درآمد:
یکی از ناهنجاریهایی که برخی از افراد و جوامع به آن دچار میشوند، خودتحقیری است. با توجه به مشکلاتی که این معضل برای فرد و جامعه ایجاد میکند، در این مقاله برآنیم مسئله یاد شده را به قرآن کریم عرضه و پس از بررسی علل آن، راهکارهای قرآن برای برطرف کردن مشکل و حل مسئله را بررسی کنیم.
عوامل خودتحقیری گاه خارجی و گاه داخلی هستند. در این شماره از علل و عوامل خارجی و در شماره آینده از عوامل داخلی سخن خواهیم گفت.
خودتحقیری چیست؟
خودتحقیری به معنای باور به ناتوانی خود برای انجام امور و نتیجه آن سستی در انجام وظایف و واگذاری مسئولیت به دیگران است.
خود تحقیری به شخصی، خانوادگی، ملی و… تقسیم میشود. کسی که به خودتحقیری شخصی مبتلا است، خود را کوچک و حقیر میپندارد. مبتلای به خودتحقیری خانوادگی، خانوادهاش را نیز ناتوان میداند. افرادی هم هستند که جامعه یا ملت خودشان را در مقایسه با دیگران، ناتوان، بیمقدار، سست و ناکارآمد میپندارند. در برخی از جلسات عمومی و خصوصی و با بررسی برخی از صفحات اینترنتی و بهویژه شبکههای اجتماعی میتوان نمونههای فراوانی از این عده را مشاهده کرد. برای نمونه کسی که به خودتحقیری ملی مبتلا شده، خودش و دیگر ایرانیان را این گونه تصور میکند: ناتوان، بیبرنامه، پنهانکار، ظاهرساز، نخبهکش، استبدادزده، خودمحور، فرصتطلب، ریاکار، شعارزده و…!
خودباوری نقطه مقابل خودتحقیری است. خودباوری یا اعتماد به نفس به معنی باور آدمی به تواناییهای خود است؛ بهنحوی که از هیچ کوششی فروگذار نکند و در اثر سختیها ناامید نشود.(۱)
برخی از دانشمندان غربی چون «باری آل و ریس و رندا براند» اعتماد به نفس را این گونه تعریف کردهاند: «آنچه در باره خود میاندیشید و احساسی که در باره خود دارید و آن برآیند اطمینان و احترام به خویشتن است.»
مبتلایان به خودتحقیری خودشان را با دیگران مقایسه میکنند و بدون توجه به تفاوتها، مرعوب دیگران میشوند. به فرموده رهبر معظم انقلاب: (عدهای) زرق و برق کشورهای غربی را مشاهده میکردند، پیشرفتهای علمی و فنّاوری و زرق و برق تمدّنی مادّی آنها را میدیدند و در [کشور] خودشان اینها نبود. در کشور این چیزها نبود، عقبماندگی بود، لذا احساس بیاعتمادی به خود میکردند، احساس ناباوری به خود میکردند.(۲)
خودباوری مثبت و منفی
شاید کسی بپرسد اگر خودتحقیری ناپسند است، چرا اسلام خودبزرگبینی و حتی اعتماد به نفس را نکوهش کرده است؟
پاسخ این پرسش روشن است. اعتماد به نفس مذموم و ناپسند، آن است که فردی خدا را فراموش کند و به جای اعتماد به خدا و توکل بر او، تنها بر خود، خانواده، طایفه، شهر و ملتش متکی باشد. از نگاه قرآن کریم، چنین تکیهگاهی، سست و غیرقابل اعتماد است.(۳) مسلمانان باید با اعتماد و توکل بر خدا، خود وظایفشان را انجام بدهند و نباید به ستمگران تکیه و اعتماد کنند. قرآن کریم میفرماید:
«ولا تَرکنوا الَی الَّذینَ ظَلَموا فَتَمَسَّکمُ النّار(۴): و بر ظالمان تکیه نکنید که موجب مىشود آتش شما را فرا گیرد.» تکیه و اعتماد بر ستمگران در شکل وابستگی آشکار میشود و وابستگی فرهنگی، سیاسی یا اقتصادی، نتیجهای جز اسارت و استثمار و نابودی استقلال ندارد.(۵)
به فرموده قرآن، مؤمنان راستین، در سایه توکل بر پروردگار اعتمادبه نفس دارند. تصویری که قرآن از مسلمانان و اعتماد به نفس آنان ارائه میکند چنین است: «محمّد«ص» فرستاده خداست و کسانى که با او هستند در برابر کفار سرسخت و شدید و در میان خود مهربانند…آنان همانند زراعتى هستند که جوانههاى خود را خارج ساخته، سپس به تقویت آن پرداخته تا محکم شده و بر پاى خود ایستاده است و بقدرى نمو و رشد کرده که کشاورزان را به شگفتى واداشته است.»(۶)
تمثیلی که در آیه آمده، بهویژه با توجه به تعبیر «فَاستَوی عَلی سوقه» اشارهای گویا به اعتماد به نفس مؤمنان واقعی است.
امام امت نیز در سخنان خود به هر دو نوع اعتماد به نفس، یعنی اعتماد به نفس منفی و مثبت اشاره کردهاند.از نگاه ایشان، اعتماد به نفس منفی که همه باید از آن دوری کنند، این است که کسی به جای توکل و تکیه بر خداوند، به خودش متکی باشد.(۷)
نکوهش خودتحقیری در سیره نبوی
در بررسی سیره پیامبر اکرم«ص» نیز مشاهده میشود که ایشان، یارانشان را به اعتماد به نفس تشویق و از ناتوان پنداشتن خود نهی میکردند. یکی از مصادیق خودتحقیری، تکدی و گدایی است. متکدی از حیث روحی و روانی خود را ناتوان میبیند و چون تصور میکند امکان کار کردن ندارد، به گدایی روی میآورد.
پیامبر اکرم«ص» با این روحیه مخالف بودند و با آن مبارزه میکردند. برای مثال یکی از یاران پیامبر«ص» که از تنگدستی و فقر به ستوه آمده بود، برای تقاضای کمک نزد پیامبر«ص» آمد، ولی قبل از آنکه تقاضای خود را مطرح کند، پیامبر«ص» فرمودند: «هر کسی از ما کمکی بخواهد به او کمک میکنیم، ولی اگر کسی بینیازی بورزد و دست حاجت پیش مخلوق دراز نکند، خداوند او را بینیاز میکند.»
مرد با خود گفت: «منظور پیامبر«ص» کسی غیر از من نیست.» و به منزل نزد همسر خود برگشت و او را از این موضوع آگاه کرد. همسر مرد گفت: «رسول خدا«ص» هم مثل ما بشر است. او را از زندگی ما آگاه کن.» مرد بار دیگر نزد رسول خدا«ص» رفت، ولی جریان روز قبل تکرار شد.
مرد دریافت که پیامبر«ص» از او میخواهند با اعتماد به نفس و پرهیز از خود کوچکبینی، به زندگی خود سر و سامان بدهد؛ از این رو کلنگی را عاریه کرد، به صحرا رفت و هیزمی را جمع کرد و در ازای مقداری آرد آن را فروخت. او آرد را به خانه آورد و از حاصل دسترنج خویش سود برد. فردا هم کار را ادامه داد تا آنکه در سایه اعتماد به نفس، زندگیاش سر و سامان گرفت. روزی نزد رسول اکرم«ص» رفت و جریان را به عرض ایشان رساند. پیامبر فرمودند: «به تو گفتم، هر کسی از ما کمکی بخواهد ما به او کمک میکنیم، ولی اگر کسی بینیازی بورزد، خداوند او را بینیاز میکند.»(۸)
عوامل خودتحقیری
خودتحقیری عواملی دارد که برای درمان آنها را از بین برد. اسباب و عوامل یاد شده دو دستهاند:داخلی و خارجی.
عوامل خارجی
منظور از عوامل خارجی، عللی هستند است که توسط دیگران بهویژه زورمندان بر فرد یا جامعه تحمیل میشوند تا فرد را به خودتحقیری بکشانند.
با بررسی تاریخ روشن میشود یکی از روشهای همیشگی دشمنان برای مقابله با حریفان یا جامعه، تزریق سم خود کوچکبینی و ناتوانی در آنان است. برای نمونه فرعون برای آنکه بتواند مردم مصر را تحت حکومت و سیطره شیطانی خودش نگه دارد، از این روش سود میجست. پس از آن که حضرت موسی«ع»، نشانهها و معجزات خودش را ارائه کرد، بسیاری از مردم به ایشان متمایل شدند. فرعون که دید روز به روز کار موسى«ع» بالا میگیرد، در این مرحله به جای برخورد و مقابله نظامی، روی روشهای فرهنگی متمرکز شد و برای مردم سخنرانی کرد و گفت: «اى قوم! آیا کشور پهناور مصر از آن من نیست که به دلخواه خود در آن حکمرانى میکنم؟ آیا رود نیل و دیگر رودهاى مصر تحت نفوذ و با اراده من در کشورم جارى نیستند؟ آیا این ملک عظیم و این قدرت شکوهمند من و ضعف و زبونى موسى«ع» را نمىبینید؟»(۹)
او در ادامه به تخریب شخصیت حضرت موسی«ع» و تحقیر ملت خود پرداخت و مردم مصر را ناتوان و سست معرفی کرد. مردم مصر نیز تحت تأثیر قرار گرفتند و در گرداب خودتحقیری افتادند و در نتیجه از فرعون اطاعت کردند. قرآن در این زمینه میفرماید: «فَاسْتَخَفَّ قَوْمَهُ فَأَطاعُوهُ(۱۰): پس قومش را سست [خرد] کرد، آن گاه از او اطاعت کردند.»
از نگاه امام امت، یکی از حیلهها و سیاستهای دشمنان همواره این بوده است که سعی کردند، «اعتماد به نفس را در جامعه از بین ببرند تا بتوانند بر فرهنگ ما حاکم شوند.»(۱۱)
دشمنان برای ترویج خودتحقیری جوامع روشهای مختلفی دارند از جمله:
- کتمان حقایق
در همه جوامع، تواناییها، ظرفیتها و نخبگانی وجود دارند که میتوانند مردم را به حرکت وادار کنند و مانع مستکبران باشند. زورگویان در این گونه موارد با کتمان حقایق، کاری میکنند که جامعه نتواند نقاط قوت خودش را ببیند. آنان سعی میکنند تواناییها و ظرفیتهای مادی و معنوی ملتها پوشیده بماند تا خودتحقیری در جامعه تقویت شود.
سردمداران یهود از دیرزمان با این روش آشنا بودند و در مواجهه با کسانی که به اسلام متمایل میشدند، حقایق را کتمان میکردند. نتیجه کتمان یاد شده، ناآگاهی مسلمانان از ظرفیتها و نقاط قوت دین اسلام بود.
در شأن نزول آیه۱۵۹ سوره بقره میخوانیم:
عدهای از مسلمانان شنیده بودند که در باره ظهور پیامبر اعظم«ص» در تورات مطالبی آمده است. آنان نزد سردمداران یهود رفتند و در باره این موضوع سئوال کردند.اعتراف به اینکه در تورات از ظهور پیامبر اعظم«ص» سخن به میان آمده، باعث تقویت خودباوری مسلمانان میشد، ولی سردمداران برای اینکه روحیه خودباوری مسلمانان تقویت نشود، حقایق را کتمان کردند و مورد لعن الهی قرار گرفتند.(۱۲)
امروزه نیز مستکبران جهان و کسانی که آگاهانه یا ناآگاهانه از آنان پیروی میکنند، برای ترویج روحیه خودتحقیری جوامع از روش نادیدهانگاری و بیاعتنایی به تواناییهای آنان استفاده میکنند. رهبرمعظم انقلاب در این باره میفرمایند: «از جمله روشهای دیگری که دشمنان در مجامع جهانی به کار میگیرند این است که وقتی فیلم یا آثار و فرآوردههای هنری ایران مطرح میشود، کاری که در آن نشان از روحیات انقلابی باشد، مورد بیاعتنایی قرار میگیرد.»(۱۳)
بر این اساس دشمنان سعی میکنند کوچکترین خطاهای ما را بسیار بزرگ جلوه دهند.اگر در گوشهای معلمی به صورت دانشآموزی سیلی بزند یا مسئولی خطایی را مرتکب شود، خطاهای یاد شده دهها بار در کانالهای ماهوارهای، شبکههای اجتماعی و… بازتاب داده میشوند، ولی نقاط قوت جامعه ایرانی کمترین بازتاب را دارد.
ما در اینجا در پی تطهیر خطاهای ناصواب مسئولان نیستیم. آنان باید وظیفه خودشان را به بهترین وجه انجام دهند، ولی منفیبافی و تنها نیمه خالی لیوان را دیدن، باعث خودتحقیری یا کوچک شمردن دیگران میشود و امری نکوهیده است.
در ادامه برخی از واقعیتهای امروزی ایران اسلامی را که دشمنان آنها را کتمان میکنند مرور میکنیم:
۱٫رتبه اول کشورهای منطقه غرب آسیا از حیث تولید علم؛
۲٫دومین کشور صاحب دانش تولید داروی راهبردی کوپامر؛
۳٫دومین کشور صاحب فناوری تولید بیو ایمپلنتهای پوششی؛
۴٫رتبه هشتم در جهان در فناوری شبیهسازی موجود زنده؛
۵٫کسب رتبه نهم جهان در حوزه فناوری سلولهای بنیادی؛
۶٫ساخت و هوشمندسازی ربات انساننما سورنا؛
۷٫دستیابی به فناوریهای ساخت موشکهای دوربرد؛
۸٫راهاندازی هزاران شرکت دانش بنیان؛
۹٫وجود میلیونها جوان تحصیلکرده دانشگاهی یا در حال تحصیل،
۱۰٫تحقق هزاران طرح زیرساختی در حوزههای عمران، حمل و نقل، صنعت، نیرو، معدن، سلامت، کشاورزی و آب و غیره.
این موارد اندک تنها بخشی از افتخارات جامعه ایرانی است که دشمنان نمیخواهند بازگو شوند.
راه حل قرآن برای کتمان حقایق روشن است: و
«اَمَّا بِنِعْمَهِ رَبِّکَ فَحَدِّث(۱۴):و اما نعمتهاى پروردگارت را بازگو کن.»
همچنین از پیغمبر اکرم«ص» نقل شده است که فرمودند: «خداوند هنگامى که نعمتى را به بندهاى مىبخشد، دوست دارد آثار نعمت را در او ببیند.»(۱۵)
تبلیغات گمراه کننده
دشمنان ملتها برای آنکه بتوانند باور به ناتوانی را در ملتی رواج دهند به تبلیغات وسیع دست میزنند؛ چنانکه در جریان فرعون دیدیم او برای آنکه بتواند بذر سستی و خمودی را در ملت بکارد و میوه خودتحقیری را درو کند، به توانا جلوه دادن خود و ناتوان جلوه دادن دشمن، یعنی حضرت موسی«ع» روی آورد و این سیاستش هم جواب داد و مردم مصر با وادادگی، آن همه معجزات حضرت موسی«ع» را ندیدند و به بردگی خود ادامه دادند.
امروزه نیز این سیاست یعنی تبلیغات وسیع ادامه دارد تا مردم و مسئولان کشورها را به انفعال و وادادگی وادار کنند. امام خامنهای دراین باره میفرمایند:
«در مقابل فرهنگ مهاجم، بدترین، زشتترین و خسارتبارترین کار، انفعال است. فرهنگ مهاجم نباید ما را منفعل بکند. منفعل شدن و پذیرفتن تهاجم دشمن، خطایی است که بایستی از آن پرهیز کرد.»(۱۶)
«امروز رسانههای غربی با برنامهریزیهای میلیاردی، در تبلیغات رسانهای خود در تلویزیونها، رادیوها و مصاحبههایی که دائماً میکنند، میخواهند تا به شما جوانان ایرانی تفهیم کنند که یک ظرف خالی هستید و مظروف ندارید و مظروف شما را ما باید بدهیم. ما باید این ظرف را پُر کنیم. شما امروز این مایه را ندارید. دیروز هم نداشتید و طبعاً فردا هم نخواهید داشت! تاریخ شما را هم منکر میشوند.آنها میخواهند جوان و نسل نوی ایرانی، یک نسل تحقیرشده توسریخور باشد تا بتوانند روی دوش او سوار شوند و به او دیکته کنند تا آن کاری را که آنها میخواهند، انجام دهد. برای اینکه کسی را به زیر مهمیز بکشند، بهترین راه این است که بگویند تو چیزی نیستی، تو کسی نیستی و گذشتهای نداری. مفاخر یک ملت را انکار میکنند، برای اینکه او احساس کند چیزی نیست.»(۱۷)
راه حل قرآن، ایستادگی در برابر این تبلیغات و مقابله با آنهاست. خداوند یکی از ویژگیهای مؤمنان راستین را این گونه تبیین میکند:
«اینها همان کسانى بودند که جمعى از مردم به آنها گفتند که لشکر دشمن، اجتماع کرده و آماده حمله است. از آنها بترسید، اما آنها نه تنها نترسیدند، بلکه بهعکس برایمان آنها افزوده شد و گفتند خدا ما را کافى است و او بهترین حامى است.»(۱۸)
به دنبال این استقامت و ایمان و پایمردى آشکار، قرآن، نتیجه عمل آنها را بیان میکند و میگوید که آنها به فضل پروردگار از این میدان برگشتند.(۱۹)
آری بهترین راه برای مقابله با این سیاست دشمن وترویج خودباوری و ریشهکنی خودتحقیری، جهاد تبیین است.
۱٫تحمیل فرهنگی
یکی دیگر از روشهای صاحبانِ زر و زور برای ترویج خودتحقیری، تحمیل فرهنگی است.آنان برای به بند کشیدن مردم سعی میکنند فرهنگ خود را،هر قدر هم که منحط و فاسد باشد به جامعه هدف تحمیل کنند. با تحمیل فرهنگ به یک فرد یا جامعه، فرد و جامعه هدف به عاملی برای ترویج و تشویق خودتحقیری تبدیل میشود. کسانی که فرهنگ مهاجم به آنها تحمیل میشود، به این باور قطعی میرسند که خودشان هیچ هستند و هر چه هست، فرهنگ مهاجم است. عکسالعمل این جوامع، خودتحقیری و تسلیم شدن در برابر مهاجمان است.
تسلیم شدن مردم آندلس نمونه مناسبی برای اثبات این مدعاست. دشمنان آندلس دیدند با جنگ نظامی نمیتوانند آن کشور را فتح کنند، پس به تحمیل فرهنگی روی آوردند. آنها با ترویج شهوترانی، مجالس گناه را گسترش دادند و مردم را با جاذبه گناه و هوسرانی به افرادی لاابالی تبدیل کردند. این امر باعث شد مردم آن زمان اندلس مرعوب فرهنگ غربی شوند و دست از مقاومت بردارند. در نتیجه دشمنان با یک حمله اسپانیا را تصرف کردند و با کشتار فراوان، نسل، دین و فرهنگ آن کشور را نابود ساختند.
وادادگی مدیران
در موارد فراوانی، مهاجمان از زبان خودیها سخن میگویند. در این موارد فهمیدن اینکه سخنگویی از زبان دشمن حرف میزند مشکل است و چه بسا افراد زیادی گمراه شوند.
با بررسی خودتحقیری در ایران میبینیم که این عامل یعنی وادادگی مدیران بسیار تأثیرگذار بوده است. به فرموده امام خامنهای:
«در دوران پهلوی، یکی از ارکان دولت گفت که ایرانی باید برود لولهنگ(۲۰) بسازد!… ایرانی را چه به اختراعات! آن روز این جوری میگفتند. یک نفر دیگر از برجستگان آن دوران میگفت که ایرانی اگر بخواهد پیش برود، بایستی از فرق سر تا پا غربی و اروپایی بشود و همهچیزِ خودش را شبیه آنها بکند تا شاید بتواند جلو برود؛ یعنی به خودشان باور نداشتند.»(۲۱)
کارداران نفوذی
از دیرباز جوامع مهاجم و متخاصم برای از پا در آوردن حریف خود از نفوذ استفاده میکردند. در مباحث فرهنگی نیز مهاجمان فرهنگی برای آنکه در کار خود موفق شوند و بتوانند بر پیکر فرهنگ ملل دیگر ضربههای کاری بزنند، به جای مواجهه مستقیم،از عوامل نفوذی خود استفاده میکنند. اینان ابتدا خود را در بین جوامع جا میزنند و سپس ضربه خود را وارد میکنند.
قرآن کریم از این توطئه آنان این گونه پرده برمیدارد:
«و جمعی از اهل کتاب گفتند بروید و در آغاز روز به آنچه که بر مؤمنان نازل شده، ایمان بیاورید و در پایان روز، کافر شوید، شاید آنها از آیین خود بازگردند.»(۲۲)
در شأن نزول این آیه میخوانیم:
«دوازده نفر از بزرگان یهود با هم توطئه کردند که اول صبح اظهار اسلام کنند و آخر روز از آن برگردند و اظهار کفر کنند و بگویند علت بازگشت ما از اسلام این بود که پس از تحقیق فهمیدیم محمد«ص» پیامبر موعود نیست.»(۲۳)
توطئه یادشده ممکن بود در دل بسیاری از مسلمانان، بهویژه تازه مسلمانان و افرادی که هنوز ریشه ایمان در دلشان آنان محکم نشده بود، تردید ایجاد کند و باعث شود که مسلمانان خود را کوچک و آیینشان را ناصواب بدانند.
در پروژه «خودتحقیری ایرانیان» نیز نقش کارداران نفوذی و قلم به دستان مزدور بسیار واضح است. صرف نظر از جاسوسان فراوانی که گاه در بدنه دولت و نظام نفوذ و با دشمن همکاری میکنند، بسیاری از کارگزاران شبکههای فارسی زبان غربی، عربی، عبری و شبکههای اجتماعی و صفحات وب وابسته به این مثلث شوم،افرادی هستند که سعی میکنند با نفوذ در جامعه ایران، خودتحقیری را تقویت کنند.
پینوشتها
- لواسانی، سیدمحمدرضا و آذربایجانی، مسعود؛ الگوی اعتماد به نفس در اخلاق اسلامی، ص. ۱۲۱٫
- اول فروردین ۱۳۹۵ ؛ بیانات در اجتماع زائران و مجاوران حرم مطهر رضوی
- علامه طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج.۴، ص. ۳۷۴٫
- هود، ۱۱۳٫
- مکارم شیرازی و دیگران، نمونه، ج. ۹، صص. ۲۲۰٫ ۲۲۱٫ وهبه الزحیلی، المنیر، ج. ۲، صص. ۱۶۷٫ ۱۶۸٫ فضلالله، من وحی القرآن، ج. ۱۲، صص. ۱۴۰-۱۴۲٫
- فتح، ۲۹٫
- امام خمینی، آداب الصلاه (آداب نماز)، ص. ۴۷٫
- کلینی، کافی، ج.۲، ص. ۱۳۹.
- مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۹٫، ص. ۷۸٫
- زخرف،۵۴٫
- امام خمینی، صحیفه امام، ج.۷، ص.۵۷٫
- الدر المنثور فی تفسیر المأثور، ج.۱، ص.۱۶۱٫
- بیانات در دیدار جمعی از کارگزاران فرهنگی،۲۱/۰۵/۱۳۷۱٫
- ضحی،۱۱٫
- نهجالفصاحه، حدیث ۶۸۳٫
- بیانات در دیدار اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی۱۹/۰۹/۱۳۹۲٫
- بیانات در دیدار جوانان و فرهنگیان در مصلّای رشت۱۲/۰۲/۱۳۸۰٫
- رک: آل عمران، ۱۷۳٫
- آل عمران، ۱۷۴٫
- آفتابه گِلی.
- اول فروردین ۱۳۹۵ ؛ بیانات در اجتماع زائران و مجاوران حرم مطهر رضوی.
- آل عمران، ۷۲٫
- طبرسی، مجمعالبیان فی تفسیرالقرآن، ج.۲، ص. ۷۷۴٫