دوم» که بر یهودیان شرقی اطلاق میشد، دوباره چشمها را به خود خیره کرد.(۶)
در مخالفت با یهودیان اروپایی، گروهی از یهودیان شرقی در «جنبش پلنگهای سیاه» متشکل شدند و اقدام به عملیاتی کردند که در سال ۱۹۷۱ به برخوردهای خونینی انجامید. این جنبش حدود ده سال بعد به حزبی به نام «تامی» که مخفف (جنبش رسوم اسرائیلی) است، تبدیل شد تا تبلور استقلال سیاسی یهودیان شرقی باشد. تشکیل این حزب به دلیل شکافی که در صفوف نژادپرستان ایجاد کرده بود، باعث ترس و وحشت دستگاههای صهیونیستی شد.
بدون تردید یکی از تنگناهای سخت رژیم صهیونیستی رویارویی با یهودیان سیاهپوست است. بهویژه وقتی که آنان از رژیم صهیونیستی خواستند تا قانون بازگشت یهودیان به فلسطین را بپذیرد. دولت رژیم صهیونیستی در سال ۱۹۸۰ تصمیم گرفت عبریان سیاهپوست آمریکا را که خود را مستقیم به قوم موسی«ع» منسوب میدانستند، مشمول «قانون بازگشت» نکند.
باید تأکید کرد که همه این سیاستها و مواضع نشئت گرفته از اندیشه اصلی صهیونیستهاست که نمیخواهند اقوام و اقلیتها را گرد هم بیاورد و در داخل یک دولت زندگی مسالمتآمیزی را برایشان فراهم کنند. این اندیشه، لاجرم عصیان اکثریتی را علیه یک اقلیت رقم خواهد زد. مجموع این اندیشهها و اقدامات به دنیا ثابت کرده است که «صهیونیسم نوعی از انواع نژاد پرستی و تبعیض نژادی است.»(۷)
پینوشت:
۱- قاضی، لیلی، هیستادروت، (بیروت: المؤسسه العربیه للدراسات و النشر، ۱۹۷۶)، ص۲۴٫
۲- شاهاک، ایسرائیل، اوراق شاهاک، العصبه الاسرائیلیه للحقوق الانسانیه و المدنیه، (بیروت: دار الحمراء للطباعه والنشر، ۱۹۷۳)، ص۱۹٫
۳- همان، ص۲۱٫
۴- صفاتاج، مجید، دانشنامه صهیونیسم و اسرائیل، جلد ششم، «نژاد پرستی صهیونیستی»، (تهران، انتشارات آروَن ، ۱۳۹۱) ص۴۰۴؛ به نقل از: هیلر، پیتر، اسرائیل و آفریقای جنوبی، لندن: ۱۹۷۵(انگلیسی).
۵- شاهاک، پیشین، ص۲۵٫
۶- همان، ص۲۷٫
۷- صفاتاج، مجید، پیشین، ص۴۰۵٫