شهادت حاج آقا مصطفی خمینی در اول آبان ماه ۱۳۵۶ که امام خمینی(ره) از آن به «الطاف خفیه الهی» یاد کردند، غیراز تسریع در تبدیل نهضت به انقلاب، در تعیین قرارگاههای انقلاب اسلامی در نواحی و شهرهای ایران نقش اساسی داشت. یکی از ابعاد این الطاف خفیه الهی، تبدیل مساجد و حسینیهها به کانون اصلی انقلاب بود. برپایی چهلمهای ختم شهادت حاج آقا مصطفی در مساجد شهرهای بزرگ کشور و آغاز راهپیماییهای بزرگ از این مساجد، مبدأ و مقر اصلی انقلاب را تعیین و عملاً تجمعات پارکها و و میتینگهای دستجات چپگرا و راستگرا، بهویژه از سوی ملیگراها و نهضت آزادی را به حاشیه برد، اگر چه مبدأ و کانون حرکت را امام خمینی(ره) در بهار ۱۳۴۲ مشخص کرد، اما عملاً در آغاز بهار۱۳۵۷ نهال نهضت میوه داد و مساجد و حسینیهها با محوریت روحانیت و تحت نظارت «مساجد مرکز» و «عالم بزرگ شهر» محدوده تحت نفوذ خود را تا مسجد و حسینیهای دیگر تعیین و وظیفه حفظ و حراست از مردم و اموال، پخش اعلامیه و شعارنویسی و سازماندهی راهپیماییها و حتی رسیدگی به تخلفات و دعاوی و شکایات مردم را بر عهده گرفت و هستههای حزبالله و کمیتههای دفاع شهری آموزش نظامی و رصد تحرکات نیروهای رژیم سابق در مساجد و حسینیهها برعهده گرفت، در همین مساجد بود که ماهها قبل از انقلاب شکل گرفت و خاطره تأسیس و کارکرد اولین مسجد اسلام در شهر مدینه را زنده ساخت. مساجد زنده شدند و انقلاب زندگیبخش زیر پرچم اسلام به پیروزی رسید.
از زمستان ۱۳۵۷ تا بهار ۱۳۶۰ که دوران تاسیس و تثبیت و نظامسازی جمهوری اسلامی خوانده میشود و انقلاب در شرایطی سخت و شکننده با بحرانهای کوچک و بزرگ توانست غیر از برپایی رفراندوم، تعیین نوع حکومت و انتخابات مجلس خبرگان و تدوین قانون اساسی و مجلس شورای اسلامی و ریاست جمهوری، دشمنان داخلی را چون دشمنان خارجی ناامید کند، این مساجد و حسینیهها بودند که نقش اصلی را در عملیاتی کردن فرامین رهبری و بسیج مردمی و مبارزه با دستجات و گروهکها ایفا کردند. ویژگی این دوره مساجد، باز بودن آنها از نماز صبح تا پاسی از شب و در مساجد مرکز و مادر، شبانهروزی بودن آنها و درست مانند مساجد صدر اسلام محل رفت و آمد همگان بود.
همین ویژگی عملاً ابتکار عمل را از هرگونه فتنهگری گرفت، بهگونهای که با اعلام جنگ مسلحانه توسط سازمان منافقین در خرداد ۱۳۶۰ و آغاز ترورهای آشکار و وحشیانه، باز بودن مساجد، آن هم بهصورت «سنگر»، راه مقابله با این فتنهگران و بقای نظام اسلامی بود و در مقابل آنانی که در همان زمان بر آن بودند تا از مسجد معبد بسازند، ایستادند. از این رو امام خمینی(ره) درست سه روز پس از شهادت شهید بهشتی و یارانش در اولین دیدار پس از این فاجعه در جمع روحانیون تهران در آستانه حلول ماه مبارک رمضان پس از عرض تسلیت شهادت شهید بهشتی و یارانش در بخشی از سخنرانی خود فرمودند:
«مسجدها را سنگر قرار بدهید برای اسلام. در صدر اسلام، از این مسجدها همه چیز بیرون میرفت. مسجد محل قضاوت بود، مسجد محل چه بود، مسجد محل بسیج بود. بسیج سپاه بود. این مسجدها را باید شما محکم نگه دارید. نگویند به شما که دیگر مسجد میخواهیم چه کنیم؛ ما انقلاب کردیم؛ ما انقلاب کردیم مسجد درست کنیم. ما برای خدا انقلاب کردیم. شما، ملت ما انقلاب کرده است و از زبان ملت است که «جمهوری اسلامی». جمهوری اسلامی باید همه چیزش اسلامی باشد. این مساجد سنگرهای اسلام است. محراب محل حرب است. اینها سنگرند برای اسلام. حفظ کنید اینها را. گول نخورید از این اشخاصی که میخواهند بازی بدهند که «آقا شما چه کار دارید به این کارها…!»(۱)
با کلید خوردن خط ترور و آشوب، این مساجد و حسینیههای باز و زنده بودند که به بازوی قدرتمند نظام در برابر فتنهگرانِ منافق تبدیل شدند. جوانان انقلابی با حضور فعال و گشتزنیهای محدودههای تعریف شده و همافزایی با نیروهای کمیته و سپاه، طومار خانههای تیمی منافقین را در هم پیچیدند. منافقین با روبهرو شدن با این سنگرهای محکم و استوار و پرحضور، کف خیابانها و کوچهها را از دست دادند و تنها با ترورهای کور و بمبگذاریهای ناجوانمردانه، موجودیت خود را اعلام میکردند. این در حالی بود که همین مساجد و حسینیهها در کنار کمک به محرومان، برخورد با هنجارشکنان به دانشگاه تربیت رزمندگانی تبدیل شدند که حماسه هشت سال دفاع مقدس را رقم زدند. در این سالها، مرزی بین مردم و مسجد نبود و هیچ دیواری بین پایگاههای بسیج با حیاط و شبستان مساجد کشیده نشد و روضهها و نوحهها با نام شهیدان محله متبرک میشدند. در این سالها، مساجد زنده، امام جماعت محله، هرچند ماه با همراهی جمعی از معتمدین محله با اهداییهای جمعآوریشده به دیدار فرزندان محله در مناطق جنگی میرفتند.
در آن روزها مسجد تنها نمازخانه نبود و امام جماعت هم تنها پیشنماز نبود. آن روزها محراب، محل حرب درونی و بیرونی و محدوده مسجد فراتر از محدوده آن تا خانه و مغازه و مسجد دیگری بود که توسط جوانان پرشور انقلابی هر محله در توافقی تکلیفمدارانه اداره میشد و گاهی برای کسب محدوده بیشتر به مناظره و مناقشه میپرداختند و هیچ حرکتی از چشم تیزبین آنان پنهان نمیماند.
پس از پایان دفاع مقدس، سیاست حذف و تغییر به نام سازندگی در دستور کار تکنوکراتها قرار گرفت، دو نهاد برخاسته از میان مردم و انقلاب چون «جهاد سازندگی» و «کمیتههای انقلاب» به نام ادغام، حذف شدند. حال نوبت به تحدید قدرت مساجد و امام جماعت آن رسید و گستره مسجد تا در حیاط آن عقبنشینی کرد و امام جماعت تا جایگاه پیشنمازی تقلیل یافت. فرهنگسراها، باشگاههای ورزشی، پارکها و کتابخانهها از محدوده نظارت مسجد و بچههای مسجد خارج شدند و رفیق دیروز به رقیب امروز مساجد تبدیل شد.
در طول هشت سال که رهبری انقلاب فریاد تهاجم فرهنگی و شبیخون فرهنگی سر دادند، عدم حمایت متولیان فرهنگی از مساجد و تنها گذاشتن امام مسجد، زمان باز بودن مساجد را به حداقل رساند تا جایی که امروز اکثر مساجد کشور در۲۴ ساعت تنها ۳ ساعت باز و فقط محل اقامه نماز هستند و پس (بخوانید نمازخانه نه مسجد) تکنوکراتهای غربگرا در دوران سازندگی کار خود را کردند، اگر چه نتوانستند مساجد را تعطیل و فرهنگسراها و پارکها و… را جایگزین مسجد کنند و سیاستی را که در برابر جهاد سازندگی وکمیتههای انقلاب عملی سازند، اما عملاً مسجد و امامت مسجد را از دایره نقشآفرینی در محلات خارج کردند. بسته شدن در مساجد، آنها را از جوانان خالی کرد و زمینه دیوار کشیدن بین شبستان و حیاط مسجد با پایگاههای مقاومت را فراهم ساخت و عملاً شأنیت جایگاه پایگاههای مقاومت را به جایگاه و نسبت مغازهها و اغذیه فروشیهای چسبیده به مساجد تقلیل داد.
با پایان سیاستهای فرهنگی تکنوکراتهای غربگرا که رهبری از آن به «قتلعام فرهنگی» یاد کردند، در حالی زمینه برای استحاله کامل فرهنگی از سوی مدعیان اصلاحگری آغاز شد که فتنهگری در کف خیابان با بسته شدن مساجد فراهم گردید و حرکت معکوس آغاز شد. اگر روزی جوانان پرشور مساجد و پایگاههای متصل به محراب و شبستان با حلقه زدن به دور امام جماعت محل خود، قبل از بروز و ظهور هر فتنهای به سراغ خانههای تیمی دشمنان اسلام و انقلاب میرفتند و آنان را محاصره میکردند، حال فتنهگران بهراحتی از کنار مساجد قفل شده و خالی میگذشتند و آن را در هر فتنهای سنگباران میکردند.
در تحلیل جایگاه «مسجد» در نگاه امامین انقلاب و نقش آن در خنثیسازی فتنهها باید گفت اگر امام خمینی(ره) در تیرماه ۱۳۶۰ و پس از شهادت شهید بهشتی و یاران امام و آغاز فتنه منافقین در جمع خانواده شهدا، روحانیون و مسئولان بهصراحت فرمودند: «مسجدها را سنگر قرار دهید.» رهبری معظم انقلاب در مرداد ماه ۱۳۹۵ در دیدار با ائمه جماعات مساجد تهران، پس از اشاره به مسئله فتنه سال ۸۸ بهصراحت فرمودند: «مسجد بایستی برقرار باشد.»؛ «این جور نباشد که در مسجد را ببندند.»
رهبر معظم انقلاب به ضرورت باز بودن مساجد اشاره میکنند و میفرمایند: «یک نکتهای که بنده بارها عرض کردهام این است که مسجد بایستی برقرار باشد؛ که حالا خب [با توجّه به] آمارهایی که بیان کردند، بحمدالله تا حدودی گویا این جور شده و تحقّق پیدا کرده، لکن باید کامل بشود. وقت نماز، مسجد باید باز باشد. هر سه وقت در مسجد باید نماز جماعت برگزار بشود. بنا را بر این باید گذاشت. حالا ممکن است بنده مثلاً فرض کنید توانایی ندارم که هر سه وقت بروم، خب یک نفر دیگر را حتماً آنجا بگذارم که سه وقت در این مسجد نماز اقامه بشود و در مسجد را از پیش از ظهر که باز میکنند برای نماز ظهر و عصر تا شب بعد از نماز عشا باز باشد. این جور نباشد که در مسجد را ببندند. بنده شنیدم بعضیها میگفتند که عصری وارد تهران شدیم، نماز ظهر و عصر میخواستیم بخوانیم، در هر مسجدی رفتیم بسته بود. البته مال چند سال پیش است. مسجد باید باز باشد. »(۲)
امام خمینی(ره) در تیر ماه ۱۳۶۰ پس از یاد کردن از شهدا برای رویارویی با فتنه منافقین درباره مسجد فرمودند: «اینها سنگرند، برای اسلام حفظ کنید اینهارا،. گول نخورید از این اشخاصی که میخواهند بازی بدهند که آقا شما چه کار دارید به این کارها و رهبر معظم انقلاب هم در مرداد ۱۳۹۵ پس از اشاره به فتنه ۸۸ فرمودند:
«…یک نکته دیگر این است که بعضیها میخواهند مسجد را برخلاف آنچه ما حالا عرض کردیم، از مسائل سیاسی بهکلی برکنار بدارند [میگویند] آقا شما وارد سیاست نشوید. کار خودتان را بکنید. کار خودتان یعنی چه؟ یعنی بیایید همان نمازتان را بخوانید و بروید. فقط نماز محض. این همان سکولاریسم است. سکولاریسم به معنای بیدینی نیست. سکولاریسم به معنای این است که دین در غیر عمل شخصی هیچ بروز و ظهوری نداشته باشد. نظام اجتماعی کاری به دین نداشته باشد. بله هر کسی در داخل نظام اجتماعی متنوع غربی و شرقی و امثال اینها خودش برای خودش، در دل خودش، برای عمل خودش، یک ارتباطی با خدا داشته باشد. سکولاریسم یعنی این. این همان چیزی است که دشمنان میخواهند.»(۳)
امام خمینی(ره) در سال ۱۳۶۰فرمودند: «در صدر اسلام از این مسجدها همه چیز بیرون میرفت، مسجد محل قضاوت بود، مسجد محل چه بود، مسجد محل بسیج بود، اما وظیفه امام جماعت را تنها در پیشنمازی خلاصه نمیکردند.»
رهبرمعظم انقلاب در مرداد ۹۵ مسجد را «پایگاه خودسازی، انسانسازی، تعمیر دل و تعمیر دنیا و مقابله با دشمن و زمینهسازی برای ایجاد تمدن اسلامی و بصیرتافزایی» خواندند و وظیفه امام جماعت مسجد را نیز چنین توصیف کردند:
«بنابراین پیشنمازی مسجد تنهاوظیفه امام جماعت نیست. پیشنمازی هم یکی از کارهاست. اقامه نماز، اقامه حق و عدل، اقامه دین، ابلاغ احکام دینی، وظیفه ما بهعنوان پیشنماز و بهعنوان امام جماعت است. یعنی محور مسجد امام جماعت است. مسجد بر محور امام جماعت [است]. خب اگر این شد، احساس مسئولیّت انسان سنگین خواهد شد. تصور بنده این است که یکی از کارهای اساسی عبارت است از امامت مسجد. [این] یک کار مهم است. نباید بهعنوان یک کار حاشیهای به آن نگاه کرد. اینکه ما به کارهای روزانهمان، به مشاغل گوناگونمان برسیم، بعد سر ظهر یا مغرب با عجله تمام در ترافیک و مانند اینها خودمان را برسانیم، نیمساعت، سهربع هم از وقت دیر شده باشد، برویم آنجا بِایستیم به نماز، این کم گذاشتن در حق مسجد است. این را باید یک شغل مهم و اساسی به حساب آورد. عرض نمیکنیم که وقتی امام جماعت شدیم، از همه کارهای دیگر دست برداریم. نه، انسان میتواند بهقدر ظرفیت خود به کارهای دیگر علمی یا غیرعلمی بپردازد، لکن حق مسجد باید ادا بشود.»(۴)
امام خمینی(ره) در سال۱۳۶۰، از مسجد به «سنگر» یاد کردند و از محارب به محل «حرب» با شیاطین انسی و جنی و دشمنان درونی و بیرونی و با بیان این تفسیر، تفاوت مسجد در اسلام را با «معابد» سایر ادیان بیان کردند.
امام خامنهای هم در سال ۱۳۹۵ تفاوت «مسجد» در اسلام را با معابد مسیحیان و یهودیان و بودائیان چنین تفسیر کردند: «بله معبد در همه ادیان هست که مینشینند در آنجا و عبادت میکنند، لکن مسجد با معابد مسیحی و یهودی و بودایی و بعصی جاهای دیگر که ما دیده یا شنیدهایم متفاوت است. پیغمبر اکرم«ص» فقط به مسجد نمیرفتند که نماز بخواند و بیرون بیاید. کاری که برای اجتماع پیش میآمد و مهم بود صدا میزدند: الصلوه جامعه. بروید به سمت محل صلات، برای چه؟ برای اینکه راجع به مسئله جنگ مشورت کنیم یا خبر بدهیم یا همکاری یا بسیج کنیم امکانات را و بقیه چیزها را بسیج کنیم. و شما در تاریخ اسلام مشاهده میکنید که مساجد، مرکزی برای تعلیم بود. میشنویم و در روایات میخوانیم که در مسجدالحرام یا مسجدالنبی حلقه درس زید و عمر و بکر از نحلههای مختلف فکری و مذهبی وجود داشت معنای این خیلی متفاوت است با کلیسا و یا با کنیسهی یهودی که فقط میروند آنجا یک عبادتی میکنند و بیرون میآیند. مسجد پایگاه و بر محور ذکر و نماز است.»(۵)
امام خمینی(ره) فرمودند: «مساجد سنگرهای اسلاماند.» رهبر معظم انقلاب این سنگر را «هسته مقاومت» در همه عرصهها و حوزهها خواندند و فرمودند: «…یک مسئله دیگر در مورد مسجد عبارت است از هسته مقاومت. مقاومت وقتی گفته میشود، فوراً ذهن میرود به مقاومت نظامی و امنیتی و امثال اینها. بله، آن هم قطعاً مقاومت است، اما بالاتر از آن، مقاومت فرهنگی، حصار فرهنگی و خاکریز فرهنگی در کشور است که اگر سست باشد، همهچیز از دست خواهد رفت.
من به شما عرض بکنم. امروز بعد از۳۷، ۳۸ سال از پیروزی انقلاب، انگیزه دشمنان برای نفوذ در حصار فرهنگی از روز اول بیشتر است. نه اینکه کم نشده، قطعاً زیاد شده. روشها را هم که شما میبینید. این شیوههای فضای مجازی و تبلیغات گوناگون و ماهواره و امثال اینها [یعنی] انگیزهها بیشتر شده آماج این حرکت هم درست همان چیزی است که مایه و هسته اصلی ایجاد نظام اسلامی شد، یعنی ایمان دینی. با حکومت و جمهوری اسلامی و سیاستهای جمهوری اسلامی به خاطر مخالفت با ایمان دینی مخالفند، چون میدانند اگر ایمان دینی نبود، این انقلاب پیروز نمیشد و این نظام به وجود نمیآمد.»(۶)
بیشک اگر متولیان سیاسی و فرهنگی و مراکز اداری و موسسات اقتصادی توصیهها وهشدارهای امامین انقلاب را نصبالعین خود قرار میدادند و به مسجد به چشم «سنگر» و «هسته مقاومت» نگاه میکردند و به یاری مساجد و حسینیهها و امام جماعتها و هیئت امنای آنان میشتافتند و یا لااقل فرمان رهبر معظم انقلاب را در سال ۱۳۹۵ در باز گذاشتن مساجد عملی میکردند؛ شاید شاهد فتنههای سال ۹۶، ۹۸، و ۱۴۰۱ نبودیم. شاید اگر در محدوده شهادت شهید علیوردی، مسجدی زنده، باز و پر از جوانان پرشور و انقلابی چون سالهای اول انقلاب و دوران دفاع مقدس بودیم، این شهید عزیز در حلقه کفتارهای غربگرا گرفتار نمیشد و آن گونه مظلومانه و غریبانه به شهادت نمیرسید.
رهبر معظم انقلاب در دیدار با مبلغین سراسر کشور ضمن بیان ضرورت در اولویت قراردادن مسئله تبلیغ و بیان هدف نهایی دین در قرار دادن انسان در مسیر خلیفهاللهی و هدفهای ابتدایی و میانی چون اقامه قسط و تشکیل نظام اسلامی،این نکته را بیان کردند که، «در نظام اسلامی پایه و قوام نظام مردمند، ایمان مردم است و اگر چنانچه ایمان مردم نباشد نظام نخواهد بود.»(۷)
رهبری انقلاب ضمن تاکید بر ضرورت جذب بهویژه جوانان و بیان مضاعف شدن فتنههای فرهنگی دشمن برای دومین بار باز مطالبه بر زمین مانده خود را مبنی بر باز کردن در مساجد در ساعات غیر نماز تکرار کردند و فرمودند: «یکی از این جاذبهها مسجد و هیئت است. اینها مهم هستند. آباد کردن مساجد، زنده نگهداشتن مساجد، یکی از کارهای واجب است. البته ما در سطح کشور نسبت به جمعیت مسجد کم داریم، اما همانی را هم که داریم، بعضیهایش یا شاید بسیاریشان معمور و آباد نیستند. حداکثر [این است که] وقت نماز باز میکنند. نماز خوانده و بعد در مسجد بسته میشود. این[طور] نمیشود. مسجد بایستی محل رفت و آمد دائمی مردم باشد.»(۸)
پرسش این است که گستره و اعمال نفوذ حاکمیت نظام اسلامی بر روی مساجد و حسینیهها تا چه انداره است و تقصیرها و قصورها در حمایت از مساجد و ائمه جماعات به چه نهادها و مراکز دولتی باز میگردد؟ این پرسشی است که متولیان سیاسی و فرهنگی باید پاسخگوی آن باشند.
اما سخن مردم و نیروهای وفادار اسلام و انقلاب این است، اگر این بار هم مطالبه رهبر معظم انقلاب در باز شدن در مساجد به روی همگان در غیر از وقت نماز روی زمین بماند و مساجد به وضعیت دهه اول انقلاب باز نگردد، مردم و نظام قدرتمندترین بازو، تسخیر ناپذیرترین سنگر و کادرسازترین مرکز برای اسلام و انقلاب در برخورد با فتنه و فتنهگران را از دست خواهد داد و باید منتظر عواقب جبرانناپذیر آن بود.
پاورقیها:
۱٫ صحیفه امام، ج. ۱۵، ص. ۱۴
۲٫بیانات ۳۱/۵/۱۳۹۵
۳٫همان
۴٫همان
۵٫همان
۶٫همان
۷٫ بیانات ۲۱/۴/۱۴۰۲
۸٫همان