اشاره
در ادامه مجموعه مقالات فضائل حضرت امام علی(ع)، با الهام از زیارت امیرمؤمنان علی(ع) در غدیر که حضرت امام هادی(ع) آن را القا کردهاند. در شمارههای قبل، به ۵ مورد از ۱۱ موردی که امام هادی(ع) در فضایل حضرت مولا علی(ع) بیان فرمودند اشاره گردید و اینک ادامه آن تقدیم میشود.
۶- برپادارنده نماز و پردازنده زکات
« قَدْ اَقَمْتَ الْصَّلوهَ وَ آتَیْتَ الزَّکوه: و نماز را برپا داشتی و زکات را پرداخت کردی.
اقامه نماز و ایتاء زکوه در بسیاری از آیات قرآن آمده است.
«قیام» در مقابل قعود است. اقامه نماز یعنی برپاداشتن آن در مقابل زمین ماندنش. این مفهوم هم در عرصه فردی معنا میدهد، هم در عرصه غیر فردی. در عرصه فردی اقامه نماز درست به جا آوردن نماز است، آن گونه که خدای تبارک و تعالی خواسته است. طریحی میگوید: «اقامتها ان یؤتی بها بحقوقها:(۱) اقامه نماز آن است که حق نماز ادا شود.
در عرصه غیرفردی اقامه نماز، مطرح کردن نماز و به صحنه آوردن آن است. یک مصداق آن اقامه نماز جمعه و جماعت است.
«ایتاء» که پسوند آن زکات است به معنای اعطاست، یعنی پرداختن وظیفه مالی زکات.
«صلوه» عبارت است از عبادتی که تشکیل شده از افعال و اقوال مخصوص و به گفته مرحوم علامه طباطبایی نماد تمام وظایفی است که بنده در رابطه با خدا دارد.
«و اقامه الصلوه ممثله لایتان ما للعبد من وظائف العبودیه مع الله سبحانه(۲)
«زکات» عبارت است از صدقهای که به اصل شرع (و نه با نذر و قسم) واجب شده است. زکات به حقی واجب در مال که به رسیدن آن به حد نصاب شرط وجوب آن است.
در اینجا نیز مرحوم علامه طباطبایی میگوید: «و ایتاء الزکوه ممثل لوظائفه مع الخلق؛(۳) ایتاء زکات در قرآن هم نماد ادای وظایف خود در برابر خلق خداست.
اینک با این توضیح سئوال این است که مقصود از این دو جمله که در زیارت امامان دیگر هم آمده است، چیست؟ واضح است که امامان نماز را بهعنوان یک فریضه عبادی و زکات را هم بهعنوان یک فریضه مالی ادا کردند. این مقدار را دیگران هم میتوانند انجام دهند. (البته نه به کیفیت والای نماز و زکات امامان)
آنچه مایه افتخار امامان است آن است که زنده بودن فرهنگ معنویت (که یک مصداق آن نماز است) مدیون امامان سلام الله علیهم اجمعین است. فصلی از زندگانی امامان سیره نماز و اذکار آنان است.
امامان بهترین و شایستهترین برخوردها را با مردم (دوست و دشمن)داشتند و با رفتار خود درسهای بیشماری را آموزش دادند. ضمن آنکه وظایف واجب و مستحب مالی خود را نسبت به مردم بهخوبی انجام دادند. فصل برجستهای در زندگی همه امامان صدقات و انفاقات امامان است.
نقل کردهاند حضرت علی(ع) نخلستانی داشت که درختان آن را رسول خدا«ص» غرس کرده بودند. امام نخلستان را فروخت. چهار هزار درهم را به یک عرب بیابانی بخشید و بقیه را میان مستمندان مدینه تقسیم کرد و حتی درهمی برای خود باقی نگذاشت.(۴)
در زندگی امام حسن مجتبی(ع) آمده است که حضرت سه بار همه اموال خویش را با مستمندان تقسیم کرد.(۵)
زهری میگوید: «در شبی سرد و بارانی حضرت امام زینالعابدین(ع) را دیدم که کیسهای پر آرد بر دوش دارد. گفتم ای پسر پیامبر این کیسه را کجا میبری؟ فرمود: سفری در پیش دارم و مشغول تهیه توشه آن هستم. گفتم اجازه دهید بنده یا خدمتکارم آن را برایتان بیاوریم. فرمود: خوش دارم با دست خودم زاد و توشهام را مهیا کنم. شما هم معطل من نشوید و به کار خویش بپردازید.»
«زهری» پس از چند روز دید که امام سجاد(ع) به سفر نرفته است و از این رو پرسید: «از سفر منصرف شدید؟ امام در پاسخ فرمود: «منظورم سفر آخرت بود که باید خود را برای آن آماده کنیم و آمادگی برای چنین سفری دوری از گناه و کوشش در راه خیر است.»(۶)
سپس آشکار شد که امام سجاد(ع) شبانه و دور از چشم مردم آذوقه به خانه مستمندان میبرده است. چنانچه بر اثر آن کتف ایشان پینه بسته بود. این را وقتی فهمیدند که خواستند بدن مطهرشان را پس از شهادت غسل دهند.(۷)
۷- آمر به معروف و ناهی از منکر
« وَ اَمَرتَ بِالمَعروفِ وَ نَهَیتَ عَنِ المُنکَر مَا اسْتَطَعْتُ: در حد توانت امر به معروف و نهی از منکر کردی.»
امر به معروف و نهی از منکر دو واجب نماد غیرت دینی است.
«غیرت» حالت عاطفی است که هنگام درک لزوم پاسداری و دفاع از کس یا چیزی که موجب دلبستگی است برانگیخته شود.(۸)
«دینمداری» اقتضای آن را دارد که در برابر کسانی که از خطوط قرمز دین عبور میکنند، حداقل با چهره گرفته واکنش نشان بدهیم تا مرتکب منکر بفهمد که این کارش منفور است. حضرت امام علی(ع) فرمود:
«أمَرَنا رَسوُلُ اللّه صلی الله علیه و آله أن نُلقِی أهلَ المَعاصِی بِوُجُوهٍ مُکفَّرَهٍ.(۹) رسول خدا(ص) به ما دستور دادند که با افراد گنهکار با چهرهای درهم کشیده روبهرو شویم.»
از پیامبر اکرم(ص) نقل شده است که: « لایَنبَغی لِنفسٍ مُؤمِنَهٍ تَری مَن یَعصِی اللهَ فَلا تُنکِرَ: هیچ انسان مؤمنی را نشاید که ببیند که کسی نافرمانی خدا میکند بر او خرده نگیرد.»(۱۰)
در روایتی از پیامبر اکرم(ص) نقل شده که: «إنَّ اللّه َ تَبارَکَ و تَعالى لَیُبغِضُ المُؤمِنَ الضَّعیفَ الّذی لا زَبْرَ لَهُ، و قالَ: هُوَ الّذی لا یَنهى عَنِ المُنکَرِ؛(۱۱) خدای تبارک و تعالی مؤمن ضعیفی را که هیبت و صلابت ندارد دشمن میدارد و او کسی است که نهی از منکر نمیکند.»
و در روایت دیگر فرمود: « «اِنَّ اللّهَ عَزَّ وَ جَلَّ لَیُبغِضَ المُؤمِنَ الضَّعیفَ الّذَی لا دینَ لَهُ، فَقیلَ لَهُ: وَ ما المُؤمِنُ الّذی لادینَ لَهُ؟ قالَ الّذی لایَنهی عَنْ المُنکَرِ.؛ خدای عزوجل از مؤمن ضعیفی که دین ندارد نفرت دارد. عرض شد مؤمنی که دین ندارد کیست؟ فرمود کسی که نهی از منکر نمیکند.»(۱۲)
امامان معصوم «سلام الله علیهم اجمعین» بر قلّه غیرت دین ایستادهاند و خود واقف به شرائط آنند. لکن نکته قابل تأمل آن است که امامان هم بر امر به معروفهای کلان که تلاش در جهت تشکیل حکومت دینی است تأکید داشتند و هم معروفهای فردی که وظائف فردی و اجتماعی است و هم منکرهای کلان را که حکومت فاسد است نهی میکردند. «اریدان أمر بالمعروف و انهی عن المنکر؛(۱۳) که از حضرت سیدالشهدا(ع) در منشور جاویدش نقل شده بیتردید یک مصداق آن حکومت یزیدی است.
آئین یزیدی که بری بود ز انصاف
ننمود به تطمیع و به تهدید گواهی
و هم بر نهی از منکرهای غیرکلان تأکید داشتند که نمونههایی از آنها را در گذشته در سیره حضرت امیر مؤمنان علی(ع) گفتیم.
۸- رضای خدامحور
«مبتغیاً ما عندالله راغباً فیما وعدالله»؛ (در همه احوال) در پی رضای حق و مشتاق وعدههای رحمت خدا بودی.
امیرمؤمنان و فرزندان معصومش به چیزی جز رضای حق فکر نمیکردند، زیرا تنها دین ارزش فکر و اندیشه و تلاش در پی دارد.
سالار شهیدان حضرت امام حسین(ع) فرمود:
«من طلب رضاالله بسخط الناس کفاه الله امور الناس و من طلب رضا الناس بسخط الله و کله الله الی الناس:(۱۴) هرکس خشنودی خدا را با ناخشنودی مردم بطلبد، او را از مردم بینیاز میکند و هر کس خشنودی مردم را با ناخشنود کردن خدا بجوید خداوند او را به مردم واگذار میکند.
۹- بیاعتنایی به سختیهای راه
«لا تحفل بالنوائب»؛ به حوادث (در سرانجام وظیفه) بی اعتنا بودی.
«لاتحفل» از ریشه حفل در اصل به معنای ندوشیدن شیر از پستان گوسفند تا شیر در پستان جمع و آنگاه دوشیده شود.(۱۵) و از آنجا ندوشیدن شیر بیاعتنایی به آن است در مورد بیاعتنایی به کار رفته است.
«نائبه» به معنای حوادثی است که متوجه انسان میشود. «النائِبه: هی ما ینوب الإنسان؛ أی ینزل به من المهمّات و الحوادث»(۱۶)
به این ترتیب معنای جمله «لاتحفل بالنوائب» این است که اعتنایی به حوادث و مشکلاتی که در مسیر انجام تکلیف برایت پیش میآمد نداشتی و مهم برایت انجام وظیفه بود. در حقیقت به این آیه عمل کردی:
« یَا بُنَیَّ أَقِمِ الصَّلَاهَ وَأْمُرْ بِالْمَعْرُوفِ وَانْهَ عَنِ الْمُنکَرِ وَاصْبِر عَلَى مَا أَصَابَکَ إِنَّ ذَلِکَ مِن عَزْمِ الْأُمُورِ:(۱۷)
پسرم نماز را برپا دار و امر به معروف و نهی از منکر کن و در برابر مصائبی که به تو میرسد شکیبا باش که این از کارهای مهم است.
۱۰- سستیناپذیر در وظیفه
«لا تحفل بالنوائب، ولاتهن عندالشدائد، و لا تحجم عن محارب أفک…»
«و در سختیها و شداید روزگار باکی نداشتی و در مشکلات سستی به خود راه نمیدادی و از جنگها – در راه اسلام – باز نایستادی…»
در گذشته «وهن» را معنا کردیم که به معنای سستی است، چه سستی جسمی چه سستی روحی. در این جمله خطاب به مولا میگوئیم در سختی روزگار سست نشدی، زیرا در قله ایمان ایستاده بودی: « وَلا تَهِنوا وَ لا تَحزَنوا وش اَنتُمُ الاَعلَونَ، اِن کُنتُم مُؤمِنینَ:(۱۸) و سست نشوید و غمگین نگردید و شما برترید اگر ایمان داشته باشید.»
او از مصادیق بارز «ربیون» قرآن است:
«وَکَأَیِّن مِن نَبِیٍّ قَاتَلَ مَعَهُ رِبِّیُّونَ کَثِیرٌ فَمَا وَهَنُوا لِمَا أَصَابَهُمْ فِی سَبِیلِ اللَّه: (۱۹) و چه بسیار پیامبرانی که مردان الهی فراوانی به همراه آنان جنگ کردند.»
«ربیون» جمع ربّی است و به کسی گفته میشود که ارتباط و پیوند او با خدا محکم، باایمان، دانشمند با استقامت و با اخلاص باشد.
در سراسر زندگی حضرت مولا علی(ع) یک کلمه که بوی «وهن» سستی از آن به مشام برسد، وجود ندارد، بهحدی که حتی دشمنان او هم چنین ضعفی را به حضرت نسبت ندادهاند.
۱۱- یورشگر بیگریز
«و لا تجحم عن محارب»؛ و در جنگها هرگز پشت به دشمن نکرده فرار نکردی.
از اوصاف حضرت، کرّار است، یعنی مهاجمی که فرار در قاموسش نیست. در جنگ خیبر پیامبر اکرم(ص) فرمودند:
«لُاعطِینَّ الرّایهَ غَدا رَجُلاً یحِبُّ اللّهَ ورَسولَهُ، ویحِبُّهُ اللّهُ ورَسولُهُ، کرّارا غَیرَ فَرّارٍ، لایرجِعُ حَتّى یفتَحَ اللّهُ عَلى یدَیهِ:(۲۰) فردا پرچم را به دست مردی میدهم که هم او خدا و رسولش را دوست دارد و هم خدا و رسولش او را دوست دارند. او مهاجم غیر عقبنشینی کننده است. برنمیگردد مگر اینکه خداوند پیروزی را نصیب وی میکند.»
جناب ابن شهر آشوب مازندرانی میگوید:
«قد اجتمعت الامه علی ان علیا کان المجاهد فی سبیلالله و الکاشف الکروب عن وجه رسول الله المقدّم فی سائر الغزوات اذا لم یحضر النبی و اذا حضر فهو تالیه و صاحب الرایه و اللواء معاً و ما کان قطّ تحت لواء جماعه احد و لافرّ زحف؛»(۲۱) همه امت بر این اتفاق دارند که علی(ع) مجاهد راه خدا بود و از بین برنده غم از چهره پیامبر خدا«ص» پیشتاز همه جنگها بود (اگر پیامبر حاضر نبود) و در پشت سر او (هرگاه پیامبر حاضر بود) و وی صاحب بیرق و لوا هر دو بود و هیچ گاه زیر لوای دیگری نبود و از جنگ فرار نکرد.
افترا بر مولا علی(ع)
أ«َفِک مَن نَسَبَ غَیرَ ذَلِک إِلَیک، وَ افتَرَی بَاطِلاً عَلَیک، وَ أَوْلَی لِمَن عَنَدَ عَنک…: و هر که سخنی برخلاف این اوصاف به تو نسبت دهد دروغ و بهتانی باطل است و آن لایق دشمنان و مخالفان توست.»
این اوصاف، اوصافی نیست که تنها دوستان امیرالمؤمنین«ع» گفته باشند، بلکه دشمنان ایشان هم به این فضائل معترفند.
«لَقَد جَاهَدتَ فِی اللَّهِ حَقَّ الْجِهَادِ وَ صَبَرتَ عَلَی الْأَذَی صَبرَ احتِسَابٍ: در راه خدا به شایستگی تمام جهاد و برای خدا بر اذیتها صبر کردی.»
پاورقی:
۱- مجمع البحرین، ج. ۳، ص. ۱۵۲۷، مؤسسه البعثه تهران.
۲- المیزان، ج. ۱۵، صص.۱۲۸-۱۲۷٫
۳- المیزان، ج. ۱۵، ص. ۱۲۸ ذیل آیه ۳۸ سوره نور.
۴- بحارالانوار، ج. ۴۱، ص. ۴۵٫
۵- الاستبصار، ج. ۲، ص. ۴۱٫
۶- بحارالانوار، ج. ۴۶، ص. ۴۵٫
۷- بحارالانوار، ج. ۴۶، ص. ۶۶٫
۸- فرهنگ بزرگ سخن، ج. ۶، ص. ۵۲۲۶٫
۹- الکافی، ج. ۵، ص. ۵۹٫
۱۰- میزان الحکمه، ج. ۸، ص. ۳۷۰۲ کلمه معروف.
۱۱- معانی الاخبار، ص. ۳۷٫
۱۲- الکافی، ج. ۵، ص. ۵۹٫
۱۳- لهوف.
۱۴- بحارالانوار، ج. ۷۱، ص. ۱۰۸٫
۱۵- مجمع البحرین، ج. ۱، ص. ۴۲۹؛ لسان العرب، ج. ۱۱، ص. ۱۵۹٫
۱۶- مجمع البحرین، ج. ۳، ص. ۱۸۴۴، مؤسسه البعثه تهران.
۱۷- لقمان، آیه ۱۷٫
۱۸- آل عمران، آیه ۱۳۹٫
۱۹- آل عمران، آیه ۱۴۶٫
۲۰- تاریخ دمشق، ج. ۴۱، ص. ۲۱۹؛ الاحتجاج، ج. ۱، ص. ۲۷۴٫
۲۱- المناقب، ج. ۲، ص. ۶۲٫