نیل پستمن استاد علوم و فنون و ارتباطات در دانشگاه نیویورک و جامعهشناسی است، او کتاب «زندگی در عیش، مردن در خوشی» از زوال تفکر و فرهنگ آمریکایی یاد کرده و معتقد است جامعه آمریکا از دقیقهای به دقیقه دیگر احمقتر میشود، حرمتهای فردی و جمعی، قداست نمادهای مذهبی، احترام مظاهر ملی و سمبلهای فرهنگی و … تحت تأثیر رسانهها، شکسته و از ارزش تهی شده و اثربخشی و قدرت سازندگی خود را از دست دادهاند.»
پیشتر نیز نویسندهای در نقد جامعه بهشدت بیتوجه به حقیقت و غرق در مصرف آمریکا کتابی نگاشت و نماد جهان مدرن را که تنها پیگیر شادی و لذت است به چالش کشاند و اینکه در تمدن مادی غرب، مبدأ تاریخ به جای تولد مسیح«ع»، سال شروع به کار خط تولید هنری فورد شده و مردم به جای خدا ، فورد را میپرستند. هدف از زیستن، شادی و مصرف، شده است و دولت برای چرخیدن موتور اقتصاد در شعارهای تبلیغاتیاش بیوقفه مصرف بیشتر را نیشتر میزند.
مهماتما گاندی که خود و کشورش سالها زخم خوره تازیانه سلطه و ستم غربی بودند ، در کتاب «این است مذهب من» تمدن غرب را قدرت مادی مهاجم، سلطهطلب، فسادانگیز و در عین حال پوچ و دارای درخشندگی کاذب میشناسد و معتقد است که آدم غربی، هوس را جایگزین هوش کرده و از تأمل در باطن خود عاجز است. او با خوردن مشروب و اعمال جنسی لجام گسیخته، در پی نسیان و هدر دادن خویش است. ترس از تنهایی و سکوت و توسل به پول، او را از شنیدن ندای باطن باز میدارد و محرک او در فتح جان و ایجاد آشوب و فساد در سراسر دنیا، از ناتوانی او در حکومت بر خویشتن ریشه میگیرد. باید انتظار کشید تا تمدن غرب، خود حکم محکومیت خویش را صادر کند.
در این روزهای لرزان تمدن غربی که در هنگامه لجنزار گفتاری و کرداری انتخابات آمریکا، چهره زشت و به هم ریخته دموکراسی مورد ادعایش را عیان کرد، درنگ در این فرمایش حکیم فرزانه انقلاب ستودنی است:
«یکی از نقاط امید، فرسودگی جبهه مقابل ماست. بنده قاطعانه میگویم که امروز تمدن غرب دچار انحطاط و واقعاً در حال زوال و لب گودال است: «عَلی شَفا جُرُفٍ هارٍ فَانهارَ بِه؛ فی نارِ جَهَنَّم.» البته حوادث و تحولات جوامع بهتدریج اتفاق میافتند و زود احساس نمیشوند. حتی خود اندیشمندان غربی این را احساس کردهاند و بر زبان میآورند. این هم یکی از نقاط امید ماست. تمدن غربی و مادی در مقابل ما رو به فرسودگی است.
درهم شکستن فکر و عمل دشمن و برچیدن بساط ظلم، همواره آرزوی مستضعفان عالم بوده است که در این مقطع به عنوان یک باور عمومی و جهانی عرض اندام میکند. مهم گرایش دلها و دیدهها به سمت منجی موعود و جهتگیری خرد و کلان برای آشنایی بیشتر با امامی است که «جهان را پر از عدل و داد میکند، بعد از آن که غرق ظلم و جور میشود»..
أَیْنَ قَاصِمُ شَوْکَهِ الْمُعْتَدِینَ؛
کجاست شکننده ابهت و عظمت تجاوزکاران؟
کجاست ویرانکنندۀ بناهای شرک و نفاق؟
کجاست نابود کننده اهل فسق و گناه و طغیانگری؟
کجاست قطعکننده شاخههای درختان و دروکننده زراعتهای گمراهی و فساد و نقاق؟
کجاست محوکننده آثار و نشانههای اندیشههای باطل و هواهای نفسانی؟
کجاست قطعکننده ریسمانهای دروغ، بدعت و تهمت؟
کجاست در هم کوبنده سرکشان و متمردان؟
کجاست ریشهکنکنندۀ اهل لجاجت و گمراهی و بی دینی؟
سال نوی شمسی که مزین به دو میلاد مهدی صاحب الزمان(عج) است، فرصتی مناسب برای انس، ارادت و ارتباط بهتر و بیشتر همگان با منبع برکت، دانش ، درخشندگی، زیبایی و خیرات است. در این راستا میتوان با محوریت موعودی که دلارآم انسان ناآرام است، حرکت فراگیر انزجار از نظام سلطه را شکل داد و بر فعالیت دقیق در پرتو پویش انتظار منجی تکیه کرد.