تحولات عظیم جهانی در پرتو آثار انقلاب اسلامی در راهند – «تأثیر انقلاب اسلامی در شکل‌گیری نظم نوین جهانی» در گفت و شنود با آیت‌الله سید محمد مهدی میرباقری

درآمد:

رویداد شگرف طوفان‌الاقصی و مقاومت کم نظیر مردم یمن، معادلات جهانی را بکلی به‌هم ریخته و سردمداران سیاست جهانی را دچار آشفتگی بی‌سابقه‌ای کرده است. آنان که چنین مقاومت جانانه‌ای را از ملت‌های مظلوم فلسطین و یمن تصور نمی‌کردند، با تشدید حملات خود و نسل‌کشی مردم عمق عمق خباثت و دنائت خویش را به نماش گذاشته و جهانی را علیه خود شورانده‌اند. اینک موج حمایت از این ملت‌های مظلوم، گستره جهانی پیدا کرده و آینده‌ای فارغ از رژیم جنایتکار صهیونیستی و افول بیش از پیش آمریکا را فراروی مبارزان راه حق و عدالت قرار داده است.

آیت‌الله میرباقری در این گفتگو به سیاق همیشگی با دقت تمام تحولات جهانی را مورد بازکاوی و بازبینی قرار داده و در تنویر جهات مختلف مبارزات پرداخته‌اند.

با تشکر از ایشان حاصل این گفتگو تقدیم مخاطبان گرامی می‌شود.

 

*چند سالی است در مجموع حوادث و روند تحولات در سطح جهانی شتابی صورت گرفته است. گاهی پیش می‌آید که هر هفته یک حادثه بزرگ داریم. به‌تبع چنین فضایی، پیچیدگی و ابهامات هم در تحلیل حادثه‌ها زیاد شده است و نمی‌شود راحت با حادثه‌ها روبه‌رو شد و آنها را تحلیل کرد. غرب به هرحال دارای یک سرمایه‌ دانشی و رشته‌های مختلف علوم انسانی، علوم اجتماعی، آینده‌پژوهی و رشته‌های مختلف است، با این همه آنها هم عملاً در مواجهه با این حادثه‌ها اظهار عجز می‌کنند و گاهی اوقات از تحلیل حادثه در می‌مانند.

بنظر جنابعالی در مورد اینکه اساساً چگونه می‌توان با این وضعیت روبه‌رو شد، چگونه می‌توان تحلیل کرد و اصول تحلیل رویدادها با توجه به شتاب و پیچیدگی آنها چیست؟ پیشنهادتان برای نحوه مواجه شدن با این حادثه‌ها چیست؟

اگر بخواهیم در باره روند تحولات کلی جهان و تحولات در مقیاس جامعه جهانی بحث کنیم، قواعدی دارد. نکته‌ اول این است که ما باید این حوادث را در درون طرح خدای متعال تحلیل کنیم، نه بیرون از آن. حتی مثلاً داستان ابلیس و این دستگاه گسترده و پیچیده‌ای را که خدای متعال به او عطا کرده و امدادش فرموده و یک دستگاه ضلالت و اغوای بزرگ در جهان شکل گرفته که کارهای تاریخی گسترده و بسیار پیچیده‌ای را انجام داده، نباید بیرون از طرح خدای متعال تحلیل کنیم.

نکته دوم اینکه باید به عظمت طرح الهی توجه داشته باشیم، والّا گاهی اوقات جلوه‌های ظاهری حوادث ما را مقهور و مغلوب و از اهداف غافل و مأیوسمان می‌کنند. خدای متعال در بسیاری از اوقات، وقتی با پیامبرش بحث می‌کند و می‌خواهد به او تسلّی خاطر بدهد، از عظمت طرح صحبت می‌کند و می‌فرماید شما کار خودتان را انجام بدهید و خدای متعال هم پیروزی را فراهم می‌کند، ولی در یک ظرف بزرگ تاریخی. «وَ ذَرنی‏ وَ الْمُکَذِّبینَ أُولِی النَّعْمَهِ وَ مَهِّلْهُمْ‏ قَلیلاً إِنَّ لَدَیْنا أَنْکالاً وَ جَحیما».(۱) شما کار خودتان را انجام بدهید.

جریانی هست که به آنها امکانات داده‌ایم و آنها این امکانات را به‌ جای اینکه بیاورند و در کنار شما، خرج هدایت بشریت کنند، خرج تکذیب و مقابله با شما می‌کنند. «وَ الْمُکَذِّبینَ أُولِی النَّعْمَهِ»؛ این مکذبین، امکانات دارند، ولی این امکانات را برای همراهی با وجود مقدس نبی اکرم(ص) نمی‌آورند، بلکه مقابله و تکذیب می‌کنند. می‌فرماید به اینها یک مهلت قلیل بده. این مدت قلیل تا چه زمانی است؟ تا قیامت.

اگر انسان وسعت طرح خدا را نبیند، در مقابل حادثه‌ها و اتفاقاتی که می‌افتند پایداری و صبوری نمی‌کند تا حادثه به نتیجه برسد. بنابراین اگر بخواهیم حوادث مهم را تحلیل کنیم، باید این حوادث بزرگ را درون یک طرح بزرگ‌تر ببینیم، و الّا خود حوادث چشم و گوش ما را پر می‌کنند و از فهم واقعیت غافل می‌شویم.

بر همین اساس تلقی من این است که باید این تحولات عظیم را که عمدتاً هم تحولات جهانی و در بستر درگیری جریان حق و باطل و دو جبهه هستند، بر اساس سنت‌های الهی در راهبری جهان، در راهبری حیات تاریخی بشر، در ساخت امت اسلامی و امثال اینها ببینیم. این سنت‌ها متعددند. من به بعضی‌هایشان اشاره و عبور می‌کنم.

مثلاً یکی از سنت‌های قطعی خدای متعال، سنت پیروز کردن جبهه حق است؛ «کَتَبَ اللَّهُ لَأَغْلِبَنَ‏ أَنَا وَ رُسُلی‏» (۲) این جزو مسلماتی است که خدای متعال به‌صورت قطعی قرار داده و در کنار خودش، رسل را هم ذکر می‌کند؛ «کَتَبَ اللَّهُ لَأَغْلِبَنَ‏ أَنَا وَ رُسُلی‏»؛ من و پیامبرانم غالبیم. یا «إِنَّا لَنَنْصُرُ رُسُلَنا وَ الَّذینَ آمَنُوا فِی الْحَیاهِ الدُّنْیا وَ یَوْمَ یَقُومُ الْأَشْهادُ»؛(۳) ما انبیاء، رسل و مأموران خود را برای انجام کاری به جهان فرستادیم و اینها را پیروز می‌کنیم. کسانی را که با آنها همراه شدند و به طرح انبیاء ایمان آوردند، قطعاً هم در حیات دنیا و هم در « یَومَ یَقُومُ الْأَشهَادُ» که روز قیامت است، پیروز می‌کنیم. با این عنوان خاص از آن یاد شده است.

بنابراین خدای متعال قطعاً جبهه‌ حق را امداد می‌کند و این امداد به پیروزی منتهی می‌شود. منتهی این پیروزی سنت‌ها و قواعدی دارد. اگر انسان قواعد پیروزی را نفهمد، دنبال پیروزی و غلبه مستعجل می‌گردد و موجب می‌شود که مسیرش را از سنت‌های الهی جدا کند.

یکی از قواعد نصرت الهی این است که خدای متعال پیروزی را در یک مسیر پر فراز و نشیب و با طرحی نصیب جبهه‌ حق می‌کند که پرده‌های غیبی دارد و بسیاری از پرده‌هایش هم برای ما آشکار نیستند. خدای متعال در مسیر پیروزی جبهه حق حتماً باید جبهه حق و باطل را از هم جدا و متمایز می‌کند. تا قبل از آن نقطه نوعی اختلاط و آمیختگی‌ هست؛ نیروهای حامل حقیقت و حق‌ و نیروهای طرفدار باطل و حامل آن، از هم متمایز نشده‌اند و در یک طرح پیچیده الهی از هم متمایز می‌شوند.

این آیه‌ شریفه در سوره‌ آل عمران بعد از داستان جنگ احد و حمراء‌الاسد نقل شده است. در جنگ احد حوادث سختی برای مسلمان‌ها پیش آمد. این فراز و فرودهای جنگ احد و اینکه چرا این اتفاق افتاد، تحلیل بسیار دقیق و لطیفی دارد. خدای متعال در پایان می‌فرماید: «ما کانَ اللَّهُ لِیَذَرَ الْمُؤْمِنینَ‏ عَلى‏ ما أَنْتُم عَلَیْه‏»؛(۴) کفار خیال نکنند که ما اجازه می‌دهیم با جبهه مؤمنین آمیخته باشند. خدای متعال مؤمنین را در این آمیختگی که وضعیت فعلی شماست، رها نمی‌کند، هرچند احیاناً در جایی تسلط‌های ظاهری هم پیدا کنید؛ «حَتَّى یَمیزَ الْخَبیثَ مِنَ الطَّیِّب‏» تا اینکه خدای متعال خبیث و طیب و پاک و ناپاک را جدا کند. «وَ ماکانَ اللَّهُ لِیُطلِعَکُم عَلَى الغَیب‏». نکته عجیب این است خدای متعال می‌فرماید این طرح تمییز و جدا کردن، غیر از جنبه‌های ظاهری و آشکاری که همه می‌بینند، یک جنبه پشت ‌صحنه و یک غیبی هم دارد. یک قسمت از طرح خدای متعال پوشیده است و ما به آن غیب مشرف نیستیم. خدای متعال دارد صحنه را به‌گونه‌ای پیش می‌برد که در نقشه و طرح الهی تمایز اتفاق می‌افتد و حق و باطل از هم جدا می‌شوند و بعد می‌فرماید شما مشرف نیستید.

برای اینکه بتوانیم در این طرح حرکت کنیم، باید چه کنیم؟ «وَ لکِنَّ اللَّهَ یَجتَبی‏ مِن رُسُلِهِ مَن یَشاءُ»؛ خدای متعال عده‌ای را برای رسالت‌هایی انتخاب می‌کند که گویا طرح الهی و پشت‌ صحنه در دست آنهاست. «فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَ رُسُلِهِ»؛ شما به خدا و رسل ایمان بیاورید، با رسل حرکت کنید و همراه بشوید.(۵)

این آیه شریفه را حضرت سیدالشهداء(ع) در سحر عاشورا می‌خواندند. نقل است که یکی از سربازهای لشکر عمر سعد که مراقب خیمه‌های حضرت بود، وقتی آیه را شنید و متوجه شد که حضرت چه می‌خواهند بفرمایند، آیه را به‌نفع خودش معنا کرد و گفت بله خدای متعال فردا می‌خواهد ما پاک‌ها را از شما جدا کند. حضرت می‌خواهند بگویند عاشورا صحنه‌ تمایز است؛ پیروزی می‌آید، نصرت می‌آید؛ ولی نصرت از درون طرحی میآید که در آن طرح، حق و باطل از هم جدا می‌شوند و وقتی جدا شدند، غلبه حق واقع می‌شود. این یکی از سنت‌های پیروزی و یک طرح پیچیده است. باید عاشورا و اُحد واقع بشوند. اگر اُحد با تمام پیچیدگی‌هایش نباشد، جریان‌ها از هم جدا نمی‌شوند و امکان پیروزی جبهه حق نیست؛ چون در واقع این جبهه، جبهه حق نیست، بلکه جبهه آمیخته‌ای است.

یا مثلاً فرض کنید سنت خدای متعال این است که مؤمنین را در دل سختی‌هایی می‌برد که در دل این سختی‌ها بهشتی می‌شوند و اوصاف و اعمال و افکارشان بهشتی می‌شود. این آدم‌های بهشتی را وارد دوران پیروزی و فضای بهشت می‌کند. در این آیه شریفه ـکه شاید معطوف به عصر ظهور هم باشد، می‌فرماید مؤمنین نباید دچار خطای محاسباتی بشوند. خداوند نصرت و پیروزی را می‌فرستد، اما با یک قواعدی؛ «أَم حَسِبتُم أَن تَدخُلُوا الْجَنَّهَ وَ لَمَّا یَأْتِکُم مَثَلُ الَّذینَ خَلَوا مِنْ قَبْلِکُم مَسَّتْهُمُ الْبَأْساءُ وَ الضَّرَّاءُ وَ زُلْزِلُوا حَتَّى‏ یَقُولَ‏ الرَّسُولُ‏ وَ الَّذینَ آمَنُوا مَعَهُ مَتى‏ نَصْرُ اللَّهِ»؛(۶) محاسبه‌ غلط نکنید. خیال می‌کنید که درهای بهشت باز می‌شوند و شما وارد جنت می‌شوید، در حالی که هنوز سختی‌هایی را که امت‌های گذشته پشت سر گذاشته‌اند، پشت سر نگذاشته‌اید. آنها را دچار ابتلائات سنگینی‌کردیم که به تزلزل می‌افتادند.

 

*سنت تمحیص؟

سنت تطهیر و تمحیص و به‌تعبیری خالص‌سازی و پاکسازی. کسانی که می‌خواهند با انبیاء حرکت کنند، در نهایت می‌خواهند به نقطه‌ای برسند. در آن نقطه نهایی باید آدم‌هایی باشند که برای آن نقطه و برای آن حیات طیبه ساخته شده‌اند. تعبیر قرآن این است: ما می‌خواهیم شما را به بهشت ببریم. فضای بهشت، فضایی نیست که آدم‌های آلوده واردش بشوند. باید از دل سختی‌ها عبور کنید تا بهشتی بشوید و بعد بتوانید وارد بهشت بشوید. تنزیل این آیه ممکن است راجع به قیامت باشد؛ ولی تأویلش راجع به عصر ظهور است. عصر ظهور عصر تحقق بهشت است. انسان‌ها باید بهشتی بشوند تا بهشت درست شود. اگر جهنمی‌ها را به بهشت ببرند، آنجا آن ‌قدر تنازع و فساد می‌کنند که بهشت را هم جهنم می‌کنند؛ گرچه جهنمی را بهشت نمی‌برند. آدمی به بهشت می‌رود که بهشتی شده باشد. اگر آدم‌ها با صفات رذیله به عصر ظهور برسند و در آنجا حضور داشته باشند، عصر ظهور را هم آلوده می‌کنند.

تصور نکنیم که به نصرت الهی می‌رسیم و پیروزی می‌آید و ما بدون اینکه از دل این صحنه‌های سخت عبور کرده باشیم، وارد بهشت می‌شویم. این امر شدنی نیست. ظاهراً از این آیه استفاده می‌شود که یک تزلزلی پیدا می‌شود و بعد از این تزلزل، یک امت متزلزل می‌شوند، «حَتَّى‏ یَقُولَ‏ الرَّسُولُ‏ وَ الَّذینَ آمَنُوا مَعَهُ»، رسول این امت و آنهائی که در کنار این پیامبر ایستاده‌اند و مؤمن‌اند، همگی استنصار می‌کنند، صدایشان بلند می‌شود که خدایا «مَتى‏ نَصْرُاللَّهِ»؛ نصرت تو چه زمانی می‌آید؟ پیروزی و غلبه، چه زمانی نازل می‌شود؟ قرآن می‌فرماید: «اَلا اِنَّ نَصرَاَللّهُ قَریب»؛ به این نقطه که برسید در قُرب نصرت خدا هستید و نصرت و پیروزی محقق می‌شود؛ اما این نصرت می‌خواهد شما را به بهشت برساند. این، معنی نصرت است.

پیروزی نهایی این نیست شما با اوصاف جهنمی‌ها بر یک عده جهنمی دیگر پیروز بشوید. دعوا بین جهنمی‌ها نیست؛ بلکه بین بهشتی‌ها و جهنمی‌هاست. پیروزی کسانی که می‌خواهند وارد بهشت بشوند بعد از این است که صحنه‌هایی را پشت سر بگذارند که بهشتی بشوند. کاملاً از آیه پیداست که فرموده محاسبه‌ خطا نکنید؛ نصرت الهی می‌آید؛ ولی این نصرت می‌خواهد شما را وارد فضای جنت کند. قبل از آن باید از صحنه‌هایی بگذرید که مهیای ورود به جنت شوید، والّا جنت را خراب می‌کنید. اگر این اتفاقات بیفتند، ممکن است صحنه‌ها طولانی بشوند. مثل اینکه کار هنری اقتضائاتی دارد و باید آن را رعایت کنیم.

البته این بحث طولانی است. به‌ نظرم می‌آید یکی از بحث‌های مهمی که در این شرایط برای ایجاد امید باید مطرح شود، بحث وعده‌ قطعی به پیروزی و سنت‌های فراوانی است که در مسیر نصرت و پیروزی قرار دارند.

در سوره‌ مبارکه‌ عنکبوت، خدای متعال از ابتلائات پیش‌رو صحبت می‌کند. اگر وادی ایمان را تفسیر کنید به وادی امیرالمؤمنین(ع)، می‌فرماید بعد از غدیر، پیش‌روی تحقق این ولایت، امتحانات سنگینی است. باز صحبت از محاسبه غلط است. محاسبه خطا نکنید، والّا نمی‌توانید در طرح بایستید. محاسبه‌ غلط، انسان را از طرح بیرون می‌برد. می‌فرماید: «أَ حَسِبَ النَّاسُ أَنْ یُتْرَکُوا أَنْ یَقُولُوا آمَنَّا وَ هُمْ لا یُفْتَنُون‏»؛(۷) آیا ناس (مردم) محاسبه خطایی دارند؟ ایمان با قول و حرف درست نمی‌شود. وقتی گفتی ایمان دارم، شما را در دل فتنه‌های سنگین می‌برند.«وَلَقَدْ فَتَنَّا الَّذِینَ مِن قَبْلِهِم فَلَیَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِینَ صَدَقُوا وَلَیَعْلَمَنَّ الْکَاذِبِینَ».(۸)

این سنت تنها مال شما نیست. همه‌ امت‌های قبلی هم این‌گونه بوده‌اند. وقتی ادعای ایمان می‌کردند، برای رسیدن به وادی ایمان آنها را از دل فتنه‌ها عبور می‌دادیم؛ چرا؟ « فَلَیَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذینَ‏ صَدَقُوا وَ لَیَعْلَمَنَّ الْکاذِبین». در ادعای ایمان، صدق و کذب وجود دارد. عده‌ای واقعاً مؤمن‌اند؛ ولی عده‌ای ادعا می‌کنند که مؤمن‌اند. در دل فتنه‌هاست که مؤمن و انسان در ترازی وادی ایمان ساخته می‌شود. اگر می‌خواهید به وادی ایمان برسید، باید انسانِ در ترازِ وادی ایمان بسازید. سنت الهی برای ایجاد یک امت مؤمن و رساندن آنها به وادی ایمان است. سنت الهی است که آنها را از دل فتنه‌ها عبور می‌دهد تا انسانِ در تراز وادی ایمان ساخته شود. وقتی آن انسان ساخته شد، وارد وادی ایمان می‌شود. و الّا عصرِ حقیقت ایمان با غدیر شروع شد، ولی برای اینکه محقق بشود و ما وارد عالم ایمان بشویم، فتنه‌های سنگینی پیشِ روست.

این محاسبه خطاست که بگوییم مؤمن شدیم، خدایا وادی ایمان را محقق کن. وادی ایمان، وادی لقاء‌الله است و خصوصیات بسیار دارد که در این آیات توضیح داده شده‌اند. مؤمنین با خدای خودشان زندگی می‌کنند. البته خدای متعال نه جسم است و نه جسمانی است؛ ولی بالأخره انسان‌ها می‌توانند به نقطه‌ای برسند که حجاب‌ها کنار برود و با خدا زندگی کنند، از دست خدا بگیرند و به خدا برگردانند. او را ببینند و آیات خدای متعال را در عالم مشاهده کنند. این، عصر ایمان است. رسیدن به این نقطه، خلق انسان در تراز ایمان می‌خواهد و انسان در تراز ایمان در دل فتنه‌ها آفریده می‌شود.

بنابراین محاسبات غلطی است و خدای متعال می‌فرماید امت‌های گذشته هم همین‌‌طور بودند. خدای متعال در سوره‌ آل عمران، در آیات بعد، از هفت نفر از انبیاء و سنت‌هایی که خدا با امت آنها داشته یاد می‌کند. اولین‌ فرد حضرت نوح(ع) است. خدای متعال پیروزی ایشان و طوفانی را که آمد و نتیجه‌ این طوفان پیروزی حضرت و مؤمنینِ به ایشان بود، ذکر می‌کند. این هم نکته مهمی در نصرت‌های الهی است که خدای متعال انبیاء و کسانی را که مؤمن به آنها هستند، پیروز می‌کند. این موضوع مکرراً در قرآن آمده و یکی از سنن نصرت الهی است. نصرت شامل انبیاء و مؤمنین به آنها می‌شود. می‌فرماید ما حضرت نوح(ع) و همراهانش را نجات دادیم و پیروزشان کردیم. با اینکه داستان حضرت نوح(ع) در قرآن مکرراً آمده، ولی در یک‌جا که همین سوره‌ عنکبوت است، این سنت بیان شده که ایشان نهصد و پنجاه سال دعوت کرد. معنایش این است که ممکن است برای تحقق پیروزی، ابتلائات طولانی‌ای در مسیر راه باشند. این آیه می‌خواهد توضیح بدهد ابتلائات پیش‌ روی وادی مؤمنین ابتلائات طولانی‌ای هستند.

سنت‌هایی که نصرت خدا را بیان می‌کنند و این‌که نصرت چگونه نازل می‌شود، فراوانند. نصرت هم چندان معطوف به امکانات و عِدّه و عُدّه مادی نیست. نصرت الهی قواعد دیگری دارد. خدای متعال حتی اگر رسولش تنها باشد، او را نصرت و پیروز می‌کند. در سوره‌ مبارکه توبه مفصل توضیح داده شده که حتی اگر ما هم کمک نکنیم، خدای متعال کمک و طرح را پیروز می‌کند.

بنابراین نصرت الهی قواعدی دارد. این نصرت منوط به تمییز، تمحیص و خالص‌سازی و تزایل است؛ «لَوْ تَزَیَّلُوا لَعَذَّبْنَا الَّذینَ کَفَرُوا».(۹) قرآن می‌فرماید اگر در داستان صلح حدیبیه، مؤمنینی در مکه نبودند، ما همان‌جا بساط کفار را جمع می‌کردیم، ولی مؤمنینی زیر دست و پا از بین می‌رفتند. برای اینکه چنین اتفاقی نیفتد، ما این پیروزی را با یک فراز و فرودی به مسلمان‌ها و مؤمنین دادیم. بیعت رضوان اتفاق افتاد، صلح حدیبیه شکل گرفت و دو سال بعد، فتح مکه اتفاق افتاد. یک علت این فراز و فرودها این است که باید تزایلی حاصل بشود. پیروزی‌ها قواعد و سننی دارند و در دل این سنت‌هاست که پیروزی‌ها پیش می‌رود. سنتِ تفکیک، سنت تمییز، تزایل و امثال اینها.

بنابراین اگر می‌خواهیم این حوادث را تحلیل کنیم، باید این حوادث را در دل طرح بزرگ الهی ببینیم و سنت‌های الهی را در تحقق طرح خودش، اداره عالم و پیروز کردن جبهه مؤمنین مورد ملاحظه قرار بدهیم. بسیاری از قواعد این طرح قواعد حاکم بر ما هستند. یعنی جوامع، ذیل این سنت‌ها و قواعد شکل می‌گیرند و این قواعد، حاکم بر تاریخ‌اند و تاریخ بشری با آنها ساخته می‌شود. حتی قواعد بالاتر از قواعد تاریخ هم وجود دارند که حاکم بر قواعد تاریخی هستند.

نکته‌ مهم دیگری که در تحلیل حوادث و نتیجه‌گیری و تحلیل پیروزی و شکست‌ها باید به آن توجه کنیم، عمر امت‌ها و ظرفیتشان است. برخی از امت‌ها عمرشان کوتاه و ظرفیت‌هایشان هم محدود است؛ ولی برخی از امت‌ها ظرفیت‌های بزرگی دارند و با این ظرفیت‌های بزرگ، هم تداوم تاریخی دارند و هم نقش‌های بزرگی به آنها محول می‌شوند.

در تحلیل حوادث نیم قرن اخیر که آمیخته با فضای انقلاب اسلامی است، به نظر من مردم بزرگوار ایران چه بدانند، چه ندانند، نقشی اساسی در تحولات جهان دارند. این نقش مبتنی بر ظرفیت بزرگی است که خدای متعال در درون این ملت قرار داده است. این ظرفیت‌ها دارند تبدیل به فعلیت می‌شوند و تحولات جهانی دارند بر این مدار شکل می‌گیرند. اگر ما این ظرفیت‌ها را نشناسیم، تحلیل غلط می‌کنیم و احساس می‌کنیم که حوادث دارند بر ما سبقت می‌گیرند و ما شکست می‌خوریم و لذا زود ناامید و مأیوس می‌شویم.

بنابراین تحلیل حوادث بزرگ باید بر مدار بزرگی طرح خدای متعال باشد و سنت‌های الهی در تحقق این طرح و پیروزی جبهه حق لحاظ شوند. همچنین ظرفیت‌هایی که خدای متعال در جبهه حق قرار داده یا در یک نقطه متمرکز شده‌اند، می‌توانند در حوادث اثرگذار باشند و باید مد نظر قرار بگیرند.

بر همین اساس از ادله می‌توانیم بفهمیم که خدای متعال ظرفیتی تاریخی را در ملت ایران قرار داده که با سنت‌هایی ساخته شده است و اهل بیت(ع) این ظرفیت را با سنت‌هایی به فعلیت رسانده‌اند. مثل هجرت امام رضا(ع) که حادثه‌ا‌ی باعظمت در ساخت این جغرافیا و این امت است. بنابراین باید این سنت‌ها و مأموریت‌های تاریخی‌ای را که روی دوش مردم ایران است بشناسیم تا بتوانیم تحولات را بر مدار آن تحلیل کنیم.

در حوادث آخرالزمانی و اتفاقات مهم و بزرگی که در جهان روی می‌دهند، به‌لحاظ منابع و ادلّه‌ای که داریم، بعید نیست این ملت محور سلسله حوادث بزرگی قرار بگیرند. ما باید انقلاب اسلامی را ذیل آن، روایت کنیم، آن هم کلان‌روایت. باید ببینیم این انقلابی که اتفاق افتاده و روی دوش یک ملت مؤمن با یک رهبری اسلامی و ایمانی قرار گرفته است، در تحولات جهانی و تحولات تاریخی چه نقشی دارد؟ ما به یک کلان‌روایت از انقلاب اسلامی، ذیل طرح بزرگ الهی و انبیای الهی و بر محور ظرفیت امت ایمانی نیاز داریم.

 

*ممکن است انقلاب اسلامی به یک حرکت سیاسی برای عبور از استبداد تقلیل پیدا کند

بله. انقلاب اسلامی را می‌شود به اشکال مختلفی بازخوانی کرد. ممکن است بگوییم یک ظرفیت متراکم برای عبور از یک نظام استبدادی است؛ ولی حقیقت این است اگر ما انقلاب اسلامی را ذیل سنت‌های الهی، جریان حق و باطل و ذیل ظرفیت تاریخی ملت ایران برای ایفای نقش در حوادث بزرگ آخرالزمانی ببینیم، انقلاب اسلامی یک تحول بزرگ جهانی برای عبور دادن جهان از وضعیت و انسدادی تاریخی به‌ سمت عصر ظهور و غلبه نهایی جبهه حق است. باید ببینیم که این انقلاب بزرگ چه مسیری را طی کرده و چگونه شکل گرفته است؟ قوا، امکانات، انرژی‌ها و نیروهایی که به فعلیت رسیدند، چه نیروهایی بودند و چه تحولی را در جهان ایجاد کردند؟

در تحلیل حوادث بزرگ جهانی، به‌خصوص برای تشخیص نقش دنیای اسلام و تحلیل نقش جمهوری اسلامی، باید سه نکته‌ فوق را باید مورد توجه قرار داد: طرح کلی خدای متعال و سنت‌های الهی، ظرفیت‌های تاریخی مردم ایران و مأموریت آنها در ایفای نقش و سپس کلان‌روایت انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی در همین مسیر.

در تحلیل این کلان‌روایت به جای آنکه به مسائل جزئی بپردازیم، باید به تغییر موازنه‌ها توجه کنیم. قدرت جدیدی، اعمّ از قدرت نرم و سخت، در عالم پیدا شده و حدود و مرزها و موازنه‌های جهانی تغییر کرده و مسیر جدیدی در جامعه جهانی گشوده شده است. اینها اصول خوانش حوادث جهانی معاصر، به‌خصوص با رویکرد توجه به نقش انقلاب اسلامی به این حوادث هستند. اگر بخواهیم کلان‌روایت را با این رویکرد بازخوانی بکنیم، باید به این اصول توجه کنیم.

نکته‌ مهم اینکه پرچمدار و راهبر این حرکت که در دل صحنه‌های سخت، مسیر را برای انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی و برای حرکت به ‌سوی آینده‎‌ باز می‌کند، از این وضعیت تحلیلی دارد و گاهی برای توصیف وضعیت و توصیف صحنه و به‌خصوص با رویکرد توجه به نقش جمهوری اسلامی، انقلاب اسلامی و ملت ایران، گزاره‌های راهبردی را بیان می‌کند. ما نباید از خطی که پرچمدار این حرکت ترسیم می‌کند غفلت کنیم. این گزاره‌ها در فهم وضعیت کنونی جهان، به ما بسیار کمک می‌کنند. در بیانات ایشان، هم تحلیل هست، هم تجویز. نسخه‌ها، تحلیل‌ها و تجویزهای ایشان در تحلیل و تفسیر از وضعیت کنونی جهان و جایگاه انقلاب اسلامی در تحولات پیش‌رو و آینده‌ جهان باید مورد توجه قرار بگیرند.

 

شما در پرسش اول، به خود دستگاه تحلیل پرداختید. یک دهه‌ پیش که دولت یازدهم سر کار بود، رهبر معظم انقلاب ‌فرمودند وقتی دستگاه تحلیل خراب باشد، حتی اگر داده سالم واردش شود، تحلیل خراب از آن بیرون می‌آید. ایشان اصرار زیادی داشتند که دستگاه محاسباتی مسئولین نظام و مردم ما باید دستگاه درستی باشد. برای ارزیابی روند تحولات، اصول، امهات و چهارچوب آن دستگاه محاسبه را بیان فرمودید.

عرض کردم که خدای متعال در قرآن خیلی وقت‌ها همین هشدار را با «اَم حَسِبتُم» می‌دهد و می‌فرماید محاسبه خطا کردید. تصور می‌کنید همین که بگویید مؤمنم، درهای وادی ایمان به رویتان گشوده می‌شوند، «أَن تَدخُلُوا الْجَنَّه»، درها باز می‌شوند و به بهشت می‌روید. این محاسبات خطا هستند. در جای دیگر می‌فرماید: «أَم حَسِبتُم أَن تُتْرَکُوا وَ لَمَّا یَعلَمِ اللَّهُ الَّذینَ جاهَدُوا مِنکُم وَ لَم یَتَّخِذُوا مِن دُونِ‌اللَّهِ وَ لارَسُولِهِ وَلاَ الْمُؤمِنینَ وَلیجَهً وَ اللَّهُ خَبیرٌ بِما تَعْمَلُون‏».(۱۰) جریان‌هایی هستند که مجاهدند، در راه خدا جهاد می‌کنند، غیر از خدا، رسول و اولیای الهی هیچ تعلقی به دستگاه دیگری ندارند. اینها هنوز از کسانی که نه اهل مجاهده‌اند، نه اهل مرزبندی با جبهه‌های دیگر، جدا نشده‌اند. عده‌ای هستند که دلدادگی‌ها، فریفتگی‌هایی و ولیجه‌هایی دارند. این دو دسته از هم جدا نشده‌اند. شما خیال می‌کنید تا این دو تا صف از هم جدا نشوند، درهای بهشت باز می‌شود؟ خطاهای محاسباتی وجود دارند که موجب خطای در تحلیل و تجویز می‌شوند. خدای متعال می‌فرماید این‌طور تحلیل نکنید و نکاتی را که خدای متعال در قرآن بیان فرمودند، در محاسباتتان ملاحظه کنید.

خدای متعال در سوره‌ عنکبوت می‌فرماید شما مؤمنین محاسبه‌ غلط نکنید. وادی ایمان از دل فتنه‌ها می‌گذرد و در دل این فتنه‌ها ممکن است امکاناتی را به دشمن بدهیم. امتحان است. آنها هم محاسبه خطا نکنند؛ «أَمْ حَسِبَ الَّذینَ یَعْمَلُونَ السَّیِّئاتِ أَنْ یَسْبِقُونا ساءَ ما یَحْکُمُون».(۱۱) یک موقع شما خیال می‌کنید دارید بر خدا پیروز می‌شوید و پیشی می‌گیرید. طرح شما محقق ‌شده و طرح خدا شکست خورده است. همین حرف‌هایی که یک عده‌ای با غفلت در این دوره‌های اخیر می‌گفتند که دیگر دوران انبیاء تمام شده و طرح انبیاء به پایان رسیده و حالا ما باید نقش ایفا کنیم. این خطای محاسباتی به‌ خاطر امکاناتی است که در دل فتنه‌ها به آنها داده می‌شود.

بنابراین در تحلیل حوادث بزرگ، به‌خصوص در تحلیل آینده‌ پیشِ‌ روی جمهوری اسلامی، امت اسلام، جبهه مقاومت و ملت بزرگ ایران، اگر دستگاه محاسباتی ما دقیق نباشد، دچار خطای در محاسبه و خطای در تجویز می‌شویم و نسخه‌های غلط می‌نویسیم.

برای تصحیح دستگاه محاسباتی، به بعضی از قواعد و اصول اشاره کردم؛ مثل اینکه نباید جهان را بیرون از طرح الهی تحلیل کنیم و باید درون این طرح، سنت‌های الهی و وسعت طرح و عَمَد تاریخی آن را بینیم، وگرنه دچار خطای محاسبه می‌شویم.

*رهبر معظم انقلاب در جایی می‌فرمایند علت اینکه با این همه نهادهای آکادمیک، نهادهای پژوهشی، اندیشکده‌ها و مجموعه‌های مطالعات میان‌رشته‌ای که در حوزه‌ رشته‌های علوم انسانی به کار می‌گیرند، وقتی می‌خواهند با حادثه‌ای رو‌به‌رو شوند، عکس آن چیزی می‌شود که می‌خواهند، فقط به‌خاطر این است که دستگاه محاسبه‌شان اشتباه است.

بله. سنت‌های الهی و اراده‌های برتر را در محاسبه‌شان نمی‌بینند. به‌تعبیر دیگر طرح الهی، یک غیبی دارد که آن غیب دستشان نیست. وقتی به آن صحنه‌های غیب راه ندارند، نمی‌توانند پیش‌بینی کنند که خدای متعال چه می‌کند. کسانی که با انبیا راه می‌روند، به پیروزی‌ها و قلّه‌های آن طرح می‌رسند و آنها که به راه دیگری می‌روند، دچار خطای محاسباتی می‌شوند. هم جبهه‌ مؤمنین اگر در سنت‌های الهی دقت نکنند، ممکن است دچار خطای محاسباتی شود، هم جبهه‌ دشمنان همیشه دچار خطای محاسبه است و توهم پیروزی پیدا می‌کند، در حالی که واقعاً پیروزی نیست. نه پیروزی پایانی با آنهاست، نه در وهله اول واقعاً غلبه باطنی دارند. البته امدادها و امکانات ظاهری‌ای وجود دارند که ممکن است نصیب آنها شود.

*حادثه‌ای که الان بیش از صدوپنجاه روز از آن می‌گذرد و جهان را تکان داده «طوفان الاقصی» است و از مجموع رفت ‌و آمدهایی که سران قدرت‌های غربی به سرزمین‌های اشغالی دارند، می‌شود فهمید که در اثر این حادثه، تکانه‌ای در دنیا پدید آمده،  قبل از آن هم جنگ اوکراین را داشتیم و نزاعی که در آنجا شکل گرفت که تکانه‌های آن هم به‌نحوی هم کشورهای اروپایی را و هم آمریکا را تحت‌ تأثیر قرار داد. به نظر می‌رسد به‌تعبیر رهبر معظم انقلاب اینها نشانه‌هایی از یک اتفاق هستند. ایشان از یک دهه پیش هم این را می‌فرمودند. جریان بیداری اسلامی که شروع شد؛ در مصر و کشورهای منطقه استشمام کردند که انگار داریم با وضعیت جدیدی روبه‌رو می‌شویم. شما در اصولی که فرمودید، به تغییر موازنه اشاره کردید و اینکه ما اگر می‌خواهیم حادثه‌های جهانی را تحلیل کنیم، باید تغییر موازنه‌ها را در تغییر و تحولات جهان ببینیم. با این منظر و با توجه به اصولی که فرمودید، تحلیل شما از حادثه‌ اخیر که احتمالاً باید در پیوند با حادثه‌های قبل از خود مورد ارزیابی قرار بگیرد، چیست؟

به گمان من با انقلاب اسلامی اتفاق عظیمی در جهان رخ داد و اراده‌ الهی به این تعلق گرفت که در پی این حادثه اتفاق بزرگی رقم بخورد. یک قدرت معنوی‌ جدید در جهان در حال ظهور است. بعد از چند قرن که قدرت‌های مادی غالب شده بودند و احساس می‌کردند دارند بساط معنویت، توجه به انبیای الهی و پرستش خدای متعال در عالم را جمع می‌کنند، دوباره این راه در جهان گشوده شده و انقلاب اسلامی به‌سرعت موازنه جهانی را به هم زده است.

انقلاب اسلامی در مقابل دو قطبی‌ای که در جهان بین بلوک شرق و غرب ایجاد شده بود و در واقع این دو جریان، دو مکتب برآمده از دوران تجدد هستند، مسیر سومی را در جهان و در مقابل انسداد تاریخی‌ای که این دو قطب ایجاد کرده بودند گشود. این مسیر سوم، حرکت همراه با انبیا و رسیدن به قله‌هاست. این حرکت، بعد از اینکه مسیر سوم را در جهان باز کرد، یکی از دو قطب قدرت مادی را که جریان مارکسیست‌ها بر محور شوروی آن زمان بود، از مدار خارج کرد. این اتفاق گرچه تحت‌تأثیر حوادث متعددی از جمله جنگ سرد بود، ولی بی‌تردید نقش‌آفرین‌ترین و موثرترین امر در فروپاشی شوروی، انقلاب اسلامی است. توضیح آنکه بعد از این فروپاشی، این‌طور نیست که جهان به یک جهان تک‌قطبی و غلبه مطلق لیبرال‌دموکراسی رسیده باشد.

 

*آن‌چنان که در نظریه‌های جهانی‌شدن مطرح است.

در همان دوره‌ فروپاشی شوروی هم بعضی از اندیشمندان غربی ادعا کردند که ما به پایان تاریخ رسیده‌ایم و لیبرال‌دموکراسی غلبه پیدا کرده و این دیگر طرح پایانی تاریخ است. اما برخلاف این ادعا همزمان با فروپاشی شوروی، برخوردهای تمدنی فعال شدند و فروپاشی شوروی هم ناشی از همین مواجهه تمدن اسلام با دنیای غرب است. نظریه برخورد تمدن‌ها همین است که تمدن‌هایی دارند ظهور پیدا می‌کنند و برخوردهای تمدنی واقع می‌شوند. مهم‌ترین آن هم تمدن اسلام به پرچمداری ایران و تمدن لیبرال‌دموکراسی به پرچمداری آمریکاست. معنایش این است که آن تغییر موازنه ادامه پیدا کرده است.

دنیای غرب برای کنترل آینده جهان و برای اینکه نظم جهانی تحت‌تأثیر تمدن اسلامی قرار نگیرد، در آغاز قرن بیست‌ویک، هجوم همه‌جانبه به جهان اسلام، از جمله حمله نظامی را طراحی کرده و به دنبال کنترل نظم جهانی و محدود کردن نقش اسلام است. تقریباً بیست ‌و چند سال از آن واقعه می‌گذرد و این اتفاق نیفتاده است. گرچه در تصویر رسانه‌ای از جهان و با امپراتوری خبری‌ای که دارند گاهی تصویرسازی می‌کنند که عهد انقلاب اسلامی تمام شده و به پایان رسیده و دشمن غلبه کرده؛ ولی خودشان هم می‌دانند این‌طور نیست؛ بلکه انقلاب اسلامی نقش‌های جدی‌ای ایفا می‌کند. آن موج ادامه دارد و در دو دهه‌ گذشته در منطقه، به پیروزی‌های پیاپی دست یافته، موازنه به‌نفع اسلام تغییر کرده و طرح های دشمن هم یکی پس از دیگری خنثی شده‌اند.

در کنار حمله‌ نظامی و جنگ فراگیر فرهنگی و اقتصادی با دنیای اسلام، بحث تجزیه‌ دنیای اسلام و ایجاد جریان‌هایی در مقابل اسلام اصیل و جریان اسلام ناب که انقلاب اسلامی از او ناشی می‌شود، اقدامات دیگر دنیای غرب بوده است. دو خط را در دنیای اسلام فعال کردند. یکی خط به‌قول خودشان اسلام میانه‌رو و اعتدالیون که بیشتر اسلام را به‌عنوان یک فرهنگ قبول دارند تا یک منظومه‌ای که می‌تواند محور ایجاد تمدن و یک حرکت بزرگ باشد، جریان‌هایی که اسلام فرهنگی را قبول دارند و متصف‌اند به اعتدال و میانه‌روی. و خط دیگر یک جریان تندرو از جنس القاعده، داعش و امثال اینها بود. با این دو جریان می‌خواستند انقلاب اسلامی را کنترل کنند و موازنه تمدنی را به نفع خودشان تغییر بدهند.

آن حرکت عمیقی که از عمق دنیای اسلام و از عمق مکتب اهل‌بیت(ع) اتفاق افتاده، تقریباً در این عرصه‌ها هم غلبه پیدا کرده و یا لااقل آثار غلبه‌اش دارد ظاهر می‌شود. با اینکه روی جریان‌های اعتدالی در دنیای اسلام خیلی سرمایه‌گذاری شده است، ظرفیتش رو به کاهش است. جریان داعش هم قدرتش کم شده و رو به افول و لااقل کنترل و مهار شده است. بنابراین ابزاری که برای مبارزه با تمدن اسلامی و احیای مجدد اسلام در جهان داشتند، یکی جنگ همه‌جانبه رو در رو و مستقیم غرب و دیگری ایجاد تحولاتی در دنیای اسلام برای استحاله‌ اسلام و غلبه‌ جریان میانه‌رو و به‌تعبیر دیگر جریان‌های توسعه‌گرا و غرب‌گرا هستند که به اسلام به‌عنوان یک فرهنگ در دل تمدن برآمده از لیبرال‌دموکراسی می‌پردازند.

هر سه ضلع حرکت دنیای غرب، ضعیف شده‌اند. یعنی هم قدرت نظامی غرب در منطقه کاهش پیدا کرده، هم جریان افراطی‌ها و جریان داعش و هم جریان میانه‌روها تضعیف شده‌اند. اینها علائم یک جوشش عمیق از عمق یک جامعه بشری است که در دسترس محاسبه دستگاه مادی نیست.

*با تشکر از حضرتعالی، چنانچه اجازه بفرمایید ادامه بحث را ان‌شاالله در جلسه آتی پی خواهیم گرفت

ان‌شاالله

 

 

پاورقی:

۱- سوره‌ مزمل، آیات ۱۱ و ۱۲٫

۲- سوره‌ مجادله، آیه‌ ۲۱٫

۳- سوره‌ غافر، آیه‌ ۵۱٫

۴- سوره‌ آل عمران، آیه‌ ۱۷۹٫«خداوند هرگز مؤمنان را بدین حال کنونی که برآنید وانگذارد تا آنکه (با آزمایش خود) بدسرشت را از پاک گوهر جدا کند. و خدا همه شما را از سرّ غیب آگاه نسازد و لیکن (به این مقام) از پیغمبران خود هر که را مشیّت او تعلق گرفت برگزیند، پس شما به خدا و پیغمبرانش بگروید، که هر گاه ایمان آرید و پرهیزکار شوید اجر عظیم خواهید یافت.‏»؛

۵٫همان

۶- سوره‌ بقره، آیه‌ ۲۱۴٫

۷- سوره‌ عنکبوت، آیه‌ ۲٫

۸-سوره عنکبوت آیه ۳؛ «ما کسانی را که پیش از آنان بودند آزمودیم (و اینها را نیز امتحان می‌کنیم)؛ باید علم خدا درباره کسانی که راست می‌گویند و کسانی که دروغ می‌گویند تحقق یابد!

۹- سوره‌ فتح، آیه‌ ۲۵٫

۱۰- سوره‌ توبه، آیه‌ ۱۶٫

۱۱- سوره‌ عنکبوت، آیه‌ ۴٫

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *