در فرآیند کار و تولید، مؤلفههای مادی، نقش بهسزایی دارند. انسانهای مؤمن و دینمداری که به کار و تلاش اهمیت میدهند، باید عوامل مادی موفقیت را جدی بگیرند و تنها به اخلاق و تعهد اکتفا نکنند. در اینجا مهمترین عوامل موفقیت را شرح میدهیم:
۱٫ مدیریت
یکی از عوامل موفقیت در کار و تولید، استفاده از مدیران شایسته است. مدیر کسی است که برای دستیابی به بالاترین بازدهی بهترین استفاده را از امکانات و تواناییها میبرد، از این رو جایگاه مدیر با سایر عوامل موفقیت یکی نیست، بلکه در رأس آنهاست.
امام علی«ع» در بیانی زیبا و نمادین، مدیر را حلقه اتصال امکانات و تواناییها بر میشمرند: «موقعیت کسی که زمام امور را به عهده دارد، مانند موقعیت بند تسبیح است که دانهها را گرد هم میآورد. اگر بند پاره شود، دانهها پراکنده خواهند شد و هر کدام به کناری خواهند افتاد و بعد از آن هم دیگر گرد هم نخواهند آمد.» (۱)
مدیری که زمام امور جامعه از جمله امور اقتصادی را به عهده میگیرد، باید از ویژگیهایی برخوردار باشد تا بتواند با بسیج امکانات و انجام جهاد اقتصادی، جامعه اسلامی را به رشد و شکوفایی برساند. مهمترین ویژگیهای یک مدیر کارآمد عبارتند از:
لازمه انجام هر کاری، برخورداری از آگاهی و دانش متناسب با آن کار است. جهاد اقتصادی نیز از این قاعده مستثنی نیست و گماردن مدیران لایق و متخصص بر امور اقتصادی، برای شکوفایی اقتصادی جامعه ضروری است. چه بسا در کشوری با وجود نیروهای متخصص و کار آمد، معادن و ذخایر زیرزمینی، موقعیت جغرافیایی مناسب، امکانات صنعتی و کشاورزی، نیروی جوان و آماده به کار فراوان و… به دلیل فقدان مدیران توانا و لایق و یا عدم به کارگیری آنان، از امکانات استفاده مناسب نشود و در نتیجه کشور از رشد اقتصادی مناسب باز بماند. اما کشوری با امکاناتی بهمراتب پایینتر، به دلیل برخورداری از مدیران کاردان و لایق و بهکارگیری آنان، رشد زیادی پیدا کند.
به همین دلیل، قرآن کریم دستور میدهد اموال و امکانات اقتصادی خود را به دست انسانهایی که آگاهی و توانایی لازم را ندارند، نسپارید: «وَ لا تُؤتُوا السُّفَهاءَ أَموالَکُمُ الَّتی جَعَلَ اللَّهُ لَکُم قِیاماً وَ ارزُقُوهُم فیها وَ اکسُوهُم وَ قُولُوا لَهُم قَولاً مَعرُوفاً؛(۲)اموال خود را که خداوند وسیله قوام زندگی شما قرار داده، به دست سفیهان نسپارید و از آن، به آنها روزی دهید و لباس بر آنان بپوشانید و با آنها سخن شایسته بگویید.»
سفیه کسی است که رشد عقلانی لازم برای اداره اموال خود را ندارد و برای اداره اموالش به قیّم نیازمند است. در این آیه، دارایی عامل برپایی انسانها دانسته شده، بهگونهای که اگر فردی از امکانات اقتصادی مناسب برخوردار نباشد، خودکفا و متکی به خود نخواهد بود و به دیگرانی که نقش قیّم را برای او ایفا میکنند، وابسته است.
این آیه به دلیل اطلاقی که دارد، هم شامل حوزه اموال خصوصی و هم شامل حوزه اموال عمومی میشود. یعنی هم یکایک افراد جامعه نباید داراییهای خود را به دست افراد ناآگاه بسپارند و هم حکومتها و جوامع نباید زمام اقتصادی خود را به دست افرادی بدهند که آگاهی و توانایی لازم را ندارند. بنابراین پیام مهم این آیه، توصیه به سپردن امور اقتصادی به دست افراد متخصص و خبره است.
حضرت یوسف«ع» هنگامی که خود را برای اداره داراییهای مصر نامزد میکند، دو ویژگی خود برای تصدی این منصب را دانایی و امانتداری برمیشمرد: «قالَ اجعَلْنی عَلى خَزائِنِ الأَرضِ إِنِّی حَفیظٌ عَلیم؛(۳) گفت: مرا بر مراکز مال بگمار که من نگاهبانی دانایم.»
واژه «علیم» به دانایی و تخصص مدیر و واژه «حفیظ» به امانتداری یا تعهد او اشاره دارد. فرد متخصص، علم و دانایی کافی برای انجام کار را دارد و نسبت به کار خود ناآگاه نیست. فرد متعهد، امانتدار است، وجدان کاری دارد و خیانت نمیکند.
نکته جالب این است که فردی همچون حضرت یوسف«ع» نه تنها از این که در فعالیتهای اقتصادی جامعه شرکت کند، ابایی ندارد، بلکه حتی برای گرفتن مسئولیت در این حوزه پیشقدم میشود و برای تصدی بالاترین مقام اقتصادی کشور، خود را معرفی میکند.
در نقطه مقابل، فردی که آگاهی کافی از کار ندارد و یا از وجدان کاری لازم برخوردار نیست، در انجام کار دچار اشتباه میشود و کار مطلوبی را ارائه نمیدهد. از دیدگاه قرآن کریم نباید از چنین افرادی در کارها کمک گرفتحا: «ما أَشهَدْتُهُم خَلْقَ السَّماواتِ وَ الْأَرضِ وَ لا خَلقَ أَنْفُسِهِم وَ ما کُنتُ مُتَّخِذَ الْمُضِلِّینَ عَضُداً؛(۴) من هرگز آنها (ابلیس و فرزندانش) را به هنگام آفرینش آسمانها و زمین و نه به هنگام آفرینش خودشان، ضر نساختم! و من هیچگاه گمراهکنندگان را دستیار خود قرار نمیدهم!»
مدیران بیتخصص یا بیتعهد، در فکر یا عمل دچار اشتباه میشوند و سازمان متبوع خود را به سرمنزل مقصود نمیرسانند. پیام روشن این آیه شریفه به کار نگرفتن افراد گمراه و گمراهکننده در مسئولیتهای حکومتی است، افرادی که به دلیل انحراف فکری یا عملی، فرد یا گروهی را به بیراهه میکشانند.
افراد منحرفی حاضر بودند در مقابل دریافت منصب حکومتی با آن حضرت علی«ع» همکاری کنند، اما آن حضرت حاضر نبود حتی برای یک روز هم با آنان همکاری کند و مسئولیتی را به آنان بسپارد. نمونه بارز این گروه، معاویه است. هنگام بیعت مردم با امیرالمومنین علی«ع» به آن حضرت خبر رسید که معاویه از بیعت کردن خودداری میکند و میگوید: «اگر علی مرا بر حکومت شام یا مسئولیتهایی که عثمان مرا بر آنها گماشته بود، بگمارد، با علی بیعت میکنم (و در غیر این صورت با او بیعت نمیکنم)».
مغیره بن شعبه نزد آن حضرت آمد و گفت: «ای امیر مومنان! معاویه را خوب میشناسی. حاکمان پیش از تو او را به حکومت شام منصوب کردند، تو هم تا امور حکومت سامان یابد چنین کن. پس از آن چنانچه فساد او بر تو روشن شد او را از کار برکنار کن.»
امیرمؤمنان در پاسخ مغیره فرمودند: «ای مغیره! آیا تضمین میکنی که در فاصله بین نصب و عزل او زنده باشم؟» مغیره گفت «نه» سپس امام علی«ع» فرمودند: «من از خداوند هیچگاه درخواست نمیکنم که موفق شوم او را بر حکومت دو مرد مسلمان حتی برای یک شب بگمارم. زیرا (خداوند در قرآن فرمود: من از گمراهان یاری نمیگیرم.»(۵)
این توصیه قرآنی و رفتار علوی به ما میفهماند که مسئولیتها را به افرادی که دچار انحراف فکری یا عملی هستند نسپاریم تا از آسیب آنها در امان باشیم. این تأکید و توصیه بهویژه در مسائل اقتصادی اهمیت بیشتری دارد، زیرا به دلیل ویژگی افزونطلبی و ثروتاندوزی انسان، اگر کسانی از صلاحیت اخلاقی و خویشتنداری کافی برخوردار نباشند، خطر آسیبپذیری و آسیبرسانی آنان بیشتر است و جامعه از وجود آنها آسیب فراوان میبیند.
جالب این که در برنامههای اسلامی در همه جا «علم» و «تقوا » در کنار هم قرار دارند. مرجع تقلید باید «مجتهد» و «عادل» باشد. قاضی و رهبر باید «مجتهد» و «عادل» باشد. البته در کنار این دو شرط، شرایط دیگری نیز هستند، اما اساس و پایه، این دو هستند: «علم و آگاهی» توأم با «عدالت و تقوا».(۶)
قرآن کریم در ضمن داستان طالوت و جالوت، بار دیگر بر همین ویژگی تأکید میکند. وقتی گروهی از بنیاسرائیل از پیامبرانشان خواستند که برای نبرد با جالوت، فرماندهی برای آنان انتخاب کند، آن پیامبر از طرف خداوند، حضرت طالوت را به ایشان معرفی کرد. مردم که گمان میکردند فرمانده سپاه باید از طبقه اشراف و خانوادههای متمکن باشد، با شنیدن این خبر تعجب کردند و لب به اعتراض گشودند که طالوت به دلیل عدم تمکن مالی صلاحیت فرماندهی لشکر را ندارد. قرآن کریم در رد این پندار نادرست به آنان پاسخ میدهد که آنچه شرط مدیریت و فرماندهی است، قدرت علمی و توانایی جسمی است نه قدرت مالی و تمکن اقتصادی: «وَ قالَ لَهُم نَبِیُّهُم إِنَّ اللَّهَ قَد بَعَثَ لَکُم طالُوتَ مَلِکاً قالُوا أَنَّى یَکُونُ لَهُ الْمُلکُ عَلَینا وَ نَحنُ أَحَقُّ بِالْمُلکِ مِنهُ وَ لَم یُؤتَ سَعَهً مِنَ الْمالِ قالَ إِنَّ اللَّهَ اصطَفاهُ عَلَیکُم وَ زادَهُ بَسطَهً فِی العِلمِ وَ الجِسمِ وَ اللَّهُ یُؤتی مُلکَهُ مَن یَشاءُ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلیمٌ؛(۷) پیامبرشان به آنها گفت: «خداوند (طالوت) را برای زمامداری شما مبعوث (و انتخاب) کرده است.» گفتند: «چگونه او بر ما حکومت کند، با اینکه ما از او شایستهتریم و او ثروت زیادی ندارد؟!» گفت: «خدا او را بر شما برگزیده و او را در علم و (قدرت) جسم، وسعت بخشیده است. خداوند، مُلکش را به هر کس بخواهد، میبخشد و احسان خداوند وسیع است و (از لیاقت افراد برای منصبها) آگاه است.»
به همین دلیل است که در روایات ما توصیه شده است که کارها را به افرادی که نشاط کاری دارند بسپارید و از سپردن آنها به افراد کسل و تنبل بپرهیزید: «در کارهای خود بر فرد کسل و تنبل تکیه مکن.»(۸)
در جمعبندی شرایط لازم برای مدیران از جمله مدیران اقتصادی به این نتیجه میرسیم که از دیدگاه آیات و روایات، سه شرط «علم و آگاهی، امانتداری (صلاحیت اخلاقی) و توانایی عملی» از جمله مهمترین ویژگیهای لازم برای یک مدیر موفق است.
حسن ختام این بحث، توصیههای امام علی«ع» به حذیفه بن یمان یکی از کارگزاران آن حضرت است که وی را به انتخاب کارگزارانی با ویژگیهای زیر دعوت میکنند:
«پس در کنار و اطراف خود، افراد مورد اطمینان و کسانی را که مورد علاقه تو هستند و راضی به دیانت آنها و حسن امانتشان هستی، جمع کن و از آنها در کارهایت یاری بخواه؛ زیرا این برای تو و مسئول مافوقت (امام علی«ع») بهتر است و باعث سرشکستگی دشمنانت میشود… و من تو را به تقوای الهی و اطاعت از او در پنهان و آشکار دعوت میکنم… و تو را به مدارا در کارهایت و نرمش و عدل نسبت به مردمت فرمان میدهم، زیرا تو در این امور مورد سئوال واقع میشوی و تو را به انصاف با مظلوم و عفو از مردم و روش نیکو تا آنجا که میتوانی دعوت کنم. (۹)
۲٫ برنامهریزی
کار و تولید مستلزم برنامهریزی صحیح، دقیق و کارآمد است و بدون آن، نمیتوان به شکوفایی اقتصادی نایل شد.
برنامهریزی، واژهای فارسی و معادل واژه تدبیر در زبان عربی است. تدبیر به معنای عاقبت اندیشی، دیدن وقایع ناپیدا و پشت صحنه است.
مدیران موفق با ملاحظه وقایع کنونی و تحلیل آنها، حوادث آینده را پیشبینی میکنند و با انجام اقداماتی مناسب، به مدیریت حوادث و جهتدهی آنها به سمت اهداف مطلوب میپردازند. در واقع مدیران با پیشبینی حوادث آینده و اقدامات لازم برای رسیدن به آنها، آینده را میسازند.
امام باقر«ع» تمام کمالات انسانی را در سه نکته خلاصه کردهاند که یکی از آنها تدبیر در زندگی است.
تمام کمالات در سه چیز نهفتهاند: فهم عمیق از دین، بردباری در ناملایمات و برنامهریزی در زندگی(۱۰) «الکمالُ کُلُّ الکمالِ التفقهُ فی الدینِ و الصبرُ علی النائبهِ و تقدیرُ المعیشهِ».
ایوب بن حرّ میگوید: «با گوش خود شنیدم که مردی به امام صادق«ع» گفت من شنیدهام که داشتن اقتصاد و تدبیر و برنامهریزی در زندگی، نصف منشأ کسب و درآمد است. امام«ع» فرمودند: لَا بَلْ هُوَ الْکَسْبُ کُلُّهُ وَ مِنَ الدِّینِ التَّدْبِیرُ فِی الْمَعِیشَهِ؛(۱۱) نه، بلکه تدبیر در زندگی منشأ همه کسب و کار و درآمد است.»
با دقت در این گونه احادیث، پیوند وثیق دینداری و سعادت دنیوی خودنمایی میکند، بر این اساس میتوان گفت انسان متدیّنی که اهل برنامهریزی و نظم و انضباط نیست، به اندازه بیبرنامگی و بینظمی خود غیرمتدین است و انسان غیرمتدینی که اهل برنامه و نظم و انضباط است، هر چند به صورت خودآگاه و باانگیزه دینی، چنین رفتاری از خود نشان نداده باشد، به اندازه برنامهریزی و نظم خود به آموزههای دینی عمل کرده است.
۳٫ امنیت
امنیت روحی و روانی در زمینه رشد فردی و امنیت اجتماعی و اقتصاد در بُعد اجتماعی زمینهساز هرگونه رشد و تعالی هستند. امنیت همچون هوای پاک برای ادامه حیات ضروری است و زندگی در جامعه ناامن، همچون تنفس در هوای ناپاک سبب آلودگی و بیماری است. از این نظر در روایات معصومان«ع» بدترین شهرها، شهری است که شهروندان آن احساس امنیت نمیکنند. به فرموده امام علی«ع»: «بدترین شهرها شهری است که در آن امنیت و ارزانی نیست(۱۲) و شهروندان آن امنیت ندارند.»(۱۳)
در جامعه ناامن، قانون رنگ میبازد و هر کسی برای جلب منافع حداکثری، از پایمال کردن حقوق دیگران ابایی ندارد. جامعه ناامن به جنگلی میماند که هر کسی درندهوار دیگران را میدَرد تا خود به حیات حیوانیش ادامه بدهد.
امام سجاد«ع» در تشبیهی نمادین درباره جامعه دوران خود که نمونه یک جامعه ناامن بود، فرمودند: «ای زراره! مردمان در زمان ما شش گروهند: شیر و گرگ و روباه و سگ و خوک و گوسفند. شیران، شاهان جهانند و هر یک از ایشان میخواهند غالب باشند نه مغلوب. گرگها بازرگانان شمایند که چون چیزی را بخواهند بخرند مذمّت میکنند و چون بخواهند بفروشند تعریف میکنند. روباهان کسانیاند که به نام دین نان میخورند و آنچه بر زبان میرانند در دل ندارند. سگ آن است که در روی مردمان پارس میکند و همه از ترس زبانش به اکرام او میپردازند. خوک، نامردان و همانندان ایشانند که به انجام هر کار زشت و ناپسندی پاسخ مثبت میدهند و اما گوسفند، آن کسانند که پشمهای ایشان را میکنند و گوشتهایشان را میخورند و استخوانهاشان را میشکنند. گوسفند در میان شیر و گرگ و روباه و سگ و خوک چه میتواند کند؟»(۱۴)
در جامعه ناامن، فعالیتهای رشدآور از جمله فعالیتهای اقتصادی سالم کمیاب است و بسیاری از فعالان اقتصادی بسان گرگ، به جان مردم میافتند و تا حد ممکن به دریدن انسانهای ضعیف میپردازند. در نقطه مقابل در جامعهای که امنیت حاکم است، حدود و حقوق هر کسی مشخص است، قانون حاکم است و آرامش بر جامعه سایه افکنده است. در چنین جامعهای، زندگی دلپذیر و آرام است و زمینه برای رشد و شکوفایی استعدادهای همگان فراهم است، از این رو «هیچ نعمتی گواراتر از امنیت نیست.»(۱۵)
۴٫ نیروی انسانی شایسته
وجود مدیران لایق و برنامهریزی صحیح، شرط لازم برای موفقیت در کار و تولید هست، اما شرط کافی نیست. اجرای برنامههای مدیران نیازمند مجریانی کارآمد است تا بتوانند برنامههای آنان را درست اجرا کنند.
اهمیت نیروی انسانی در برنامههای اقتصادی از آن روست که نیازمندیهای انسان به صورت حاضر و آماده در طبیعت موجود نیست و انسان باید با کار و تلاش خود به آنها دست یابد. حکمت خداوند بر آن تعلق گرفته که با قرار دادن مواد خام در طبیعت، انسان را وادارد تا با کار و تلاش خود، نیازمندیهایش را تأمین کند. چرخه کاشت، داشت، برداشت در صحنه کار کشاورزی و چرخه استخراج، آمادهسازی و توزیع، در صحنه کار صنعتی، نمودی از انجام مأموریتی است که خالق انسان از او خواسته است. از رهگذر کار و تلاش است که استعدادهای انسانها شکوفا میشود، زندگی و تعاملات اجتماعی شکل میگیرند، انسان با مشکلات و سختیها دست و پنجه نرم میکند، درس صبر و استقامت میآموزد و بالاخره از حاصل دسترنج خود بهره میبرد. اگر همه نیازمندیهای انسان بدون زحمت و به صورت آماده در اختیار او قرار میگرفت، انسانها به یکدیگر نیازمند نبودند، زندگی اجتماعی شکل نمیگرفت، انسان در خلال حوادث روزگار آزموده نمیشد و در نتیجه استعدادهای او شکوفا نمیشدند. بهعلاوه زندگی در چنین حالتی سرد و یکنواخت میشد و انسان از زندگی خود لذت نمیبرد. لذت، محصول رسیدن به مطلوب بعد از رنج و سختی است. زندگی انسانهای مرفهی که هر چیزی را که بخواهند آسان فراهم میکنند، سرد و بیروح است و هیجانی بر آن حاکم نیست. به همین دلیل این عده مرتباً به دنبال هیجانات کاذبی هستند تا زندگی آنها را از این حالت خارج کند و به آن نشاط و هیجان ببخشد.
امام صادق«ع» در ضمن کلامی دلنشین پرده از این حکمت الهی بر میدارند: «ای مفضّل! از چیزهایی عبرت بگیر که برای رفع نیازمندیهای آدمی آفریده شدهاند و تدبیرهایی در آنها به کار رفتهاند: دانه برای خوراک انسان آفریده شده، لیکن آرد کردن و خمیر کردن و پختن آن به عهده خود او گذاشته شده است. کُرک و پشم برای پوشش او آفریده شده، ولی زدن و رشتن و بافتن آن تکلیف خود اوست. درخت برای او آفریده شده، اما نشاندن و آب دادن و رسیدگی به آن کارهایی است که خود باید بکند. گیاهان دارویی برای درمان او آفریده شدهاند، لیک چیدن و ترکیب کردن و ساختن دارو از آنها به خود او واگذار شده است و دیگر چیزها را نیز به همینگونه خواهی یافت.
پس بنگر که چگونه آنچه را انسان خود نمیتوانسته پدید آورد خداوند پدید آورده است، لیکن در هر یک از آنها جای کار و کوششی باقی گذاشته است، زیرا که صلاح آدمی در همین بوده است، چون اگر این کار نیز از عهده آدمی برداشته میشد و برای او هیچ کار و شغلی باقی نمیماند، انسان از ناسپاسی و سرمستی چنان میشد که زمین نمیتوانست تحملش کند و سرانجام به کارهایی دست میزد که به تلف شدن او منجر میشدند.
در واقع اگر همه نیازمندیهای مردمان (بیهیچ کوشش و کار و زحمتی) در اختیار او میبودند، زندگی گوارا نمیشد و از آن لذتی برای هیچکس فراهم نمیآمد. آیا ندیدهای که اگر کسی مهمان قومی شود و مدتی بماند و همه آنچه را که میخواهد از خوراک و پوشاک و پذیرایی در اختیارش باشد، از بیکاری خسته و ملول میشود و دلش میخواهد خود را به چیزی مشغول کند؟ پس بر این قیاس کن که اگر آدمی در تمام عمر هر چه را که میخواست در اختیار داشت به چه رنجی گرفتار میشد. حسن تدبیر در چیزهایی که برای انسان آفریده شده در آن است که جایی برای کار آدمی در آنها باقی مانده است تا هم از بیکاری دلگیر نشود و هم او را از پرداختن به چیزهایی بازدارد که یا به دست نمیآیند و یا به خیر و صلاح او نیستند.»(۱۶)
بنابراین پیشرفت اقتصادی بدون فعالیت و تلاش نیروی انسانی کار آمد ممکن نیست. از همین رو از نظر امام علی«ع»: «مسئولیتها به دست کارگزاران (شایسته) به انجام میرسند.»(۱۷)
و نیز به همین دلیل، ایشان به کارگزار خود مالک اشتر توصیه میکنند که از نقش مهم تاجران و فعالان اقتصادی غافل نشود و زمینه مناسب را برای فعالیت آنان فراهم آورد.
۵٫ حقوق کارگران
یکی از مسائل مهم در اقتصاد دیروز و امروز جهان، قشر ارزشمند و تأثیرگذار کارگر است. در منابع دینی به این موضوع اهمیت فراوان داده شده است.
شیخ طوسی میگوید: « پیرمردی نابینا میگذشت و از مردم گدایی میکرد. امیرالمومنین فرمودند: چرا گدائی میکند؟ گفتند: یا امیرالمومنین، مردی است مسیحی. فرمودند: این مرد را در جوانی به کار وادار کردهاید، اکنون که پیر و ناتوان شده است از معاش محرومش ساختهاید. معاش او را از بیت المال بپردازید.» (۱۸)
این فرمایش مولا«ع» در واقع حکم اسلامی درباره کارگران است که اگر ناتوان شدند، نباید از معیشت ساقط شوند، بلکه باید از بیت المال تأمین شوند. فرقی هم نمیکند که کارگری مسیحی باشد یا مسلمان، چون در همین روایت میبینیم که به حضرت عرض میکنند که این مردی است مسیحی، اما ایشان اعتنا نمیکنند و در جواب آنان با تندی و تعجب میفرمایند: «در جوانیش برای شما کار کرده، اکنون که پیر شده است از معاش محرومش ساختهاید؟»
این نمونهای از توجه عمیق امام به حقوق کارگران است که در ۱۴۰۰ سال پیش بیان شده است.
تعیین دستمزد کارگر و پرداخت سریع
یکی از اخلاق و آداب کار در اسلام، تعیین اجرت کارگر قبل از انجام کار و پرداخت سریع آن است. این عمل، علاوه بر اینکه جلوی اختلاف و مرافعه را میگیرد، از نظر روانی تأثیر فراوانی دارد. کارگر با اطمینان خاطر کار میکند و این آسایش خیال کار در نتیجه و بازده کار موثر است. در آیین اسلام، راجع به این موضوع سفارش فراوان شده است، از جمله، پیامبر اکرم«ص» فرمودند: «هر گاه فردی از شما کارگری میگیرد، از قبل مزدش را مشخص و اعلام کند.» (۱۹)
امیرالمؤمنین علی«ع» فرمودند: «پیامبر اکرم«ص» نهی فرمود از اینکه کارگری پیش از تعیین مزدش به کار گرفته شود.»(۲۰)
امام صادق«ع» فرمودند: «کسی که به خدا و روز قیامت ایمان دارد، نباید کارگری را به کار بگیرد، مگر آن که او را از مبلغ مزدش، مطلع سازد.»(۲۱)
سلیمان جعفری میگوید: «به همراه امام رضا«ع» وارد منزلشان شدیم. حضرت دیدند که غلامانشان مشغول گِلکاری هستند و کارگری با آنها مشغول کار است. حضرت پرسیدند: این شخص کیست؟ غلامان گفتند: کارگر است. او را آوردهایم تا در انجام کار ما را کمک کند. حضرت فرمودند: آیا مزد او را تعیین کردهاید؟ گفتند: نه، ما هر چه به او بدهیم، او راضی است. حضرت بسیار خشمگین شدند.
«سلیمان میگوید: من جلو رفتم و سئوال کردم: فدایت شوم، چرا ناراحت شدید؟ فرمودند: این چندمین باری است که چنین کاری میکنند. به آنان گفتهام به هیچ شخصی کاری ندهند مگر این که ابتدا مزد آن را تعیین کنند. آن گاه فرمودند: بدان، اگر کسی مزدش معین نشود و برای تو کاری انجام بدهد و در عین حال مزد او را سه برابر بپردازی، باز گمان میکند که مزدش را کم دادهای؛ اما اگر از اول اجرت او را تعیین کنی، همان مقدار را به او بدهی، از تو سپاسگزاری میکند و اگر مقداری بیشتر از مزدش بدهی، میفهمد که به او بیشتر دادهای.»(۲۲)
بنابراین، تعیین دستمزد قبل از انجام کار بسیار مطلوب است. از سوی دیگر از وظایف اخلاقی و انسانی آن است که انسان، حق کارگر را با احترام به او بپردازد و در پرداخت اجرت تأخیر نیندازد و حتی اگر کارگری بیش از مقدار کارش تلاش کرد و یا کار را خوب به پایان رساند، مزد بیشتری به او پرداخت شود.
در روایات اسلامی به پرداخت سریع دستمزد تأکید شده است. پیامبر اکرم«ص» فرمودند: «مزد کارگر را پیش از آن که عرقش خشک شود، بدهید.»(۲۳)
یکی از یاران امام صادق«ع» به نام «شعیب» نقل میکند: «گروهی از کارگران را اجیر کردیم تا در باغ امام صادق«ع» مشغول کار شوند. هنگام عصر همین که کارشان تمام شد، آن حضرت به «مُعتَب» – یکی از کارگزاران ویژه خود ـ فرمودند: «پیش از آنکه عرق آنها بخشکد، مزدشان را پرداخت کن.»(۲۴)
در این باره سخنان فراوانی در متون دینی وجود دارند و قرآن به کسانی که در پرداخت دستمزد کارگران تعلل میورزند، هشدار میدهد.
بالاتر از این، اگر کسی به کارگر ظلم کند و یا مزد او را کم بدهد و یا مزد کارگر را ندهد، از بهشت و نعمتهای آن محروم خواهد شد و مورد لعنت خداست. پیامبراکرم«ص» فرمودند: «کم دادن مزد کارگر از گناهان کبیره است. خداوند هر گناهی را میآمرزد، مگر دو گروه (دو نفر) یکی کسی که مهریه زنش را منکر شود، دیگر کسی که حقوق کارگری را غصب کند و ادا ننماید.» (۲۵)
اصبغ بن نباته میگوید: «خدمت امیر المومنین امام علی«ع» نشسته بودم که شخصی به نام «ابو خدیجه» پیش آمد و عرض کرد: ای امیرالمؤمنین! آیا رازی از رازهای پیامبر داری که برایم بازگو کنی؟ حضرت فرمودند: آری، آن گاه به قنبر فرمودند: آن نوشته را بیاور. سپس آن را گشودند. در آن مطالب فراوانی نوشته شده بود. از جمله نوشته بود: لعنت خدا و فرشتگان او و همه مردم بر کسی که در اسلام بدعتی بگذارد و یا بدعتگزاری را پناه دهد. لعنت خدا و فرشتگان او و همه مردم بر کسی که حق کارگر را بخورد.»(۲۶)
پیامبر«ص» فرمودند: «آگاه باشید! لعنت خدا بر کسی که مزد کارگری را کامل نپردازد.» (۲۷)
و در حدیثی دیگر فرمودند: «در روز قیامت، خداوند خودش نسبت به سه گروه مدعی است: ۱٫ پیمان شکن، ۲٫ آدم فروش، ۳٫ کسی که کارگری را اجیر کند و از او کامل کار بکشد، اما مزدش را نپردازد.»(۲۸)
۶٫ ثبت و تنظیم اسناد
یکی از مؤلفههای موفقیت در کار و تجارت، نوشتن قرارداد یا تنظیم اسناد مالی است. مقصود از اسناد تجاری، هر نوشتهای است که در مقام دعوی یا در مقام دفاع قابل استناد باشد.
از آنجایی که اسلام دین جامع و کاملی است، برای ایجاد انضباط اقتصادی و رعایت مسائل حقوق و اخلاقی مالی، دستور به تنظیم اسناد مالی و تجاری در معاملات داده است.
یقیناً نوشتن و تنظیم اسناد در معاملات برای حفظ اعتماد و خوشبینی به همدیگر و آرامش روحی طرفین و جلوگیری از فراموشی، انکار، سوءظن و… تأثیر فراوان دارد.
در حدیث آمده است: «اگر کسی در معامله، سند و شاهد نگیرد و مالش در معرض تلف قرار گیرد، هر چه دعا کند، خداوند مستجاب نمیکند.»(۲۹)
از سوی دیگر، معاملات و تجارات از حقالناس است. اگر انسان از دنیا برود و بدهی داشته باشد تا ادا نکنند، آمرزیده نمیشود.
پینوشتها
۱ـ نهجالبلاغه فیض الاسلام، خطبه ۱۴۶٫
۲ـ نساء آیه ۵ .
۳ـ یوسف، آیه ۵۵
۴ـ کهف، آیه ۵۱٫
۵ـ تفسیر نورالثقلین، ج ۳، ص ۲۶۸٫
۶ـ تفسیر نمونه، ج ۱۶، ص ۶۶٫
۷ـ بقره، آیه ۲۴۷ :
۸ـ تصنیف غررالحکم و دررالکلم، ص ۴۶۳
۹ـ نهج السعاده، ج ۴، ص ۳۰ .
۱۰ـ کافی، ج ۱، ص ۳۲ .
۱۱ـ بحارالانوار، ج ۶۴، ص ۳۱۵٫
۱۲ـ تصنیف غررالحکم، ح ش ۱۰۲۵۵
۱۳ـ میزان الحکمه، ج ۴، ص ۳۵۶۸
۱۴ـ شیخ صدوق، خصال، ج ۱، ص ۳۳۹
۱۵ـ تصنیف غررالحکم، ص ۴۴۷، ح ش ۱۰۲۵۴
۱۶ـ بحارالانوار، ج ۳، ص ۸۶-۸۷
۱۷ـ تصنیف غررالحکم و دررالکلم، ص ۳۴۵، ش ۷۹۲۰
۱۸ـ وسائل الشیعه، ج ۱۱، ص ۴۹٫
۱۹ـ کنز العمال، ح ۹۱۲۴٫
۲۰ـ وسائل الشیعه، ج ۱۹، ص ۱۰۵٫
۲۱ـ کافی، ج ۵، ص ۲۶۱٫
۲۲ـ وسائل الشیعه، ج ۱۹، ص ۱۰۴ – ۱۰۵٫
۲۳ـ مستدرک الوسائل، ج ۱۴، ص ۲۹٫
۲۴ـ کافی، ج ۵، ص ۲۸۹٫
۲۵ـ مستدرک الوسائل، ج ۱۴، ص ۳۱٫
۲۶ـ مستدرک الوسائل، ج ۱۴، ص ۳۰٫
۲۷ـ همان، ص ۳۰٫
۲۸ـ میزان الحکمه، ج ۱، ص ۴۴٫
۲۹ـ بحار الانوار، ج ۱۰۱، ص ۳۰۱٫
سوتیترها:
۱٫
امام علی«ع» در بیانی زیبا و نمادین، مدیر را حلقه اتصال امکانات و تواناییها بر میشمرند: «موقعیت کسی که زمام امور را به عهده دارد، مانند موقعیت بند تسبیح است که دانهها را گرد هم میآورد. اگر بند پاره شود، دانهها پراکنده خواهند شد و هر کدام به کناری خواهند افتاد و بعد از آن هم دیگر گرد هم نخواهند آمد.»
۲٫
شیخ طوسی میگوید: « پیرمردی نابینا میگذشت و از مردم گدایی میکرد. امیرالمومنین فرمودند: چرا گدائی میکند؟ گفتند: یا امیرالمومنین، مردی است مسیحی. فرمودند: این مرد را در جوانی به کار وادار کردهاید، اکنون که پیر و ناتوان شده است از معاش محرومش ساختهاید. معاش او را از بیت المال بپردازید.»
۳٫
تعیین دستمزد قبل از انجام کار بسیار مطلوب است. از سوی دیگر از وظایف اخلاقی و انسانی آن است که انسان، حق کارگر را با احترام به او بپردازد و در پرداخت اجرت تأخیر نیندازد و حتی اگر کارگری بیش از مقدار کارش تلاش کرد و یا کار را خوب به پایان رساند، مزد بیشتری به او پرداخت شود پیامبر اکرم«ص» فرمودند: «مزد کارگر را پیش از آن که عرقش خشک شود، بدهید.»