تصویری از حیات توحیدی سردار شهید سلیمانی – دوست داشت «سرباز اسلام» شناخته شود / حجه‌الاسلام محمد باقر پورامینی

اول:
دنیای عجیبی است، ظالم به‌زور خود غره است و یکه‌تاز ستم می‌کند و سفاکانه خون می‌ریزد و خانه بر اهلش ویران می‌سازد و مظلوم نیز مقهور این ستم است و نه تنها به عناصر قوت خود فکر نمی‌کند، بلکه بر روی عناصر ضعف خویش در مقایسه با عناصر قدرت ستمگر تمرکز دارد. پیامد این نگاه  نتیجه‌گیری خطاست: شکست روحی قبل از هر اقدامی در برابر ظالم. نتیجه‌ای که مطلوب هر ظالم و ستم‌پیشه‌ای است.
دعا روشی برای بازگرداندن قدرت به روح است؛ به هر مظلومی قدرت الهی را نشان می‌دهد و این باور را در دل و جان او می‌نشاند که در برابر هر قدرتی می‌توان به قادر بی‌همتا تکیه کرد و هر ناممکنی را ممکن ساخت.

دوم:
باور به خداوند قادر، احساس ضعف فرد ستم‌دیده را می‌زداید و به او این شهامت را می‌بخشد تا با یاری خداوند به نیروی حقیقی و مجازی ظالم بنگرد و احساس کند که قدرت خداوند پشتیبان قوت اوست و ضعفش را از بین می‌برد و او را حفظ می‌کند و حیاتی سرشار از نشاط روحی به او می‌دمد و با تمام وجود این وعده الهی را حس می‌کند که: « إِنَّ اللَّهَ مَعَنَا: خدا با ماست.»
ارمغان این اعتماد به گستره علم و قدرت الهی که در دعا موج می‌زند، ناتوانی را به توانایی مبدل و مظلوم موحد را استوار و امیدوار به فضل و لطف الهی می‌سازد و به او  نیروی مقاومت  می‌بخشد.‌ از این‌ رو دعا برای او یک حرکت و حماسه است.
شهید قاسم سلیمانی یک الگوی تمام عیار در دوره معاصر بود که در پرتو ارتباط معنوی با خداوند و انس به اهل بیت«ع» عزمی شکوهمند یافته بود و با اتکا‌ به قادر متعال، با صدق و اخلاص، تحولات پیروزمند جبهه مقاومت را مدیریت می‌کرد و به تعبیر رهبر معظم انقلاب «صادقانه و با کمال شهامت و قدرت وارد میدان می‌شد. از دشمن بیم نداشت و راهکار را با تدبیر انتخاب می‌کرد.» بدان حد که «امروز شهید سلیمانی در منطقه‌ِ ما نماد امید و اعتماد به نفْس و ‌رشادت و رمز استقامت و پیروزی است. این کارها را خدا می‌کند؛ اینها دست کسی نیست؛ ماها با هیچ تدبیری بلد نیستیم از این‌ جور کارها بکنیم. این کارها، کار خداست.»
سوم:
سردار سلیمانی در نامه¬ای که در سال ۹۵ از صحنه پیکار حلب، به همراه همیشگی¬اش می‏نویسد به او تاکید می‏کند که: «اجازه نده در هر شرایطی، هیچ محبتی، بر محبت خداوند سبحان و هیچ رضایتی بر رضایت او غلبه کند».
او دوست داشت «سرباز اسلام» شناخته شود و برای این سربازی و جان¬نثاری، منظومه¬ای از شاخصه‌های یک عبد مخلص و راستین را در دوره معاصر داشت و در حیات توحیدی و سرشار از محبت و دلداگی¬اش به خدا، همه ابعاد یک زندگی دلنشین و طیب را جای داده بود. شکر از این همه نعمت خدادادی، سپاس از نشان سربازی در مسیر ولایت و همراهی با مردان جهاد و پیشگامان شهادت.
به این قطعه از نجوای مکتوب او بنگرید:
«خدایا! تو را سپاس می¬گویم به خاطر نعمت‌هایت.
خداوندا! تو را سپاس که مرا صلب به صلب، قرن به قرن، از صلبی به صلبی، منتقل کردی و در زمانی اجازه ظهور و وجود دادی که امکان درک یکی از برجسته‌ترین اولیائت را که قرین و قریب معصومین«ع» است، عبد صالحت خمینی کبیر را درک کنم و سرباز رکاب او شوم.
خداوندا! تو را شکرگزارم که پس از عبد صالحت، خمینی عزیز، مرا در مسیر عبد صالح دیگری که مظلومیتش اعظم است بر صلاحیتش، مردی که حکیم امروز اسلام و تشیّع و ایران و جهان سیاسی اسلام است، خامنه‌ای عزیز – که جانم فدای جان او باد – قرار دادی.
پروردگارا! تو را سپاس که مرا با بهترین بندگانت، در هم آمیختی و درک بوسه بر گونه‌های بهشتی آنان و استشمام بوی عطر الهی آنان را، یعنی مجاهدین و شهدای این راه، به من ارزانی داشتی.»
این نوشته¬ها که می‏توان آنها را «سپاس¬نامه سرباز اسلام» دانست، تصویر واقعی از زندگی معنوی سردار بود؛ آن‌ گونه که مراد حکیمش در وصف او ‏فرمود: «اهل معنویت و اخلاص و آخرت‌جویی بود؛ واقعاً معنوی بود؛ واقعاً اهل معنا و اهل اخلاص بود و اهل تظاهر نبود.»
این عبد مخلص خدا، محبت الهی را در گرو محبت و خاک¬ساری عترت می‏دانست:
«خداوندا! ‌ای قادر عزیز و ‌ای رحمان رزاق! پیشانی شکر شرم بر آستانت می‌سایم که مرا در مسیر فاطمه اطهر و فرزندانش، در مذهب تشیّع، عطر حقیقی اسلام، قرار دادی و مرا از اشک بر فرزندان علی‌بن ابیطالب و فاطمه اطهر، بهره‌مند کردی. چه نعمت عظمایی که بالاترین و ارزشمندترین نعمت‌هایت است؛ نعمتی که در آن، نور است؛ معنویت؛ بی¬قراری که در درون خود، بالاترین قرار‌ها را دارد؛ غمی که آرامش و معنویت دارد.»

چهارم
دعای ۱۴ صحیفه سجادیه منشور مقاومت و نسخه حیات‌بخش هر مظلومی در دوره معاصر است؛
*ای آنکه اخبار شاکیانِ از ستم، بر او پنهان نیست!
*ای آنکه نسبت به ستمی که بر ستمدیدگان رفته، نیاز به شهادت شاهدان ندارد!
*ای آنکه یاری و نصرتش به ستمدیدگان نزدیک است؛
ای آنکه مددکاری‌اش از ستمگران دور است!
و این فراز که نیروبخش جبهه مقاومت است:
اللَّهُمَّ فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ خُذْ ظَالِمِی وَ عَدُوِّی عَنْ ظُلْمِی بِقُوَّتِک، وَ افْلُلْ حَدَّهُ عَنِّی بِقُدْرَتِک، وَ اجعَل لَهُ شُغْلًا فِیمَا یلِیهِ، وَ عَجْزاً عَمَّا ینَاوِیهِ
خدایا! بر محمّد و آلش درود فرست و ستم‌کنندۀ بر من و دشمنم را با نیرویت از ستم بر من بازدار و با قدرتت تندی و تیزی ستمش را بر من بشکن و برایش در آنچه که دوست دارد، مشغولیت و سرگرمی قرار ده [تا از ستم‌ورزی غافل شود]؛ و بر وجودش در برابر مظلومی که با او به دشمنی برمی‌خیزد، داغ عجز و ناتوانی زن.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *