حجت الاسلام و المسلمین قدیری
بحثی درباره نماز مسافر
بر مسافر با شرائطش که ذکر می شود “نماز قصر” واجب است.یعنی باید نمازهای چهار رکعتی ، دو رکعت بخواند . در این مساله ادعای اجماع ، بلکه ضرورت شیعه امامیه شده است . اکثر عامه (علمای اهل سنت ) نیز به همین مطلب قائل اند . و روایات بسیاری که در بین آنها روایات صحیحه هم زیاد است دلالت بر آن دارد ، لکن نباید بین دو مطلب خلط شود :ثبوت قصر در سفر و وجوب آن.
۱٫ثبوت قصر :
دلیل ثبوت قصر در سفر این آیه است:
“#sÎ)ur ÷Läêö/uÑ Îû ÇÚöF{$# }§øn=sù ”
“ö/ä۳øn=tæ îy$uZã_ br& (#rçÝÇø)s? z`ÏB Ío4qn=¢Á۹$# ”
“÷bÎ) ÷LäêøÿÅz br& ãNä۳uZÏFøÿt tûïÏ%©!$# (#ÿrãxÿx. 4 ¨”[۱]
یعنی زمانی که ” ضرب در ارض ” نمودید (راه رفته و طی مسافت کردید ) پس باکی بر شما نیست که نماز را کوتاه کنید اگر بیم آن داشته باشید که کفار بر شما فتنه کنند (شما را غافلگیر کرده و بر شما هجوم برند ) . گرچه ظاهر آیه شریفه حکم “نماز خوف ” در سفر است ، لکن به قرینه تمسک ائمه (ع) به آیه شرفه برای بیان مطلق نماز مسافر در مثل روایت صحیحه زراره و محمد بن مسلم که ذکر خواهد شد ، این آیه دلیل مساله است.
۲٫وجوب قصر :
با اینکه در آیه شریفه – فوق الذکر- تعبیر به “لیس علیکم جناح ” است که ظاهر آن ترخیص در قصر است نه وجوب قصر ، لکن وجوب قصر در سفر ، اجماعی و ضروری مدهب است ومعلوم میشود که تعبیر به ” لیس علیکم جناح ” به خاطر دفع توهم خطر و ممنوعیت است یعنی چون وظیفه اولی ، نماز چهار رکعتی است توهم میشود که دو رکعتی صحیح نیست . برای دفع این توهم ، گفته شده که مانعی در قصر صلاه نیست علاوه بر اینکه روایات بسیاری دلالت بر مساله دارد. از جمله صحیحه زراره و محمد بن مسلم .”قالا قلنا لا بی جعفر (ع) ما تقول ”
“فی الصلاه فی السفر کیف هی وکم”
“هی ؟ فقال: ان الله عزوجل یقول”
“واذا ضربتم فی الاض فلیس علیکم”
“جناح ان تقصر و امن الصلاه”فصار”
“التقصیر فی السفر واجبا کوجوب التمام”
“فی الحضر .قالا : قلنا له :قال-”
“الله عزوجل :”فلیس علیکم”
“جناح ” و لم یقل افعلوا ، فکیف”
“اوجب ذلک ؟ فقال : اولیس قد قال ”
“الله عزوجل –فی الصفا و المروه”
فمن حج البیت اواعتمر فلا جناح”
“علیه ان یطوف بهما “الاترون”
“ان الطواف بهما واجب مفروض”
“لان الله عزوجل- ذکره فی کتابه”
“وصنعه نبیه و کذلک التقصیر”
“فی السفر شییء صنعه النبی (ص)”
“و ذکر الله فی کتابه…”[۲]
زراره و محمد بن مسلم نقل میکنند که خدمت حضرت باقر (ع) عرض کردیم : چه میفرمائید راجع به نماز در سفر ، چگونه است و چقدر ؟ فرمود : خداوند عزوجل می فرماید : زمانی که طی طریق کردید ، بر شما باکی نیست که نماز را قصر بخوانید ، پس نماز قصر در سفر واجب شد مثل اینکه نماز تمام در حضر واجب است. عرض کردیم : خداوند عزوجل فرمود : بر شما باکی نیست که قصر بخوانید و نفرمود حتما باید بخوانید.حضرت فرمود : آیا خداوند درباره سعی بین صفا و مروه نفرموده :کسی که حج خانه کعبه نماید یا عمره به جا آورد باکی بر او نیست که بین صفا و مروه سعی کند ، با اینکه سعی بین صفا و مروه واجب است ؟ ( در عین حال به کلمه “لا جناح” یعنی باکی نیست تعبیر فرموده که در آیه هم شبیه همین تعبیر است)…
از این حدیث شریف استفاده میشود که شکسته شدن نماز در سفر عزیمت است نه رخصت . یعنی اگر نماز را در سفر تمام بخوانند صحیح نیست . بلکه در باب روزه ، زراره به روایت صحیح از حضرت باقر (ع) نقل میکند که حضرت فرمود :
“سمی رسول الله (ص) قوما صاموا”
“حین افطر و قصّر غُصاه…”[۳]
پیغمبر اکرم (ص) جماعتی را که وقتی حضرت روزه را افطار و نماز را شکسته خواند آنها روزه گرفتند ، گناهکار نامید. از این تعبیر معلوم میشود که روزه گرفتن در سفر گناه هم هست ، علاوه بر اینکه باطل است. و روایت صحیحه دیگر هم صراحت در آن دارد مثل موثقه عمار:
“قال : سالت ابا عبدالله (ع) عن”
“الرجل یقول : لله علی ان اصوم ”
“شهرا او اکثر من ذلک او اقل”
“فیعرض له امر لابد له ان یسافر”
“ایصوم و هم مسافر؟ قال اذا سافر”
“فلیفطر لانه لایحل له الصوم فی ”
“السفر فریضه کان او غیره والصوم”
“فی السفر معصیه”.[۴]
عمار میگوید : از حضرت صادق (ع) سئوال کردم از شخصی که نذر می کند یک ماه یا بیشتر یا کمتر روزه بگیرد ، بعدا پیش آمدی میشود که به ناچار مسافرت میکند آیا در سفر روزه بگیرد؟ فرمود : وقتی سفر کرد باید روزه را افطار کند زیرا برای او روزه در سفر حلال نیست چه روزه واجب و چه غیر آن.و روزه در سفر معصیت است.
بنابراین ، از این احادیث ، چنگ امر معلوم میشود : ۱-وجوب قصر نماز در سفر و سقوط روزه در آن.۲-عمل بر خلاف این وظیفه گناه است.۳-تمام خواندن نماز در سفر باطل است و نیز روزه در سفر باطل است.
موارد استثناء:
در یک مورد تمام خواندن نماز در سفر صحیح است وآن مورد جهل به اصل حکم است. یعنی کسی که جاهل است که مسافر نمازش شکسته است اگر تمام خواند صحیح است. ولی اگر میداند نماز مسافر قصر است و بخصوصیتی از آن جاهل است مثل آنکه نمیداند کسی که چهار فرسخ برود و شب بماند و روز بعد برگردد حکم مسافر دارد ، و نماز را تمام بخواند ، نمازش باطل است. و حکم به بطلان در این صورت علی القائده است و استثناء در فرض جهل به اصل حکم به دلیل روایت صحیحه زراره و محمد بن مسلم است که گفتند:
“قلنا لابی جعفر (ع) رجل صلی”
“فی السفر اربعا ، ایعید ام لا ؟ ”
“قال : ان کان قرات علیه آیه”
“التقصیر وفسرت له فصلی اربعا ”
“اعاد و ان لم یکن قرات علیه و ”
“لم یعلمها فلا اعاده علیه”.[۵]
عرض کردیم خدمت حضرت باقر (ع) : مردی در سفر نماز را چهار رکعت خوانده آیا اعاده کند یا نه ؟ فرمود : اگر آیه تقصیر ( شکسته خواندن نماز) بر او خوانده شده و برای او تفسیر شده و در عین حال نماز را چهار رکعت خوانده است ، اعاده کند و اگر براو این آیه خوانده نشده و حکم را نمیدانسته است نمازش اعاده ندارد .
ازاین حدیث استفاده می شود که کسی که اصل شکسته شدن نماز را در سفر نمیداند اگر نماز را تمام بخواند نمازش صحیح است و در غیر این صورت باید نمازش را اعاده کند .
و همچنین درباره روزه در حال سفر مواردی استثناء شده مثل : مورد جهل به اصل حکم که نمیداند روزه در حال سفر باطل است. دلیل آن ، روایات صحیحه است که از جمله آنها صحیحه لیث از حضرت صادق (ع) است:
” اذا سافر الرجل فی شهر رمضان ”
“افطرو ان صامه بجهاله لم یقضه”[۶]
اگر شخصی در ماه رمضان مسافرت کند باید روزه را افطار نماید و اگر از روی جهل روزه گرفت قضا نکند . و از این تعبیر صحت روزه در مورد جهل استفاده میشود.
و از موارد صحت روزه در سفر آن است که شخصی نذر کند که در سفر روزه بگیرد یا در اعم از سفرو حضر روزه بگیرد . البته در این مورد متعلق نذر ، روزه در سفر یا اعم است به طور اطلاق نه روزه خاصی مثل روزه رمضان یا قضاء آن.پس اگر نذر کند روزه ماه رمصان را در سفر بگیرد نذر صحیح نیست ونیز اگر نذر کند روزه استحبابی عید غدیر را در سفر بگیرد روزه باطل است و فقط نذر صحیح آن است که نذر کند در سفر یا اعم از سفر و حضر روزه بگیرد و قیدی نیاورد و بطلان روزه در موارد ذکر شده علی القاعده است و دلیل صحت درمورد اخیر صحیحه این مهزیار است درباره کسی که نذر کرده هر شنبه روزه بگیرد که حضرت فرمودند :
“لا تترکه الا من عله و لیس علیک ”
“صومه فی سفر ولا مرض الا ان تکون”
“نویت ذلک”[۷]
یعنی روزه را که نذر کرده ای بدون عذر ترک نکن ، و در سفر و مرض نگیر مگر آنکه نیت آن را کرده باشی . از این عبارت ، فقهاء چنین استنباط کرده اند که اگر در حال نذر نیت کند که در سفر روزه بگیرد و آن را نذر کند نذرش صحیح است و باید به آن وفاء کند و در سفر روزه بگیرد . و با اینکه شرط شده که باید متعلق نذر فی نفسه راجح باشد و الا نذر باطل است و صوم در سفر مرجوح است ولی نص صحیح سابق ، این قاعده را تخصیص میزند و مورد نذر روزه در سفر را استثناء میکند، چنانکه در باب احرام قبل از میقات که فی نفسه مرجوح و باطل است، نص صجیج وارد شده که در صورت نذر صحیح است. و این دو مورد از اعتبار و رجحان در متعلق نذر استثناء شده است.[۸]
باید این نکته یاد آری شود که استثناء در حدیث از خصوص سفر است و از مرض استثناء نیست ، چون قطعی است که روزه با نذر از مریض تصحیح است که محل ذکر آن کتب فقه است.
موضوع قصر :
گاهی توهم میشود که موضوع قصر مجرد راه پیمودن است با شرایطی که بعدا بیان خواهد شد هد چند عنوان سفر بر آن صدق نکند ، چنانکه بعض فقهاء عظام و اساتید کرام چینن فرموده اند و حتی ادعا کرده اند که آنچه از کتاب و سنت استفاده میشود این است که “ضرب فی الارض” موضوع قصر است و سفر ، موضوع حکم نیست . و نظر مبارک ایشان به این آیه شریفه است :
“و اذا ضربتم فی الارض فلیس علیکم”
“جناح ان تقصروا….”
و چون این بحث مهم است و نتایج زیاد بر آن مترتب میشود – که انشاالله در محل خودش بیان خواهد شد – خوب است دقت کنیم که آیا حکم چنان است که فرمودند یا موضوع حکم قصر ، سفر است؟
انصاف این است که میتوان این مساله را ( که موضوع ، عنوان سفر است ) از واضحات دانست و اموری بر آن دلالت دارد :
- ارتکاز متشرعه بر این است که “مسافر ” نمازش شکسته است و کسی که مسافر نیست نمازش تمام است و حتی عنوان مساله را نماز مسافر میدانند و همین ارتکاز موجب قطع است که موضوع ، عنوان سفر است.
- هرچند در آیه شریفه “ضرب فی الارض ” بیان شده لکن از روایات فراوان من جمله ضحیحه زراره و محمد بی مسلم استفاده میشود که مراد از ضرب فی الارض سفر است ، چنانکه در حدیث ، بعد از ذکر آیه شریفه می فرماید :
“فصار التقصیر فی السفر واجبا”
“کوجوب التمام فی الحضر”
- در آیه صوم ، عنوان سفر ذکر شده :
“`tB tb$۲ $³ÒÍsD ÷rr& 4n?tã ۹xÿy ×o£Ïèsù ô`ÏiB BQ$r& tyzé& “[9]
و از آن معلوم میشود که موضوع افطار در صوم و ثبوت قضا سفر است. واحدی از فقهاء تفصیل بین موضوع افطار روزه و قصر نماز ذکر نفرموده اند و حتی ملازمه بین قصر و افطار را در مساله ای جداگانه بحث نموده و فتوی داده اند و در بعضی روایات به آن تصریح شده است . از اینجا معلوم میشود که شکسته شدن نماز مثل افطار روزه در یفر است . بنابراین در مورد شکسته شدن نماز ، گذشته از شرایطی که ذکر خواهد شد ، لازم است عنوان سفر هم صادق باشد و الا نماز ریال شکسته نمیشود . وت نتایج این بحث در آینده روشن خواهد شد.
انشاالله
سفر چسست ؟ :
هر چند در معنای سفر چندان بحث نشده است و سفر را “قطع مسافت ” معنی کرده اند لکن منظور ، مطلق قطع مسافت نیست بلکه به قرینه اینکه سفر و حضر را مقابل یکدیگر ذکر کرده اند و در “المنجد ” است که : حضر ضد غاب ، معلوم میشود در معنای سفر مفهوم غیبت اخذ شده است. پس اگر شخص حاضر ، قطع مسافت نماید سفر نکرده است بلکه مسافر کسی است که علاوه بر قطع مسافت ، غایب شود . این غیبت و حضور ، غیبت و حضور نسبت یه محل زندگی انسان است و معهود نزد متشرعه و اهل عرف این است که کسی را مسافر میدانند که از محل سکونتش دور شود و کسی را حاضر میدانند که در آنجا باشد .بنابراین اگر جائی محل سکونت انسان باشد وقتی به آنجا رسید ، دیگر مسافر نیست هر چند وطن او نباشد.
تاسیس اصل :
اگر شک شود که عنوان سفر در موضوع حکم قصر ، مأخوذ است و دخالت دارد یا نه ، یا شک شود که آیا اضافه بر قطع مسافت خصوصیت غیبت مقابل حضور در سفر معتبر است یا نه ؟ چنانچه عموم یا اطلاقی باشد که دلالت بر چهار رکعتی بودن نماز کند به آن تمسک میکنیم ، زیرا شک در اعتبار غیبت در مفهوم سفر ، شبه مفهومی مخصص است و مورد تمسک به عموم عام یا اطلاق مطلق است. و در شک در اعتبار سفر در موضوع قصر نیز مورد تمسک به آن است زیرا ادله قصر از این نظر اطلاقی ندارد و مراد از ضرب فی الارض در آیه شریفه ، سفر است چنانکه گذشت. و اگر احتمال آن را هم بدهیم نمیتوانیم به اطلاق آن تمسک کنیم زیرا از این نظر در مقام بیان نیست . و وجود عموم یا اطلاق بر چهاررکعتی بودن نماز را به دو طریق میتوان احراز کرد:
۱-تعبیر قصر و مفهوم آن دلالت دارد بر اینکه اصل اولی نماز تمام است و در سفر کوتاه شده است زیرا قصر به معنی کوتاه است و هر چند این معنی عموم یا اطلاق لفظی را ثابت نمیکند لکن همان ملاکی که در حجیت عموم یا اطلاق در مورد شبهات مفهومیه موجود است – که بنای عقلا بر احتجاج به آن است_در اینجا هم هست زیرا وقتی معلوم شد که اصل اولی در نماز ، تمام است و در بعضی موارد کوتاه شدن نماز هست عقلا به همان اصل اولی احتجاج میکنند.
۲-اطلاق بعض روایات که از جمله آنها روایاتی است که مجموع فریضه و نافله را در روز پنجاه و یک رکعت بیان میکند مثل صحیحه فضیل بن یسار عن ابی عبدالله علیه السلام :
“الفریضه و النافله احدی و خمسون”
“رکعه…” [۱۰]
یعنی نمازهای واجب هر روز و نافله های آن ۵۱ رکعت است .
و از جمله آنها روایاتی است که مفاد آنها این است که نمازهای چهار رکعتی در اصل دو رکعت بوده و پیغمبر اکرم (ص) دو رکعت دیگر به آنها اضافه فرموده است مثل صحیحه فضیل:
“قال : سمعت ابا عبدالله (ع) ”
“یقول ( فی حدیث ) : ان الله”
“عزوجل فرض الصلاه رکعتین”
“رکعتین ، عشر رکعات ، فاضات”
“رسول الله (ص) الی الرکعتین”
“رکعه و الی المغرب رکعه….”[۱۱]
فضیل گفت : از حضرت صادق (ع) شنیدم در حدیثی که فرمود : خداوند نماز را دو رکعت ، دو رکعت واجب کرد که مجموعا ده رکعت است ، پس پیغمبر اکرم (ص) به هر دو رکعت ، دو رکعت اضافه فرمود و به مغرب یک رکعت…
توهم نشود که از این حدیث معلوم میشود نماز در اصل دو رکعت بوده و معلوم نیست دو رکعت اضافی که پیغمبر اکرم (ص) به آن افزوده ، در مورد مساله ما یعنی مورد شک هم باشد. بنابراین قاعده ، اقتضای قصر می کند و اصل اولی قصر است مگر خلاف آن ثابت شود . این توهم صحیح نیست ، زیرا با اینکه دو رکعت از نمازهای چهار رکعتی اصلی و دو دیگر فرعی و اضافی است ، لکن روایات از جمله صحیحه فضیل به نحو اطلاق دلالت دارد که مجموع اصلی و اضافی هر یک از نمازهای ظهر و عصر و عشاء چهار رکعت است و ما ماخوذ به این اطلاقیم مگر دلیل ، بر خلاف آن قائم شود. روایات دیگر هم همین اصل را ثابت می کند که باید در فقه به تفصیل مورد توجه قرار گیرد و ما به همین مختصر در اینجا اکتفاء می کنیم .و الحمدلله رب العالمین.
ادامه دارد.
۱-وسائل الشیعه جلد ۵ ، ص۵۳۸،روایت۲٫
۲-وسائل ، جلد ۵، ص۵۳۹، روایت ۵
۱-وسائل ، جلد ۷ ، ص۱۴۱ ، روایت۸٫
۲-وسائل ، جلد ۵ ،ص۵۳۱ ، روایت۴٫
۳-وسائل ، جلد ۷ ،ص۱۲۸ ، روایت۶٫
۱-وسائل ، جلد ۷ ،ص۱۳۹ ، روایت۱٫
۲-باید به این نکته هم تنبه داده شود که از این روایت به صحیحه تعبیر شده با اینکه ابن مهزیار میگوید ” کتب الیه بندار مولی ادریس یا سیدی نذرت ان اصوم کل یوم سبت”. یعنی بندار نوشت به او که این آقای من ! نذر کردم که هر شنبه روزه بگیرم که هم بندار مجهول است وهم معلوم نیست به چه کسی نوشته و آیا او امام (ع) بوده یا غیر امام . علت اینکه روایت را صحیحه دانسته اند اینستکه جهالت کاتب –با اینکه ابن مهزیار نقل کتابت او را میکند- ضرر ندارد و نقل این حدیث در کتب معتبره حدیث دلیل است بر اینکه این حدیث از امام است . به خصوص که این مهزیار اجل است ار اینکه از غیر امام نقل کند . و ایشان وکیل امام بوده است و مکاتبات زیادی به وسیله ایشان بین امام و شیعیان رد و بدل شده که در کتب روایات مشهود است.