نگاهی تاریخی به سرگذشت فلسطین، بیانگر فراز و نشیبهای بسیاری است که مرور آنها حاکی از ناتوانی نهادهای بینالمللی در رهایی بخشیدن مردم فلسطین از ظلم و اشغالگری است. سازمان ملل و محوریترین رکن آن شورای امنیت که براساس منشور ملل متحد وظیفه حفظ صلح و امنیت بین المللی را بر عهده دارد، ناکارآمدی خود را در موضوع احقاق حقوق فلسطینیان اثبات کرده است. پس از فروپاشی امپراتوری عثمانی، قیمومت بریتانیا بر فلسطین تا سال ۱۹۴۸ میلادی ادامه یافت. سازمان ملل متحد از رهگذر قطعنامه ۱۸۱ مجمع عمومی مورخ ۲۹ نوامبر ۱۹۴۷ طرح تجزیه فلسطین را برخلاف اصول و قواعد حقوق بینالملل مطرح کرد و متعاقب آن در سال ۱۹۶۷ با وقوع جنگ شش روزه و شکست اعراب، رژیم صهیونیستی مناطق وسیعی را تحت اشغال خود درآورد. هر چند شورای امنیت سازمان ملل متحد با صدور قطعنامههایی چون قطعنامه ۲۵۲ مورخ ۱۹۶۸ الحاق سرزمین از طریق نظامی را نامعتبر اعلام و در قطعنامه ۴۹۷ مورخ ۱۷ دسامبر ۱۹۸۲ رژیم صهیونیستی را رژیمی اشغالگر توصیف کرد و اقدام وی را مغایر با موازین بینالمللی دانست، اما از آن زمان تا کنون این رژیم با زیر پا گذاردن حقوق بینالملل و قطعنامههای صادره، با تداوم اشغالگری خود همواره حقوق ملت فلسطین را نقض کرده و جنایات بسیاری را علیه آنها مرتکب شده است.
۱٫دولت فلسطینی
در حال حاضر نه تنها بسیاری از کشورهای جهان بلکه اسناد بینالمللی نظیر قطعنامه ۶۷/۱۹ مورخ ۲۹ نوامبر ۲۰۱۲ میلادی مجمع عمومی سازمان ملل متحد، «تا حدودی» وضعیت فلسطین را به عنوان دولت به رسمیت شناخته و بدین ترتیب زمینه پیوستن فلسطین به برخی کنوانسیونهای بینالمللی را فراهم کردهاند، اما متأسفانه فلسطین بهرغم دارا بودن تمامی مولفههای یک دولت کامل بر اساس کنوانسیون مونته ویدئو مورخ ۱۹۳۳ (جمعیت دائمی؛ سرزمین معین؛ حکومت و اهلیت ورود به روابط با سایر دولتها) که مورد شناسایی اکثر کشورهای جهان قرار گرفته، هنوز نتوانسته از اشغالگری رژیم صهیونیستی رها شود و حق قاطع مردم فلسطین در تعیین حق سرنوشت، بهویژه در بعد خارجی آن (حق استقلال و تشکیل دولت در مورد ملل تحت استعمار و سلطه بیگانه) کاملاً تحقق یابد.
۲.عدم توجیه اشغال با شناسایی
در سال ۱۹۳۲ در پی حمله ژاپن به چین و اشغال منچوری، هانری ال استمسون وزیر امور خارجه آمریکا اعلام کرد که این کشور هیچ قرارداد یا وضعیت مغایر با تعهدات میثاق پاریس (بریان-کلوک تاریخ ۲۷ اوت ۱۹۲۸) را که به استناد آن توسل به هر گونه جنگ تجاوزکارانه منع شده است، به رسمیت نمیشناسد. این نظریه مورد قبول جامعه ملل واقع شد. لذا امروزه در مورد عدم شناسایی کشور جدید و یا هر وضعیت دیگر ناشی از اعمال غیر قانونی و زور تردیدی وجود ندارد. برای اثبات این مطلب میتوان از ماده ۲۰ منشور بوگوتا مورخ ۱۹۴۸، ماده ۲۰ منشور بوئنوس آیرس مورخ ۱۹۶۷، اعلامیه مربوط به اصول حقوق بینالملل در زمینه روابط دوستانه و همکاری میان کشورها مصوب مجمع عمومی سازمان ملل متحد به تاریخ ۲۴ اکتبر ۱۹۷۰ نیز نام برد. بنابراین شناسایی به وسیله دولتها از نقطهنظر حقوقی نمیتواند به اشغال اعتبار ببخشد و شناسایی عمل انجام شده به وسیله کشورهای متمدن نمیتواند گناه عمل اشغال را بشوید. برای مثال در سال ۱۹۳۶ کشورهای زیادی الحاق حبشه را به ایتالیا را بهطور موقت و یا مقطعی به رسمیت شناختند، ولی این شناسایی نه عمل ایتالیا را قانونی کرد و نه به ایتالیا حقی نسبت به حبشه پیدا کرد.
۳٫شهرکسازیهای رژیم صهیونیستی
شهرکسازیهای رژیم صهیونیستی به دو صورت با مجوز و بدون مجوز انجام میشود. آنچه که این شهرکنشینیها را از لحاظ نقض قوانین بینالمللی در وضعیت بغرنجتری قرار میدهد، ساختارمدار بودن آنهاست به گونهای که خود رژیم صهیونیستی با وضع و اجرای قوانین داخلی حمایتکننده از شهرکسازیها، بهنوعی به یک آپارتاید در این زمینه دست زده است. توسعه شهرکنشینیهای رژیم صهیونیستی در اراضی اشغالی فلسطینی و جنایات بینالمللی تبعی آن از جمله انتقال دستهجمعی جمعیت غیرنظامی رژیم صهیونیستی به اراضی مزبور و اخراج دستهجمعی فلسطینیان تحت عنوان جنایت جنگی در دیوان بینالمللی کیفری قابل تعقیب و رسیدگی است. آنچه بیش از همه در این راه، ممانعتکننده به نظر میرسد توسل دول غربی و رژیم صهیونیستی به ابزارهای سیاسی و اقتصادی به جای حقوقی به منظور واکنش در برابر اقدامات دولت فلسطین در تعقیب شهرکسازیهای رژیم صهیونیستی در دیوان بینالملل کیفری است، به گونهای که به دنبال اعلان عضویت فلسطین در دیوان بینالملل کیفری، کمکهای اقتصادی و مالی ایالات متحده به برخی از نواحی فلسطینی کاهش چشمگیری داشته است.
- نفی توسل به زور
بلندیهای جولان در جنگ شش روزه سال ۱۹۶۷ اعراب و اسرائیل به اشغال رژیم صهیونیستی درآمدند. تلآویو مدعی است بر اساس توافقی که سال ۱۹۷۴ منعقد شد، بلندیهای جولان را به عنوان یک منطقه حائل غیر نظامی تحت کنترل دارد، اما آنچه در عمل مشاهده میشود حضور پر رنگ نظامیان صهیونیست در این منطقه است. بلندیهای جولان یکی از ۱۴ استان سوریه است که به نام استان «القنیطره» شناخته میشود.
ولی آنچه که روشن است این است که وضعی که با توسل به زور که لازمه نفی اصول اساسی و قواعد حقوق بینالملل است به وجود آمده، قابل قبول نیست و شناسایی یا عدم شناسایی تغییری در این وضع نمیدهد.
- حق تعیین سرنوشت
مجمع عمومی سازمان ملل متحد نیز در طی این سالها همواره قطعنامههایی را تصویب کرده است که مؤید وصف اشغالگری رژیم صهیونیستی و به رسمیت شناختن حق تعیین سرنوشت ملت فلسطین است. برای نمونه کمیته چهارم مجمع عمومی سازمان ملل متحد در سال گذشته تنها در یک روز با تصویب قاطع هشت قطعنامه ضد اسرائیلی، اقدامات این رژیم در نقض سیستماتیک حقوق بشر مردم فلسطین و کاربرد زور علیه شهروندان فلسطینی، بهویژه ساکنان نوار غزه و کشته و زخمی شدن غیرنظامیان و نیز شهرکسازیهای غیرقانونی در سرزمینهای اشغالی از جمله قدس شرقی و جولان اشغالی را محکوم کرد.
- اشغال جولان وشناسایی آن
رژیم صهیونیستی از آغاز اشغالگری خود در جولان این منطقه را یک منطقه بسته نظامی و ورود افراد مختلف به این منطقه را ممنوع اعلام کرد تا بتواند طرح پاکسازی نژادی این منطقه را بدون سر و صدا و هیاهوی تبلیغاتی دنبال کند. رژیم صهیونیستی یک ماه بعد از اشغالگری در سال ۱۹۶۷ در این منطقه اولین شهرک صهیونیستنشین را در مناطق اشغالی جولان با نام مبروم هجولان تاسیس کرد.
در اواخر سال ۱۹۷۰ دیوید بن گوریون اعلام کرد که اسرائیل ضرورتاً باید در کمترین زمان ممکن ۲۰ شهرک یهودینشین را در ارتفاعات جولان به شهرکهایی که در آن زمان در جولان اشغالی وجود داشت، اضافه کند. او میگفت که این اقدام بهترین راهکار برای کنترل این مناطق اشغالی است و دیگر نمیتوان یهودیان را از این منطقه اخراج کرد. در حال حاضر رژیم صهیونیستی ۳۴ شهرک صهیونیستنشین را در جولان اشغالی احداث کرده که حدود ۲۶ هزارتای آنها بر روی ویرانههای منازل فلسطینیان در این مناطق خوش آب و هوا ساخته شدهاند.
در فروردین ۹۸ ترامپ مناطق اشغالی جولان را به عنوان بخشی از سرزمین اسرائیل به رسمیت شناخت و در یک کنفرانس خبری رسماً اعلام کرد که پس از ۵۲ سال زمان آن فرارسیده که واشنگتن حاکمیت اسرائیل بر ارتفاعات جولان را به رسمیت بشناسد. دولت سوریه، اعضای داخلی شورای امنیت از جمله بریتانیا و کشورهایی چون فرانسه و چین و روسیه این اقدام را ناقض حقوق بینالملل و مغایر با قطعنامههای آن دانستند و تلاش برای مشروعیت بخشیدن به این اقدام اسرائیل را یک اشتباه بزرگ قلمداد کردند.
نتیجه:
بلندیهای جولان متعلق به کشور سوریه هستند که رژیم صهیونیستی از سال ۱۹۶۷ آن را اشغال کرده است. اهمیت این منطقه بهویژه از نظر آبی و امنیتی باعث شده تا مقامات این رژیم، امنیت خود را وابسته به حفظ بلندیهای جولان بدانند. این مسئله باعث شده دولت آمریکا نیز اقدامات مهمی با هدف به رسمیت بخشیدن اشغال جولان توسط اسرائیل انجام دهد؛ زیرا اشغال این سرزمین از نظر حقوق بینالملل نیز مردود است.
به همین دلیل در ۵ فروردین ۹۸ (۲۵ مارس ۲۰۱۹) «دونالد ترامپ» رئیس جمهور سابق آمریکا طی حکمی، مناطق اشغالی جولان را به عنوان بخشی از سرزمین رژیم صهیونیستی به رسمیت شناخت. ترامپ در توئیتی اعلام کرد: «بعد از ۵۲ سال، زمان آن فرا رسیده است که ایالات متحده حاکمیت اسرائیل بر بلندیهای جولان را بهطور کامل به رسمیت بشناسد، بلندیهای جولان از اهمیت استراتژیک و امنیتی و حیاتی برای اسرائیل و ثبات منطقه برخوردارند.»
این تصمیم ترامپ با واکنش قاطع بینالمللی مواجه شد و حتی متحدان نزدیک آمریکا نیز با آن مخالفت کردند. سفر پمپئو به عنوان نخستین وزیر خارجه آمریکا به بلندهای اشغالی جولان نیز باعث شد تا کارشناسان این اقدامات را در راستای تحکیم اشغالگری اسرائیل در جولان بدانند. به نظر میرسد جامعه بینالمللی در غیر قانونی کردن شناسایی الحاقی بلندیهای جولان از اجماع کامل برخوردار است. نقض حقوق بینالملل چنان واضح بود که بسیاری از همپیمانان آمریکا نیز نتوانستند در مقابل این اقدام سکوت کنند.