مقدمه
حقوق بشر، بنیادیترین حقوقی است که خداوند بهطور ذاتی همه انسانها را از آن بهرهمند کرده است. در طول تاریخ حاکمان مستبد و ظالم از نخستین ناقضان حقوق بشر بودهاند. امروز نیز دولت ایالات متحده که خود را پرچمدار دفاع از حقوق بشر معرفی میکند، بر اساس مدارک متعدد و شواهد فراوان یکی از بزرگترین ناقضان حقوق بشر در داخل و خارج از آمریکا به شمار میآید. با این حال این کشور بیش از نیم قرن است که مسئله حقوق بشر را به عنوان یک ابزار فشار علیه مخالفان و رقبای خود به کار میگیرد و آنان را به نقض حقوق بشر متهم میسازد و بر اساس این اتهام، تحمیل فشارهای سیاسی و وضع تحریمهای اقتصادی خود علیه کشورهای مستقل را توجیه میکند.
این نوشتار با ارائه شواهد و مدارک متعدد نشان میدهد که دولت ایالات متحده خود بزرگترین ناقض حقوق بشر در داخل و خارج آمریکاست و از این جهت صلاحیت اظهار نظر در این موضوع را ندارد.
الف) در سطح داخلی
مسئله حقوق بشر در حالی توسط دولت آمریکا به عنوان یک اهرم فشار علیه مخالفان این دولت مورد استفاده قرار میگیرد که شهروندان آمریکایی خود شاهد بیشترین موارد نقض حقوق بشر در این کشور هستند:
- فقدان امنیت
در حالی که حفظ امنیت از طبیعیترین حقوق انسانهاست، امروز خشونت، ترور و جنایت به بزرگترین بحران داخلی آمریکا تبدیل شده است. مطابق آمارهای وبگاه «ووکس» آمریکا از حیث فراوانی وقوع خشونت و قتل با اسلحه در رتبه اول جهان قرار دارد و این مسئله به دغدغه اصلی مردم این کشور تبدیل شده است.(۱)
در قرن نوزدهم میلادی وقتی ایالتهای شمالی و جنوبیِ آمریکا درگیر جنگ داخلی بودند، بخشهایی که خارج از حکمرانیِ شمال و جنوب قرار داشتند، «غرب وحشی» نام گرفتند. در غرب وحشی «وضع طبیعی» و بهنوعی قانون جنگل حکمفرما بود. اکنون نیز همان وضعیت در آمریکا وجود دارد. امروز «کشتار در مدارس»، یکی از شاخصههای زندگی آمریکایی است. به قول گزارشگر گاردین، «تیراندازی و آدمکشی در مدارس به بخشی از روحِ آمریکایی تبدیل شده است.» سالیانه دهها دانشآموز توسط همکلاسیهای خود به قتل میرسند. «لارسن» در تحقیقات خود نشان میدهد آنچه در مدارس رخ میدهد از کل جامعه آمریکا جدا نیست. یعنی خشونت در مدارس که هر سال بر میزان آن افزوده میشود، از الگوی خشونت در کل جامعه پیروی میکند.
بر اساس آمارهای دو مرکز «سیدیسی» و «بردی»، طی سالهای ۲۰۱۳ تا ۲۰۱۷ روزانه بهطور میانگین ۳۱۰ نفر در آمریکا هدف گلوله قرار گرفته و حدود ۱۰۰ نفر از آنان کشته شدهاند. طبق آمار منتشر شده توسط واشنگتن پست، پلیس آمریکا سالانه در حدود ۵۰ میلیون بار در فضای عمومی دچار درگیری میشود و هر سال بهطور متوسط حدود ۱۰۰۰ نفر در آمریکا به ضرب گلوله نیروهای پلیس کشته میشوند. آمار دیگر نشان میدهد که روزانه ۲۱ کودک و نوجوان هدف گلوله قرار میگیرند. هر سال نیز بهطور میانگین ۱۱۳ هزار و ۱۰۸ نفر هدف گلوله قرار میگیرند بهطوری که یک سوم مردگان آمریکا به قتل رسیدهاند.(۲)
همه این شواهد نشان میدهند که آمریکا از ناامنترین کشورهای جهان است تا آنجا که «جان کوزی» استاد و پژوهشگر فلسفه میگوید: «رفتن به جنگ در افغانستان، برای آمریکاییها کمخطرتر از زندگی در آمریکاست… آمریکاییها نه تنها درگیر خشونتاند بلکه با آن تفریح میکنند… رومیها برای دیدن جنگ و کشتار آدمها به کالسیم (میدان جنگ گلادیاتورها) میرفتند، اما آمریکاییها کافی است که از پنجره خانهشان به بیرون نگاه کنند (تا کشتار را ببینند)».(۳)
- تبعیض نژادی
تاریخ شکلگیری آمریکای جدید با تبعیض نژادی، قتلعام سرخپوستان و به بردگی گرفتن سیاهپوستان توسط آمریکاییهای سفیدپوست همراه است. امروز رویکرد نژادپرستانه در پلیس آمریکا نهادینه شده است و آنان که باید رکن اساسی حقوق شهروندی را تأمین کنند، به حقوق مردم آمریکا، بهویژه سیاهپوستان و رنگینپوستان تعرض میکنند. در آمریکا تعداد زیادی از شهروندان توسط پلیس کشته و یا مصدوم میشوند که در این بین سیاهپوستان به نسبت سهم بیشتری دارند.(۴)
در گزارش وبسایت «ادیسه» آمده است: نژادپرستی و ماهیت کنونی سیستم پلیس آمریکا بهطور جدی به یکدیگر ارتباط دارند. تاریخچه تبعیضنژادی عمیقاً به سیستم پلیس و اجرای قانون وارد شده و زمینه را برای ماهیت زورگویانه کنونی پلیس بهخصوص در هدف قرار دادن افراد سیاهپوست و اقلیتها فراهم کرده است.(۵)
جلوه دیگری از تبعیض نژادی در جامعه آمریکا در روند مراقبتهای بهداشتی و درمانی از دوران بارداری و بدو تولد رنگینپوستان مشهود است. یافتههای تحقیقی نشان میدهند مرگ زنان سیاهپوست آمریکایی در دوره بارداری پنج برابر بیشتر از زنان سفیدپوست است و نوزدانی که از مادران اقلیتهای نژادی متولد میشوند، از مراقبتهای درمانی کمتری برخوردار میشوند. همچنین کیفیتهای پایینتر خدمات در بیمارستانهایی که بخش زیادی از بیماران آنها از اقلیتهای نژادی هستند دیده میشود. از این رو نرخ مرگ و میر مادران و نوزادان در بیمارستانهای مربوط به اقلیتها بالاتر است.(۶)
نشانه دیگر تبعیض در دستمزد کم و آزار زیاد زنان شاغل رنگینپوست مشاهده میشود. به گفته مارتین هاکت، محقق دانشگاه هوفسترا، سیاهپوستان در بسیاری از موقعیتهای شغلی مورد حمایت قرار نمیگیرند.(۷) این در حالی است که اقلیتهای نژادی پرشمار و متنوعی در آمریکا زیست میکنند که در بین آنها، سیاهپوستان با جمعیتی بالغ بر ۴۰ میلیون نفر(۱۳ درصد جمعیت آمریکا)، بزرگترین اقلیت قومی در این کشور محسوب میشوند و با این حال از تبعیض و رفتارهای نابرابر در موضوعات متعدد رنج میبرند.
- تبعیض علیه اقلیتهای مذهبی
جلوه دیگری از نقض حقوق بشر در آمریکا به تبعیض علیه اقلیتهای مذهبی بهویژه مسلمانان آمریکا مربوط است. هماکنون سازمانهای مدافع حقوق بشر در آمریکا از وجود بزرگترین زندانها و زندانیان جهان با اکثریت مسلمان در ایالات متحده خبر میدهند. زندانیانی که به گفته همان سازمانهای مدافع حقوق بشر، غالباً بدون هیچ مدرک یا اتهامی بازداشت شدهاند! در گزارشی که بهتازگی توسط سازمانهای مدافع حقوق بشر آمریکا منتشر شده است، مقامات آمریکایی متهم شدهاند که دهها مسلمان ساکن این کشور را بدون هیچ اتهام و مدرکی بازداشت کردهاند. در گزارش ۱۰۱ صفحهای سازمان دیدهبان حقوق بشر و اتحادیه آزادیهای مدنی آمریکا آمده است: «مسلمانان بازداشت شده بر اساس قانونی دستگیر شدهاند که اجازه بازداشت و حبس همه شاهدانی را میدهد که پلیس تصور میکند اطلاعات مهمی در اختیار دارند و ممکن است به همین سبب فرار کنند.» در حالی که نیمی از این تعداد هرگز برای شهادت دادن فراخوانده نشدهاند!
«آنجانامالوتورا» یک پژوهشگر دیدهبان حقوق بشر میگوید: «برخی از این مسلمانان تنها به این علت بازداشت شدند که فقط یک دربازکن با خود حمل میکردند و یا به همان مسجدی میرفتند که هواپیماربایان ۱۱سپتامبر هم میرفتند!» از سوی دیگر، رفتار با زندانیان مسلمان در طول مدت دستگیری و حبس بر اساس وحشیانهترین رفتارهاست. روند قضایی این زندانیان پشت درهای بسته انجام گرفته و پلیس آمریکا آنان را در این مدت به زندانهای انفرادی فرستاده یا شکنجه کرده است. به گفته ناظران عینی، بسیاری از این افراد حتی دلیل دستگیری خود را نمیدانند و به آنان اجازه استفاده از وکیل مدافع نیز داده نمیشود. در برخی موارد، مسلمانان به دلیل اعتقادات دینی از کار اخراج یا دچار سایر محدودیتهای شغلی میشوند. برخی بانوان مسلمان نیز از پذیرفته نشدن در مشاغل حرفهای به دلیل محجبه بودن شکایت دارند. تبعیض علیه مسلمانان در آمریکا حتی در مدارس این کشور نیز اعمال میشود، بهنحوی که ۵۵ درصد از دانشآموزان مسلمان اظهار کردهاند که به دلیل هویت مذهبی خود در مدارس مورد
تبعیض و تعرض قرار گرفتهاند.
- نقض حقوق زنان و کودکان
جلوه دیگر از نقض حقوق بشر در آمریکا به نقض حقوق زنان و کودکان مربوط است. بیش از نیم قرن از تصویب قانون پرداخت برابر در آمریکا میگذرد؛ اما هنوز حقوق و دستمزد زنان آمریکایی با مردان اختلاف قابل توجهی دارد. همچنین زنان نسبت به مردان کمتر میتوانند از لحاظ شغلی ارتقا پیدا کنند یا به سطوح مدیریتی برسند.(۸)
مورد دیگر مربوط به عدم رعایت حقوق کودکان در آمریکاست. درحالی است که همه کشورها عضو کنوانسیون حمایت از حقوق کودکان هستند، ایالات متحده تنها کشوری است که کنوانسیون حمایت از حقوق کودکان را امضا نکرده است. طی سالهای اخیر هم دولت آمریکا برای تحقق سیاستهای ضد مهاجرتی خود، طرح جدایی فرزندان از خانوادههای مهاجر را اجرا کرد. تحقیقات نشریه پزشکی نیوانگنلد نشان میدهد که مرگ کودکان و نوجوانان یک تا ۱۹ سال در اثر شلیک گلوله، دومین عامل مرگ این رده سنی در آمریکاست.
نقض حقوق کودکان در آمریکا در حوزه فرهنگی-اجتماعی با تولید فیلمهای مستهجن نیز مشهود است. آمریکا بیشترین محتواهای مستهجن را در دنیا تولید میکند که اثرات سوء آن بیش از همه بر کودکان دیده میشود. درآمد صنعت فیلمهای مستهجن در آمریکا حدود ۱۵ میلیارد دلار تخمین زده میشود که بخش قابل توجهی از این مبلغ هنگفت، از تولید محتوای مستهجن برای کودکان به دست میآید.
ظلم دیگر علیه این قشر به قاچاق زنان و کودکان و سوءاستفاده جنسی از آنان مربوط است که به تجارت پرسودی در آمریکا تبدیل شده است. آمریکا از جمله کشورهایی است که اقتصاد جنسی زیرزمینی فعالی دارد. هماینک ایالتهای متعددی به شکل گسترده و روزافزون به قاچاق جنسی مشغولاند و شمار زیادی از دختران و زنان قربانی قاچاق انسان در آمریکا توسط آژانسهای ارائه خدمات جنسی خریداری میشوند.(۹)
در مورد نقض حقوق زنان همچنین میتوان به خشونتهای فیزیکی و روحی علیه این قشر در آمریکا اشاره کرد. سالیانه میلیونها زن در ایالات متحده از خشونتهای خانگی و یا بیرون از خانه رنج میبرند. بررسیها نشان میدهند که سالانه نزدیک به ۱۰۰۰ زن توسط همسران، همسران سابق و یا دوستان صمیمی خود که خارج از چهارچوب ازدواج با آنها رابطه داشتهاند کشته میشوند.
بر اساس آمارهای منتشر شده از سوی مرکز کنترل و پیشگیری بیماری در آمریکا، از هر پنج زن حداقل یک نفر در طول زندگی خود مورد تجاوز به عنف قرار گرفته است. همچنین در این کشور ۴۳.۶ درصد از زنان، برخی از انواع خشونت جنسی را در طول زندگی تجربه کردهاند. خشونتها علیه زنان در آمریکا در قالب تعرضات جنسی و خانگی و نیز بهرهبرداری از زنان در فیلمها و تبلیغات پورنو انجام میشود. طبق تحقیقات انجام شده در مؤسسه تامسون رویترز، آمریکا در بین ۱۰ کشور نخست ناامن برای زنان قرار دارد.(۱۰)
- نقض آزادی و حریم خصوصی شهروندان
دولت آمریکا بهرغم ادعای احترام به حریم خصوصی افراد، در موارد مختلف، حقوق فردی شهروندانش را نقض میکند. افشاگریهای اسنودن نشان داد اطلاعات شهروندان آمریکا بهراحتی در اختیار سرویسهای جاسوسی قرار میگیرد. فیسبوک با حدود دو میلیارد کاربر از جمله شرکتهایی است که امنیت اطلاعات کاربران را نقض میکند. در این کشور حقوق مطبوعات و رسانهها نیز به راحتی نقض میشوند که در مواردی اعتراض روزنامهنگاران را بههمراه داشته است.
- فقر و محرومیت
چندی پیش پروفسور فیلیپ آلستن از گزارشگران ویژه شورای حقوق بشر در امور فقر شدید، به اتفاق همکارانش سری به آمریکا زد تا تأثیر معضل فقر بر مردم آمریکا را بررسی کند. نتیجه این سفر پس از گفتگو با مردم و سازمانها در ایالات مختلفِ آمریکا، گزارش مفصلی بود که وی به شورای حقوق بشر ارائه کرد. در بخشی از این گزارش که بهخوبی گویای وضعیت فقر در آمریکاست آمده است: «ایالات متحده سرآمد ثروت، دانش و فناوری در جهان است، اما همزمان ۴۰میلیون نفر از شهروندانش در فقر به سر میبرند. از این تعداد، ۱۸.۵ میلیون دچار فقر شدید هستند و ۵.۳ میلیون نیز در شرایطِ جهان سومی و فقر مطلق زندگی میکنند. بالاترین میزان تفاوت درآمد در کشورهای غربی متعلق به آمریکاست… (این وضعیت) ایالات متحده را در میان ۲۱ کشور ثروتمند جهان، از نظر بازار کار، نرخ فقر، امنیت شغلی، نابرابری ثروت و تحرک اقتصادی (جابجایی افراد در دهکهای اقتصادی) در جایگاه هجدهم قرار داده است».
در بخش دیگری از این گزارش آمده است: «فرصتهای شغلی برای فقیران بسیار اندک است… ۲۱درصد از بیخانمانان در آمریکا را کودکان تشکیل میدهند… در مناطقی از آمریکا مردم از ابتداییترین خدمات دولتی در حوزه آب و فاضلاب محرومند… پاسخ آمریکا به فقر در قرن بیستویکم، مشخصاً مجازات و حبس است. کارگرانی که نمیتوانند بدهی خود را بپردازند، کسانی که نمیتوانند هزینه شرکتهای خصوصی وثیقهگذار را بپردازند، بیخانمانها، بیماران ذهنی، پدرانی که نمیتوانند هزینه تأمین فرزندانشان را بپردازند و بسیاری دیگر همین پاسخ را دریافت میکنند. حبسِ دستهجمعی بهعنوان راهکاری برای محو کردن معضلات اجتماعی درنظر گرفته میشود».(۱۱)
ب) در سطح بینالمللی
نقض حقوق بشر در طول دهههای گذشته همواره بهعنوان یکی از راهبردهای کلیدی در سیاست خارجی آمریکا به کار گرفته شده است. برخی از نمادهای این سیاست در سطح بینالمللی عبارتند از:
- حمایت از تروریسم
دولت آمریکا مصداق کاملی از تروریسم دولتی در عرصه جهانی است. ارتکاب خونینترین خشونتها و حرکتهای غیرانسانی، ویژگی دایمی تاریخ ایالات متحده از ابتدای تشکیل آن تا کنون بوده است. اساس آمریکا بر پایه ترور و خشونت شکل گرفته است که از جنگ جهانی دوم به بعد در نقاط مختلف جهان پدیدار شد. ورود آمریکا به جنگ جهانی با بمباران و کشتار مردم غیر نظامی در شهرهای واقع در اقمار غیر سرمایهداری همراه بود که صدها کشته و زخمی از مردمان غیرنظامی برجای گذاشت.
مطابق آمار منتشر شده از سوی «انستیتو بروکینگز»، ایالات متحده آمریکا از ۱۱ دیماه ۱۳۲۵ تا ۱۰ دیماه ۱۳۵۴ خورشیدی برای پیشبرد مقاصد سیاسی خود ۲۱۵ بار به اعمال تروریستی و خشونتآمیز در مناطق مختلف جهان دستزده است.(۱۲) بعد از این تاریخ نیز میتوان به اقداماتی نظیر مقابله با انقلاب اسلامی مردم ایران و حمایت بیدریغ از رژیم ضد مردمی پهلوی، سرنگونی هواپیمای مسافربری در خلیج فارس، نقش آمریکا در تجهیز و تأسیس طالبان، القاعده و…، حمله به عراق و افغانستان و کشتار دهها هزار نفر از مردم بیگناه و… اشاره کرد. بهگزارش صلیب سرخ، جنگ اول خلیج فارس بمباران عراق به قیمت جان بیش از ۲۰۰۰۰۰ تن از مردم غیرنظامی تمام شد. براساس همین گزارش پس از خاتمه جنگ اول خلیج فارس نیز به دلیل ابقای خودسرانه محاصره بیش از نیم میلیون کودک بر اثر کمبود دارو و غذا تلف شدند.
- سلطهطلبی
سلطه بر جهان، رؤیای همه رؤسای جمهور آمریکا از بعد از جنگ جهان دوم تا کنون بوده است. آنان همواره تلاش کردهاند با معرفی آمریکا به عنوان کشوری پیشرو در فرهنگ، سیاست و اقتصاد، جایگاه رهبری جهان را تصاحب کنند. از نگاه جامعهشناسان، ماهیت نظام سرمایهداری غرب، اساساً با سلطهگری و انحصارطلبی عجین شده است. منفعتطلبی و سودجویی حاکم بر این نظام لیبرالیستی احساس برتری فرهنگ و تمدن غربی را نسبت به فرهنگهای دیگر در آنان برانگیخت. برخی با ریشهیابی تاریخی این نوع حس برتریطلبی در غرب، آن را در اندیشه سیاسی متفکران این دیار از دوران باستان یعنی از همان زمانی که ارسطو فیلسوف نامدار دوره باستان، آشکارا به انکار آزادی گروهی از انسانها در قالب بردگان سیاهپوست پرداخت و صلاح آنان را در این پنداشت که زیردست و مطیع سفیدپوستان باشند، جستجو میکنند! در دوران مدرن گرچه جنبش اومانیسم با شعار آزادی و رعایت حقوق انسانی قیام کرد، اما نظام لیبرالیستی در عمل هرگز پایبند این اصول نمانده و همواره در صدد تحمیل سلطه خود بر دیگران بوده است.
- حمایت از نظامهای دیکتاتور
بررسی دکترین سیاست خارجی آمریکا در چند دهه اخیر نشان میدهد که این سیاست بر پایه نفاق و مبتنی بر حمایت از رژیمهای دستنشانده دیکتاتور و بیرحم قرار داشته است. شروع این سیاست را بهویژه بعد از پایان دوره انزوای آمریکا و آغاز دخالتهای گسترده این کشور در مناطق مختلف جهان میتوان مشاهده کرد. در منابع سیاسی آمده است که فرانکلین روزولت در سال ۱۹۳۹ درباره آناستازیو سوموزا، دیکتاتور نیکاراگوئه گفته بود: «شاید سوموزا حرامزاده باشد، اما حرامزاده خودمان است!»
در حالی که دولتهای مستقل یا مخالف آمریکا به هر بهانهای در معرض شدیدترین تبلیغات غربی قرار میگیرند، وحشیانهترین جنایات دولتهای وابسته به آمریکا توجیه و یا با کمترین واکنش غرب مواجه میشوند. از بارزترین مصادیق این سیاست منافقانه، رفتار دوگانه آمریکا در برابر نظام مستقل ایران و رژیم وابسته عربستان سعودی است. در حالی که دولت آمریکا به بهانههای واهی و کذب، ایران را به نقض حقوق بشر، دفاع از تروریسم و عدم آزادی بیان در کشور متهم میکند، در برابر وحشیانهترین مصادیق نقض حقوق بشر دولت قبیلهای عربستان و محدودیتهای شدید آزادی در آن کشور سکوت میکند و با حمایتهای گسترده سیاسی و نظامی، شریک قتل عام هزاران انسان بیدفاع در یمن میشود تا کارخانجات تسلیحاتی غرب سود سرشار ناشی از فروش تسلیحات به رژیم مستبد عربستان را از دست ندهند.
- اعمال تحریمهای ظالمانه علیه کشورها
اعمال تحریمهای ظالمانه علیه کشورهای مخالف دولت آمریکا بهویژه جمهوری اسلامی ایران همواره یکی از ابزارهای ضد حقوق بشری آمریکا در جهان بوده است. این تحریمها در سالهای اخیر حتی اقلام بهداشتی مرتبط با ویروس کووید۱۹ را نیز شامل شده است.
نتیجهگیری
آمریکای امروز نماد یک نظام امپریالیستی و نژادپرست است که با پای گذاردن بر روی خواست و اراده ملل و جوامع مستقل، حقطلب و آزادیخواه، حقوق ملتها را نادیده گرفته و راه تنفس مردم جهان حتی ملت خویش را مسدود کرده است. اکنون بهراستی باید دید بشریتی که این مدعیان به دفاع از آن دم میزنند، از چه جنسی است؟ مسلماً این بشر از جنس انسانهایی نیست که خود را متعهد به اصول اخلاقی و قواعد الهی و مستقل از فرهنگ غربی میدانند. بشریتی که این مدعیان، از دفاع از حقوق او دم میزنند، یا «بشر غربی» است و یا «شیفتگان فرهنگ غرب». و این یعنی همان حقوق بشر به روایت غرب که عملاً سرابی بیش نیست.
پینوشت
- حمیدمولانا، آمریکا و فاجعهجهانی، ص۱۴۱-۱۳۵٫
- https://www.mashreghnews.ir/news/970642
- https://www.mashreghnews.ir/news/972264
- https://www.mashreghnews.ir/news/1000280F
- https://www.mashreghnews.ir/news/906718
- https://www.mashreghnews.ir/news/979557
- https://www.mashreghnews.ir/news/1017844
- https://www.mashreghnews.ir/news/9849167
- https://www.mashreghnews.ir/news/935613
- https://www.mashreghnews.ir/news/921544
- https://digitallibrary.un.org/record/1629536
۱۲٫ ر.ک: عبدالرحمن دیلیپاک، تروریسم، تهران، سازمان تبلیغات اسلامی، ۱۳۶۸ش.