Tag Archives: علی بن ابی طالب

29دسامبر/21

علی(ع)، آنکه یادش هم عبادت است

درآمد: در ادامه مبحـث سلسله مقالات سیمای امیرالمؤمنین(ع) در قرآن که شرح زیارت حضرت امیرمؤمنــان علــی(ع) از حضـرت امـام هـادی(ع) روایت شـده و به تصویر سیمای مولی علی(ع) از نگاه قـرآن پرداختـه است. در این شماره بـه بخش‌هایی دیگری از این زیارت می‌پردازیم.

 

تردیدناپذیری مقامات و فضائل امیرمؤمنان علی(ع)

اشهد یا امیرمؤمنین ان الشاک فیک ما أمن بالرسول‌الامین: گواهی می‌دهم ای امیرمؤمنان! هرکس در حقانیت و امامتت شک کند به رسول امین خدا(ص) ایمان نیاورده است.

 

هویت شک

شک و تردید همانند ویروس است و برای آمدن اجازه نمی‌گیرد. بر این اساس شک وقتی بدون اختیار و اراده انسان بیاید مشمول حدیث معروف «رفع» است و مورد مؤاخذه قرار نمی‌گیرد؛ اما اگر زمینه‌ساز شک و تردید خود انسان شد، مؤاخذه می‌شود. مؤمن کاری می‌کند که زمینه آمدن این ویروس در جان وی پدید نیاید:

إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِینَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ ثُمَّ لَمْ یَرتَابُوا وَجَاهَدُوا بِأمْوَالِهِمْ وَأنْفُسِهُم فِی سَبِیلِ اللَّهِ ۚأُولَٰئِکَ هُمُ الصَّادِقُون؛(۱) مؤمنان واقعی تنها کسانی هستند که به خدا و رسولش ایمان آورده‌اند و هرگز شک و تردیدی به خود راه نداده و با اموال و جان‌های خود در راه خدا جهاد کرده‌اند. آنها راستگویانند.

«ریب و ارتیاب» به معنای شک نیست. ریب به چیزی گفته می‌شود که عامل شک و انحراف باشد و ارتیاب به این معنی است که انسان عوامل شک‌آور را از خودش زائل نکند، بلکه آنها را بپذیرد. آیه می‌گوید مؤمن کسی است که موجبات شک و انحرافاتی را که در اندیشه پدید می‌آیند، با کسب علم و فضیلت و مداومت در عمل تدریجاً از وجود خویش زائل سازد.

به عبارت دیگر امر و نهی به چیزی تعلق می‌گیرد که اختیاری باشد و شک تا آنجا که از اختیار بیرون است منهی‌عنه نیست و زمانی امر به پرهیز از آن می‌شود که تحت اختیار انسان باشد؛ یعنی زمینه آن را فراهم نسازید.

به این ترتیب معنای این جمله امام هادی(ع) روشن می‌شود که  کسی که شک در حقانیت حضرتت داشته باشد ایمان به رسول امین (ص) نیاورده است. یعنی آن کسی که به پیامبر(ص) ایمان داشته باشد با آن همه تأکیدی که از آغاز تا پایان بعثت پیامبر(ص) بر امامت حضرتت داشت، در آن تردید نخواهد کرد و اگر همچنان مردد بماند، معنایش این است که در پیامبر(ص) تردید دارد.

 

اصرار پیامبر(ص) بر معرفی شخصیت والای امام علی(ع)

شاید بتوان گفت که بعد از توحید بیشترین عنصری که پیامبر اکرم(ص) بر آن تأکید کرده است ولایت و افضلیت امیرمؤمنان علی(ع) است. اینک برخی از کلمات قصار پیامبر(ص) را در باره امیرالمؤمنین(ع) تقدیم می‌دارم:

۱- علی خیر امتی

۲- علی خیر اهلی

۳- علی خیر اخوتی؛ علی(ع) بهترین برادر من است.

۴- علی خیر البشر؛ علی(ع) بهترین بشر

۵- علی خیر البریّه، علی(ع) بهترین بندگان

۶- علی خیر الامه؛ علی(ع) بهترین امت

۷- علی خیر الخلف؛ علی(ع) بهترین جانشین

۸- علی خیر الخلق؛ علی(ع) بهترین بندگان

۹- علی خیر الرجال؛ علی(ع) بهترین مردان

۱۰- علی خیر الناس؛ علی(ع) بهترین مردم

۱۱- علی خیر الاوصیاء؛ علی(ع) بهترین اوصیاء

۱۲- علی افضل الناس حلماً؛ علی(ع) برترین مردم در حلم

۱۳- علی امام امتی؛ علی(ع) امام امتم

۱۴- علی حجتی علی امتی؛ علی(ع) حجت من بر امتم

۱۵- علی اعلم الناس بالله؛ علی(ع) عالم‌ترین مردم به خدا

۱۶- حبّ علی عباده؛ محبت علی(ع) عبادت است.

۱۷- ذکر علی عباده؛ یاد علی(ع) عبادت است.

۱۸- النظر الی وجه علی عباده؛ نگاه به چهره علی(ع) عبادت است.

۱۹- موده علی عباده؛ دوستی علی(ع) عبادت است.

۲۰- عادی الله عادی علیاً؛ آن کس که با علی(ع) دشمنی کند خدا با او دشمنی می‌کند.

۲۱- علی عمود الاسلام؛ علی(ع) ستون خیمه دین است.

۲۲- و انا افتخر بعلی‌بن ابیطالب؛ من به علی(ع) افتخار می‌کنم و…. چند صفحه مجموع این کلمات قصار است.(۲) اگر کسی در پی حق باشد بدون تردید این جملات نورانی او را به یقین می‌رساند.

 

امام علی(ع) بعد از پیامبر بی‌همتا

و ان العادل بک غیرک عاند عن الدین القویم الذی ارتضاه لنا رب العالمین و اکمله بولایتک یوم الغدیر؛ و هر که دیگری را در جایگاه تو بداند با دین استواری که پروردگار عالم برای ما پسندید و آن را در روز غدیر به ولایت و امامت تو کامل فرمود، دشمنی کرده است.

خداوند وعده می‌دهد که دین آینده بشریت دینی است که خداوند آن را پسندیده است.

« وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الْأَرْضِ کَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَلَیُمَکِّنَنَّ لَهُمْ دِینَهُمُ الَّذِی ارْتَضَىٰ لَهُمْ وَلَیُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا ۚ یَعْبُدُونَنِی لَا یُشْرِکُونَ بِی شَیْئًا ۚ وَمَنْ کَفَرَ بَعْدَ ذَٰلِکَ فَأُولَٰئِکَ هُمُ الْفَاسِقُونَ (۳): خداوند به کسانی از شما که ایمان آورده و کاری شایسته انجام داده‌اند وعده می‌دهد که قطعاً آنان را حکمران روی زمین خواهد کرد، همان گونه که به پیشینیان آنها خلافت روی زمین را بخشید و دین و آئینی را که برای آنان پسندید، پابرجا و ریشه‌دار خواهد ساخت و ترسشان‌ را به امنیت و آرامش مبدل می‌کند تا آنکه تنها مرا می‌پرستند و چیزی را شریک من نخواهند ساخت و کسانی که پس از آن کافر شوند آنها فاسقانند.»

سئوال این است که دینی را که  خداوند برای آینده بشریت پسندیده است کدام است؟

پاسخ این است این دین همان است که در آیه پس از نصب امیرالمؤمنین(ع) به امامت نازل شده آمده است:

اَلْیوْمَ أَکمَلْتُ لَکمْ دینَکمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیکُمْ نِعْمَتی وَ رَضیتُ لَکُمُ الْإِسْلامَ دیناً….؛(۴) امروز دین اسلام را کامل و نعمتم را بر شما تمام کردم و اسلام را به عنوان آئین جاودان شما پذیرفتم…

همان گونه که در این زیارت بلند هم آمده، شواهد فراوان و آشکار گویای آنند که آن روز، روز نصب امیرمؤمنان علی(ع) به امامت بود.

 

صراط مستقیم راه امام علی(ع) است

«وَ أَشْهَدُ أَنَّکَ المُعَنیّ بّقَولِ العَزیزِ الحَکیم» ؛ «وَ أَنَّ هَذَا صِرَاطِی مُسْتَقِیمًا فَاتَّبِعُوهُ وَلَا تَتَّبِعُوا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِکُمْ عَن سَبِیلِهِ» (انعام/ ۱۵۳): و گواهی می‌دهم که مقصود در این کلام خداوند عزیز و مهربان توئی که می‌فرماید این راه مستقیم من است. از آن پیروی کنید و از راه‌های دیگر پیروی نکنید که شما را از راه حق دور می‌سازد.

این آیه به صراحت کثرت‌گرایی دینی (پلورالیسم)(۵) را رد می‌کند، زیرا در قرآن کریم صراط تنها مفرد به کار رفته است و سبل الله هم راه‌های فرعی‌اند که به صراط می‌پیوندند، همانند نورهای ضعیف گوناگون که به خورشید مرتبط‌اند.

راوی می‌گوید از امام باقر(ع) پرسیدم که معنای این آیه چیست که: «وَ أَنَّ هَذَا صِرَاطِی مُسْتَقِیمًا فَاتَّبِعُوهُ»؛(۶) این راه مستقیم من است از آن پیروی کنید. حضرت فرمودند و الله علیٌ هو و الله علی المیزان و الصراط؛(۷) به خدا قسم او علی است و در میزان و صراط حاضر است.

 

دشمنی ما مولی علی(ع) گمراهی است

ضلّ والله و اضلّ من اتبع سواک و عند عن الحق من ناداک؛ گمراه شد به خدا قسم کسی که از غیر تو پیروی کرد، دیگران را نیز گمراه کرد و هرکه با تو دشمنی کرد با حق دشمن بود و از راه حق منحرف شد.

وقتی مولی علی(ع) محور حق است، طبیعتاً انحراف از او انحراف از حق است.

در چندین روایت که شیعه و سنی روایت کرده‌اند آمده است که پیامبر اکرم(ص) به جناب عمار فرمود: «اگر دیدی علی به مسیری می‌رود و مردم به مسیر دیگر، به راه علی برو و مردم را رها کن…»(۸)

در روایات متعدد از پیامبر اکرم(ص) رسیده است: علی مَعَ الحَق وَ الحقُ مَعَ العلی؛(۹) علی با حق است و حق با علی است.

این روایت را امامان اهل سنت از عده‌ای از اصحاب پیامبر(ص) نقل کرده‌اند از ام سلمه، از ابی سعید خدری از عائشه، از کعب ‌بن عجره و از اعلام اهل سنت ترمذی، طبرانی، حاکم، خطیب ابن عساکر، بزاز و…(۱۰)

 

ثبات در صراط مستقیم

اَلّلهُمُّ سَمِعنا لِامرِک وَ اطعَنا وَ اتَّبَعَنا صِراطِکَ المُستَقیم فَاهدَنا رَبَّنَا لَا تُزِغْ قُلُوبَنَا بَعْدَ إِذْ هَدَیْتَنَا وَ اجعَلنا مِن الشّاکِرین لانعَمِک؛ خدایا فرمان تو را شنیدیم و اطاعت و تبعیت کردیم از راه مستقیمت. بار پروردگارا! ما را هدایت فرما (در این صراط ثابت‌قدم نگهدار) و دل‌های ما را پس از آنکه به راه طاعت هدایت کردی، منحرف مگردان و ما را از شکرگزاران نعمت‌هایت (به‌خصوص نعمت ولایت) قرار ده.

در این فراز گفته می‌شود خداوندا! حال که توفیق شنیدن امرت را یافته و در صراط مستقیم حضرتت قرار گرفته‌ایم، در این صراط بمانیم و منحرف نشویم و با استقامت در این مسیر شکر نعمت ستودنی ولایت را به جا آوریم.

این فراز برگرفته از آیه ۸ سوره آل عمران است:

رَبَّنا لا تُزِغْ قُلُوبَنا بَعْدَ إِذْ هَدَیْتَنا وَ هَبْ لَنا مِنْ لَدُنْکَ رَحْمَهً إِنَّکَ أَنْتَ الْوَهَّابُ‌….؛ پروردگارا! دل‌های‌مان را بعد از آنکه هدایت کردی از راه حق منحرف مگردان و از سوی خود رحمتی بر ما ببخش، زیرا تو بخشنده‌ای.

«زیغ» به معنای انحراف و تمایل به یک سو (به چپ و راست) است. در تفسیر آیه شریفه «اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِیمَ» این سئوال مطرح شده است. نمازگزار در صراط مستقیم است. پس معنای اینکه مرا به صراط مستقیم هدایت کن چیست؟

درخواست ادامه دادن این راه مستقیم است. حضرت مولی علی(ع) در تفسیر این جمله می‌فرماید: «ادم لنا توفیقک الذی اطعناک به فی ماضی ایامنا حتی نطیعک کذلک فی مستقبل اعمارنا؛(۱۱) خداوندا! توفیقاتی را که در گذشته بر ما ارزانی داشتی و به برکت آن تو را اطاعت کردیم همچنان ادامه ده تا در آینده عمرمان نیز تو را اطاعت کنیم.

در روایت دیگری در تفسیر آیه از امام صادق(ع) رسیده است: «ارشدنا للزوم الطریق المؤدی الی محبتک و المبلّغ الی جنتک و المانع من ان نتبع اهواءنا فنعطب او ان تأخذ بأرائنا فنهلک؛(۱۲) خداوندا! ما را بر راهی که به محبت تو می‌رسد و به بهشت واصل می‌شود و مانع از پیروی هوس‌های کشنده و آرای انحرفی و هلاک کننده می‌شود، ثابت بدار.»

 

پی‌نوشت:

۱- حجرات، آیه ۲۵٫

۲- فهرس محلقات احقاق الحق، از ص۳۹۵ تا ص۴۱۱٫

۳- نور، آیه ۵۵٫

۴- مائده، آیه ۳٫

۵- پلورالیسم ترکیبی از «پلورال» و پسوند «ایسم» یا «ایزم» است که به کثرت‌‌گرایی یا آئین کثرت ترجمه شده است. تفسیر تسنیم، ج ۲۷، ص ۴۲۲ به نقل از فرهنگ کامل انگلیسی فارسی، ج ۴، ص۴۰۹۱٫ فرهنگ جامع پیشرو آریان‌پور، ج ۴، ص ۳۹۴۹٫

۶- انعام، آیه ۱۵۳٫

۷- بصائرالدرجات، ج ۱، ص۵۱۲٫

۸- المستدرک علی الصحصحین، ج ۳، ص ۵۷٫

۹- تاریخ دمشق، ج ۳، ص ۱۲۰٫

۱۰- قادتنا کیف نعرفهم، ج ۲، ص .۱۸۳

۱۱- معانی الاخبار، ص ۳۳، ح ۴٫ بحارالانوار، ج ۲۴، ص ۹٫

۱۲- وسائل الشیعه، ج ۲۷، ص۴۹ (چاپ آل البیت).

16آوریل/21

سیــد المسلمیـن، جانشین سید المرسلین

سیمای امیرالمؤمنین در قرآن نام مجموعه مقالاتی در عرصه معرفت شخصیت مولای جهان هستی که حضرت امام هادی(ع) انشا فرمود. در این مقاله به شرح فرازهایی از این زیارت می‌پردازیم.

 

  1. مولی علی(ع) آقا و سرور

السلام علیک یا سید المسلمین؛ سلام بر تو ای آقای مسلمانان!

«سید» به معنای رئیس و آقاست و به کسی گفته می‌شود که متولی امر نوع مردم باشد و در زندگی و معاش از آنان سرپرستی کند. به جماعت زیاد السواد الاعظم می‌گویند و سید عهده‌دار مدیریت این جماعت زیاد است. بزرگ قوم «سید» است، زیرا بزرگی مستلزم شرافت است و به کسی هم که شرافت داشته باشد، هر چند زیرمجموعه نداشته باشد، «سید» اطلاق می‌شود در قرآن، جناب یحیی(ع) سید نامیده شده است: «وَ سَیّداً و حَصُوراً»(۱) و از آنجا که مدیریت امر خانه به عهده زوج است، در قرآن به او هم سید گفته شده است. «و الفینا سیدها لدی الباب»؛(۲) شوهرش را دم در دیدند.» جمع سید «ساده» است.(۳)

سلام بر تو ای علی جان که آقای مسلمانان هستی. هم خدا این ولایت و آقایی را به حضرتت داده و زیربنای آن فضائل والا و ارزشمند توست که تو را شایسته این منصب شایسته ساخته است.

 

  1. فضائل زیربنای آقایی

امیرالمؤمنین علی(ع) فرمود: «اربع خصال یسود بها المرء: العفه و الادب و الجود و العقل:(۴) چهار خصلت است که آدمی با آنها سرور می‌شود: عفت، ادب، بخشندگی و خردمندی.»

نیز فرمود: «الشرف کل الشریف من شرفه علمه و السؤدد حق السؤدد لمن اتقی الله ربه:(۵) بزرگوار تمام عیار کسی است که علم و دانایی‌اش به او بزرگی بخشیده باشد و سروری حقیقی از آن کسی است که اهل تقوای از خدا باشد.»

نیز فرمود: «السید من لا یصانع و لا یخادع و لا تعزّه المطامع: (۶) سرور کسی است که سازشکار (در اصول) و اهل مکر و فریب نباشد و فریفته طمع‌ها نشود.»

و نیز فرمود: «من حَلم ساد…؛ هر کس که بردبار باشد سروری کند…»

اینها گوشه‌ای از زمینه‌سازی‌های آقایی و سروری است. در تمام این فضائل امیرالمؤمنین علی(ع) در اوج بود؛ پس او باید «سیدالمرسلین» باشد.

 

  1. امام علی(ع) پیشوای مؤمنان

و یعسوب الدین؛ سلام بر تو که پیشوای مؤمنانی

«یعسوب» به ملکه زنبوران عسل گفته می‌شود که هرگاه به پرواز درآید تمام زنبورانی که در آن کندو با او زندگی می‌کنند به دنبال او به پرواز در می‌آیند. پس به رئیس هر قومی یعسوب اطلاق شده است.

کندوی زنبور عسل نماد نظم است و یعسوب امیر آن است و تمام زنبورها مطیع او هستند. قانونمندی و نظم زنبورها و رعایت مقررات زندگی اجتماعی در کندوها حیرت‌انگیز است.

این واژه را پیامبر اکرم(ص) مکرراً در مورد حضرت مولی علی(ع) به کار برده‌اند. ابن عباس می‌گوید: «من از رسول خدا(ص) شنیدم در حالی که دست علی را گرفته بودند می‌فرمودند: «هذا اول من آمن بی و اول من یصافحنی یوم القیامه و هو فاروق هذه الامه یفرق بین الحق و الباطل و هو یعسوب المؤمنین و المال یعسوب الظلمه:(۸) علی اولین کسی است که به من ایمان آورد و نخستین کسی است که روز قیامت با من مصافحه می‌کند و او فاروق این امت است؛ یعنی حق را از باطل جدا می‌کند و او یعسوب (پیشوای) مؤمنان است. در حالی که مال یعسوب ظالمان است. «چون مرزهای خدایی را رعایت نمی‌کنند.»

این مضمون در روایات دیگری نیز در برخی با پسوند دین «یعسوب الدین(۹) در برخی با پسوند مؤمنین یعسوب المؤمنین(۱۰) در برخی با پسوند متقین یعسوب المتقین آمده است.(۱۱)

این واژه هم می‌تواند اخبار باشد، یعنی مؤمنان مولی علی(ع) را به رهبری برمی‌گزینند و گوش به فرمان اویند و هم می‌تواند انشا باشد، یعنی مؤمنان باید امیرالمؤمنین(ع) را به عنوان رهبر خود برگزینید و مطیع محض او باشند. (دقت کنید)

 

  1. امام علی(ع) رهبر اهل تقوی

و امام المتقین؛ سلام بر امام اهل تقوی

«متقین» از ریشه «تقوی» و آن از اصل «وقایه» است که به معنای حفظ است. برای تقوا معانی گوناگونی گفته شده است. به نظر می‌رسد گویاترین معنا «حریم نگهداشتن برای خداوند است.» این واژه جامع‌ترین کلمه در مضامین اخلاقی اسلام است که می‌توان تمام آنها را در آن جا داد. شاید به همین دلیل است که خطیب جمعه مأمور به دعوت به تقوا شده است، زیرا با الهام از این کلمه می‌تواند در هر عرصه‌ای نصیحت شایسته داشته باشد.

امیرالمؤمنین(ع) امام اهل تقوی است. اصلاً او تفسیر تقوی است. تقوای همه جانبه فردی، خانوادگی، اجتماعی، سیاسی و… و….

در دو مورد از نهج‌البلاغه حضرت مولی علی(ع) پیامبر(ص) را امام اهل تقوی معرفی می‌کند.

«… فهو امام من اتقی…:(۱۲) پس پیامبر(ص) پیشوای اهل تقوی است.»

بنابراین تأسی به حضرت نبی اکرم(ص) آراسته شدن به فضیلت برجسته تقوی است، زیرا رهبر امام المتقین هم پیامبراکرم(ص) و او پرورش یافته آن مکتب است. اما جلوه‌های تقوای مولا علی(ع) حقیقتاً مصداق «مثنوی هفتاد من کاغذ است». شاید بتوان گفت هیچ کسی همانند حضرت مولی(ع) به تفصیل، ویژگی‌های اهل تقوا را بیان نکرده است. «خطبه متقین» اوج جلوه فضائل متقین است، زبان عمل آن را انشا کرده است؛ لذا  تا ابد بر دل‌ها می‌نشیند.

 

  1. مولی علی(ع) پیشوای نیکان جهان

و قائد الغر المحجلین؛ و پیشوای نیکان و روسفیدان عالم

این وصف که از القاب حضرت مولی علی(ع) است وصفی است که در شب معراج خداوند به امیرمؤمنان(ع) داده شده است. در آن شب خداوند به پیامبر(ص) فرمود: یا محمد قال لبیک ربّی قال من لامتک من بعدک؟ قال الله اعلم قال علی‌بن ابی‌طالب امیرالمؤمنین(ع) و سیدالمسلمین و قائد الغرالمحجلین…:(۱۳) ای محمد! عرض کرد لبیک پروردگار من! خداوند فرمود: بعد از تو چه کسی رهبر امتت خواهد بود؟ پیامبر(ص) فرمودند: خدا داناتر است. فرمود: علی‌بن ابی‌طالب(ع) امیر مؤمنان و سرور مسلمانان پیشوای دست و رو سپیدان است.

واژه «قائد» که جمع آن قوّاد و قاده است به معنای جلودار و در اصطلاح به معنای فرمانده جنگ است و به فرماندهان دیگر هم گفته می‌‌شود: «المجتهدون قواد اهل الجنه: آنان که تلاش در قرآن دارند فرماندهان بهشت هستند.»(۱۴)

واژه «غُرّ» جمع اغراست از ریشه غره به معنای سفیدی که در صورت است: «بیاض فی الوجه»(۱۵)

واژه «المحجلین» به معنای جاهای وضو در دست‌ها و قدم‌هاست. اثر وضو در صورت و دو دست و دو پا در انسان تشبیه شده به صورت و دو دست و دو پای او.(۱۶)

به این ترتیب معنای جمله قائد الغر المحجلین «پیشوای دست و رو سپیدان» دست و رو سپیدی است که برخاسته از جان علی(ع) است. پرونده‌ای به‌حدی سفید است که ذره‌ای ظلمت در آن نیست. بی‌دلیل نیست که خداوند این لقب را توسط پیامبر(ص) به مولی علی(ع) می‌دهد.

مدال خداوند در شب معراج را خواندید و اینک مدال پیامبر اکرم(ص): «اول المؤمنین اسلاماً و اخلصهم ایماناً و اسمح الناس کفاً سیدالناس بعدی قائد الغر المحجلین امام اهل الارض علی‌بن ابی‌طالب؛(۱۷) اولین مؤمنان در اسلام آوردن خالص‌ترین آنان در ایمان آوردن و دست و دلبا‌زترین آنان در بخشش، سرور مردم پس از من، رهبر دست و رو سپیدان امام زمینیان علی‌بن ابی‌طالب(ع) است.»(۱۸)

 

  1. مولی علی(ع) برادر رسول خدا(ص)

اشهد انک اخو رسول‌الله؛ شهادت می‌دهم که تو برادر رسول‌اللهی

برادری در قرآن بر دو نوع است: برادری سببی و برادری ایمانی: « إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَه»(حجرات/۱۱). این برادری که افتخار امیرمؤمنان علی(ع) است، فوق این دوست و آن «سنت مؤاخاه» و برادری است.

سنت مؤاخاه یعنی عقد برادری بین مسلمانان که هم قبل از هجرت اتفاق افتاد و هم بعد از آن و در هر دو مقطع پیامبر اکرم(ص) امیرمؤمنان علی(ع) را برادر خود قرار داد. در مقطع قبل از هجرت فرمودند: «أَمَا تَرْضَى أَنْ أَکُونَ أَخَاکَ؟! »(۱۹) آیا راضی نیستی که برادر تو باشم؟ قال بلی یارسول‌الله. حضرت مولی علی(ع) فرمود: «آری راضی‌ام ای پیامبر خدا». در مقطع بعد از هجرت آمده است: «ثم اخذ بید علی‌بن ابی‌طالب فقال هذا اخی» سپس دست علی‌بن ابی‌طالب را گرفتند و فرمودند او برادر من است.(۲۰) و در هر دو مقطع قبل و بعد از هجرت فرمودند: «انت اخی فی الدنیا و الاخره»(۲۱) تو در دنیا و آخرت برادر منی.

سنت «مؤاخاه» یا برادری دینی نقش ارزنده‌ای در شکل‌گیری جامعه دینی داشت و بشیری بود برای کمتر شدن مشکلات مسلمانان.(۲۲) و نیز مدال افتخار دیگر برای حضرت مولی علی(ع) زیرا در برادری‌ها پیامبر(ص) سنخیت‌ها را لحاظ می‌کردند.(۲۳) تنها بزرگی که سنخیت برادری با پیامبر اکرم(ص) را داشت، امیر مؤمنان علی(ع) بود.

 

  1. امام علی(ع) جانشین پیامبر(ص)

و وصیه و وارث علمه و امینه علی شرعه و خلیفته فی امته و اول من امن بالله و صدق بما انزل علی نبیه؛ سلام بر تو که وصی پیامبری و وارث علم اوئی و امین او بر شریعت او و جانشین او در امتش هستی. اول کسی هستی که به خدا ایمان آورد و آنچه را بر پیامبر(ص) خدا نازل شد تصدیق کرد.

در فرازهای گذشته به شرح این مضامین پرداختیم سئوالی که در اینجا مطرح است این است که راز و رمز این تکرارها چیست؟ پاسخ این است که این زیارت‌ها تنها متونی برای خواندن و ثواب بردن نیستند، بلکه متون والا و ارزشمند امام شناسی هستند. هدف آن است که این فضائل در عمق جان‌ها بنشینند و این نیاز به تکرار دارد. اصولاً تربیت منهای تکرار حاصل نمی‌شود و این راز تکرارها در مضامین بلند قرآنی است. تکرار داستان آموزنده انبیا حتی تکرار برخی از جملات مثل « فَبِأَیِّ آلاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَان» در سوره الرحمن و امثالهم.

 

پاورقی‌ها:

۱- آل‌عمران/۳۹٫

۲- یوسف/۲۵٫

۳- احزاب/۶۷٫

۴- بحارالانوار، ج۹۴، ح۲۳٫

۵- بحارالانوار، ج۷۸، ح۸۲

۶- غررالحکم واژه سید.

۷- بحارالانوار، ج۷۷، ص۲۰۸٫

۸- میزان الاعتدال ذهبی، ج۲، ص۳؛ الغدیر، ج۳، ص۴۴۱ (چاپ قبل، ج۲، ص۳۱۳)

۹- الامالی شیخ صدوق، ص۱۸۸، ح۱۹۷؛ مصباح الزائر، ص۴۷۷٫

۱۰- تفسیر عیاشی ۲، ص ۱۸؛ نهج‌البلاغه، حکمت ۳۱۶؛ خصال ص۶۳۳٫

۱۱- الامالی، ص۴۵۰، ح۶۰۹٫

۱۲- نهج‌البلاغه، خطبه ۱۱۶ و ۹۴٫

۱۳- اصول کافی، ج۱، ص۴۴۳ (باب مولد النبی، حدیث ۱۳)

۱۴- مجمع البحرین، ج۳، ص۱۵۲۰، ماده قود (چاپ مؤسسه البعثه تهران)

۱۵- مجمع البحرین، ج۲، ص۱۳۱۳، ماده غرّ (چاپ مؤسسه البعثه تهران)

۱۶- مجمع البحرین، ج ۱، ص۳۶۷، ماده حجل (چاپ مؤسسه البعثه تهران)

۱۷- الامالی شیخ صدوق، ص۲۵۰، ح۲۷۵٫

۱۸- نیز ر.ک به معانی الاخبار، ص۳۷۲، ح۱؛ تفسیر فررات، ص۲۰۶، ح۲۷۲٫

۱۹- السیره الحلبیه، ج۲، ص۲۰٫

۲۰- الامالی شیخ طوسی، ص۵۸۷، ح۱۲۱۵٫

۲۱- الاستیعاب، ج۳، ص۲۰۲٫

۲۲- ر.ک دانشنامه قرآن و حدیث، ج۲، ص۱۲۹٫

۲۳- ر.ک به نام ۱۲۲ نفری که دو به دو خواهر و برادر شدند، دانشنامه قرآن و حدیث، ج۲ از ص۱۵۲ تا ص۱۷۲٫

10اکتبر/20

«امیرالمومنین» لقب اختصاصی مولا علی(علیه‌السلام)

جامع‌ترین متن امام علی‌شناسی زیارت حضرت امیرالمؤمنین«ع» در روز عید غدیر است. این سلسله مقالات در پی «امام‌ علی‌شناسی» در شعاع این زیارت است. اینک شرح فرازهایی دیگر از این زیارت بلند.

السلام علیک یا امیرالمؤمنین«ع»

سلام و درود بر حضرتت ای امیرمؤمنان«ع»

 

امیرالمومنین

امیرالمؤمنین لقب اختصاصی حضرت مولی علی«ع» و فقط از آنِ اوست. نه کسی قبل از او و نه کسی بعد از او مجاز به این لقب نیست. این لقب را خداوند برای او برگزیده است. در روایتی از قول جابر نقل شده است که از امام باقر(ع) پرسیدم: «لم سمّی امیرالمؤمنین؟: چرا امیرالمؤمنین«ع» به این نام نامیده شد؟ قال الله سماه؛(۱) حضرت فرمود خدا این لقب را به او داد.»

و پیامبر اکرم«ص» مکرّر ایشان را به این لقب خواندند.(۲)

این لقب اختصاصی اوست و خداوند اجازه نداده بر غیر او اطلاق شد.

«فما سمیت بهذا احداً قبله و لاسمّی بهذا احداً بعده…؛(۳) هیچ‌کس را قبل از او به این لقب ننامیدم و هیچ‌کس را بعد از او به این لقب نخواهم نامید.»

در روایتی آمده است که شخصی وارد بر امام صادق(ع) شد و به حضرت چنین سلام کرد: «السلام علیک یا امیرالمؤمنین!» امام صادق ایستاد و فرمود: «آرام! این اسمی است که جز زیبنده امیرمؤمنان«ع» نیست. خداوند این لقب را به او داده و هیچ‌ کس دیگری را به این لقب نخوانده است.» راوی ‌پرسید: «آخرین حجت الهی به چه نامی خوانده می‌شود؟» حضرت فرمود: «السلام علیک یا بقیه‌الله! السلام علیک یابن رسول‌الله!»(۴)

و این‌که در بعضی از متون تاریخی از زبان برخی از امامان آمده که خلیفه‌ جور را «امیرالمؤمنین» نامیده‌اند یا جعلی است و راوی درباری از پیش خود گفته است و یا امام تقیه کرده است.

این لقب که مدال افتخار امیرمؤمنان علی«ع» است بیانگر یک واقعیت بیرونی است، زیرا ایشان در قله‌ ایمان قرار دارد و ارزش‌های والای وجودی امیرمؤمنان«ع» ایشان را زیبنده این لقب شایسته ساخته است.

 

 سیدالوصیین: برترین وصی

او آقای اوصیاست. از روایات استفاده می‌شود که هر پیامبری وصی و وارثی داشته است.(۵) وصی جناب آدم«ع» «شیث»، هدیه خداوند به جناب آدم بوده است.(۶) وصی جناب نوح«ع» «سام» بود که ایشان میراث علم و نبوت را برای او باقی گذاشت.(۷)

وصی جناب موسی«ع» «یوشع‌بن نون» بود.(۸)

وصی جناب عیسی«ع» «شمعون‌بن حمون صفا» بود.(۹)

بنابراین، این یک رویه ثابت و منش انبیای الهی بوده است که برای آینده برنامه‌ریزی داشته باشند و بدیهی است پیامبری که دین او خاتم ادیان است و او خاتم‌النبیین«ص» است، به فکر وصی باشد و چه کسی برای وصایت آن پیامبر بزرگ شایسته‌تر از امیرمؤمنان، علی‌بن ابی‌طالب«ع»؟ پیامبر گرامی فرمودند: «وصیی علی‌بن ابی‌طالب؛» (۱۰) وصی من علی‌بن ابی‌طالب«ع» است. این وصایت گزینه خداوند بوده است. درخواست نبی اکرم«ص» بود که امیرالمؤمنین علی«ع» وصی ایشان باشد و خداوند هم پذیرفت.(۱۱)

او بهترین اوصیاست.(۱۲) همچنانکه پیامبر«ص» سیدالانبیا، یعنی آقای انبیاء هستند؛ حضرت مولی علی«ع» نیز سید و آقای اوصیاست.(۱۳) لذا همان ‌گونه که باید از پیامبر«ص» اطاعت کرد، باید مطیع وصی هم بود. حضرت امام صادق«ع» فرمود: «اشرک بین الاوصیاء و الرسل فی الطاعه؛»(۱۴) همان‌ گونه که باید از رسولان اطاعت کرد، باید از اوصیا هم اطاعت کرد.

 

میراث‌دار علم انبیاء

«و وارث علم النبیین، وارث علم انبیا. همه دانش و علوم پیامبران به امیرالمؤمنین علی«ع» به ارث رسیده است.»

ارث مالی است که از دیگری به انسان می‌رسد. اینجا سخن از ارث علم است. هر آنچه انبیای خداوند داشتند به حضرت مولی علی«ع» رسید. حضرت فرمود: «سلونی عن اسرار الغیب فانی وارث علوم الانبیاء و المرسلین(۱۵): از اسرار غیب از من بپرسید که من وارث علوم انبیا و فرستادگان خدایم.»

همین ارث را حضرت امیرمؤمنان علی«ع» از پیامبر اکرم«ص» دارد و حضرت فرمودند: «…وَ هُوَ وَلِیُّ الأَمرِ بَعدِی وَ وَارِثُ عِلمِی وَ حِکمَتِی وَ سِرِّی وَ عَلَانِیَتِی وَ مَا ورثه النبیّونَ قبلی و؛(۱۶) علی وارث علم و حکمت و سرّ و آشکار من و هرآن چیزی است که از پیامبران قبلی«ع» به من به ارث رسیده است.»

 

امام علی«ع» ولی خدا

«و ولی رب العالمین: او ولی پروردگار عالم است.»

ولایت معانی گسترده دارد، ولی در این جمله سخن از ولایت ویژه‌ خداوند به امیرمؤمنان علی«ع» است. در اینجا معنای «ولی رب‌العالمین» را در تفسیر اولیا می‌بینیم. وقتی خداوند می‌خواهد که ما به نظاره ولی واقعی حق بنشینیم، می‌فرماید به علی بنگرید. « أَلا إِنَّ أَوْلِیَاءَ اللَّهِ لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلا هُمْ یَحْزَنُون(۱۷): آگاه باشید که قطعاً بر اولیاى خدا نه ترسى است ونه اندوهی.

 

سیمای اولیای خدا در کلام پیامبر«ص» و مولا علی«ع»: 

پیامبر اکرم«ص» فرمودند: «… إنَّ أولیاءَ اللّه ِسَکَتوا فکانَ سُکوتُهُم ذِکرا ، و نَظَرُوا فکانَ نَظَرُهُم عِبرَهً ، و نَطَقُوا فکانَ نُطقُهُم حِکمَهً  وَ مَشّوا فَکانَ مَشیَهُم بَینَ النّاسَ بَرِکَه…؛(۱۸) همانا دوستان خدا وقتی خاموشی می‌گزینند سکوتشان ذکر است و آنگاه که می‌نگرند نگاهشان عبرت است و آنگاه که سخن می‌گویند سخنشان حکمت است و آنگاه که در میان مردم راه می‌روند راه‌ رفتنشان بین مردم برکت است…»

در سخنی امیرمؤمنان علی«ع» اولیاءالله را چنین می‌ستاید:

« إِنَّ تَقْوَى اللَّهِ حَمَتْ أَوْلِیَاءَ اللَّهِ مَحَارِمَهُ وَ أَلْزَمَتْ قُلُوبَهُمْ مَخَافَتَهُ …(۱۹): همانا تقوا، دوستان خدا را از حرام‌های او بازداشت و ترس از او را با دل‌هایشان پیوند داد.»

دروازه ورودی اولیای خداوند به بهشت، جهاد در راه خداست.

« فَإِنَّ الْجِهَادَ بَابٌ مِنْ أَبْوَابِ الْجَنَّهِ، فَتَحَهُ اللهُ لِخَاصَّهِ أَوْلِیَائِهِ…(۲۰): همانا جهاد دری از درهای بهشت است که خداوند آن را برای دوست خاص خود گشوده است…»

سخن از اولیای خدا مبسوط است و صاحب این قلم در پی تحریر آن نیست. فقط در پی آنم که بگویم علی ولی رب‌العالمین است. چون همه این ویژگی‌ها را یکجا در این بزرگ می‌توان دید. پس سلام و درود بیکران بر او.

 

امام علی«ع» رهبر

«مولائی و مولی المؤمنین: سلام بر تو که مولای من و مولای مؤمنان هستی.»

این جمله کلیدواژه حدیث غدیر و به معنای «رهبر» است. همه شواهد عقلی و نقلی گویای این حقیقت‌اند، به گونه‌ای که برای انسان منصف تردیدی باقی نمی‌ماند.

  1. مقدماتی و مؤخراتی که پیامبر«ص» برای ابلاغ این امر خطیر پی گرفت.
  2. نزول آیه ۳ سوره مائده: « الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَ رَضِیتُ لَکُمُ الإِسْلاَمَ دِینا ….: امروز دین شما را کامل کردم و نعمت خود را بر شما تمام نمودم و اسلام را به عنوان آئین جاویدان شما پذیرفتم.»

آیه قبل از نصب مولی علی«ع» این است که: « یَا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ ۖ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لَا یَهْدِی الْقَوْمَ الْکَافِرِین(۲۱): ای پیامبر«ص»! آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده است کاملاً به مردم برسان و اگر نکنی رسالتت را انجام نداده‌ای! خداوند تو را از خطرات احتمالی مردم نگه می‌دارد و خداوند جمعیت کافران را هدایت نمی‌کند.»

بی‌تردید شأن نزول این دو آیه عید غدیر خم و تثبیت ولایت مولا علی«ع» است.

  1. محتوای خطبه غدیر سخن از ولایت و رهبری مولا علی«ع» دارد.
  2. عمامه خود را که نامش «سحاب» بود همانند تاج بر سر ایشان گذاردند.
  3. به همه دستور دادند که به ایشان به عنوان امیرالمؤمنین«ع» سلام کنند.
  4. رهبری مولا علی«ع» را به او تبریک گفتند.
  5. شعرا از رهبری مولا علی«ع» گفتند و شعرها سرودند که مهم‌ترین آن‌ها شعر حسان‌بن ثابت بود.
  6. همگان اعتراف داشتند که لباس رهبری امت بر قامت مولا«ع» زیبنده است.
  7. بعد از آن بارها مولا علی«ع» از آنها خواست که این صحنه را شهادت دهند و شهادت دادند.

و شواهد دیگر که در شرحشان کتاب ارزشمند «الغدیر» کافی است.

در کتاب‌هایی که از مولی علی«ع» سخن گفته‌اند، فصلی به این موضوع تخصیص داده شده است. امیرمؤمنان«ع» بحق، مولای مؤمنان است پس سلام و درود خداوند همراه برکاتش بر او باد و رحمه الله برکاته.

 

 

امام علی«ع» امین خداوند

آنگاه بار دیگر از امیرمؤمنان«ع» به عنوان مولی یاد شده است.

«السَّلامُ عَلَیک یا مولایَ یا اَمیرَالمؤمِنین«ع»: سلام بر تو ای مولای من ای امیرمؤمنان«ع». آنگاه حضرت را با صفت «اَمینُ الله فی اَرضِه» می‌خواند. ما در فصل اول این زیارت که توصیف نبی اکرم«ص» بود، آنگاه که از حضرت«ع» به عنوان «اَمینَ الله عَلی وَحیه وَ عَزائِم اَمره» یاد شد از این ویژگی گفتیم. مولا علی«ع» امین خداوند در خلق اوست. «امین» در این توصیف تنها امانت ظاهری که در گویش‌های عمومی از آن یاد می‌کنیم نیست، بلکه فراتر از آن و همان است که در آیه ۷۲ سوره احزاب آمده است:

« إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمانَهَ عَلَى السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ الْجِبالِ فَأَبَیْنَ أَنْ یَحْمِلْنَها وَ أَشْفَقْنَ مِنْها وَ حَمَلَهَا الْإِنْسانُ إِنَّهُ کانَ ظَلُوماً جَهُولًا «۷۲»: ما آن امانت را بر آسمان‌ها و زمین و کوه‌ها عرضه داشتیم. آنها از تحمل آن سرباز زدند و از آن ترسیدند پس انسان آن را بر دوش گرفت که او ظالم و جاهل است.»

این امانت چیست؟ مفسران در این عرصه داد سخن داده و احتمالات فراوانی را مطرح کرده‌اند.(۲۲) هر احتمالی که باشد مصداق بارز « وَ حَمَلَهَا الْإِنْسان» امیرالمؤمنین علی و اولاد معصوم او«ع» هستند. اینها به‌حق بار امانت را کشیدند، اما نوع انسان‌ها ناسپاسانه و نابه‌حق آن را به دوش نکشیدند و رفتاری نابخردانه داشتند. لذا می‌توان گفت که مقصود از امانت همان ولایت الهیه است که عبارت است از کمالی که از ناحیه اعتقاد حق و عمل صالح و سلوک صراط مستقیم به دست می‌آید. به این ترتیب «اَلسّلامُ عَلَیک یا اَمینَ الله فی اَرضِه» معنایی گسترده‌تر از آن معنای عامیانه می‌یابد.

 

امام علی«ع» سفیر خداوند

«و یا سَفیره فی خَلقِه؛ سلام بر تو ای سفیر پروردگار در میان مردم.»

«سفیر» به معنای فرستاده و پیام‌آور است. سفیر در عرف سیاسی هم برگرفته از همین معنای عام و به معنای عالی‌رتبه‌ترین نماینده یک کشور مقیم در کشور دیگر و نیز به معنای فرستاده رسمی دولت یک کشور به کشور دیگر برای انجام دادن مأموریتی ویژه است.(۲۳)

امیرالمؤمنین«ع» سفیر و پیام‌آور خداوند است. ایشان نبی و رسول نیست، لکن ابلاغ‌کننده همان پیامی است که انبیا و به‌ویژه نبی اکرم«ص» از سوی خداوند آوردند. ویژگی‌های پیام‌آوران الهی عبارتند از: خشیت از خداوند و فقط برای او حریم قائل بودن و شجاعت (احزاب/۳۹) صبوری و استقامت (احقاف/۳۵ و… و… شوری ۱۵ و…) دلسوزی (اعراف/۶۸ و…) رفق و سازگاری با مردم (آل عمران/۱۵۹) تواضع (شعرا/۲۱۵) عشق به مردم (توبه/۱۲۸) اخلاص، صداقت، ادب و… اینها بخشی از ویژگی‌های پیام‌آوران خداوند برای بشریت است که تمام و کمال در حضرت مولی علی«ع» وجود داشتند.

 

پی‌نوشت‌ها:

۱- کافی، ج ۱، ص ۴۱۲؛ حدیث ۴ نیز ر.ک الفضائل ابن شاذان، ص ۸۹، ینابیع الموده، ج ۲، ص ۳۷۹، ح ۸۰۲،

۲-  تاریخ بغداد، ج ۱۳، ص ۱۲۳؛ الاعتقادات، ص ۸۶، حلیه الاولیاء، ج ۱، ص ۶۳؛ ارشاد، ص ۴۶؛ تاریخ دمشق، ج ۴۲، ص ۳۰۳؛ امالی صدوق، ص ۳۷۴ و… و…

۳- امالی شیخ طوسی، ص ۲۹۵، ح ۵۷۸٫

۴- تفسیر عیاشی، ج ۱، ص ۲۷۶، ح ۲۷۴؛ بحارالانوار، ج ۳۷، ص ۳۳۱، ح ۷۰٫

۵- تاریخ دمشق، ج ۱، ص ۳۵۲٫

۶- من لا یحضره الفقیه، ج ۴، ص ۱۷۵٫

۷- کافی، ج ۸، ص ۲۸۵٫

۸- کافی، ج ۸، ص ۱۱۷٫

۹- من لایحضره الفقیه، ج ۴، ص ۱۷۶٫

۱۰- من لایحضره الفقیه، ج ۳، ص ۷۵، ح ۳۳۶۵٫

۱۱- امالی شیخ طوسی، ص ۲۷۵، ح ۳۲۲٫

۱۲- امالی شیخ طوسی، ص ۱۷۶، ح ۱۶۱٫

۱۳- التوحید، ص ۳۹۹٫

۱۴- کافی، ج ۱، ص ۱۸۹٫

۱۵- ینابیع الموده، ج ۱، ص ۲۱۳٫

۱۶- خصائص‌الائمه، ص ۷۵٫

۱۷- سوره یونس، آیه ۶۲-۶۳٫

۱۸- الکافی، ج ۲، ص ۲۳۸٫

۱۹- نهج‌البلاغه، خطبه ۱۱۴٫

۲۰- نهج‌البلاغه، خطبه ۲۷٫

۲۱- سوره مائده، آیه ۶۷٫

۲۲- تفسیر المیزان، ج ۱۶، ذیل آیه.

۲۳- فرهنگ سخن، ج ۵، ص ۴۲۰۱٫