زمستان ۱۳۶۷ با چند رخداد مهم و تاثیرگذار در تاریخ ایران و جهان شروع و به بهار ۱۳۶۸ میرسد، نامه تاریخی امام خمینی«ره» به گورباچف در دیماه همینسال و پیشبینی سقوط شوروی و کمونیسم، حکم اعدام سلمان رشدی توسط بنیانگذار جمهوری اسلامی در ۲۵ بهمن همینسال و اظهارات حاشیهساز آیتالله منتظری در ۲۲ بهمن، قدم به قدم امام را به تصمیم سرنوشتساز فروردین ۱۳۶۸ سوق داد و رخداد مهم بعدی صدور منشور روحانیت از سوی حضرت امام(ره) و قطع رابطه دیپلماتیک ایران با انگلیس، از مهمترین رخدادهای آن ایام بود. در این مختصر خواهیم کوشید به این رخدادها بپردازیم.
نامه تاریخی به گورباچف
در اولین روز سال ۱۹۸۹ میلادی ـ ۱۱ دی ۱۳۶۷ ـ نامه معروف و تاریخی امام خمینی«ره» خطاب به میخائیل گورباچف آخرین رئیس جمهور شوروی در زمینه مرگ کمونیسم و ضرورت پرهیز روسیه از اتکا به غرب انتشار یافت.
امام خمینی«ره» در شرایطی از صدای شکسته شدن استخوانهای مارکسیسم سخن به میان آورد که اتحاد جماهیر شوروی هنوز به عنوان یک مجموعه و یکی از قدرتهای برتر جهان برقرار بود، جنگ سرد خاتمه نیافته بود، دیوار برلین به عنوان نماد جدایی شرق و غرب، فرو نریخته و حاکمیت کمونیسم بر قانون اساسی شوروی و مقدرات مردم در جمهوری های این کشور، هنوز برقرار بود. نامه تاریخی امام خمینی«ره» توسط هیئت منتخب ایشان مرکب از آیتالله جوادی آملی، محمدجواد لاریجانی و خانم مرضیه حدیدهچی دباغ، ۱۳دی ۱۳۶۷در مسکو به گورباچف تحویل داده شد.
آیتالله جوادی آملی درباره این سفر و ابلاغ تاریخی میگوید: «وظایف هیئت اعزامی از سوی امام این بود: «…محتوای پیام کاملاً مکتوم باشد و احدی تا حین ابلاغ، پی به محتوای آن نبرد. لذا علیرغم اینکه دستگاههای آنها برای کشف این اسرار بسیار قوی است، موفق نشدند که بفهمند مضمون نامه چیست؟ آنها همهٴ مسائل، از قبیل قطعنامهٴ ۵۹۸، جنگ و صلح و حالت نه جنگ، نه صلح را احتمال داده بودند، به استثنای آنچه که مضمون اصلی و اصیل این پیام، یعنی «دعوت به اسلام» بود.» (۱)
در بخشی از نامه تاریخی بنیانگذار جمهوری اسلامی خطاب به گورباچف نیز آمده بود: «جناب آقاى گورباچف، مشکل شما عدم اعتقاد واقعى به خداست. همان مشکلى که غرب را هم به ابتذال و بن بست کشیده و یا خواهد کشید… براى همه روشن است که از این پس کمونیسم را باید در موزههاى تاریخ سیاسى جهان جستجو کرد؛ چرا که مارکسیسم جوابگوى هیچ نیازى از نیازهاى واقعى انسان نیست؛ چرا که مکتبى است مادى، و با مادیت نمىتوان بشریت را از بحران عدم اعتقاد به معنویت، که اساسیترین درد جامعه بشرى در غرب و شرق است، به در آورد…(۲)
حکم اعدام یک مرتد!
سلمان رشدی نویسنده هندیالاصل بریتانیایی، با چاپ کتابی کفرآمیز، اعتقادات مسلمانان را به سخره گرفت و به پروردگار جهان و پیامبران الهی توهین نمود. به همین مناسبت ۲۵ بهمن ماه سال ۱۳۶۷ حکم تاریخی امام خمینی«ره» مبنی بر ارتداد سلمان رشدی صادر شد.
آیات شیطانی، رمانی توهینآمیز نسبت به پیامبر اعظم«ص» و قرآن است که توسط سلمان رشدی، نوشته شد. امام خمینی«ره» با روشن ساختن تکلیف فقهی و ابعاد این ماجرای خطرناک به همگان فهماند که در دفاع از ارزشهای اسلامی، در مقابل هرگونه اهانت به اسلام و ساحت پیامبر اعظم«ص» استوار ایستاده است.
۲۵ بهمن ۱۳۶۷ امام خمینی«ره» طی حکمی تصریح کردند: «به اطلاع مسلمانان غیور سراسر جهان میرسانم مؤلف کتاب «آیات شیطانی» که علیه اسلام و پیامبر«ص» و قرآن، تنظیم و چاپ و منتشر شده است، همچنین ناشرین مطلع از محتوای آن، محکوم به اعدام میباشند. از مسلمانان غیور میخواهم تا در هر نقطه که آنان را یافتند، سریعاً آنها را اعدام نمایند تا دیگر کسی جرأت نکند به مقدسات مسلمین توهین نماید.»(۳)
احساس گناه نمیکنیم!
۲۳ دی ماه ۱۳۶۷ طارق عزیز وزیر خارجه عراق که برای شرکت در کنفرانس بینالمللی خلع سلاح شیمیایی رهسپار پاریس شده بود در مصاحبهای با روزنامه «فیگارو» اظهار داشت عراق از کاربرد سلاحهای شیمیایی در جنگ علیه ایراد مطلقاً احساس گناه نمیکند.
۲۴ دی ماه نیز در پی برگزاری کنفرانس بینالمللی خلع سلاح شیمیایی در پاریس، امروز در آلمان فاش شد ۱۵ شرکت آلمانی در تسلیح عراق به انواع سلاحهای شیمیایی در سالهای جنگ این کشور با ایران نقش داشتهاند.
۲۷ دی ماه همینسال نیز هفته نامه اشپیگل طی گزارش مستندی به نقش مستقیم کارخانجات تسلیحاتی آلمان در تجهیز عراق به سلاحهای شیمیایی در جنگ علیه ایران اعتراف کرد.
درخواست امام برای تدوین دقیق تاریخ انقلاب
۲۵ دی ۱۳۶۷امام خمینی«ره» در نامهای به حجتالاسلام سیدحمید روحانی خواستار تدوین دقیق تاریخ انقلاب اسلامی شدند. امام«ره» در ایننامه خاطرنشان ساخت «تاریخ حماسه آفرین و پرحادثه انقلاب اسلامی مردم قهرمان ایران همانگونه که هست باید تدوین شود.»
در بخشی از این نامه آمده بود: «اکثر مورخین، تاریخ را آنگونه که مایلند و یا بدانگونه که دستور گرفتهاند مینویسند، نه آنگونه که اتفاق افتاده است. از اول میدانند که کتابشان بنا است به چه نتیجهای برسد و در آخر به همان نتیجه هم میرسند. از شما میخواهم هرچه میتوانید سعی و تلاش نمایید تا هدف قیام مردم را مشخص نمایید، چرا که همیشه مورخین اهداف انقلابها را در مسلخ اغراض خود و یا اربابانشان ذبح میکنند. امروز همچون همیشه تاریخ انقلابها، عدهای به نوشتن تاریخ پر افتخار انقلاب اسلامی ایران مشغولند که سر در آخور غرب و شرق دارند. تاریخ جهان پر است از تحسین و دشنام عدهای خاص، له و یا علیه عدهای دیگر و یا واقعهای در خور بحث.»
این نامه میافزود: اگر شما میتوانستید تاریخ را مستند به صدا و فیلم حاوی مطالب گوناگون انقلاب از زبان تودههای مردم رنجدیده کنید، کاری خوب و شایسته در تاریخ ایران نمودهاید. باید پایههای تاریخ انقلاب اسلامی ما چون خود انقلاب بر دوش پابرهنگان مغضوب قدرتها و ابرقدرتها باشد. شما باید نشان دهید که چگونه مردم، علیه ظلم و بیداد، تحجر و واپسگرایی قیام کردند و فکر اسلام ناب محمدی را جایگزین تفکر اسلام سلطنتی، اسلام سرمایهداری، اسلام التقاط و در یک کلمه اسلام آمریکایی کردند.(۴)
سخنان حاشیهسازی که امام را به تصمیم سرنوشت ساز نزدیک کرد!
آیتالله منتظری در یک سخنرانی، به نقد عملکرد ده ساله انقلاب پرداخت و از جمله جنگ را باعث ویرانی کشور و انزوای ایران در دنیا ذکر کرد.
پس از پایان ماجرای باند مهدی هاشمی، آنچه مشخص شد تفاوت فکری و روشی عمیقی بود که میان آیتالله منتظری و مسیر انقلاب وجود داشت و این تفاوتِنظر در ادامه شدیدتر شد که اوج آن در سال ۶۷ و بر سر مسئلهی مجاهدین اتفاق افتاد؛ اما پیش از آن، در دهمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی، یعنی در تاریخ ۲۲ بهمن ۱۳۶۷، آیتالله منتظری سخنرانیای کرد که به گفتهی بسیاری از صاحبنظران یکی از بزرگترین اشتباهات خود را در تاریخ انقلاب اسلامی مرتکب شد.
صحبتهای آیتالله منتظری در دهمین سالروز پیروزی انقلاب اسلامی یکی از جنجالیترین مواضع قائممقام رهبری بود. سخنانی که با اعلام موضع جدی و صریح امام خمینی(ره) مواجه شد.
آیتالله منتظری در بخشی از سخنان خود اظهار داشت: «…باید حساب کنیم در ظرف این ده سال که جنگ را به ما تحمیل کردند آیا جنگ را خوب طی کردیم یا نه. دشمنان ما که این جنگ را تحمیل کردند آنها پیروز از کار در آمدند. چقدر نیرو از ایران و از دست ما رفت و چقدر جوانهایی را از دست دادیم که هر کدام یک دنیا ارزش داشتند و چه شهرهایی از ما خراب شد. باید اینها بررسی شود و ببینیم اگر اشتباهی کردهایم اینها توبه دارد و اقلاً متنبه شویم که بعداً تکرار نکنیم. چقدر در این مدت شعارهایی دادیم که غلط بوده و خیلی از آنها ما را در دنیا منزوی کرد و مردم دنیا را به ما بدبین کرد و هیچ لزومی هم برای این شعارها نداشتیم.»(۵)
سوم اسفند ۱۳۶۷ امام در پیام موسوم به منشور روحانیت، بدون اسم بردن از آیتالله منتظری، به اظهارات وی واکنش نشان داد. امام در بخشی از این پیام فرمودند: «من در اینجا از مادران و پدران و خواهران و برادران و همسران و فرزندان شهدا و جانبازان به خاطر تحلیلهای غلط این روزها رسماً معذرت میخواهم و از خداوند میخواهم مرا در کنار شهدای جنگ تحمیلی بپذیرد. ما در جنگ برای یک لحظه هم نادم و پشیمان از عملکرد خود نیستیم. راستی مگر فراموش کردهایم که ما برای ادای تکلیف جنگیدهایم و نتیجه فرع آن بوده است. ملت ما تا آن روز که احساس کرد که توان و تکلیف جنگ دارد به وظیفۀ خود عمل نمود. و خوشا بهحال آنان که تا لحظۀ آخر هم تردید ننمودند، آن ساعتی هم که مصلحت بقای انقلاب را در قبول قطعنامه دید و گردن نهاد، باز به وظیفۀ خود عمل کرده است، آیا از اینکه به وظیفۀ خود عمل کرده است نگران باشد؟ نباید برای رضایت چند لیبرال خودفروخته در اظهارنظرها و ابراز عقیدهها بهگونهای غلط عمل کنیم که حزبالله عزیز احساس کند جمهوری اسلامی دارد از مواضع اصولیاش عدول می کند.»(۶)
فراخوان سفرا از اروپا در اعتراض به اهانت سلمان رشدی و قطع روابط با انگلیس
در روز نخست اسفند ۱۳۶۷ وزارت امور خارجه انگلیس در اعتراض به اقدام جمهوری اسلامی ایران علیه سلمان رشدی مرتد، دیپلماتهای خود را از تهران فراخواند. در همینحال جمعی از ناشران اسرائیلی اعلام کردند حاضرند کتاب «آیات شیطانی» نوشته سلمان رشدی را به زبان عبری ترجمه و انتشار دهند.
در دومین روز اسفند همین سال نیز سفرا و هیأتهای نمایندگی جمهوری اسلامی ایران در کشورهای عضو بازار مشترک اروپا در اعتراض به رفتار اروپاییها نسبت به قضیه سلمان رشدی به تهران فراخوانده شدند.
منشور روحانیت
امام خمینی(ره) در روز سوم اسفند ۱۳۶۷ با صدور پیامی خطاب به روحانیون، مراجع، مدرسین، طلاب و ائمه جمعه و جماعات که منشور روحانیت نام گرفت استراتژی نظام جمهوری اسلامی ایران و رسالت حوزههای علمیه را تعیین کردند. در بخشی از این پیام تاریخی آمده بود: آنقدر که اسلام از این مقدسین روحانینما ضربه خورده است، از هیچ قشر دیگر نخورده است و نمونه بارز آن مظلومیت و غربت امیرالمؤمنین«ع» که در تاریخ روشن است. بگذارم و بگذرم و ذائقهها را بیش از این تلخ نکنم. ولی طلاب جوان باید بدانند که پرونده تفکر این گروه همچنان باز است و شیوه مقدس مآبی و دین فروشی عوض شده است. شکست خوردگان دیروز، سیاستبازان امروز شدهاند. آنها که به خود اجازه ورود در امور سیاست را نمیدادند، پشتیبان کسانی شدند که تا براندازی نظام و کودتا جلو رفته بودند. غائله قم و تبریز با هماهنگی چپیها و سلطنتطلبان و تجزیهطلبان کردستان تنها یک نمونه است که میتوانیم ابراز کنیم که در آن حادثه ناکام شدند ولی دست برنداشتند و از کودتای نوژه سر در آوردند، باز خدا رسوایشان ساخت.
این پیام تاریخی میافزاید: دستهای دیگر از روحانی نماهایی که قبل از انقلاب دین را از سیاست جدا میدانستند و سر به آستانه دربار میساییدند، یک مرتبه متدین شده و به روحانیون عزیز و شریفی که برای اسلام آنهمه زجر و آوارگی و زندان و تبعید کشیدند تهمت وهابیت و بدتر از وهابیت زدند. دیروز مقدس نماهای بیشعور میگفتند دین از سیاست جداست و مبارزه با شاه حرام است، امروز میگویند مسئولین نظام کمونیست شدهاند! تا دیروز مشروب فروشی و فساد و فحشا و فسق و حکومت ظالمان برای ظهور امام زمان «ارواحنا فداه» را مفید و راهگشا میدانستند، امروز از اینکه در گوشهای خلاف شرعی که هرگز خواست مسئولین نیست رخ میدهد، فریاد «وا اسلاما» سر میدهند! دیروز «حجتیهای»ها مبارزه را حرام کرده بودند و در بحبوحه مبارزات تمام تلاش خود را نمودند تا اعتصاب چراغانی نیمه شعبان را به نفع شاه بشکنند، امروز انقلابیتر از انقلابیون شدهاند!
پی نوشت ها
۱٫خاطرات آیتالله جوادی آملی از رساندن نامه امام به گورباچف، سایت «مشرق نیوز» به نقل از خبرگزاری حوزوی رسا، ۲۱ اسفند ۱۳۹۴
۲٫صحیفه امام، جلد ۲۱ ، صص ۲۲۵-۲۲۱
۳٫صحیفه امام، جلد ۲۱ ، ص ۲۶۳
۴٫صحیفه امام، جلد ۲۱ ، صص ۲۴۰-۲۳۹
۵٫واکنشها به موضعگیری منتظری به کارنامه ده ساله انقلاب اسلامی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۳۰ آذر ۱۴۰۰
۶٫صحیفه امام، جلد ۲۱، صص ۲۷۳-۲۹۳