۱) برخی از پژوهشگران غربی، انقلاب اسلامی را «انقلاب کاست» نامیدهاند. چرا که رسانه محوری و شاخص آن، نوارهای کاست حاوی سخنرانیها و پیامهای حضرت امام بود! و در این نامگذاری ظرافتی وجود دارد که در صورت دقت میتواند مایه مباهات وفاداران و حامیان انقلاباسلامی باشد. چون در روزگاری که روشنفکران جهان با توسل به سلاح دست به انقلابهای ضد استعماری و یا ضد امپریالیستی میزدند و با افتخار اسلحه را نماد انقلاب میدانستند (دهههای شصت و هفتاد میلادی)، انقلاب اسلامی با مدد «رسانه» پیام خود را به گوش مخاطبانش رساند و با اعلامیه و کتاب و نوار کاست (ونه اسلحه!) به مبارزه با دشمن پرداخت و به موفقیت رسید و همین نکته بهترین دلیل بر فرهنگی و فکری بودن ماهیت انقلاب اسلامی است و این نکته را دشمنان اصلی انقلاب اسلامی بیش از سایرین درک کردهاند.
(هرچند که در تبلیغات و اظهارات علنی، انقلاب اسلامی و نظام برآمده از آنرا، خشن و مبتنی بر اسلحه و تروریست و…معرفی میکنند).
۲) از ابتدای پیروزی نهضت امام در بهمن ۵۷ تا امروز، جهان استکبار روشهای متنوعی را (از تحمیل جنگ و تروریسم تا تحریم اقتصادی و جنگ نرم) برای مقابله با انقلاب و جمهوری اسلامی (با اهداف مختلف اعم از تخریب و تضعیف تا براندازی) در پیش گرفته و در بسیاری از موارد با شکست و عدم موفقیت روبرو شده است، اما به نظر میرسد تجربه چند دهه مواجهه با انقلاب و نظام اسلامی این نکته را برای جبهه استکبار ثابت کرده که موثرترین روش برای مقابله با انقلاب اسلامی و نظام برآمده از آن، استفاده از جنگ نرم و رسانهای است. چرا که انقلاب اسلامی پدیدهای فکری و فرهنگی است و بکارگیری ابزارهای غیر فرهنگی و سخت افزاری در مقابله با پدیدهای فکری و فرهنگی نه تنها به تضعیف و شکست آن پدیده منجر نمیشود، بلکه میتواند به گسترش آن پدیده نیز بیانجامد (همانگونه که به تعبیر حضرت امام، تحمیل جنگ به جمهوری اسلامی، زمینهساز گسترش تفکر انقلاب اسلامی درمنطقه و احیاگر معنویت و اسلامخواهی در اروپا و آمریکا گردید).
۳) هرچه روشهای تهاجمی سختافزاری (جنگ و تروریسم و…) در مهار و براندازی انقلاب و جمهوری اسلامی ناکارآمد وکم نتیجه بوده، ابزارهای فرهنگی و رسانهای مستکبران در وارد کردن آسیب به جریان انقلاب اسلامی و جامعه اسلامی ایران موفق و موثر ظاهر شدهاند. این موفقیت، هم به دلیل تناسب ماهیت پدیده مهاجم با ماهیت انقلاب و نظام اسلامی (پدیده مورد هجوم)، و هم بهدلیل غفلت فراگیر متولیان امور از این نوع تهاجم و بعضاً همکاری مدیران نظام (بخوانید نفوذیهای دشمن در بدنه مدیریتی نظام!) با این هجوم، ممکن شده و با کمال تاسف به عنوان امری دائمی و نقطه قوت دشمنان انقلاب و نظام اسلامی درآمده است. این روند نامبارک و مخرب، پس از خاتمه دفاع مقدس در جامعه قوت گرفت و با توجه به موفقیت آن به ابزار اصلی اما نامحسوس دشمن تبدیل شد. هرچند رهبری نظام و بسیاری از دلسوزان کشور و انقلاب، از همان ابتدا متوجه این ابتکار عمل جهان استکبار شده و برای بیداری جبهه خودی در برابر این تهاجم تلاش کردند اما به دلیل ماهیت فرهنگی و ابزارهای رسانهای رایج در این هجوم و تاثیرات تدریجی و زیرپوستی آن، بخش عظیمی از مسئولان (و به تبع آنها مردم!) با بیخیالی از کنار این موج مرگبار و خطرناک عبور کرده و برای مقابله با آن چارهای نجسته و حتی احساس خطر هم نکردند (بماند که درمواقع بسیار، برای ورود موج مهاجم مذکور به جامعه جاده باز کرده و مسیر را هموار نموده و حتی در برابر آن فرش قرمز پهن کردند). چرا که این پدیده و مظاهر آن را نماد پیشرفت و فنآوری و تبادل فرهنگی میدانستند و مخالفت با آن را نامعقول، نامطلوب و ناممکن میشمردند.
۴) هرچند تهاجم نرم استکبار جهانی علیه انقلاب و نظام اسلامی، با ابزارهای فرهنگی رسانهای منطبق با فنآوریهای روز صورت گرفته و میگیرد، اما هیچیک از اشکال و قالبهای آن، مانند شبکههای مجازی جاگرفته بر بستر تلفنهای همراه، امکان موفقیت و فراگیری نیافته است! چرا که بر اساس اظهارات متولیان مربوطه در وزارت ارتباطات، تعداد کاربران گوشیهای تلفن همراه هوشمند که از شبکههای مجازی بهره برداری میکنند به چهل میلیون نفر رسیده و این یعنی نیمی از جمعیت کشور (و دقیقاً، یعنی اکثریت جمعیت فعال و جوان جامعه. به روایت وزیر ارتباطات ۷۳ درصد از کاربران فضای مجازی در ایران بین ۱۸تا ۳۴ سال سن دارند) به هدف بالفعل جنگ فرهنگی رسانهای دشمنان انقلاب و جمهوری اسلامی تبدیل شدهاند. آنهم به صورتی که هیچ نظارت و کنترلی برروی کانالها و محتوای پیامهای موجود در این شبکهها وجود ندارد و هر کسی میتواند به سادگی و از هر نقطه از جهان، محتوای مورد نظر خود را در قالبهای مختلف (اعم از فیلم، تصویر، کاریکاتور، موسیقی، متن و مطلب و یا ترکیبی از همه یا بعضی از این موارد) روی این شبکهها بارگزاری کند (بدون این که امکان شناسایی و یا برخورد با او فراهم باشد و این یعنی بهترین فرصت ممکن جهت هجوم همه جانبه رسانهای- روانی از جانب جبهه استکبار به ذهن و دل و جان بیش از ۴۰ میلیون ایرانی! و در این میان هیچ سپر و مانعی جهت مصون ماندن کاربران ایرانی فضای مجازی از این تهاجم وجود ندارد الا استفاده نکردن از این فضا!
۵- وزیر کشور درباره وضعیت فعلی فضای مجازی در کشور معتقد است: «در حال حاضر سوء استفادههای اعتقادی،اخلاقی، جنسی، فرهنگی و اجتماعی در فضای مجازی وجود دارد و با نوعی ولنگاری در این فضا مواجهیم و هیچ نظارتی بر این فضا وجود ندارد. والدین در این زمینه نگرانند. و این نگرانی را مرتب تکرار میکنند و دولت باید قوانینی ارائه کند تا بتوان به سلامت فضای مجازی اعتماد کرد» (۱۶/۱۰/۹۷) این سخنان از آنرو قابل اعتناست که اولاً از جانب مقامی رسمی بیان شده و ثانیا گوینده آن در جایگاهی است که اشراف نسبتاً کاملی بر امور امنیتی و انتظامی کشور دارد. تعابیر «ولنگاری و عدم هیچگونه نظارت بر فضای مجازی» دقیقترین توصیف از وضعیت فعلی فضای مجازی حاکم بر فکر و ذهن نیمی از مردم کشور ماست! و درست به همین دلایل است که کنگره آمریکا (در دیماه سال ۱۳۹۷) بودجهای اختصاصی (معادل ۴۵۰ میلیون دلار) برای جنگ روانی علیه انقلاب و نظام جمهوری اسلامی تصویب میکند (سال قبل، این رقم ۲۰۰ میلیون دلار بوده است) و ارتش رژیم صهیونیستی طی سهسال اخیر، تمرکز خود را بر تهاجم به انقلاب اسلامی از طریق بارگزاری مطالب مختلف روی فضای مجازی موجود در ایران قرار داده است.
۶- مقایسه کاربران ایرانی شبکه اینستاگرام (که مخصوص تبادل فیلم و عکس در فضای مجازی است و مبادلات دادهها در آن معمولاً نازلترین و سخیفترین بخش دنیای مجازی را تشکیل میدهد) با کاربران همین شبکه در جهان، گویای کیفیت استفاده از فضای مجازی در ایران امروز است: مثلاً در هند با جمعیت بیش از ۹۰۰ میلیون نفر، تنها ۷۰ میلیون نفر از اینستاگرام استفاده میکنند حال آنکه از جمعیت ۸۰ میلیونی ایران بیش از ۲۴ میلیون در اینستاگرام فعالند! جالب اینجاست که تعداد کاربران اینستاگرام در ژاپن و انگلستان از ایران کمتر است و همین ارقام نشان میدهد استفاده از فضای مجازی بویژه شبکههایی مانند اینستاگرام نه تنها نماد به روز بودن و تجدد نیست بلکه چنان که ملاحظه شد پدیدآورندگان چنین شبکههایی (کشورهایی مانند انگلستان و ژاپن) کمتر از مردم کشور ما از این ابزارها بهره میبرند و اگر کاربرد چنین شبکههایی نماد و نشانه رشد و پیشرفت بود قطعاً شهروندان انگلستان و ژاپن در استفاده آنها از مردم ما سبقت میگرفتند!
۷) برخی در دفاع از فضای مجازی با سادهانگاری تمام، این پدیده را به چاقویی تشبیه میکنند که میتوان به شیوههای مثبت یا منفی از آن بهره گرفت (همان مثال کهنه چاقو در دست جراح یا در دست چاقوکش). در پاسخ این دفاع برآمده از نقص اطلاعات، ناگزیر باید مدافعان فضای مجازی را به این نکته ارجاع داد که چرا در هیچ کشور غربی فضای مجازی مانند کشور ما رها و یله و بیدروپیکر نیست؟ و اگر وضعیت فعلی فضای مجازی در ایران مطلوب است، چرا هیچیک از طراحان و سازندگان فضای مجازی، مانند ما از فضای مجازی بهرهبرداری نمیکنند و برای استفاده از این پدیده، محدودیتهای قانونی فراوان وضع کرده و میکنند؟!
۸) آسیبهای فضای مجازی به جامعه ما، آنچنان گسترده و متنوع است که برشمردن و توضیح هر یک، مجالی طولانی میطلبد اما به صورت مختصر باید به موارد زیر اشاره کرد:
الف– قداستزدایی از دین و دینزدایی از جامعه: از جمله تاثیرات جدی گسترش فضای مجازی، بویژه شبکههایی مانند تلگرام و اینستاگرام و… بر جامعه ایرانی، قداستزدایی از دین از طریق اشاعه مطالب هجو و هزل درباره دین و مقدسات دینی (ائمه اطهار، پیامبران، معاد و حتی ذات اقدس باریتعالی) است. این دسته مطالب، چون به نام طنز و لطیفه در این فضا منتشر میشود موجب عکسالعمل جدی متدیّنان و مردم عادی نشده و حتی در برخی موارد این افراد اقدام به بازنشر چنین مطالبی مینمایند. از سوی دیگر ایجاد تردید در اذهان جامعه درباره واجبات و شعائر دینی در قالب داستانهای کوتاه، اشعار و جملات قصار از چهرههای داخلی و خارجی و بازنشر این مطالب توسط چهرههای مشهور سینمایی و هنری، روش دیگری برای تضعیف و تخریب باورهای دینی جامعه است. مطالبی مانند تحریم سفر حج (به بهانه نریختن پول مملکت به جیب سعودیها و اختصاص هزینه حج به فقرا) یا اختصاص هزینههای مراسم محرم به فقرا (به بهانه اینکه اگر امام حسین(ع) الان حاضر بود به جای برپایی مجلس روضه به فقرا کمک میکرد)، و یا تحقیر روزهداری ماه رمضان، (به این عنوان که بهتر است انسان به جای گرسنگی کشیدن دروغ نگوید و به فقرا کمک کند و…)، هدف نهایی این بخش از تهاجم، تضعیف باورهای دینی جامعه و سرنگونی نظام و انقلابِ مبتنی بر دیانت مردم است.
ب-ایجاد یاس و ناامیدی عمومی در جامعه: جوّ غالب در شبکههایی مانند تلگرام، اینستاگرام و…، ترسیم فضایی به شدت تیره و ناامید کننده از کشور و آینده آن است به گونهای که در این فضا، ایران در تخلفات و مفاسد مالی، بیکیفیتی تولیدات و اجناس، بیمسئولیتی و رفتارهای غیرانسانی، دزدی و غارت و چپاول، کثیفی و نبود بهداشت و ناامنی، رتبه نخست جهان را به خود اختصاص داده و همه دنیا حتی کشورهایی مانند هند یا بنگلادش از ایران پیشرفتهتر و بهتراند. (والبته در اکثر موارد چنین تصویر میشود که ایران عصر پهلوی جزء سرآمدترین ممالک دنیا بود و مردم ایران از خوشبختترین جوامع انسانی به شمار میآمدند و انقلاب اسلامی کشور را از آن اوج به وضعیت رقتبار کنونی رسانیده است!)
ج- ستیز با هویت اسلامی- ایرانی و تحقیر آن: در این فرآیند ضمن ارائه اطلاعات غلوآمیز و غلط، درباره تاریخ ایران باستان (بازنمایی کوروش و داریوش در حد مقدسات دینی در فضای مجازی و تشویق مردم به بزرگداشت کوروش وحضور در محل موسوم به آرامگاه کوروش و حتی سجده در برابر آن) هویت ایران پس از اسلام را تحقیر و پذیرش اسلام از جانب ایرانیان را به عنوان تحمیل فرهنگ و زبان وآیین عربی بر مردم ایران عنوان کرده و ادامه باور به اسلام، تداوم تسلط عربها بر مردم ایران توصیف میشود و مردم به بازگشت به هویت ایران باستان و ترک هویت اسلامی تشویق میشوند چرا که بر اساس اطلاعات ارائه شده در این روند، هویت فعلی جامعه ایرانی جز تقلبکاری، دروغ گویی و دزدی و بدکاری نیست و جامعه ایرانی این صفات را از قوم عرب فراگرفته است! (جشن گرفتن روز تولد کوروش و حضور هزاران نفر در اطراف مقبره منتسب به او و جشن و پایکوبی مختلط و خلاف شرع به همین مناسبت در روزهای محرم در چندسال اخیر از جمله رویدادهایی است که طراحی و اجرای آن کاملاً توسط شبکههای موجود در فضای مجازی و کاربران نشسته در بخش جنگ روانی ارتش صهیونیستی انجام شده است)
د) نفوذ امنیتی و جاسوسی: گروههایی مانند داعش، منافقین خلق، مبلغین وهابیت و بهاییت ودر سالهای اخیر به راحتی و با استفاده از امکانات فضای مجازی و عدم کنترل و نظارت بر آن در ایران، موفق شدند به تبلیغ و ترویج خود پرداخته و دهها تن از شهروندان ایرانی را به تشکیلات خود جذب و در مسیر اهداف خود بکار گیری کنند. سازمانهای جاسوسی غربی نیز با استفاده از فرصت بینظیر موجود در فضای مجازی ایران، اقدام به نفوذ و یافتن قربانی در میان کاربران ایرانی نموده و با کمترین هزینه و بدون ریسک موفق به استخدام دهها تن جاسوس و نفوذی شده و از آنان در جهت جمعآوری اطلاعات و پخش شایعه و حتی در راه اندازی شبکههای منسجم فعال در اعتراضات صنفی و معیشتی حداکثر بهرهبرداری را نمودهاند. از دیگر نمونههای بکارگیری ظرفیت فضای مجازی ایران از جانب دشمنان نظام و انقلاب، میتوان به رهبری شورشهای کور دیماه ۹۶ توسط کانال تلگرامی آمدنیوز اشاره کرد.(این کانال علاوه بر زمانبندی و تشویق مردم به پیوستن به ناآرامیها، آموزش ساخت بمبهای دستی و آتشزا را نیز در برنامههای خود داشت) هرچند ابتنای شبکهها و فضای مجازی فعلی ایران بر بستر (دیتا بیس) آمریکایی و کانادایی، عملاً دست سرویسهای جاسوسی استکباری در جهت هرگونه جاسوسی پیچیده و جمعآوری انواع اطلاعات از جامعه ما را کاملاً باز گذاشته است!
و) انحرافات دینی و طایفهگرایی مذهبی: تشویق مخاطبان به افراط گرایی مذهبی (مانند ترویج تشیع انگلیسی و اهلسنت تکفیری) و تبلیغ دیانت به روایت انجمن حجتیه به عنوان دین مقدس و عاری از آلودگیهای سیاسی و ارائه تفاسیر انحرافی از دین (مانند آنچه توسط مروجان اسلام رحمانی خالی از شریعت در فضای مجازی ایران ترویج شد و دهها هزار مخاطب پیدا کرد) از دیگر کارکردهای شبکههای کاملاً آزاد مجازی در ایران امروز به شمار میآید.
ز)عمومی ساختن حریم خصوصی: فنآوری شبکههای مجازی حریم خصوصی را از میان برداشته و آنرا به یک پدیده عمومی تبدیل کرده است. با این فنآوری، هر دختر یا پسری نوجوان یا جوانی میتواند در چند ثانیه فیلم وتصاویر برهنه و خصوصی خود یا دیگران را (اعضای خانواده یا سایر افراد جامعه را به نیت انتقام، کنجکاوی، شوخی، قدرتنمایی و…) به همه جهان ارسال کند. امروزه درایران از خود یا همراهان و دوستان عکس گرفتن(در هر حالتی!) و با دیگران به اشتراک گذاشتن به اتفاقی عادی و روزمره تبدیل شده و رها بودن این فضا از قید هر نظارتی به افراد اجازه میدهد به نام دیگران حسابی در یکی از شبکههای اینستاگرام یا تلگرام و… بازکرده و از این طریق به انتشار عکسهای خصوصی و اسرار سایرین پرداخته و با انتشار مطالب و تصاویر جعلی، آبروی دیگران را به باد دهند.
شیوع این امکان در چند سال اخیر بازار باجگیری، انتقامگیری و نابود کردن آبروی سایرین را حسابی رونق داده و بر حجم پروندههای تخلفات و جرائم و قتلها و خودکشیها افزوده است.
ح) رونق تخلفات اقتصادی: رواج فضای مجازی و شبکههای برآمده از آن، موجب بروز و ظهور انواع کلاهبرداریها، سرقتها و تخلفات اقتصادی شده، تا جایی که نیروی انتظامی برای مقابله با این جرائم مجبور به تشکیل معاونتی خاص شده و حجم انبوهی از نیرو و امکانات ناجا برای مبارزه با اینگونه از تخلفات بسیج شده است. با این تفاوت که زیان مالی ناشی از جرائم فضای مجازی قابل اغماض یا جبران است اما آبرو و اعتبار به باد رفته افراد و خانوادهها (از طریق فضای مجازی) به هیچوجه قابل جبران و بازگشت نیست.
۹-حداقل دقت در فضای مجازی موجود در کشور ما (آنهم با ولنگاری فعلی حاکم برآن) این نکته را اثبات میکند که تداوم وضع موجود در آینده نزدیک، جامعه انقلابی و اسلامی ایران را با چالشی جدی مواجه خواهد شد. و این آرزویی است که جهان استکبار چهل سال است در پی آن، روز شماری میکند و به همین دلیل است که میتوان فضای مجازی را «تنگه احد انقلاب و نظام اسلامی» دانست. اینکه چرا برخی از مسئولان دولتهای یازدهم و دوازدهم و جریانات سیاسی با علم به تمامی این زیانها و خسارتها، با لجاجت تمام، بر استمرار ولنگاری و یله بودن فضای مجازی پافشاری میکنند امری است که راز آنرا باید در فرصتی دیگر بازگشایی کرد. اما رهبر انقلاب، سالها پیش از این، با مشارکت کارشناسان مومن و انقلابی طرحی جامع برای بستن این تنگه و تبدیل آن به «پل پیروزی» فراهم آورده بودند که به دلیل اهمال دولتهای نهم و دهم وتعمد دولتهای یازدهم و دوازدهم عملیاتی نشد و آسیبهای فراوانی از رهگذر فضای مجازی گریبان نظام و انقلاب را گرفت. (براساس این طرح، فضای مجازی بر بستری ایرانی و خودی بنا میشد و از اینرو به خوبی قابل نظارت و کنترل بود). اما با صراحت میتوان گفت: تنگه اُحد نظام و انقلاب اسلامی هنوز قابل انسداد است اگر مدیران نفوذی و قدرتطلب مجال بدهند!