وعده نزدیکی قله، نغمه لالایی نیست – دکتر سید یاسر جبرائیلی

یکی از کوهنوردان حرفه‌ای، مطلبی با عنوان «راهنمای صعود به قله سبلان» منتشر کرده که روایت زیبایی از وضعیت «نزدیک قله» است: «اولین نقطه مشخص در مسیر، سنگ پروانه (پروانه داشی) است که در ارتفاع ۴۰۰۰ متری قرار دارد. پس از این سنگ، شیب سخت و طاقت فرسایی انتظار شما را می‌کشد. اصلاً نگران سختی راه نباشید، تا جایی که می‌توانید به مسیر تمرکز کنید، آب بنوشید و از تغذیه مناسب بهره ببرید. با دیدن افرادی که برمی‌گردند روحیه خود را از دست ندهید. آنها دلایل خود را برای منصرف شدن از صعود و بازگشت دارند. تا جایی که می‌توانید به خستگی نیاندیشید و ذهن خود را برای رسیدن به دریاچه متمرکز کنید. با حوصله پیش بروید و از هرگونه عجله بپرهیزید (به قول معروف آهسته و پیوسته حرکت کنید). در طول مسیر پستی‌ها و بلندی‌های زیادی را پشت سر خواهید گذاشت. زمانی که به تابلوی خسته نباشید رسیدید بدانید که بیشتر مسیر را طی کرده اید. یکی از سخت‌ترین مراحل مسیر، شیب پایین دست سنگ محراب (محراب داشی) است. اگر این مسیر را با موفقیت طی کنید تقریبا کار تمام است.»

رهبر حکیم انقلاب اسلامی در دیدار ۲۶ مرداد ۱۴۰۲ خود با فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، نکته‌ای را فرمودند که هم پرسش‌های فراوانی را در اذهان ایجاد کرد و هم پاسخ‌های فراوانی به این پرسش‌ها داده شد. ایشان فرمودند: «ما فصل مُشبعی را حرکت کرده‌ایم؛ این سربالایی، این شیب تند را عبور کرده‌ایم، به قله‌ها نزدیک شده‌ایم. نباید خسته بشویم. امروز روز خسته شدن نیست، روز ناامید شدن نیست؛ امروز روز شوق است، روز امید است، روز حرکت است.»

هسته اصلی پرسش‌هایی که ناظر به این بیانات مطرح شد، این بود که قله‌هایی که حضرت آقا از آنها سخن می‌گویند، کجایند؟ مشخصا نزدیک کدام قله‌ها هستیم؟ کدام گام‌ها برای رسیدن به قله‌ها باقی است؟ خاصیت این قله‌ها برای ما چه خواهد بود؟ بنای این قلم در نوشتار حاضر، ارائه یک تفسیر متن به متن از فرمایشات رهبر حکیم انقلاب اسلامی و شرحی بر یافته‌های این تفسیر است.

بلاتردید برای فهم آنچه رهبر حکیم انقلاب اسلامی درباره قله‌ها فرمودند، صالح‌ترین مرجع، بیانات گذشته خود ایشان است. حضرت آقا مشخصا با طرح این پرسش که «قله کجاست؟» در پاسخ می‌فرمایند: «جایی که ایرانی پس از رسیدن به آن بتواند از همه جهت روی پای خودش بایستد؛ مردم از لحاظ اقتصادی تأمین شوند؛ از لحاظ اخلاقی به سلامت و صلاح برسند و مشکلی در داخل کشور ما نباشد. واقعاً بهشت باشد. بهشت آنجاست که آزاری نباشد.»

ایشان در بیاناتی دیگر به نتایج رسیدن به قله پرداخته‌اند: «وقتی آنجا رسیدیم، دیگر بالای قله‌ایم. رسیدن به بالای قله برای یک ملت، هم شرف و آبروست، هم مصونیت و امنیت. آن‌ وقت دیگر هیچ‌ کسی نمی‌تواند به ملت ایران تعرض و گستاخی کند و جلوی منافعش را بگیرد. اگر این ملت بتواند خود را به قله‌های پیشرفت و علم و ترقی برساند، دروازه‌ عظیمی جلوی راه ملت‌ها برای رفتن به سمت معنویت باز می‌شود.»

تعبیر بهشت در ادبیات حضرت آقا بسیار مهم است. قله‌ای که ایشان ترسیم می‌کنند، یک بهشت روی زمین است که انسان در آن از رنج و مشکلات رها و از تعرض جنود شیطان مصون می‌شود و دروازه رفتن به سمت معنویت پیش رویش باز می‌شود. این، همان تحقق وعده الهی درباره جانشینی مومنان در زمین است که حضرت آقا به زیبایی اثبات فرموده‌اند که محدود و منحصر به عضر ظهور نیست: «خدای متعال در قرآن وعده کرده است که «وَعَدَ‌اللهُ الَذینَ آمَنُوا مِنکُم وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی‌الْأَرْضِ کَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذینَ مِن قَبلِهِم: خدا وعده کرده است به کسانی از شما که ایمان بیاورند و عمل شایسته و صالح کنند، یعنی طبق تعهدات این ایمان عمل کنند، آنان را در زمین جانشین سازد، همچنانی که مؤمنان پیشین را جانشین ساخته است.»

برخی تنگ‌نظری کرده و می‌گویند این آیه مخصوص زمان حضرت ولی عصر«عج» است. در اینکه آیه مربوط به آن زمان است تردیدی نیست، اما آیا این آیه تحقق وعده‌ الهی را محدود به آن زمان کرده است؟ مگر خدای متعال با مؤمنین صدر اسلام این وعده را عمل نکرد؟ این آیه یک‌ بار در آنجا عمل شد و هزار بار دیگر هم قابل عمل شدن است. آیه صراحت دارد که «کَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذینَ مِنْ قَبْلِهِمْ ». همچنان که مؤمنان پیشین را جانشین ساخته است؛ روی زمین از آن شماست و حکومت آن در دست شما، همچنان که در دست پیشینیان شما، یعنی مؤمنان دوران‌های قبل بود. بنابراین، نباید تحقق وعده‌ الهی درباره‌ جانشینی مؤمنان را محدود و منحصر به ظهور حضرت حجت«عج» کرد؛ هرچند، آن دوره، مصداق کامل این آیه است .

شاید این تعبیر در سرمقاله‌ روزنامه‌ گاردین دو روز پس از پیروزی انقلاب اسلامی، نشان‌دهنده‌ این باشد که حتی در نگاه ناظران بین‌المللی، آنچه ملت ایران رقم زد، تحولی عمیق، ریشه‌دار با جهت مشخص بود که برای تحلیل ماهیت آن باید به فلسفه‌ بعثت پیامبر اعظم«ص»، و برای پیش‌بینی ساختار و رفتار نظام برخاسته از این انقلاب باید به قرآن و سنت رسول خدا«ص» و ائمه‌ اطهار مراجعه می‌شد: «حتی اگر نیروهای وفادار به شاه بتوانند دوباره قدرت گیرند و از شاه بخواهند به ایران بازگردد، دیگر نمی‌توانند جلوی جنبشی را بگیرند که گرچه فقط سرعت دوازده ماهه داشته، ولی سیزده قرن گذشته پشتوانه‌ آن بوده است.»

بلاتردید نخستین گام در جهت تشکیل آن مدینه فاضله اسلامی، تاسیس نظام اسلامی بود؛ چه بدون تشکیل حکومت اسلامی، دستیابی به چنان اهدافی میسور نیست. اما صرف براندازی حکومت طاغوت و تاسیس نظام اسلامی نیز کافی نبود. اگر در چهارچوب نظام اسلامی، یک دولت اسلامی که جهت‌گیری و رفتار کارگزارانش بر اساس معیارهای اسلامی باشد، شکل نمی‌گرفت، نیروهایی به وجود نمی‌آمدند که گام‌هائی به سمت قله بردارند.

حقیقت آن است که در طی ۴۵ سال گذشته، ما در تقلا و تلاش برای دولت‌سازی اسلامی بوده‌ایم. این دولت‌سازی، یک بخش سخت‌افزاری و یک بخش نرم‌افزاری داشته است. بخش سخت افزاری عبارت است از: «علم، اختراع، صنعت، سیاست، اقتصاد، اقتدار سیاسی و نظامی، اعتبار بین‌المللی، تبلیغ و ابزارهای تبلیغ». در این جهت پیشرفت‌های قابل توجهی حاصل شده و سیر این پیشرفت همچنان ادامه‌دار است. از طرف دشمنان، از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی تلاش گسترده و همه‌جانبه‌ای در جریان بوده که جمهوری اسلامی به این وسائط و این سخت‌افزارها دست نیابد. می‌توان طیف گسترده‌ای از اقدامات دشمن را در این چهارجوب فهرست کرد: حمله نظامی، تحریم‌های اقتصادی، فتنه‌های سیاسی داخلی، فتنه‌های سیاسی منطقه‌ای.

امروز وقتی به مسیری که از پای کوه تا بدینجا طی کرده‌ایم می‌نگریم، با خود می‌گوئیم هر جزئی از اجزای سلسله اقدامات دشمن طی این چهار و نیم دهه برای زمین زدن یک ملت کفایت می‌کرد، اما به برکت مقاومت، مولفه‌های قدرت ما را صد چندان کرد. جمهوری اسلامی در عرصه نظامی به بازدارندگی کامل رسیده است، به‌نحوی که به تعبیر دقیق حضرت آقا، گزینه نظامی دشمن از روی میز تکان هم نخورد. دیروز مزدور منطقه‌ای آمریکا به نام صدام حسین چنان ادب شد که امروز خود آمریکا نیز امکان و جرئت اقدام نظامی علیه ایران را ندارد.

در سال ۲۰۱۶ موسسه رند یک گزارش مهم با عنوان «قدرت اعمال فشار» منتشر کرد که در آن تصریح شده بود آمریکا امکان استفاده از گزینه نظامی علیه ایران را ندارد. تحریم‌هایی که رسماً و علناً برای منزوی کردن و فلج کردن اقتصاد ما و ایجاد تقابل میان مردم و نظام وضع شده بود، امروز کمانه کرده و تبدیل به یکی از محورهای اتحاد دشمنان و رقیبان آمریکا شده است. تردید نکنید که اگر این تحریم‌ها روی ایران اثرگذار بود و ایران را از پای می‌انداخت، تبدیل به یک اهرم موثر قدرت آمریکا علیه رقیبانش می‌شد. اگر نقطه تمرکز تحریم‌ها، صفر کردن صادرات نفت ایران و مختل کردن تجارت خارجی ایران بود، امروز تمام گزارش‌های معتبر داخلی و بین‌المللی می‌گویند صادرات نفت ایران به دوره پیش از تحریم‌ها بازگشته و حجم تجارت خارجی ایران از دوره اجرای برجام بیشتر است!

فتنه‌های سیاسی داخلی از فتنه ۷۸ تا ۸۸ تا ۹۶ و ۹۸ و اخیراً ۱۴۰۱ با بصیرت و هوشیاری ملت ذیل هدایت و رهبری نایب حضرت حجت «ارواحنا فداه» ناکام ماندند. این وصف جک استراو، وزیر خارجه سابق انگلیس در سال ۹۲ پس از سفری که به تهران کرده بود، از ایران تحت تحریم حقیقتاً خواندنی است: «در حالی که از فرودگاه ]امام[ خمینی(ره) به سوی هتل محل اقامت خود می‌رفتیم از پیشرفت‌ها در زمینه ساخت و ساز تاسیسات زیربنایی شگفت‌زده شدم؛ در حالی که فقط ۹ سال از سفر قبلی من به تهران می‌گذرد. ساخت و ساز بزرگراه‌ها و خطوط متروی جدیدی در حال انجام بود. با وجود تحریم‌ها تهران بیشتر شبیه مادرید و آتن به نظر می‌رسد و نه شبیه بمبئی یا قاهره.» تحقیقاً روزی نیست که خبری از دستیابی دانشمندان جوان کشورمان به یک توانمندی و فناوری منتشر نشود؛ به‌نحوی که این اخبار دیگر برایمان عادی شده‌اند. پیام اخیر کاخ سفید به یکی از مزدوران سرشناس خود که از میدانداران فتنه ۱۴۰۱ بود، یک پیام نمادین است. به او گفته‌اند که هویت و اسمش را تغییر دهد و از عرصه عمومی ناپدید شود.

هدف دشمن، ایجاد اجماع جهانی علیه ایران به بهانه هسته‌ای بود، اما مقاومت ملت ما این پروژه اجماع‌سازی را ناکام گذاشت؛ به‌نحوی که امروز ایران یکی از محورهای سازمان‌ها و ائتلاف‌های جدیدی است که نظم جدید را رقم زده‌اند. از سازمان شانگهای تا بریکس آغوش خود را به روی ایران گشوده‌اند. آمریکا در منطقه غرب آسیا فتنه‌انگیزی کرد تا ایران را تضعیف و در تله منطقه ناامن گرفتار کند؛ متحدان ایران را براندازد و همسایگان ایران را گرفتار جنگ داخلی کند. اما نه موفق شد حکومت سوریه را براندازد و نه پروژه داعش، واشنگتن را به مقصود رساند. مقاومت ایران و متحدان منطقه‌ای‌اش، تهدید نظامی آمریکا در جهان را نیز -همچون تحریم‌هایش- بی‌اعتبار کرد. امروز نه کشوری می‌تواند به قدرت نظامی آمریکا اتکا و احساس امنیت کند، نه کشوری وقعی به قدرت نظامی آمریکا می‌نهد که از هراس آن، به متحدان واشنگتن حمله نکند.

اما همه اینها پیشرفت‌های سخت افزاری هستند. به تعبیر دقیق رهبر حکیم انقلاب اسلامی، اگر در بخش نرم افزاری که متن زندگی است، پیشرفت نکنیم، «پیشرفت‌هائی که در بخش اول کردیم، نمی‌توانند ما را رستگار کنند و به ما امنیت و آرامش روانی ببخشند؛ همچنان که در دنیای غرب نتوانسته‌اند. در آنجا با اینکه ثروت، بمب اتم، پیشرفت‌های گوناگون علمی و قدرت نظامی هست، افسردگی، ناامیدی، از درون به‌هم ریختن، عدم امنیت انسان‌ها در اجتماع و در خانواده و بی‌هدفی و پوچی هم هست. اصل قضیه این است که ما بتوانیم متن زندگی را، این بخش اصلی تمدن را اصلاح کنیم.»

حضرت آقا می‌فرمایند این بخش نرم‌افزاری، یعنی بخش حقیقی و اصلی تمدن اسلامی، عبارت است از سبک زندگی، خانواده، ازدواج، مسکن، لباس، الگوی مصرف، نوع خوراک، آشپزی، تفریحات، خط، زبان، کسب و کار، رفتار ما در محل کار، دانشگاه، مدرسه، فعالیت سیاسی، ورزش، رسانه‌ای که در اختیار ماست، پدر و مادر، همسر، فرزند، رئیس، مرئوس، پلیس، مأمور دولت، سفر، نظافت و طهارت، دوست، دشمن و بیگانه. در یک کلام، بخش نرم‌افزاری تمدن اسلامی عبارت است از فرهنگ اسلامی.

به‌نظر می‌رسد مسیری که از امروز تا قله باقی مانده و باید پیمود، نصب نرم‌افزار اسلامی روی سخت‌افزارهایی است که در این مدت به دست آورده‌ایم. در این گردنه پایانی، باید در اقتصاد، فرهنگ، روابط خارجی، روابط اجتماعی و… نسخه‌های نرم‌افزاری دشمن را از روی سخت‌افزارهای خود حذف و نسخه‌های اسلامی را جایگزین کنیم. چه، اگر روی سخت افزارهای خود، نظامات فکری منبعث از تمدن غرب را نصب کنیم، خروجی‌اش، بلاتردید یک انسان مطلوب غربی خواهد بود، نه یک انسان مطلوب اسلامی.

این امر، بلاتردید یکی از مظاهر اساسی جهاد کبیر و عدم اطاعت از کافران است. به‌ویژه اینکه نسخه دشمن، لباس علم پوشیده و مع‌الاسف از زبان دوست جاهل نیز بیان می‌شود. امروز البته منبع صدور این نسخه‌ها نیز تضعیف شده است. نسخه‌های فرهنگی-اقتصادی غربی، شعاعی از سلطه جهانی آمریکاست. آن منبع شعله تضعیف و شعاع‌هایش کم‌نور و بی‌رمق شده‌اند. امروز ایدئولوژی لیبرال-دموکراسی به شکل بی‌سابقه‌ای دچار بحران جذابیت و کارآمدی است و این، فرصت بی‌نظیری است که انقلاب اسلامی نسخه خود را مسلط سازد. امروز، در این گردنه آخر، باید به اقتصاد و فرهنگ و نظام بهداشت و درمان و آموزش نئولیبرال «نه» گفت و با جدیت و قدرت و تلاش خستگی ناپذیر، نسخه های ایرانی-اسلامی را پیاده کرد.

به تعبیر دقیق حضرت آقا، «استقلال یعنی آزادی در ابعاد یک ملت.» ما مسیر سخت و دشواری را برای رسیدن به استقلال سخت‌افزاری پیموده ایم. امروز باید گام‌های آخر را محکم‌تر و شجاعانه‌تر و امیدوارانه‌تر برداریم که به استقلال نرم‌افزاری نیز برسیم و طعم شیرین آزادی را بچشیم. وقتی به قله رسیدیم و آزاد شدیم، مهیای پرواز خواهیم بود.

و نکته آخر اینکه باید دقت داشته باشیم که حرکت به سمت قله، یک حرکت اتوبوسی نیست. این طور نیست که ما روی صندلی‌های گرم و نرم چرت بزنیم و راننده ما را به قله برساند. فتح قله یک اقدام جمعی است. همه باید حرکت کنند و با طناب وحدت به هم متصل باشند و لغزش افراد، در اراده جمع محو شود. تک تک ما مسئولیم و باید گام‌هایی را که بر عهده ماست، با قدرت برداریم. وعده نزدیکی قله، نغمه لالایی نیست.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *