دام استحاله فرهنگی – حجه‌الاسلام محمدباقر پورامینی

سراسر زندگی پادشاهان اموی در خوش‌گذرانی، خنیاگری، مجالس لهو و لعب، فسق و فجور گذشت. شب بیداری‌های آنها پر از باده‌گساری، آواز و رقص بود و نخستین کسی که پیِ آوازخوانی رفت، یزید‌بن معاویه از میان بنی‌امیه بود که آشکارا آوازخوان‌ها را جمع کرد.

در آن‌دوره، خوش‌گذرانى به دو شهر مقدس مکه و مدینه نیز کشیده شد آ نسان که مردم مدینه آشکارا به شراب‌‌خوارى می‌پرداختند و مجالس رقص و آواز به‏طور دسته جمعى و مختلط تشکیل مى‏دادند و تغییر و انحطاط فرهنگی بدان حد رسید که به گزارش مولف کتاب الاغانی، بزرگ‌‌ترین خواننده‌ها و نوازنده‌ها، عیاش‌ها و عشرت‌طلب‌های دنیای اسلام، در آن‌زمان در شهر مدینه و مکه بودند! هروقت خلیفه در شام دلش برای غنا تنگ می‌شد و خواننده، ‌خنیاگر و نوازنده‌ای را می‌خواست، آن را در مدینه یا مکه می‌جست. بدترین و هرزه‌دراترین شعرا در مکه و مدینه بودند نیم قرن بعد از درخشش اسلام، مهبط‌ وحی(۱) پیغمبر و زادگاه اسلام، مرکزی برای فحشا و فساد شده بود.

چهره‌هائی که امروزه به سلبریتی‌ها مشهورند در شکل‌دهی فرهنگ عمومی و سمت و سودهی آنان می‌کوشیدند و کانون فعالیت‌های فسادساز خود را در شهرهای تمدنی و مذهبی قرار داده بودند و ضلع مهمی از استحاله فرهنگی به شمار می‌آمدند؛ جمیله مغنیه،‌ ابن‌عایشه و عمربن ابی ربیعه از پیشگامان این انحطاط اخلاقی به شمار می‌آمدند.

جمیله مغنیه در مدینه برای تعلیم غنا می‌نشست و مردم و دختران به خانه‌اش هجوم می‌آوردند و آوازهای او را می‌آموختند تا اینکه در مدینه آوازخوان مشهوری شد.

ابن‌عایشه آوازخوان زبردستی امویان و مروانیان بود که روزی به دستور یزید بن عبدالملک آواز خواند و به وقت خواندن، ولید در حال طرب، خداوند را انکار کرد و ملحد شد و به ساقی خود گفت: ما را به حق آسمان چهارم شراب دهید.

عمر بن ‌ابی ‌ربیعه(م ۹۳) از شعرای هرزه‌درا بود که هنرش طواف با زنان زیبارو همراه با غزل‌خوانی سخیف در مسجدالحرام بود. با مرگ او در مکه و مدینه عزای عمومی اعلام شد و مردم در کوچه‌‌های آن دو شهر در عزایش می‌گریستند.

ضلع دیگر این استحاله فرهنگی،‌ نخبگان و سرآمدانی بودند که به اعتبار عنوان صحابی و تابعی دل خوش داشتند و آقایی خود را در سکوت در برابر این فساد فرهنگی می‌جستند. آنان حرمت‌شکنی به دو شهر مدینه و مکه را نظاره می‌کردند، ولیکن درهم و دینارهای دربار را بر باید و نبایدهای الهی ترجیح می‌دادند و دل بر ذلت حاکمیت اشرار خوش داشتند و مُهر زبونی را بر لب زده بودند. همانان که پیشتر حسین بن علی«ع» ‌به ایشان بانگ زده بود که: «من می‌ترسم کیفری از کیفرهای الهی بر شما فرود آید، زیرا شما از کرامت خدا به منزلتی دست یافته‌اید که بدان بر دیگری برتری دارید و با اینکه خود به خاطر خدا در میان مردم احترام دارید، کسی را که به‌وسیله خدا (بر شما) شناسانده می‌شود، گرامی نمی‌دارید. شما با اینکه برای یک نقض پیمانِ پدران خود به هراس می‌افتید، می‌بینید که پیمان‌های خدا شکسته می‌شوند و نگران نمی‌شوید . می‌بینید که پیمان رسول خدا«ص» خوار و ناچیز شده و کورها و لال‌ها و از کار افتاده‌ها در شهرها رها شده‌اند و رحم نمی‌کنید و در خور مسئولیت خود کاری نمی‌کنید و به کسانی که در آن راه تلاش می‌کنند وقعی نمی‌نهید و خود با چاپلوسی و سازش با ظالمان آسوده‌ خاطرید. همه اینها همان جلوگیری و بازداشتن دسته‌جمعی است که خداوند بدان فرمان داده و شما از آن غافلید. مصیبت شما از همه مردم بزرگ‌تر است؛ زیرا در حفظ منزلت علما مغلوب شدید، کاش (در حفظ آن) تلاش می‌کردید.»

این نخبگانِ مردود شده نه جایگاه قرآن را پاس داشتند؛ نه به عترت(ع) تمسک جستند و نه به سنت نبی اعظم «ص» و توصیه ایشان در پیروی از ثقلین وقعی نهادند. ‌بی‌شک التزام به این توصیه راهبردی، تضمینی برای عدم انحراف امت بود، آن سان که حضرت بر این نکته صحه گذاشتند بودند که « مَا إِن تَمَسَّکتُم بِهِمَا لَن تَضِلُّوا أبَداً»

خطر انحراف جامعه دینی همواره وجود دارد. دشمن امروز همان دشمن دیروز است، اما با تغییر چهره و برق انداختن محتوای باطل خود استحاله فرهنگی ملت ما را دنبال می‌کند. غفلت در برابر این حرکت دشمن روا نیست و جبهه انقلاب به‌خصوص روحانیون با اهتمام در تحقق این مطالبه همراه با هشدار رهبر معظم انقلاب،‌ وظیفه بیداری، ‌روشنگری و تبیین دارند؛ ایشان در مرداد ۱۴۰۲ چنین بیان داشتند:

«اگر امروز حوزه‌ علمیّه از اهمیت تبلیغ و حساسیت تبلیغ و مضاعف بودن وظیفه‌ تبلیغ غفلت بکند، دچار عارضه‌ای می‌شویم که جبرانش به‌آسانی ممکن نیست؛ نمی‌گویم محال است، اما به‌آسانی ممکن [نیست] و دچار استحاله‌ فرهنگی می‌شویم. اگر لاسمح‌الله(۲) استحاله‌ فرهنگی پیش بیاید، درست و جبران کردنش دیگر کار یک‌ ذره و دو ذره نیست. امام در مواردی مکرر می‌فرمودند که اگر چنین اتفاقی بیفتد، اسلام سیلی‌ای خواهد خورد که تا سال‌های متمادی اثرش بر روی او باقی خواهد ماند؛(۳)

قضیّه این است. اگر چنانچه ما غفلت بکنیم این پیش می‌آید. اگر غفلت بکنیم، از گناهان بزرگ و کبائر قبح‌زدایی و عادی‌سازی می‌شود؛ کما اینکه در غرب شده است. آنها دارند قدم به قدم پیش می‌روند. آدم دوست ندارد تعبیرات رایج اینها را تکرار بکند و واقعاً شأن حرف زدن انسان و زبان انسان بالاتر از این است که اینها را تکرار کند؛ اما هست دیگر. اگر تبلیغ را دستِ‌کم بگیریم، اینها دامن جامعه‌ ما را خواهد گرفت.»

 

پی‌نوشت‌ها:

  1. به معنای محلی است که وحی بعد از نزول از مبدأ، در آن محل استقرار پیدا می‌کند(قرارگاه و جایگاه وحی)
  2. خدای نکرده، خدای نخواسته
  3. از جمله، صحیفه‌ امام، ج. ۱۷، ص. ۳۸۳؛ بیانات در جمع مسئولان نظام جمهوری اسلامی(۱/۱/۱۳۶۲)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *