Tag Archives: تاریخ

03ژانویه/21

سیاسـت تا دیانـت

تاریخ پژوهی در مکتب بیم و امید

از آنجا که دولت بیم و امید پس از هفت سال و اندی، حکمرانی توأم با کامروایی برای خودش به مکتبی تبدیل شده و در همه عرصه‌ها تأثیرات شگرفی بر جای گذارده، خوب است جهت تیمن و تبرک، یکی دو نمونه از آثار این مکتب در عرصه پژوهش‌های تاریخی به اطلاع عموم برسد:

الف) نظریه صدر اسلام و خانه‌های بی در: «حسین دهباشی» از شاگردان «حسام الدین آشنا» و سازنده فیلم تبلیغاتی حسن روحانی در انتخابات سال ۹۲، پس از سال‌ها تتبع و پژوهش به این نتیجه رسید که در صدر اسلام خانه‌های مردم مدینه فاقد «در» بوده و به جای آن از یک تکه پارچه یا پرده استفاده می‌شده است. بنا بر این داستان حمله اشرار به خانه حضرت امیر«ع» و شکستن در خانه حضرت و جراحت حضرت زهرا «س» حقیقت ندارد و صرفاً باعث ایجاد شکاف میان شیعه و سنی و مانع تحقق وحدت اسلامی می‌شود.

ب) نظریه شمشیرهای بی تیغه: این نظریه توسط یکی دیگر از محققان مکتب بیم و امید یعنی استاد «حسام‌الدین دهبانی» ارائه شده است. بر اساس تحقیقات «استاد دهبانی» عرب‌های صدر اسلام آن قدرها دانش فنی و تکنولوژی نداشته‌اند که بخواهند برای شمشیر و خنجرشان «تیغه» درست کنند؛ لذا صرفاً دسته شمشیر و خنجر را بابت قمپز در کردن و پز دادن درون غلاف جا می‌دادند و برای خودشان کیف می‌کردند. ایشان تأکید کرده‌اند که محققان سال‌ها برای یافتن تیغه شمشیر و خنجر متعلق به صدر اسلام، جستجو و تحقیق کرده، ولی چیزی نیافته‌اند و شاهد و مدرکی هم که بتواند ثابت کند عرب آن روز به «فناوری تیغه‌سازی» دست یافته بوده، پیدا نکرده‌اند، لذا با قاطعیت و قبل از پایان دولت یازدهم، اعلام خواهند کرد که همه آنچه تحت عنوان ضربت خوردن حضرت امیر«ع» در ۱۹ ماه رمضان یا حوادث عاشورا روایت شده، جعلی است و حقیقت ندارد و موجب بروز کدورت میان مسلمانان هوادار بنی‌امیه با مسلمین حامی اهل‌بیت«ع» می‌شود. بر اساس پژوهش‌های استاد دهبانی، امیرمؤمنان«ع» با معاویه مذاکره کرده و توافق نامه «دمشق» را به شیوه برد – برد امضا کرده تا مانع از خونریزی بی‌حاصل و بروز جنگ شود. دهبانی در ادامه پژوهش‌های خود و بر اساس نظریه «شمشیرهای بی‌تیغه» ثابت کرده که حادثه عاشورا رخ نداده و اصولاً خنجر شمر تیغه‌ای نداشته تا به وسیله آن جنایتی را مرتکب شود و اختلاف میان امام حسین«ع» و یزید بر مبنای شکستن دیوار بی‌اعتمادی و گفت‌وگوهای چندجانبه میان طرفین حل و فصل شده است.

 

درجه‌بندی آدم‌ها

۱) طی حادثه‌ای تروریستی در فرانسه، فردی با چاقو به چند نفر حمله کرد.(یک ماه پیش)

* واکنش رئیس‌جمهور، وزیر امور خارجه و وزارت امور خارجه ایران به این حادثه: محکومیت شدید + ابراز همدردی با خانواده‌های قربانیان در اولین لحظات پس از حادثه

۲) درحمله تروریستی عوامل داعش به دانشگاه کابل، ده‌ها دانشجوی این دانشگاه کشته و زخمی شدند. (چند روز پیش)

* واکنش رئیس‌جمهور، وزیر امورخارجه و وزارت امور خارجه ایران به این جنایت: هان؟ چی؟ کجا؟ پس از چند روز از وقوع حمله!

نتیجه‌گیری اخلاقی:

آدم‌ها یا چشم آبی، موطلایی، مسیحی و غربی هستند که در این حالت آدم حسابی محسوب شده و پیشرفته، متمدن و درجه یک‌اند و زخمی شدن حتی یک نفر از آنها در حوادث تروریستی ضایعه‌ای جبران‌ناپذیر است و یا اینکه مسلمان ، غیر اروپایی و مو مشکی‌اند که در این حالت بود و نبودشان فرقی نمی‌کند و هر چه بمیرند مشکلی در مسیر تمدن و پیشرفت پیش نمی‌آید.

نتیجه‌گیری دیپلماتیک:

آمریکا و اروپا کدخدا و مباشرین کدخدا هستند در حالی که افغانی‌ها رعیت هم نیستند و با ارفاق رعیت «صفر» به حساب می‌آیند. یک دیپلمات هیچ وقت با کدخدا و رعیت صفر یکسان برخورد نمی‌کند.

 

 

 

 

دولت و دوراهی دعا و دیپلماسی

* معاون اول رئیس‌جمهور در پاسخ به این سئوال خبرنگاران که امیدی به کاهش قیمت‌ها هست؟ گفت: «دعا کنید!»

الف) نفس اینکه دیپلمات‌ها بالاخره به این نتیجه رسیده‌اند که باید به جای «کدخدا» به «خدا» متوسل شوند، اتفاق مبارکی است.

ب) سیره انبیاء و معصومین این بوده که برای حل مشکلات و معضلات، به همراه کار و تلاش معقول، توسل و دعا را هم جدی می‌گرفتند، اما اینکه کسانی مشکل‌سازی کنند و برای حل مشکلاتی که خود بانی آن بوده‌اند مردم را به دعا حواله دهند، نوبری است که فقط در بوستان «دیپلماسی» دیده می‌شود.

ج) اگر بنا باشد که مردم با دعا مشکلات اقتصادی و معیشتی خود را حل کنند، پس دیگر چه نیازی به دولت و معاون اول و وزارت خانه و دفتر و دستک است؟ می‌شود دولت را با تمام طول و عرض و هزینه‌ها و حقوق‌ها و مزایای شبه سلطنتی تعطیل و بودجه مربوطه را میان مردم تقسیم کرد. عملاً بخش زیادی از مشکلات مالی مردم حل خواهد شد و مردم هم به جان تعطیل‌کنندگان دولت «دعا» خواهند کرد.

 

ویروس حساس به دیانت

بر اساس تحقیقات گسترده‌ای که توسط متخصصان ستاد ملی کرونا صورت گرفته، ویروس کرونا علاقه ویژه‌ای به آلوده کردن اماکن دینی و افراد پای‌بند به شعائر مذهبی دارد و از محیط‌های لهو و لعب و افراد خوش‌گذران فراری است. بر همین مبنی این ستاد برای پیشگیری از گسترش بیماری کرونا و حفاظت از سلامت جامعه در برابر خطرات آن دستورالعمل زیر را صادر کرده است:

الف) کلیه اماکن دینی و مذهبی شامل مساجد، حرم‌های مطهر، بقاع متبرکه، حسینیه‌ها، تمامی نمازهای جمعه و جماعت و یادواره‌ها و مراسم شهدا و برنامه‌های سپاه و بسیج و هرگونه نشست و سخنرانی با محتوای دینی و مذهبی و برنامه‌های جشن یا عزاداری اهل‌بیت«ع» حتی اگر در آن برنامه کلیه دستورالعمل‌های بهداشتی کاملاً رعایت شوند، تا اطلاع ثانوی تعطیل هستند.

ب) حضور در برنامه‌هایی مانند تشییع جنازه شجریان و سایر سلبریتی‌های وابسته به جریان اصلاحات، سفر به اماکن تفریحی مانند کیش، حضور در بازارهای لوکس و پاساژگردی، برگزاری مسابقات ورزشی مانند کشتی و فوتبال، اجتماع در سواحل شمال و جنوب کشور و… به هر تعداد و حتی بدون رعایت پروتکل‌های بهداشتی بلامانع است و موجب شیوع کرونا نمی‌شود.

* ستاد کرونا در پاسخ به این پرسش که چرا در اربعین امسال با وجود اجتماع میلیونی مردم عراق، این کشور شاهد افزایش مرگ و میر ناشی از کرونا نبود؟ اعلام کرد جواب به این قبیل سئوالات وظیفه ما نیست.

01سپتامبر/20

معنای حضور تاریخی در صحنه‌های اخیر جهان مدرن

جریان‌های اخیر که در آمریکا و به تبع آن در سایر کشورهای اروپایی پیش آمده، یک نوع بازکردن چشم است برای نظر به رخدادهایی  که در این صحنه‌ها خدا مطابق شرایط تاریخی و جغرافیایی مخصوص به خود با ما سخن می‌گوید. صحنه‌هایی مانند رخداد اربعینی این سال‌ها و از آن مهم‌تر رخدادی مثل انقلاب اسلامی در این تاریخ که همه برای تولد انسانی است بیرون از فرهنگ سکولاریته و چیزی است که اگر گوشمان را نسبت به آنها باز کنیم، خداوند در این صحنه‌ها با ما سخن‌ها دارد. مرتبه‌ی بالاتر را شما در روایات دارید که واقعاً پیامبر«ص» توانستند به جایی برسند که حقیقت، در مظهری به نام حضرت جبرئیل با آن حضرت سخن بگوید و آن حضرت بشنوند، یا مثل آن که حضرت موسی«ع» در مظهری به نام شجره سخن خدا را شنید. همان‌ طور که در رخداد اربعینی این سال‌ها خدا دارد با ما حرف می‌زند، در اعتراض‌های اخیر به نظام سرمایه‌داری هم می‌توانیم نحوه‌ای از حضور خدا را احساس کنیم، حالت بالاتر و عمیق‌تر آن را در انقلاب اسلامی دارید. انقلاب اسلامی همین حالا با ما سخن‌ها دارد، نه آن که گمان کنیم این امر، امری توهّمی و یا تخیلی است، خیر، سخنی است از عالمی برتر و گوش جان می‌تواند آن را بشنود. «به همان معنایی که به صورت وسیع‌تر، ندای بی صدای ِ «ألَستُ بِرَبِّکُم» در جان ما به صدا در آمد و انسان‌ها در مظهر ظهور ربوبیت او این صدا را شنیدند و بی‌درنگ تصدیق کردند و گفتند: «بَلی شَهِدنا»

در آیه‌ فوق قرآن متذکر صحنه‌ای می‌شود که بنی‌آدم ربوبیت خدا را شاهد بودند و تصدیق کردند، می‌گوید: خدا با همه‌ انسان‌ها سخن گفت و همه‌ انسان‌ها آن را شنیدند در حالی‌که این نوع بدن و این نوع گوش‌دادن در آنجا نبود. می‌فرماید: همه را از پشت پدرانشان گرفت، با همه صحبت کرد و همه ربوبیت حضرت اللّه را مشاهده کردند.

توجه داشته باشید که «ذات» خداوند به خودی خود ظهور ندارد مگر در مظاهر. وقتی می‌گوییم خدا صحبت کرد و همه‌ بنی‌آدم گفتند: بله ما داریم ربوبیت تو را می‌بینیم، در «قالوا بَلی شَهِدنا»؛ چه چیزی به صحنه آمده که همه‌ انسان‌ها آن ربوبیت را می‌بینند؟ ربوبیت را در چه صحنه‌ای می‌بینند؟ با ذات که نمی‌شود رو‌به‌رو شد، پس این گفتن در مظاهر واقع شده و این اول بحث است که متوجه باشیم خداوند در موقعیت مظاهر با ما سخن می‌گوید، از همین‌جا می‌توانیم در این فکر قرار گیریم که همه‌‌ بشریت با مظاهری که صورت ربوبیت ربّ است، با ربّ العالمین مرتبط شده‌اند و در آن موقعیت مکالمه‌ی خداوند با انسان‌ها صورت گرفته است. اگر این موضوع درست کالبد شکافی شود معنای گوش‌سپردن به ندای بی‌صدای رخدادهای تاریخی درک می‌شود، به همان معنایی که جناب مولوی می‌گوید:

گوش را بر بند و آنگه گوش‌دار

هوش را بگذار و وانگه هوش‌دار

بنده واقعه‌ی طبس و به پاخاستن شن‌ها در مقابل تجهیزات آمریکایی را سخن‌گفتن خدا می‌دانم با همه‌ آنهایی که آماده‌ شنیدن سخن خدا در درون جان خود هستند. انتظار دارید بشر چقدر باید آمادگی داشته باشد که واقعاً از آن حکمت، حکایتی را بشنود، شنیدنی از جنس خاص خودش؟ فکر عموم متدینین این است که آن واقعه، معجزه‌ی خدا بود و صد دلیل هم می‌توان ‌آورد که این فعل و انفعالات عادی نبود. تا اینجا را بسیاری از افراد قبول دارند، ولی آیا متفکری که می‌خواهد تفکر تاریخی داشته باشد این آمادگی را دارد که متوجه شود حقیقتاً خدا در این صحنه‌ها و به کمک چنین مظاهری، زبان باز می‌کند و باید گوش ما آماده برای شنیدن باشد؟ می‌خواهم عرض کنم اگر خود را آماده کنیم، در این تاریخ زبانی هست و گوشی را می‌طلبد تا سخن خود را در جان ما به «گفت» درآورد و امروز خداوند در مظهری مثل اعتراض مردم به نژادپرستی دارد با ما گفتگو می‌کند تا خود را درچنین تاریخی احساس کنیم و آن را جدای از تاریخی که با انقلاب اسلامی در آن قرار گرفته‌ایم، ندانیم.

آیا در تاریخ شواهدی نداریم از جنس ظهور ندای الهی که فرمود: «ألَستُ بِرَبِّکُم»؟ و آیا انسان‌های آماده‌ای نداریم که در اموراتی دیگر ندای الهیه را بشنوند و متوجه شوند گفت و گویی در کار است؟ اگر با امثال شهید چمران این سخن را در میان بگذاریم در جواب ما خواهد گفت: شک نکنید که چنین ندایی وجود دارد و انسان‌هایی که آن ندا را در حضور تاریخی حضرت ربّ می‌شنوند، در صحنه‌اند.

«ما همواره در همه ‌جا در این تاریخ با حضور تاریخی اراده‌ الهی ارتباط داریم، هرچند به‌ندرت به ندای آن گوش می‌دهیم و گاهی در مطابقت و موافقت با آن اراده قرار می‌گیریم و مطابق آن اراده عمل می‌کنیم و این مطابقت در مواقعی نادر در حدّ دیدن جلوه‌ آن اراده در افق رخدادی، برابر ما گشوده می‌شود و وقتی چنین «وقت» فرا رسد، ما به معنای واقعی در راه حضور تاریخی خود قرار داریم، چیزی که شهداء به‌خوبی آن را تجربه کردند.»

خداوند می‌فرماید: «أَلَم أَعهَد إِلَیکُم یا بَنی‏ آدَمَ أَنْ لا تَعْبُدُوا الشَّیْطانَ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبینٌ»(یس/۶۰) ای بنی‌آدم مگر عهد نکرده بودم با شما که شیطان را نپرستید؟ همین‌جا که نشسته‌اید، در ذات و فطرت خود چنین عهدی کرده‌اید. این یک «گفت» الهی است که در هر صحنه‌ای با شما در هست. چون شما در هر صحنه‌ای که هستید اگر وسوسه‌های شیطان را بپذیرید از رجوع به حضرت حق غفلت کرده‌اید و به خود نظر انداخته‌اید، به همان معنایی که شیطان «أَبى‏ وَ اسْتَکْبَر»، خود را دید و خود را بزرگ پنداشت. او عبودیت ذاتی خود را ندید که در آن عبودیت، رجوع به حضرت حق نهفته است. عبودیت یک حالت حضور، جهت درک ربوبیت حق است.

در آیه‌ فوق می‌بینید که با زبانی خاص به شما خطاب شده است که بنا بود شیطان را نپرستید. اگر به خودتان بیایید می‌پذیرید که می‌شود آن خطاب را شنید، به شرطی که گمان نکنیم شنیدن منحصر است به همین شنیدن‌های جسمانی که پرده‌های گوش ما را مرتعش می‌کند در حالی‌که می‌توان گفت شنیدن سه مرحله دارد؛ یکی شنیدن در اثر ارتعاشات هوا و انتقال آن به گوش و دیگری شنیدن حقیقت است به صورت کلی و مبهم که به آن الهام می‌گوییم و سوم شنیدن حقیقت است به صورت تفصیلی در مظاهری خاص. شاید تجربه کرده باشید که بعضی مواقع در ماه رمضان نیم ساعت مانده به اذان صبح یک‌مرتبه می‌شنوید زنگ خانه را می‌زنند، در را که باز می‌کنید می‌بینید هیچ‌کس نیست. آری! فقط صوت بود توسط فرشته‌ای که می‌خواست شما را بیدار کند. این ایجاد صوت، نحوه‌ای شنیدن ندای فرشته است که تا مرحله‌ی قوه‌ی شنوایی نازل شده، در حالی‌که اگر حاوی معانی بود در موطن قلب ظاهر می‌شد و القای معانی می‌کرد و جان ما آن را می‌شنید. بعضاً در خواب، شعر می‌گوئید و خودتان می‌گوئید و خودتان می‌شنوید. گاهی قلب شما می‌شنود، چون معانی بالاتری در میان است که لفظ، توان ظهور آن را ندارد. مثل گوش سپردن شاعر به گفت درونی‌اش و سعی او برای آنکه آن گفت ماوراء لفظ را با شعر به لفظ درآورد. در روایت داریم که وقتی پیامبر خدا«ص» رحلت کردند، جبراییل«ع» با زهرای مرضیه«س» مراوده داشت. این یک نوع افق‌گشودن است که حضرت جبرئیل«ع» برای حضرت زهرای مرضیه«س» انجام می‌دهند تا حضرت بتوانند در غیاب پیامبر، خودشان به منبع حقیقت دوران منتقل شوند. تا زمانی که پیامبر«ص» در قید حیات دنیایی بودند، جبرائیل«ع» سراغ ایشان می‌رفتند، حال که پیامبر اکرم«ص» از بین مردم رفتند، روح حضرت زهرا«س» آماده می‌شود تا از ندای بی‌صدای جبرئیل اشارات مخصوص را بشنوند. آن ‌‌قدر روح حضرت زهرا«س» تفصیل پیدا کرد که منجر به نحوه‌ ظهور خاص آن خطبه در مسجد مدینه شد. شما خطبه را ملاحظه کنید که چه اندازه شاعرانه است، یعنی حقایق، در آن خطبه ماورای الفاظ معمولی به صورت الفاظی خاص ظهور کرده، معلوم است که گزارشی است از عالم منسجم بالا که کثرت در آن مغلوب است و وحدت غلبه دارد.

 

نقش سازنده‌ گوش‌سپردن به ندای انقلاب اسلامی

عرض بنده آن است که «ما همواره در همه جا در این تاریخ با حضور تاریخی اراده‌ الهی ارتباط داریم، هر چند به ندرت به ندای آن گوش می‌دهیم و گاهی در مطابقت و موافقت با آن اراده قرار می‌گیریم.» و امروز این ندا در بستر انقلاب اسلامی از حرکات متعرضین به نظام سرمایه‌داری به گوش می‌رسد و حکایت از آن دارد که اراده‌ الهی در راستای فروپاشی سیطره‌ استکبار جهانی است و گذار از وضع موجود و شکاف در حاکمیت فریبکارانه‌ دموکرات و جمهوری‌خواه.

شهدای دفاع مقدس، مثل خرازی‌ها این‌ طور حس می‌‌کردند که انقلاب اسلامی عطیه‌ای الهی است و با حمله‌ صدام به خطر افتاده است و باید برای دفاع از انقلاب به جبهه بروند. خرازی آن جوان پرتحرک اصفهانی، حالا چیزی را در درون خود احساس می‌کند که حتی بعد از آن که یک دست خود را از دست می‌دهد، دست از دفاع از انقلاب نمی‌کشد تا به ندای بی‌‌صدای درون خود به طور کامل جواب دهد. سئوال این است: آیا انقلاب اسلامی، شهید خرازی را ساخت یا شهید خرازی، انقلاب اسلامی را حفظ کرد؟ حقیقت این است که انقلاب اسلامی شهید خرازی را ساخت و آن غوغا را در درون او ایجاد کرد. مقام معظم رهبری«حفظه‌اللّه» می‌فرمایند: «این رزمنده‌ها – مثل خرازی و باکری و …- انسان های معمولی بودند ولی چون وارد جنگ شدند، جنگ آنها را چنان کرد که آقای عبدالحسین برونسی بنّای عادی، طوری سخنرانی می‌کند که گویی یک حکیم سخنرانی می‌کند». ببینید با گوش‌سپردن به ندای بی‌صدای انقلاب اسلامی و یا با آماده‌شدن برای شنیدن آن ندای بی‌صدا، انسان تا کجا جلو می‌رود. تا این‌جا همه متوجه می‌شوند: گویا این شخص بنّایی که اکنون در مقام سرداری قرار دارد، قصه‌ تاریخ ما را می‌گوید و همان انقلاب اسلامی امروز به صورتی دیگر در جهان غرب و آمریکا ظهور کرده تا عده‌ای به جای فرار از تهران به سوی نیویورک، به گفته‌ آن کشیش مسیحی از نیویورک فرار کنند به هرکجا خواستند. زیرا ستون‌های حاکمیت استکباری آمریکا با بحران زیرساخت‌ها، در حال فروریختن است و آینده به سمت بحران آن حاکمیت است.

گاهی در نسبت با انقلاب اسلامی، در مطابقت و موافقت با اراده‌ الهی قرار می‌گیریم و مطابق آن اراده عمل می‌کنیم و در مواقعی نادر این مطابقت در حد دیدن جلوه‌ آن اراده، در افق رخدادی برابر ما گشوده می‌شود.

انسان در این بستر به جایی می‌رسد که اراده‌ حضرت حق را در مظاهری خاص می‌بیند.

مشهور است وقتی مغول‌ها به هرات حمله کردند و کشتار زیادی راه انداختند، مردم شهر به عارف مشهور هرات، یعنی جناب نجم‌الدین کبری پیغام دادند: پس کو آن خدایی که باید از ما دفاع می‌کرد؟ او در جواب گفت: خداوند جلوه‌ جلال و بی‌نیازی‌اش وزیدن آغاز کرده است. یعنی خدا می‌خواهد بگوید همه‌تان هم بروید بر دامن کبریائی‌اش گردی نمی‌نشیند. ملاحظه کنید جناب نجم‌الدین کبری حمله‌ مغولان را هم مظهری می‌بیند که نور اسم الهی در آن به ظهور آمده است. حضرت امام«ره» فرمودند خرمشهر را خدا آزاد کرد. حرف ما این است که تا اینجاها می‌شود خود خدای متعال را در صحنه‌ها دید.

«و وقتی چنین “وقت” فرا رسد، ما به معنای واقعی در راه حضور تاریخی خود قرار داریم.» ما اسم این احساس را «وقت» می‌گذاریم؛ واژه، واژه‌ مهمی است. رسول خدا«ص» فرمودند: «لِی مَعَ الله وَقتٌ لا یسَعَه فِیهِ مَلَکٌ مُقَرَّب وَ لا نَبِّی مُرسَل»(۱) خوب است کمی به این روایت توجه شود. همیشه هر «وقتی» که برای انسان پیش آید قضیه همین ‌طور است، شما در نسبت با انقلاب اسلامی می‌توانید به «وقتی» برسید که هیچ ملک مقربی و هیچ نبی مرسلی آنجا نباشد؛ شما باشید و حقیقت. حضرت محمد«ص» می‌فرمایند: من در «وقت» و حالی بودم و در روحانیتی قرار گرفتم که من بودم و حقیقت. انسان‌ها در این تاریخ می‌توانند در نسبت با انقلاب اسلامی، به عنوان ظهور اراده‌ الهی، به اینجاها برسند.

آری! «و وقتی چنین «وقت» فرا رسد، ما به معنای واقعی در راه حضور تاریخی خود قرار داریم.» و امروز به جای نظر به سختی‌هایی که دشمن برای ما ایجاد کرد تا از حضور تاریخی خود غفلت کنیم، باید به «میدانی» نظر کرد که خداوند بنا دارد جبهه‌ استکبار را از میدان مزاحمت با ما خارج کند و عملاً در دل اعتراض‌های موجود به ما ندا می‌دهد حاصل مقاومت شما افقی خواهد شد که در آن افول استکبار را که امروز آمریکا مظهر آن است، با چشم خود بنگرید.

عرض بنده در این قسمت این است که حضور تاریخی ما امری ذهنی و مفهومی نیست، ساحتی است که حس می‌کنیم در آن ساحت ما هستیم و حقیقت. آیا حرکت اربعینی سال‌های اخیر را شأنی از شئون انقلاب اسلامی که چنین ساحتی را به شما عطا می‌کند، نمی‌بینید. انقلاب اسلامی حقیقتی است که مردم عراق هم نسبت به آن یک نحوه آشنایی پیدا کرده‌اند و در آن راستا این صحنه‌ها را به وجود می‌آورند، و هم اکنون شما با نحوه‌ دیگری از حضور انقلاب اسلامی در حرکات و سکنات مردم مغرب زمین روبه‌رو شده‌اید.

 

این است قصه‌ حضور تاریخی ما

مطابقت و موافقت با آنچه در تاریخ به اراده‌ الهی در حال تحقق است، گوش‌سپردن به ندای بی‌صدایی است که ما را مورد خطاب قرار می‌دهد و بر می‌انگیزاند و ترغیب می‌کند.

بنده وقتی خرمشهر آزاد شد، احساس کردم تمام عالَم گشوده شده و خداوند خود را نشان داده است. اینجاست که مقام معظم رهبری چه بگویند آینده از آن ماست و چه نگویند؛ ما الفبای فهم حضور در آینده‌ خود را یافته‌ایم، ایشان مذکِّر یک حقیقت تاریخی هستند و از آن خبر می‌دهند. ما چه حضوری در خرمشهر پیدا کردیم که گفته شد: «خرمشهر را خدا آزاد کرد»؟ بنده حس می‌کنم صدایی در عالم پیچید، صدایی که ما را برانگیزاند و به سوی عجیب‌ترین کار تاریخ یعنی آزادی خرمشهر کشاند. البته حق می‌دهم به کسی که بگوید این حرف‌ها، نوعی احساسات است و نمی‌شود با این ادبیات با مردم سخن گفت. با این‌همه معتقدم چیزی در اختیار ماست که به‌راحتی می‌توانیم با زبان خاص انقلاب اسلامی با مردم سخن بگوییم، چیزی که آیه‌ ۴۴ سوره‌ نحل متذکر آن است، اگر کمی به آن آیه توجه شود با بنده همراه می‌شوید. می‌فرماید: ای پیامبر این قرآن را به عنوان ذکر بر تو نازل کردیم «وَ أَنْزَلْنا إِلَیْکَ الذِّکْرَ» قرآن را در هویت ذکری‌اش بر تو نازل کردیم. «لِتُبَیِّنَ لِلنَّاسِ» برای اینکه برای مردم بگشایی آنچه را خداوند بر جان آنها نازل کرده است، «لِتُبَیِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَیْهِم‏» تا آنچه را ما بر مردم نازل کردیم، تبیین کنی. یعنی ای پیامبر! آن‌چه را می‌خواهی برای مردم روشن کنی، قبلاً برای مردم نازل کرده‌ایم و تو آن را تبیین و روشن کن و آن چیزی که بر مردم نازل شد، جز همان اراده‌ الهی در قالب اسلام نبود. امروز هم بنده معتقدم آن‌چه‌ از انقلاب اسلامی عرض می‌کنم همگی آن را می‌شناسید و آن معانی، شما را در بر گرفته است. خدا به پیامبرش می‌فرماید: ای پیامبر! وظیفه‌ تو این است تا آن معانی که جان مردم را فرا گرفته است از اجمال در بیاوری و برایشان تبیین کنی. به همین خاطر هم مردم سخنان و تذکرات آن حضرت را تصدیق می‌کنند. اینکه می‌فرمایید این سخنان به چه دلیل درست است، به جهت آن است که در سیطره‌ عقل انتزاعی می‌خواهید همه‌ چیز را بفهمید؛ در حالی ‌که اگر به خودتان رجوع کنید، می‌یابید در درون خودتان این سخنان هست و آنها را می‌شناسید، هرچند ممکن است از آن غفلت کرده باشید. به گفته‌ نظامی:

این صدا در کوه دل‌ها بانگ کیست؟

گَه پر است ز این بانگ این کُه، گه تهی است

با توجه به این امر است که وقتی مقام معظم رهبری سخن می‌گویند، احساس می‌کنید حقیقتاً حق می‌گویند، این همان قصه‌ حضور تاریخی شماست.

گوش به زنگ ‌بودن و مهیا بودن، زمینه‌ برانگیخته‌شدن انسان جهت فهم حضور تاریخی است و وقتی این فهم تحقق خاص پیدا می‌کند که مراقب و مواظب خطابی باشیم که در عالم به صدا در آمده تا روح‌ها را بر‌انگیزاند و ترغیب کند و زبان و گفتار ما با آن خطاب درونی هماهنگ شود و این در حالت تعلق به آن خطاب و آمادگی برای پذیرش خطاب درونی به میان می‌آید، در این حالت تفکر و احساسات، هر دو در میان آمده است و افقی در مقابل ما گشوده خواهد شد که می‌توان آن را به «حیرت» وصف کرد.

اگر گوش به زنگ و مهیا باشید از درونتا‌ن می‌شنوید که ظهور خاص اراده‌ الهی در این تاریخ حقیقت دارد و هر زمان به صورتی خاص به ظهور می‌آید؛ امروز با شروع افول آمریکا و فردا با نابودی رژیم اسرائیل.

آنچه می‌خواهم عرض کنم این است که باید در این تاریخ واقع شویم تا زبانی پیدا کنیم که زبان انقلاب اسلامی است و با آن زبان رخدادهای تاریخی این دوران را تبیین کنیم، چه آنچه در سوریه اتفاق افتاد و چه آنچه در جهان غرب در حال وقوع است. زبان انقلاب اسلامی وسیله‌ ظهور و به میان آمدن خود انقلاب اسلامی است و عملاً انقلاب اسلامی است که دارد با زبان ما خود را تکلم می‌کند، در آن صورت دیگر سوبژه و اُبژه یا دوگانگی بین فاع‌ِ شناسایی و مورد ‌شناسا رخت برمی‌بندد و تنها هستی می‌ماند که به سخن در آمده و این محل عبور از نیهیلیسم است. در حالی که هنوز دوگانگی بین سوبژه و اُبژه مصیبت تاریخ ماست، ولی شرایط برون‌رفتن از آن آماده است و ما باید روی آن فکر کنیم. وقتی زبان ما با خطاب درونی هماهنگ می‌شود که ما آمادگی پذیرش خطاب درونی را در خود فراهم کنیم و این با تعلّق به انقلاب اسلامی میسّر است زیرا آن خطاب، خطابی است که انقلاب اسلامی به شما کرده است. این‌که مقام معظم رهبری می‌فرمایند زندگینامه‌ شهدا را بخوانید، برای آن است که آنها متوجه پذیرش خطاب درونی خود از طریق تعلق به انقلاب اسلامی شدند و ما با خواندن زندگی آنها، به امری که در درون ما نیز هست متذکر می‌شویم؛ و چیزی در پشت حرکات آنها بود که گویا آنها خود را از طریق آن حرکات به ما نشان می‌دهند و ما در آنها سنّت حضور تاریخی انقلاب اسلامی را حس می‌کنیم! و امروز با توجه به این امر صحنه‌های اعتراض مردم آمریکا را به حاکمیتشان‌ می‌توان دید.

در حالت تعلق به آن خطاب و آمادگی برای پذیرش خطاب درونی، تفکر و احساسات هر دو به میان می‌آید و افقی در مقابل ما گشوده خواهد شد که می‌توان احساس آن افق را به «حیرت» وصف نمود. به همان معنایی که پیامبر خدا«ص» از حضرت حق می‌خواهند: «رَبِّ زِدْنی تَحَیرا»؛ خدایا حیرتم را زیاد کن. جناب مولوی هم در این زمینه می‌گوید:

حیرت اندر حیرت آمد این قصص

بی‌هُشی خاصگان اندر اخص

شما در حیرت، چیزی را می‌یابید که فقط قابل تماشاست. تلاش بنده این است که حیرت نسبت به انقلاب اسلامی را متذکر شوم و نمونه‌های حضور انقلاب اسلامی در این تاریخ همان راهی است که مقابل مردم جهان گشوده است و ما در هر صحنه‌ای باید متوجه‌ آن باشیم، وگرنه بیرون از تاریخ خود زندگی می‌کنیم.

والسلام علیکم و رحمه اللّه و برکاته

پی‌نوشت:

  1. بحارالأنوار، ج‏۱۸، ص: ۳۶۰

 

29آگوست/19

از برگزاری چهارمین دوره انتخابات ریاست جمهوری تا شهادت مردی که برنامه‌های باند جنایتکار را به هم زد!

مردادماه ۱۳۶۴ چهارمین دوره انتخابات ریاست جمهوری برگزار و حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با بیش از ۱۴ میلیون رأی برای یک دوره دیگر به عنوان رئیس‌جمهور انتخاب شدند.

۱۷ تیرماه این سال آیت‌الله ربانی املشی نماینده تهران در مجلس شورای اسلامی و عضو فقهای شورای نگهبان در پی یک بیماری طولانی در سن ۵۱ سالگی در یکی از بیمارستان‌های تهران دارفانی را وداع گفت، بعدها اعلام شد باند مهدی هاشمی در شهادت ایشان نقش داشته است.

در ادامه به بررسی رویدادهای مهم این دو ماه ازتاریخ انقلاب اسلامی ایران می‌پردازیم.

 

چهارمین دوره انتخابات ریاست جمهوری

از ۲۶ تیرماه تا ۳۰ تیرماه ۱۳۶۴، زمان تعیین شده برای ثبت‌نام از کاندیداهای انتخابات دوره‌ی چهارم ریاست‌جمهوری بود که حدود ۵۰ نفر ثبت‌نام کردند.(۱)

جریان لیبرال یا نهضت آزادی تنها جریانی بود که بعد از حذف جریان چپ و ملی، به عنوان حزب منتقد دولت و حکومت فعالیت محدودی داشت و با تحریم انتخابات دوره‌ دوم مجلس شورای اسلامی به خاطر رد صلاحیت تمامی کاندیداهای نهضت آزادی، دوباره سعی داشت با نامزدی مهندس مهدی بازرگان، لیدر خود وارد جریان انتخابات شود(۲) که در نهایت شورای نگهبان صلاحیت سه نفر به نام‌های سیدعلی خامنه‌ای، سید محمود کاشانی و حبیب‌الله عسگراولادی مسلمان را تأیید کرد و بازرگان رد صلاحیت شد که واکنش نهضت آزادی و رسانه‌های داخلی و خارجی را به همراه داشت.(۳)

آیت‌الله خزعلی، عضو وقت شورای نگهبان در این مورد چنین اظهارنظر کرد: «ملت عزیز ما خیلی سنگین و باوقار با شما رفتار دارند، اما شما (بازرگان) لجاجت به خرج می‌دهید، چون می‌ترسم آینده‌ تیره‌تری را داشته باشید. به حمدالله در مقاطع حساس همه‌ نهادها به خصوص شورای نگهبان ایستاده‌اند و نمی‌گذارند بنی‌صدر دیگری روی کار بیاید، و لو این‌که به قیمت جانشان تمام شود، ما از روی قانون عمل می‌کنیم. در قانون آمده است، ریاست‌جمهوری باید ایرانی‌الاصل، مدیر و مدبر، شجاع و معتقد به مبانی جمهوری اسلامی باشد، اما شما را معتقد به مبانی جمهوری اسلامی نیافتیم و شما مخالف ولایت فقیه هستید.»(۴)

 

نتایج چهارمین دوره انتخابات ریاست‌جمهوری

سرانجام ۲۵ مرداد ۱۳۶۴ انتخابات چهارمین دوره ریاست‌جمهوری برگزار گردید. مشارکت مردم در انتخابات، به جهت سردی رقابت انتخاباتی، عدم وجود رقیب جدی و برقراری ثبات نسبی در عرصه سیاسی کشور کاهش یافته بود. در ۱۱ شهریور ماه، شورای نگهبان صحت انتخابات را تأیید کرد و آیت‌الله خامنه‌ای برای بار دوم به ریاست‌جمهوری انتخاب شدند.(۵)

نتایج انتخابات به شرح زیر اعلام شد؛

۱ـ سید علی خامنه‌ای، ۸۷۰/۲۰۳/۱۲ رأی، ۶۷/۸۵ درصد

۲ـ سید محمود کاشانی، ۴۱۶/۴۰۲/۱ رأی، ۸۴/۹ درصد

۳ـ آرای باطله مأخوذه، ۰۴۷/۳۵۵ رأی، ۴۹/۲ درصد

۴ـ حبیب‌الله عسگراولادی، ۲۹۷/۲۸۳ رأی، ۹۸/۱ درصد

 

مراسم تنفیذ ریاست جمهوری

در سیزدهم شهریورماه ۱۳۶۴، امام خمینی، حکم ریاست‌جمهوری آیت‌الله خامنه‌ای را تنفیذ نمودند. در این حکم آمده بود: «… همه دست‌اندرکاران به ویژه رئیس‌جمهور باید از چاپلوسان دغل‌باز و زبان‌بازان حیله‌گر برحذر باشند و مشاوران خود را از اشخاص سابقه‌دار که تعهدشان قبل از انقلاب مشهود بوده است انتخاب کنند. بسا که منحرفان و منافقان، خود را با ظاهری آراسته به تقوا جا بزنند و با دست ما به اسلام و کشور اسلامی صدمه زنند… شما ای رئیس‌جمهور محترم و دیگر متصدیان امور کشور می‌دانید که قدرتمندان شرق و غرب خصوصا آمریکای بازیگر، مارهای زخم برداشته از جمهوری اسلامی هستند که از اول انقلاب به هر حیله‌ی ممکن دست زدند… اکنون از چنین مارهای زخم‌‌خورده‌ای نباید غافل بود. چه بسا با نفوذ عمال سرسپرده داخلی در ارگان‌های دولتی و مقامات ویژه، به تدریج قدم به قدم کار خود را انجام دهند و انسان مستقیم را منحرف کنند و متعهدان را وابسته نمایند. غفلت از این امر، فاجعه‌انگیز است و همه مقامات، خصوصاً مقامات بالا چون رؤسای قوای سه‌گانه بیشتر مورد نظر و هدف هستند… البته رأی ملت و تنفیذ اینجانب تا وقتی است که ایشان به تعهد خود و راه مستقیمی که در پیش داشته‌اند باقی باشند و به اسلام و احکام نورانی آن پایبند و طرفدار مظلومان و مستضعفان و محرومان و مخالف ظالمان و ستمگران و مستکبران باشند و با هیچ ظالم و مستکبری راه سازش باز نکنند که نمی‌کنند…».

آیت‌الله خامنه‌ای دو هفته پس از برگزاری انتخابات در تبیین شرایط نامزدی خود چنین فرمودند: «در این دوره از انتخابات ریاست‌جمهوری قصد اعلام نامزدی و شرکت نداشتم و با خود فکر می‌کردم که دیگران در انتخابات شرکت خواهند کرد. تصمیم جدی داشتم که در انتخابات شرکت نکنم. اما حضرت امام شرکت در چهارمین دوره‌ انتخابات ریاست‌جمهوری را برای اینجانب لازم و به عنوان یک حکم شرعی و تکلیف شرعی، بنده را موظف کردند تا در انتخابات شرکت کنم. چون قبل از انجام انتخابات نخواستم این مطلب را از زبان امام نقل کنم، تا مبادا در نتیجه انتخابات مؤثر افتد، ولی امروز شما ملت بدانید، هیچ انگیزه‌ای غیر از عمل به تکلیف شرعی در قبول این وظیفه سنگین نداشته‌ام.»(۶)

دو انتصاب

۱۶ تیر ۱۳۶۴ به پیشنهاد آیت‌الله موسوی اردبیلی رئیس دیوانعالی کشور و موافقت امام خمینی موسوی خوئینی‌ها به سمت دادستان کل کشور منصوب شد.

۲۸ تیر این سال  نیز مهدی کروبی با حکم امام خمینی به سرپرستی حجاج بیت‌الله الحرام منصوب شد.

 

شهادت مردی که برنامه‌های باند «مهدی هاشمی» را به هم زد!

۱۷ تیر ۱۳۶۴ آیت‌الله ربانی املشی نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی و عضو فقهای شورای نگهبان در پی یک بیماری طولانی در سن ۵۱ سالگی در یکی از بیمارستان‌های تهران دارفانی را وداع گفت.

آیت‌الله ربانی املشی را از اولین شهدای ترور بیولوژیک می‌دانند، «سید مهدی هاشمی» که ۶ مهر ۱۳۶۶ به دلیل جنایات بی‌شمارش اعدام شد، در بخشی از اعترافات خود، توطئه علیه آن مجاهد نستوه و یار و یاور امام را چنین تشریح می ‏کند: «در رابطه با قتل مرحوم ربانی قضیه بدین ترتیب بود که بعد از قضیه مجلس خبرگان و آمدن آقای ربانی املشی خدمت منتظری در رابطه با جریانات آینده رهبری، چند ماه بعد از خبرگان ـ که دقیقاً یادم نیست چه زمانی بود ـ روزی با آقای… در تهران در منزل قبلی ایشان گویا اختیاریه بود صحبت کردیم که چگونه یک ضربه به ایشان بزنیم. گفت: ما وسایل و امکانات سمی و داروهای مسموم کننده و سرطان‌زا دراختیار داریم که می‏توان به صورت نامرئی فرد را مسموم کنیم که در اثر این مسمومیت به سرطان کشنده مبتلا خواهد شد. پس از بحث و بررسی این شیوه به نظرمان مطلوب افتاد، برای اجرای قضیه او گفت: یکی از افراد ما ـ که شک دارم منظورش فلانی یا فلانی بود ـ به تازگی با آقای… ارتباط یافته بودند، البته رفاقت قبلی داشتند. وی از نظر کار با نهضت‌‏ها به تازگی در اختیار آقای… قرار گرفته بودند، می‌گفت: می‌توانند با آقای ربانی در تماس و ارتباط قرار گیرند. من دقیقاً سؤال نکردم شیوه ارتباطی آنان چگونه است، ولی آقای… با ضرس قاطع مدعی بود که رابطه گرفتن برای او آسان است. در مورد شیوه عمل مدعی بود پس از ۱۵یا ۲۰ روز پس از استعمال و استشمام مواد مزبور طرف تحت‌تأثیر قرار خواهد گرفت. مدتی بعد که به قم آمده بود، گفت: « عمل انجام گرفته است.»

ما تا مدتی در انتظار تأثیرات آن بودیم ولی خبری نشد. تا اینکه نمی‏دانم چه سالی بود که اعلام شد یعنی دوستان خبر دادند که ایشان مبتلا به سرطان شده و به خارج از کشور اعزام شده است. احتمال قوی دادیم که تأثیر همان حرکت باشد…»(۷)

دکتر موسی حقانی، رئیس پژوهشکده تاریخ معاصر می‌گوید: «آیت‌الله ربانی املشی دو بار در معرض ترور قرار گرفتند: یک بار در سال ۱۳۶۰ منافقین به منزل ایشان حمله کردند، اما موفق نشدند ایشان را به شهادت برسانند؛ دومین بار از طریق ترور بیولوژیک اقدام کردند. البته در ابتدا مشخص نبود که بیماری ایشان در نتیجه ترور بیولوژیک است. عامل این ترور جریان جنایتکار مهدی هاشمی بود که قائل به تز اسلام منهای روحانیت بودند. یکی از جنایت‌های این باند به شهادت رساندن بحرینیان و جدا کردن سر ایشان با شلیک مسلسل بود.»

رئیس پژوهشکده تاریخ معاصر پس از اشاره به ترور آیت‌الله مدرس و ابوالحسن دانایی، از ترور ربانی املشی سخن گفته و در بیان چرایی ترور این روحانی مجاهد اظهار می‌کند: مهدی هاشمی در بیت کسی نفوذ کرده بود که قرار بود رهبری انقلاب را به دست گیرد، اما روزی آیت‌الله ربانی املشی همراه اسنادی به منزل آیت‌الله منتظری رفتند و از جنایت مهدی هاشمی و باندش سخن گفتند، اما آقای منتظری این مسئله را نپذیرفتند؛ از همین‌رو آیت‌الله ربانی املشی این اسناد را برای ملاحظه بیشتر نزد آقای منتظری گذاشتند. در پی این اقدام باند مهدی هاشمی کمر به شهادت ایشان بستند. چون نتیجه اقدام این روحانی مظلوم برهم خوردن پروژه آنها بود، باند مهدی هاشمی کوشید هدف خود را ترور این عالم مجاهد آن هم به شکل ناملموس قرار دهد.(۸)

 

«آمریکا، انگلیس و فرانسه اساس و ریشه ترور هستند»!

۲۰ تیر ۱۳۶۴ بر اثر انفجار بمبی که در اتوبوس برون شهری مسیر تبریز ـ خوی کار گذاشته شده بود ۱۲ مسافر شهید و ۲۲ نفر دیگر مجروح شدند.

۸ مرداد ۱۳۶۴ نیز بر اثر انفجار بمب در بازار تهران و در مقابل بازار زرگرها ۳ نفر شهید و ۱۰ نفر مجروح شدند و چند باب مغازه ویران شد.

۲۱ تیر ماه این سال آیت‌الله هاشمی رفسنجانی در خطبه‌های نماز جمعه تهران اعلام کرد «ما همیشه انگلیس و آمریکا و فرانسه را به خاطر حمایت از تروریست‌ها محکوم کرده‌ایم. ما گفته‌ایم که اساس ترور شما هستید. وقتی در کنگره آمریکا کمک ۱۴ میلیون دلاری برای ضدانقلابیون نیکاراگوئه تصویب می‌شود این تروریسم نیست؟»

وی با اشاره به انتظار غربی‌ها برای محکوم کردن یک گروه هواپیماربا در لبنان از سوی ایران اظهار داشت: «اگر ما محکوم کنیم، اول ریشه را محکوم می‏کنیم و بعد شاخه‏ را محکوم می‏کنیم! شماها انتظار دارید اسرائیل که ۷۰۰ مسلمان لبنانی را دزدیده و به کشور دیگری برده و برخلاف مقررات بین‏المللی زندانی کرده و شکنجه می‏دهد، این تروریسم محکوم نشود؟ اما تروریستی که به خاطر نجات زندانی‌‏اش می‏رود یک هواپیما را می‏برد و از آن‌ها در خانه‌‏اش ‏مهمان‌‏نوازی می‏کند، تا این که زندانیانش را آزاد بکنند، او محکوم بشود؟ اگر بناست محکوم بکنیم، باید همه را با هم محکوم بکنیم و ریشه را قبل از شاخه باید محکوم بکنیم!»

 

آغاز عملیات ۴ مرحله‌ای عاشورا

۲۳ مرداد این سال رشته عملیات ۴ مرحله‌ای عاشورا در جبهه‌های جنگ آغاز شد. این ۴ مرحله در مناطق کردستان، جنوب مهران، شمال فکه و شمال دریاچه «ام النعاج» در خاک عراق صورت گرفت و عمدتاً با دستاورد انهدام پایگاه‌های ضدانقلاب و بخشی از نیروهای عراقی همراه بود.

حضور ضدانقلاب در قالب افراد موسوم به کومله و دموکرات کردستان ایران در دوران جنگ، پیوسته مکمل تهاجمات ارتش عراق به جبهه‌ها و شهرهای ایران بود.

این افراد در قالب گروه‌های پراکنده بارها به خرابکاری، خبرچینی برای دشمن، گستردگی محورهای نبرد رزمندگان ایران با دشمن و… دست می‌زدند و خسارات فراوانی به مراکز دولتی، جهاد سازندگی و حتی مناطق مسکونی کردنشین استان کردستان و آذربایجان غربی وارد می‌ساختند.

حضور آنها حتی تا شهرهای شرقی استان کردستان، یعنی بیجار، تکاب، صائین‌دژ، قروه همدان و چندین شهر و منطقه دیگر پیش رفته و سبب به وجود آمدن وضع فوق‌العاده‌ای بر زندگی روزمره مردم و یگان‌های نظامی مستقر در آن مناطق شده بود.

عملیات عاشورای ۱ در ۲۳ مرداد ماه ۱۳۶۴ با هدف سرکوبی چنین افرادی در منطقه تکاب و صائین‌دژ به اجرا درآمد و طی آن ۵۰ تن از عوامل وابسته کشته و صدها نفر نیز زخمی شدند و علاوه بر اسارت عده‌ای از آنان، شماری سلاح سبک به دست رزمندگان سپاه پاسداران افتاد.

 

پی‌نوشت‌ها

۱ـ خواجه‌ سروی، غلام‌رضا؛ رقابت سیاسی و ثبات سیاسی در جمهوری اسلامی ایران، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۸۲، چاپ اول، صفحه ۳۱۸٫

۲ـ شادلو، عباس؛ تکثرگرایی در جریان اسلامی، ناگفته‌هایی تاریخی از علل پیدایش جریان راست و چپ مذهبی، ۱۳۸۰٫ ۱۳۶۰، تهران، وزراء، ۱۳۸۶، چاپ اول، ص ۳۸٫

۳ـ صالح، سید محسن؛ جامعه مدرسین حوزه علمیه قم فعالیت‌ها از ۱۳۸۴٫ ۱۳۵۷، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۸۵، چاپ اول، جلد دوم، ص ۶۸۷٫

۴ـ روزنامه کیهان، ۲۲/۵/۱۳۶۴٫

۵ـ همان، ص ۱۲۰٫

۶ـ حاج سیدجوادی، سید فرید؛ پیشین، صص۱۳۱٫ ۱۳۰ و روزنامه‌ی کیهان، ۶/۶/۱۳۶۴، ص ۱٫

۷ـ آیت‌الله ربانی املشی از اولین قربانیان ترور بیولوژیک، خبرگزاری میزان، ۲۰ مرداد ۱۳۹۵٫

۸ـ دکتر حقانی در نشست «یادمان شهید آیت‌الله محمدمهدی ربانی املشی»: نتیجه اقدام آیت‌الله ربانی املشی برهم خوردن پروژه باند مهدی هاشمی بود، سایت مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران.

29آگوست/19

سرنوشت سازشکاران و خانه‌ عنکبوت

نگاهی به تاریخ و بررسی هزینه‌ها و فوائد کسانی که برای دستیابی به اهداف الهی مقاومت کردند در مقابل هزینه‌ها و سود مقطعی سازشکاران، نکات عبرت‌آموزی را در برابر دیدگان ما قرار می‌دهد. این بررسی در مقطع کنونی می‌تواند ما را با شناخت وظیفه فعلی و چشم‌انداز آینده آشنا کند.

خداوند در قرآن کریم با بیان سرگذشت اقوام و تمدن‌های پیشین، انسان‌ها را به تدبر در برخی از مخلوقات خود دعوت می‌کند تا انسان را در رسیدن به عزت و سعادت در دنیا و آخرت رهنمون سازد و تفاوت قرار گرفتن در سایه ولایت خدا با ولایت شیطان را آشکار سازد. یکی از تمثیلات قرآنی در ذیل توجه دادن انسان به مخلوقات پیرامونی انسان، اشاره به خانه عنکبوت در سوره‌ای به همین نام است. خداوند در سوره عنکبوت نه تنها مؤمنان، بلکه همه‌ انسان‌ها را مورد خطاب قرار می‌دهد و می‌فرماید:

«مَثَلُ الَّذِینَ اتَّخَذُوا مِن دُونِ اللَّهِ أَولِیَاءَ کَمَثَلِ العَنکَبُوتِ اتَّخَذَت بَیتًا وَإِنَّ أَوهَنَ البُیُوتِ لَبَیتُ العَنکَبُوتِ لَو کانُوا یَعلَمُونَ»(۱) کسـانـى کـه غـیـر از خـدا را اولیـاء خود برگزیدند، همچون عنکبوتند که خانه‌اى براى خود انتخاب کرده‌اند و سست‌ترین خانه‌ها خانه عنکبوت است اگر مى‌دانستند.

خداوند در قرآن کریم خانه یا بیت عنکبوت را سست‌ترین خانه‌ها، نه فقط از جهت قوام فیزیکی، بلکه از جهت معنوی می‌داند، خانه‌ای که بین اعضای آن، هیـچ علقه و ارتباط عمیق خانوادگی وجود ندارد.

تحقیقات زیست‌شناسان نشان‌ می‌دهد که عنکبوت ماده، خانه را می‌سازد. (به‌خاطر همین، به‌رغم اینکه عنکبوت اسم جنس و مذکر است، اما فعل مونث به کار رفته است. اتخذت). سپس عنکبوت نر را به خانه دعوت می‌کند و بعد از کام‌جویی در یک غافلگیری عنکبوت نر را می‌کشد. این داستان به همین‌جا ختم نمی‌شود، بلکه بچه‌ها که یک جفت نر و ماده هستند بعد از بهره گرفتن از مادر و رفع نیاز از مادر، در یک غافلگیری مادر را می‌کشند و سپس هر کدام راه خود را در پیش می‌گیرند.

با عنایت به این مسئله، خداوند کسانی را که با غیر خدا دوستی می‌کنند و در صدد لانه‌گزینی و سکونت در پناه و سایه‌ ولایت شیطان هستند، به عنکبوتی که خانه می‌سازد تشبیه کرده است و در پایان می‌فرماید، «لَو کانُوا یَعلَمُون: اگر می‌دانستند.»

با نگاهی به سرنوشت پیوستگان تاریخ به جبهه طاغوت، به‌خوبی سکونت آنان در بیت عنکبوت بر همگان روشن می‌شود. همه کسانی که در برابر شیطان و جنود او، آمریکا و هم پیمانانش، سر فرود آوردند، یکی پس از دیگری به بدترین وضعیت موجود از سوی اربابان خود کنار گذاشته شدند. از عمر سعد و شمر و سایرین که با وعده‌های یزید و ابن‌زیاد با یزید سازش کردند و به جنگ حجت الهی رفتند تا رضاشاه و محمدرضا شاه پهلوی، صدام، بن‌لادن، بن‌علی، قذافی، مبارک، مرسی و…

از نمونه‌های دیگری که می‌توان به آن اشاره کرد که سازش با بیت عنکبوت است و هیچ‌گاه دستاوردی برای تکیه‌کنندگان به آن نداشته است، پذیرش پیمان کمپ دیوید از سوی کشور مصر است که قریب به چهل سال از آن می‌گذرد، اما مردم مصر کمترین بهره‌ای را از این سیاست سازشکارانه نبردند و هنوز هم نتوانسته‌اند از زیر بار ذلت این سازش خارج شوند.

نمونه دیگر کشورهای ژاپن و آلمان هستند. دو کشور پیشرفته از لحاظ تکنولوژیک، اما ذلیل و زبون در برابر اشغالگری آمریکا که بعد از ۷۴ سال (از سال ۱۹۴۵ یعنی پایان جنگ جهانی دوم تا کنون) از اشغال کشورشان، هنوز توان اعتراض علیه آمریکا را ندارند. نمونه کنونی و قابل درک برای همگان حکایت عربستان سعودی و داستان ذلت‌بار ملقب کردن او به گاو شیرده به پاداش تکیه بر جبهه طاغوت به جای تکیه بر جبهه توحید است. خداوند در باره مقاومت در برابر دشمنان الهی می‌فرماید، «لَن یَضُرُّوکُم إِلّا أَذًى»(۲). هیچ ضرری جز  اذیت و آزار مقطعی از سوی آنها به مومنین نخواهد رسید و مومنین تمام تهدیدات و اذیت و آزارهای آنها را تبدیل به فرصت و در این مبارزه و چالش به سود شایانی دست پیدا خواهند کرد. وعده‌ای که هم اکنون نظام جمهوری اسلامی به واسطه ایمان رهبری انقلاب و مردمش به نصرت الهی آن را تجربه می‌کنند.

 

پی‌نوشت:

  1. عنکبوت/۴۱
  2. آل عمران/۱۱۱

 

13مارس/19

از دیدار اسرای عراقی با خانواده در پادگان حشمتیه تا جنایت منافقین در میدان شوش!

فوت آیت‌الله خوانساری از مراجع تقلید، جنایت منافقین در میدان شوش تهران، کشف معادن اورانیوم و دیدار اسرای عراقی با خانواده‌هایشان در پادگان حشمتیه را می‌توان تیتر چند رویداد مهم دی و بهمن ۱۳۶۳ دانست.

در این گزارش خواهیم کوشید به روزشمار تحولات این دو ماه به اختصار بپردازیم.

جنایت منافقین در میدان شوش

۴ دی ۱۳۶۳گروهک منافقین یک بمب نسبتاً قوی را در میدان شوش منفجر کرد که به شهادت ۴ رهگذر و مجروح شدن ۵۰ نفر دیگر منجر شد. «روزنامه اطلاعات» ۵ دی ۱۳۶۳ نوشت:

«در ساعت ۱۹ و ۱۵ دقیقه دیشب در حالی که گروهی از مردم مستضعف جنوب تهران پس از ساعت‌ها کار روزانه عازم منازل خود بودند در خیابان ۱۷ شهریور، در صد متری میدان  شوش، در ایستگاه اتوبوس با یک انفجار قوی رو به رو شدند که بر اثر این انفجار ۴ نفر شهید و بیش از ۵۰ نفر مجروح شدند. بمب در یک تاکسی کار گذاشته شده بود و شدت انفجار به‌حدی بود که تاکسی به‌کلی منهدم شد. بر اساس آمار اولیه ۴۲ مغازه در اطراف محل انفجار آسیب کلی و جزئی دیده‌اند و ۱۲ خانه نیز در طبقه دوم مغازه‌ها خسارات کلی و جزئی دیده‌اند. مجروحین حادثه بلافاصله توسط مردم و آمبولانس‌های اورژانس به بیمارستان‌های مختلف تهران منتقل شدند. در میان شهدای این جنایت وحشیانه عوامل آمریکا، یک کودک یک سال و نیمه نیز دیده می‌شود.

خبرگزاری فرانسه گزارش داد یک فرد ناشناس که خود را وابسته به مجاهدین خلق [منافقین] معرفی کرد در یک تماس تلفنی مسئولیت این انفجار تروریستی را بر عهده گرفت. بر اساس این گزارش مردم مسلمان منطقه بعد از وقوع این انفجار تروریستی با حضور در محل انفجار با شعار مرگ بر آمریکا و مرگ بر منافق  نسبت به این‌گونه اعمال وحشیانه ضد انقلابیون ابراز انزجار کردند.»(۱)

کشف معدن اورانیوم در ساغند یزد

دکتر بانکی رئیس سازمان برنامه و بودجه و سرحدی‌زاده وزیر کار و امور اجتماعی پس از بازدید از معادن اورانیوم یزد از وجود ذخایر حداقل ۵ هزار تنی در این منطقه خبر دادند. این ذخایر پس از سه سال جست و جو کشف شدند.«روزنامه جمهوری اسلامی» ۲۳ دی ۱۳۶۳ طی گزارشی در این زمینه نوشت:

«پس از ۳ سال تلاش بی‌امان کارشناسان و کارگران متعهد سازمان انرژی اتمی ایران، بیش از۵ هزار تن ذخایر اورانیوم در منطقه ساغند یزد کشف شد. بر اساس این گزارش آقایان سرحدی‌زاده وزیر کار و امور اجتماعی، بانکی، رئیس سازمان برنامه و بودجه، معاون نخست‌وزیر و رئیس سازمان انرژی اتمی ایران به همراه تنی چند از کارشناسان برنامه و بودجه به منظور بررسی نحوه اکتشاف معادن اورانیوم و تصمیم‌گیری‌های لازم از منطقه ساغند بازدید کردند. در پایان این بازدید، بانکی در گفت و گو با واحد مرکزی خبر یزد گفت: «نوار بسیار عظیمی از معادن غنی اورانیوم، آهن، سرب و روی در منطقه وسیعی از ساغند، چادرملو تا بافق یزد کشف شده و این امید را برای جمهوری اسلامی فراهم آمده که صنعت عظیمی را با استفاده از این معادن در این منطقه تدارک ببیند و پایه‌ای محکم برای استقلال کشور بسازد.»(۲)

آیت الله خوانساری از دنیا رفت

۲۹ دی ۱۳۶۳آیت الله‌العظمی حاج سید احمد خوانساری یکی از مراجع بزرگ تقلید در سن ۹۸ سالگی دارفانی را وداع گفت. امام خمینی(ره) به دنبال فوت آیت‌الله خوانساری پیام تسلیتی را صادر کردند که در بخشی از آن آمده بود:

«این عالم جلیل بزرگوار و مرجع معظم که پیوسته در حوزه‌های علمیه و مجامع متدینین مقام رفیع و بلندی داشت و عمر شریف خود را در راه تدریس و تربیت و علم و عمل به پایان رساند، حق بزرگی بر حوزه دارد، چه که با رفتار و اعمال خود و تقوا و سیره خویش پیوسته در نفوس مستعده مؤثر و موجب تربیت بود.»(۳)

دیدار اسرای عراقی با خانواده‌های خود در تهران

به ابتکار جمهوری اسلامی ایران گروهی از اسرای عراقی در محوطه پادگان حشمتیه با خانواده‌های خود دیدار کردند. ده‌ها اسیر عراقی همزمان با برگزاری مراسم ایام‌الله دهه‌فجر با خانواده‌های خود در اردوگاه حشمتیه تهران ملاقات کردند. در این ملاقات ابتدا فرمانده پادگان حشمیته طی سخنانی ضمن خیر مقدم به میهمانان و با اشاره به این اقدام انسان‌دوستانه جمهوری اسلامی ایران گفت:

«امروز اسرای عراقی میهمان ما هستند و ما وظیفه اسلامی خود می‌دانیم که با آنان برخورد اسلامی و انسانی داشته باشیم.» وی افزود: «به کلیه سفارتخانه‌های ایران در خارج  ابلاغ شده است که تسهیلات لازم را برای آن‌ دسته از اشخاصی که بستگان آنان در ایران اسیر هستند و قصد ملاقات با آنان را دارند برای سفر به ایران ایجاد نمایند.» سرهنگ بهنود افزود: «این ملاقات‌ها از چندی پیش شروع شده و  به‌طور متناوب در سراسر ایران ادامه خواهند داشت.»(۴)

آغاز رسیدگی به قانون مطبوعات در مجلس

جلسه ۲۷ دی۱۳۶۳ مجلس شورای اسلامی به ریاست آیت‌الله محمد یزدی نایب رئیس مجلس شورای اسلامی برگزار شد. در این جلسه طرح قانون مطبوعات مورد بحث و بررسی قرار گرفت. این طرح شامل ۵ فصل و ۳۸ ماده است. در این طرح که در کمیسیون ارشاد و هنر اسلامی به عنوان کمیسیون اصلی مورد تصویب قرار گرفته، در فصل حدود مطبوعات آمده است: «نشریات جز در موارد اخلال به مبانی و احکام اسلام و حقوق عمومی آزادند.»(۵)

اعتراف تلخ دبیرکل سازمان ملل

خاویر پرز دکوئیار دبیر کل وقت سازمان ملل دی ماه ۱۳۶۳ طی اظهاراتی در شورای امنیت این سازمان گفت که نتوانسته است از عراق در مورد عدم استفاده از سلاح‌های شیمیایی در جنگ این کشور با ایران تعهد بگیرد.

خاویر پرز دکوئیار این اظهارات را در یک جلسه غیرعلنی طی گزارشی به اعضای شورای امنیت در مورد آخرین تحولات جنگ عراق با ایران عنوان کرد.  دکوئیار در این گزارش تاکید کرد تلاش‌هایش برای دستیابی به یک تعهد خاص مبنی بر محکوم کردن استفاده از سلاح‌های شیمیایی تنها از جانب ایران موفقیت‌آمیز بوده و در مورد عراق به نتیجه‌ای نرسیده است.»(۶)

هر وقت دسترسی به آقای خامنه‌ای نداشتم، احساس ضعف می‌کردم

آیت‌الله هاشمی رفسنجانی ۸ دی ۱۳۶۳ در دیدار روحانیون حزب جمهوری اسلامی گفت: «اگر ما به عنوان حکومت سایه امیرالمومنین«ع» در دنیا باشیم، هیچ‌گاه ابرقدرت‌های ظالم با ما سازگار نخواهند بود. اگر روزی آمریکا به ما تمایل نشان بدهد دو دلیل دارد. یا از ترس است یا اینکه احساس می‌کند که ما دست از مبارزه برداشته‌ایم. در غیر این صورت هیچ‌گاه سازش بین دیو و فرشته و آب و آتش امکان پذیر نیست، مگر اینکه آب ماهیتش را از دست بدهد و چیز دیگری بشود.»

رئیس وقت مجلس شورای اسلامی در پاسخ به سئوال یکی از حاضران در مورد شایعه اختلاف وی و آیت‌الله خامنه‌ای گفت:

«ما از زمان درس و در دوره مبارزات با هم بودیم. آن ‌موقع هر وقت من دسترسی به آقای خامنه‌ای نداشتم احساس ضعف می‌کردم. الان هم همین ‌طور است. هرچه زمان می‌گذرد ایمان من به ایشان بیشتر می‌شود. ایشان یک عنصر بسیار برجسته، باسواد، مجتهد، مخلص و بسیار ارزنده هستند. سِمت‌های دنیایی برای ایشان ارزشی غیر از تکلیف الهی ندارد و من هرگاه ایشان سخنی بگویند بی‌درنگ می‌پذیرم و هر چیزی که ایشان بخواهند مورد درخواست من است.»

هاشمی در پاسخ به سئوالی در مورد صدور نفت نیز گفت:

«بر فرض که به عراق امکاناتی بدهند که هیچ کشتی ما نتواند نفت را ببرد. در آن‌صورت ما تنگه هرمز را به‌راحتی می‌بندیم. در آن روز ما اعمال ریاضت می‌کنیم. خودمان هم اینجا نمی‌مانیم همگی به جبهه‌ها می‌رویم.»(۷)

پی نوشت‌ها:

۱-اطلاعات، ۵ دی ۱۳۶۳، صفحه ۳

۲-جمهوری اسلامی، ۲۳ دی ۱۳۶۳، صفحه ۹

۳-صحیفه امام ، جلد ۱۹ – صفحه ۱۲۸

۴-اطلاعات، ۲۹ دی ۱۳۶۳، صفحه ۲

۵-اطلاعات، ۲۷ دی ۱۳۶۳،صقحه ۴

۶-اطلاعات، ۲۹ دی ۱۳۶۳، صفحه ۳

۷-اطلاعات، ۸ دی ۱۳۶۳، صفحه ۳