زیربنای شجاعت مولا علی«ع»

از زیارت‌های بسیار پرمحتوا پیرامون شخصیت حضرت امیرمؤمنان علی«ع» زیارت حضرت در روز عید غدیراست که از حضرت امام هادی«ع» روایت شده است(۱) حضرت با این عبارات امیرمؤمنان علی«ع» را زیارت کرده‌اند. تمام جملات این زیارت عمیق و شایسته پیگیری هستند، ولی بخشی از آن که چهره مولی علی«ع» را در قرآن نشان داده است بسیار خواندنی است.

حضرت امام هادی«ع» در معرفی حضرت می‌فرمایند:

«والّذی نطق القرآن بتفضیله؛ آن کس که قرآن از برتری او سخن گفته است.»

آنگاه برخی از آیاتی را که به این موضوع پرداخته بیان فرموده‌اند. به یاری خداوند بر آنیم در این سلسله مقالات در پرتو شعاع این زیارت نورانی «سیمای امیرمؤمنان در قرآن» را به نظاره بنشینیم.

 

آیه فضیلت مولی علی«ع»

اولین آیاتی که امام هادی«ع» آن را مدح مولا علی«ع» می‌دانند، آیات ۹۵ و ۹۶ سوره نساست:

«… فَضَّلَ اللَّهُ الْمُجَاهِدِینَ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ عَلَى الْقَاعِدِینَ أَجْرًا عَظِیمًا  درجات منه و مغفره و رحمه و کان الله غفوراً رحیما؛ … خداوند مجاهدانی را که با مال و جان خود جهاد کردند بر قاعدان (ترک کنندگان جهاد) برتری بخشیده، به هر یک از این دو گروه نسبت به اعمال نیکشان وعده پاداش نیک داده و مجاهدان را بر قاعدان پاداش عظیمی بخشیده است.»

در این آیه شریفه از جهاد در راه خدا به عنوان یک ارزش والا یاد شده است. جهاد در راه خدا به معنای داشتن دغدغه دین است. این دغدغه باید در همه عرصه‌ها باشد؛ هم در عرصه نظامی یعنی «قتال»؛ هم در عرصه فرهنگی؛ هم در عرصه اقتصادی و در دیگر عرصه‌ها. « یُجَاهِدُونَ فِی سَبِیلِ اللَّه» که در بسیاری از آیات قرآن آمده است به معنی استمرار دغدغه دینی در زندگانی خداباوران است.

 

امام علی(ع) و جهاد فرهنگی

جلوه برجسته « مجاهِدانَ فِی سَبِیلِ اللَّه» حضرت امام امیرمؤمنان علی«ع» بود که نه تنها در عرصه نظامی و قتال آیتی بی‌بدیل بود، در عرصه فرهنگی نیز جهادگر بود. در سیره حضرت آمده است:

«انه کان اذا یفرغ من الجهاد یتضرع لتعلیم الناس و القضاء بینهم؛(۲) آنگاه که حضرت مولی علی«ع» از جهاد فراغت می‌یافت، تمام وقت خود را صرف تعلیم مردم و قضاوت بین آنها می‌کرد.»

حضرت امام باقر«ع» فرمودند، « رنامه زندگی حضرت امام علی«ع» این بود که وقتی نماز صبح را می‌خواند تا طلوع فجر تعقیب می‌خواند. آفتاب که طلوع می‌کرد، فقرا و تهیدستان و غیر آنها می‌آمدند «فیعلمهم الفقه» فقه و قرآن را به آنان آموزش می‌داد. این برنامه زمان معینی داشت و بعد از آن به دیگر برنامه‌های خود می‌پرداخت.»(۳)

این در عرصه فرهنگی.

 

رزمنده بی‌بدیل

در عرصه نظامی حضرت مولی علی«ع» رزمنده‌ای بی‌بدیل بود. آنچه در میدان رزم حرف اول را می‌زند شجاعت و بی‌باکی از عوارض رزم است و علی«ع» چنین بود. ایشان تفسیر شجاعت بود! قاموس‌های لغت باید در کنار شجاعت بنویسند: علی!

عالم معتزلی ابن ابی الحدید که شیعه نیست شجاعت امیرالمؤمنین«ع» را چنین وصف می‌کند:

«شجاعت امیرالمؤمنین چنان بود که یاد دلاوران روزگار را از دل‌های مردم برد و نام دلیرانی را که بعدها آمدند به‌کلی از خاطره‌ها زدود. جایگاه وی در رزم به‌قدری مشهور است که تا روز رستاخیز ضرب‌المثل است.

علی«ع» دلاوری بود که هرگز از میدان جنگ روی برنتافت و ابداً از سپاه دشمن به هراس نیفتاد. هیچ‌کس به میدان ایشان نیامد جز اینکه بر وی چیره گشت و او را از پای درآورد. هیچ‌گاه ضربتی بر پیکر دشمن نزد که محتاج ضربه‌ دوم باشد…

به‌طور خلاصه علی«ع» چنان قهرمان بزرگی است که تمام پهلوانان جهان به ایشان سر می‌سپارند و در شرق و غرب عالم نام «علی» را بر زبان می‌رانند و با آن شعار می‌دهند.(۴)

 

رزمنده همه جنگ‌های پیامبر(ص)

حضرت امیرمؤمنان علی«ع» این افتخار را دارد که رزمنده همه جنگ‌های پیامبر بوده‌ است. مولی«ع» فرمودند:

«انی کنت مع رسول الله فی جمیع المواطن و الحروب و کانت رایته هی؛(۵) من در همه جا و در همه جنگ‌ها همراه پیامبر«ص» بودم و پرچم جنگ در دست من بود.»

«جزری» در اسدالغابه می‌گوید: «مورخان و مسندنویسان اتفاق نظر دارند که علی«ع» در همه جنگ‌ها (بدر و غیر آن) حضور داشت و تنها در جنگ تبوک حضور نداشت، چون پیامبر«ص» وی را بر سرپرستی خاندانشان برگزیده بودند.» (۶)

 

امام علی«ع» مجاهد خستگی‌ناپذیر

ایشان مجاهدی خستگی‌ناپذیر و هدفمند بود. ابن عباس در توصیف مولی علی«ع» می‌گوید:

«هیچ جنگجویی را مانند او ندیدم که به جنگاوری معروف و به فنون جنگ آشنا باشد.(۷) معاویه که همگان او را دشمن علی«ع» می‌شناسند می‌گوید: به خدا سوگند پسر ابوطالب به جنگ هیچ کسی نرفت، مگر آنکه زمین را از خونش سیراب ساخت.»(۸)

 

امام علی(ع) علمدار در جنگ‌ها

در جنگ‌های تن به تن شجاعت‌ترین‌ها را «پرچمدار» می‌گذارند.

حضرت امیرمؤمنان علی«ع» شجاع‌ترین پرچمدار همه جنگ‌های پیامبر«ص» بود.

عبدالله‌بن عباس می‌گوید:

علی چهار ویژگی داشت که هیچ کسی از آنها برخوردار نبود.

۱- او نخستین فرد از عرب و غیرعرب بود که با پیامبر«ص» نماز ‌گزارد.

۲- او در تمام جنگ‌ها پرچمدار پیامبر«ص» بود.

۳- او تنها کسی بود که وقتی همه از اطراف پیامبر«ص» خدا فرار کردند، استوار ماند.

۴- او کسی است که پیامبر«ص» خدا را غسل داد و در قبر گذاشت.(۹)

همو گوید:

«پرچم مهاجران در همه جنگ‌ها به دست علی«ع» بود: در بدر، در احد، در خیبر در احزاب در فتح مکه و در همه جنگ‌ها عَلَم با او بود.»(۱۰)

 

امام علی(ع) یورشگر بی‌نظیر

در قاموس حضرت امیرمؤمنان علی«ع» فرار راه نداشت. ایشان یورشگری بی‌گریز بود. ابن شهر آشوب، سیره‌نگار کهن اهل‌بیت«ع» می‌گوید:

«همه امت بر این اتفاق دارند که علی«ع» مجاهد راه خدا و از بین برنده غم از چهره پیامبر«ص» خدا در همه جنگ‌ها پیشتاز بود. هرگاه پیامبر«ص» حاضر بود، علی«ع» صاحب بیرق و لوای ایشان بود و هیچ‌گاه زیر لوای دیگری نبود و در جنگ نگریخت.»(۱۱)

پیامبر اکرم«ص» در جنگ خیبر علی«ع» را یورشگر بی‌گریز خواندند:

«لابعثن رجلاً یحب الله و رسوله و یحبه الله و رسوله لیس بفرار…؛ بطور حتم مردی را گسیل خواهم داشت که خدا و پیامبرش را دوست دارد و خدا و پیامبرش او را دوست دارند. مردی که فرار در قاموسش نیست.»

همگان مایل بودند ببینند بزرگی با این توصیف کیست. دیدند پیامبر«ص» به دنبال علی«ع» فرستادند و پرچم را به دست او دادند.(۱۲)

خود امیرمؤمنان علی(ع) از شجاعتشان چنین می‌گویند:

«والله لو تظاهرت العرب علی قتالی لما ولیت عنها…؛(۱۳) به خدا سوگند اگر همه عرب در جنگ پشتیبان یکدیگر باشند از آنان روی نخواهم گرداند.»

در سخنی دیگر فرمودند:

«… انی والله لو لقیتهم واحداً و هم طلاع الارض کلّها ما بالیت و لاستوحشت.؛(۱۴) به خدا سوگند من اگر تنها با دشمنان روبه‌رو شوم در حالی که تمام روی زمین را پر کرده باشند، باکی ندارم و وحشت به خود راه نمی‌دهم.»

 

امام علی«ع» تهدیدناپذیر

امیرمؤمنان تهدیدناپذیر بود و تهدید حضرت کار احمقانه‌ای به حساب می‌آمد.

«لقد کنت و ما اهتدد بالحرب و لا ارهب  بالضرب و انی لیلی یقین من ربی و غیر شبهه من دینی؛(۱۵) من کسی نبودم که به نبرد تهدید شوم یا از شمشیر و نیزه مرا بترسانند، چون به پروردگار خویش یقین دارم و در دین و آیین خود کمترین شک و تردیدی ندارم.»

در جای دیگری فرمودند:

«فوالله ما ابالی وقعت علی الموت او وقع الموت علی؛(۱۶) به خدا سوگند باکم نیست که مرگ را دریابم و یا مرگ مرا در برگیرد.

 

زیربنای شجاعت مولا علی«ع»

سخن این است که زیربنای این همه شهامت چیست؟ آبشخور این شجاعت کجاست؟ حضرت دو زیربنا برای این خصلت والای انسانی ذکر می‌کنند.

  1. بصیرت یعنی یافتن درست راه و دشمن را در بیراهه دیدن.

«و انّی من ضلالهم الذی هم فیه و الهدی الذی انا علیه لعلی بصیره من نفسی و یقین من ربّی…؛ (۱۷) من از آن گمراهی‌ای که آنها در آن هستند و هدایتی که من بر آنم کاملاً آگاهم و به پروردگارم یقین دارم (و به همین دلیل در مبارزه با آن گمراهان کمترین تردیدی به خود راه نمی‌دهم.)»

حضرت امیرمؤمنان علی«ع» در موارد متعددی از کلام نورانی خود از بصیرت خویش در اقدامات سیاسی‌اش می‌گویند، از جمله در برخورد قاطعشان با ناکثین (پیمان‌شکنان):

«… و انّ معی لبصیرتی ما لبست علی نفسی و لا لبس علی…؛(۱۸) اما من آگاهی لازم به امور «بصیرت خاص» دارم. نه حق را پوشیده داشتم و نه حق بر من پوشیده ماند.»

و در برخورد با خوارج نهروان (و یا قاسطین) امیرمؤمنان علی«ع» می‌گویند که تنها بصیرت علوی بود که توانست با این فتنه کور برخورد کند:

«… ایها الناس فانی فقات عین الفتنه و لم یکن لیجتری علیها احدٌ غیری بعد ان ماج غیهبها و اشتد کلبها…؛(۱۹) …ای مردم من بودم که چشم فتنه را کندم و جز من هیچ کس جرئت چنین کاری را نداشت، آنگاه که امواج سیاهی بالا گرفت و به آخرین درجه شدت خود رسید.»

این رهنمودها گویای آن است که در جهاد به نحو عام و در جهاد در رویارویی با فتنه، بی‌بصیرت نمی‌توان گام برداشت. حضرت مولی علی«ع» در عرصه جهاد در رویایی فتنه فرمودند:

«… قَد فُتِحَ بَابُ الْحَربِ بَیْنَکُم وَ بَیْنَ أَهلِ الْقِبلَهِ وَ لَا یَحمِلُ هَذَا الْعَلَمَ إِلَّا أَهْلُ الْبَصَرِ وَ الصَّبرِ وَ العِلمِ بِمَوَاضِعِ الْحَقِّ…(۲۰) …هم‌اکنون آتش جنگ بین شما و اهل قبله، شعله‌ور شده است و این پرچم مبارزه را جز اهل بصیرت و استقامت و عالمان به جایگاه حق نمی‌توانند به دوش بکشند.

 

  1. عشق به شهادت

فرهنگ شهادت ستون فقرات فرهنگ جهاد است و کسانی در این عرصه موفق‌اند که آکنده از این فرهنگ باشند. شهادت در راه خدا را «بردن» محض بدانند و نه «باختن». امام علی«ع» بر قلّه این فرهنگ و  به امید شهادت زنده‌ است:

«… فوالله لو لاطمعی عند لقائی عددی فی الشهاده و توطینی نفسی علی المنیه لاحببت ان لا القی مع هولاء یوماً واحداً…؛(۲۱) به‌خدا سوگند اگر علاقه من به هنگام پیکار با دشمن در شهادت نبود و خود را برای مرگ در راه خدا آماده نساخته بود،م دوست می‌داشتم حتی یک روز با این مردم روبرو نشوم و هرگز آنها را ملاقات نکنم…»

در سخنی دیگر فرمودند:

«… و انی الی لقاءالله لمشتاق و حسن ثوابه لمنتظر راج…؛(۲۲) …من مشتاق لقای پروردگارم (شهادت) و برای پاداش نیکش منتظر و امیدوارم…»

شیرین‌ترین لحظات عاشقان من لقای محبوب است. عاشقان لقای حق، مرگ را شکستن حصارهای ظلمانی طبیعت می‌دانند و بر این اساس با آغوش باز از مرگ استقبال می‌کنند.

حضرت مولی«ع» فرمودند:

«…ان اکرم الموت القتل و الذی نفس ابن ابی طالب بیده لالف ضربه بالسیف اهون علی من میته علی الفراش فی غیر طاعه الله…؛(۲۳) همانا گرامی‌ترین مرگ‌ها شهادت و کشته شدن در راه خداست. سوگند به خدایی که جان پسر ابوطالب در دست اوست، هزار ضربت بر بدن آسان‌تر و قابل تحمل‌تر از مردن در بستر راحتی است که در راهی غیر از طاعت خدا باشد.

علی«ع» چنان شیفته و بی‌قرار شهادت است که وقتی ضربت «اشقی الاولین و الاخرین» بر فرقش فرود آمد، تنها جمله‌اش این بود که «فُزتَ وَ رَبَّ الکَعبه؛(۲۴): به خدای کعبه رستگار شدم.» پیام پرمحتوای این جمله کوتاه این است که هان ای عاشقان علی و ای ارادتمندان امام مظلومان! رستگاری در سایه معامله با خداست.

از آنجا که در باب عشق مولی«ع» به شهادت در جای دیگر نسبتاً به تفصیل سخن گفته‌ایم(۲۵) در اینجا به همین مقدار بسنده می‌کنیم.

 

پی‌نوشت‌ها:

۱- المزار الکبیر، ص ۳۵۸، مزار الشهید، ص ۶۶؛ بحارالانوار، ج ۹۷، ص ۳۵۹؛ مفاتیح الجنان، چاپ اسوه، ص ۷۹۸ تا ۸۲۲٫

۲- ارشاد القلوب دیلمی، ص ۲۱۸٫

۳- بحارالانوار، ج ۴۱، ص ۱۳۲٫

۴- شرح نهج‌البلاغه ابن ابی الحدید، ج ۱، ص ۲۰٫

۵- الخصال، ج ۱، ص ۵۸۰٫

۶- اسدالغابه فی معرفه الصحابه، ج ۴، ص ۹۲٫

۷- النهایه فی غریب الحدیث و الاثر، ج ۱، ص ۳۵۹٫

۸- وقعه صفین، ص ۲۷۵٫

۹- الاستیعاب، ج ۳، ص ۱۹۷٫

۱۰- تاریخ دمشق، ۴۲/۷۲؛ اعلام الوری، ج ۱، ص ۳۷۴٫

۱۱- مناقب ابن شهر آشوب، ج ۲، ص ۶۶٫

۱۲- سنن ابن ماجه، ج ۱، ص ۴۳؛ مسند احمدبن حنبل، ج ۱، ص ۲۱۶٫

۱۳- نهج‌البلاغه، نامه ۴۵٫

۱۴- نهج‌البلاغه، نامه ۶۲٫

۱۵- نهج‌البلاغه، خطبه ۲۲٫

۱۶- نهج‌البلاغه، خطبه ۱۹۲٫

۱۷- نهج‌البلاغه، نامه ۶۲٫

۱۸- نهج‌البلاغه، خطبه ۱۰٫

۱۹- نهج‌البلاغه، خطبه ۹۳٫

۲۰- نهج‌البلاغه، خطبه ۱۷۲٫

۲۱- نهج‌البلاغه، نامه ۳۵٫

۲۲- نهج‌البلاغه، نامه ۶۲٫

۲۳- نهج‌البلاغه، خطبه ۱۲۳٫

۲۴- احقاق الحق، ج ۸، ص ۱۹۵٫

۲۵- در سایه‌سار حکمت علوی به قلم نویسنده از ص ۱۳۷ تا ۱۴۳، انتشارات بنیاد نهج‌البلاغه.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *