شاید بتوان مهمترین رخداد آبان ۱۳۶۵ را رسوایی مک فارلین دانست که در ۱۳ آبان همین سال توسط حجتالاسلام والمسلمین هاشمیرفسنجانی رئیس وقت مجلس شورای اسلامی افشا شد، در همین ماه و در پی دستگیری «سید مهدی هاشمی» حجتالاسلام والمسلمین ریشهری، وزیر وقت اطلاعات از امام خمینی(ره) خواست تا نظر خود را درباره جوسازیها اعلام کنند و بنیانگزار جمهوری اسلامی وزارت اطلاعات را موظف به رسیدگی جدی و دقیق به پرونده مهدی هاشمی و افراد وابسته به او کردند.
در ادامه به مرور رخدادهای این دو ماه از تاریخ انقلاب اسلامی میپردازیم.
دلالهای رابطه که به در بسته خوردند.
ماجرای سفر غیرقانونی و پنهانی «مکفارلین»، مشاور امنیت ملی رئیس جمهور امریکا به تهران که با هدف بررسی راههای بازگشایی روابط سیاسی با جمهوری اسلامی ایران صورت گرفت توسط حجتالاسلام والمسلمین هاشمیرفسنجانی، رئیس مجلس شورای اسلامی در سخنرانی مراسم ۱۳ آبان فاش شد.
شاید ماجرای «ایران – کنترا» یا همان «مک فارلین» باید اتفاق میافتاد تا ریگان جمهوریخواه نیز فشارهایی را که بر جیمی کارتر، رقیب دموکرات او وارد شده بود، تجربه کند. سال ۱۳۵۹ با تداوم اسارت گروگانهای آمریکایی در ایران، کارتر کاخ سفید را ترک کرد و صندلی ریاستجمهوری را به رقیب جمهوریخواه خود ریگان سپرد. جاسوسهای آمریکایی آزاد شدند، ولی چند سال بعد یعنی سال ۱۳۶۵ نوبت به ریگان جمهوریخواه رسید تا با پیچیدگیهای دیپلماسی ایران روبهرو شود و طعم تلخ یک ناکامی دیگر را با تمام وجود احساس کند.
در چهارم خردادماه ۱۳۶۵ هواپیمایی که از آن سوی اقیانوس اطلس به پرواز درآمده بود در خاک ایران بر زمین نشست. رابرت مک فارلین، مشاور امنیت ملی ریگان و الیور نورث، عضو شورای امنیت ملی آمریکا دو مسافر آن هواپیما بودند.
نمایندگان آمریکایی، کیکی در شمایل کلید را آورده بودند تا نشانهای باشد از گشایش باب روابط میان دو کشور و نیز یک قبضه تپانچه و علاوه بر آن یک جلد انجیل مقدس با امضای رونالد ریگان و خطاب به رهبری ایران به عنوان یادگاری!
اما هدیه اصلی برای ایرانیها نه کیک و کلید و انجیل که تسلیحات مورد نیاز ایران از جمله تسلیحاتی چون موشکهای هاگ، تاو و لامپهای رادار بود که هواپیمای مک فارلین حامل آنها بود. فروش این تسلیحات به ایران پیرو مذاکراتی صورت میگرفت که منوچهر قربانیفر، دلال اسلحه و محسن کنگرلو، مشاور نخستوزیر وقت، میر حسین موسوی، انجام داده بودند.
مک فارلین با ورود به تهران خواستار ملاقات با رئیسجمهور ایران شد و خود را حامل پیام رونالد ریگان معرفی کرد، ولی خود را با درهای بسته روبهرو دید. رئیسجمهور ایران به مذاکره با مک فارلین آمریکایی ننشست و دیپلمات آمریکایی برای مذاکره با نخستوزیر و رئیس مجلس ایران هم با درهای بسته روبهرو شدند.
در نهایت دکتر محمدعلی هادی و فریدون وردینژاد به نمایندگی از مجلس و سپاه با نمایندگان رئیسجمهور آمریکا مذاکره کردند. مک فارلین بهقدری متعجب و ناراحت بود که با چهرهای درهم کشیده به ایرانیها گفت: «شانس در خانه شما آمده است. فضای شما در تصرف هواپیماهای عراقی است و ما آمدهایم تا مشکلاتتان را حل کنیم، اما شما این طور با ما رفتار میکنید؟ من اگر برای خرید پوست به روسیه رفته بودم، گورباچف روزی سه بار با من ملاقات میکرد. شما چه جور آدمهایی هستید که خاضر نیستید با نماینده مخصوص رئیسجمهور آمریکا صحبت کنید؟» (۱)
بعدها امام خمینی(ره) پاسخ این اظهارات مک فارلین را بهروشنی دادند و فرمودند: «آنی که ادعا میکند که اگر من به شوروی رفته بودم، رئیس شوروی سه مرتبه دیدن من میآمد، گمان میکند اینجا هم شوروی است. اینجا کشور اسلام است. اینجا نه کرملین قابل این است که ذکری ازش بشود و نه کاخ سیاه. اینجا کشور رسول خداست«ص». اینجا کشور حضرت صادق است«ع». اینجا پاسدارهای ما شرافت دارند بر کاخنشینها، اینجا بسیجیهای ما و امت ما شرافت دارند بر تمام کاخنشینهای عالم و همه کسانی که ادعای پوچ خودشان را میکنند و گمان میکنند که باید عالم پیش آنها خاضع باشد.»(۲)
لحنی که از اسرائیل تندتر بود
در ۲۵ آبان ۱۳۶۵ هشت نفر از نمایندگان مجلس شورای اسلامی در نامهای به هیئت رئیسه مجلس با اشاره به سفر مخفیانه یک هیئت امریکایی به ریاست رابرت مک فارلین، مشاور امنیت ملی امریکا به تهران، خواستار توضیح وزیر امور خارجه در این زمینه شدند.
چند روز پس از انتشار این نامه، امام خمینی خطاب به آنان فرمودند: «لحن شما از لحن اسرائیل تندتر است.» بنیانگزار جمهوری اسلامی در پاسخ به نمایندگان و افرادی که میخواستند رسوایی آمریکا را وسیلهای برای برخوردهای داخلی کنند اظهار داشتند: «میخواهم عرض کنم چرا این قدر ما عقبافتاده هستیم؟ چرا ما باید به واسطۀ اغراض نفسانیه این قدر خودمان را ببازیم؟ چرا باید وقتی که دنیا به تزلزل درآمده است برای این بیاعتنایی ایران به کاخ سفید و سیاه، چرا ما باید توجیه کنیم مسائل آنها را؟ چرا ما باید این قدر غربزده باشیم یا شیطانزده؟ من هیچ توقع نداشتم از بعض این اشخاص، ولو بعضیشان در نظر من پوچاند، لکن از بعضی از این اشخاص که سابقه دارند هیچ توقع نداشتم که در این زمان که باید فریاد بزنند بر سر آمریکا، فریاد میزنند سر مسئولین ما. چه شده است؟ شماها چهتان است؟ چه کردید شماها؟ شماها چرا باید تحت تأثیر تبلیغات خارجی واقع بشوید یا تحت تأثیرات نفسانیت خودتان؟ در یک همچون مسئلۀ مهمی که باید همۀ شما دست به هم بدهید و ثابت کنید به دنیا که ما وحدت داریم، وحدت ما این طور شده است و در روزی که هفتۀ وحدت است، چرا شماها میخواهید تفرقه ایجاد کنید؟ چرا میخواهید بین سران کشور تفرقه ایجاد کنید؟ چرا میخواهید دو دستگی ایجاد کنید؟ چه شده است شما را؟ کجا دارید میروید؟ اَینَ تَذهَبون؟ من نمیتوانم که آن طوری که میخواهم با شما صحبت کنم و نمیخواهم در روز عید رنجش برای شما پیدا کنم، لکن شما انصاف بدهید که در یک همچو وقتی، وقت یک همچو اموری است؟ وقت یک همچو تأییدی است از کاخ سفید؟ وقت یک همچو تأییدی است از ریگان؟ لحن شما در آن چیزی که به مجلس دادید، از لحن اسرائیل تندتر است. از لحن خود کاخنشینان آنجا تندتر است. شما را چه شده است که این طور شدهاید؟ شما که این نبودید بعضیتان. من بعضیتان را می شناسم، شما این طور نبودید.»(۳)
و باز هم پرونده جنایتهای یک نور چشمی
۴ آبان ۱۳۶۵ و در پی دستگیری سید مهدی هاشمی و تعدادی از مرتبطین با او، حجتالاسلام والمسلمین ریشهری وزیر وقت اطلاعات طی نامهای از محضر امام خمینی تقاضا کرد که معظم له با توجه به جوسازیهایی که در جهت تخریب اذهان و ایجاد اختلاف به وجود آمده، نظر خود را اعلام کنند.
امام خمینی در پاسخ به نامه حجتالاسلام والمسلمین ریشهری، وزارت اطلاعات را موظف به رسیدگی جدی و دقیق به پرونده مهدی هاشمی و افراد وابسته به او کردند. بنیانگزار جمهوری اسلامی در این نامه تصریح کردند: «با توجه به مسائلی که تا کنون کشف شده و یا مورد سوءظن است و با توجه به جوسازی و اطلاعیههایی که با اسامی مختلف توسط افراد ضد انقلاب و منحرف و وابسته به مهدی هاشمی پخش شدهاند که نه تنها سوءظن را بیشتر میکنند که خود دلیل مستقلی است بر خط انحراف از انقلاب و اسلام. جنابعالی موظف هستید به جمیع جوانب این امر با کمال دقت و انصاف رسیدگی کنید و تمام افراد متهمی را که از سران این گروه محسوب میشوند و نیز افراد دیگری را که در انتشار مسائل کذب و قضایای دیگر دست داشتهاند تعقیب کنید. بدیهی است که این امر چون مربوط به اسلام و انقلاب و امنیت کشور است، تحقیق آن منحصراً در اختیار وزارت اطلاعات کشور است.»
در ادامه این نامه آمده بود: «باید تأکید کنم که همه در پیشگاه قضاوت اسلام مساوی هستند و نیز به همان اندازه که اغماض از مجرمین گناه بزرگی است، تعرض نسبت به بیگناهان از گناهان نابخشودنی است. خداوند تعالی را حاضر و ناظر بدانید که این امر عبادتی است که دامان بزرگانی(۴) را از اتهامات پاک و توطئۀ منحرفان را خنثی می کند.»(۵)
متاسفانه آیتالله منتظری در آن شرایط بهگونهای تحت تأثیر سید مهدی هاشمی و دیگر اطرافیان خود بود که به هیچ یک از تذکرات دوستانه و مشفقانه وقعی نمینهاد و بر مبنای تحلیلی که از سوی برادر داماد خود دریافت میکرد، همه این توصیهها را ناشی از بدفهمی یا توطئهگری دیگران میپنداشت.
مهدی هاشمی از صفحه اول تا دهم پرونده خود کارهایی را که انجام داده بود شرح داد که سرفصلهای آن از این قرارند:
۱. اقرار به ساواکی بودن.
۲. لودادن افرادی که به آنها دستور قتل آیتالله شمسآبادی را داده بود.
- دستور قتل مهدیزاده، شیخ قنبرعلی صفرزاده، مهندس بحرینیان، عباسقلی حشمت و دو فرزندش و زنی به نام جهان سلطان.
- دستور اختفای مقادیر قابل توجهی سلاح و مهمات و مواد منفجره.
و …
با این همه آیتالله منتظری تا آخرین لحظه از مهدی هاشمی دفاع کرد و زمانی که او در دادگاه عدل اسلامی به اعدام محکوم شد، علناً در مقابل نظام اسلامی ایستادگی کرد.
اعتراف به جنایات صدام و همزمان کمک به او
در آبان ۱۳۶۵ تلویزیون دولتی انگلیس با پخش یک برنامه مستند ۴۵ دقیقهای به نام «پانوراما» برای اولین بار به کاربرد گسترده سلاحهای شیمیایی توسط عراق در جنگ با ایران اعتراف کرد و صراحتاً از آمریکا، هلند، آلمان غربی و کانادا به عنوان تأمین کنندگان مواد شیمیایی لازم عراق برای تهیه سلاح شیمیایی نام برد.
در ۱۷ آبان ماه این سال نیز ژاک شیراک نخست وزیر فرانسه در مصاحبهای با روزنامه واشنگتن تایمز گفت که عراق آغازگر جنگ بود، زیرا در نظر داشت با توجه به ضعفی که بر ارتش جمهوری اسلامی ایران در ابتدای انقلاب به وجود آمده بود، ضمن تجاوز به این کشور، کمر جمهوری اسلامی را بشکند.
در ۱۷آذر ۱۳۶۵ نیز نماینده انگلیس در سازمان ملل بیآنکه نامی از رژیم صدام ببرد، اقدام این رژیم در بمباران مناطق مسکونی در جنگ ایران و عراق را محکوم کرد و کاربرد سلاحهای شیمیایی را نقض آشکار پروتکل جامعه ملل و پروتکل مشهور «۱۲ مارس» شورای امنیت خواند و آن را محکوم کرد.
با وجود این اعترافات آمریکا و انگلیس کمک به رژیم صدام را ادامه دادند. در ۱۴ آذر ماه همین سال چارلز ردمن سخنگوی وزارت امور خارجه آمریکا اعلام کرد آمریکا از دوستان خود در خلیج فارس با صدور اسلحه و حراست از آزادی کشتیرانی حمایت خواهد کرد.
در ۲۴ آذر نیز روزنامه واشنگتن پست فاش کرد که آمریکا از سال ۱۳۶۳ سرگرم ارائه کمکهای اطلاعاتی «سیا» به رژیم عراق برای تسهیل حملات آن کشور به تأسیسات اقتصادی جمهوری اسلامی ایران بوده است.
در ۲۵ آذر ماه نیز مقامهای پنتاگون اعتراف کردند که دولت امریکا اطلاعات نظامی برای حملات دقیق به هدفهای ایران با هدف وادار کردن ایران به قبول آتشبس را در اختیار عراق قرار داده است.
سقوط هواپیمای رزمندگان اسلام در شرق زاهدان
در ۱۱ آبان ۱۳۶۵ بر اثر سقوط هواپیمای سی ـ ۱۳۰ ارتش ۹۸ نفر از رزمندگان اسلام به شهادت رسیدند. هواپیما از کرمانشاه به زاهدان در پرواز بود که در ۱۰ کیلومتری شرق فرودگاه زاهدان با کوه برخورد کرد. دو روز بعد مسئولین امر علت سقوط هواپیمای سی ـ۱۳۰ نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران را از کار افتادن سیستم ارتفاعسنج هواپیما اعلام کردند.(۶)
روابط ایران و جهان در آبان و آذر ۱۳۶۵
در اولین روز آبان ۱۳۶۵ در اعتراض به بازگشایی سفارت ساحل عاج در بیتالمقدس، ایران روابط سیاسی خود را با این کشور قطع کرد.
در ۴ آبان این سال نیز وزارت امور خارجه ایران تبانی انگلیس با آمریکا و رژیم صهیونیستی علیه سوریه را محکوم کرد. دولت انگلیس با متهم کردن سوریه به تلاش برای منفجر کردن یکی از هواپیماهای خطوط هوایی اسرائیل، روابط خود را با دمشق قطع کرد. متعاقب این اقدام، آمریکا و اسرائیل نیز از این تصمیم لندن حمایت کردند.
همچنین در ۴ آذر ماه این سال وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران در نامهای انتقادی به دبیرکل سازمان ملل، عملکرد مغرضانه و تبعیضآلود شورای امنیت این سازمان و دلایل بی اعتماد شدن ایران به این شورا را تشریح کرد.
پینوشتها
۱- کیهان، ۱۴ آبان ۱۳۵۹، ص ۱ و ۳ و ۱۸٫
۲- صحیفه امام، ج ۲۰، ص ۱۶۰٫
۷- صحیفه امام، ج ۲۰، ص ۱۶۳-۱۶۲٫
۴- اشاره به آیتالله منتظری.
۵- صحیفه امام، جلد ۲۰ ، ص ۱۴۵٫
۶- کیهان، ۱۳ آبان ۱۳۶۵، صفحه ۳٫