میانبر اعتدالی ،سینمایی
یکی از خواص دولت اعتدال این بود که اقدام به راه اندازی میانبرهایی جهت تسهیل در تردد برخی از اهالی فرهنگ و هنر از روی باورها و مقدسات جامعه کرد. در گذشته اگر به شکل مشهود در فیلمی به دین یا باورهای ایمانی مردم اهانت میشد آن فیلم اجازه نمایش پیدا نمیکرد و ممکن بود سازندۀ آن غصه بخورد که چرا مردم از تماشای اثرش محروم شدهاند. اما به همّت وزارت ارشاد دولت «بیم و امید»، و بویژه سازمان سینمایی آن، معضل فوق، حل و فصل شده و فیلمسازانی که دچار مشکل مذکور شدهاند میتوانند با هدایت تکوینی مدیریت سازمان سینمایی، از میانبرهایی کاملاً فرهنگی بهرهبرداری نموده و با دور زدن قوانین دست و پاگیر، موفق به نمایش عمومی فیلم خود شده و به جای غصه خوردن، شادی کند (انصافاً این که آدم بتواند در تنها نظام دینی دنیا، اثری حاوی اهانت به دیانت بسازد و با مساعدت دولت آنرا نمایش بدهد نه تنها شادی، که حتی جای حرکات موزون هم دارد!).
* مثال: چند سال پیش فیلمی به نام «خانه پدری» ساخته شد که نشان میداد مومنان جامعه موجوداتی وحشی، قاتل، بی منطق و متحجرند تا آنجا که دخترشان را به گمان ارتکاب فعلی حرام، با قساوت میکشند و…! فیلم به گونهای ساخته شده بود که دیدنش خلایق را از هر چه دین و دینداری منزجر میکرد لذا وزارت ارشاد اسلامی ناگزیر از توقیف آن شد. اما وجدان دولت «بیم و امید» اجازه نمیداد به این دلیل فیلمی به نمایش عمومی در نیاید!. به همین دلیل “میانبر” سازمان سینمایی فعال شد و مدیران سازمان اعلام کردند که قسمتهای ناجور فیلم را حذف کردهاند و اجازه نمایش فیلم صادر شد. اما آنهایی که فیلم را تماشا میکردند حالشان از هرچه دینداری و تدین به هم میخورد! چون فیلم بدون حذف بخشهای ناجور آن به نمایش عمومی درآمده بود.
** نتیجه: خاصیت این میانبرها این است که اکثریت را راضی نگه میدارد. هم دل کارگردان فیلم را نمیشکند، هم وجدان دولت اعتدال درد نمیگیرد، هم مومنان بیخبر از سینما خیالشان از بابت نمایش فیلمی با صحنههای ضد دین راحت میشود و هم تماشاچیان فیلم با دیدن صحنههای مذکور به ماهیت دیانت و تدین پی برده و از هر چه مومن و مذهبی است بیزار میشوند!.
اقسام چادر
در روزگاری نهچندان دور، “چادر ” پوششی بود برای زنانی که به وسع خود معنی حیا و عفت را میفهمیدند اما امروزه و به اقتضای دولت حاکم، انواع جورواجوری از زنان چادری به شرح زیر رایج شده:
الف) چادر اختلاسی: وقتی دختر غیرچادری یک وزیر مشهور با “عرق جبین و کد یمین” به ثروتی هزار میلیارد تومانی میرسد و بازهم بیشتر میخواهد و سرانجام به اتهام فساد مالی سر از دادگاه در میآورد و برای حفظ آبروی ابوی، چنان چادری میشود که زنان مومنه و مجتهده انگشت حیرت به دندان میگیرند.
ب) چادر کابینه: هنگامی که خانمی غیر چادری به معاونت حقوقی ریاست جمهوری مفتخر میشود و بنا به “پروتکل ” کابینه و عرف هیأت وزیران و در کمال بیمیلی مجبور به پوشیدن چادر آن هم صرفاً در محل جلسات هیأت دولت میگردد و در سایر اماکن بدون چادر و کمافیالسابق به شکل ” مانتویی” ظاهر میگردد تا ثابت کند که هیچ نسبتی با چادر نداشته و صرفاً برای بودن در منصب مذکور، مجبور به تحمل چادر شده است.
ج) چادر تبرج: با توجه به تلاش و تاکید دولت اعتدال در جلوهگری و نمایش جذابیتهای زنان و دختران درعرصههای ملی و بینالمللی، نوع جدیدی از چادر رایج شده که هدف از پوشیدن آن به چشم آمدن زنان و افزایش جلوه نمایی آنان است. در این شیوه خانم، لباسهایی تنگ با رنگهای “جیغ” پوشیده و پس از آرایشی غلیظ، چادر را به شکل”شنل” استفاده میکند. پوشش این نوع از چادر را میتوان به تعداد فراوان در همایشها و مراسمهای دولتی مشاهده کرد.
همیشه طلبکاران
«خاتمی» تکرار میکند و اصلاحات هم حمایت. بیست و سه میلیون نفر هم اطاعت، و «روحانی» رئیس جمهور میشود راحت!
صدوهشتاد و چند اصلاح طلب “عارف” و عامی، سوار بر« لیست امید» روی صندلیهای سبز مجلس مینشینند و دست در دست هم میدهند به مهر و میهن خویش را میکنند ویران!
چون: فضای مجازی بیگانه را میکنند فراوان و مردم هم میشوند به آن آویزان.
و ناگهان… بنزین را میکنند گران و مردم هم میشوند نالان و ساعتی بعد…
اوباش سلطنتی میشوند نمایان در کوچه و خیابان و مملکت هم به دستشان میگردد سوزان و همه چیز را میکنند بریان!
مردم از نا امنی شدهاند ویلان و سیلان، که حافظان امنیت میرسند شتابان و درگیر میشوند با اوباشان تا مردم و اموالشان بمانند در امان.
در این میان، جمعی از اصلاح طلبان که خوردهاند حیا و قی کردهاند ایمان، جهت رضایت شیطان، نوشتهاند نامهای در حمایت از اراذل و اوباش و خناسان و حمله کردهاند به پلیس و پاسداران، که چرا ممانعت کردهاند از توحش دیوان و ددانِ درآمده در لباس شهروندان!
*و پرسش این است که چرا همیشه اصلاحطلبان از نظام طلبکارند؟ چه آنوقتی که برکنار از قدرتاند و چه هنگامی که همه کارهاند و قدرت را دو دستی قبضه کردهاند. خودشان فردی را به عنوان کلید حل مشکلات به مردم قالب کردهاند و حالا که کلیدشان به جای باز کردن در سعادت، دروازه مصیبت را به روی مردم باز کرده و با گران کردن همهچیز، زندگی را در کام ملت هلاهل نموده، به جای عذرخواهی و قبول اشتباه و یا فرار به گوشهی عزلت از فرط خجالت، با شاخ و شانهای کشیده، نظام را به سرکوب معترضان به گرانی بنزین متهم کرده و خواستار مجازات حافظان نظم و امنیت شدهاند!
** و پاسخ این است که دلیل همیشه طلبکاری اصلاحطلبان از نظام، ترحم بر پلنگ تیز دندان است، که اگر در سال ۸۸ یا پس از آن، این جماعت همیشه بهرهبردار از قدرت و همواره مخالف جمهوری اسلامی، به جهت عضویت در زمره «اهل بغی» از مجازات مکفی برخوردار میشدند، امروز جرأت همنوایی با تروریستهای اجارهای و آتشافروز فتنه بنزینی را نداشتند.
فداکاری فریدون
۱- سخنگوی دولت بعد از گران شدن بنزین در جمع خبرنگاران گفت: «رئیس جمهور با این حرکت، خود و دولتش را فدای کشور و مردم کرد»!
۲- به گفته متولیان مربوطه در دولت، درآمد سالانه حاصل از گرانی بنزین حدود سیهزار میلیارد تومان خواهد شد.
۳- بر اساس گزارش رسانهها زیان مردم و بیتالمال از آشوبهای پس از گرانی بنزین، حدود بیست هزار میلیارد تومان تخمین زده میشود.(جام جم ۲۷/۸/۹۸)
*نکته اخلاقی: نگارنده به نیابت از رئیسجمهور از این حرکت سخنگوی دولت خوشمان آمد و به همین بابت یادمان میماند که به جناب روحانی یادآوری کنیم، با اهدای مدال خدمت یا چیزی شبیه به این، از خجالت نامبرده در بیایند. الحق که در این روزگار چنین تمجیدها و تعریفهای هوشمندانهای کمیاب شده و از عهده هر کسی برنمیآید.
الف) با توجه به این که ارتکاب فداکاری توسط جناب روحانی در قضیه مذکور محرز میباشد و از آنجا که حدود ۶۵ درصد از درآمد ناشی از گرانی بنزین درآشوبهای پس از فداکاری فوقالذکر دود شده است، لذا به نظر میرسد فداکاری فوق را باید در زمره «فداکاریهای زیانبار» دستهبندی کرد.
ب) فداکاری زیانبار چیست؟ برای درک ارزش فداکاری جناب روحانی، لازم است در مرحله نخست با معنی و مفهوم «فداکاری زیانبار» آشنا شویم. فرض کنید “دهقان فداکار” برای خبر کردن راننده قطار از ریزش کوه، یک ایستگاه یا چند سوزنبان را به جای پیراهن خودش آتش میزد! یا این که معلم فداکار در هنگام آتش گرفتن بخاری کلاس، به جای بیرون انداختن بخاری شعلهور، دانشآموزان را از پنجره به بیرون پرتاب میکرد!
ج) بهترین اقدام در هنگام مواجه شدن با پدیده «فداکاری زیانبار» حفظ خونسردی و التماس کردن به فرد فداکار برای بیخیال شدن و فداکاری نکردن است! هرچند تجربه نشان داده در چنین مواردی، فرد فداکار اعتنای چندانی به توصیههای ایمنی نخواهد کرد!
د) امیدواریم از این به بعد نام “فریدون فداکار” و شرح فداکاری او در کتب درسی درج شود (ترجیحاَ دوره دبستان) تا آیندهسازان مملکت با مفهوم فداکاری زیانبار هم آشنا شوند.