Tag Archives: کشف حجاب

01سپتامبر/20

غیرت ایرانی و خیانت کارگزار فرهنگی پهلوی در حکایت کشف حجاب

درآمد

پوشش عفاف‌گونۀ بانوان ایران زمین، ریشه در فرهنگ اسلامی و ملی دارد و حجاب همواره نشان عزت و سنگر محافظ ارزش‌ها بوده است. لیکن پهلوی اول، برای مستفرنگ شدن،‌ نخستین تیشه را به این حصار زد و با تحقیر پوشش اسلامی زنان،‌ حجاب را زندان نامید تا ایرانیان را اسیر فرهنگ منحط غرب کند.

مخبرالسلطنه هدایت، از رجال سیاسی وقت می‌نویسد:

«فکر تشبه به اروپایى از آنجا به سر پهلوى آمد، صورت بلى آراسته و بیشتر معایب که امروز گریبانگیر ملل است از طرز زندگى برخاسته. امر صادر شد که مردها کلاه فرنگى (لگنى) بر سر بگذارند و زن‌ها چادر را ترک کنند. کلاه اجنبى ملیت را از بین برد و برداشتن چادر عفت را. پرده حجاب باقى بود. زن‌ها لباس بلند پوشیدند، و روسرى برافکندند و این حجاب شرعى بود. پلیس دستور یافت روسرى را از سر زن‌ها بکشد، روسرى‏ها پاره شدند و اگر ارزش داشت تصاحب. مدتى زد و خورد بین پلیس و زن‌ها دوام داشت. بسیار زن‌ها را شنیدم که از خانه بیرون نیامدند. امر شد مبرّزین محل مجالس ترتیب دهند و زن و مرد محل را دعوت کنند که اختلاط عادى شود. وثوق‌الدوله از پیشقدم‌ها بود. در کافه بلدیه شب‏نشینى مرتب شد.»(۱)

در برابر حجاب زدایی رضاخانی، اعتراض‌های متعددی در آن سال‌های خفقان شنیده شد که اوج  آن در مشهد مقدس شکل گرفت. در کنار خیانت رجال فرهنگی، حماسه غیرت مردم متدین ایرانی در تاریخ ماندگار شد که در این نوشتار بدان اشاره می‌شود.

 

خیانت معماران فرهنگی

مخالفت با حجاب زنان از سال ۱۳۰۷ش. کلید خورد و معماران فرهنگی دولت پهلوی برای رفع نگرانی از کُندى روند حجاب‏زدایى که خاطر رضاخان میرپنج  را می‌آزرد،‌ پیشگامان تسلیم فرهنگ ایرانی دربرابر فرهنگ غربی شدند و جمعی از زنان ارباب فرهنگ و سیاست در این بزم خوش‌رقصی و عزت و عفت زن ایرانی را لگدمال کردند.

در سال ۱۳۱۳ش. مجلس جشنى با حضور وزیر معارف و فرهنگ، میرزا على اصغرخان حکمت در مدرسه شاپور شیراز برپا شد و گروه زیادى از طبقات مردم را به‌زور در آن جشن گرد آوردند و بر اساس برنامه پیش‏بینى شده و پس از ایراد سخنرانی‌ها و انجام نمایش، در خاتمه چهل دختر بر روى صحنه (سن) نمایان شدند و ناگهان نقاب از چهره برداشتند و ارکستر، آهنگ رقص نواخت و دختران مکشفه و بى‏حجاب به پایکوبى و رقص پرداختند.

بلافاصه پس از این واقعه زشت، جشن دیگرى در میدان جلالیه تهران با حضور محمدعلی فروغى، نخست‌وزیر دولت رضاخانى برگزار شد و اکثر دختران شرکت‌کننده که از طبقات مرفه و کارمندان دولت بودند با چهره‏اى آشکار و گیسوانى نمایان در جشن حاضر شدند. در این بزم، على‌اصغر حکمت، نطق مفصل و شاه پسندانه‌اى را ایراد کرد و تأکید ورزید که: «امر همایونى است و باید کشف حجاب صورت گیرد و ما با شدت علیه مخالفین رفتار خواهیم کرد. اعلیحضرت میل دارند که طبقه نسوان به آن درجه از کمال و ترقى برسند که با نسوان کشورهاى راقیه ـ حتماً مثل انگلستان ـ برابر باشند.» و یاوه‏هاى دیگری از این قبیل.

اجراى کشف حجاب در شهر مقدس مشهد به شکل خاص دنبال شد و هتک حرمت، زمینه تحولات بعد و قیام گوهرشاد را فراهم آورد. گزارش عملکرد پاکروان استاندار خراسان در اجراى توطئه کشف حجاب ‌ و تلاش برای ممنوعیت ورود زنان با چادر به آستان مقدس رضوی در این تلگراف نمایان است:

«جناب آقاى رئیس الوزرا! جشن‏هاى تجدد نسوان که از طرف کلیه طبقات و حتى طبقات پست در مشهد گرفته‏اند، روز افزون است و به شکل باشکوهى ادامه دارد. دیروز در پنج نقطه شهر جشن بود که یکى از آنها در ناحیه چهارنوغان منعقد گردید و در آنجا حدود سه هزار مرد و زن حاضر بودند. امروز هم پایین خیابانى‏ها جشن مفصلى مى‏گیرند. با ترتیباتى که پیش مى‏رود تا چند روز دیگر هیچ صنفى در مشهد باقى نخواهد ماند که جشن نگرفته باشد. در نظر است پس از خاتمه جشن‌ها، ورود به صحن و حرم مطهر و بیوتات شریفه، براى زن‌هاى باچادر قدغن شود. البته زوّار خارجه که تذکره ارائه بدهند، مستثنى خواهند بود. فعلاً دستور داده شده زن‌هاى با چادر را در ادارات دولتى و محاضر رسمى نپذیرند، امیدوارم بزودى موضوع تجدد نسوان در مشهد بکلّى عملى شود. مستدعى است مراتب را به عرض خاکپاى مبارک ملوکانه ارواحنا فداه برسانید».

 

خیزش غیرت ایرانی

رضاخان مأموران پلیس را موظف ساخت تا در کوچه و خیابان‌ها، به‌زور چادر و روسرى را از سر زنان بکشند. در اجراى این دستور، زد و خوردهاى متعددى بین پلیس و زنان مسلمان انجام گرفت. در برابر فشارهای رضاخانی، جشن‌های اجباری و مجالس سخنرانى، قاطبه زنان مسلمان سختی خانه‌نشینی را به جان خریدند و سال‌های سیاهی را تحمل کردند؛‌ لیکن تن به ذلت دوری از عفت ندادند و غیرت مردم ایران برای دفاع از حجاب اسلامی در فریاد و خون تبلور یافت.

واکنش مردم مومن و مذهبی شیراز در برابر اقدام زشت و وقیحانه جشن کشف حجاب در مدرسه شاپور،  خیل عظیمى از توده‏هاى خشمگین را در مسجد وکیل را گرد آورد. در این اجتماع سید حسام‌الدین فالى، از روحانیون سرشناس و متعهد شیراز، به برپایى مجلس جشن شب گذشته و اهانتى که به مقدسات اسلامى صورت گرفته بود، اعتراض و آن عمل را به‌شدت محکوم کرد و مردم را به هوشیارى در مقابل توطئه‏هاى رضاخانى فرا خواند. سخنرانى آتشین سید فالى موجب دستگیرى وى شد و در نتیجه آن، ناآرامى و اضطراب شهر شیراز را فرا گرفت.

اخبار حوادث شیراز و موضوع دستگیرى سید حسام‌الدین به شهرهاى قم، مشهد و تبریز رسید. در تبریز سید ابوالحسن انگجى و آقا میرزا صادق آقا در اعتراض به روند اسلام‏زدایى قیام ‏کردند؛ لیکن عمال رضاخان آن دو بزرگوار را دستگیر و تبعید کردند تا شاید جلوى خیزش توده‏هاى دین باور را بگیرند.(۲)

علما و مجتهدین مشهد همچون حضرات آیات حاج آقا حسین قمى، سید یونس اردبیلى و میرزا محمد آقازاده جلسات متعددى را برگزار ‏کردند و توطئه حجاب‏زدایى و برپایى جشن‌ها و مجالسى همچون جشن مدرسه شاپور شیراز و جشن میدان جلالیه را مورد بحث و بررسى قرار ‏دادند. آیت‌الله العظمی  حاج آقا حسین قمى از اوضاع جارى مملکت و فشارى که بر اسلام وارد شده بود، به‌شدت متأثر و گریان ‏شدند و ‏فرمودند: «امروز اسلام فدایى مى‏خواهد و بر مردم است که قیام کنند.» تصمیم ایشان سفر به تهران و اعتراض حضوری به عملکرد ضد مذهبی رضاخان بود. ایشان معتقد بودند: «به عقیده من اگر جلوگیرى از پیشرفت این خلاف مذهب منوط به کشته شدن ده هزار نفر که رأس آنها حاج آقا حسین قمى است باشد، ارزش دارد.»(۳)

ایشان پیش از حرکت، تلگرافى برای رضاخان ‏فرستادند و سبب حرکت خود را اعلام ‏داشتند.(۴) قبل از حرکت، گروهى از مؤمنین مشهد از ایشان ‏پرسیدند که در ملاقات با شاه چه خواهید کرد؟ ایشان ‏فرمودند: «اول از او درخواست مى‏کنم که از برنامه‏هاى ضد اسلامى خود دست بردارد و اگر موافقت نکرد خفه‏اش مى‏کنم.»(۵)

معظم‌له در ۹ تیر ۱۳۱۴ شمسی راهی تهران شدند و پس از استقرار در شهرری، علما و مردم دین‌باور بی‌شمارى به منظور ملاقات با ایشان به محل اقامت ایشان عزیمت کردند که از جمله آنان امام خمینى بودند. ایشان در این باره مى‏فرمایند: «یک ‌وقت مرحوم آقاى قمى خودش تنها پا شد راه افتاد و آمد. من در تهران بودم. ایشان به حضرت عبدالعظیم آمدند و ما رفتیم خدمتشان. و ایشان قیام کردند. منتهى در همان ‌جا حبسشان کردند و بعد هم تبعیدشان کردند».(۶)

حضور گسترده دیدارکنندگان موجب وحشت و هراس دولت رضاخانى شد و درنتیجه در ظهر روز دوازدهم تیر ۱۳۱۴ شمسی محل اقامت ایشان به محاصره کامل درآمد و دیدار با ایشان ممنوع شد.

 

قیامی در دفاع از غیرت

خبر حصر خانگی آیت‌الله‌العظمی حاج آقا حسین قمی حال وهواى مردم مشهد را دگرگون ساخت. هر چند برخی از علمای شاخص مشهد دستگیر شدند، لیکن گروهى از علما با صدور اطلاعیه‏هایى از مردم ‏خواستند که در برابر فاجعه هولناک کشف حجاب و در اعتراض به هتک حرمت به آیت‌الله قمی دست به اقدامى هماهنگ بزنند.(۷) این اعتراضات زمینه حضور علما و مردم را در مسجد گوهر شاد فراهم آورد و خطباى معروفی چون شیخ مهدى واعظ خراسانى، شیخ عباسعلى محقق، شیخ على‏اکبر مدقق و شیخ محمد قوچانى با حضور در مسجد گوهرشاد به ترتیب منبر رفتند و با بیان اعمال و توطئه‏هاى ضد اسلامى رضاخان به محکومیت آن ‏پرداختند.

با ورود شیخ محمد تقى بهلول به مشهد و حضور او در جمع معترضان، ‌زمینه سخنرانی پرشور وی در شب جمعه ۱۹تیر ۱۳۱۴ش. فراهم آمد. در روز شنبه ۲۱ تیر ۱۳۱۴ حماسه مردم مشهد به اوج خود ‌رسید  تا آنکه تلگرافى از طرف رضاخان به مشهد مخابره ‏شد که در آن دستور داده بود به افراد حاضر در مسجد حمله و همه را تار و مار و عاملان این واقعه را دستگیر و به‌سختى مجازات کنند.

نیمه‏هاى شب یکشنبه نیروهاى قزاق به فرماندهى سرهنگ ایرج مطبوعى در نقاط حساس مسجد گوهرشاد و اطراف آن مستقر ‏شدند و حمله را آغاز ‏کردند. ابتدا سربازان با سرنیزه درِ مسجد را که به طرف بازار بود ‏شکستند و افراد بى‏سلاحى را  که پشت در بودند با مسلسل به قتل ‏رساندند. صداى غرش مسلسل‌هاى قزاقان در بارگاه مقدس حضرت رضا(ع) پیچید و گلوله‌ها از زمین و پشت بام‌هاى مسجد به سوى مردم شلیک ‏شدند و بسیارى از مردم مبارز و متدین به شهادت ‏رسیدند.

هنگامى که سپیده صبح یکشنبه ‏زد، بیش از دو هزار شهید در مسجد گوهرشاد و در صحن و دالان‌هاى مسجد در خون خود غلتیده بودند. قزاقان در جستجوى زندگان، پاى بر کشته‌شدگان مى‏گذاشتند تا اگر در میانشان کسى زنده مانده بود با سرنیزه و تیر از پاى درآورند. کامیون‌هاى نظامى براى حمل جنازه‏ها آماده ‏بودند. به گفته یک شاهد عینى، پنجاه و شش کامیون جنازه، از مسجد بیرون بردند و حتی زخمیان را نیز همراه کشته شدگان در گودال دفن کردند.(۸)

خبر قیام خونین مردم مشهد، به تهران رسید. رئیس شهربانى و دادستان کل کشور به حضور حاج آقا حسین قمى ‏رسیدند و اظهار ‏داشتند: «شما مشهد را منقلب کردید و بر اثر حرکت شما مردم شورش کردند و عده‏اى بى‏گناه به قتل رسیدند. گناه این قضیه به عهده شماست!» حاج آقا حسین پس از گریستن بر شهداى مظلوم این نهضت، ‏فرمودند:

«گناه این کشتار به گردن دولت و شخص شاه است، چون من با نهایت مسالمت و با دست خالى براى مذاکره آمده بودم، لیکن شما مرا حبس کردید. مردم را که به دفاع از اسلام علاقمند هستند خشمگین ساختید. قطعاً خبر حبس شدن ما به مشهد رسیده و اهالى مشهد هم اعتراض و انتقاد کرده‏اند. شما به جاى اینکه به مطالبشان رسیدگى کنید آنها را گلوله باران کردید.»(۹)

 

پی‌نوشت‌ها:

۱- تاریخ بیست ساله ایران، ج ۶، ص ۲۶۸٫

۲- تاریخ بیست ساله، ج ۶، ص ۲۵۲؛ قیام گوهرشاد، ص۳۸٫

۳- مجله نور علم، سال دوم، شماره اول، ص ۸۴٫

۴- نهضت امام خمینى، ج ۳، ص ۵۱۸٫

۵- عنصر فضیلت و تقوى، ص ۴۳٫

۶- صحیفه نور، ج ۸، ص ۳۱٫

۷- چهره‏اى پرفروغ، ص ۸۷٫

۸- قیام گوهرشاد، ص ۲۵۵٫

۹- مجله نور علم، سال دوم، شماره اول، ص ۸۷٫

 

29آگوست/19

چرایی دفاع از حجاب

قصه از اینجا شروع شد:

چندی پیش در یک شبکه مجازی مطلب طنزی درباره زن ایرانی خواندم. نوشته بود، «زن ایرانی موجود عجیبی است که یک بار با لجاجت خود، بینی رضاخان را به خاک مالید و حاضر به کشف حجاب نشد. یک بار هم گشت ارشاد را از پای درمی‌آورد و زیر بار حجاب اجباری نمی‌رود!»

این مطلب طنزآمیز، مرا با خود به دنیایی از ناگفته‌ها کشاند. دنیایی که روایت یک قرن تحول مفهومی در مقوله ارزش را به ذهن متبادر می‌سازد. حجاب و ارزش‌هایش تغییر نکرده‌اند. زنان هم همان زنان ایرانی هستند. پس این استحاله، از چه چیزی خبر می‌دهد؟ با اندکی تامل دریافتم که زنان و دختران، دیگر زنان و دختران عصر کشف حجاب نیستند؛ بلکه زنان منادی بدحجابی، سربازان بی‌خبر از دسیسه‌های پشت پرده‌ای هستند که با فریب‌ها و تحریکات دستگاه استعمار و با تعریف غلط از آزادی، چهارشنبه‌های سفید را رقم زدند. بسیاری از آنان بی‌آنکه درک صحیحی از ماجراها و دسیسه‌های پشت پرده داشته باشند، آب به آسیاب دشمن می‌ریزند و در حقیقت تیشه به ریشه آزادی خود می‌زنند.

این رویداد تلخ بهانه خوبی شد تا به بررسی ابعاد حجاب و رسالت امروز زنان در این زمینه بپردازیم و به راهکارهای صیانت از این دژ استوار عفت اجتماعی بیندیشیم.

حجاب چیست؟

حجاب در لغت به معنای مانع و پرده و پوشش است. در ادبیات دینی، حجاب شامل دو بعد حجاب ظاهری و باطنی است و در منطق اسلام، حجاب ظاهری به اندازه‌ حجاب باطنی اهمیت دارد.

مقوله حجاب از سه بعد قابل بررسی است:

الف: حجاب چشم: این پوشش گرچه بیشتر باید مورد توجه مردان باشد، اما دین اسلام زنان را هم به آن سفارش می‌کند: «قُل لِلمُؤمِنَاتِ یَغضُضنَ مِن أَبصَارِهِنَّ…؛» ای رسول، به زنان بگو تا چشم‌ها را از نگاه ناروا بپوشند.(۱)

ب: حجاب زبان

نوع دیگر پوشش دینی،حجاب گفتاری زنان در مقابل نامحرم است: « فَلاَ تَخضَعنَ بالْقَولِ فَیَطمَعَ الَّذِی فِی قَلبهِ مَرَضٌ». زن‌ها نازک و نرم با مردان سخن نگویند، مبادا آنکه دلش بیمار(هوا وهوس) است، به طمع افتد.»(۲)

ج: حجاب در رفتار

تذکر قرآن به رعایت حجاب و عفت در حرکات و سکنات، نوع سوم حجاب را به ما نشان می‌دهد: «وَلَا یَضرِبنَ بِأَرجُلِهِنَّ لِیُعلَمَ مَا یُخفِینَ مِن زِینَتِهِنَّ…» و آن طور پای به زمین نزنند که خلخال و زیور پنهان پاهایشان معلوم شود.» (۳)

حجاب از دو بعد ایجابی و سلبی قابل تأمل است. ایجابی بودن یعنی وجوب پوشش بدن و سلبی ‌بودن یعنی  حرام بودن خودنمایی به نامحرم. در اسلام این دو بعد حجاب در کنار هم دیده می‌شوند.

در قرآن «جلابیب» به معنای جمع مقنعه و حجاب ظاهری برای زنان است، بدین معنا که به زنان امر شده که سر و گردن خود را بپوشانند. برخی هم آن را به معنای پارچه بلندی آورده‌اند که با آن زیبایی‌ها و برجستگی‌های بدن پوشانده شود. برخی مفسران در معنای این واژه بر ضرورت استفاده از جلابیب در خارج از خانه اشاره کرده‌اند که همان وجوب حجاب برای زنان در مقابل نامحرم است.

هرچند بسیاری از علمای دینی و اجتماعی معتقدند که برای مرد هم اصل حجاب، رابطه تنگاتنگی با حیا و سلامت روحی فرد و جامعه دارد، اما از نگاه فقهی، حجاب زن بیشتر مورد تاکید و اهمیت است. دلیل آن هم تفاوت‌های تکوینی میان زن و مرد است که عصاره‌اش می‌شود:

در کار گلاب و گل، حکم ازلی این بود

که آن شاهد بازاری و این پرده نشین باشد

خاستگاه حجاب

وقتی قصه انسان در خلقت را مرور می‌کنیم، درمی‌یابیم که خداوند حکیم، روح خود را در دو قالب زن و مرد دمید و فرشتگان را به سجده بر آن دو امر کرد. طراحی انسان در دو جنس زن و مرد‌، برخاسته از حکمت آفریدگار و بر اساس ضرورتی است که هیچ کسی همه لایه‌هایش را درک نخواهد کرد.

ما همین ‌قدر می‌دانیم که وجود دو جنس در کنار هم،‌ با ویژگی‌ها و مختصات متفاوت و با حقوق و تکالیف متنوع راه را بر کمال انسانی می‌گشاید و فرصت‌‌های بدیعی را برای تعالی بشر و خوشبختی و سعادت او رقم می‌زند. چیزی که فراتر از تداوم نسل در زمین است. در این میان، مهندسی زیست انسان در زمین به سه بعد فردی و اجتماعی و خانوادگی طبقه‌بندی شده است، به‌طوری که هر یک از این سه ساحت، اقتضائات و اصول ویژه خود را می‌طلبد.

در ساحت فردی و خانوادگی، زن و مرد زیستی یگانه و بی‌مرز در کنار هم دارند. لباسِ هم و مایه رحمت و مودت یکدیگرند. هرچند این امر در بُعد همسری با حضور در اجتماع هم تداوم دارد، اما وقتی پای حضور زن در جامعه به میان می‌آید، طراحی خداوند به گونه‌ای است که برای حفظ کرامت و امنیت وی، حجاب را مطرح می‌سازد.

خداوند، زن را محصور در خانه نمی‌خواهد؛ بنابراین برای او امکان برخورداری از حقوق و تکالیف نسبت به اجتماع را نیز در نظر گرفته است و به همین دلیل است که مسئله پوشش را به میان می‌آورد، زیرا حجاب در ابعاد فردی و خانوادگی نه معنا دارد و نه ضرورت.

اهمیت حجاب:

مقوله «حجاب» مهم‌ترین سیاستگزاری دستگاه دین برای حفظ کرامت زن و امنیت اجتماعی او وضمانتی برای سلامت جامعه و تحکیم خانواده است. این اهمیت به‌حدی است که خداوند در قرآن هفت مرتبه بر آن تاکید می‌کند. در آیه ۵۹ سوره احزاب در مورد حجاب این چنین آمده است:

«یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ قُل لِأَزْوَاجِکَ وَبَنَاتِکَ وَنِسَاءِ المُؤمِنِینَ یُدنِینَ عَلَیهِنَّ مِن جَلَابِیبِهِنَّ ذَلِکَ أَدنَى أَن یُعْرَفنَ فَلَا یُؤذَینَ وَکَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَحِیمًا ای پیامبر به زنان و دخترانت و به زنان مؤمنان بگو پوشش‌های خود را بر خود فروتر گیرند. این برای آنکه شناخته شوند و مورد آزار قرار نگیرند (به احتیاط) نزدیک‌تر است و خدا آمرزنده مهربان است.»

همچنین در آیه ۳۱ سوره نور آمده است:

«وَقُل لِلْمُؤمِنَاتِ یَغْضُضنَ مِن أَبصَارِهِنَّ وَیَحفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَلَا یُبدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنهَا وَلْیَضرِبنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَى جُیُوبِهِنَّ وَلَا یُبدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ أَو آبَائِهِنَّ أَو آبَاءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنَائِهِنَّ أَو أَبنَاءِ بُعُولَتِهِنَّ أَو إِخوَانِهِنَّ أَو بَنِی إِخوَانِهِنَّ أَو بَنِی أَخَوَاتِهِنَّ أَو نِسَائِهِنَّ أَو مَا مَلَکَت أَیمَانُهُنَّ أَوِ التَّابِعِینَ غَیرِ أُولِی الْإِربَهِ مِنَ الرِّجَالِ أَوِ الطِّفْلِ الَّذِینَ لَم یَظْهَرُوا عَلَى عَورَاتِ النِّسَاءِ وَلَا یَضرِبْنَ بِأَرجُلِهِنَّ لِیُعلَمَ مَا یُخفِینَ مِن زِینَتِهِنَّ وَتُوبُوا إِلَى‌اللَّهِ جَمِیعًا أَیُّهَ الْمُؤمِنُونَ لَعَلَّکُم تُفلِحُونَ. و به زنان با ایمان بگو دیدگان خود را (از هر نامحرمی) فرو بندند و پاکدامنی ورزند و زیورهای خود را آشکار نگردانند، مگر آنچه که طبعاً از آن پیداست و باید روسری خود را بر سینه خویش (فرو) اندازند و زیورهایشان را جز برای شوهرانشان یا پدرانشان یا پدران شوهرانشان یا پسرانشان یا پسران شوهرانشان یا برادرانشان یا پسران برادرانشان یا پسران خواهرانشان یا زنان (هم‌کیش) خود یا کنیزانشان یا خدمتکاران مرد که (از زن) بی‌نیازند یا کودکانی که بر عورت‌های زنان وقوف حاصل نکرده‌اند، آشکار نکنند و پاهای خود را (به گونه‌ای به زمین) نکوبند تا آنچه از زینتشان نهفته می‌دارند معلوم شود. ای مؤمنان همگی (از مرد و زن) به درگاه خدا توبه کنید امید که رستگار شوید.»

با وجود این، اسلام مبتکر و طراح اولیه حجاب نبوده، بلکه حدود و ضوابط پوشش را تعیین کرده است. براین اساس با توجه به ساری بودن دین اسلام در همه زمان‌ها و مکان‌ها به عنوان دین خاتم، محدوده و نوع پوشش را به اختیار عرف و سنت و جغرافیای جوامع گذاشته است.

کارکرد حجاب

به‌طور کلی پوشش انسان، اعم از زن و مرد، معرف و نماینده شخصیت آنهاست، به‌طوری که در اولین نگاه و با دیدن طرز پوشش و ظاهر فرد، می‌توان به قضاوتی سطحی درباره ویژگی‌های شخصیتی وی ، مثل شغل و سطح زندگی و نوع اعتقاداتش رسید. هرچند ممکن است که این قضاوت در بسیاری از موارد درست نباشد،‌ اما عمدتاً لباس انسان یکی از مولفه‌های شناخت شخصیت‌ اوست.

بی‌شک این تمهید الهی، آثار حکیمانه‌ای را در پی دارد. در ابعاد فردی باعث حفظ احترام زن و نگاه انسانی به او، مصونیتش در ارتباط با مردان، حفظ عقاید دینی افراد، حفظ عفت اجتماعی، پیشگیری از فساد و ناهنجاری و… می‌شود. در بعد اجتماعی نیز رعایت این اصل، سلامت جامعه، مبارزه با بی‌دینی و بی‌اخلاقی، حفظ نهاد خانواده به عنوان رکن جامعه و پیشگیری از فساد و ناامنی اخلاقی را موجب می‌شود.

حجاب، امری دینی یا سیاسی؟

بدیهی است که در منطق الهی و در سیره معصومین«ع» پیوندی ناگسستنی میان دین و سیاست وجود دارد. وضع حجاب از سوی دستگاه دین در راستای تعالی انسان و جامعه است. گذر زمان و سرکشی جنبش‌های ضد دینی نمی‌توانند در این حقیقت شبهه‌افکنی کنند؛ اما وقتی به تاریخ نگاه می‌کنیم، در بسیاری از جوامع، دین به دلیل پیوند با سیاست به ابزاری برای برخورداری بیشتر سیاست‌ورزان از قدرت و مطامع مادی تبدیل شده است. استفاده ابزاری از دین و نمادهای آن،‌ نه فقط در اسلام که در طول تاریخ بشر در همه ادیان و مکاتب وجود داشته است. یاران خدا‌ در مسیر هدایت و تکامل انسان‌ها از دین بهره می‌برند، در حالی که شیاطین‌ از آن برای خواسته‌ها و منافع خود استفاده می‌کنند.

جمهوری اسلامی که بر اساس پیوند دین و سیاست شکل گرفت، مولفه حجاب را به عنوان یک ارزش دینی، مورد توجه قرار داد. قانون اساسی بر مبنای ایدئولوژی اسلامی تدوین شد؛ لذا استفاده ابزاری از دین برای کسی مطرح نبود؛ اما در تئوری جهانی‌سازی و ملزومات آن، مبارزه با حجاب پیش‌شرط اصلی موفقیت سلطه جهانی است.

حجاب و جهانی‌سازی

مسئله حجاب قبل از آنکه مقوله‌ای دینی و فقهی باشد، بحثی عقلانی است که هر مصلح اجتماعی و هر انسان آزاداندیشی که تاریخ بشر را خوانده باشد،‌ به‌سهولت ضرورت آن را درک می‌کند. اما دشمنان بشریت و سربازان حلقه به گوش شیطان، در طراحی جهان تحت سلطه خود، بهتر از من و شما اهمیت حجاب را فهمیده‌اند.

دهکده جهانی،‌ انسانی عاری از دین، فردگرا و فردمحور می‌خواهد که جز به منافع و کمال مادی خود به چیزی فکر نکند و برای ارزش‌گذاری روی چیزی چرتکه‌ بیندازد و صدایی جز آن را نشنود. حجاب برای زن، نماد باور قلبی و پایبندی‌ به دین و زندگی خانوادگی است. در این میان هیچ قلعه‌ای به اندازه حجاب، راه را در مقابل توسعه دهکده جهانی سد نمی‌کند.

طراحان نظام سرمایه‌داری به شور نشستند. تاریخ ایران را مرور کردند و دیدند آنچه را که دیدنی بود و فهمیدند که حاکمیت پهلوی در قصه کشف حجاب از یک نکته غفلت کرده بود و آن اینکه جنگ با مولفه دین در برابر مردمی که دین با سرشتشان درآمیخته  است، نتیجه‌ای جز شکست نخواهد داشت.

طراحان دهکده جهانی روی این نکته تمرکز کردند و چه بسا از همان زمان در برنامه‌های آینده خود، مبارزه با سرشت دینی مردم را سرلوحه دسیسه‌های خود قرار دادند. آنها به‌خوبی درک کرده بودند که هرگز نمی‌توانند جامعه وفادار به مولفه‌های دینی را تحت سلطه خود درآورند.

راهکارهای مردان سلطه

حذف دین یک ‌راهبرد کلان بود و باید برایش هموارترین راه‌ها را طراحی می‌کردند. نیمی از جمعیت جهان را زنان تشکیل می‌دهند و مهم‌تر اینکه این نیمه، مربی و مکمل نیمه دوم به شمار می‌آیند. لذا به بردگی کشیدن یک زن، معادل است با تسلط بر یک خانواده. پس در معادلات آنها باید سرمایه‌گذاری‌ها متوجه زنان می‌شد.

نهضت‌های آزادیخواهانه برای احقاق حقوق زنان که از هشتم مارس با اهداف برابری اقتصادی آغاز به کار کرد، دستاویز خوبی برای نقشه آنان بود. جنبش‌ فمینیسم باید به سراسر جهان کشیده و فریادی در زمینه مظلومیت تاریخی زن سر داده می‌شد. فریاد را همگان شنیدند. زن، برابری و آزادی می‌خواست. دین‌ستیزان تمام تمرکز خود را متوجه جوامع دینی کردند و مظلومیت زن را پیامد ‌پرده‌نشینی، خانه‌نشینی، مستوری و حجاب او دانستند و قانون حجاب در جوامع اسلامی را بزرگ‌ترین ستم بر زن تفسیر کردند.

این خوانش از قصه مظلومیت زن مسلمان، مخاطبان شبکه‌های جهانی و رسانه‌های مجازی را به خود جلب کرد. راهکار اول تحریک دختران و زنان جوان برای مبارزه با موانع پیشرفت و آزادی و راهکار دوم فراخوانی به مقابله با حجاب بود.

از بی‌حجاب تا بدحجاب

وقتی سخن به مقوله بدحجابی کشیده می‌شود، لازم است برای جلوگیری از خلط مفهوم، این نکته را یادآور شویم که ما با دو دسته بدحجاب روبرو هستیم.

بدحجاب‌های غیرمعاند

این گروه دختران و زنان ناآگاهی هستند که بر اساس میل زیبایی‌گرایی و غریزه تبرج و در اثر تبلیغات فرهنگی و متاثر از فضای فرهنگی رسانه‌های مجازی به نمایش زیبایی‌های بدن خود و پیروی از مد گرایش دارند و در عین حال در تظاهرات‌ها و مراسم عاشورا و… شعارهای اسلامی هم سر می‌دهند. هرچند این تناقض و تعارض قابل تأمل است، اما این نوع بدحجابی قابل اصلاح و تغییر است.

بدحجاب‌های سیاسی

این گروه در قامت اخلالگران امنیت فرهنگی و اجتماعی، کمپین‌های جهت‌داده ‌شده‌ای را تشکیل می‌دهند و آسیب‌های جدی‌ای را به مقوله حجاب و ارزش‌های آن وارد می‌سازند. هرچند ممکن است اینها هم به عمق فاجعه‌ای که در آن به بازی گرفته شده‌اند، آگاه نباشند و فریب محرکان سیاسی ضد انقلاب را بخورند، اما   قصه‌شان‌‌ قصه تاریخی اسب ترواست.

بی‌حجابی سیاسی و اسب تروا

نظام سرمایه‌داری زنان ایران را مصداق خشونت‌دیدگانی در جبر حجاب سیاسی معرفی می‌کند. کنشگران ناآگاه و یا مغرضی چون مسیح علی‌نژاد، همه رسانه‌های پرمخاطب برون‌مرزی را از فریاد مظلومیت زن ایرانی پر کردند و چهارشنبه‌های سفید را راه انداختند.

بدین ترتیب اسب تروا وارد ایران شد و سربازهای بی‌حجابیِ سیاسی از آن بیرون ریختند. سربازانی که خود نمی‌دانستند ملعبه دست چه کسانی شده و شمشیر به روی چه ارزش‌هائی کشیده‌اند. آنان بر خلاف قصه اسب تروا کاملاً خودی و اهل همین آب و خاک بودند و هرچند تعدادشان در برابر مدافعان اصیل حجاب ناچیز بود، اما با هجمه‌های پرطمطراق به اصل پوشش زن، در رسانه‌های جهانی موج ایجاد کردند و افکار دنیا را علیه جمهوری اسلامی برانگیختند و حجاب را سیاست جمهوری اسلامی خواندند، در حالی که حجاب آشکارترین نماد دین اسلام است.

آنها در نتیجه یک رویکرد سیاسی آلوده، بدحجابی سیاسی را وسیله‌ای برای همکاری ناخواسته با توطئه‌های دشمنی قرار دادند که آرزوی تقابل و گسست میان ملت و حاکمیت را در دل می‌پروراند. حجاب سیاسی ما، فریاد حقیقت و به دور از هرگونه تظاهر و فریب است، اما بی‌حجابی سیاسی آنها چیزی جز فریادی تصنعی و ظاهرفریبانه برای مبارزه با نمادهای اجتماعی اسلام نیست.

جبهه دفاع از حجاب

در امتداد جنگ هشت‌ساله نظامی، جهاد فرهنگی بر دوش هر مسلمان آزاده‌ای همچنان احساس می‌شود. در وضعیت فعلی که دشمن تلاش می‌کند تا میان زنان کشور، در مقوله فرهنگ حجاب، یک وضعیت دوقطبی به وجود بیاورد و این نزاع را تا  تقابل زنان با حکومت امتداد دهد، باید بیش از همیشه هوشمندانه وارد میدان شد.

حقیقت این است که برخورد خصمانه با بدحجابی، خصوصاً بدحجابان غیرمعاند، نتیجه‌ای جز سوق‌دادن آنان به سوی بدحجابی سیاسی در پیش نخواهد داشت. باید بر اساس فرموده رهبر معظم انقلاب، سیاست جذب حداکثری (درباره بدحجابان دسته اول) و دفع حداقلی (درباره بدحجابان دسته دوم) را با جدیت مد نظر قرار داد.

در ساحت فردی، دفاع از حجاب با معرفی چهره زیبای حجاب با رفتار، گفتار و سلوک فردی در جامعه و حضور اجتماعی به صورت رسمی و در فضای مجازی میسر می‌شود، زیرا معرفی صحیح ارزش‌ها، تاثیر جذبی به دنبال دارد. برای این امر بالابردن آگاهی‌ها نسبت به روان‌شناسی اجتماعی و اصل مقوله حجاب و… لازمه کار است.

در بعد اجتماعی، زنان وفادار و معتقد به پوشش، باید با پرچم هشت دهه قبل که مادرانشان در مبارزه با قانون کشف حجاب به اهتزاز درآوردند، وارد میدان شوند و در برابر بازی‌های سیاسی مغرضان و معاندان، فریاد باورمندی خود را به حجاب به عنوان کلید آزادی و تعالی زن به گوش جهانیان برسانند. بدیهی است که طراحی این برنامه‌ها نیازمند مشارکت جدی مسئولین فرهنگی و هماهنگی و جهت‌دهی‌های آنان است.

در ساحت حکومتی نیز سیاستگزاران و برنامه‌ریزان فرهنگی باید با جدیت بیشتر، برنامه‌های آگاه‌سازی ملی و جذب افکار عمومی را در زمینه کارکردها و پیامدهای حجاب و در نقطه‌ مقابل آسیب‌های حاصل از بدحجابی را دنبال کنند. هرچند در طی این سال‌ها برنامه‌های فرهنگی بسیاری در زمینه فرهنگ عفاف و حجاب طراحی و اجرا شده‌اند، اما از آنجا که نتیجه مطلوب حاصل نشده، لازم است کارشناسان به آسیب‌شناسی برنامه‌های پیشین بپردازند تا اشتباهات گذشته تکرار نشوند، زیرا در شرایط اجتماعی امروز، چه در مقیاس ملی و چه در عرصه بین‌المللی، دفاع از حجاب به معنای دفاع از انسانیت است. مسیر مبارزه با توسعه‌ نظام سرمایه‌داری و راه مقابله با عملکرد دهکده جهانی، در جبهه دفاع از حجاب معنا پیدا می‌کند. در دهه پیش رو قوی‌ترین دستی که بینی شیطان را به خاک می‌‌مالد، ایستادگی در برابر بدحجابان سیاسی است که جهادی مقدس به شمار می‌آید؛ اما نکته مهم نحوه این ایستادگی است. باید مرز مشخص خود را با خشونت و تعصب کورکورانه حفظ کنیم تا بتوانیم چهره عزتمند و مقتدرانه زن مسلمان را به جهانیان نشان دهیم.

 

پی‌نوشت:

  1. سوره‌ نور/ بخشی از آیه‌ ۳۱
  2. سوره احزاب، آیه‌ ۳۲
  3. سوره‌ نور، بخشی از آیه‌ ۳۱