Tag Archives: دیکتاتور

30آگوست/21

آمریکا؛ سرزمینی که وحشی ماند – مروری بر پرونده بزرگ‌ترین ناقض حقوق ‌بشر در جهان

مقدمه

حقوق ‌بشر، بنیادی‌ترین حقوقی است که خداوند به‌طور ذاتی همه انسان‌ها را از آن بهره‌مند کرده است. در طول تاریخ حاکمان مستبد و ظالم از نخستین ناقضان حقوق‌ بشر بوده‌اند. امروز نیز‌ دولت ایالات متحده که خود را پرچمدار دفاع از حقوق‌ بشر معرفی می‌کند، بر اساس مدارک متعدد و شواهد فراوان یکی از بزرگ‌ترین ناقضان حقوق ‌بشر در داخل و خارج از آمریکا به شمار می‌آید. با این حال این کشور بیش از نیم قرن است که مسئله حقوق ‌بشر را به عنوان یک ابزار فشار علیه مخالفان و رقبای خود به کار می‌گیرد و آنان را به نقض حقوق‌ بشر متهم می‌سازد و بر اساس این اتهام، تحمیل فشارهای سیاسی و وضع تحریم‌های اقتصادی خود علیه کشورهای مستقل را توجیه می‌کند.

این نوشتار با ارائه شواهد و مدارک متعدد نشان می‌دهد که دولت ایالات متحده خود بزرگ‌ترین ناقض حقوق‌ بشر در داخل و خارج آمریکاست و از این جهت صلاحیت اظهار نظر در این موضوع را ندارد.

 

الف) در سطح داخلی

مسئله حقوق‌ بشر در حالی توسط دولت آمریکا به عنوان یک اهرم فشار علیه مخالفان این دولت مورد استفاده قرار می‌گیرد که شهروندان آمریکایی خود شاهد بیشترین موارد نقض حقوق ‌بشر در این کشور هستند:

 

  1. فقدان امنیت

در حالی که حفظ امنیت از طبیعی‌ترین حقوق انسان‌هاست، امروز خشونت، ترور و جنایت به بزرگ‌ترین بحران داخلی آمریکا تبدیل شده است. مطابق آمارهای وبگاه «ووکس» آمریکا از حیث فراوانی وقوع خشونت و قتل با اسلحه در رتبه اول جهان قرار دارد و این مسئله به دغدغه اصلی مردم این کشور تبدیل شده است.(۱)

در قرن نوزدهم میلادی وقتی ایالت‌های شمالی و جنوبیِ آمریکا درگیر جنگ داخلی بودند، بخش‌هایی که خارج از حکمرانیِ شمال و جنوب قرار داشتند، «غرب وحشی» نام گرفتند. در غرب وحشی «وضع طبیعی» و به‌نوعی قانون جنگل حکمفرما بود. اکنون نیز همان وضعیت در آمریکا وجود دارد. امروز «کشتار در مدارس»، یکی از شاخصه‌های زندگی آمریکایی است. به قول گزارشگر گاردین، «تیراندازی و آدمکشی در مدارس به بخشی از روحِ آمریکایی تبدیل شده است.» سالیانه ده‌ها دانش‌آموز توسط همکلاسی‌های خود به قتل می‌رسند. «لارسن» در تحقیقات خود نشان می‌دهد آنچه در مدارس رخ می‌د‌هد از کل جامعه آمریکا جدا نیست. یعنی خشونت در مدارس که هر سال بر میزان آن افزوده می‌شود، از الگوی خشونت در کل جامعه پیروی می‌کند.

بر اساس آمارهای دو مرکز «سی‌دی‌سی» و «بردی»، طی سال‌های ۲۰۱۳ تا ۲۰۱۷ روزانه به‌طور میانگین ۳۱۰ نفر در آمریکا هدف گلوله قرار گرفته و حدود ۱۰۰ نفر از آنان کشته شده‌اند. طبق آمار منتشر شده توسط واشنگتن پست، پلیس آمریکا سالانه در حدود ۵۰ میلیون بار در فضای عمومی دچار درگیری می‌شود و هر سال به‌طور متوسط حدود ۱۰۰۰ نفر در آمریکا به ضرب گلوله نیروهای پلیس کشته می‌شوند. آمار دیگر نشان می‌دهد که روزانه ۲۱ کودک و نوجوان هدف گلوله قرار می‌گیرند. هر سال نیز به‌طور میانگین ۱۱۳ هزار و ۱۰۸ نفر هدف گلوله قرار می‌گیرند به‌طوری که یک سوم مردگان آمریکا به قتل رسیده‌اند.(۲)

همه این شواهد نشان می‌دهند که آمریکا از ناامن‌ترین کشورهای جهان است تا آنجا که «جان کوزی» استاد و پژوهشگر فلسفه می‌گوید: «رفتن به جنگ در افغانستان، برای آمریکایی‌ها کم‌خطرتر از زندگی در آمریکاست… آمریکایی‌ها نه تنها درگیر خشونت‌اند بلکه با آن تفریح می‌کنند… رومی‌ها برای دیدن جنگ و کشتار آدم‌ها به کالسیم (میدان جنگ گلادیاتورها) می‌رفتند، اما آمریکایی‌ها کافی است که از پنجره خانه‌شان به بیرون نگاه کنند (تا کشتار را ببینند)».(۳)

 

  1. تبعیض نژادی

تاریخ شکل‌گیری آمریکای جدید با تبعیض نژادی، قتل‌عام سرخپوستان و به بردگی گرفتن سیاه‌پوستان توسط آمریکایی‌های سفیدپوست همراه است. امروز رویکرد نژادپرستانه در پلیس آمریکا نهادینه شده است و آنان که ‌باید رکن اساسی حقوق شهروندی را تأمین کنند، به حقوق مردم آمریکا، به‌ویژه سیاه‌پوستان و رنگین‌پوستان تعرض می‌کنند. در آمریکا تعداد زیادی از شهروندان توسط پلیس کشته و یا مصدوم می‌شوند که در این بین سیاه‌پوستان به نسبت سهم بیشتری دارند.(۴)

در گزارش وبسایت «ادیسه» آمده است: نژادپرستی و ماهیت کنونی سیستم پلیس آمریکا به‌طور جدی به یکدیگر ارتباط دارند. تاریخچه تبعیض‌نژادی عمیقاً به سیستم پلیس و اجرای قانون وارد شده و زمینه را برای ماهیت زورگویانه کنونی پلیس به‌خصوص در هدف قرار دادن افراد سیاه‌پوست و اقلیت‌ها فراهم کرده است.(۵)

جلوه دیگری از تبعیض نژادی در جامعه آمریکا در روند مراقبت‌های بهداشتی و درمانی از دوران بارداری و بدو تولد رنگین‌پوستان مشهود است. یافته‌های تحقیقی نشان می‌دهند مرگ زنان سیاهپوست آمریکایی در دوره بارداری پنج برابر بیشتر از زنان سفید‌پوست است و نوزدانی که از مادران اقلیت‌های نژادی متولد می‌شوند، از مراقبت‌های درمانی کمتری برخوردار می‌شوند. همچنین کیفیت‌های پایین‌تر خدمات در بیمارستان‌هایی که بخش زیادی از بیماران آنها از اقلیت‌های نژادی هستند دیده می‌شود. از این رو نرخ مرگ و میر مادران و نوزادان در بیمارستان‌های مربوط به اقلیت‌ها بالاتر است.(۶)

نشانه دیگر تبعیض در دستمزد کم و آزار زیاد زنان شاغل رنگین‌پوست مشاهده می‌شود. به گفته مارتین هاکت، محقق دانشگاه هوفسترا، سیاهپوستان در بسیاری از موقعیت‌های شغلی مورد حمایت قرار نمی‌گیرند.(۷) این در حالی است که اقلیت‌های نژادی پرشمار و متنوعی در آمریکا زیست می‌کنند که در بین آنها، سیاه‌پوستان با جمعیتی بالغ بر ۴۰ میلیون نفر(۱۳ درصد جمعیت آمریکا)، بزرگ‌ترین اقلیت قومی در این کشور محسوب می‌شوند و با این حال از تبعیض و رفتارهای نابرابر در موضوعات متعدد رنج می‌برند.

 

  1. تبعیض علیه اقلیت‌های مذهبی

جلوه دیگری از نقض حقوق ‌بشر در آمریکا به تبعیض علیه اقلیت‌های مذهبی به‌ویژه مسلمانان آمریکا مربوط است. هم‌اکنون سازمان‌های مدافع حقوق ‌بشر در آمریکا از وجود بزرگ‌ترین زندان‌ها و زندانیان جهان با اکثریت مسلمان در ایالا‌ت متحده خبر می‌دهند. زندانیانی که به گفته همان سازمان‌های مدافع حقوق‌ بشر، غالباً بدون هیچ مدرک یا اتهامی بازداشت شده‌اند! در گزارشی که به‌تازگی توسط سازمان‌های مدافع حقوق ‌بشر آمریکا منتشر شده‌ است، مقامات آمریکایی متهم شده‌اند که ده‌ها مسلمان ساکن این کشور را بدون هیچ اتهام و مدرکی بازداشت کرده‌اند. در گزارش ۱۰۱ صفحه‌ای سازمان دیده‌بان حقوق ‌بشر و اتحادیه آزادی‌های مدنی آمریکا آمده است: «مسلمانان بازداشت شده بر اساس قانونی دستگیر شده‌اند که اجازه بازداشت و حبس همه شاهدانی را می‌دهد که پلیس تصور می‌کند اطلا‌عات مهمی در اختیار دارند و ممکن است به همین سبب فرار کنند.» در حالی که نیمی از این تعداد هرگز برای شهادت دادن فراخوانده نشده‌اند!

«آنجانامالوتورا» یک پژوهشگر دیده‌بان حقوق‌ بشر می‌گوید: «برخی از این مسلمانان تنها به این علت بازداشت شدند که فقط یک دربازکن با خود حمل می‌کردند و یا به همان مسجدی می‌رفتند که هواپیماربایان ۱۱سپتامبر هم می‌رفتند!» از سوی دیگر، رفتار با زندانیان مسلمان در طول مدت دستگیری و حبس بر اساس وحشیانه‌ترین رفتارهاست. روند قضایی این زندانیان پشت درهای بسته انجام گرفته و پلیس آمریکا آنان را در این مدت به زندان‌های انفرادی فرستاده یا شکنجه کرده است. به گفته ناظران عینی، بسیاری از این افراد حتی دلیل دستگیری خود را نمی‌دانند و به آنان اجازه استفاده از وکیل‌ مدافع نیز داده نمی‌شود. در برخی موارد، مسلمانان به دلیل اعتقادات دینی از کار اخراج یا دچار سایر محدودیت‌های شغلی می‌شوند. برخی بانوان مسلمان نیز از پذیرفته نشدن در مشاغل حرفه‌ای به دلیل محجبه بودن شکایت دارند. تبعیض علیه مسلمانان در آمریکا حتی در مدارس این کشور نیز اعمال می‌شود، به‌نحوی که ۵۵ درصد از دانش‌آموزان مسلمان اظهار کرده‌اند که به دلیل هویت مذهبی خود در مدارس مورد

تبعیض و تعرض قرار گرفته‌اند.

 

  1. نقض حقوق زنان و کودکان

جلوه دیگر از نقض حقوق ‌بشر در آمریکا به نقض حقوق زنان و کودکان مربوط است. بیش از نیم ‌قرن از تصویب قانون پرداخت برابر در آمریکا می‌گذرد؛ اما هنوز حقوق و دستمزد زنان آمریکایی با مردان اختلاف قابل توجهی دارد. همچنین زنان نسبت به مردان کمتر می‌توانند از لحاظ شغلی ارتقا پیدا کنند یا به سطوح مدیریتی برسند.(۸)

مورد دیگر مربوط به عدم رعایت حقوق کودکان در آمریکاست. درحالی است که همه کشورها عضو کنوانسیون حمایت از حقوق کودکان هستند، ایالات متحده تنها کشوری است که کنوانسیون حمایت از حقوق کودکان را امضا نکرده است. طی سال‌های اخیر هم دولت آمریکا برای تحقق سیاست‌های ضد مهاجرتی خود، طرح جدایی فرزندان از خانواده‌های مهاجر را اجرا کرد. تحقیقات نشریه پزشکی نیوانگنلد نشان می‌دهد که مرگ کودکان و نوجوانان یک تا ۱۹ سال در اثر شلیک گلوله، دومین عامل مرگ این رده سنی در آمریکاست.

نقض حقوق کودکان در آمریکا در حوزه فرهنگی-اجتماعی با تولید فیلم‌های مستهجن نیز مشهود است. آمریکا بیشترین محتواهای مستهجن را در دنیا تولید می‌کند که اثرات سوء آن بیش از همه بر کودکان دیده می‌شود. درآمد صنعت فیلم‌های مستهجن در آمریکا حدود ۱۵ میلیارد دلار تخمین زده می‌شود که بخش قابل توجهی از این مبلغ هنگفت، از تولید محتوای مستهجن برای کودکان به دست می‌آید.

ظلم دیگر علیه این قشر به قاچاق زنان و کودکان و سوءاستفاده جنسی از آنان مربوط است که به تجارت پرسودی در آمریکا تبدیل شده است. آمریکا از جمله کشورهایی است که اقتصاد جنسی زیرزمینی فعالی دارد. هم‌اینک ایالت‌های متعددی به شکل گسترده و روزافزون به قاچاق جنسی مشغول‌اند و شمار زیادی از دختران و زنان قربانی قاچاق انسان در آمریکا توسط آژانس‌های ارائه خدمات جنسی خریداری می‌شوند.(۹)

در مورد نقض حقوق زنان همچنین می‌توان به خشونت‌های فیزیکی و روحی علیه این قشر در آمریکا اشاره کرد. سالیانه میلیون‌ها زن در ایالات متحده از خشونت‌های خانگی و یا بیرون از خانه رنج می‌برند. بررسی‌ها نشان می‌دهند که سالانه نزدیک به ۱۰۰۰ زن توسط همسران، همسران سابق و یا دوستان صمیمی خود که خارج از چهارچوب ازدواج با آنها رابطه داشته‌اند کشته می‌شوند.

بر اساس آمارهای منتشر شده از سوی مرکز کنترل و پیشگیری بیماری در آمریکا، از هر پنج زن حداقل یک نفر در طول زندگی خود مورد تجاوز به عنف قرار گرفته است. همچنین در این کشور ۴۳.۶ درصد از زنان، برخی از انواع خشونت جنسی را در طول زندگی تجربه کرده‌اند. خشونت‌ها علیه زنان در آمریکا در قالب تعرضات جنسی و خانگی و نیز بهره‌برداری از زنان در فیلم‌ها و تبلیغات پورنو انجام می‌شود. طبق تحقیقات انجام شده در مؤسسه تامسون رویترز، آمریکا در بین ۱۰ کشور نخست ناامن برای زنان قرار دارد.(۱۰)

 

  1. نقض آزادی و حریم خصوصی شهروندان

دولت آمریکا به‌رغم ادعای احترام به حریم خصوصی افراد، در موارد مختلف، حقوق فردی شهروندانش را نقض می‌کند. افشاگری‌های اسنودن نشان داد اطلاعات شهروندان آمریکا به‌راحتی در اختیار سرویس‌های جاسوسی قرار می‌گیرد. فیس‌بوک با حدود دو میلیارد کاربر از جمله شرکت‌هایی است که امنیت اطلاعات کاربران را نقض می‌کند. در این کشور حقوق مطبوعات و رسانه‌ها نیز به راحتی نقض می‌شوند که در مواردی اعتراض روزنامه‌نگاران را به‌همراه داشته است.

 

  1. فقر و محرومیت

چندی پیش پروفسور فیلیپ آلستن از گزارشگران ویژه شورای حقوق ‌بشر در امور فقر شدید، به اتفاق همکارانش سری به آمریکا زد تا تأثیر معضل فقر بر مردم آمریکا را بررسی کند. نتیجه این سفر پس از گفتگو با مردم و سازمان‌ها در ایالات مختلفِ آمریکا، گزارش مفصلی بود که وی به شورای حقوق‌ بشر ارائه کرد. در بخشی از این گزارش که به‌خوبی گویای وضعیت فقر در آمریکاست آمده است: «ایالات متحده سرآمد ثروت، دانش و فناوری در جهان است، اما همزمان ۴۰میلیون نفر از شهروندانش در فقر به سر می‌برند. از این تعداد، ۱۸.۵ میلیون دچار فقر شدید هستند و ۵.۳ میلیون نیز در شرایطِ جهان سومی و فقر مطلق زندگی می‌کنند. بالاترین میزان تفاوت درآمد در کشورهای غربی متعلق به آمریکاست…‌ (این وضعیت) ایالات متحده را در میان ۲۱ کشور ثروتمند جهان، از نظر بازار کار، نرخ فقر، امنیت شغلی، نابرابری ثروت و تحرک اقتصادی (جابجایی افراد در دهک‌های اقتصادی) در جایگاه هجدهم قرار داده است».

در بخش دیگری از این گزارش آمده است: «فرصت‌های شغلی برای فقیران بسیار اندک است… ۲۱درصد از بی‌خانمانان در آمریکا را کودکان تشکیل می‌دهند… در مناطقی از آمریکا مردم از ابتدایی‌ترین خدمات دولتی در حوزه آب و فاضلاب محرومند… پاسخ آمریکا به فقر در قرن بیست‌و‌یکم،‌ مشخصاً مجازات و حبس است. کارگرانی که نمی‌توانند بدهی خود را بپردازند، کسانی که نمی‌توانند هزینه شرکت‌های خصوصی وثیقه‌گذار را بپردازند، بی‌خانمان‌ها، بیماران ذهنی، پدرانی که نمی‌توانند هزینه تأمین فرزندان‌شان را بپردازند و بسیاری دیگر همین پاسخ را دریافت می‌کنند. حبسِ دسته‌جمعی به‌عنوان راهکاری برای محو کردن معضلات اجتماعی درنظر گرفته می‌شود».(۱۱)

 

ب) در سطح بین‌المللی

نقض حقوق‌ بشر در طول دهه‌های گذشته همواره به‌عنوان یکی از راهبردهای کلیدی در سیاست ‌خارجی آمریکا به کار گرفته شده است. برخی از نمادهای این سیاست در سطح بین‌المللی عبارتند از:

 

  1. حمایت از تروریسم

دولت آمریکا مصداق کاملی از تروریسم دولتی در عرصه جهانی است. ارتکاب خونین‌ترین خشونت‌ها و حرکت‌های غیرانسانی، ویژگی‌ دایمی تاریخ ایالات ‌متحده از ابتدای تشکیل آن تا کنون بوده است. اساس آمریکا بر پایه ترور و خشونت شکل گرفته است که از جنگ جهانی دوم به بعد در نقاط مختلف جهان پدیدار شد. ورود آمریکا به جنگ جهانی با بمباران و کشتار مردم غیر نظامی در شهرهای واقع در اقمار غیر سرمایه‌داری همراه بود که صدها کشته و زخمی از مردمان غیرنظامی برجای گذاشت.

مطابق آمار منتشر شده از سوی «انستیتو بروکینگز»، ایالا‌ت متحده آمریکا از ۱۱ دی‌ماه ۱۳۲۵ تا ۱۰ دی‌ماه ۱۳۵۴ خورشیدی برای پیشبرد مقاصد سیاسی خود ۲۱۵ بار به اعمال تروریستی و خشونت‌آمیز در مناطق مختلف جهان دست‌زده است.(۱۲) بعد از این تاریخ نیز می‌توان به اقداماتی نظیر مقابله با انقلا‌ب اسلا‌می مردم ایران و حمایت بی‌دریغ از رژیم ضد مردمی پهلوی، سرنگونی‌ هواپیمای مسافربری در خلیج فارس، نقش آمریکا در تجهیز و تأسیس طالبان، القاعده و…، حمله به عراق و افغانستان و کشتار ده‌ها هزار نفر از مردم بی‌گناه و… اشاره کرد. به‌گزارش صلیب سرخ، جنگ اول خلیج فارس بمباران عراق به قیمت جان بیش از ۲۰۰۰۰۰ تن از مردم غیرنظامی تمام شد. براساس همین گزارش پس از خاتمه جنگ اول خلیج فارس نیز به دلیل ابقای خودسرانه محاصره بیش از نیم ‌میلیون کودک بر اثر کمبود دارو و غذا تلف شدند.

 

  1. سلطه‌طلبی

سلطه بر جهان، رؤیای همه رؤسای ‌جمهور آمریکا از بعد از جنگ جهان دوم تا کنون بوده است. آنان همواره تلاش کرده‌اند با معرفی آمریکا به عنوان کشوری پیشرو در فرهنگ، سیاست و اقتصاد، جایگاه رهبری جهان را تصاحب کنند. از نگاه جامعه‌شناسان، ماهیت نظام‌ سرمایه‌داری غرب، اساساً با سلطه‌گری و انحصارطلبی عجین شده است. منفعت‌طلبی و سودجویی حاکم بر این نظام لیبرالیستی احساس برتری فرهنگ و تمدن غربی را نسبت به فرهنگ‌های دیگر در آنان برانگیخت. برخی با ریشه‌یابی تاریخی این نوع حس برتری‌طلبی در غرب، آن را در اندیشه سیاسی متفکران این دیار از دوران باستان یعنی از همان زمانی که ارسطو فیلسوف نامدار دوره باستان، آشکارا به انکار آزادی گروهی از انسان‌ها در قالب بردگان سیاه‌پوست پرداخت و صلاح آنان را در این پنداشت که زیردست و مطیع سفیدپوستان باشند، جستجو می‌کنند! در دوران مدرن گرچه جنبش اومانیسم با شعار آزادی و رعایت حقوق انسانی قیام کرد، اما نظام لیبرالیستی در عمل هرگز پایبند این اصول نمانده و همواره در صدد تحمیل سلطه خود بر دیگران بوده است.

 

  1. حمایت از نظام‌های دیکتاتور

بررسی دکترین سیاست خارجی آمریکا در چند دهه اخیر نشان می‌دهد که این سیاست بر پایه نفاق و مبتنی بر حمایت از رژیم‌های دست‌نشانده دیکتاتور و بی‌رحم قرار داشته است. شروع این سیاست را به‌ویژه بعد از پایان دوره انزوای آمریکا و آغاز دخالت‌های گسترده این کشور در مناطق مختلف جهان می‌توان مشاهده کرد. در منابع سیاسی آمده است که فرانکلین روزولت در سال ۱۹۳۹ درباره آناستازیو سوموزا، دیکتاتور نیکاراگوئه گفته بود: «شاید سوموزا حرامزاده باشد، اما حرامزاده خودمان است!»

در حالی که دولت‌های مستقل یا مخالف آمریکا به هر بهانه‌ای در معرض شدیدترین تبلیغات غربی قرار می‌گیرند، وحشیانه‌ترین جنایات دولت‌های وابسته به آمریکا توجیه و یا با کمترین واکنش غرب مواجه می‌شوند. از بارزترین مصادیق این سیاست منافقانه، رفتار دوگانه آمریکا در برابر نظام مستقل ایران و رژیم وابسته عربستان سعودی است. در حالی که دولت آمریکا به بهانه‌های واهی و کذب، ایران را به نقض حقوق‌ بشر، دفاع از تروریسم و عدم آزادی بیان در کشور متهم می‌کند، در برابر وحشیانه‌ترین مصادیق نقض حقوق ‌بشر دولت قبیله‌ای عربستان و محدودیت‌های شدید آزادی در آن کشور سکوت می‌کند و با حمایت‌های گسترده سیاسی و نظامی، شریک قتل ‌عام هزاران انسان بی‌دفاع در یمن می‌شود تا کارخانجات تسلیحاتی غرب سود سرشار ناشی از فروش تسلیحات به رژیم مستبد عربستان را از دست ندهند.

 

  1. اعمال تحریم‌های ظالمانه علیه کشورها

اعمال تحریم‌های ظالمانه علیه کشورهای مخالف دولت آمریکا به‌ویژه جمهوری اسلامی ایران همواره یکی از ابزارهای ضد حقوق‌ بشری آمریکا در جهان بوده است. این تحریم‌ها در سال‌های اخیر حتی اقلام بهداشتی مرتبط با ویروس کووید۱۹ را نیز شامل شده است.

 

نتیجه‌گیری

آمریکای امروز نماد یک نظام امپریالیستی و نژادپرست است که با پای گذاردن بر روی خواست و اراده ملل و جوامع مستقل، حق‌طلب و آزادی‌خواه، حقوق ملت‌ها را نادیده گرفته و راه تنفس مردم جهان حتی ملت خویش را مسدود کرده است. اکنون به‌راستی باید دید بشریتی که این مدعیان به دفاع از آن دم می‌زنند، از چه جنسی است؟ مسلماً این بشر از جنس انسان‌هایی نیست که خود را متعهد به اصول اخلا‌قی و قواعد الهی و مستقل از فرهنگ غربی می‌دانند. بشریتی که این مدعیان، از دفاع از حقوق او دم می‌زنند، یا «بشر غربی» است و یا «شیفتگان فرهنگ غرب». و این یعنی همان حقوق ‌بشر به روایت غرب که عملاً سرابی بیش نیست.

 

 

پی‌نوشت

  1. حمیدمولا‌نا، آمریکا و فاجعه‌جهانی، ص۱۴۱-۱۳۵٫
  2. https://www.mashreghnews.ir/news/970642
  3. https://www.mashreghnews.ir/news/972264
  4. https://www.mashreghnews.ir/news/1000280F
  5. https://www.mashreghnews.ir/news/906718
  6. https://www.mashreghnews.ir/news/979557
  7. https://www.mashreghnews.ir/news/1017844
  8. https://www.mashreghnews.ir/news/9849167
  9. https://www.mashreghnews.ir/news/935613
  10. https://www.mashreghnews.ir/news/921544
  11. https://digitallibrary.un.org/record/1629536

۱۲٫ ر.ک: عبدالرحمن دیلیپاک، تروریسم، تهران، سازمان تبلیغات اسلا‌می، ۱۳۶۸ش.

01سپتامبر/20

«آسمان» در انتظار بریدگان از «علفزار»

آفتاب مغموم و گرفته‌ روز هشت تیرماه ۱۳۶۰ در حالی طلوع کرد که جمعی مغموم از فاجعه شب گذشته در انتظار رؤیت خورشید انقلاب در حسینیه جماران لحظه‌شماری می‌کردند. در آن صبح غمگین نه فقط آن جمع، بلکه مردم ایران و جهان اسلام و حتی دشمنان انقلاب هم در انتظار واکنش مردی بودند که جمعی از یاران او یا در کوی شهادت آرمیده بودند و یا بر تخت بیمارستان در هروله‌ بین مقصد شهادت و ادامه خدمت طی طریق می‌کردند. در آن لحظات سنگین و پرالتهاب، چهره‌ آرام و مصمم امام خمینی که در قاب نگاه مردم جای گرفت، آن جمع چون فرزندانی که در بد حادثه به دامان پدر خود آویخته می‌شدند آرام گرفتند. بغض‌ها آرام آرام آزاد شد و چون امام از مظلومیت بهشتی گفت ایران همآوای جمع جماران گریست.

امام خمینی چون همیشه با چند جمله‌ نغز و پرمعنا از کنار اصل حادثه گذشتند و نگاه‌های مردم را متوجه افق دیگری کردند، متوجه «آفتاب عالمتاب اسلام»، یعنی اسلام اصیل، اسلام انبیاء و اولیای الهی.

امام در آن روز برخلاف انتظار بسیاری به سراغ خط مقابل اسلام نرفتند و از کافران و مشرکان و منافقان نگفتند، بلکه به سراغ اردوگاه و خاکریز جبهه‌ اسلام اردوگاه خودی رفتند و از دو جریان در این اردوگاه و پشت این خاکریز سخن به میان آوردند. گویی امام خمینی جای پای حوادث هفتم تیر در به شهادت رساندن شهید بهشتی و یارانش و سوء قصد به جان آیت‌الله خامنه‌ای در ششم تیر در مسجد ابوذر تهران را در همین جبهه دنبال میکردند. ردپایی که از صدر اسلام تا کنون و از آغاز نهضت تا به امروز ادامه داشته است. رد پای کسانی که در عین دینداری و در بد حادثه یا غایبند و یا هنری جز توجیه‌ ندارند. امام از دو طریقه سخن به میان آوردند و فرمودند:

«… از صدر اسلام تا کنون دو طریقه و دو خط بوده‌اند. یک خط، خط اشخاص راحت‌طلب که تمام همتشان به این است که طعمه‌ای را پیدا بکنند و بخورند و بخوابند و عبادت خدا هم آنهایی که مسلمان بودند می‌کردند، اما مقدم بر هر چیزی از نظر آنها راحت‌طلبی بود.»(۱)

امام خمینی در ادامه با ترسیم حرکت امام حسین(ع) به سوی کربلا و تلاش برخی برای بازداشتن آن حضرت از این سفر به سخنان مشابه برخی در آغاز نهضت اشاره کردند که مقابله با رژیم و ایستادگی در مقابل اسلحه را دیوانگی می‌خواندند. امام این افراد را در دسته‌ای تعریف کردند که همّشان علف است و فرمودند:

«… یک دسته این‌طورند که حضرت امیر سلام الله علیه از اینها تعبیر می‌کند که اینها همّشان علفشان است.(۲) مثل حیواناتی که همّشان این است که شکمشان سیر بشود. شهوتشان را بر همه چیز مقدم می‌دارند. نماز هم می‌خوانند و روزه هم می‌گیرند و عبادات شرعی را هم به جا می‌آورند، لکن این‌طور است وضع تفکر که انسان نباید خودش را در معرض یک خطری، در یک چیزی قرار بدهد و این کاری که این ملت شریف اسلام کردند، یک کار جنون‌آمیز بوده است!

یک دسته‌ دیگر هم انبیاء بوده‌اند و اولیای بزرگ. آن هم یک مکتبی و خطی  بود. تمام عمرشان را صرف می‌کردند در اینکه با ظلم‌ها و با چیزهایی که در ممالک دنیا واقع می‌شود، همّشان را اینها صرف می‌کردند در مقابله با اینها.»(۳)

امام خمینی سپس در ترسیم خط انبیاء و اولیا‌ به حرکت سیدالشهدا«ع» و زندانی شدن امام موسی‌بن جعفر«ع» اشاره فرمودند:

«این دو رشته از اول خلقت تا به حال بوده‌اند. رشته تعهد به اسلام و ایستادگی در مقابل ظلم و ستم و دیکتاتوری و قدرت‌های شیطانی و سازش.»(۴)

امام خمینی در این روز با یادآوری این نکته که برخی از افراد در همان آغاز نهضت با اولین برخورد ساواک عقب نشستند، پرسشی را مطرح کردند و فرمودند:

«… خب تکلیف چیست؟ تکلیف این است که حالا ما رها کنیم آن طریقه‌ اسلام و انبیاء را و راحت‌طلبی را انتخاب کنیم و چند روز زندگی حیوانی را ادامه بدهیم و با حیوانات فرقی نداشته باشیم؟! حیوانات هم، « وَإِنْ مِنْ شَیْءٍ إِلا یُسَبِّحُ بِحَمْدِه» (۵) آنها هم ذکر و تسبیح دارند لکن همّشان علفشان است. انسان هم باید این ‌طوری باشد که همّش علفش باشد و هرچه ذلت و خواری است تن به آن بدهد، برای اینکه چند روز زندگی مرفه بکند؟!»(۶)

امام خمینی در همین روز و در جلسه‌ با قضات دیوان‌عالی کشور، رؤسای شعب، مستشاران و دادیاران دادگستری، در سخنانی کوتاه درباره فاجعه هفتم تیر و نصب جانشین شهید بهشتی از ایستادگی سخن به میان آوردند و فرمودند:

«… یا باید انسان تن در بدهد به همه‌ ذلت‌ها و زیر بار بودن‌ها و تحت سلطه بودن‌ها و یا اگر بخواهد مستقل باشد، باید عوارض و لوازمش را بپذیرد. ملت ما چون خواسته است مستقل و آزاد باشد و دست جنایتکاران را از این کشور قطع کند، لابد در این پیامدها هم ایستادگی می‌کند.»(۷)

در همین جلسه است که امام خمینی تفاوت حرکت انبیایی شهید بهشتی با حرکت دینداران راحت‌طلب و راضی به علفزار دنیا را آشکار می‌سازد. تفاوت مردی که برای اسلام و انقلاب به دل خطر زد؛ تهمت‌ها را به جان خرید و به تعبیر امام همه‌ مخالفان اسلام او را مورد هجمه قرار دادند. خطری که از نگاه امام رهروان دیگر آیت‌الله بهشتی هم باید خود مهیای چنین حملاتی بکنند. امام در این جلسه می‌فرماید:

«… این را من کراراً گفته‌ام که مرحوم آقای بهشتی در این مملکت مظلوم  زیست. تمام مخالفین اسلام و مخالفین این کشور حمله‌ مستقیمشان را به ایشان و بعضی دوستان ایشان کردند. کسی را که من بیشتر از بیست سال می‌شناختم و روحیاتش را مطلع بودم و می‌دانستم چه جور مرد صالح و مرد به درد بخوری برای کشور است. مخالفین او را در کوچه و بازار و محله و صحبت‌هایی که همه می‌کردند آن ‌طور جلوه دادند و یک مرد صالح را به صورت یک دیکتاتور درآوردند. شما باید مهیای این جور مسائل باشید.»(۸)

و باز در همین روز است که امام خمینی در پیام تسلیتی به پدر شهید محمد منتظری با تأکید بر این نکته که «…محمد شما و ما خود را وقف هدف کرد و برای پیشبرد آن سر از پا نمی‌شناخت»(۹)، او را فرزند اسلام و قرآن نامیدند و با اشاره به شکنجه‌های جسمی و روحی او در راه اسلام و قرآن، مسیر حرکت او را که همانا حرکت شجاعانه در خط انبیاء و اولیای الهی بود، حرکت در راه حق خواندند و فرمودند:

«… او فرزند اسلام و فرزند قرآن بود. او عمری را در زجرها و شکنجه‌های روحی از طرف بدخواهان به سر برد و به جوار خداوند متعال شتافت و با دوستان و برادران خود راه حق را طی کرد.»(۱۰)

امام خمینی یک روز قبل، در روز هفتم تیر ۱۳۶۰ به مناسبت سوء قصد نافرجام علیه آیت‌الله خامنه‌ای نماینده خود در شورای‌عالی دفاع و امام جمعه تهران، از فداکاری‌های این عالم مجاهد در جبهه‌ها و جنگ در کنار ویژگی‌های دیگر علمی و معنوی ایشان یاد کردند که در جبهه اسلام اصیل و انقلابی جرمی جز خدمت به اسلام و کشور اسلامی ندارد. امام در این روز خطاب به ایشان فرمودند:

«… اکنون دشمنان انقلاب با سوء قصد به شما که از سلاله‌ رسول اکرم«ص» و خاندان حسین‌بن علی«ع» هستید و جرمی جز خدمت به اسلام و کشور اسلامی ندارید و سربازی فداکار در جبهه جنگ و معلمی آموزنده در محراب و خطیبی توانا در جمعه و جماعات و راهنمایی دلسوز در صحنه انقلاب هستید، میزان تفکر سیاسی خود و طرفداری از خلق و مخالفت با ستمگران را به ثبت رساندند.»(۱۱)

در روز هفتم و هشتم تیر ۱۳۶۰ امام خمینی در ضمن پیام‌ها و سخنرانی‌های خود به مجاهدت‌های سه شخصیتی اشاره کردند که با رفتن به دل حادثه‌ها و خطرها و مبارزه بی‌امان با طاغوت‌های زمان، نام خود را برای همیشه‌ تاریخ در دفتر مردان «آسمانی» ثبت و «علفزار» دنیا را برای عافیت‌طلبان رها کردند.

نگاهی به مواضع و ایستادگی این سه سردار جبهه‌ اسلام اصیل در برابر دشمنان اسلام و ایران به‌خوبی نشان می‌دهد که چرا امام خمینی با چنین ادبیاتی از آنان یاد کردند. آیت‌الله بهشتی در اوج مظلومیت، حتی از جانب برخی از دینداران و دوستان انقلاب، هرگز در برابر هیمنه‌ دشمنان نظام سلطه سر فرود نیاورد، تا آنجا که بر قله‌ نترسیدن از مرگ، آمریکا و اروپا و بلوک شرق را چنین خطاب قرار داد و گفتند:

«… من هیچ اعتنایی به آمریکا ندارم. هیچ اعتنایی به اروپا ندارم. هیچ اعتنایی به اردوگاه شرق ندارم. اگر شما ملت، حقیقت را همان ‌طور که هست بشنوید و بپذیرید و به آن مؤمن باشید و پیوندتان با انقلاب، رهبری انقلاب و مدیریت انقلاب استوار بماند، بگذارید آمریکا توی این خیال‌ها و خواب‌های خوش فرو رود….»(۱۲)

شهید محمد منتظری اسطوره‌ مقاومت و مرد میدان مبارزه در داخل و خارج از کشور که به تعبیر امام خمینی در راه هدف سر از پا نمی‌شناخت، در ادامه مبارزه با نظام سلطه و گروهک و جریان‌های راست‌گرا و چپ‌گرا و اعتلای پرچم اسلام انقلابی تا بدانجا پیش رفت که حتی از سوی نزدیک‌ترین افراد خود هم مورد سرزنش و اتهام قرار گرفت. او در برابر دشمنان اسلام و انقلاب چنان مواضع و سخنان ماندگاری از خود بر جای گذاشت که تاریخ تشیع و ایران برای چنین شخصیتی به خود می‌بالد. او در جلسه ۱۴۴ مجلس شورای اسلامی به تاریخ ۲۴/۲/۶۰ یعنی درست ۴۵ روز قبل از شهادتش در دفاع از مواضع انقلابی خود در برابر لیبرال‌ها و دلدادگان آمریکا، تنها چاره دشمنان اسلام را در برابر سخنان روشنگرایانه خود، به شهادت رسیدنش توسط دشمنان اسلام و انقلاب خواند و گفت:

«بسم‌الله الرحمن الرحیم. جناب آقای صباغیان در سخنانشان مطلبی را گفتند که مثل اینکه من هر وقت حرف حق می‌زنم دیوانه شده‌ام یا اختلال روانی دارم یا از این چیزها… حالا الفاظش یادم نیست، اتهامی را به من وارد آوردند که به قول خودشان نقل هم کردند. من لازم است، توضیحی در این جهت بدهم. به خدمتتان عرض کنم که ما در این کشور، با آمریکا و  ابرقدرت‌ها جنگ داشته‌ایم و داریم و خواهیم داشت و تا وقتی هم که زنده هستیم همین طور خواهد بود، مگر اینکه ایادی آمریکا یا وابستگان به آمریکا، بنده و یا امثال بنده را بکشند؛ ولی تا زنده هستیم به راهمان ادامه می‌دهیم.»(۱۳)

در همان روز هفتم تیرماه که شهید بهشتی و شهید منتظری در کنار هم و دیگر یاران امام در آغوش شهادت آرام گرفتند، امام خمینی در پایان پیام خود به آیت‌الله خامنه‌ای نوشتند:

«از خداوند تعالی سلامت شما را برای ادامه خدمت به اسلام و مسلمین خواستارم.»(۱۴)

خداوند دعای امام را مستجاب کرد و آیت‌الله خامنه‌ای ماند، اما کمتر کسی باور می‌کرد که روزی تمام اَحقاد بدریه و خیبریه و اُحدیه زنده شود و کسانی از جبهه‌ خودی به صف کینه‌ورزان بپیوندند که روزی در کنار امام و حتی در بیت امام از مذمت علفزار دنیا می‌گفتند و می‌نوشتند. فتنه‌ سال ۸۸ را می‌توان بزرگ‌ترین و پیچیده‌ترین فتنه در عصر غیبت خواند. فتنه‌ای که ریشه در کینه‌های کهن و در گردنه انقلاب و آنجا داشت که روح خدا و رأی خبرگان منتخب مردم، دست علی انقلاب را بالا بردند. ریشه در گذشته انقلاب و جائی داشت که انقلاب از کنار نامهربانی‌ها و بی‌مروتی‌های خیلی‌ها گذشته بود و حالا همان‌ها آمده و در کنار کسانی ایستاده بودند که بر سر سفره‌ انقلاب به نام و نان رسیده و بر مسندهایی چون ریاست جمهوری و نخست‌وزیری و ریاست مجلس تکیه زده بودند و اسلام و انقلاب و مظهر آن را نشانه رفته بودند. فتنه‌ای سخت که هم مرجع داشت، هم مسجد، هم روزنامه‌ داخلی، هم ماهواره خارجی، هم بیانیه‌خوان حقوق بشر، هم تیرانداز وسط خیابان، هم طباله و رقاصه و کاباره‌خوان بی‌حیا و هم محقق و معمم و نمازشب‌خوان بی‌بصیرت و…

ایستادن در برابر این فتنه‌ هزارتو با انسان‌های هزار رنگ و هزار چهره، فقط دل شیر و مرد خطر نمی‌خواست؛ بلکه کسی را می‌خواست که ریشه در تاریخ داشته باشد، تاریخی که گوشش با ناله‌های چاه کوفه و نجوای شبانه و شمشیر در شب عاشورا آشنا باشد.

در بینش معادلاتی و بر اساس محاسبات مادی، شکست در برابر این فتنه عظیم امری اجتناب‌ناپذیر بود. چرتکه‌ عقلانیت  معامله‌گر می‌گفت که لحظه‌ خداحافظی انقلاب با همه‌ آرمان و اهداف و با همه یاران خود در ایران و جهان فرا رسیده است. در این هنگامه بود که آیت‌الله خامنه‌ای در امتداد جریان خط انبیاء و اولیای الهی و به تأسی از امام شهیدان و شهدائی چون بهشتی، محمد منتظری و همه‌ شهیدان تاریخ توحیدی در اردوگاه اسلام اصیل، ایستادن را بر نشستن ترجیح داد، با این تفاوت که این بار این خلف صالح امام، جلوه‌ای از خلوت خود را با مولایش را آشکار کرد، علفزار دنیا را به آنانی که همّشان علفشان است بخشید و بی‌واهمه و بی‌اعتنا به همه‌ دنیای کفر و شرک و نفاق رو به آفتاب منتظران و رو به قطب عالم امکان گفت:

«… ای سید ما! ای مولای ما… من جان ناقابلی دارم، جسم ناقصی دارم، اندک آبرویی هم دارم که این را هم خود شما به ما داده‌اید. همه اینها را کف دست گرفته‌ام و در راه این انقلاب و در راه اسلام فدا خواهم کرد اینها هم نثار شما باشد. سید ما! مولای ما! دعا کن برای ما. صاحب ما و پشتیبان ما شما هستید. ما این راه را ادامه خواهیم داد. با قدرت هم ادامه خواهیم داد. در این راه ما را با دعا و حمایت و توجه خود پشتیبانی بفرما.»(۱۵)

و دعا و حمایت و پشتیبانی مولا مشمول سلاله پیامبر«ص» شد؛ معادلات و محاسبات در هم شکستند و معجزه دیگری از جنس معجزه‌ای که خداوند در هر زمانی در برابر دیدگان پیروان خط انبیاء و اولیای الهی به منصه ظهور می‌رساند که نیل را شکافت و ابابیل را رساند، روی داد.

 

پی‌نوشت:

۱- صحیفه امام، ج ۱۴، ص ۵۱۹٫

۲- نهج‌البلاغه، نامه ۴۵ (نامه به عثمان‌بن حنیف)

۳- همان، ص ۵۲۰ و ص ۵۲۱

۴- همان، ص ۵۲۱٫

۵- سوره اسراء آیه ۴۴؛ موجودی نیست مگر آنکه به حمد و سپاس خداوند تسبیح‌گوی است.

۶- همان، ۵۲۳٫

۷- همان، ۵۱۶٫

۸- صحیفه امام، ج ۱۴، ص ۵۱۵٫

۹- همان، ص ۵۱۱٫

۱۰- همان.

۱۱- همان مدرک، ص ۵۰۳ و ۵۰۴٫

۱۲- ارزش‌ها در نگاه شهید بهشتی، ص ۵۶٫

۱۳- فرزند اسلام و قرآن، دفتر اول، ص ۳۹۵٫

۱۴- صحیفه امام، ج ۱۴، ص ۵۰۴٫

۱۵- خطبه‌های نماز جمعه، خرداد ۱۳۸۸٫