برکات و آداب نیکوکارى در فرهنگ اسلامی – حجه‌الاسلام والمسلمین عبدالکریم پاک‌نیا تبریزی

طلیعه

این نوشتار را با این شعر زیبای حکیم و علامه‌ بلندآوازه‌ عالم اسلام جناب شیخ بهائی(۱) در موضوع نیکوکاری آغاز می‌کنیم:

همه روز روزه بودن، همه شب نماز کردن

همه ساله حج نمودن، سفر حجاز کردن

ز مدینه تا به کعبه، سر و پا برهنه رفتن

دو لب از برای لبیک، به وظیفه باز کردن

به مساجد و معابد، همه اعتکاف جستن

ز ملاهی و مناهی، همه احتراز کردن

شب جمعه‌ها نخفتن، به خدای راز گفتن

ز به وجود بی نیازش، طلب نیاز کردن

به خدا که هیچ کس را، ثمر آن قدر نباشد

که به روی ناامیدی، در بسته باز کردن

آری براى رسیدن به مقامات عالى انسانى، احسان به نیازمندان بهترین روش از منظر عقل و دین به شمار مى‏رود و تمام ادیان و مذاهب این شیوه را در شمار ارزش‌ها و اصول خود گنجانده‏اند.

قرآن کریم عالی‌ترین نسخه‌ انسان‌ساز جهان بشریت، انفاق و نیکوکاری را راه رسیدن به مقاصد عالى‏ انسانی می‌داند و می‌فرماید: «لَنْ تَنَالُواْ الْبِرَّ حَتَّى‏ تُنْفِقُواْ مِمَّا تُحِبُّونَ وَ مَاتُنفِقُواْ مِن شَىْ‏ءٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلِیمٌ‏:(۲) (هرگز به [حقیقت] نیکوکارى نمى‌‏رسید؛ مگر اینکه از آنچه دوست ‌‏‌دارید [در راه خدا] انفاق کنید و آنچه انفاق مى‌‌‏کنید خداوند از آن باخبر است.»

اساساً کسانى که از این ویژگى برخوردار نباشند، نه تنها نمى‏توانند پایگاه معنوى و درجات عالیه آن را کسب کنند، بلکه جایگاه اجتماعى خود را نیز از دست می‌دهند و مطرود انسان‏هاى محیط اطراف خود مى‏شوند.

به قول فردوسی:

نباشد همی نیک و بد پایدار

همان بِه که نیکی بُوَد یادگار

دراز است دست فلک بر بدی

همه نیکویی کن اگر بخردی

به همین جهت نیکوکارى و احسان در کنار سایر ارزش‏هاى مهم در آیات وحى مطرح شده است. قرآن در سوره‌ نحل مى‏فرماید: «إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ الْإِحْسَنِ وَ إِیتَآىِ ذِى الْقُرْبَى‏:(۳) خداوند به عدل و احسان و بخشش به نزدیکان فرمان مى‏دهد.» در متون دینى ما به‌ویژه در قرآن کریم این عمل معنوى در قالب واژه‏هاى خیرات، انفاق، احسان، قضاى حوائج نیازمندان و بِرّ بیان شده است.

در این فرصت نگاهی به آثار و برکات نیکوکاری در فرهنگ اسلامی داریم:

 

 یک. علامت ایمان‏

خداوند متعال در آیات خود یکى از نشانه‏هاى اهل ایمان را احسان و نیکى در بذل اموال اعلام می‌کند و در کنار ایمان به غیب و اقامه‌ نماز مى‏فرماید: «الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ وَیُقِیمُونَ الصَّلَاهَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ یُنْفِقُونَ: پارسایان هدایت یافته غیب را باور می‌کنند و نماز را به پا مى‏دارند و از نعمت‌هایى که برایشان ارزانى داشته‏ایم در راه خدا احسان و انفاق مى‏کنند.»(۴)

علامه طباطبایى در تفسیر آیه: «اِنَّ اللَّهَ یَأمُرُ بِالعَدلِ والاِحسانِ»(۵) مى‏فرماید: «احسان خیر و نیکى رساندن به دیگرى است بدون اینکه عوض آن را از طرف مقابل توقع داشته باشد.»

احسان و نیکوکارى علاوه بر اینکه مشکلات فقرا و درماندگان را برطرف مى‏کند و محبت و رحمت را در جامعه توسعه مى‏دهد، آثار مهم‌ترش به خود نیکوکار (در دنیا و آخرت) برمى‏گردد، چون باعث مى‏شود ثروت در اجتماع به گردش در آید و امنیت و رفاه عمومى پدید آید و نگرانى و اضطراب تبدیل به مودت و اعتماد و اطمینان شود.(۶)

به قول سعدی:

نخواهی که باشد دلت دردمند

دل دردمندان برآور ز بند

دعای ضعیفان امیدوار

ز بازوی مردی به آید به کار

رۀ نیکمردان آزاده گیر

چو استاده‌ای دست افتاده گیر(۷)

 

عاقبت مرفهین بی‌درد

خدای متعال ثروتمندان بى‏درد و کسانى را که از دارائى‏هاى خود به شدت مواظبت و از احسان و نیکوکارى خوددارى مى‏کنند به عذاب دردناک وعده داد و فرمود: «وَالَّذِینَ یَکْنِزُونَ الذَّهَبَ وَالْفِضَّهَ وَلَا یُنفِقُونَهَا فِى سَبِیلِ اللَّهِ فَبَشِّرْهُم بِعَذَابٍ أَلِیمٍ:(۸) کسانى که سرمایه‏ها و اموال بى‏شمار خود از طلا و نقره را ذخیره مى‏کنند و در راه خدا احسان و انفاق نمى‏کنند، به مجازات دردناک و سختى بشارت بده!»

در ادامه آیه به وضعیت اسف‏بار آنان در روز قیامت اشاره و چگونگى مجازات آنان را بیان مى‏کند. از منظر وحیانى قرآن، شاخص‏ترین ویژگى اهل ایمان سبقت در انجام کارهاى خیر و احسان و انفاق است. در سوره‌ مؤمنون اهل ایمان را این گونه توصیف مى‏کند:

«آنان در کارهاى نیک شتاب مى‏ورزند و در انجام آن سبقت مى‏جویند.»(۹) انفاق و احسان یک قانون عمومى در جهان آفرینش است و اساساً زندگى اجتماعى بدون نیکوکارى معنا و مفهوم ندارد.

 

گستره‌ انفاق

انفاق فقط در محدوده‌ بذل اموال نیست، بلکه در حوزه‌ تمام مواهب مادى و معنوى است. خداوند مى‏فرماید: «از آنچه به آنان روزى داده‏ایم انفاق و احسان مى‏کنند.» اعم از مال و علم و نفوذ اجتماعى و… این خصلت نیکو یکى از ویژگى‏هاى اهل ایمان به شمار مى‏آید. در هر صورت احسان و انفاق از مصادیق نیکوکارى به شمار مى‏روند و در قرآن بارها از آن یاد شده است. در کلام امام صادق‏(ع) هم این دو لفظ مترادف و با هم به کار رفته‌اند.

ابى ودّاد حناط از امام صادق(‏ع) پرسید: «احسان به پدر و مادر که در قرآن آمده یعنى چه؟» حضرت فرمود: «یعنى با پدر و مادر نیک رفتار کنید و نگذارید آنان نیازهاى خود را از شما در خواست کنند.»

خداوند مى‏فرماید: «شما به مقام ابرار نمى‏رسید مگر اینکه از آنچه دوست دارید انفاق کنید.»(۱۰)

 

دو. تبعیت از خوبان

از دیگر برکات نیکوکاری قرار گرفتن در صف خوبان عالم است. قرآن کریم با ارائه الگوهاى شایسته در عرصه‌ نیکوکارى، مسلمانان را به این صفت شایسته ترغیب و تشویق مى‏کند. در آیاتى از کلام الهى، خداوند متعال ضمن اشاره به نیکوکاران راستین، به‌نحو شایسته‏اى از آنان تجلیل به عمل مى‏آورد. به چند مورد اشاره می‌کنیم:

 

الف) امیرمؤمنان علی(ع)

در سوره‌ انسان، اهل بیت رسول خدا(ص) را به‌عنوان الگوى نیکوکاران مطرح می‌کند و مى‏فرماید: «وَ یُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى‏ حُبِّهِ مِسکِینًا وَ یَتِیمًا وَ أَسِیرًا*إِنَّمَا نُطْعِمُکُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لَانُرِیدُ مِنکُمْ جَزَآءً وَ لَا شُکُورًا:(۱۱) طعام خود را با اینکه به آن نیاز شدید دارند به مسکین و یتیم و اسیر مى‏دهند و مى‏گویند: ما به خاطر خدا شما را اطعام مى‏کنیم و هیچ‏ گونه پاداش و سپاسى از شما انتظار نداریم.»

در ادامه‌ آیه به پاداش شایسته این گونه نیکوکاران اشاره می‌کند و جزاى آنان را سربلندى در قیامت، غرق شدن در شادى و سرور و دخول در بهشت و بهره‏مندى از نعمت‏هاى فراوان آن مقرر مى‏دارد و مى‏فرماید: «فَوَقَهُمُ اللَّهُ شَرَّ ذَ لِکَ الْیَوْمِ وَ لَقّاَهُمْ نَضْرَهً وَسُرُورًا * وَ جَزَاهُم بِمَا صَبَرُواْ جَنَّهً وَ حَرِیرًا:(۱۲) (به‌خاطر عمل پسندیده‌ احسان و نیکوکارى) خداوند آنان را از بدى‏هاى روز قیامت نگه مى‏دارد و آنان را مى‏پذیرد، در حالى که غرق شادى و سرورند و در برابر صبرشان در انجام کارهاى نیک، بهشت و لباس‏هاى حریر بهشتى را به آنان پاداش مى‏دهد.»

سعدی در توضیح این معنا می‌گوید:

ببخشای که آنان که مرد حقند

خریدار دکان بی‌رونقند

جوانمرد اگر راست خواهی ولی ا‌ست

کرم پیشه شاه مردان علی‌ است(۱۳)

 

ب) پیامبران الهی 

سوره‌ یوسف«ع» از نیکى آن پیامبر الهى به برادران و پدر و مادر خود خبر مى‏دهد. سوره‌ مریم«س» حضرت یحیى«ع» را در زمره‌ رهبران نیک‌رفتار به شمار می‌آورد و مى‏فرماید: «وَ بَرًّا بِوَالِدَیْهِ وَلَمْ یَکُنْ جَبَّارًا عَصِیًّا:او نسبت به پدر و مادرش نیکوکار و خوش‌رفتار بود و هرگز متمرد و نافرمان نبود.»(۱۴)

سوره‌ قصص هم به بیان دو ویژگى مهم انسان‏هاى نیکوکار [شایستگى و امانتدارى‏] می‌پردازد و با نقل داستان حضرت موسى «ع» خدمات شایسته‌ آن پیامبر آسمانى را متذکر می‌شود و مى‏فرماید: «وَ لَمَّا وَرَدَ مَاءَ مَدْیَنَ وَجَدَ عَلَیْهِ أُمَّهً مِنَ النَّاسِ یَسْقُونَ وَوَجَدَ مِنْ دُونِهِمُ امْرَأَتَیْنِ تَذُودَانِ قَالَ مَا خَطْبُکُمَا قَالَتَا لَا نَسْقِی حَتَّى یُصْدِرَ الرِّعَاءُ وَأَبُونَا شَیْخٌ کَبِیرٌ: موسى«ع» هنگامى که به چاه آب در مدین رسید، گروهى از مردم را در آنجا مشاهده کرد که چهارپایان خود را سیراب مى‏کنند و در کنار آنان دو زن را دید که مراقب گوسفندان خویشند و به چاه نزدیک نمى‏شوند. موسى«ع» به آن دو گفت: «کار شما چیست؟ چرا گوسفندان خود را آب نمى‏دهید؟» گفتند: «ما آنها را آب نمى‏دهیم تا چوپان‏ها همگى خارج شوند و پدر ما پیرمردى کهنسال است.» موسى«ع» براى گوسفندان آن دو آب کشید. سپس رو به سایه آورد و عرض کرد: «رَبِّ إِنِّی لِمَا أَنْزَلْتَ إِلَیَّ مِنْ خَیْرٍ فَقِیر:(۱۵) پروردگارا! هر خیر و نیکى که بر من بفرستى به آن نیازمندم.»(۱۶)

 

ج) افراد شایسته‏

حبیب نجار (مؤمن آل یاسین) از دیگر چهره‏هاى قرآنى در عرصه‌ احسان و نیکوکارى است که مورد تمجید و ستایش ویژه خداوند متعال قرار گرفت و به عنوان اسوه‌ خیرخواهان معرفى ‏شد.(۱۷) آن مرد مؤمن براى حمایت از رسولان الهى به نیک‌ترین عمل دست زد و از هدف و مرام آنان در سخت‏ترین شرایط دفاع کرد و در این راه به شهادت رسید. خداوند متعال نیز او را در جایگاه نیکوکاران مسکن داد. آیات ۲۰ تا ۲۷ سوره یس به وى اختصاص ‏دارد.

 

د. عارف و پیرمرد

پدر پیر مرد جوانی مریض شد. او پدرش را که بیماری‌اش شدت گرفته بود در گوشه‌ای از جاده رها کرد و از آنجا دور شد. پیرمرد ساعت‌ها کنار جاده افتاده بود و به زحمت نفس‌های آخرش را می‌کشید.

رهگذران از ترس مسری بودن بیماری پیرمرد و برای فرار از دردسر، بی‌اعتنا به ناله‌های او، از کنارش عبور می‌کردند. عارفی که از آن جاده عبور می‌کرد، به‌محض دیدن پیرمرد او را به دوش گرفت تا ببرد و درمانش کند. رهگذری به طعنه به عارف گفت: «این پیرمرد فقیر است و بیمار. مرگش نیز نزدیک است. نه از او سودی به تو می‌رسد و نه کمک تو تغییری در اوضاع این پیرمرد به وجود می‌آورد. پسرش هم او را در اینجا به حال خود رها کرد و رفت. تو برای چه به او کمک می‌کنی؟»

عارف گفت: «من به او کمک نمی‌کنم، بلکه به خودم کمک می‌کنم؛ اگر من هم مانند پسرش و رهگذران او را به حال خود رها کنم، چگونه رو به آسمان کنم و از خالق هستی تقاضای هم‌صحبتی داشته باشم؛ من به خودم کمک می‌کنم.»

اگر نفع کس در نهاد تو نیست

چنین گوهر و سنگ خارا یکی است

غلط گفتم ای یار شایسته خوی

که نفع است در آهن و سنگ و روی(۱۸)

 

سه. پاداش خدای سبحان

نیکوکاران به‌عنوان بندگان شایسته و صالح خداوند در آیات متعدد قرآن مورد توجه و عنایت ویژه هستند و خداوند متعال، مکرراً آنان را تشویق و تمجید می‌کند و زیباترین هدیه‏ها و عطایا را در مقام قرب خویش براى آنان منظور مى‏دارد.

به چند نمونه اشاره مى‏کنیم:

«إِنَّ الْأَبْرَارَ لَفِى نَعِیمٍ…:(۱۹) یقیناً نیکوکاران غرق در نعمت‏هاى فراوان خواهند بود.» ؛ «آنان بر تخت‏هاى آرام‏بخش بهشتى تکیه می‌زنند و [مسرور از آن همه نعمت‏] به زیبائى‏هاى بهشت مى‏نگرند.»

«تَعْرِفُ فِی وُجُوهِهِمْ نَضْرَهَ النَّعِیمِ: در چهره‏هاى شاداب و پرطراوت آنان، نشاط و نعمت را مى‏بینى و مى‏شناسى.»

بعد در ادامه پاداش نیکوکاران می‌فرماید: «آنها از شراب طهور، زلال و دست‏نخورده و سر به مهر بهشتى مى‏نوشند و سیراب مى‏شوند. مهر آن نوشیدنى‏ها از مشک است. پس شایسته است که براى رسیدن به این نعمت‏هاى بهشتى، مشتاقان بر یکدیگر پیشى بگیرند. این شراب طهور آمیخته با «تسنیم» است، همان چشمه‏اى که مقربان از آن مى‏نوشند.»(۲۰)

خداوند متعال بندگان خود را چنان به شرکت در این مسابقه و رسیدن به جوائز ارزنده آن تشویق مى‏کند که تمام سعادت‏طلبان و حقیقت‏جویان واقعی، همواره خود را برای ورود در این وادى آماده و رسیدن به آن را آرزو مى‏کنند. امام سجاد«ع» در دعاى مکارم الاخلاق، قرار گرفتن در ردیف نیکوکاران را از خداوند طلب مى‏کند و مى‏فرماید: «اَللّهُمَّ… وَ اَجْرِ لِلنّاسِ عَلى یَدِىَ الْخَیْرَ وَ لا تَمْحَقْهُ بِالْمَنِّ وَ هَبْ لى مَعالىَ الاَخْلاقِ وَ اعْصِمْنى مِنَ الْفَخْرِ:(۲۱) خدایا! به دست من براى مردم خیر و نیکى جارى ساز و آن را با منّت‌گذارى من تباه مکن، و مرا اخلاق والا عطا فرما و از فخرفروشى نگاه دار!

هر کس ز کار خلق یکی عقده وا کند

ایزد هزار عقده ز کارش روا کند

صدها فرشته بوسه بر آن دست می‌زنند

که از کار خلق یک گره بسته وا کند

کشتی شکست و ساحل امید ناپدید

کو یک دل شکسته که ما را دعا کند

ما میهمان خوان عنایات ایزدیم

مهمان خطاست این‌همه چون و چرا کند

(محمدعلی ریاضی یزدی)

 

چهار. سود بدون زیان

روایات فراوانی هم در برکات و بهره‌های معنوی نیکوکاری نقل شده‌اند که چند نمونه را می‌خوانیم:

*رسول خدا(ص) فرمودند : «مَنْ أَعْطَى دِرْهَماً فِی سَبِیلِ اللَّهِ کَتَبَ اللَّهُ لَهُ سَبْعَمِائَهِ حَسَنَهٍ:(۲۲) کسى که یک درهم در راه خدا بدهد، خداوند هفتصد حسنه در نامه اعمال او مى‌‌نویسد.» قابل توجّه اینکه در باره هیچ یک از اعمالِ خیر، چنین پاداش عظیمى نیامده است. این نشانه اهمیت فوق‌العاده انفاق است واین کمترین پاداشى است که به انفاق‌ کنندگان داده مى‌‌شود . پس به قول حافظ:

شکر آن را که دگر بار رسیدی به بهار

بیخ نیکی بنشان و ره تحقیق بجوی

 

مطمئن‌ترین پس‌انداز

*امام علی(ع) فرمود: «إِنَّمَا لَکَ مِن مَالِکِ مَا قَدَّمْتُهُ لِآخِرَتِکَ وَ مَا أَخَّرْتَهُ فَلِلْوَارِثِ:(۲۳) سهم تو از مالت همان است که براى جهان دیگر از پیش فرستاده‌‌اى. بقیه سهم وارث است.»

تجربه نیز نشان داده که وارثان چنان دلباخته اموال بادآورده ارث مى‌‌شوند که کمتر به صاحب مال مى‌‌پردازند و حتى به وصیت موکّد او هم عمل نمى‌‌کنند.

 

سزای نیکی گریزان

*امام صادق(ع) سزای نیکی گریزان را نفرت خداوند از این گونه دنیاپرستان بیان کرد و فرمود: «مَلْعُونٌ مَلْعُونٌ مَنْ وَهَبَ اللَّهُ لَهُ مَالاً فَلَمْ یَتَصَدَّقْ مِنْهُ بِشَیْ‏ءٍ:(۲۴) کسى که خداوند به او مالى بخشیده و چیزى از آن را در راه خدا نمی‌دهد ملعون و رانده شده درگاه خداست.».

مشو خودبین، که نیکی با فقیران

نخستین فرض بوده است اغنیا را

 

زمینه‌ها، شرایط و آداب

در پایان به زمینه‌ها، شرایط و آداب نیکوکارى‏ اشاره می‌کنیم:

امر مقدس نیکوکارى، آداب، زمینه‏ها و شرائط خاصى دارد و کسب سرمایه‏هاى معنوى نیازمند بستر پاک و سالم است. قرآن در سوره‌ بقره مى‏فرماید: «یاَیُّهَا الَّذینَ ءامَنوا اَنفِقوا مِن طَیِّبتِ ما کَسَبتُم ومِمّا اَخرَجنا لَکُم مِنَ الاَرضِ ولا تَیَمَّموا الخَبیثَ مِنهُ تُنفِقونَ ولَستُم بِاخِذیهِ اِلّا اَن تُغمِضوا فیهِ واعلَموا اَنَّ اللَّهَ غَنِىٌّ حَمید:(۲۵)اى کسانى که ایمان آورده‏‌اید، از چیزهاى پاکیزه‏‌اى که به دست آورده‏‌‌ید و از آنچه براى شما از زمین برآورده‌ایم‏، انفاق کنید و در پى ناپاک آن نروید که (از آن‏) انفاق کنید، در حالى که آن را (اگر به خودتان مى‏‌دادند) جز با بى‏میلى‏ نمى‏‌گرفتید و بدانید که خداوند، بى ‏نیازِ ستوده (صفات‏) است‏.»(۲۶)

بنابراین نیکوکارى زمانى نتیجه‏بخش خواهد بود که اموال بخشیده شده از راه حلال و منبع پاک به دست آمده باشد، وگرنه براى صاحبش سود و بهره‏اى در پى نخواهد داشت.(۲۷)

طبق این بینش قرآنى، تقوا و پاکدامنى اساسى‏ترین شرط نیکوکارى براى یک مسلمان محسوب مى‏شود؛ و گرنه اگر احسان به خاطر مصالح دنیوى و مقاصد شیطانى و هواهاى نفسانى صورت گیرد تأثیری در تکامل روح و روان انسان ندارد و ارزش واقعى خود را از دست می‌دهد. به همین جهت خداوند متعال تمام نیکى‏ها و اعمال خیر را بر اساس تقوا مى‏پذیرد و مى‏فرماید: «إِنَّمَا یَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقِینَ:(۲۸) خداوند متعال اعمال نیک را فقط از پرهیزگاران و تقواپیشگان مى‏پذیرد.»

امام حسین‏«ع» این شرط اساسى احسان را به شکلى زیبا توضیح داده است. محدث نورى مى‏نویسد: «هنگامى که به آن حضرت خبر دادند که عبدالله بن عامر – از کارگزاران حکومتى دستگاه ستمگر بنى‏امیه – چنین و چنان صدقه داده و عده زیادى برده را آزاد کرده است؛ امام حسین«ع» فرمود: «مَثَل عبدالله بن عامر همانند کسى است که از حاجیان و راهیان خانه خدا سرقت می‌کند و سپس اموال دزدى را صدقه مى‏دهد.» آنگاه افزود: «انَّما الصَّدَقَهُ الطَّیِّبَه صَدَقَهُ مَنْ عَرِقَ فیها جَبینُهُ وَاغْبَرَّ فیها وَجْهُه:(۲۹) احسان پاکیزه، شایسته کسى است که در راه کسب سرمایه‏اش، پیشانى او عرق کرده و صورتش غبارآلود شده است.»

از امام صادق‏ «ع» سئوال شد: «منظور حضرت از نیکوکار شایسته چه کسى است؟» فرمود: «على‌بن ابى‏طالب«ع»‏(۳۰)

اساساً انفاق و احسان براى تقرب به خداوند متعال صورت مى‏گیرد و براى تقرب به خداوند متعال باید از اموال پاکیزه و حلال استفاده کرد، که مردم وقتى مى‏خواهند به سلاطین و شخصیت‏هاى بزرگ تقرب بجویند بهترین و دوست‏داشتنى‏ترین اموال خود را هدیه مى‏برند؛ در حالى که آن پادشاهان همانند خود آنان انسان‏هایى ضعیف و ناتوانند. پس چگونه ممکن است که انسان به پیشگاه خداوند که تمام عالم هستى از اوست، به وسیله اموالى بى‏ارزش و آلوده و نامرغوب تقرب بجوید.

امام صادق«ع» در آداب نیکی برتر به این نکته توجه می‌دهد که: «لایَتـِمُّ المَعروفُ اِلا بِثَلاثِ خِصـالٍ: تَعجیلِه وَ تقلیلِ کَثیرِه وَ تَرکِ الامتِنانِ بِه:(۳۱) احسان و نیکى کامل نباشد مگر با سه خصلت: شتاب در آن، کم شمردن بسیار آن و منت ننهادن بر آن.»

از دیگر آداب نیکوکاری علاوه بر داشتن منابع پاک، وجود انگیزه هاى مقدس(۳۲) پیشگیرى از اسراف(۳۳) و عدم تبعیض(۳۴) است.

 

 

پاورقی

  1. حکیم، علامه، فقیه، عارف، منجم، ریاضیدان، شاعر، ادیب، مورخ و دانشمند نامدار قرن دهم و یازدهم هجری. بهاءالدین محمد بن حسین عاملی معروف به شیخ بهایی. دارای آثاری در موضوع سیاست، حدیث، ریاضی، اخلاق، نجوم، عرفان، فقه، مهندسی، هنر و فیزیک از برجستگان مفاخر جهان اسلام. وی در ۱۷ محرم سال ۹۵۳ق. در بعلبک لبنان به دنیا آمد. پدرش، عزّالدین حسین بن عبدالصمد حارثی (متوفی ۹۸۴ق.)، از شاگردان و دوستان فقیه نامدار شیعه، شهید ثانی (متوفی ۹۶۶ق.) بود.

او هنگام مهاجرت از لبنان به ایران ۱۳ ساله بود . همسر شیخ بهائی، دختر علی منشار عاملی، زنی عالم‌زاده و خودش هم دانشمند بود. برخی بر این عقیده‌اند از اینکه بهائی سی سال از عمر خود را به‌تنهایی در سفر گذراند، می‌توان حدس زد که فرزندی نداشت. شخصیت‌های ممتاز جهان تشیع همانند محمدتقی مجلسی، محمدمحسن فیض کاشانی و ملاصدرای شیرازی از معروف‌ترین شاگران اویند. شیخ بهائی در سال ۱۰۳۰ در شهر اصفهان وفات یافت و طبق وصیتش او را به مشهد مقدس انتقال دادند و در مَدْرس سابق خودِ او در پایین پای امام رضا(ع) به خاک سپردند.

  1. آل عمران/ ۹۲٫
  2. نحل/ ۹۰٫
  3. بقره/ ۳٫
  4. نحل/ ۹۰٫
  5. تفسیر المیزان، ج. ۱۲، ص. ۳۳۲٫
  6. سعدی «بوستان» باب اول در عدل و تدبیر و رأی، بخش ۴۱ .
  7. توبه/ ۳۴٫
  8. مؤمنون/ ۶۱٫
  9. الکافى، ج. ۲، ص. ۱۵۷٫
  10. انسان/ ۸ و ۹٫
  11. انسان/ ۱۱٫
  12. سعدی «بوستان» باب دوم در احسان، حکایت ۷٫
  13. مریم/ ۱۴٫
  14. قصص/ ۲۳ و ۲۴٫
  15. تفسیر مجمع البیان، ج. ۸، ص. ۶۵۵٫
  16. تفسیر نمونه، ج.‏۱۸، ص. ۳۶۷٫
  17. سعدی «بوستان» باب اول در عدل و تدبیر و رأی، بخش ۱۹٫
  18. مطففین/ ۲۱ – ۲۸٫
  19. بقره/ ۲۶۷٫
  20. صحیفه سجادیه، دعای بیستم، (مکارم الاخلاق).
  21. بحارالأنوار ، ج ۹۳، ص ۱۲۲٫
  22. غُررالحکَم (شرح آقا جمال خوانسارى)، ج. ۷ ، ص. ۳۹۵٫
  23. مستدرک‌الوسائل، محدّث نوری، ج. ۷، ص. ۱۵۷٫
  24. بقره/ ۲۶۷٫
  25. مجمع‌البیان، ج. ۲، ص. ۶۵۶٫
  26. توبه/ ۵۳ و ۵۴٫
  27. مائده/ ۲۷٫
  28. مستدرک الوسائل، ج ۷، ص ۲۴۴٫
  29. ویژگى‌هاى امام حسین(ع)، الخصائص‌الحسینیه، ص. ۷۱٫
  30. تحف‌العقول، ص۳۲۳ .
  31. مائده/ ۲۷٫
  32. اسراء / ۲۹٫

۳۴٫ سفینهالبحار، ماده (وضع).

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *