فرمایشات رهبر معظم انقلاب در مورد تبلیغ، در جمع مبلغین و طلاب، نشان میدهد وضعیت مطلوب با وضعیت موجود و تراز انقلاب اسلامی هماهنگی ندارد. و باید مسئله را باید بسیار جدیتر گرفت. بهخصوص که فرمودند: «نسبت به تبلیغ نگرانم.» با توجه به اینکه یکی از ابعاد تبلیغ این است که بتوانیم آنچه راکه باید و شاید به بهترین نحو به مخاطبمان برسانیم؛ پرسش این است که ایشان چرا نگرانند؟ آیا این نگرانی حاکی از این نیست که اهل تبلیغ باید خود را در ساحت برتری حاضر کنند؟ زیرا «وسعت دید، تنها در گرو دگرگونیِ افق دید ممکن است.» در این زمینه اشاره به نکاتی چند ضروری به نظر میرسد.
۱٫به گفته رهبر معظم انقلاب نیاز ما بیش از چیزی است که در حال حاضر انجام میشود، زیرا در بستر تبلیغ میتوان افقهایی از حضور را در منظر انس با حقیقت در مقابل مخاطب گشود. در این مورد میتوان به موضوع «تبلیغ» اندیشید تا مخاطب بتواند در این افقها با حقیقت مأنوس شود و به وجه پیدا و پنهان حقیقت نظر کند. به نظر میآید این کافی نیست که به مخاطب خود بگوییم «حقیقتی هست»، بلکه او باید با حقیقت مواجه شود. از آن جهت که حقیقت امری است پیدا و پنهان؛ جلوه میکند و رخ برمیتابد.
حال سخن در آن است که وقتی میخواهیم تبلیغ را در نسبت با حقیقت معنا کنیم باید متوجه باشیم که باید مخاطبان ما افقی را در مقابل خود احساس کنند و از این جهت باید متوجه باشیم که اطلاع از وجود حقایق و عوالم وجود کافی نیست. بشر، بهخصوص بشر عصر جدید به خاطر ظرفیتی که دارد، نیازمند حضور در عوالم وجود است. تصور بنده آن است که رهبر معظم انقلاب متذکر همین امرند، زیرا تا دیروز مخاطب ما میفهمید که خدا هست، پیغمبر حقیقتاً پیامبر است و معاد هست و میتوانست با آن باورها زندگی کند، ولی امروز با انسانهایی روبهرو هستیم که نیاز دارند با تبلیغ با آنها طوری سخن بگوییم که در نسبت با حقیقت نوعی حضور پیدا کند. مقام معظم رهبری در این زمینه میفرمایند:
«هدف نهایی تبلیغ ارتقای انسان است در مسیر خلیفهالله و انسان کامل شدن. تشکیل نظام اسلامی نیز جزو اهداف دین است.»
- باید از خود پرسید اسلام در نهایت چه نوع حضوری در عالم پیدا میکند؟ آیا جز آن حضوری است که به حاکمیت وجود مقدس حضرت مهدی«عج» در تمام عالم تعبیر میکنیم؛ در آن حد که امام صادق«ع» به جهت بسط حاکمیت دین در تمام ابعاد آرزوی دیدار و خدمتگذاری آن حضرت را دارند. در همین زمینه میتوان گفت اگر اسلام بخواهد به اهداف خود نزدیک شود، مسلماً یکی از اهداف اسلام این است که انسان را در ابعاد اجتماعی و سیاسی بپروراند و مبلغین باید به این نکته بیندیشند و در تبلیغ چشماندازی را متذکر شوند که مخاطبان آنها آن را احساس کنند و در عین شهروندی گرفتار سکولاریته نشوند، امری که متأسفانه عدهای از روشنفکران دینی بهعنوان اسلام غیرسیاسی آن را مطرح میکنند.
باید در تبلیغ دین متوجه باشیم چه سمت و سویی مد نظر ماست تا مخاطبان متوجه باشند که در عین حضور در تکالیف فردی، هویت اجتماعی خویش را هم در حضور دینی احساس کنند. امام خمینی در این باره فرمودند: «والله اسلام تمامش سیاست است.»(صحیفه امام ج ۱ ص ۲۷۰) اگر همه دین سیاست است، پس یکی از ابعاد دینداری تشکیل نظام سیاسی و اجتماعی است. مبلغین محترم میتوانند در یک دستگاه و نگاه دینی، مخاطب خود را در این فضا قرار دهند وگرنه او در امور فردی مسلمان است و در امور اجتماعی سکولار! و این توقفگاه خطرناکی است.
۳- در تبلیغ باید تلاش کرد تا انسان خود را نزد خود، بهعنوان موجودی متصل به حضرت حق و در اجتماع موجودی احساس کند که در نسبت با بقیه ابعاد زندگی در حضور خداست؛ زیرا انسان از آنرو که دو بُعد دارد، در محضر حق به دو نوع حضور نیاز دارد. یک بعد فردی که خدا خالق انسان است و بودن انسان تکویناً متصل به حق است و عبادات هم در واقع پاس داشتن این بودن است؛ اما از یک سو هم با بقیه، شهر و نظام اجتماعی مرتبط است. اگر در این زمینه با حضرت حق مرتبط نباشد عملاً یکی از ابعادش الهی نیست. از این رو تبلیغ عاملی است تا انسان متوجه حضور در نزد خود و در عالم بشود، حضوری که شایسته همه ابعاد بهعنوان انسانی متعالی است.
۴- رهبر معظم انقلاب در باره تبلیغ، مواردی مثل ترویج «کلمه طیب» و «عمل صالح» را برشمردند و به این آیه اشاره کردند که: «إِلَیْهِ یَصْعَدُ الْکَلِمُ الطَّیِّبُ وَالْعَمَلُ الصَّالِحُ یَرْفَعُهُ»(فاطر/۱۰) به این معنا که عقیده پاک انسان را بهسوی حق میبرد و عمل صالح او را ترفیع میبخشد:
«مواردی مثل کلمه طیب و عمل صالح هست، آن هم با تبلیغ؛ یعنی رساندنی که جای شبهه در مخاطب باقی نگذارد، یعنی همان بلاغ مبین.»
مبلغِ ما وظیفه دارد متذکر این امر باشد که این اعتباریات باید بهنحوی با ابعاد قدسی انسان رابطه پیدا کنند و لازمه این امر، تشکیل نظام اسلام سیاسی یعنی همان «حکومت اسلامی» است. باید جایگاه تاریخی حکومت اسلامی برای افراد تبیین شود. در این حالت انسان وجود خود را در وسعت تاریخی که در آن قرار دارد و در وسعتی که در نزد خود تا ابدیت حاضر است، احساس میکند. لذا تبلیغ عاملی است که انسان از طریق آن در همه ابعاد، خود را الهی درک کند.
۵- رهبر معظم انقلاب در ادامه سخنان خود میفرمایند: «در این دوره که دوره حاکمیت اسلام است در سازمان سیاسیِ مدیریت کشور و دشمنی با اسلام شدت گرفته، تبلیغ اهمیت مضاعف یافته تا ایمان مردم که قوام نظام است محفوظ بماند و رشد کند.»
گاهی جملات رهبر معظم انقلاب نکات پنهانی دارند که اگر با دقت دنبال نکنیم آنها را در نمییابیم و ممکن است از آن کلمات، ساده بگذریم. ایشان متذکر میشوند که دوره حاکمیت اسلام در سازمان سیاسی مدیریت کشور است. بدیهی است که استکبار با این نوع حضور از اسلام، برخورد میکند و این غیر از آن نوع دینداری است که سنتگراهای امثال آقای سید حسین نصر دنبال میکنند که با آمریکا مسئله ندارند و آمریکا هم هیچ دشمنیای با آنها ندارد، زیرا پذیرفتهاند که اسلام آنها محدود به امور فردی انسانهاست. با توجه به این نکته، رهبر معظم انقلاب موضوع حاکمیت اسلام را در سازمان سیاسی مدیریت کشور و دلیل شدت گرفتن دشمنی با اسلام و مضاعف شدن اهمیت تبلیغ برای رشد ایمان مردم را مطرح کردند.
در نکته فوق نسبتی بین ایمان مردم و قوام نظام وجود دارد. هر اندازه ایمان مردم رشد کند، نظام با قدرت بیشتری حفظ میشود. تبلیغ در اینجا نظر به رشد ایمان دارد در راستای حفظ نظامی که به حاکمیت اسلام در امور سیاسی و مدیریت کشور ورود کرده و به همین جهت دشمنی با اسلام شدت گرفته است. انگیزه اصلی دشمنی دشمن با نظام اسلامی روشن است و تبلیغ در اینجا یعنی رساندن حقیقت به انسانها بهطوری که کاملاً برای آنان روشن شود که باید در نسبت با این نظام متوجه هویت الهی و دینی خود باشیم، زیرا حاکمیت اسلام جزء لاینفک دینداریِ ماست که باید از طریق تبلیغ روشن شود.
۶- جنگ، جنگ حقیقت است با توهّم؛ در زمانهای که بناست همهچیز بهسوی ذات خود برود؛ مدرنیته بهسوی ذات خود و اسلام نیز در حال سیر به ذات خود است. مدرنیته یعنی توهّم، زیرا بهخصوص در ابعاد اجتماعی، انسان را بدون توجه به نسبتی که باید با حقیقت و با خدا داشته باشد تعریف کرده است. این اسلام است که به میدان آمده تا متذکر حضور حقیقت در همه ابعاد انسانی بشود.
۷- وقتی رهبر معظم انقلاب میفرمایند در حال حاضر «تبلیغ اهمیت مضاعف یافته»؛ باید به ایمان مردم به صورت اساسی فکر کرد، زیرا ایمان مردم موجب قوام نظام است. پس باید مُبَلغِ ایمانی باشیم که تا مرز لمس حقیقت جلو آمده باشد. ایشان با توجه به این امر میفرمایند: «اگر حفظ نظام از اوجب واجبات است و اگر حفظ نظام به ایمان مردم است، پس حفظ ایمان مردم در دوره پسااینترنت از اوجب واجبات است و تبلیغ جهت این امر اهمیت خود را پیدا میکند تا گرفتار استحاله فرهنگی نشویم…»
اگر ما در مقابل تحولات نو به نو در موضوع تبلیغ، غفلت و سستی کنیم دچار استحاله فرهنگی میشویم و مانند غرب گرفتار قبحزدایی قدم به قدم از گناهان بزرگ خواهیم شد که جبران آن، به آسانی ممکن نیست، همچنان که امام مکرر میگفت اگر اسلام در ایران سیلی بخورد تا سالهای سال اثرش باقی خواهد بود.
حفظ نظام و در واقع حفظ ایمان مردم اوجب واجبات است ضمن اینکه تبلیغ در دوره کنونی با انواع و اقسام شیوههای متکی بر علم و گسترش ابزارها از جمله اینترنت و هوش مصنوعی (بهعنوان نمادی از مرحله پسا اینترنت) توسعه فراوان یافته، بنابراین عقل هم حکم میکند در مقابل شمشیرهای خونریز تبلیغات دشمنان، تبلیغ را اولویت اول بدانیم.
اگر ما در مقابل تحولات نو به نو در موضوع تبلیغ، غفلت و سستی کنیم دچار استحاله فرهنگی میشویم و مانند غرب گرفتار قبحزداییِ قدم به قدم از گناهان بزرگ خواهیم شد که جبران آن، به آسانی ممکن نیست، همچنان که امام مکرر میگفت اگر اسلام در ایران سیلی بخورد تا سالهای سال اثرش باقی خواهد بود.
این جملات، جملات کسی است که در میدان است و میداند در دنیا و حوزههای علمیه چه استعدادی دارد، مناسبات را میشناسد و به همین جهت جدیترین سخنان را با مبلغین و طلاب در میان میگذارند که اگر توانستهایم یک مدیریت سیاسی و اجتماعی را به میان آوریم، دشمن هم در مقابل این مدیریت دشمنی میکند و تلاش دارد این نظام را ساقط کند. از آنجایی که پشتوانه این نظام، ایمان مردم است، دشمن سعی میکند ایمان مردم را از آنها بگیرد. پس باید در تبلیغ، تمرکز ما روی ایمان مردم باشد. آن هم ایمانی که مردم بفهمند در این تاریخ حقیقتِ دینداری با سعه حضور آنها مرتبط است.
۸- با توجه به نکته فوق باید به کمک زبانِ دین، طوری با او گفتگو کرد که خود را بهعنوان یک دیندار در سعه حضور اجتماعی و تاریخیاش دیندارانه حس کند، امری که در جبههها دیدیم. فتح حضرت امام، فتح تاریخیِ مقابلهی ایمان بود با کفر و حفظ حکومت اسلامی. مردم ما به جبهه نرفته بودند تا فقط بجنگند، بلکه رفته بودند تا ایمان ناب خود را در میدان جنگ تجربه کنند. به لطف الهی نظام اسلامی همان میدان است که انسان میتواند در گوشه گوشه آن با حرکات سیاسی و اجتماعیاش، ایمان خود را تجربه کند امری که میتوان در تبلیغات خود متذکر آن شد وگرنه همانطور که رهبر معظم انقلاب فرمودند گرفتار استحاله فرهنگی میشویم و سیلی میخوریم.
۹-حفظ ایمان مردم در دوره پسامدرن، حضور در ایمانی است که انسانِ جهانی شده متوجه نیست. این حضوری است از جنس حضوری که خداوند برای رسول خود – آن نهاییترین انسان- پیش آورد و خطاب به آن حضرت فرمود: «وَمَا رَمَیْتَ إِذْ رَمَیْتَ وَلَکِنَّ اللَّهَ رَمَى.» حضوری که پیامبر خدا«ص» اراده خود را غرق اراده الهی احساس کردند، بدون آنکه از بودن خود در این حضور محروم باشند.
۱۰- بناست در این دوران برای حفظ نظام، ایمان مردم را به آنها گوشزد کنیم، آن هم ایمانی که انسان احساس کند میتواند حضوری پیدا کند که حضور خدا در عالم است. در این حالت است که انسان از دوران نیستانگاری عبور میکند. با توجه به این امر رهبر معظم انقلاب میفرمایند: اگر ما در مقابل تحولات نو به نو در موضوع تبلیغ، غفلت و سستی کنیم دچار استحاله فرهنگی میشویم و مانند غرب گرفتار قبحزدایی قدم به قدم از گناهان بزرگ خواهیم شد
«غفلت از تبلیغِ درست موجب قبحزدایی از گناهان بزرگ میشود، مثل آنچه قدم به قدم در غرب پیش آمد.»
زیرا در غرب از تذکر و توجه به وسعت انسان غفلت و در نتیجه انسان از خودش غافل شد. تبلیغ در اینجا یعنی جهانی که انسان باید در نزد خود حاضر شود را طوری ترسیم کنیم که متوجه آفات گناه بشود و اینکه چگونه با ارتکاب گناهان از جهانهای فراخ محروم میشود.
۱۱- رهبر معظم انقلاب فرمودند: «چیزهایی هست که مناسب امروزِ منبر است، ولی فردا ممکن است از اثر بیفتد و بیفایده باشد.» زیرا از توجه نسبت به طوفانی که در انتظار نسل جدید است، فرار میکنیم و با توجه به آنچه که عرض شد: «وسعت دید، تنها در دگرگونی افقِ دید ممکن است» امری که درون جان نسل جدید نیز از آن حمایت میکند.
بحث در بسط انسان است در راستای عبور از برکه بودن به سوی اقیانوس شدن. رهبر معظم انقلاب حتی افراد بیحجاب را هم از خودمان جدا نمیکنند، بی کشف حجاب آنها را تأیید کنند. زیرا دستیابی به نظام معرفتیِ اصیل امکان تبیین و دفاع از امور دینی را فراهم میکند و بشر جدید را متوجه جهان گمشدهای میکند که در جان خود به دنبال آن است، آن هم در تاریخی که پیشفرضهایِ دیروزین او فرو ریختهاند و نیاز به تفسیر دیگری از عالم قدس دارد.