پیکار در رکاب امام را همسان همراهی با پیامبر(ص) میدانست و میگفت:
میدانیم که بر حقیم؛ و اگر در خدمت تو، جان را از دست دهیم و یک نفر از ما زنده نماند، باک نخواهیم داشت و روی از تو نخواهیم گردانید..
این تصویری از نگاه دوراندیشانه یک فدایی کاردان امیرمومنان(ع) بود که در کنار جمعی از یاران حضرت خوش درخشید و نامش جاودانه ماند؛ «قیس بن سعد» کم نظیر بود.
یار نادری که میتوانست مصداق این فراز از سخن مراد او خویش بود:
دریغا از برادرانم که قرآن را خواندند و در حفظ آن کوشیدند؛ واجب را برپا کردند، پس از آنکه در آن اندیشیدند؛ سنّت را زنده کردند و بدعت را میراندند؛ به جهاد خوانده شدند و پذیرفتند؛ به پیشواى خود اعتماد کردند و درپى او رفتند.(۱)
این یاران صدیق در آن مصاف سخت جنگ روایتها با طیفی مدعی پیشگامی هم مواجه بودند که مقهور تبیین وارونه ارباب فتنه گشتند، سست شدند و تن به پایداری ندادند؛ بود و نبودشان برای جبهه حق سودی نداشت،
جمعی پردردسر و دردسرساز از مردم کوفه که امام مشکل آنان را چنین توصیف میکند؛
«مُنِیتُ مِنکُم بِثَلَاثٍ وَ اثنَتَینِ صُمٌّ ذَوُو أَسمَاعٍ وَ بُکمٌ ذَوُو کَلَامٍ وَ عُمیٌ ذَوُو أَبصَارٍ لَا أَحرَارُ صِدقٍ عِندَ اللِّقَاءِ وَ لَا إِخوَانُ ثِقَهٍ عِندَ البَلَاء(۲)
به سه چیز که در شما هست و دو چیز که در شما نیست، گرفتار شما شدهام. اما آن سه چیز:
با آنکه گوش دارید، کرید و با آنکه زبان دارید، گنگید و با آنکه چشم دارید، کوریـد.
و اما آن دو ویژگی که بدان آراسته نیستید:
نه در رویارویی با دشمن، آزادگانی صدیق هستید و نه بههنگام بلا یارانی در خور اعتماد.» «حقبینی»، «حق جویی»، «حق پذیری» و «حقگویی» نقطه امتیاز دو نسل صالح و خودباخته بود که به هنگام نیاز و در آوردگاهها تعیینگر بود و برخوداری از آن پیروزی را به ارمغان میآورد.
«عمار یاسر» نمونهای زیبا از یک نسل صالح بود که بهوقت نیاز و در هنگامه شبهه با حضور بهنگامش به روشنگری میپرداخت، آنسان که رهبر معظم انقلاب ضمن معرفی او به عنوان یک شاخص برای تصمیم به وقت حساس، چنین میفرماید:
«یکجا میدید اختلاف پیدا شده، یک عدهای دچار تردید شدند، بگو مگو، توی آنها هست، خودش را بهسرعت آنجا میرساند و برایشان حرف میزد، صحبت میکرد، تبیین میکرد؛ این گرهها را باز میکرد.»(۳)
تبیین تحلیلی گذشته و درنگ در روایتهای تلخ و شیرین دیرین، تصویر روشنی برای راه نسل نو ترسیم میسازد و از اینرو جوان امروز در کنار ویژگیهای ممتاز و متعدد پیدا و پنهان خود، شایسته است حق بین، حقجو، حقپذیر و حق گو باشد تا تیغ مکر و فریب دشمن را کُند سازد و پیروز میدان جنگ روایتها گردد.
رهبر معظم انقلاب ضمن تمجید لحظهشناسی ملت ایران، شناختن موقعیت، فهمیدن نیاز، حضور در لحظهی مناسب و مورد نیاز را اساس کار یک مؤمن دانسته تا بتواند وجودش مؤثر بشود»(۴)
ایشان با تاکید بر این مهم که «لحظه را باید شناخت» و «نیاز را باید دانست» و «بهنگام باید حرکت کرد» از قیام توابین اینگونه یاد میکنند:
«کسانی در کوفه دلهاشان پر از ایمان به امام حسین«ع» بود، به اهلبیت محبت هم داشتند، اما چند ماه دیرتر وارد میدان شدند»(۳)، «لحظه را نشناختند؛ عاشورا را نشناختند؛ در زمان، آن کار را انجام ندادند»، «عدّهی توّابین، چند برابر عدّهی شهدای کربلاست. شهدای کربلا همه در یکروز کشته شدند؛ توّابین نیز همه در یک روز کشته شدند. اما اثری که توّابین در تاریخ گذاشتند، یک هزارم اثری که شهدای کربلا گذاشتند، نیست! بهخاطر اینکه در وقت خود نیامدند. کار را در لحظهی خود انجام ندادند. دیر تصمیم گرفتند و دیر تشخیص دادند»
غفلت کمینگاه همه پیروان حق است و بهفرموده پیشوای انقلاب «باید بدون تأخیر وارد میدان بشویم. تأخیر نباید داشته باشیم. آنوقت به تناسب اهمّیّتی که آن کار دارد، خطرات را بهجان بخریم. بالاخره در هر حادثهای، هر خطری را نباید انسان به جان بخرد؛ بعضی از حوادث هست که اینقدر اهمّیّت ندارد که انسان جانش را به خطر بیندازد. به تناسب اهمّیّت حادثه، خطرِ مترتّب بر ورود در میدان را به جان بخریم. مشکل آنوقتی بهوجود میآید که ما در این وظایف اختلال ایجاد میکنیم: به سرعت احساس تکلیف نمیکنیم، بهنگام وارد نمیشویم، خطر را به جان نمیخریم…»
پینوشتها:
- نهج البلاغه ، خطبه ۱۸۲٫
- همان خطبه ۹۶
- بیانات در دیدار اعضای دفتر رهبری و سپاه حفاظت ولی امر ۱۸/۰۵/۱۳۸۸
- ۴. بیانات در دیدار مردم قم ۱۹/۱۰/۱۴۰۱