مخالفت با احکام خدا عامل سقوط به حضیض ذلت/ آیت‌الله محمدتقی مصباح یزدی(ره)

درباره انقلاب اسلامی و اهمیت نهضت حضرت امام(ره) و پیروزی‌ها و مراحلی که تاکنون گذرانده مطالب بسیاری شنیده و خوانده‌ایم. اگر مطالبی که در مورد این انقلاب در داخل و در خارج کشور بیان شده یا نوشته شده و البته هنوز هم تمام نشده جمع بشود یک دایره‌المعارف بزرگ را تشکیل می‌دهد.

موضع‌گیری‌های دشمنان انقلاب اسلامی

موضع‌گیری‌هایی که در مقابل این انقلاب انجام گرفت چند دسته بود؛ یک دسته، کسانی بودند که اساساً با اصل این حرکت و مخالفت با رژیم شاه، مخالف بودند، ازجمله درباریان و وابستگان دربار، کسانی که سرشان در آخور دربار بود. از این‌ها توقعی غیر از این نمی‌شود داشت، نداشتیم و نباید داشته باشیم.

از این‌ها گذشته، کسانی که فی‌الجمله با اصل نهضت و مبارزه با دستگاه ستم‌شاهی موافق بودند، فی‌الجمله چند دسته بودند؛ بعضی از اینان، بعد از پیروزی انقلاب، دلِ خوشی از این پیروزی نداشتند. دلشان می‌خواست که این حرکت به نام آن‌ها و به کام آن‌ها تمام بشود. یک عده‌شان که اصلاً به اسلام اعتقادی نداشتند، مثل مارکسیست‌ها که اصلاً به خدا و دین اعتقادی نداشتند.

عده دیگری که شبیه این‌ها بودند کسانی بودند که به‌اصطلاح، مارکسیست اسلامی بودند. کمابیش همان افکار مارکسیست‌ها را داشتند ولی معتقد بودند که دین اسلام هم حق است، منتها بعضی از مسائل که مربوط به زندگی اجتماعی است به تعبیر خودشان این‌ها تاریخ‌مند است؛ یعنی ما می‌دانیم که در اسلام، احکام جزایی و کیفری هست ولی این‌ها تاریخ داشته، یعنی برای صدر اسلام بوده. تعبیرشان این بود که احکام اسلام، تاریخش گذشته است. دیگر باید کنار گذاشت. خب این‌ها هم از پیروزی امام و برقراری انقلاب اسلامی به رهبری ولی‌فقیه، دلِ خوشی نداشتند، لذا از همان اوائل نیز شروع به مخالفت و موضع‌گیری کردند و خانه جنگ تشکیل دادند و بعد هم ترورها را شروع کردند.

اگر بخواهیم این‌ها را یکی‌یکی بررسی و بحث کنیم طولانی می‌شود…، در میان این‌ها، موضعی که خیلی برجسته بود موضع‌گیری‌های مجاهدین بود که شروع کردند به ترور کردن مردم عادی، تا داستان هفت تیر و شهدای هفت تیر و این‌ها پیش آمد و بعد شهادت مرحوم رجایی و باهنر و امثال این‌ها…

از انتقام خدا بر حذر باشید!

خداوند متعال بر این جامعه اسلامی منّت گذاشت و بلاهای متعددی را یکی پس از دیگری دفع کرد. به‌عنوان تشبیه مثل مشکلاتی که در صدر اسلام برای پیغمبر اکرم«ص» پیش آمد و تقریباً تا زمان فتح مکه ادامه داشت. بعد از آن بود که دیگر دولت اسلامی‌ با رهبری پیغمبر اکرم«ص» استقرار پیدا کرد و بر شهرهای عربستان و جزیرهالعرب تسلط پیدا کرد. شاید در همان‌وقت‌ها بود که این سوره نازل شد: «إِذَا جَاء نَصرُ اللَّهِ وَالْفَتحُ * وَرَأَیْتَ النَّاسَ یَدْخُلُونَ فِی دِینِ اللَّهِ أَفْوَاجًا*فَسَبِّح بِحَمدِ رَبِّکَ وَاستَغفِرهُ إِنَّهُ کَانَ تَوَّابًا. بنابر نقلی، این سوره که نازل شد، پیغمبر اکرم«ص» فرمودند که این نشانه این است که اواخر عمر من است؛ وَاستَغفِرهُ.»

این انقلاب هم حوادثی را شبیه این حوادث، پشت سر گذاشت. البته نمی‌خواهم بگویم که عیناً بر آن تطبیق می‌کند اما از لحاظ مشکل‌آفرینی از داخل، از خارج، از بت‌پرست‌ها، از یهودیان، از دیگران، از منافقین، مشکلاتی که برای جامعه اسلامی پیش آمد خیلی سنگین بود. این مشکلات در اشل آن روز خیلی سنگین بود ولی مردم با کمال استقامت با این‌ها برخورد کردند، مشکلات را تحمل کردند، گرسنگی را، فقر را، دربه‌دری و آوارگی را تحمل کردند تا نصرت خدا بر امت اسلامی نازل شد و امت اسلامی استقرار پیدا کرد؛ الیَومَ یَئِسَ الَّذِینَ کَفَرُواْ مِن دِینِکُم. خدا هم بشارت داد که کافران هم دیگر از دین شما ناامید شدند و امیدی ندارند به این‌که بتوانند شما را از دین‌تان برگردانند و شما را گمراه کنند. دیگر از این ناامید شدند؛ اما بعدش هم یک جمله دارد؛ الیَومَ یَئِسَ الَّذِینَ کَفَرُواْ مِن دِینِکُم فَلاَ تَخشَوهُم وَاخشَونِ! دیگر از کافران نترسید اما از من بترسید! یعنی چه؟! خود این کلمه یک اشاره‌ای دارد به اینکه حوادثی پیش خواهد آمد که شما باید در آن جریانات مواظب باشید که از مسیر خدا منحرف نشوید وگرنه باید از خدا بترسید. دیگر این دشمنان انسانی نمی‌توانند به شما ضربه‌ای بزنند، این‌ها نمی‌توانند ریشه اسلام را بکنند، دیگر آن‌چنان ریشه اسلام محکم شده که این قدرت‌ها در مقابل آن‌ها نمی‌توانند عرض‌اندام کنند؛ ولی قدرت خدا و دست انتقام خدا سر جایش است. مبادا یک کاری بکنید که خدا خصم شما بشود! از مردم نترسید اما از من بترسید! حواستان جمع باشد! وظایفی دارید که باید انجام بدهید. من عالم را برای شما مهیا کردم که بتوانید وظایف‌تان را عمل کنید، به عزت برسید، آبرومند باشید، زندگی دنیایتان رونق پیدا بکند، امور مادی‌تان پیشرفت بکند، رفاه پیدا کنید، عزت دنیایی پیدا کنید. من این کار را برایتان کردم. مردم هم دسته‌دسته آمدند و به اسلام گرویدند و تسلیم شما شدند؛ وَرَأَیْتَ النَّاسَ یَدخُلُونَ فِی دِینِ اللَّهِ أَفْوَاجًا. مردم فوج‌فوج دارند رو به اسلام می‌آورند اما مبادا فریب بخورید و مغرور بشوید و وظایف‌تان را فراموش بکنید! اگر وظایف‌تان را فراموش کردید از انتقام من بترسید! دیگر خصم‌تان بت‌پرست‌ها یا یهودیان یا منافقین نیستند، آن‌ها کنار رفتند. اگر به وظایف‌تان عمل نکنید، خصم‌تان خود من هستم! وَیُحَذِّرُکُمُ اللّهُ نَفْسَهُ!  خدا شما را از خودش پرهیز می‌دهد؛ مواظب باشید! از انتقام خدا و از غضب خدا بر حذر باشید! خدا با کسی شوخی ندارد! تعارف هم ندارد! حتی با آن اقوامی که بهترین نعمت‌ها را به آن‌ها داد.

عامل سقوط از اوج عزت به حضیض ذلت

در قرآن در دو آیه به این مطلب تصریح شده که ما بنی‌اسرائیل را بر همه عالمیان برتری دادیم؛ «وَفَضَّلْنَاهُمْ عَلَى الْعَالَمِین» شاید یکی‌ از این برتری‌ها کثرت انبیا بود، یکی‌ هم قدرت‌هایی که پیدا کردند که سرآمدش قدرت سلیمان بن داوود که دیگر جهانگیر بود. خداوند در دو آیه قرآن می‌فرماید ما بنی‌اسرائیل را بر همه جهانیان برتری دادیم؛ «فَضَّلْنَاهُم عَلَى الْعَالَمِین»

اما خدا با همین بنی‌اسرائیل چه کرد؟! وَضُرِبَت عَلَیْهِمُ الذِّلَّهُ وَالمَسکَنَهُ وَبَآؤُوْاْ بِغَضَبٍ مِّنَ اللَّهِ!  چرا؟! چون با احکام خدا مخالفت کردند، فراموش کردند که خدا چه نعمت‌هایی به آن‌ها داده و ناسپاسی کردند، احکام خدا را زیر پا گذاشتند، با احکام خدا بازی کردند و… خدا هم آن‌ها را به‌صورت بوزینه مسخ کرد، ذلت و مسکنت را برای آن‌ها تثبیت کرد و آواره‌شان کرد. همان کسانی که «فَضَّلنَاهُم عَلَى العَالَمِین»

خدا این داستان‌ها را که در قرآن ذکر می‌کند صرف این نیست که یک مطلب تاریخی ثبت شده باشد. این‌ها را می‌گوید برای اینکه من و شما عبرت بگیریم. خیال نکنیم که اگر خدا به ما عزتی داد و ما را در دنیا سرفراز کرد، به جای اینکه نوکر آمریکا باشیم، به جای اینکه کشورمان حیات خلوت آمریکا باشد، بشویم ملتی که آمریکا و امثال آمریکا باید روی مواضع ما حساب کنند، یک چنین عزتی به ما بدهد در زمانی که آن‌ها روزبه‌روز راه سقوط را طی می‌کنند، حتی در امور مادی اقتصادشان روزبه‌روز دارند رو به ضعف و زوال می‌روند، دست گدایی‌شان پیش این و آن دراز است، در یک چنین موقعیتی، کشور فقیر ما که پابرهنه‌ها این کشور و این نظام را تشکیل دادند، روزبه‌روز دارد بر عزتش، بر ثروتش، بر قدرتش، بر علمش، بر آبرویش، بر موقعیت اجتماعی‌ و جهانی‌اش افزوده می‌شود؛ اما مبادا فریب بخورید و مغرور بشوید! ما بنی‌اسرائیل را تا سلطنت سلیمان رساندیم اما آن وقتی که نافرمانی پیشه کردند و بنا گذاشتند بر اینکه دیگر حرف خدا را گوش نکنند و عمل نکنند، سرنگونشان کردیم؛ «ضُرِبَتْ عَلَیْهِمُ الذِّلَّهُ وَالْمَسْکَنَه» و در اطراف دنیا آواره شدند و یهودیان در هر گوشه‌ای پراکنده شدند و کسانی از روی ترحم یک جایی به آن‌ها دادند!

رشد فزاینده دین‌داری در جامعه اسلامی ایران

این‌جا قرآن می‌فرماید «الْیَومَ یَئِسَ الَّذِینَ کَفَرُواْ مِن دِینِکُم؛» کافران، دیگر از شما ناامیدند، «فَلاَ تَخشَوهُم؛» از آن‌ها نترسید اما وَاخشَونِ؛ از من بترسید! متأسفانه بعضی از ما علی‌رغم این هشدارهای قرآن و هشدارهای امام از همان روز‌های اول که در بسیاری از توصیه‌ها می‌گفت مواظب باشید که شما را به سرنوشت قبلی برنگردانند و نااهلان در شما نفوذ نکنند، علی‌رغم این هشدارها، بعضی جاها غفلت کردیم، مغرور شدیم و نقطه‌های ضعفی نشان دادیم. اگر این ضعف‌ها عمومیت داشت خدا با ما همان کاری را می‌کرد که با بنی‌اسرائیل کرد. خوشبختانه این‌ها برای یک گروه قلیلی است. الحمدلله اکثریت قاطع مردم ما، به انقلاب وفادار هستند، به اسلام وفادار هستند، روزبه‌روز علاقه‌شان به دین، به احکام دین و به اولیای دین بیشتر می‌شود. نمونه‌هایش در سراسر کشور پیداست. اقبالی که این جوان‌ها با همان قیافه‌های عجیب و غریبی که خیلی هم مورد پسند ما نیست اما با همین قیافه‌ها، می‌بینید به مشاهد مشرفه مشرف می‌شوند، در ایام اعتکاف در مساجد، شب‌های جمعه و چهارشنبه در مسجد جمکران، نه‌فقط از قم و اطراف قم، از صدها فرسخ فاصله، از بندر کنگان، از بندرعباس، اتوبوس راه می‌افتد و شب چهارشنبه می‌آید قم.

پیرمردها یادشان است. ما سال اولی که آمدیم قم، در ایام هفته که در مسجد جمکران هیچ خبری نبود. یک فانوسی بود که شب‌های جمعه روشن می‌شد. سه، چهار ساعت اول شب یک چراغ زنبوری روشن می‌کردند. روشنایی کل منطقه مسجد جمکران یک چراغ زنبوری بود. حالا نمی‌دانم بچه‌ها و جوان‌ها می‌دانند که چراغ زنبوری چیست؟ یک چراغ زنبوری روشن می‌کردند که سه، چهار ساعت روشن بود و بعدش دیگر آن ‌هم خاموش می‌شد و دیگر فقط یک فانوس روشن بود. در برف و یخ و سرمایی که آن‌جا وجود داشت هیچ وسیله گرمایی در مسجد جمکران یافت نمی‌شد. فقط یک منقل بود که هر کسی می‌خواست شب در سرمای زمستان آن‌جا بماند ذغالش را از شهر می‌خرید. پاکت ذغال را می‌برد آن‌جا و در منقل، آتش روشن می‌کرد، سرخ می‌کرد و پای آن می‌نشست تا سحر که برای نمازش بلند شود. نه یک بخاری بود، نه یک وسیله گرمایی بود. اصلاً برق نبود. گاهی آب برای وضو گرفتن پیدا نمی‌شد. حالا بیایید، ماشاءالله شب چهارشنبه یک کیلومتر اتوبوس پارک می‌شود؛ «وَرَأَیْتَ النَّاسَ یَدْخُلُونَ فِی دِینِ اللَّهِ أَفْوَاجًا»

اگر در دانشگاهی یک دانشجوی مسلمان می‌خواست نماز بخواند از هم‌کلاسی‌هایش خجالت می‌کشید. می‌ترسید به او بگویند این اُمُل است! نمازخواندن علامت عقب‌افتادگی و بی‌تمدنی بود! حالا ایام اعتکاف، دختر و پسرها می‌ایستند و گریه می‌کنند که برای ما جایی نیست که اعتکاف برویم و زارزار گریه می‌کنند؛ «یَدخُلُونَ فِی دِینِ اللَّهِ أَفْوَاجًا» این در داخل کشور است.

صدور انقلاب اسلامی ایران

تا حالا باور نمی‌کردیم که این انقلاب به جای دیگر هم صادر بشود و سرایت کند. حالا الحمدلله می‌بینید که چند سال است که در چند تا از کشورهای اسلامی، زلزله افتاده است. عین همین شعارهایی که امام در ایران مطرح کرد امروز در آن‌جا مطرح شده است. با دولت‌های دیکتاتور و دست‌نشانده یکی پس از دیگری مبارزه می‌کنند. ان‌شاءالله بقیه مبارزان و مخصوصاً مردم شریف بحرین هم به فضل خدا و به برکت عنایات آقا امام زمان‌عجل‌‌الله‌‌فرجه‌‌الشریف پیروز خواهند شد. این‌ها نعمت‌هایی است که خدا به ما داده است.

 

قدردان نعمت انقلاب باشیم!

یک هشدار این است که مبادا در بین ما، در داخل کشور ما، در بین کسانی که به اسلام و تشیع علاقه دارند، کسانی پیدا بشوند که این نعمت‌های خدا را ندیده بگیرند. متأسفانه گاهی گوشه و کنار از این چیزها پیدا می‌شود. این‌همه برکاتی که این انقلاب آورد که اگر ما بشماریم به هزارها می‌رسد، یک جایی یک نقطه‌ضعف یا دو تا نقطه‌ضعف پیدا می‌کنند و می‌گویند اگر اسلام است پس چرا این‌طور است؟! خب آقا! شما به زمان امیرالمؤمنین‌‌«ع» برگردید. ما دیگر حکومتی اسلامی‌تر از حکومت علی‌‌«ع» داریم؟! زمان امیرالمؤمنین«ع» عاملان، همه فرشته بودند؟! بعضی از این عاملانی که از خویش و قوم‌های خود امام علی«ع» هم بودند، که به‌عنوان فرماندار یا استاندار جایی فرستاده بود، پول‌های بیت‌المال را جمع کردند. رفتند پیش معاویه. کارگزار علی«ع» پول‌های بیت‌المال را برداشت و رفت پیش معاویه! حالا شما توقع دارید که کارگزار ولایت‌فقیه همه معصوم باشند؟! چون انقلاب اسلامی شده، دیگر هیچ‌کس هیچ اشتباهی نمی‌کند؟! این‌همه برکاتی که پیدا شده این‌ها را نادیده می‌گیرند، یک جایی که تخلفی واقع شده، یک نقصی، اشتباهی، عمدی این‌ها را بزرگ می‌کنند و زیر ذره‌بین می‌برند؛ انگارنه‌انگار که این‌همه نعمت از طرف خدا به آن‌ها رسیده است! این‌ها ناشکری نیست؟!

ما در بدنمان صدها اندام وجود دارد، هزارها عضو کوچک وجود دارد، هر عضوی از میلیون‌ها نسوج و هر نسجی از میلیاردها سلول تشکیل شده است. حالا اگر سرمان درد گرفت یا شکممان درد گرفت باید همه آن نعمت‌ها را فراموش کنم؟! سلامتی چشم، گوش، مغز، قلب، اعصاب، کبد، دست، پا و…را فراموش کنم و بگویم اگر خدا هست پس چرا باید من سرم درد بگیرد؟! در آن حکمتی است، چه‌بسا دردی که هست برای بدرفتاری خودت است اما آیا این صحیح است که اگر من شکم‌درد بگیرم، درباره خدا شک کنم؟! آیا درست است که فلان دعایی را خواندم و خوب نشدم بگویم اگر اسلام درست است پس چه‌طور من دعا خواندم مرض سرطانم خوب نشد؟! بعضی از بهانه‌گیری‌هایی که برای نظام می‌کنند از این قبیل است. ما توقع نداریم که حکومتی که تشکیل شده، از حکومت علی‌(ع) بالاتر باشد. وقتی در پاریس از امام می‌پرسیدند که اگر حکومت شاه ساقط شود الگوی شما چیست؟ می‌فرمود الگوی ما حکومت علی‌(ع) است؛ اما دیگر نگفت که ما بالاتر از حکومت علی‌(ع)  می‌شویم. این‌ همه برکاتی که به‌وسیله رهبری‌های حضرت امام و فداکاری‌های مردم نصیب این ملت شده، همه این‌ها را ندیده بگیریم به خاطر یک اشتباه یا چند تا رفتار نادرست که چند تا کارگزار در یک کشور هفتاد و چند میلیونی انجام دادند و چه‌بسا در خیلی‌هایش خود ما کوتاهی داشته باشیم!

از ماست که بر ماست!

حالا من نمی‌خواهم از بعضی از اصناف و اقشار گله بکنم. بالاخره در همین اقشار متدین انقلابی نمازخوان روزه‌بگیر خمس‌بده، کسانی هستند که نعمت‌های خدا را خراب می‌کنند، گندم خدا را خراب می‌کنند، نان می‌پزند باعث خرابی وضع گوارش مردم می‌شوند. دولت هزاری می‌گوید، دیگران قانون وضع می‌کنند، رسیدگی می‌کنند که آقا! به آرد، جوش‌شیرین نزنید! بگذارید درست ور بیاید! به آن خمیرمایه بزنید! آن می‌خواهد زودتر کارش را انجام بدهد و حالا این با شکم مردم چه کار می‌کند، چه‌قدر مریض‌ می‌کند، به جهنم! من پولش را بگیرم حالا هرچه می‌خواهد بشود!

خیلی چیزها هست که از خود ماهاست و اشتباه‌کاری‌هاست. کمی بالاتر که می‌آید خب پولدارهایی هستند که معاملاتشان میلیاردی است. آن‌ها هم همین را دارند و می‌خواهند نفع ببرند. می‌گویند حالا یک کس دیگری ضرر کرد، یک بانکی ورشکسته شد، خب بشود، ما نفع خودمان را ببریم.

با این روحیه باید مبارزه کرد. ما باید نفع مردم و مسلمان‌ها را نفع خودمان بدانیم، ضرر آن‌ها را ضرر خودمان بدانیم و کاری بکنیم که خدا راضی باشد و شکر نعمت‌های خدا بشود. بالاخره عین همین روحیه در کارگزاران هم هست. یک کارگزاری هم می‌آید و یک پست و مقامی که گیرش می‌آید، دلش نمی‌خواهد صندلی را رها کند. تا می‌شود می‌خواهد از این صندلی بدوشد. خب اگر گله می‌کنیم، از خودمان هم گله کنیم ولی همه این‌ها در مقابل هزاران برابر برکاتی که از این نظام نصیب ما شده قابل اغماض است.

غفلت از مهم‌ترین برکت انقلاب

این پیشرفتی که در وضع زندگی مردم، رفاه مردم، صنعت مردم، تجارت مردم به وجود آمده است، الآن بسیاری از محصولات زراعی و صنعتی صادر می‌شود. این پیشرفت‌های مادی و پیشرفت‌های علمی و صنعتی که در این کشور پیدا شده و چشم دنیا را خیره کرده و یا چیزهای دیگر، این‌ها به برکت این انقلاب است. این‌ها را همه هم می‌دانیم؛ اما به نظرم یک چیز از همه این‌ها مهم‌تر است و کمتر گفته می‌شود و کمتر روی آن تکیه می‌شود. آن چیست که از همه این‌ها مهم‌تر است؟

حکومت دینی؛ وعده خداوند متعال به مؤمنان

خداوند متعال در قرآن به مؤمنان وعده داده است که اگر ایمان خودشان را حفظ کنند، رفتارشان را اصلاح کنند و کار خوب انجام بدهند، غیر از ثواب اخروی که در آخرت به آن‌ها خواهد داد در همین دنیا هم یک مژده به آن‌ها داده است. آن مژده چیست؟! «وَعَدَاللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنکُم وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَیَستَخلِفَنَّهُم فِی الْأَرضِ کَمَا استَخلَفَ الَّذِینَ مِن قَبلِهِم وَلَیُمَکِّنَنَّ لَهُم دِینَهُمُ الَّذِی ارتَضَى لَهُم وَلَیُبَدِّلَنَّهُم مِّن بَعدِ خَوفِهِم أَمْنًا یَعبُدُونَنِی لَا یُشرِکُونَ بی‌شَیْئًا؛»  می‌‌فرماید: اگر این شرایط را رعایت کردید و جامعه اسلامی جامعه‌ای شد اهل ایمان و اهل عمل صالح، منِ خدا یک چیز را به شما قول می‌دهم که انجام بدهم و آن این است که شرایطی برایتان فراهم می‌کنم که دین، حاکم بشود و بتوانید به دستورات دینی‌تان عمل کنید؛ «وَلَیُمَکِّنَنَّ لَهُم دِینَهُمُ الَّذِی ارتَضَى لَهُم.» من و شما منظور این را نمی‌فهمیم که یعنی چه. اگر در زمان پیغمبر(ص) بودیم، اگر در شعب ابی‌طالب محاصره شده بودیم، اگر می‌دیدیم وقتی مسلمان‌ها می‌خواهند نماز بخوانند چه‌طور به آن‌ها سنگ می‌زنند، به خود پیغمبر اکرم(ص) چه اهانت‌هایی می‌کنند، آن‌وقت می‌فهمیدیم اینکه آدم بتواند به دینش عمل کند یعنی چه؟ اینکه دین در جامعه آبرو داشته باشد و دین‌داری افتخار باشد یعنی چه؟

به یاد می‌آورم روزی رئیس‌جمهور اتریش گفته بود که انقلاب اسلامی ایران باعث شد که من جرئت کنم که به دین خودم ببالم! ایشان مسیحی بود، اما می‌‌گفت انقلاب اسلامی در ایران به دین آبرو بخشید و من در کشور خودم می‌توانم بگویم من مسیحی‌ام و به مسیحیتم افتخار کنم! چون دین به‌وسیله امام در ایران ارزش پیدا کرد، در سایه آن آبرو، من هم که رئیس‌جمهور اتریش هستم، در دنیا می‌توانم افتخار کنم که دیندارم. شما می‌فهمید این یعنی چه؟

بزرگ‌ترین خدمت این انقلاب این بود که دین را زنده کرد، باعث آبروی دین شد، دین‌داری افتخار شد. روزگاری بود که اگر دانشجو می‌خواست نمازش را بخواند خجالت می‌کشید! ریش گذاشتن علامت روزگاری دهاتی‌گری و وارفتگی و ارتجاع بود! نمی‌شد اسمی از دین ببری! شعارهای آزادی، تمدن، تمدن بزرگ و از این چیزها شعار بود. این‌ها افتخار بود. آن‌چه به برکت رهبری امام و فداکاری‌های شهدا و مجاهدین ما، نصیب ما شد بالاترینش این بود که دین در کشور ما رواج پیدا کرد. این‌ها آثارش است که به بعضی‌هایش اشاره کردیم. ما غافلیم که این چه نعمت بزرگی است.

خدا می‌فرماید اگر ایمانتان را حفظ کنید و اگر اعمال صالح انجام بدهید من برایتان ضمانت می‌کنم که دین را حاکم کنم؛ «وَلَیُمَکِّنَنَّ لَهُم دِینَهُمُ الَّذِی ارتَضَى لَهُم». این معنایش این است که در میان جامعه ما کسانی بودند، البته خیلی‌هایشان را هم می‌شناسیم که به وظایف‌شان عمل کردند، به حقیقت اسلام و به ائمه معصومین و به جانشین ائمه، ولی‌فقیه، ایمان داشتند و تا پای جان و تا آخرین قطره خون دارند سعی می‌کنند که وظایف خودشان را موبه‌مو اجرا کنند و به این افتخار کنند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *