Tag Archives: شهادت

17فوریه/21

شلیک به حقوق بشر و حقوق بین‌الملل

الف. نقض مسلم حقوق بشر و حقوق بین‌الملل در دو فاجعه ترور

عملیات ترور شهید سلیمانی و همراهانش و عملیات ترور شهید فخری‌زاده از منظر حقوق بشر و حقوق بین‌الملل وجوه اشتراک و افتراق فراوانی دارند. از جمله اشتراکات این دو حادثه بزرگ اقدام غیرمشروع و غیرقانونی جنایایتکاران بین‌المللی است که از منظر حقوق بشر و حقوق بین‌الملل مردود و محکوم است. دو اقدامی که نقض مسلم قواعد حقوق بشر و حقوق بین‌الملل در آنها صورت گرفته است. در این دو رویداد بزرگ شخصیت‌های برجسته و ممتازی به شهادت رسیدند که مایه افتخار انسان و انسانیت بودند. انسان‌هایی که در جهت صلح و امنیت پایدار منطقه و جهان تلاش می‌کردند و در خط مقدم مبارزه با  استکبار و سلطه‌جویی تباهی و سیاهی و نیز اعتلا و اقتدار ایران اسلامی و جریان مقاومت و بازدارندگی دفاعی و امنیتی در منطقه بودند.

یکی از وجوه افتراق این دو فاجعه این است که در فاجعه اول، آمریکا مرتکب تروریسم دولتی شد و رئیس‌جمهور این کشور با صدور اعلامیه‌ای مسئولیت آن عملیات را بر عهده گرفت، ولی تا کنون هیچ دولت یا گروهی رسماً مسئولیت فاجعه دوم را به عهده نگرفته است. هر چند  قرائن حاکی از آنند که رژیم صهیونیستی با کمک عوامل داخلی‌اش این اقدام ددمنشانه را انجام داده است. حادثه اول در کشور عراق رخ داد و از این حیث بعد بین‌المللی به خود گرفت و حادثه دوم در ایران. در اقدام اول آمریکایی‌ها با استفاده از پهباد، هلی‌کوپتر و سایر امکانات نظامی مبادرت به آن اقدام تروریستی کردند. در حادثه دوم با استفاده از فناوری‌های نوین و هدایت از راه دور این جنایت را انجام دادند که هر یک از این دو فاجعه ابعاد حقوقی متعددی دارند که به بررسی آنها می‌پردازیم.

اقدام آمریکا در به شهادت رساندن سردار اسلام حاج قاسم سلیمانی و همراهان ایشان یک عمل متخلفانه بین‌المللی و مغایر با حقوق بین‌الملل و حقوق  بشر است. مهم‌ترین سند قابل استناد در مورد این اقدام، کنوانسیون جلوگیری و مجازات جرائم علیه اشخاص مورد حمایت بین‌المللی، از جمله ماموران دیپلماتیک است که در سال ۱۹۷۳ در نیویورک به تصویب رسید. این کنوانسیون هرگونه ارتکاب جرم علیه اشخاصی را که از منظر بین‌المللی مورد حمایت هستند ممنوع و مردود می‌داند و بر مجازات آمران و عاملان آن تاکید می‌کند.

در این سفر شهید سلیمانی به‌عنوان یک مقام عالی و نماینده ایران و میهمان رسمی دولت عراق، حامل پیام رسمی ایران برای دولت  عراق بود و به صورت رسمی و با گذرنامه سیاسی وارد بغداد شده بود. نکته قابل توجه سند مهم حقوق بین‌المللی در این کنوانسون است که توسط ایران و عراق و آمریکا امضا شده است. دولت آمریکا با این اقدام، در واقع مفاد این کنوانسیون را نقض کرد و تعهد خود برای اجرای این سند مهم را نادیده گرفت. لذا بر اساس طرح مسئولیت بین‌المللی دولت‌ها که در سال ۲۰۰۱  به تصویب کمیسیون حقوق بین‌الملل سازمان ملل رسید، مسئولیت دارد و باید پاسخگو باشد. از این جهت این کنوانسیون می‌تواند طرح دعوای ایران و عراق را در نهادها و محاکم داخلی و بین‌المللی دنبال کند.

به اعتراف دولت آمریکا داعش توسط این کشور و به منظور مقابله با جریان مقاومت اسلامی در منطقه ایجاد شد و نیز به اذعان همه جهانیان سردار سپهبد سلیمانی، قهرمان مبارزه با داعش، النصره و سایر گروه‌های تروریستی در منطقه و جهان بود. اگر ایشان و یارانش نبودند، حکومت وحشی داعش در منطقه و جهان گسترش پیدا می‌کرد و میلیون‌ها انسان قربانی آن می‌شدند. تنها نیرویی که در جهان توانست در مقابل داعش بایستد و به حکومت نامشروع آن خاتمه دهد، سپهبد سلیمانی و نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بودند. در این اقدام تروریستی، آمریکا جنایتکارانه‌ترین عملیاتش را در مورد شهید سلیمانی و ابومهدی المهندس و همراهانشان انجام داد؛ قهرمان مبارزه با تروریسم در منطقه و جهان را به شهادت رساند و میلیون‌ها انسان در منطقه و جهان را داغدار کرد.

از این‌رو این اقدام از منظر حقوق بین‌الملل و حقوق بشر مستوجب مجازات است و باید آمران و عاملان آن تحت تعقیب قرار بگیرند و بعد از محاکمه به سزای اعمالشان برسند.

جامعه بین‌المللی با آگاهی از خطرهای تروریسم، اقدامات متعددی را در مقابله با تروریسم انجام داده است. نتیجه این اقدامات، تصویب قطعنامه‌ها و معاهدات ضدتروریسم در مورد ابعاد مختلف تروریسم بین‌الملل می‌باشد که یکی از مهم‌ترین موارد در این زمینه «کنوانسیون بین‌المللی مقابله با بمب‌گذاری تروریستی» است که ۱۶۴ کشور آن را امضا کرده‌اند. براساس بند ۲ این کنوانسیون هرکسی، به هر طریقی اقدام به وارد کردن، جای‌گذاری و منفجر کردن مواد منفجره در یک محل عمومی، ساختمان دولتی و ایستگاه‌های سیستم حمل‌ونقل عمومی کند که منجر به تخریب، زخمی شدن یا مرگ کسی شود، مرتکب عمل تروریستی شده است. بر این اساس بدیهی است که ترور دانشمندان ایرانی عملیات تروریستی به حساب می‌آید. در عملیات ترور دانشمندان هسته‌ای ایران از «مواد منفجره» که به «کشتن» افراد منجر شده در «مکان‌های عمومی» استفاده شده است.

متاسفانه ما کماکان در سطح دنیا شاهد اقدامات تروریستی اعم از تروریسم دولتی، تروریسم سازمان‌یافته و تروریسم گروه‌ها و افراد با انگیزه‌های مختلف هستیم. متاسفانه حقوق بین‌الملل نتوانسته در این مورد به سازوکار مشخصی دست پیدا کند و با کشورها و گروه‌های تروریستی برخورد بازدارنده داشته باشد.

 

ب.ترور شهید سلیمانی و همراه‌هان او؛ ‌نقض اصول پذیرفته شده بین‌المللی

بی‌تردید در جایی که نقض یک اصل از اصول بنیادین و قطعی حقوق بین‌الملل و حقوق بشر برای محکومیت آمریکا در این اقدام کافی است، اقدام به شهادت این بزرگواران از مصادیق قطعی نقض مجموعه‌ای از اصول پذیرفته شده به شرح ذیل است:

۱٫نقض اصل حق حیات

حق حیات یکی از حقوق بنیادین بشر است که در ماده سوم اعلامیه جهانی حقوق بشر بر آن تاکید شده است. از این‌رو، سلب حیات یا کشتار فراقانونی، نقض موازین حقوق بین‌الملل بشر تلقی می‌شود. طبق این ماده نمی‌توان بدون حکم قانونی یا خارج از چهارچوب حقوقی حق حیات افراد را سلب کرد. در ماده ۶ میثاق بین‌المللی حقوق سیاسی و مدنی ۱۹۶۶ نیز به مسئله ممنوعیت سلب حیات تاکید شده است. بنابراین تروری که در مورد شهید سلیمانی و همراهان ایشان اتفاق افتاد، نقض فاحش این ماده است.

البته امریکا در ارتکاب ترورهای هدفمند، به‌ویژه در افغانستان و رژیم اشغالگر قدس در اراضی اشغالی و لبنان سابقه طولانی دارند و این عمل غیرقانونی را بارها تکرار کرده‌اند؛ اما با کمال تاسف مجامع حقوقی بین‌المللی همواره سکوت کرده‌اند. برای نمونه می‌توان به ترور عماد مغنیه، شیخ احمد یاسین و عبدالعزیز رنتیسی که توسط هواپیمای بدون سرنشین انجام شد، اشاره کرد.

 

۲٫نقض اصل عدم تجاوز

با توجه به قطعنامه تعریف تجاوز ( قطعنامه ۳۳۱۴) که در سال ۱۹۷۴ به تصویب مجمع عمومی سازمان ملل متحد رسید، از منظر حقوق بین‌الملل باید بین مقررات ناظر بر زمان جنگ و صلح تفکیک قائل شویم. حقوق قابل اعمال در زمان جنگ، حقوق اقدامات مخاصمانه مسلحانه است و با حقوق زمان صلح فرق دارد. سئوال حقوقی این است که مگر بین ایران و آمریکا به‌طور رسمی جنگی اعلام شده بود که کاربرد پهپاد به عنوان سلاح برای نبرد مجاز باشد؟ قطعاً پاسخ منفی است.

۳٫نقض اصل عدم توسل به زور

در بند چهارم این ماده از منشور، اصل «منع توسل به زور» مورد تاکید قرار گرفته است. همچنین طبق قانون منع توسل به زور، هیچ کشوری در تعامل با کشور دیگر حق توسل به زور ندارد. براساس این قانون، دفاع مستثنی است و دفاع مشروع زمانی موضوعیت پیدا می‌کند که پیش از آن حمله نظامی اتفاق افتاده باشد.  استفاده از سلاح‌های سنگین علیه مقام رسمی یک کشور در خاک کشور دیگر در حالی که کشور میزبان از حضور آنها مطلع بوده، مصداق توسل به زور است. ممنوعیت توسل به زور در حقوق بین‌الملل یک قاعده آمره است و منشور ملل متحد به آن تصریح کرده است. لذا این عمل آمریکا مغایر با منشور ملل متحد و نقض قاعده آمره منع توسل به زور است

شورای امنیت سازمان ملل متحد، به عنوان رکن صالح برای اقدامات جمعی، پس از احراز ضرورت مداخله بشردوستانه، به دلایلی چون محرز شدن تهدید علیه صلح و امنیت بین‌الملل و یا نقض‌های شدید و گسترده حقوق بشر، بر مبنای مواد ۴۱ و ۴۲ منشور ملل متحد تشخیص می‌دهد که ضمن احترام به حاکمیت داخلی دولت‌ها و با رعایت موازین حقوق بشر دوستانه و البته اصول تناسب و ضرورت، قطعنامه‌ای را برای انجام عملیات ذیل فصل هفتم خود صادر کند.

منشور ملل متحد با تقویت مشی معاهده لوکارنو و نیز پیمان بریان ـ کلوگ مبنی بر منع مطلق توسل به زور، سه استثنا را در این زمینه به رسمیت می‌شناسد:

۱. اقدام نظامی بر اساس نظام امنیت جمعی (ماده ۴۳)

۲. دفاع مشروع (ماده ۵۱)

۳. رضایت بر تهدید و کاربرد زور در قلمرو دولت

بنابراین حمله نیروهای آمریکایی در چهارچوب هیچ‌یک از استثنائات ذکر شده قرار نمی‌گیرد. اقدام اخیر آمریکا آشکارا در تضاد با دو اصل منشور یعنی منع توسل به زور و نیز اصل احترام به حاکمیت دولت‌هاست.

  1. نقض اصل منع جنایت

اقدام به ترور مقام رسمی یک کشور در طی سفری رسمی به کشور دیگر توسط یک نیروی ثالث با توجه به ماده ۸ مکرر اساسنامه دیوان بین‌الملل کیفری، یک جنایت بین‌المللی است. ترور یک مقام رسمی ایرانی تعدی به حاکمیت ایران و با توجه به ماده‌ای که به آن اشاره شد و نیز قطعنامه ۳۳۱۴ مجمع عمومی ملل متحد مصداق جنایت و تجاوز و یک جنایت بین‌المللی است.

۵٫نقض اصل احترام به حاکمیت دولت‌ها

اقدام آمریکا نقض مصرح اصول متعدد منشور ملل متحد است، چون در ماده ۲ منشور ملل متحد، موضوع احترام به تمامیت ارضی و استقلال سیاسی و حاکمیت کشورها مطرح شده، دولت آمریکا با نیروی نظامی خود علیه مقام رسمی یک کشور در کشور دیگر اقدام به ترور کرد که نقض حاکمیت آن کشور و کشور میزبان او محسوب می‌شود. شایان ذکر است که حمله مسلحانه به مسئولین و دولتمردان یک کشور، اعم از نظامی و غیرنظامی،  حمله به حاکمیت آن کشور تلقی می‌شود. لذا ادعای آمریکا در زمینه «اقدام پیشگیرانه» به هیچ‌وجه مسموع نیست، زیرا شرایط اقدام پیشگیرانه وجود نداشته است.

۶٫نقض اصل مصونیت کشورها

مقامات، اشخاص و اموال دولت‌ها در خاک دولت‌های دیگر مصونیت دارند. سردار سلیمانی عضو نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران و از ارکان دولت ایران محسوب می‌شد و مهمان دولت عراق بود. بنابراین این عملیات تروریستی ضمن نقض اصول مصونیت دولت‌ها و ارکان آن، حمله به حاکمیت کشور دیگر هم محسوب می‌شود.

۷٫نقض اصل عدم مداخله در امور داخلی کشورها

در بند هفتم این ماده نیز به موضوع عدم مداخله در امور داخلی کشورها توجه شده است. آمریکا در این اقدام در امور داخلی عراق مداخله کرده و این اقدام بدون اطلاع رضایت و مجوز دولت عراق بوده است.

۸٫نقض تعهد قراردادی

این اقدام ددمنشانه آمریکا، همچنین نقض موافقت‌نامه امنیتی سال ۲۰۰۸ میان آمریکا و عراق است. در بند ۲ ماده ۴ این موافقت نامه تصریح شده که هرگونه عملیات نظامی آمریکایی‌ها در عراق باید با کمیته هماهنگی عملیات نظامی صورت گیرد و در آنجا تصمیم‌گیری شود. طبق بند ۳ ماده ۳ این توافقنامه حضور آمریکایی‌ها در عراق باید مطابق قوانین، عرف‌ و سنت‌ها و حقوق بین‌الملل قابل اعمال باشد. همچنین در بند  سوم ماده ۲۷ موافقت‌نامه قید شده است که قلمرو عراق نباید برای حمله به سایر کشورها مورد استفاده قرار گیرد.

۹٫نقض تعهد به مبارزه با تروریسم

عمل آمریکا مصداق تروریسم بین‌المللی است. آمریکا خشونت علیه مقامات رسمی را به صورت غیرقانونی و برای ایجاد وحشت به کار برد. این عمل عنصر مادی تروریسم بین‌المللی است که منتهی به قتل افراد شده و برای دولت آمریکا و ترامپ مسئولیت بین‌المللی و فردی مفروض است.

 

۱۰نقض اصل منع قتل هدفمند

از نظر حقوق بین‌الملل بشردوستانه، کشتار هدفمند فاقد مشروعیت قانونی و در زمان صلح به طریق اولی ممنوع است. از آنجا که بین ایران و آمریکا وضعیت مخاصمه برقرارنبوده و به‌طور رسمی جنگی اعلام نشده بود، ترور نقض مسلم حقوق بین‌الملل بشردوستانه محسوب می‌شود.

۱۱٫نقض اصل منع قتل فراقضایی

علاوه بر این، قتل فراقضایی و فراقانونی نیز مشروعت ندارد. کالامارد، گزارشگر ویژه قتل‌های فرا قانونی شورای حقوق بشر سازمان ملل بلافاصله بعد از این اقدام آمریکا آن را محکوم کرد. برخی از مقامات آمریکا نیز ترامپ را از این حیث که برای این اقدام مجوزی قانونی از کنگره نداشته است سرزنش کردند و اقدام او را از منظر حقوق داخلی آمریکا غیرقانونی دانستند.

 

ج.ترور شهید دکتر فخری‌زاده

حدود کمتر از یک سال بعد از ترور سپهبد سلیمانی و همراهانش، تروریست‌های خبیث وابسته به استکبار جهانی و رژیم پلید صهیونیستی، دکتر محسن فخری‌زاده، یکی از چهره‌های برجسته ودانشمند هسته‌ای کشورمان را نیز به شهادت رساندند. دانشمند ارزنده‌ای که عمر پربرکت خود را در راه اعتلای علمی  کشور و در مسیر ارتقای توان دفاعی و هسته‌ای میهن اسلامی صرف کرد. نطفه رژیم جعلی صهیونیستی با اشغال، کشتار، تجاوز و ترور بسته شده است و این رژیم غیرقانونی بیش از هفتاد سال است که به این اقدامات ادامه می‌دهد.

کیفر ندیدن و اعطای مصونیت غیرمشروع شورای امنیت و قدرت‌های برزگ به رژیم جعلی صهیونیستی منجر به ادامه این اقدامات در سطح جهان شده است. این رژیم فهرست بلند بالایی از جرایم بین‌المللی را از کشتار و تجاوز و ترور در کارنامه دارد و در مناطق تحت اشغال، هر روز مرتکب فجیع‌ترین  اقدامات ضد انسانی می‌شود و همچنان از حمایت نظام سلطه و نهادهای بین‌المللی برخوردار است.

بی تردید این ترور، نقض آشکار حقوق بشر و حقوق بین‌الملل، مخالف منشور ملل متحد و دیگراسناد اصول و قواعد پذیرفته شده بین‌المللی به‌شمار می‌رود.

حق حیات یکی از حقوق بنیادین بشر است و نفی سلب حق حیات یک قاعده آمره است که در این حادثه نقض شده است. در ماده سوم اعلامیه جهانی حقوق و در ماده ۶ میثاق حقوق مدنی سیاسی ۱۹۶۶ نیز روی این نکته تاکید شده است. بنابراین ترور هدفمندی که در مورد شهید فخری زاده اتفاق افتاد، نقض فاحش این دو ماده است.

بر اساس بند اول از ماده یک کنوانسیون ۱۹۳۷ ژنو، اقدامات کیفری علیه یک دولت با هدف ایجاد وحشت در اشخاص و گروه‌های خاص یا در سطح جامعه، تروریسم است. طبیعتاً تروریسم با هر اقدامی دو هدف دارد.  هدف اول گرفتن جان انسان‌های مشخصی است و هدف دوم که مهم‌تر است، هدف قرار دادن امنیت افراد و جامعه، یعنی نشانه گرفتن امنیت سیاسی، روانی و حتی اقتصادی یک جامعه است.

نام این شهید عزیز بارها توسط مقامات رژیم اشغالگر قدس برده شده بود و دو نخست‌وزیر این رژیم جعلی سال‌های سال، از طریق جوخه‌های کشتار موساد وسایر گروه‌ها به دنبال ترور او بودند و به عهده نگرفتن مسئولیت اقدام این جنایت توسط آنها ناشی از ترس و وحشت آنهاست.

به نظر نگارنده در ترور شهید فخری زاده متهم اصلی آمریکاست. چون سیاست این کشور حمایت تام و تمام از اقدامات رژیم صهیونیستی است. رژیم اشغالگر و کودک‌کش صهیونیستی که ذاتش با تروریسم  تکوین پیدا کرده است، زبون‌تر از آن است که بدون چراغ سبز و کمک‌های آمریکا و اذناب منطقه‌ای‌اش دست به این اقدام بزند. این فاجعه حاصل همکاری محور غربی ـ عبری ـ عربی است. سفر نتانیاهو به عربستان و دیدار با پمپئو و محمد بن سلمان موید این مطلب است.

البته به احتمال زیاد موساد این ترور را توسط عوامل داخلی، یعنی عناصری از منافقین، گروه‌های تجزیه‌طلب و گروه‌های معارض و مخالف جمهوری اسلامی که در داخل کشور فعال هستند، با آمریت رژیم صهیونیستی انجام داده‌ است، لذا ما باید اقدامات تلافی‌جویانه‌ای را انجام دهیم و انتقام هم باید کوبنده، شدید، پشیمان کننده و بازدارنده باشد.

آنچه می‌دانیم این است‌که تاکنون ده‌ها سند مهم بین‌المللی در مورد ممنوعیت تروریسم تصویب شده‌اند، ولی متاسفانه در نهادهای بین‌المللی اراده‌ای جدی برای اجرای عملی این اسناد وجود ندارد؛ ساز و کارهای بازدارنده،  کارایی لازم را ندارند و ضمانت‌های اجرائی این اسناد در سیطره سیاست و قدرت و ثروت گرفتارند.

بر اساس اعتراف کارشناسان امنیتی دنیا این رژیم صهیونیستی تا کنون ۲۷۰۰ عملیات تروریستی را در سراسرجهان  انجام داده است.اما با این وجود علی رغم تعداد زیاد قطعنامه‌های  صادر شده علیه صهیونیست‌ها ، این رژیم به هیچ‌یک از این آنها اعتنایی نکرده است.

در واقع ما در دنیا با رژیمی طرف هستیم که به هیچ یک از حقوق بین‌الملل پایبند نیست. شورای امنیت سازمان ملل هم که خود را متکفل حفظ صلح و امنیت بین‌المللی می‌داند،  از مقابله با رژیم صهیونیستی ناتوان است. در حقیقت می‌توان گفت که رژیم صهیونیستی بخشی از قدرت و حاکمیت ایالات متحده را تشکیل می‌دهد.

طرح دعوی در نهادهای بین‌المللی باید با تمام ظرفیت از سوی دستگاه‌های مسئول کشور دنبال شود؛ اما سوابق و عملکرد این نهادها نشان می‌دهد که با توجه به نفوذ غربی‌ها وصهیونیست‌ها در این محافل، امید چندانی به احقاق حق ما وجود ندارد.

در این شرایط باید ضمن توجه به نفوذی‌ها و جاسوسان در حوزه امنیت و اطلاعات کشور، به‌ویژه در شهادت دکتر فخری زاده که در جای خود بسیار حایز اهمیت است، تعقیب داخلی و بین‌المللی جدی آمران و مجریان این دو جنایت از سوی نهادهای مسئول نظام و نیز انتقام سخت از مجریان و طراحان این فاجعه که اینک به یک مطالبه جدی مردمی تبدیل شده است، دنبال شود.

در مجموع هر دو فاجعه از منظرحقوق بین‌الملل و حقوق بشر و اسناد پذیرفته شده در تعاملات و روابط بین‌الملل مردود و محکوم و غیرقابل پذیرش و غیرمشروع وغیرقانونی هستند و آمران و عاملان آن باید تحت تعقیب قرار بگیرند و محاکمه و مجازات شوند. حق انتقام سخت نیز برای ایران و برای مردم منطقه و مردم آزادیخواه جهان محفوظ است. البته طرح دعوای کیفری و مدنی در پرونده شهادت سپهبد سلیمانی و ابومهدی المهندس و همراهانشان درمحاکم داخلی و نهادها و محاکم بین‌المللی نیز برای دولت‌های ایران و عراق قابلیت پذیرش دارد.

29جولای/20

در جست‌وجوی عشق گمشده

بسم الله الرّحمن الرّحیم

«مِنَ الْمُؤمِنِینَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَیْهِ فَمِنْهُم مَّن قَضَى نَحْبَهُ وَ مِنهُم مَّن یَنتَظِرُ وَ مَا بَدَّلُوا تَبْدِیلًا: از مؤمنان عده‌ای صادقانه بر عهدی که با خدا بسته بودند، وفا کردند. عده‌ای با شهادت خود آن عهد را وفا کردند و عده‌ای همچنان در انتظارند بدون آنکه آن عهد و پیمان را تغییر داده باشند.» (احزاب/۲۳)

در کنار شهدا بودن «بهترین بودن»ها را برای انسان محقق می‌کند. اولیای الهی، از خودبینی‌ها رهایند و فانی در خدا. انسان‌های ظالم و فاسد چون از خدا که «بودن محض است» فاصله گرفته‌اند، «نبودنِ محض‌اند». خدا کند که از «نبودن» انسان‌های ظالم فاصله بگیریم و به «بودنِ» اولیای الهی نزدیک شویم.

انسان در محضر شهدا است که «بودن» را احساس می‌کند، بودنی به‌تمامی؛ احوالی که هرگز با الفاظ قابل توصیف نیست. چه سرّی است در کنار شهدا، به‌خصوص در محضر شهید حاج قاسم سلیمانی بودن که گوئی انسان خود را در مرکز هستی احساس می‌کند. درهای آسمان به سوی زائر شهدا باز می‌شوند و ما آمده‌ایم تا این گشایش‌ را تجربه کنیم.

شنیدن بشارت شهدا

قرآن می‌فرماید: «وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلُوا فی‏ سَبیلِ اللَّهِ أَمْواتاً بَلْ أَحْیاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ * فَرِحینَ بِما آتاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ یَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذینَ لَمْ یَلْحَقُوا بِهِمْ مِنْ خَلْفِهِمْ أَلاَّ خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ* یَسْتَبْشِرُونَ بِنِعْمَهٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ وَ أَنَّ اللَّهَ لا یُضیعُ أَجْرَ الْمُؤْمِنینَ* الَّذینَ اسْتَجابُوا لِلَّهِ وَ الرَّسُولِ مِنْ بَعْدِ ما أَصابَهُمُ الْقَرْحُ لِلَّذینَ أَحْسَنُوا مِنْهُمْ وَ اتَّقَوْا أَجْرٌ عَظیمٌ الَّذینَ قالَ لَهُمُ النَّاسُ إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُوا لَکُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزادَهُمْ إیماناً وَ قالُوا حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَکیلُ.»(آل عمران/۱۶۹ تا ۱۷۲»

شهدا از حیاتی سرشار از رزق خاص برخوردارند، «فَرِحینَ بِما آتاهُمُ اللَّهُ»؛ از آنچه به آنها داده می‌شود خوشحالند. مسلّماً شهدا چیزی بالاتر از بهشت‌ و «عزّت اسلام» را طلب کرده بودند که طبق این آیه‌ به آنها داده‌اند. آیه، «وَ یَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذینَ لَمْ یَلْحَقُوا بِهِمْ مِنْ خَلْفِهِمْ» اشاره به کسانی است که هنوز به شهدا نپیوسته‌اند و چون قدم در این راه بگذارند، «أَلاَّ خَوْفٌ عَلَیْهِم وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ» نگران آینده و کذشته خود نیستند.

افق آینده را چنان برای شهدا گشودند که آنها مشاهده کردند که چگونه حق بر باطل پیروز خواهد شد. من از این آیه، چنین استنباط می‌کنم که آمریکا هیچ غلطی نمی‌تواند بکند. شهید حاج قاسم سلیمانی به ما می‌گوید هرگز نگران نباشید. باید با نگاه شهدا به آینده بنگریم و صدای بشارت آنها را بشنویم. حال که قدم در راه انقلاب گذاشته‌ایم، جای نگرانی نیست. حتی کوتاهی‌های گذشته ما هم جبران می‌شود، «فَرِحینَ بِما آتاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ یَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذینَ لَمْ یَلْحَقُوا بِهِمْ مِنْ خَلْفِهِمْ أَلاَّ خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ».

رهبر معظم انقلاب مکرر می‌فرمایند: «شما جوانان قطعاً پیروزیِ انقلاب بر دشمن را خواهید دید.»؛ «وَ أَنَّ اللَّهَ لا یُضیعُ أَجْرَ الْمُؤْمِنینَ»؛ خداوند نمی‌گذارد اجر این جوانان انقلابی از بین برود. آنها مگر نمی‌خواستند اسلام پیروز شود و عزّت اسلام محفوظ بماند؟ قرآن می‌فرماید ما نمی‌گذاریم اجری که می‌خواستند ضایع شود. برای تحلیل درست وضعیت امروزمان، این نکته‌ مهمی است.

حضرت حق، رحمت مطلق است و همه‌ مؤمنین، سعه‌ رحمت حضرت حق را می‌شناسند. آیا می‌شود شرایطِ رحمت باشد و رحمت تجلی نکند؟ جز این است که این ملت ذیل ولیّ الهی به اسم حضرت امام خمینی می‌خواستند مسلمان باشند؟ حال آیا می‌شود در دل این سختی‌ها و فشارها و تحریم‌ها و تجاوزها، رحمت خدا ظاهر نشود، در حالی‌که رحمت او وسیع است؟!  اینکه حضرت امام و رهبر معظم انقلاب دائماً بر روی واژه‌ «قطعاً» نسبت به پیروزی ما بر دشمن تأکید دارند، همه به جهت همین قاعده قرآنی است.

زمینه‌ سعه‌ رحمت الهی فراهم است، «أَنَّ اللَّهَ لا یُضیعُ أَجْرَ الْمُؤْمِنین». خدا اجر مؤمنین را نمی‌گذارد ضایع شود، «الَّذینَ اسْتَجابُوا لِلَّهِ وَ الرَّسُولِ مِنْ بَعْدِ ما أَصابَهُمُ الْقَرْحُ لِلَّذینَ أَحْسَنُوا مِنْهُمْ وَ اتَّقَوْا أَجْرٌ عَظیمٌ» کسانی که دعوت خدا و رسول«ص» را اجابت کردند، برای آنهایی که نیکی کردند و تقوا پیشه نمودند، اجر عظیمی است، «الَّذِینَ قَالَ لَهُمُ النَّاسُ إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُواْ لَکُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزَادَهُمْ إِیمَاناً وَقَالُواْ حَسْبُنَا اللّهُ وَنِعْمَ الْوَکِیلُ»(آل‌عمران/۱۷۳) وقتی مردم به آنها گفتند انبوهی از افراد برای جنگ با شما گرد آمده‌اند، پس بترسید! آنها نه‌تنها نترسیدند؛ بلکه ایمانشان افزون شد و گفتند خدا ما را بس است و او بهترین وکیل برای ماست. «ناس»، در آیه‌ فوق یعنی رسانه‌های دنیا که مأمور القای ترسند تا مؤمنین کوتاه بیایند؛ به شهدا اصرار داشتند واقع‌بین باشید، در حالی‌ که به گفته‌ رهبر معظم انقلاب واقع‌بینی این است که ما قدرت خودمان را بشناسیم، «فَزَادَهُمْ إِیمَاناً وَقَالُواْ حَسْبُنَا اللّهُ وَنِعْمَ الْوَکِیلُ»(آل‌عمران/۱۷۳)

جائی برای ترس نیست، زیرا وقتی ایمان به معنای واقعی‌اش در یک طرف قرار بگیرد و کفر در مقابل ایمان مردم بایستد، حتماً پیروزی با جبهه‌ ایمان است، هرچند تعداد مؤمنین قلیل باشد. آنان می‌دانند خدا به صحنه می‌آید و آن کاری را که تا حال به دنبال انجام آن بود، یعنی هَدْم کفر و استکبار را انجام می‌دهم.

احساس بودنِ متعالی

در کنار مضجع شریف شهدا، احساسِ وجود، احساس بقا، احساسِ «خالِدینَ فیها»بودن را می‌توان یافت؛  بقا و حضوری که تمام کثرت‌ها در آن رنگ می‌بازند و حقیقت از طریق این شهدا همه‌ عالم را فرا می‌گیرد. عده‌ای در دریای عشق، زندگی را شناختند و بدون گرفتارشدن در زندگی‌های عرفی، به زندگیِ خود معنای دیگری بخشیدند؛ «طرح‌اندازانه» به میدان آمدند و عالم را از آنِ خود کردند؛ بر خلاف جبهه‌ استکبار که در توهُّمش می‌خواهد عالم را از آن خود کند. شهدا با حضور در جبهه حق، عالم را از آن خود کرده‌اند. مستکبران ناراحتند که ایران در منطقه فعّال است؛ در حالی‌ که حضور ما در منطقه در راستای به خودآوردن مردم منطقه است و نه چون استکبار دست به غارت‌ ثروت و فرهنگ ملت‌ها زدن. اینک مردم منطقه‌ به خود آمده‌اند. وقتی ملتی با فرهنگ ایثار و شهادت به صحنه آمد، مسلط بر سرنوشت خود می‌شود. به فرمایش مقام معظم رهبری، «شما فشار را از روی مردم بردارید و ببینید که چگونه همه به حاکمیت حق رجوع می‌کنند.»

با نگاهی به راه شهدا، آیا طرحی برای معنا بخشیدن به زندگی‌ پیدا کرده‌ایم؟ آیا ندای، «أَلَیْسَ الصُّبْحُ بِقَرِیبٍ» را می‌شنویم؟(هود/۸۱) گشودگیِ صبحگاهان دور نیست، همچنان که قیامت نزدیک است، «وَالْأَمْرُ یَوْمَئِذٍ لِلَّهِ»(انفطار/۱۹). در قیامت، امر تنها از آنِ خداست و انسان هیچ اختیاری ندارد. پیامبر(ص)می‌فرمایند، «الآن قیامتی قائم». قیامتی که به یک معنا در دوردست‌هاست، برای حضرت نزدیک است. این نشان می‌دهد که اگر انسان برای معنابخشی به زندگیِ خود طرح داشته باشد، اساساً همه‌ آنچه که در دوردست‌هاست، نزدیک می‌شود. شهدا در هویتی که انسان زندگی‌اش را در دل این طرح‌اندازی معنا می‌کند، نشان دادند که چقدر خوب می‌شود به آنچه که به ظاهر دور است، نزدیک شد.

شهدا مانند رهبرشان، امام،  با هر چه که می‌خواست آنان را به افراد ذلیل و منفعلی تبدیل کند، سرِ ستیز داشتند. شهدا همواره در پی معنای زندگی بودند.  آنان با انتخابی شورانگیز و عاشقانه و در نهایتِ صفا و سادگی، زندگی را معنا کردند و توانستند باب شهادت را در مقابل خود بگشاید. شهدا تحقیر نشدند، زیرا کربلا را که راهی است به سوی رحمت الهی در مقابل خود ‌دیدند.

ما نیز باید از خود بپرسیم که باید کجا باشیم و چگونه بودنی را بودنِ خود بدانیم. من با بعضی از شهدا مرتبط بودم و گاهی خلوتی با هم داشتیم و صحبت می‌کردیم. احساس می‌کردم مسئله‌ آناننانآ چگونه بودن بود. هر یک از ما باید بدانیم که چه نوع بودنی، بودنِ حقیقی ماست.  انسان وقتی به بودنِ خود نظر می­کند، از بسیاری از دغدغه‌ها و احساس محرومیت‌ها آزاد می‌شود و تعجب خواهد کرد چرا محرومیت‌های دنیایی را محرومیت می‌دانست.

شهدا سمینار آفتاب‌شناسی نگذاشتند، بلکه به سوی آفتاب رفتند. فرق است بین آفتاب‌شناسی و به سوی آفتاب‌ رفتن. ما به زیارت شهدا می‌رویم تا به سوی آفتابِ زمانه آمده باشیم و حالات و احوالات خدای شهدا را احساس کنیم.

انقلاب اسلامی نشان داد که می‌شود در همین دنیا آسمانی شد. در روایت داریم که  عبادات انسان بدون ولایت امیرالمؤمنین(ع) یعنی بدون نظر به آینه انوار الهی، ثمری ندارد و اگر انسان محبّتِ آن حضرت را نداشته باشد، اگر هزار سال هم نماز بخواند و روزه‌ بگیرد، هیچ بهره‌ای از عباداتش نمی‌برد.(۲) اگر در این تاریخ هم متوجه‌ حضور انوار حضرت حق از طریق انقلاب اسلامی نباشیم، هیچ بهره‌ای از معنای زندگی در این تاریخ نصیب ما نمی‌شود. خدا با هر مرحله از مراحل انقلاب به‌نحوی به ظهور آمد؛ مثل به ظهورآمدن انواع انوارش با شهادت حاج قاسم سلیمانی. برای همین باید خدا را دائماً در جلوات و تجلیاتش ملاقات کرد. خدای فکری و انتزاعی که محدود در باورهاست، کافی نیست.  خدای انقلاب اسلامی، خدای شهید حاج قاسم سلیمانی است. انوار الهی در شخصیت آن مرد الهی به جلوه در آمده بود.

عاقل‌بازی چیز بدی نیست، اما چیز کمی است و انسان همچنان در معنابخشی به خود، سرگردان می‌ماند. در زمان اندکی که به عنوان یک نیروی فرهنگی به جبهه رفتم، روبه‌روی قسمت فرهنگی که کنار محل تدارکات بود، ایستاده بودم. یکی از نیروهای خط با جثه‌ نسبتاً بزرگی آمده بود تا برای نیروهای خطِ اول یخ ببرد. مرا شناخت، جلو آمد و در بغل گرفت و گفت، «شما مرا جبهه‌ا‌ی کردی.» پرسیدم «چطور؟» گفت، «با این شعر: عاقل به کنار جوی پی پل می‌گشت/ دیوانه‌ی پابرهنه از جوی گذشت. با این شعر دیوانه شدم و آمدم جبهه.» عاقل‌بازی‌ کارمان را به اینجا کشیده که در این دایره سرگردان هستیم. اکنون آمده‌ایم به زیارت شهدا تا عشقِ گمشده را بازیابیم و وقتی درهای محبت و عشق گشوده شدند، باید مواظب باشیم عقل مانع این عشق نشود؛ همان عشقی که «جز من و یار نبودیم و خدا با ما بود.»

یارانِ سالار شهیدان، ققنوس‌وار از جیفه‌ دنیا فاصله گرفتند و به جای آنکه مرگ به سراغ آنها بیاید، ماورای مرگ حاضر شدند تا در کنار آنهایی نباشند که قصد بلعیدن همگان را دارند و در حالِ بلعیدن یکدیگرند. شهدا، عشق را جز در آتش و خون جست‌وجو نکردند تا معلوم شود که ما در فقدان عشق چگونه باید بمانیم و دِق نکنیم؟ شهدا عشق را در آتش و خون یافتند. به اعتقاد من اگر مرحوم قاضی طباطبایی، آن قهرمان عشق در زمان خود، در زمانی که شهید چمران در صحنه بود در قید حیات بود، در عشق‌بازی، همان چمران می‌شد. جست‌وجوی عشق در آتش و خون داستان‌ها دارد.

در عرفان بحثی داریم به نام «فنای ذات». فنای فعل داریم که هر فعلی را از خدا باید دانست. توحید صفاتی نیز یعنی هر صفت و کمالی را مربوط به خدا ببینیم و با نظر به معنای ذکر «الحمدللّه» متوجه این نوع توحید ‌شویم. اما توحید ذاتی چیز دیگری است، یعنی هر «بودنی» با تمام لوازم آن، «بودن» خداست و انسان در این مقام از توحید، هیچ بودنی را به خود منتسب نمی‌کند، بلکه نحوه‌ای از «بودن» خدا  و فانی در اراده‌ الهی می‌شود. شهید جزی به اراده‌ الهیه به میان می‌آید و بدون آنکه به خود و به سوختن خود فکر کند، آن حماسه را می‌آفریند و ما در جبهه‌های دفاع مقدس چنین صحنه‌هایی که حکایت از توحید ذاتی و فنای رزمندگان در محضر حضرت حق باشد، فراوان داشتیم. حضرت امام پس از عملیات فتح المبین پیامی دادند، «چله‌نشینان، شب زنده داران بگویند چگونه این شهدا ره صد ساله را یک‌شبه طی کردند؟»

شهدا عشق را در آتش و خون پیدا کردند. عشق جانانه آمد و «هرکه را می‌خواست جان بخشید و رفت» ما در کنار این جان‌های آکنده از عشق چه کنیم؟ شهدا عشق را در «سخن»، «سکوت» و «خاموشی» خود متجلی کردند و جز به عشق نیندیشیدند. بودنِ خونین آنها افسانه‌ عشق بود. آنان به دنیا که شایعه‌ای دروغین بیش نیست، پشت کردند تا ما در میان حاکمانِ پرستنده‌ جاه و مال، به مدد عشق در تمنّای جاه و مال نباشیم. ای کاش آدمیان می‌دانستند بهای جاه و مقام، تباهی جان است.  فرو گذاردن عشق و به دنبال جاه و مقام و شهرت رفتن یعنی جان خود را تباه کردن.

ما عشق را از شهدا آموختیم تا از نسل دزدان و دغل‌بازان نباشیم و در راه آرمان عدالت که اکنون در نیمه‌ راه آن هستیم؛ مأیوس نشویم. هم‌تراز رانت‌خواران‌ شدن، افق ما نیست، زیرا به‌زودی بندگانِ جاه و مال در آتش خود خواهند سوخت، زیرا همواره پس از سوختن جوانمردان، نوبت ناجوانمردان می‌رسد و فرجام صدام حسین، فرجام همه‌ خودپرستان است که افقی جز جاه و مال نمی‌شناسند. آینده از آنِ آرمان حاج قاسم‌هاست، یعنی نابودی استکبار.

اگر حقی آمد، باطل حتماً می‌رود. این یک قاعده لایتغیر است. ما به دنبال عشقی هستیم که گم کرده‌ایم و شهدا بشارت‌دهنده‌ آنند. دشمنان سعی می‌کنند با تاریک‌کردن فضای جامعه، جوانان را از نظردوختن به افق‌های روشن باز دارند، اما این تلاش، تلاش و جهد بیچارگانی است که از نور توحید محرومند و به‌زودی غرامت جهل خود را خواهند داد. ما دربه‌در در فقدان عشق، سرگردانِ این دیار شده‌ایم. فقط امیدواریم شربتی را که خداوند به ناامیدان عشق می‌دهد، به ما نیز بنوشاند.

آمده‌ایم تا در زیر سایه‌ حضرت حق در این دیار بگردیم تا ببینیم شور عشق را در کجا باید پیدا کنیم. شربتی که حضرت حق به صورت پنهانی به نومیدان می‌دهد تا راهِ برون‌شدن از افسردگی و ملالت را بیابند و از سوزِ فقدان عشق تسلی پیدا کنند.

خداوندا! پروردگارا! به حقیقت این پاکبازانِ دیار عشق، به حقیقت عشق جانانه‌ شهید حاج قاسم سلیمانی، ما را در راهی که راهِ «جانبازی» و «عشق» و «وفاداری» است؛ «وارد» و «ثابت قدم» و «امیدوار» بگردان.

آمین یارب العالمین.

والسلام علیکم و رحمه اللّه و برکاته

 

پی‌نوشت:

  1. رهبر معظم انقلاب می‌فرمایند: «شهدا مایه‌ رونق حیات معنوی‌اند در کشور. حیات معنوی یعنی روحیه، یعنی احساس هویت، یعنی هدفداری، یعنی به سمت آرمان‌ها حرکت‌کردن و عدم توقّف. این کار شهداست. این را هم قرآن به ما یاد می‌دهد. شهدا تا هستند، با تن خودشان دفاع می‌کنند و وقتی می‌روند، با جان خودشان «وَ یَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذینَ لَمْ یَلْحَقُوا بِهِمْ مِنْ خَلْفِهِمْ أَلاَّ خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ»(آل‌عمران/۱۷۰) ببینید این استبشار، مال بعد از رفتن است. تا هستند، جانشان و تنشان‌ و حرکت مادّی‌شان در خدمت اسلام و در خدمت جامعه‌ اسلامی است، وقتی می‌روند، معنویتشان. صدای‌شان تازه بعد از رفتن بلند می‌شود. نطق شهدا بعد از شهیدشدن باز می‌شود، با مردم حرف می‌زنند، «بِالَّذینَ لَمْ یَلْحَقُوا بِهِمْ» با ما می‌گویند. ما باید گوشمان سنگین نباشد تا بشنویم این صدا را… مهم این است که ما بشنویم این صدا را. و خدای متعال در این صدا هم اثر گذاشته است. واقعاً اثر گذاشته. جوری شده است که وقتی از شهیدی یک چیزی، حرف دقیق و متینی نقل می‌شود، بر دل‌ها اثر می‌گذارد و دل‌ها را منقلب می‌کند. ما گوشمان سنگین است و این پیام‌ها را درست نمی‌شنویم. اگر این پیام‌ها را به ما بشنوانند، دیگر این گرایش به شرق و به غرب و به دشمن و به کفر و الحاد و مانند اینها‌ از بین ما رخت بر خواهند بست. اگر این پیام را بشنویم، روحیه‌ها قوی و حرکت جدّی‌ خواهد شد.(بیانات مقام معظم رهبری«حفظه‌اللّه» در تاریخ ۱۴/ ۸ / ۹۷)
  2. تفسیرجنابادی، ج۴، ص۲۲۸

 

29جولای/20

امام علی(ع) و معامله با خداوند

سخن پیرامون سیمای امیرمؤمنان علی(ع) در قرآن بود. در این مقالات با الهام از زیارت امیرالمؤمنین(ع) در روز غدیر که از حضرت امام هادی(ع) روایت شده است؛ آیاتی که تأویل به مولی علی(ع) شده و یا شأن نزول آنها امیرمؤمنان علی(ع) است،  محور بحث ما در این سلسله مقالات خواهند بود.

 

خاندان ایثارگر

و اشهد انک و عمک و اخاک الّذین تاجرتم الله بنفوسکم فانزل الله فیکم

إِنَّ اللَّهَ اشْتَرَى مِنَ الْمُؤْمِنِینَ أَنْفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّهَ یُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ فَیَقْتُلُونَ وَیُقْتَلُونَ وَعْدًا عَلَیْهِ حَقًّا فِی التَّوْرَاهِ وَالْإِنْجِیلِ وَالْقُرْآنِ وَمَنْ أَوْفَى بِعَهْدِهِ مِنَ اللَّهِ فَاسْتَبْشِرُوا بِبَیْعِکُمُ الَّذِی بَایَعْتُمْ بِهِ وَذَلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ.(۱)

گواهی می‌دهم که تو و عمویت و برادرت با فدا کردن جان خود با خدا معامله کردید و خداوند در حق شما این آیات را نازل فرمود، «خداوند از مؤمنان جان‌ها و اموالشان را خریداری کرده که بهشت برای آنان باشد. به این صورت که در راه خدا جهاد می‌کنند و دشمنان خدا را می‌کشند و خود کشته می‌شوند. این وعده، حقی بر خداست که در تورات و انجیل و قرآن ذکرفرموده است و چه کسی از خدا به عهدش وفادارتر؟ پس بشارت باد بر شما به معامله‌ای که با خدا کردید و آن سعادت و پیروزی بزرگ است.»

التَّائِبُونَ الْعَابِدُونَ الْحَامِدُونَ السَّائِحُونَ الرَّاکِعُونَ السَّاجِدُونَ الْآمِرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَالنَّاهُونَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَالْحَافِظُونَ لِحُدُودِ اللَّهِ وَبَشِّرِ الْمُؤْمِنِینَ.(۲)

توبه‌کنندگان، عبادت‌کنندگان، ستایشگران خدا، روزه‌داران، رکوع کنندگان، سجده‌کنندگان، امرکنندگان به معروف، نهی کنندگان از منکر و نگهبانان حدود الهی و مؤمنان را بشارت ده.

در این فراز بر چند مطلب تکیه شده است.

 

۱- تکریم جناب حمزه

جناب حمزه در غربت پیامبر اکرم(ص) اسلام آورد. به خاطر آنکه ابوجهل به پیامبر اهانت کرد، او برخورد شدیدی با ابوجهل کرد و به کوری چشم ابوجهل مسلمان شد و گفت، «اشهد ان لااله الاالله و انَّ محمداً رسول‌الله» و به صراحت گفت دست از ایمانم نمی‌کشم. آنگاه پیش پیامبر(ص) رفت و اسلام را آموزش دید و تحقیقاً اسلام را پذیرفت.(۳)

امام زین‌العابدین(ع) فرمود، «لم یدخل الجنه حمیه غیر حمیه حمزه‌بن عبدالمطلب و ذلک حین غضباً للنبی فی حدیث السّلی الذی القی علی النبی(ص)؛(۴) هیچ حمیّت و غیرتی وارد بهشت نمی‌شود جز غیرت حمزه‌ بن عبدالمطلب و آن زمانی بود که شکمبه‌ گوسفند را بر سر پیامبر(ص) انداختند و او به خاطر پسر برادر خود خشمگین شد.

به خاطر همین از سوی خداوند لقب «اسدالله و اسد رسول‌الله» شیر خدا و رسولش نام گرفت. او رزمنده شجاع رکاب پیامبر(ص) در جنگ‌های ایشان از جمله جنگ بدر و احد بود و در جنگ احد با وضع فجیع و دردناکی به شهادت رسید. پیامبر اکرم(ص) هفتاد بار بر پیکر حمزه نماز خواندند. به این ترتیب که اول بر حمزه نماز خواندند و سپس هر کدام از کشته‌ها را می‌آوردند، در جلوی بدن حمزه می‌گذاشتند و پیامبر(ص) بر هر دو نماز می‌خواند، سپس آن جنازه را برمی‌داشتند و جنازه حمزه باقی بود.

پیامبر اکرم(ص) فرمودند، «احبّ اخوانی الی علی‌بن ابیطالب و احبّ اعمامی الی حمزه؛ محبوب‌ترین برادرانم نزد من علی‌بن ابیطالب و محبوب‌ترین عموهایم حمزه است.»

امام سجاد(ع) در خطبه معروف که در مجلس یزید ایراد فرمودند، او را از جمله افتخارات خود نامیدند، «… و منّا اسدالله و اسد رسول‌الله… شیرخدا و رسولش از ماست.»(۶)

 

۲- تکریم جناب جعفربن ابیطالب

در این فراز جناب جعفربن ابیطالب برادر حضرت مولا علی(ع) نیز تکریم شده است و او را هم معامله کننده با خدا نامیده است. او از پیشی‌گیرندگان به اسلام است که پس از مولا علی(ع) ایمان آورد.(۷) او در مهاجرت به حبشه افتخار آفرید و وقتی از این سفر برگشت پیامبر(ص) دوازده قدم به استقبال او رفتند و پیشانی او را بوسیدند.(۸)

جعفر در سال هشتم در جنگ موته در سمت فرماندهی قهرمانانه جنگید تا آنکه دست راستش قطع شد. پرچم را به دست چپ گرفت و دست چپ او را هم بریدند. پرچم را با بازوان به سینه چسباند که علم اسلام بر زمین نیفتد تا سرانجام به شهادت رسید، در حالی که سینه‌اش بیش از نود زخم نیزه و شمشیر برداشته بود. اینجا بود که پیامبر(ص) فرمودند، «لقد ابدله‌الله بهما جناحین یطیر بهما فی الجنه؛(۹) به جای دو دست جعفر خدا دو بال به او کرامت کرد که در بهشت با آنها پرواز می‌کند.»

جناب جعفر طیار هم از افتخارات اهل بیت(ع) است. حضرت سجاد(ع) در خطبه معروف خود در مسجد شام از او هم یاد کرده‌اند، « …و منا الطیار.»

در این فراز این دو بزرگ و حضرت امیرمؤمنان(ع) را معامله‌گر با خداوند نامیده است. در دو مقاله‌ گذشته از این بخش از فضائل حضرت گفتیم.

معامله امیرمؤمنان علی(ع) با خداوند در مدال افتخار ایشان در سوره بقره آیه ۲۰۷ آمده است:

«وَمِنَ النَّاسِ مَنْ یَشْرِی نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ وَاللَّهُ رَءُوفٌ بِالْعِبَادِ؛ و از جمله مردم کسی است که جان خویش را برای کسب رضای خدا می‌فروشد و خدا به بندگانش مهربان است.»

به تصریح شیعه و اهل سنت این آیه درباره علی‌بن ابیطالب(ع) نازل شده آنگاه که در شب هجرت رسول خدا(ص) در بستر آن حضرت خوابیدند. آن شب جبرئیل بالای سر علی‌بن ابیطالب(ع) ایستاد و میکائیل در پایین پای ایشان. جبرئیل می‌گفت آفرین علی! چه کسی مانند توست که خداوند با تو بر فرشتگان می‌بالد.

مرحوم علامه امینی در الغدیر(۱۰) به صورت کاملاً مستند این افتخار  را از منابع اهل سنت آورده است.

 

۳- شهادت معامله با خداوند

شهادت معامله با خداست در این زیارت از این معامله تعبیر تجارت شده است. (تاجرتم الله بنفوسکم)

تجارت به معنای داد و ستد کردن است و آن وقتی است که کسی متاعی را به مشتری می‌دهد و در مقابلش ثمن یا پولی دریافت می‌کند.

در آیه شریفه ۱۱۱ توبه، شهادت را یک معامله نامیده است. هر معامله پنج رکن اساسی دارد:

  1. خریدار؛ خداوند در این معامله خریدار است.
  2. فروشنده؛ مؤمنان ایثارگر فروشنده‌اند.
  3. متاع و کالا؛ این متاع و کالا جان‌ها و اموال مؤمنان است.
  4. قمیت و ثمن (بها)؛ که بهشت است.
  5. سند معامله که وعده‌ای است که خداوند در سه کتاب آسمانی تورات، انجیل و قرآن آورده است.

 

علی(ع) معامله‌گر بزرگ با خداوند

۱- همه عمر مبارک مولا علی(ع) معامله با خدا بود. ایشان برای پیشرفت مکتب حق آرامی نداشت. از شش سالگی در دامن پیامبر بزرگ شد و لحظه‌ای مشرک نبود و اینکه در کتاب افتخار او نوشته‌اند: «اول من آمن» به معنای آن است که اول کسی که ابراز ایمان کرد.

او بیش‌ترین هجرت را در پرونده‌ خود دارد:

۲- هجرت به شعب ابیطالب، کفار قریش، بنی‌هاشم را به آنجا راندند و علی(ع) از آنها بود.

۳- هجرت به طائف بعد از وفات حضرت ابوطالب(ع) و خدیجه(س) که همراه پیامبر(ص) به آنجا هجرت کرد و ده روز در آنجا اقامت داشتند که با هدف دعوت آنها به اسلام صورت گرفت.

۴- هجرت بزرگ و سرنوشت‌ساز به مدینه که سه شب پس از هجرت پیامبر(ص) به مدینه صورت گرفت.

ایشان افتخار جانبازی برای حفظ جان رسول‌الله را دارد. در شب خطرناکی که توطئه‌ حتمی قتل پیامبر(ص) بود. شبی که از خداوند مدال گرفت.

همیشه در رکاب پیامبر بود. در جنگ‌های بدر، احد، خندق، خیبر، حنین و… نقش‌آفرین بود.

در «حدیبیه»، «فتح مکه» نقش جانانه داشت.

اینها تنها دورنمایی از معامله امیرمؤمنان(ع) با خدا در عهد نبی اکرم(ص) است و اما معامله حضرت مولا(ع) با خداوند بعد از ارتحال جانگداز نبی اکرم(ص) در سی سال عمر مبارک، وصف‌ناشدنی است. در عهد پیامبر جسم حضرت با ضربت‌ها در نبرد آسیب‌ها دید. او جانباز بی‌بدیل اسلام بود، اما در این سی سال جان حضرت آسیب دید که قطعاً از آسیب «تن» سخت است. خود، این صبر را تشبیه به خاشاک در چشم، استخوان در گلو سخت‌تر از نوک شمشیر بر قلب، تلخ‌تر از تلخ‌ترین میوه (هندوانه ابوجهل) کرد. آری او تنها با خدا معامله کرد و بس و مدال‌ها را از خداوند و از پیامبر(ص) گرفت.

 

ویژگی‌های معامله‌گران با خداوند

کسانی که با خدا معامله می‌کنند چه ویژگی‌هایی دارند؟ این ویژگی‌ها را آیه بعد چنین بیان می‌کند:

  1. تائبان «التائبون»، آنها که دل و جان خود را با آب توبه می‌شویند.
  2. پرستش‌گران خداوند «العابدون»، در پرتو راز و نیاز با خداوند و پرستش ذات پاک او خودسازی می‌کنند.
  3. سپاسگزار خداوندند «الحامدون»
  4. آنها که از یک کانون عبادت و پرستش به کانون دیگری رفت و آمد می‌کنند «السائحون»

منظور از سائح چیست؟ یک معنی آن است که گفته شد در حدیثی از پیامبر(ص) می‌خوانیم: «سیاحه امتی فی المساجد؛ سیاحت امت من در مساجد است.»(۱۱) بعضی دیگر سائح را به معنای صائم و روزه‌دار گرفته‌اند، زیرا روزه یک کار مستمر بندگی در سراسر روز است. در حدیثی از پیامبر اکرم(ص) آمده است: «ان السائحین هم الصائمون؛ سائحان روزه‌دارانند.»(۱۲)

برخی دیگر سیاحت را به معنای سیر و حرکت به سوی میدان جهاد و مبارزه با دشمن می‌دانند. در حدیث معروف نبوی آمده است: «انّ سیاحه امتی الجهاد فی سبیل‌الله؛ سیاحت امت من جهاد در راه خداست.»(۱۳)

معنای دیگری هم گفته شده پژوهشگران به تفاسیر مراجعه کنند.

  1. رکوع‌کنندگان «الراکعون»، آنها که در برابر عظمت خدا رکوع می‌کنند.
  2. سجده‌کنندگان «الساجدون»، آنها که سر بر آستان خداوند می‌سایند و سجده می‌آورند.
  3. آمران به معروف «الآمرون بالمعروف»، آنها که مردم را به نیکی‌ها دعوت می‌کنند.
  4. نهی کنندگان از منکر «الناهون عن المنکر»، آنها که با هرگونه فساد و منکری در ستیزند.
  5. حافظان حدود الهی «والحافظون لحدودالله»، تلاش در اجرای قوانین الهی دارند.

اینان هستند که معامله کننده با خدا هستند. شهیدان این ویژگی را دارند و امام علی(ع) امام و مقتدای شهیدان است.

اینانند که رزمنده صادق‌اند جهاد با همراهی آنان فضیلتی بس والاست. از امام صادق(ع) نقل شده است که «زهری» (آخوند درباری مروانیان) در مسیر حج امام سجاد(ع) را دید. حضرت گفت: «ترکت الجهاد و صعوبته و اقبلت الی الحج و لینته؛ جهاد را به خاطر سختی‌هایش رها کردی و رو به حج آورده‌ای چون کاری آسان است!» آنگاه برای آنکه آنان را تشویق به جهاد کند آیه محل بحث «ان الله اشتری…» و آیه بعد را خواند. امام سجاد(ع) فرمود: «اذا رأینا هؤلاء الذین هذه صفتهم فالجهاد معهم افضل من الحج؛(۱۴) آنگاه اینان را با این ویژگی‌ها یافتیم. جهاد با همراهی آنان از حج برتر است.

در برخی منابع گوینده این سخن را به جای زهری عباد بصری گفته‌اند.(۱۵)

 

بازار این معامله

بازار این معامله ارزشمند با خداوند میدان جهاد است. در میدان جهاد آغاز حرکت با کشتن دشمنان خداست. پیامد آن کشته و شهید شدن است.

آرزوی شهادت داشتن یک ارزش است. آنچنان که مولای ما امیرمؤمنان علی(ع) چنین بود، اما در میدان جهاد «یقتلون» کشتن دشمنان خدا باید در صدر برنامه باشد. مکتب حیات‌بخش اسلام برگرفته از دستورات خداوند است؛ خدایی که در جایی که باید مهر به کار برده شود «اَرحَمُ الرّاحِمین» و مهرش از همگان بیشتر است و در جایی که مورد مجازات است «اَشَدُّ المُعاقِبین» است. شدیدترین مجازات‌ها را دارد. در میدان جهاد با دشمنان باید تخلق به اخلاق الهی داشت «تُخَلِّقوا بِاخلاق الله». شهادت یک ارزش والاست که با جهاد و جنگیدن معنا پیدا می‌کند وگرنه خود را در اختیار دشمن قرار دادن تا بکشد انتحار است و ضد ارزش.

پس معامله‌گران با خداوند با دنیایی از عشق به حضرت حق، جهاد را به تعبیر مولا علی(ع) دری از درهای بهشت می‌بینند که خداوند برای خواص اولیائش گشوده است. مردانه می‌جنگند و پیامد آن را که شهادت است با تمام وجود استقبال می‌کنند.

 

پی‌نوشت:

۱- سوره توبه، آیه ۱۱۱٫

۲- سوره توبه، آیه ۱۱۲٫

  1. اعیان الشیعه، ج ۶، ص ۳۰۸٫
  2. اصول کافی، ج ۲، ص ۳۰۸٫
  3. الامالی، شیخ صدوق، ص ۶۴۷٫
  4. بحارالانوار، ج ۴۵، ص ۱۳۸٫
  5. اعیان الشیعه، ج ۴، ص ۱۱۹٫
  6. الاستیعاب ابن عبدالبر، ج ۱، ص ۲۴۲٫
  7. معجم الصحابه، ج ۳، ص ۱۱۵۵٫
  8. الغدیر، ج ۲، ص ۴۷-۴۹٫

۱۱- عوالی اللئالی، ج ۳، ص ۲۹۱٫

۱۲- تفسیر نور الثقلین، ذیل آیه.

۱۳- وسائل، ج ۱۵، ص ۱۷٫

۱۴- تفسیر قمّی، البرهان، نورالثقلین، ذیل آیه.

۱۵- مناقب ابن شهر آشوب، ج ۳، ص ۲۹۸٫