پس از اقدام به سوزاندن قرآن توسط راسموس پالودان، رهبر گروه ضد مهاجرت و ضد اسلام و سیاستمدار دانمارکی-سوئدی، موجی از واکنشها در محکومیت اقدامات اسلامستیزانه و اسلامهراسانه به راه افتاد. این اقدام اسلامستیزانه را میتوان حاصل تصور غلط شکل گرفته در مرحله اسلام هراسی دانست که در مرحله گذار از اسلامستیزی خود را به صورت یک عمل خشونتآمیز ناشی از هراس نشان میدهد. اما موضوع قابل توجه در این زمینه آن است که فقط در سوئد و برای اولین بار نبود که موجی از نفرت علیه اسلام و مسلمانان به راه افتاد و منجر به اقدامات اسلامستیزانه و خشونتبار شد، بلکه پیشتر نیز اقداماتی مشابه در سایر کشورهای اروپایی همچون فرانسه، دانمارک و… صورت گرفته بود و در واقع اسلامهراسی در غرب، موضوعی ریشهدار در گذشته است.
وقوع جنگهای صلیبی، تسلط مسلمانان بر اسپانیا و تسلط امپراطوری عثمانی بر اروپای شرقی و بهطور خلاصه روابط نا آرام غرب و اسلام از دیرباز موجب شده است تا در خاطره تاریخی غرب، اسلام بیش از هر مذهب دیگری با خشونت همراه باشد. درحقیقت میتوان اسلامهراسی را بهعنوان «واژهای جدید برای ترسهای قدیمی» تعریف کرد؛ در سراسر تاریخ (دراسپانیا، اندلس مسلمان، دوران جنگهای صلیبی، عثمانیان و اعصار پس از آن)، غرب همواره به اسلام و مسلمانان بهعنوان خطری برای هویت خویش نگریسته است.(۱)
از این رو نگاهی به ریشههای تاریخی اسلامهراسی و به تبع آن اسلامستیزی در کشورهای غربی ضروری به نظر میرسد. در این راستا ابتدا مفهوم و دلالتهای «اسلامهراسی» و نیز تفاوت آن با اسلامستیزی بررسی و سپس بهطور گذرا، به ریشههای تاریخی اسلامهراسی در غرب اشاره میشود.
تعریف اسلام هراسی
اسلامهراسی را پیشداوری و تبعیض غیرعقلانی علیه اسلام و مسلمانان تعریف کردهاند.(۲) این اصطلاح از اواخر دهه ۱۹۸۰ در زبانهای دنیا رایج شد.(۳) اما به اعتقاد «تراست» اساساً مفهوم تحریکبرانگیز و تاثیرگذاری چون «اسلامهراسی» در سال ۱۹۹۷ و در جریان مباحثی که در انگلیس پیرامون وقوع تبعیضهایی که علیه مسلمانان صورت میگرفت ابداع شد.(۴) این امر نشاندهنده آن است که نگرانی از اسلام و مسلمانان پیش از ۱۱ سپتامبر وجود داشته است.
«اسلام هراسی» فرایندی است که در آن با ارائه تصاویری ناقص و غیرواقعی، ذهنیت مخاطبِ ناآشنا با اسلام را نسبت به این دین و پیروان آن منفی میسازند و مردم و بهخصوص جوانان را از این دین و پیروان آن میترسانند. لازم به ذکر است که دو مفهوم اسلامهراسی و اسلامستیزی شباهتها و تفاوتهایی دارند.
اسلامهراسی در واقع رفتار اجتماعی مسلمانان و کلیت اسلام را امری افراطی پنداشتن و محکوم کردن آن؛ انکار اکثریت غالب جمعیت میانهروی مسلمانان و در نظر گرفتن تعارضات درونی مسلمین بهعنوان نتیجه اعمال و رفتار اجتماعی آنها و تاکید روی این نکته است که مسلمانان در صدد ایجاد تغییر در جوامع پذیرنده آنها بر اساس دین خود هستند. طرد، تبعیض و پیشداوری در باره مسلمانان از نتایج این نگاه و در واقع اسلامهراسی، رویکردی اجتماعی و واکنشی احساسی در غرب در قبال مسلمانان است. اگر اسلام یک دین کاملاً فردی بود و احکامی برای رفتار اجتماعی نداشت چه بسا چنین پنداری در مورد آن شکل نمیگرفت؛ اما باید به این نکته توجه کرد که این مشکل از جایی گسترش و تعمیم مییابد که معدودی از مسلمانان اعمالی افراطی و خلاف نفس شریعت اسلام مرتکب میشوند و این اعمال در نظر غیرمسلمانان بهعنوان رفتارهای اجتماعی بنیادین دین اسلام تلقی میشود.( ۵)
اسلامستیزی ـ که اغلب به اشتباه با اسلام هراسی، یکی پنداشته میشود ـ واژه جدیدی است که به احتمال زیاد در اواخر دهه ۱۹۸۰م. در بریتانیا خلق شد. این واژه از دیدگاه ادبی، یک ترس بیپایه و ناسالم از اسلام و مسلمانان را القا میکند. واژه مزبور از همان ابتدا به معنی تنفر و ترس از غیر، خصوصاً ترس از هرآن چیزی بود که خارج از پیشینه فرهنگی اروپای مسیحی است. اسلامستیزی در حقیقت شکل افراطی و نمود عملی اسلامهراسی است. به بیان کاملتر، تصور غلط و افراطی شکل گرفته در مرحله اسلامهراسی، اکنون و در مرحله تحول به اسلامستیزی، خود را به صورت یک عمل خشن مینمایاند، عمل خشنی که در چهار شکل توهین لفظی، دشنام، تهدید، برخورد فیزیکی و آسیبرسانی به اموال و اماکن مذهبی تجلی پیدا میکند.(۶)
در یک کلام اسلامستیزی نوع افراطی و تهاجمی واکنش به هراس نهادینه شده در ذهن شهروندان مبتلا به اسلامهراسی است. اگر اسلامهراسی را نوعی بیماری اجتماعی تلقی کنیم، اسلامستیزی همانند آندسته از داروهای نامناسبی است که فرد بیمار بهطور خودسرانه و از روی ناآگاهی، برای رفع بیماری مصرف میکند. این امر موجب میشود که اتهام غیرمتمدن بودن و ستیزهجویی به مسلمانان تشدید شود و مناظره و گفتگو که روشی منطقی و عقلایی است، میسر نشود.(۷)
ریشههای تاریخی اسلام هراسی
اسلامهراسی یک پدیده ریشهدار تاریخی است که در یک دوره طولانی تاریخی شکل گرفته و پرورش یافته است و لذا نمیتوان آنرا یک موضوع معاصر تلقی کرد. با وجود آنکه برخی از صاحبنظران، اسلامهراسی را پدیدهای معاصر میدانند که از سالهای آخر قرن بیستم بروز یافت و با وقوع حادثه ۱۱ سپتامبر شدت گرفت، اما در مقابل عدهای دیگر معتقدند که جلوههای معاصر اسلامهراسی ریشههای عمیق در ضدیت با اسلام و مسلمانان دارد که مشخصاً از دوران جنگهای صلیبی در اندیشه غربی رسوخ کرد و در دوران معاصر با جا بهجایی قدرت در نظام بینالملل و مرکزیت یافتن اروپا و غرب بهعنوان کانون قدرت و ثروت بینالمللی برجستگی و حساسیت تاریخی یافت و تشدید شد.
پیشینه اسلامهراسی به یک تعبیر به چگونگی شکل گرفتن اسلام و جوامع مسلماننشین ارتباط دارد، اما فقط منحصر به آن نمیشود. آنچه اسلامهراسی را بهعنوان پدیدهای تاریخی و ریشهدار درخور توجه میکند، جنگهای صلیبی و تحولات خونین آن است. به عبارت دیگر جنگهای دویستساله صلیبی (که توسط مسلمانان آغاز نشده است) بیشترین سهم را در شکلگیری ذهنیت تاریخی منفی غرب نسبت به اسلام داشته است.
در جنگهای صلیبی «اسلام هراسی» بخش جداییناپذیر روند معارضهآمیز بین جوامع غیرمسلماننشین و بیشتر مسیحینشین با مسلمانان است.
تاریخ مملو از درگیریهای فراوان میان مسلمانان و مسیحیان غربی بوده است که به دوران فتوحات ارتش اسلامی و تسلط مسلمانان بر شبه جزیره ایبری و پیشروی «عبدالرحمن عرب» تا میانه خاک فرانسه و تجربیات تلخ اروپائیان در برخورد با مسلمانان بر میگردد، اما مهمترین برخورد و تقابل دنیای اسلام با غرب در قرون میانه (۱۲ و ۱۳) رخ داد و طی آن مسلمانان و مسیحیان بارها بر سر بیتالمقدس با یکدیگر جنگیدند.(۸)
جنگهای صلیبی منجر به شکلگیری تصویری منفی و تحریف شده از اسلام در اروپای غربی شد و همین تصویر پایه و اساس فکر و اندیشه غربیان را در مورد اسلام و مسلمانان شکل داد. درواقعتصویر منفی جهان اسلام در ذهنیت مسیحیت در ابتدای امر و در چهار قرن نخستین اسلام، زاییده و نتیجه جهل و بیاطلاعی از اسلام بود؛ اما دشمنی و خصومت زمانی بالا گرفت که اسلام گسترش یافت و بهتدریج به سرزمینهای مسیحینشین نیز سرایت کرد.( ۹)
زمینهسازی برای جنگ صلیبی
موضوع جنگهای صلیبی، پس از وقوع حادثه ۱۱سپتامبر در سخنان جرج بوش رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا مجددا مطرح شد. پس از این حادثه، جرج بوش با اتخاذ موضعی خصمانه، از شروع جنگهای صلیبی علیه مسلمانان خبر داد و به دنبال آن با اعلام «جنگ علیه تروریسم» حمله به افغانستان و عراق آغاز شد. در واقع همان طور که خالد علی بیدون، نویسنده و دانشیار ویناستیت در باره اسلامستیزی در آمریکا بیان میکند: «آمریکا با سیاست «جنگ علیه تروریسم» و اعلام «یک جنگ صلیبی دیگر»، اسلامستیزی و اسلامهراسی را صادر کرد. به عبارتی اسلامهراسی ابزار و سلاحی است که آمریکا برای پیشبرد قدرت جهانی خود و استثمار منابع طبیعی مورد نظر، بهویژه نفت در عراق از آن استفاده میکند.(۱۰)
در اینزمینه رهبر معظم انقلاب گفتهاند: «چند سال قبل، یکی از رؤسای اروپایی آمده بود تهران و در ملاقات با من، با یک تعبیری، اشارهای کرد به جنگ مسیحی و مسلمان. من اظهار تعجب کردم و گفتم مگر بناست جنگی بین مسلمانان و مسیحیها واقع بشود؟ گفتم مسلمانها انگیزه جنگیدن با مسیحیان را ندارند. در این صد سال اخیر هم – و شاید هم بیشتر- هرچه جنگ در دنیا – جنگهای بزرگ- اتفاق افتاده است، جنگِ بین خود مسیحیها بوده است. جنگ اول جهانی، جنگ دوم جهانی، جنگهای فرانسه و آلمان. اسم آوردم و به او گفتم که این جنگها بین دولتهای مسیحی بوده و بین مسیحیان و مسلمانان نبوده است. آن وقت، تعجب کردم از اینکه چرا اینحرف را مطرح کرد. بعد از چندی، این ماجرای برجهای نیویورک اتفاق افتاد و اظهارنظر رئیسجمهور آمریکا که جنگ صلیبی شروع شده است! این شخصی که مورد بحث ماست – که با من صحبت میکرد- یکی از کسانِ اصلیای بود که پس از بیانات جورج بوش در پروژه آمریکایی – صهیونیستیِ حمله به عراق، دخالت مستقیم داشت. من آنجا توجه کردم که این حرفی که با من در اینجا مطرح شده بود، مسبوقِ به یک مذاکره، به یک گفتگو، به یک قرار در بین سران استکبار جهانی بوده است؛ کسانی که حلقه توطئه آمریکایی – صهیونیستی را در مورد خاورمیانه تشکیل داده بودند، که قدم اولشان هم حمله به عراق بود. آنجا معنای آن حرف برای من آشکار شد؛ جنگ صلیبی! جنگ مسلمانان و مسیحیان! البته موفق نشدند. از آن روز تا امروز تلاشهای زیادی کردند…(۱۱)
تاثیر حادثه ۱۱ سپتامبر بر تشدید اسلامهراسی و اسلامستیزی
بر هیچ کس پوشیده نیست که وقوع حادثه ۱۱سپتامبر و شوک تاریخی این حادثه، منجر به شکلگیری نگرش منفی در اذهان عمومی بسیاری از آمریکاییها و تشدید اسلامهراسی در غرب شد. هرچند باید گفت که این حادثه، گرایش اسلامهراسی و اسلامستیزی را که قرنها پیش و از دوران جنگهای صلیبی وجود داشت، توسعه داد و به اولویت مباحث و معادلات اجتماعی سیاسی در کشورهای غربی تبدیل کرد.
حادثه ۱۱سپتامبر بیشترین تاثیر را بر شکلگیری افکار عمومی در مورد اسلام بر جای گذاشت و ارتباطی را که تصور میشد بین اسلام و خشونت وجود دارد، تقویت و نگرش به اسلام بهعنوان معضلی برای غرب را پر رنگ کرد. همان گونه که «مرکز اروپایی پایش نژادپرستی و بیگانهستیزی» در گزارش خود درباره اسلامهراسی در ۱۵ کشور اروپایی در پی حملات ۱۱سپتامبر عنوان کرد: «بخش اعظم آنچه پس از ۱۱ سپتامبر رخ داد بر نگرشهای قبلی اسلامهراسی و بیگانهستیزی استوار بود.» ۱۱سپتامبر تنها پیشداوریهای قبلی و واقعیتهای میدانی موجود را اعتبار و وزن بیشتری بخشید. در حقیقت با انتساب این حادثه به اسلامگرایان افراطی، ۱۱ سپتامبر به نقطه عطفی در روند تحولات اسلامهراسی تبدیل شد.
شکلگیری و گسترش گروههای ضد اسلامی در جهان غرب و برگزاری راهپیماییها و تظاهراتهای ضد اسلامی که در آن خواستار خروج مسلمانان از کشورهای خود هستند، نوشتن کتابها و مقالات ضد اسلامی، کاریکاتورهای توهینآمیز در باره پیامبر اسلام «ص»، به آتش کشیدن قرآن کریم، برقراری قوانین منع حجاب، جلوگیری از کسب مجوز برای ایجاد مراکز اسلامی نظیر مساجد و….گوشهای از اقدامات اسلامستیزانه و اسلامهراسانه در جهان غرب است که در پی این حادثه و تا حد زیادی در نتیجه تبلیغات منفی رسانههای غربی و تصویرسازیهای آنها از اسلام و مسلمانان صورت گرفته است.
پاورقیها:
۱-Abduljalil,Sajid. Islamophobia: A New World for an Old Fear, OSCE conference on Antisemitism and on other forms of intolerance, corodoba, 8 and 9 June 2005
۲-Sandra Fredman , Discrimination and Human Rights ,Oxford University Press ,ISBN p.121
۳-Islamophobia:A challenge for Us All ,Runnymed Trust, 1997.P.1,cited in Quraishi, Muzammil, Muslims and Crime :A Comparative study ,Ashgate Publishing Ltd., 2005.P.60
۴-Trust,Runymede,Islamophobia: A Challenge for US All(London: Runnymede truste,1997
۵٫خاکسار،۱۳۹۳: ۶۵ص
۶٫همان ص ۶۹
۷-Richardson,Robin. Islamophobia or Anti-Muslim Racism?-concepts and termsrevisited,2012, instead consutancy.n.s
۸٫شیرغلامی، خلیل؛ «اسلامهراسی و اسلامستیزی:ده سال پس از حادثه ۱۱ سپتامبر»؛ فصلنامه سیاست خارجی؛ شماره ۹۹؛ زمستان ۱۳۹۰
۹٫خانمحمدی، کریم (۱۳۸۵)؛ «اسلام،غرب و رسانهها»، فصلنامه علوم سیاسی، شماره ۳۶
۱۰٫ذوالفقاری، یگانه؛ بررسی نگرش هالیوود نسبت به شهروندان غرب آسیا و تاثیر آن در سیاست خارجی آمریکا در منطقه(۱۹۹۲-۲۰۱۲)، دانشگاه تهران،۱۳۹۳
- بیانات ۲۷/۶/۱۳۸۵