اخلاق در اسلام

قسمت دوازدهم

آیت الله مشکینی

اخلاص

آن انسانی خلیفه الله است که ناپاکیهای جامعه را بشوید و تبدیل به پاکی و خلوص کند و انسانهای آلوده را تزکیه نماید.

یکی از صفات کمالی انسان اخلاص است . اخلاص و خلوص در واژه عربی به معنای پاک بودن از چیزهای مخلوط است . مثلا گندم خالص یعنی چیزی غیر از گندم در آن نیست طلای خالص طلائی است که غیر از طلا چیز دیگری در آن نباشد. مقصود از اخلاص – در کتب اخلاقی –  خالص بودن عقاید وآراء انسان و خالص بودن اعمال انسان است.

بنابراین خلوص دو مرحله دارد:

۱-خلوص در اعتقادات  ۲- خلوص در اعمال

خلوص در اعتقادات معنایش این است که انسان باورهایی که باید راجع به مکتب و مذهبی پیدا کند ، این باورها خالص باشد و مخلوط با باورهای انحرافی و غیر صحیح نباشد . اگر انسان در این مرحله خلوص نداشته باشد ایمانش ناقص و مخلوط است گاهی تعبیر می شود به اینکه ایمان او التقاطی است . باورهای او التقاطی است.

یکی از آیاتی که هم اخلاص در ایمان و هم اخلاص در عمل را ثابت می کند و اشاره ای به التقاط دارد ، این آیه است :

“tûïÏ%©!$# (#qãZtB#uä óOs9ur (#þqÝ¡Î۶ù=tƒ OßguZ»yJƒÎ) AOù=ÝàÎ/ y7Í´¯»s9’ré& ãNßgs9 ß`øBF{$# Nèdur tbr߉tGôg•B ”

( سوره انعام – آیه ۸۲ )

کسانی که ایمان آوردند و ایمانشان را مخلوط به ظلم نکردند ، در امنیت خواهند بود و هدایت نصیبشان خواهد شد . بنابراین ایمان باید مخلوط با ظلم نباشد.

مثلا درباره یهودیان ، اگر بگوئیم به خدا ایمان دارند ، ایمانشان مخلوط است زیرا خدا را جسمی می دانند که گاهی در بهشت راه می رود و حضرت آدم را صدا می زند و آدم پشت درختها مخفی می گردد و خدا او را نمی بیند !! آیا این اعتقاد به توحید است که در تورات جعلی آمده است؟

این ایمان مخلوط به ظلم است یعنی مخلوط به عقیده انحرافی است . و هر عقیده انحرافی و عمل انحرافی ظلم حساب می شود. و همین ایمان مخلوط را در ” نصاری” می بینیم که معتقدند خدا ” ثالث ثلاثه ” است یعنی خدا را مجموعه ی سه نفر می دانند پدر و پسر و روح القدوس!!

و همچنین اگر کسی معتقد به نبوت باشد و در ضمن معتقد باشد که پیامبر گناه می کند و معصوم نیست و یا اینکه معاد را قبول دارد ولی معتقد است مثلا معاد روحانی است و جسمانی نیست و امثال اینها…

پس اگر کسی می خواهد خلوص در اعتقادات داشته باشد و ایمانش را مخلوط به ظلم نکند باید همه باورها و معتقداتش طبق موازین الهی و اسلامی باشد. خلوص در ایمان مخلوط نشدن عقائد انحرافی و غیراسلامی در آن است.

و اما اخلاص در عمل مربوط است به انگیزه انجام آن عمل یعنی اگر انگیزه عمل خدا و اطاعت امر خدا باشد ، این عمل خالص است . آن انگیزه و علت غائی که انسان را به حرکت وا می دارد و به کاری مشغول می کند ، اگر الهی باشد آن عمل شریف است و هر عملی که انگیزه اش زشت و پلید باشد آن عمل زشت و ناخالص است .

پیغمبر اسلام (ص) فرمود ” اِنَّمَا الاَعمالُ بِالنِّیاتِ” یا در روایت است ” لِکُلِّ امرِئٍ مانَوی” عملها به وسیله نیت است و بر هر انسانی از عملش آن می رسد که انگیزه آن عمل است ، یعنی روح عمل و شرافت و فضیلت و ارزش عمل به وسیله انگیزه و علت غائی آن است.

و اخلاص در منطق و قرآن و روایات و در بحث علم اخلاق ، معنایش این است که انگیزه انسان برای عمل خدائی باشد ، و امر خدا او را به سوی هر عملی حرکت دهد. و اسلام برای اخلاص ارزش زیادی قائل شده است.

وقتی که بهشتیان بعد از تمام شدن اعمال به “بهشت” جایگاه ابدیشان وارد می شوند و آن همه نعمتهای ارزنده ی جاودانی را از طرف خدا می بینند ، آن وقت است این جمله را می گویند “اِنِّ رَبَّنالَغَفورٌشَکورٌ” پروردگار ما بخشنده و شکرگذار است یعنی برای کارهای نیک ما این همه پاداش خوب عطاء فرموده است .

امام صادق (ع) نیز می فرماید : خداوند شکرگذار است ، سپس این جمله را می فرماید “اِنِّ العَبدَ لَیُضَلّئ رَکعَتَین یُریدُ بِهِماوَجهَ اللهِ فَیَغفِرُاللهُ لَهُ وَ یُدخِلهُ الجَنَّهَ” بنده ی خدا با دو رکعت نمازی که خالصانه برای خدا انجام داده ، خداوند او را مورد مغفرت و آمرزش قرار می دهد و به بهشت می برد.

قرآن درباره حضرت ابراهیم می فرماید:

“ما کانَ اِبراهیمُ یَهُودِیّا وَلانَصرانِیّاً وَّ لکِن کانَ حَنیفاً مُسلِماً” یهودیان می گفتند ابراهیم از ما است ، و نصرانی ها نیز ـ در زمان نزول قرآن ـ می گفتند ابراهیم از ما است ولی قرآن آنها را تکذیب کرده و می گوید حضرت ابراهیم مسلمان حنیف بوده است .

در اینجا امام صادق (ع) می فرماید ” یعنی حضرت ابراهیم خالص بود ” . در بعد عقیدتی عقائدی خالصانه داشت و اعمال او نیز خالصانه بود و تنها انگیزه اش الله بود.

بنابراین خداوند در قرآن ابراهیم را به عظمت یاد می کند و او را خالص معرفی می کند.

به هر حال یکی از بهترین اوصاف کمالی هر انسانی خلوص است. انسان هر مسلکی داشته باشد باید در آن مسلک صاف و پاک باشد و دور از التقاط و نفاق و دوروئی که اینها از زشت ترین صفات انسان است. لازم است انسان قبل از هر چیزی تفحص کند و مکتب و مذهبی را انتخاب کند و سپس در آن مکتب خالص باشد و نفاق نداشته باشد.

در آیات آخر سوره واللیل می خوانیم “وَسَیُجَنِّبُها الاَتقَی الَّذی یُوتی مالَهُ یَتَزَّکّی” کسی که از جهنم دوری می کند ، کسی که با تقواتر است و تقوای او زیاد است ، از اموال خود به دیگران می بخشد و در راه خدا انفاق می کند برای اینکه خود را پاکیزه کند. یعنی مجاهدات مالی و جانی می کند بدین منظورکه روحش و افکارش از التقاطها و آشفتگیها و عقاید انحرافی پاک شود و همچنین عملش از نفاق و ریاء و امثال اینها پاکیزه گردد. ” یوتی ما له یتزکی ” بخشش به منظور تزکیه و پاک شدن افکار و عقاید و اعمال او است.

در ادامه آیه می خوانیم ” وَمالِاَحَدٍ عِندَهُ مِن نِعمَهٍ تُجزی اِلّا ابتِغاءَ وَجهِ رَبِّهِ اِلاَعلی” هرکاری که این انسان با تقوا انجام می دهد به این منظور نیست که در مقابل نیکی کسی نیکی و احسان کند بلکه او چون ایمان دارد کارهای الهی خود را بدون انتظار نیکی انجام می دهد و تنها رضای پروردگار خود را می طلبد. مومن عملش برای این جهت است بنابراین تنها عملی که برای خدا انجام بگیرد خالص است و آن اعمال و اعتقاداتی که مشوب به باورهای انحرافی نباشد خالص است و انبیاء آمده اند که انسان را به این کمال برسانند که هم از نظر افکار و باورها پاک و خالص باشد و هم از نظر اعمال.

آن انسانی غرض از خلقت است که اعمال و افکارش خالص و برای خدا باشد ، و آن انسانی خلیفه الله است که ناپاکیهای جامعه را بشوید و تبدیل به پاکی و خلوص کند و انسانهای آلوده را تزکیه نماید.

البته این نکته هم باید گوشزد شود که رسیدن به این مقام بسیار مشکل است . خالص کردن عقاید و اعمال یکی از کارهای سخت انسان است و البته رسیدن به مراحل کمال انسانی باید هم مشکل باشد زیرا این بالاترین ارزشی است که در عالم وجود تصور می شود. انسان کامل و انسان خالص ارزشش فوق اینها است و در تحصیل این مقام هر چه انسان زحمت بکشد کم است و هر چه به سختیها و ناهمواریها و گرفتاریها تن در دهد باز هم کم است که به آن مرحله والا برسد.

در روایت  است که “هَلَکَ النّاسُ اِلّا العالِموُنَ وَهَلَکَ العالِموُنَ اِلَّا العامِلوُنَ وَ هَلَکَ العامِلوُنَ اِلَّا المُخلِصوُنَ وَ المُخلِصوُنَ فِی خَطَرٍ عَظیمٍ”

تمام این چهار میلیارد انسانی که می بینید ، به طرف انحراف می روند مگر کسانی که دانش الهی داشته باشند و تمام این دانشمندان و علماء در هلاکتند مگر کسانی که بر طبق دانششان کاملاً پای بند بوده و عمل کنند و عمل کنندگان نیز در هلاکتند مگر آنان که در عمل به درجه اخلاص رسیده باشند. و همان افرادی که به مرحله اخلاص رسیده اند ، آنها هم نباید صددرصد خاطر جمع باشند ، آنها هم باید پیوسته در فکر خود بوده و خود را از خطرهای بزرگی که در راهشان است نگهدارند.

هر عملی که انسان برای خدا انجام می دهد ، آن عمل پیروز است و خدا هم به نیروهای غیبی کمکش می کند . و ما در آیات و روایات می بینیم که مسلمانان صدر اسلام چه نیروئی پیدا کردند و چطور با عِدّه کم و عُدّه کم ( نیروی کم و وسائل و ابزار جنگی کم ) توانستند بر دشمنان پیروز شوند ( البته گاهی هم در جنگ شکست می خوردند ولی روی هم رفته پیروزی با مسلمانان بود ) و این پیروزیها هیچ عاملی جز ایمان خالص و قوی ندارد . و ما بحمدالله در این ایام همین خلوص را در رزمندگان خودمان در جبهه های حق علیه باطل می بینیم و آثار معجزه آسای  این خلوص را در پیروزیهای پی در پی مشاهده می کنیم. ادامه دارد

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *