روش‌های پیامبر«ص» در تعامل با جوانان – حجه الاسلام‌ و المسلمین دکتر محمدعلی محمدی

درآمد:

همه‌ انسان‌ها در ذات و عمق وجود خودشان به دین و دینداری اشتیاق و علاقه دارند، به گونه‌ای که دینداری از موضوعات فطری انسان محسوب می‌شود. در این بین عواملی به وجود می‌آیند که باعث می‌شوند عده‌ای از این فطرت الهی فاصله بگیرند و نسبت به دین زاویه‌دار شوند. این مسئله به‌عنوان یکی از مهم‌ترین مسائل جامعه کنونی مطرح شده است.

از آنجا که مسئله یاد شده در زمان پیامبر اعظم«ص» هم وجود داشت و عواملی باعث دین‌گریزی و دین‌ستیزی مردم به‌ویژه نسل جوان می‌شد، در این نوشتار روش‌های پیامبر اعظم«ص» برای حل مسئله دین‌گریزی را بررسی کرده‌ایم.

در این بخش از مقاله به پنج روش از روش‌های پیامبر اعظم«ص» برای مواجهه با دین‌گریزی اشاره کرده‌ایم که عبارتند از : «تقویت ایمانی و استدلال برهانی»، «پاسخ‌گویی به سئوالات و شبهات»، «هماهنگی گفتار و کردار»، «تکریم شخصیت» و «اصلاح اقتصاد و معیشت».

 

۱٫ تقویت ایمانی و استدلال برهانی

ریشه بخش زیادی از دین‌گریزی جوانان، ضعف باورهای اعتقادی است. گویا پس از انقلاب اسلامی به مناسک و آیین‌های مذهبی توجه بیشتری شده، ولی اقدامات انجام شده برای تقویت باورهای اعتقادی ناکافی و ناقص‌اند. در حالی که دشمن تمام تلاش خودش را برای تضعیف اعتقادات جوانان به کار گرفته است، کارهای جدی و مناسب چندانی برای تقویت اعتقادی جوانان صورت نپذیرفته‌اند. در نتیجه بسیاری از جوانان و نوجوانان هر چند جسته و گریخته در کلاس‌های درس، مطالب اعتقادی را خوانده‌اند؛ ولی به باور عمیق نرسیده‌اند و از این رو از دین‌گریزان هستند. تقویت باورهای دینی و پی‌ریزی بینشی درست در زمینه مذهب و سیاست می‌تواند همچون سنگری نفوذناپذیر جوانان را حفظ کند.

در قرآن کریم نیز بر ارائه دلایل و برهان‌های صحیح برای تبلیغ دینی تأکید شده است. قرآن می‌فرماید: «ادْعُ إِلى‏ سَبِیلِ رَبِّکَ بِالْحِکْمَهِ وَ الْمَوْعِظَهِ الْحَسَنَهِ وَ جادِلْهُمْ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَن؛(۱) با حکمت و اندرز نیکو، به راه پروردگارت دعوت نما! و با آنها به روشى که نیکوتر است، استدلال و مناظره کن!»

برخی از دانشوران از جمله علامه طباطبایی(۲) و دیگران(۳) معتقدند آیه شریفه‌ یاد شده بر راه‌های سه‌گانه عقلی برهان، خطابه و جدل دلالت دارد. مراد از حکمت، حجتى است که نتیجه آن حق است، به‌گونه‌ای که هیچ شک و ابهامى در آن نماند. موعظه یعنی بیانى که مایه صلاح حال شنونده است و نفس او را نرم کند و قلبش را به رقت در آورد و جدال یعنی دلیلى که صرفاً براى منصرف کردن خصم از آنچه که بر سر آن نزاع مى‏کند به کار می‌رود، بدون اینکه لزوماً خاصیت روشنگرى و حق‌نمایی داشته باشد. پس جدال به معنای رد استدلال خصم با مقبولات خود او و یا مقبولات مردم است.

در نتیجه روش‌های سه‌گانه‌ای که خدا براى دعوت بیان کرده با همان سه طریق منطقى، یعنى برهان و خطابه و جدل منطبق است.

همچنین خداوند به پیامبر«ص» دستور می‌دهد که با مشرکان دین‌گریز این‌ گونه احتجاج کند:

«قُلْ هَلْ مِنْ شُرَکائِکمْ مَنْ یَهْدی إِلَى الْحَقِّ قُلِ اللَّهُ یَهْدی لِلْحَقِّ أَ فَمَنْ یَهْدی إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَنْ یُتَّبَعَ أَمَّنْ لا یَهِدِّی إِلاَّ أَنْ یُهْدى‏ فَما لَکمْ کیْفَ تَحْکمُونَ؛(۴) بگو: آیا هیچ یک از معبودهایتان شما را به سوى حق هدایت مى‏کند؟! بگو: «تنها خدا به حق هدایت مى‏کند! آیا کسى که هدایت به سوى حق مى‏کند براى پیروى شایسته‏تر است یا آن کس که خود هدایت نمى‏شود مگر هدایتش کنند؟ شما را چه مى‏شود؟ چگونه داورى مى‏کنید؟»

امروزه جاهلیت مدرن، بسیار پیشرفته‌تر و قوی‌تر از جاهلیت کهنه، برای برخی از جوانان، خدایان دروغینی را خلق کرده که جوانان در عمل، آنان را می‌ستایند. عده‌ای، از سلبریتی‌هایی پیروی می‌کنند که هیچ فضل و دانشی ندارند. برخی مُدپرست و عده‌ای بیگانه‌پرست و گروهی حیوان‌پرست هستند. عده‌ای تمام هوش و گوششان به آن ‌طرف آب است و تصور می‌کنند هرچه غرب یا شرق بگوید درست است.

خداوند در این آیه به دین‌مداران می‌آموزد که راه پیامبر اکرم«ص» را ادامه دهند و با جوانانی که در دام این بت‌های مدرن افتاده‌اند گفتگو و با بیانی روشن، روح خفته و عقل به خواب رفته آنان را بیدار کنند. باید از این جوانان پرسید: آیا هیچ‌یک از معشوق‌ها و معبودهاى ساختگى و دروغین یاد شده، آنان را به سوى حق هدایت مى‏کنند؟ آنان چه سود و فایده‌ای برای شما دارند؟! آیا می‌توانند زیانی را از شما دفع کنند؟! این پرسش‌ها و سئوالات مشابه که همگی بر پایه عقل استوارند، می‌توانند جوانان را از دین‌گریزی نجات دهند و به سوی آیین حق رهنمون باشند.

برهانی که در آیه شریفه بدان اشاره شده و می‌تواند بسیار راهگشا باشد، قیاس اولویت است. خداوند می‌فرماید: «آیا کسى که به سوى حق هدایت مى‏کند براى پیروى شایسته‏تر است یا آن کس که خود هدایت نمى‏شود مگر آنکه هدایتش کنند؟» و در پایان آیه با بیانى توبیخ‌آمیز و سرزنش‏بار مى‏گوید: «شما را چه مى‏شود؟ چگونه قضاوت مى‏کنید؟»

 

۲٫ پاسخ‌گویی به سئوالات و شبهات

وجود شبهات دینی در بین جوانان و نبودِ پاسخ صحیح به آنها یکی از علت‌های دین‌گریزی جوانان است.

استاد مطهری یکی از علل گرایش نسل جوان به مکاتب الحادی، چه در مسیحیت و چه در جوامع اسلامی را پاسخ غیرمنطقی و غیرمعقول به نیازها و سئوالات این نسل و نیز برخوردهای منفی با این نسل می‌داند. از این رو، معتقد است که باید از طرد این نسل دوری گزید و به پرسش‌ها و شبهات جوانان، پاسخ‌های صحیح و دقیق داد. وی زایش و پیدایش سئوالات جدید و نیازهای تازه را انحراف و انحطاط و زاییده هوس‌ها و شهوت‌های نسل جوان نمی‌شمارد، بلکه آن را نشانه رشد و حیات یک جامعه زنده می‌داند؛ البته به شرط آنکه اندیشمندان و عالمان دینی به وظیفه خود در پاسخ‌گویی و رفع نیازهای این نسل به‌خوبی عمل کنند.(۵)

با توجه به نقشی که پرسشگری در دین‌گرایی و دین‌گریزی دارد، پیامبر اعظم«ص» از دیگران از جمله جوانان می‌خواست که پرسش‌ها و شبهات خودشان را مطرح و پاسخ کافی دریافت کنند. از جمله فرمود: «دانش گنجینه‌هایى است و کلیدهاى آنها پرسش است. پس رحمت خدا بر شما. بپرسید که بر اثر آن چهار نفر پاداش مى‌یابند: پرسنده، گوینده، شنونده و دوستدار آنان.»(۶)

گفتگوهای پیامبر اکرم«ص» با دین‌گریزان و حتی دین‌ستیزان بسیار بود و آن حضرت با روش پرسش و پاسخ، بسیاری از افراد را به دامن دین رهنمون باز گرداندند. برای نمونه جمعى از پیشوایان پنج فرقه اسلام‌ستیز یعنی یهود، نصارى، دهرى، ثنوّه و بت‌پرستان در محضر آن حضرت حاضر شدند و هر گروه پرسش‌ها و شبهات خود را مطرح کردند و پیامبر اعظم«ص» با حوصله به همه آنها پاسخ دادند. در نتیجه پس از سه روز، این بیست و پنج نفر در محضر پیامبر«ص» حاضر و ضمن اقرار به نبوت آن حضرت، مسلمان شدند.(۷)

امروزه که سیل شبهات ویرانگر به سوی دین روان شده است، عالمان دینی و حوزه‌های علمیه وظیفه بسیار مهمی دارند. آنان باید پیامبرگونه در برابر شبهات بایستند و جلوی دین‌گریزی جوانان را بگیرند. امام امت در این باره فرمود:

«شما (روحانیون) باید به تبلیغات و تعلیمات در جهت معرفی و بسط اسلام همت بگمارید. ما موظفیم ابهامی را که نسبت به اسلام به وجود آوردند، برطرف سازیم. تا این ابهام را از اذهان نزداییم، هیچ کاری نمی‌توانیم انجام بدهیم.»(۸)

 

۳٫هماهنگی گفتار با رفتار

یکی از مهم‌ترین علت‌های دین‌گریزی جوانان ناهماهنگی بین گفتار و رفتار برخی از متولیان امور دین است. آنان وقتی می‌‌بینند متولیان امور دینی به گفته‌های خود عمل نمی‌کنند، دین‌گریز می‌شوند. اگر مسئولی در جمهوری اسلامی از ساده‌زیستی دم بزند، ولی خودش در منزل بسیار مجللی زندگی کند، اگر از مبارزه با شیطان بزرگ سخن بگوید، ولی فرزندانش را برای تحصیل، حتی در رشته‌هایی که در ایران وجود دارند، به ینگه دنیا بفرستد، اگر از مبارزه با فساد دم بزند، ولی خود و خانواده‌اش مسئول برخی از فسادهای اقتصادی و…. باشند، بسیاری از مردم، به‌ویژه جوانانی که شاهد این تناقض رفتاری هستند، از دین زده می‌شوند و اگر اسلام ستیز نشوند، لااقل در کنار دین‌گریزان جای می‌گیرند.

خداوند کسانی را که به گفته‌های خود عمل نمی‌کنند، به‌شدت نکوهش و ملامت می‌کند و می‌فرماید: «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ ما لا تَفْعَلُونَ:(۹) اى کسانى که ایمان آورده‏اید! چرا سخنى مى‏گویید که بدان عمل نمى‏کنید؟»

سپس در ادامه همین آیه مى‏افزاید: «این کار موجب خشم عظیم نزد خداست که سخنانى بگویید که عمل نمى‏کنید.»(۱۰)

در نتیجه یکی از نشانه‏هاى مهم مؤمنان راستین این است که گفتار و کردارشان صد در صد هماهنگ باشند؛ چون انسان هر قدر انسان از این اصل دور شود، از حقیقت ایمان دور شده است.(۱۱)

در بررسی تاریخ اسلام در می‌یابیم بسیاری از جوانان دین‌گریز، با مشاهده هماهنگی رفتار و گفتار پیامبر اکرم«ص» به اسلام گرویدند و از مؤمنان راستین شدند. عدى فرزند حاتم طائی مشهور‏ یکی از آنان بود. وی قبل از اسلام موقعیت ویژه‌ای داشت. با ظهور اسلام، فرزند حاتم طائی از دین‌گریزان شد و برای آنکه مسلمان نشود، به همراه افراد خانواده‌اش فرار کرد و به سرزمین شام رفت. پس از مدتی تصمیم گرفت برای تحقیق در باره اسلام راهی مدینه شود. او در مدینه با پیامبر اکرم«ص» ملاقات کرد.

پیغمبر اکرم«ص» در مسجد مدینه بودند که عدى وارد شد و بر آن حضرت سلام و خودش را معرفی کرد. پیغمبر«ص» او را احترام کردند و با خود به خانه بردند. عدی بدون اینکه هدف خود از مسافرت به مدینه را به پیامبر اکرم«ص» بگوید، رفتار آن حضرت را با دقت زیر نظر داشت. او می‌دید که پیامبر اکرم«ص» چگونه به زنان کهنسال و فرتوت از کار افتاده و دیگر افراد به ظاهر تهیدست و بی نام و نشان، احترام می‌گذارند، سخن آنان را می‌شنوند، با مهربانی با مردم عادی برخورد می‌کنند، زندگی ساده و بی پیرایه‌ای دارند، با هوشمندی از آینده خبر می‌دهند، با ذکر گذشته‌های عدی او را راهنمایی می‌کنند و… مشاهده رفتارهای پیامبر«ص» باعث شد که عدی با اشتیاق به سوی اسلام روی آورد و مسلمان شود.(۱۲) عدی بن حاتم پس از رحلت پیامبر«ص» نیز با اهل بیت«ع» همراه بود و در نبرد صفین سه فرزندش در رکاب حضرت علی«ع» شربت شهادت نوشیدند. جالب آنکه وی مهم‌ترین دلیل برای اشتیاق وافر به حضرت علی«ع» را «هماهنگی رفتار و گفتار» امیرالمؤمنین«ع» می‌دانست.(۱۳)

 

۴٫تکریم شخصیت

تکریم شخصیت در باره همه انسان‌ها مهم و در باره جوانان «بسیار مهم» و از عوامل روی آوردن آنان به دین یا روی گرداندن آنان از دین است. «تکریم» در لغت به معنای گرامی داشتن، احترام کردن و نیکویی رساندن به انسان و در اصطلاح، برخوردها، رفتارها و روابط مبتنی بر ارج نهادن انسان‌ها به یکدیگر است. شخصیت انسان، از دیدگاه قرآن و روایات بسیار والاست. برای نمونه، خداوند می‌فرماید:

«وَ لَقَدْ کَرَّمْنا بَنی آدَمَ وَ حَمَلْناهُمْ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ رَزَقْناهُمْ مِنَ الطَّیِّباتِ وَ فَضَّلْناهُمْ عَلی کَثیرٍ مِمَّنْ خَلَقْنا تَفْضیلاً؛(۱۴): و به راستی ما فرزندان آدم را گرامی داشتیم و آنان را در خشکی و دریا نشاندیم و از چیزهای پاکیزه به ایشان روزی دادیم و آنها را بر بسیاری از آفریده‌های خود برتری دادیم.»

یکی از مشکلاتی که متأسفانه در مواردی بین افراد مؤمن و حتی در مساجد نیز دیده می‌شود، بی‌توجهی به کرامت افراد به‌ویژه کودکان، نوجوانان و جوانان است. چه بسا افرادی که به خاطر «تکریم شخصیت» آنان در برخورد با مؤمنان جذب دین شده‌اند و در مواردی نیز عکس این مطلب اتفاق افتاده است. ممکن است نوجوانان به مقتضای سن وموقعیت‌های خانوادگی رفتارهایی را انجام دهند که از دید افراد مسن‌تر، ناصواب به حساب آیند. مثلاً در مسجد بخندند، با یکدیگر مزاح کنند و…. در این‌گونه موارد برخی افراد با خشونت با جوانان برخورد می‌کنند و باعث فرار آنان از دین و دیانت می‌شوند. ولی رفتار پیامبر اعظم«ص» به عکس بود؛ برای نمونه گاه نوزادی را نزد پیامبر«ص» می‌آوردند تا حضرت کودک را نامگذاری یا برایش دعا کنند. آن حضرت کودک را با آغوش باز می‌پذیرفتند و در دامان خود می‌گذاشتند. گاهى اتفاق مى‌‏افتاد که کودک در دامن پیغمبر«ص» ادرار می‌کرد. کسانى که ناظر بودند سر کودک فریاد می‌زدند و تندى می‌کردند تا او را از این کار باز دارند. نبى اکرم«ص» آنان را از این برخورد منع می‌کردند و می‌فرمودند: «با تندى و خشونت از ادرار کودک جلوگیرى نکنید.» سپس طفل را آزاد می‌گذاشتند تا کارش را تمام کند. موقعى که دعا یا نام‌گذارى تمام می‌شد، بستگان کودکان با خوشحالی، کودک خود را می‌گرفتند و کمترین آزردگى و ملامت خاطری در پیامبر مهربان از ادرار کودکشان احساس نمی‌کردند. موقعى که کسان طفل می‌رفتند رسول خدا«ص» لباس خود را می‌شستند.(۱۵)

کسانی که از اسلام فراری یا حتی دشمن اسلام بودند، وقتی این رفتار پیامبر«ص» با کودکان و نوجوانان را می‌دیدند، به اسلام رو می‌آوردند. برای نمونه در روایتی می‌خوانیم پیامبر اعظم«ص» به همراه برخی از اصحاب نماز جماعت می‌خواندند. وقتی به سجده می‌رفتند، امام حسین(ع) که کودکی بیش نبود، روی پشت پیامبر«ص» سوار می‌شد. آن حضرت سجده را کمی طولانی‌تر می‌کردند. آن گاه با آرامش امام حسین«ع» را از پشت خود برمی‌داشتند و سجده دوم را انجام می‌دادند و رفتار امام حسین(ع) تکرار می‌شدند. یک نفر یهودی که شاهد ماجرا بود، گفت: «ای محمد! شما با کودکانتان رفتاری دارید که ما هرگز چنین نمی‌کنیم.» پیامبر«ص» فرمودند: «اگر شما هم به خدا و پیامبرش ایمان داشتید، رفتارتان همین‌گونه بود.» یهودی گفت: «شما چه قدر خوشخو و خوش اخلاق هستید.» سپس به دست پیامبر اعظم«ص» مسلمان شد.(۱۶)

چنانکه در روایت فوق مشاهده می‌شود، تکریم شخصیت یک کودک باعث اسلام‌پذیری یک نفر یهودی شد؛ در حالی که یهودیان بیشترین کینه را نسبت به اسلام دارند. آیا امروزه نیز مسلمانان و حتی امامان جماعت با کودکان و نوجوانان این گونه رفتار می‌کنند که آنان بتوانند هنگام نماز امام جماعت نیز به کارهای کودکانه خودشان بپردازند؟!

 

۵٫اصلاح اقتصاد و معیشت

یکـی دیگر از عوامل دین‌گریزی جوانان، بیکاری و مشکلات اقتصادی آنان است. تأمین به‌موقع نیازهای اقتصادی، نقش بسیار مهمی در تعدیل رفتار و رشد و تکامل انسان‌ها به‌ویژه جوانان دارد و بی‌توجهی به این مهم مانع رشد و کمال و سبب ناهنجاری‌های رفتاری زیادی می‌شود. کفر ـ به‌عنوان یک ناهنجاری اعتقادی ـ همان‌سان که می‌تواند معلول جهل و ضعف معرفتی باشد، معلول فقر نیز هست. از این‌رو، معصومان«ع» فرموده‌اند: «یکی از پیامدهای احتمالی فقر، کفر و دین‌گریزی است.» پیامبر اکرم«ص» فرمودند: «کَادَ اَلْفَقْرُ أَنْ یَکُونَ کُفْراً؛(۱۷): چه بسیار نزدیک است که فقر، کفر باشد.»

امام خامنه‌ای ضمن اشاره به روایت فوق و تبیین رابطه فقر و ایمان فرمود:

«از جمله‌ چیزهایى که مردم را به بهشت نزدیک می‌کند، بهبود معیشت مردم است. «کادَ الفَقرُ اَن یَکُونَ کُفرا». جامعه‌اى که در آن فقر، بیکارى باشد، مشکلات معیشتىِ غیرقابل حل وجود داشته باشند، اختلاف طبقاتى، تبعیض و شکاف طبقاتى باشد، حالت آرامش ایمانى پیدا نمی‌کند. فقر، انسان‌ها را به فساد و کفر می‌کشاند؛ فقر را باید ریشه‌کن کرد. کار اقتصادى، فعالّت اقتصادى باید به‌طور جدى در برنامه‌هاى مسئولین قرار گیر.»(۱۸)

با توجه به این مهم، یکی از برنامه‌های اصلی پیامبر اکرم«ص» برای مواجهه با دین‌گریزی جوانان، تشویق آنها به فعالیت اقتصادی بود.

رسول اکرم«ص» گاهی با جوانان سالم و نیرومندی مواجه می‌شدند. بازوهای ستبر و اندام مناسب آنان، موجب شگفتی پیامبر«ص» می‌شد، ولی در برخی موارد وقتی از وضعیت زندگی و شغلشان سئوال می‌کردند، اگر در جواب گفته می‌شد که او بیکار است و هیچ شغلی ندارد؛ آن بزرگوار ناراحت می‌شدند و می‌فرمودند: «سَقَطَ مِن عَیْنی»؛ از چشمم افتاد.» (فرد بیکار در نظر من ارزشی ندارد.) اطرافیان می‌پرسیدند: «یا رسول‌اللّه! چرا این افراد را دوست ندارید؟» پیامبر«ص» می‌فرمودند: «برای اینکه اگر مؤمن شغلی نداشته باشد که با آن امرار معاش کند، برای امرار معاش، از دین خود خرج می‌کند.»(۱۹)

در بررسی سیره نبوی مشخص می‌شود که آن حضرت برای جوانان سخت‌کوشی که در راه تأمین نیازهای اقتصادی جامعه تلاش می‌کردند ارزش فوق‌العاده‌ای قائل بودند. هنگامی که پیامبر خدا«ص» از جنگ تبوک بازگشتند، سعد انصاری به استقبال ایشان آمد و پیامبر«ص» با او دست دادند. سپس به او فرمودند: «چرا دست‌هایت پینه بسته‌اند.» گفت: «ای پیامبر خدا! طناب می‌کشم و بیل می‌زنم تا خرجی خانواده ام را فراهم آورم.» پیامبر«ص» دست او را بوسیدند و فرمودند: «این دستی است که آتش [دوزخ]، به آن نمی‌رسد.»(۲۰)

 

سخن پایانی

در این نوشتار کوتاه به یکی از مهم‌ترین چالش‌های مردم به‌ویژه جوانان یعنی دین‌گریزی پرداختیم. این مسئله را به محضر سیره نبوی ارائه و روش آن حضرت را برای رفع مشکل بررسی کردیم و به این نتیجه رسیدیم که برای مواجهه با دین‌گریزی باید ابتدا عوامل دین‌گریزی شناسایی شوند. در این بخش ۵ عامل به شرح زیر بررسی شدند: ضعف اعتقادی، بی‌توجهی به سیل شبهات، ناهماهنگی گفتار و رفتار برخی از مسئولان، بی‌توجهی به کرامت جوانان و مشکلات اقتصادی آنان. پس از بررسی مشکل، شیوه رفتاری پیامبر«ص» در مواجهه با این مشکلات ارائه شد.

ان‌شاءالله در مقاله بعدی، برخی دیگر از روش‌های مواجهه پیامبر اکرم«ص» بررسی خواهد شد.

 

 

پاورقی:

۱- نحل/ ۱۲۵٫

۲- طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج.‏۱۲، ص. ۳۷۳٫

۳- رک: سایس، تفسیر آیات الأحکام، ص. ۴۸۲٫

۴- یونس/ ۳۵٫

۵- رک: مطهری، مجموعه ‏آثار استاد شهید مطهرى، ج.‏۲۴، ص. ۵۳۰٫

۶- تحف العقول، ص. ۴۱.

۷- طبرسی، الإحتجاج، ج.‏۱، ص. ۲۸٫

۸- امام خمینی، ولایت فقیه(حکومت اسلامى)، ص. ۱۳۰٫

۹- صف/ ۳٫

۱۰- صف/ ۴٫

۱۱- تفسیر نمونه، ج.‏۲۴، ص. ۶۳٫

۱۲- رک: مطهری، مجموعه ‏آثار استاد شهید مطهرى، ج.‏۱۸، ص. ۳۵۷؛ ابن هشام، سیره ابن هشام، ج. ۲، ص.۵۸۰-۵۷۸٫

۱۳- رک: محدث قمی الکنى والالقاب، ج. ۲ ص. ۱۰۵٫

۱۴- اسراء/ ۷۰٫

۱۵- مجلسى، بحار الأنوار، ج. ۱۶، ص. ۲۴۰٫

۱۶- طریحی، المنتخب فی جمع المراثی و الخطب، ص.۸۳٫

۱۷- کلینی الکافی، ج.۲، ص.۳۰۷.

۱۸-  https://farsi.khamenei.ir/newspart-index?tid=1363

۱۹- مجلسی، بحارالانوار، ج. ۱۰۰، ص. ۱۰ و محدث نوری مستدرک الوسائل، ج. ۱۳، ص. ۱۱٫

۲۰- ابن اثیر، اسدالغابه، ج. ۲، ص. ۱۶۹؛ ابن حجر، الاصابه، ج. ۳، ص. ۷۲٫

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *