Tag Archives: سید احمد خاتمی

11آوریل/22

حضرت علـی(ع) مجسمۀ کظم‌الغیظ و بردباری

اشاره: در ادامه‌ی مبحـث سلسله مقالات سیمای امیرالمؤمنین(ع) در قرآن که شرح زیارت حضرت علی(ع) است. در ادامه به خصلت‌هایی از مولا علی(ع) از زبان حضرت امـام هـادی(ع) در اینشماره می‌پردازیم.

 

امام هادی(ع) بر ۲۲ خصلت امیرمؤمنان علی(ع) تکیه می‌کند.

۱- امیر بر نفس

«و اشهد انک لم تزل للهوی مخالفاً؛» گواهی می‌دهم که تو همیشه با هوای نفس مخالف بودی.

«هوی» به معنای میل نفس است. در لغت هم در میل مذموم به کار می‌رود، هم در میل ممدوح و ستایش شده. در قرآن و روایات بیشتر در میل نکوهیده و گناه آلوده به کار رفته است: «أَفَرَأَیتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَهَهُ هَوَاهُ…؛»(۱) پس آیا دیدی کسی را که هوای خویش را معبود خود قرار داده. از این جهت هوای نفس به این نام نامیده شده که عامل سقوط است.

«هَوی الشئُ هُویاً و هَویاً سقط من علو الی اسفل»؛(۲) وقتی چیزی از بلندی سقوط کند این واژه به کار برده می‌شود.

از حضرت پیامبر اکرم(ص) نقل شده است: «إنّما سُمِّیَ الهَوى لأنّهُ یَهوی بصاحِبِهِ»(۳) هوا را بدان سبب هوا نامیده‌اند که صاحب خود را فرو می‌افکند.

از حضرت امیرالمؤمنین نقل شده: «الْهَوَی هُوِیٌّ إِلَی أَسْفَلِ سَافِلِین»؛(۴) هوی، فرو افتادن در پست‌ترین پستی‌هاست.

مخالفت با هوی از ارزش‌های والای دینی است که قرآن و روایات بر آن تأکید دارند:

«وَأَمَّا مَن خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ وَنَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوَى فَإِنَّ الْجَنَّهَ هِیَ الْمَأْوى‌« (۵) اما کسی که برای خدایش حریم قائل شد و از او ترسید و نفس خود را از هوس بازداشت، پس جایگاه او همان بهشت است.

آنچه در این فضیلت مطرح است ایستادگی در برابر معبود غیر خداست. کسی که از هوس و شهوت پیروی می‌کند، در حقیقت غیر خدا را به عنوان معبود برگزیده است.

«أَرَأَیْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَهَهُ هَوَاهُ أَفَأَنْتَ تَکُونُ عَلَیْهِ وَکِیلًا»(۶) آیا کسی که هوای خود را معبود خویش گرفته است دیدی؟ آیا می‌توانی ضامن او باشی؟

کسی که بنده خداست این بندگی را با مقابله در برابر هوای نفس نشان می‌دهد و کسی که اسیر هوای نفس و شهوت خویش است آخرت خویش را به دنیای ناچیز خویش می‌فروشد. از حضرت امام علی(ع) نقل شده که فرمود: «مَن اَطاع َهَواهُ باعَ آخِرَته بِدنیاه»؛(۷) کسی که از هوس خود فرمان برد؛ آخرت خویش را به دنیایش فروخته است.

پهلوان واقعی شایسته تکریم در این عرصه آن است که هوس را زمین بزند.

حضرت امام علی(ع) فرمود: «من قوی علی نفسه تناهی فی القوه»؛(۸) کسی که بر نفس خود غالب شود قدرتمند است.»

اصلاً پهلوان واقعی چنین کسی است. از حضرت نبی اکرم(ص) نقل شده است:

«لیسَ الشَّدیدُ مَن غَلَبَ الناسَ ولکنَّ الشَّدیدَ مَن غَلَبَ نَفسَه»: همانا پهلوان کسی نیست که بر مردم غلبه کند بلکه پهلوان کسی است که بر نفس خود پیروز شود.

پهلوان واقعی این میدان حضرت امام امیرالمؤمنین علی(ع) است. معیار این بزرگ فقط و فقط رضای خداست نه ارضاء نفس، نه خنک شدن دل، نه نشان دادن پهلوانی خویش و… اینها نفس است و علی نفس خویش را کشته است.

از علی آموز اخلاص عمل

شیر حق را دان منزه از دغل

در غزا بر پهلوانی دست یافت

زود شمشیری برآورد و شتافت

او خدو انداخت بر روی علی

افتخار هر نبی و هر ولی

او خدو انداخت بر رویی که ماه

سجده آرد پیش او در سجده‌‌گاه (۹)

مخالفت با هوای نفس یعنی هیچ ‌کسی و هیچ‌ چیزی را بر خدا ترجیح ندادن. فقط خدا را دیدن و بس همان که مولی علی(ع) در نهج‌البلاغه ترسیم می‌کند: ما در رکاب رسول خدا(ص) (مخلصانه جنگیدیم) و در راه پیشبرد اهداف آن حضرت گاه پدران و فرزندان و برادرها و عموهای خود را از پای درمی‌آوردیم و این کار (نه تنها از ایمان و استقامت ما نمی‌کاست بلکه) بر ایمان و تسلیم ما می‌افزود ما را در بزرگراه صبر و استقامت در برابر دردها و رنج‌ها و در طریق جهاد پیگیر در مقابل دشمن ثابت‌قدم می‌ساخت…(۱۰)

این جلوه‌ی برجسته‌ی مخالفت با هوای نفس است که امیرمؤمنان علی(ع) در خط مقدم آن بود.

 

۲- هم‌پیمان با تقوا

دومین وصفی که از حضرت امام هادی(ع) برای حضرت مولی علی(ع) برمی‌شمرد، هم‌پیمانی با تقواست.

«حالف عاهده» هم‌پیمانی را محالفه می‌نامند و هم‌پیمان معاهد است. هم‌پیمانی با تقوا یعنی چهارچوب همه رفتارهای انسان را فرمان خداوند تشکیل دهد و مولی علی این‌‌گونه بود؛ تا جایی که «امام المتقین» از القاب آن حضرت است. در روایتی از نبی اکرم(ص) آمده است که این ندا از عرش به گوش رسید:

«هذا علی‌بن ابیطالب وصی رسول رب‌العالمین و امام المتقین»: علی‌‌بن ابیطالب جانشین پیامبرِ پروردگار عالم، و امام اهل تقواست. (۱۱)

 

۳- فرو بردن خشم

سومین ویژگی مولی علی(ع) فرو بردن خشم است.

«و علیٌ کظم الغیظ قادراً»؛ و بر فروبستن خشم خویش قادر بودی.

«کظم‌الغیظ» مسلط شدن بر خود به هنگام غضب است. غضب و خشم اگر کنترل نشود و این آتش شعله‌ور شود، چه بسا عامل جنایاتی غیرقابل جبران شود. امیرمؤمنان علی(ع) فرمود: «الغضب نارٌ موقده من ظمأه اطفاها و من اطلقه کان اول محرق بها»؛(۱۲) غضب همانند آتش برافروخته شده‌ای است که هرکسی آن را فرو نشاند و بر غضب خود مسلط شود آن آتش را خاموش ساخته است و کسی که غضب خود را آزاد بگذارد و آن را مهار نکند اولین کسی که در شعله آن می‌سوزد خود اوست.

مردان خدا، مردان این معرکه‌اند و در چنین میدانی مهار خویش را در دست دارند.

از نبی اکرم(ص) نقل شده است: «من کظم غیظاً و هو یقدر علی امضائه حشی الله قلبه امناً و ایماناً یوم القیامه»؛(۱۳) کسی که با اینکه می‌تواند خشمش را به کار بندد، آن را فرو می‌برد، خداوند دل او را از آرامش و ایمان در روز قیامت پر می‌کند.

امام هادی(ع) مولی علی(ع) را از دارندگان این فضیلت والا می‌داند و می‌فرماید: «حضرتت بر کظم غیظ قادر بودی». مولی علی(ع) مجسمه کظم غیظ و بردباری بود. از پیامبر اکرم(ص) نقل شده است: «لو کان‌الحلم رجلاً لکان علیاً؛(۱۴) اگر حلم می‌خواست در قالب یک انسان تجلی یابد او علی(ع) بود.

ادامه دارد…

 

۱- جاثیه، آیه ۲۳٫

۲- قاموس اللغه، فیروزآبادی کلمه هوی.

۳- میزان الحکمه، کلمه هوی.

۴- غررالحکم، کلمه هوی.

۵- نازعات، آیه ۴۰ و ۴۱٫

۶- فرقان، آیه ۴۳٫

۷- غررالحکم، کلمه هوی.

۸- غررالحکم، کلمه هوی.

۹- مثنوی مولانا، ص۱۰۱٫

۱۰- نهج‌البلاغه، خطبه ۵۶٫

۱۱- بحارالانوار، ج ۷، ص۲۳۵٫

۱۲- فهرست موضوعی غررالحکم، ص۲۹۲٫

۱۳- کافی، ج ۲، ص ۱۱۵، ح۷٫

۱۴- فرائد السمطین، ج۲، ص ۶۸٫

29جولای/20

امام علی(ع) و معامله با خداوند

سخن پیرامون سیمای امیرمؤمنان علی(ع) در قرآن بود. در این مقالات با الهام از زیارت امیرالمؤمنین(ع) در روز غدیر که از حضرت امام هادی(ع) روایت شده است؛ آیاتی که تأویل به مولی علی(ع) شده و یا شأن نزول آنها امیرمؤمنان علی(ع) است،  محور بحث ما در این سلسله مقالات خواهند بود.

 

خاندان ایثارگر

و اشهد انک و عمک و اخاک الّذین تاجرتم الله بنفوسکم فانزل الله فیکم

إِنَّ اللَّهَ اشْتَرَى مِنَ الْمُؤْمِنِینَ أَنْفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّهَ یُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ فَیَقْتُلُونَ وَیُقْتَلُونَ وَعْدًا عَلَیْهِ حَقًّا فِی التَّوْرَاهِ وَالْإِنْجِیلِ وَالْقُرْآنِ وَمَنْ أَوْفَى بِعَهْدِهِ مِنَ اللَّهِ فَاسْتَبْشِرُوا بِبَیْعِکُمُ الَّذِی بَایَعْتُمْ بِهِ وَذَلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ.(۱)

گواهی می‌دهم که تو و عمویت و برادرت با فدا کردن جان خود با خدا معامله کردید و خداوند در حق شما این آیات را نازل فرمود، «خداوند از مؤمنان جان‌ها و اموالشان را خریداری کرده که بهشت برای آنان باشد. به این صورت که در راه خدا جهاد می‌کنند و دشمنان خدا را می‌کشند و خود کشته می‌شوند. این وعده، حقی بر خداست که در تورات و انجیل و قرآن ذکرفرموده است و چه کسی از خدا به عهدش وفادارتر؟ پس بشارت باد بر شما به معامله‌ای که با خدا کردید و آن سعادت و پیروزی بزرگ است.»

التَّائِبُونَ الْعَابِدُونَ الْحَامِدُونَ السَّائِحُونَ الرَّاکِعُونَ السَّاجِدُونَ الْآمِرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَالنَّاهُونَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَالْحَافِظُونَ لِحُدُودِ اللَّهِ وَبَشِّرِ الْمُؤْمِنِینَ.(۲)

توبه‌کنندگان، عبادت‌کنندگان، ستایشگران خدا، روزه‌داران، رکوع کنندگان، سجده‌کنندگان، امرکنندگان به معروف، نهی کنندگان از منکر و نگهبانان حدود الهی و مؤمنان را بشارت ده.

در این فراز بر چند مطلب تکیه شده است.

 

۱- تکریم جناب حمزه

جناب حمزه در غربت پیامبر اکرم(ص) اسلام آورد. به خاطر آنکه ابوجهل به پیامبر اهانت کرد، او برخورد شدیدی با ابوجهل کرد و به کوری چشم ابوجهل مسلمان شد و گفت، «اشهد ان لااله الاالله و انَّ محمداً رسول‌الله» و به صراحت گفت دست از ایمانم نمی‌کشم. آنگاه پیش پیامبر(ص) رفت و اسلام را آموزش دید و تحقیقاً اسلام را پذیرفت.(۳)

امام زین‌العابدین(ع) فرمود، «لم یدخل الجنه حمیه غیر حمیه حمزه‌بن عبدالمطلب و ذلک حین غضباً للنبی فی حدیث السّلی الذی القی علی النبی(ص)؛(۴) هیچ حمیّت و غیرتی وارد بهشت نمی‌شود جز غیرت حمزه‌ بن عبدالمطلب و آن زمانی بود که شکمبه‌ گوسفند را بر سر پیامبر(ص) انداختند و او به خاطر پسر برادر خود خشمگین شد.

به خاطر همین از سوی خداوند لقب «اسدالله و اسد رسول‌الله» شیر خدا و رسولش نام گرفت. او رزمنده شجاع رکاب پیامبر(ص) در جنگ‌های ایشان از جمله جنگ بدر و احد بود و در جنگ احد با وضع فجیع و دردناکی به شهادت رسید. پیامبر اکرم(ص) هفتاد بار بر پیکر حمزه نماز خواندند. به این ترتیب که اول بر حمزه نماز خواندند و سپس هر کدام از کشته‌ها را می‌آوردند، در جلوی بدن حمزه می‌گذاشتند و پیامبر(ص) بر هر دو نماز می‌خواند، سپس آن جنازه را برمی‌داشتند و جنازه حمزه باقی بود.

پیامبر اکرم(ص) فرمودند، «احبّ اخوانی الی علی‌بن ابیطالب و احبّ اعمامی الی حمزه؛ محبوب‌ترین برادرانم نزد من علی‌بن ابیطالب و محبوب‌ترین عموهایم حمزه است.»

امام سجاد(ع) در خطبه معروف که در مجلس یزید ایراد فرمودند، او را از جمله افتخارات خود نامیدند، «… و منّا اسدالله و اسد رسول‌الله… شیرخدا و رسولش از ماست.»(۶)

 

۲- تکریم جناب جعفربن ابیطالب

در این فراز جناب جعفربن ابیطالب برادر حضرت مولا علی(ع) نیز تکریم شده است و او را هم معامله کننده با خدا نامیده است. او از پیشی‌گیرندگان به اسلام است که پس از مولا علی(ع) ایمان آورد.(۷) او در مهاجرت به حبشه افتخار آفرید و وقتی از این سفر برگشت پیامبر(ص) دوازده قدم به استقبال او رفتند و پیشانی او را بوسیدند.(۸)

جعفر در سال هشتم در جنگ موته در سمت فرماندهی قهرمانانه جنگید تا آنکه دست راستش قطع شد. پرچم را به دست چپ گرفت و دست چپ او را هم بریدند. پرچم را با بازوان به سینه چسباند که علم اسلام بر زمین نیفتد تا سرانجام به شهادت رسید، در حالی که سینه‌اش بیش از نود زخم نیزه و شمشیر برداشته بود. اینجا بود که پیامبر(ص) فرمودند، «لقد ابدله‌الله بهما جناحین یطیر بهما فی الجنه؛(۹) به جای دو دست جعفر خدا دو بال به او کرامت کرد که در بهشت با آنها پرواز می‌کند.»

جناب جعفر طیار هم از افتخارات اهل بیت(ع) است. حضرت سجاد(ع) در خطبه معروف خود در مسجد شام از او هم یاد کرده‌اند، « …و منا الطیار.»

در این فراز این دو بزرگ و حضرت امیرمؤمنان(ع) را معامله‌گر با خداوند نامیده است. در دو مقاله‌ گذشته از این بخش از فضائل حضرت گفتیم.

معامله امیرمؤمنان علی(ع) با خداوند در مدال افتخار ایشان در سوره بقره آیه ۲۰۷ آمده است:

«وَمِنَ النَّاسِ مَنْ یَشْرِی نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ وَاللَّهُ رَءُوفٌ بِالْعِبَادِ؛ و از جمله مردم کسی است که جان خویش را برای کسب رضای خدا می‌فروشد و خدا به بندگانش مهربان است.»

به تصریح شیعه و اهل سنت این آیه درباره علی‌بن ابیطالب(ع) نازل شده آنگاه که در شب هجرت رسول خدا(ص) در بستر آن حضرت خوابیدند. آن شب جبرئیل بالای سر علی‌بن ابیطالب(ع) ایستاد و میکائیل در پایین پای ایشان. جبرئیل می‌گفت آفرین علی! چه کسی مانند توست که خداوند با تو بر فرشتگان می‌بالد.

مرحوم علامه امینی در الغدیر(۱۰) به صورت کاملاً مستند این افتخار  را از منابع اهل سنت آورده است.

 

۳- شهادت معامله با خداوند

شهادت معامله با خداست در این زیارت از این معامله تعبیر تجارت شده است. (تاجرتم الله بنفوسکم)

تجارت به معنای داد و ستد کردن است و آن وقتی است که کسی متاعی را به مشتری می‌دهد و در مقابلش ثمن یا پولی دریافت می‌کند.

در آیه شریفه ۱۱۱ توبه، شهادت را یک معامله نامیده است. هر معامله پنج رکن اساسی دارد:

  1. خریدار؛ خداوند در این معامله خریدار است.
  2. فروشنده؛ مؤمنان ایثارگر فروشنده‌اند.
  3. متاع و کالا؛ این متاع و کالا جان‌ها و اموال مؤمنان است.
  4. قمیت و ثمن (بها)؛ که بهشت است.
  5. سند معامله که وعده‌ای است که خداوند در سه کتاب آسمانی تورات، انجیل و قرآن آورده است.

 

علی(ع) معامله‌گر بزرگ با خداوند

۱- همه عمر مبارک مولا علی(ع) معامله با خدا بود. ایشان برای پیشرفت مکتب حق آرامی نداشت. از شش سالگی در دامن پیامبر بزرگ شد و لحظه‌ای مشرک نبود و اینکه در کتاب افتخار او نوشته‌اند: «اول من آمن» به معنای آن است که اول کسی که ابراز ایمان کرد.

او بیش‌ترین هجرت را در پرونده‌ خود دارد:

۲- هجرت به شعب ابیطالب، کفار قریش، بنی‌هاشم را به آنجا راندند و علی(ع) از آنها بود.

۳- هجرت به طائف بعد از وفات حضرت ابوطالب(ع) و خدیجه(س) که همراه پیامبر(ص) به آنجا هجرت کرد و ده روز در آنجا اقامت داشتند که با هدف دعوت آنها به اسلام صورت گرفت.

۴- هجرت بزرگ و سرنوشت‌ساز به مدینه که سه شب پس از هجرت پیامبر(ص) به مدینه صورت گرفت.

ایشان افتخار جانبازی برای حفظ جان رسول‌الله را دارد. در شب خطرناکی که توطئه‌ حتمی قتل پیامبر(ص) بود. شبی که از خداوند مدال گرفت.

همیشه در رکاب پیامبر بود. در جنگ‌های بدر، احد، خندق، خیبر، حنین و… نقش‌آفرین بود.

در «حدیبیه»، «فتح مکه» نقش جانانه داشت.

اینها تنها دورنمایی از معامله امیرمؤمنان(ع) با خدا در عهد نبی اکرم(ص) است و اما معامله حضرت مولا(ع) با خداوند بعد از ارتحال جانگداز نبی اکرم(ص) در سی سال عمر مبارک، وصف‌ناشدنی است. در عهد پیامبر جسم حضرت با ضربت‌ها در نبرد آسیب‌ها دید. او جانباز بی‌بدیل اسلام بود، اما در این سی سال جان حضرت آسیب دید که قطعاً از آسیب «تن» سخت است. خود، این صبر را تشبیه به خاشاک در چشم، استخوان در گلو سخت‌تر از نوک شمشیر بر قلب، تلخ‌تر از تلخ‌ترین میوه (هندوانه ابوجهل) کرد. آری او تنها با خدا معامله کرد و بس و مدال‌ها را از خداوند و از پیامبر(ص) گرفت.

 

ویژگی‌های معامله‌گران با خداوند

کسانی که با خدا معامله می‌کنند چه ویژگی‌هایی دارند؟ این ویژگی‌ها را آیه بعد چنین بیان می‌کند:

  1. تائبان «التائبون»، آنها که دل و جان خود را با آب توبه می‌شویند.
  2. پرستش‌گران خداوند «العابدون»، در پرتو راز و نیاز با خداوند و پرستش ذات پاک او خودسازی می‌کنند.
  3. سپاسگزار خداوندند «الحامدون»
  4. آنها که از یک کانون عبادت و پرستش به کانون دیگری رفت و آمد می‌کنند «السائحون»

منظور از سائح چیست؟ یک معنی آن است که گفته شد در حدیثی از پیامبر(ص) می‌خوانیم: «سیاحه امتی فی المساجد؛ سیاحت امت من در مساجد است.»(۱۱) بعضی دیگر سائح را به معنای صائم و روزه‌دار گرفته‌اند، زیرا روزه یک کار مستمر بندگی در سراسر روز است. در حدیثی از پیامبر اکرم(ص) آمده است: «ان السائحین هم الصائمون؛ سائحان روزه‌دارانند.»(۱۲)

برخی دیگر سیاحت را به معنای سیر و حرکت به سوی میدان جهاد و مبارزه با دشمن می‌دانند. در حدیث معروف نبوی آمده است: «انّ سیاحه امتی الجهاد فی سبیل‌الله؛ سیاحت امت من جهاد در راه خداست.»(۱۳)

معنای دیگری هم گفته شده پژوهشگران به تفاسیر مراجعه کنند.

  1. رکوع‌کنندگان «الراکعون»، آنها که در برابر عظمت خدا رکوع می‌کنند.
  2. سجده‌کنندگان «الساجدون»، آنها که سر بر آستان خداوند می‌سایند و سجده می‌آورند.
  3. آمران به معروف «الآمرون بالمعروف»، آنها که مردم را به نیکی‌ها دعوت می‌کنند.
  4. نهی کنندگان از منکر «الناهون عن المنکر»، آنها که با هرگونه فساد و منکری در ستیزند.
  5. حافظان حدود الهی «والحافظون لحدودالله»، تلاش در اجرای قوانین الهی دارند.

اینان هستند که معامله کننده با خدا هستند. شهیدان این ویژگی را دارند و امام علی(ع) امام و مقتدای شهیدان است.

اینانند که رزمنده صادق‌اند جهاد با همراهی آنان فضیلتی بس والاست. از امام صادق(ع) نقل شده است که «زهری» (آخوند درباری مروانیان) در مسیر حج امام سجاد(ع) را دید. حضرت گفت: «ترکت الجهاد و صعوبته و اقبلت الی الحج و لینته؛ جهاد را به خاطر سختی‌هایش رها کردی و رو به حج آورده‌ای چون کاری آسان است!» آنگاه برای آنکه آنان را تشویق به جهاد کند آیه محل بحث «ان الله اشتری…» و آیه بعد را خواند. امام سجاد(ع) فرمود: «اذا رأینا هؤلاء الذین هذه صفتهم فالجهاد معهم افضل من الحج؛(۱۴) آنگاه اینان را با این ویژگی‌ها یافتیم. جهاد با همراهی آنان از حج برتر است.

در برخی منابع گوینده این سخن را به جای زهری عباد بصری گفته‌اند.(۱۵)

 

بازار این معامله

بازار این معامله ارزشمند با خداوند میدان جهاد است. در میدان جهاد آغاز حرکت با کشتن دشمنان خداست. پیامد آن کشته و شهید شدن است.

آرزوی شهادت داشتن یک ارزش است. آنچنان که مولای ما امیرمؤمنان علی(ع) چنین بود، اما در میدان جهاد «یقتلون» کشتن دشمنان خدا باید در صدر برنامه باشد. مکتب حیات‌بخش اسلام برگرفته از دستورات خداوند است؛ خدایی که در جایی که باید مهر به کار برده شود «اَرحَمُ الرّاحِمین» و مهرش از همگان بیشتر است و در جایی که مورد مجازات است «اَشَدُّ المُعاقِبین» است. شدیدترین مجازات‌ها را دارد. در میدان جهاد با دشمنان باید تخلق به اخلاق الهی داشت «تُخَلِّقوا بِاخلاق الله». شهادت یک ارزش والاست که با جهاد و جنگیدن معنا پیدا می‌کند وگرنه خود را در اختیار دشمن قرار دادن تا بکشد انتحار است و ضد ارزش.

پس معامله‌گران با خداوند با دنیایی از عشق به حضرت حق، جهاد را به تعبیر مولا علی(ع) دری از درهای بهشت می‌بینند که خداوند برای خواص اولیائش گشوده است. مردانه می‌جنگند و پیامد آن را که شهادت است با تمام وجود استقبال می‌کنند.

 

پی‌نوشت:

۱- سوره توبه، آیه ۱۱۱٫

۲- سوره توبه، آیه ۱۱۲٫

  1. اعیان الشیعه، ج ۶، ص ۳۰۸٫
  2. اصول کافی، ج ۲، ص ۳۰۸٫
  3. الامالی، شیخ صدوق، ص ۶۴۷٫
  4. بحارالانوار، ج ۴۵، ص ۱۳۸٫
  5. اعیان الشیعه، ج ۴، ص ۱۱۹٫
  6. الاستیعاب ابن عبدالبر، ج ۱، ص ۲۴۲٫
  7. معجم الصحابه، ج ۳، ص ۱۱۵۵٫
  8. الغدیر، ج ۲، ص ۴۷-۴۹٫

۱۱- عوالی اللئالی، ج ۳، ص ۲۹۱٫

۱۲- تفسیر نور الثقلین، ذیل آیه.

۱۳- وسائل، ج ۱۵، ص ۱۷٫

۱۴- تفسیر قمّی، البرهان، نورالثقلین، ذیل آیه.

۱۵- مناقب ابن شهر آشوب، ج ۳، ص ۲۹۸٫