طلیعه
این نوشتار را با این شعر زیبای حکیم و علامه بلندآوازه عالم اسلام جناب شیخ بهائی(۱) در موضوع نیکوکاری آغاز میکنیم:
همه روز روزه بودن، همه شب نماز کردن
همه ساله حج نمودن، سفر حجاز کردن
ز مدینه تا به کعبه، سر و پا برهنه رفتن
دو لب از برای لبیک، به وظیفه باز کردن
به مساجد و معابد، همه اعتکاف جستن
ز ملاهی و مناهی، همه احتراز کردن
شب جمعهها نخفتن، به خدای راز گفتن
ز به وجود بی نیازش، طلب نیاز کردن
به خدا که هیچ کس را، ثمر آن قدر نباشد
که به روی ناامیدی، در بسته باز کردن
آری براى رسیدن به مقامات عالى انسانى، احسان به نیازمندان بهترین روش از منظر عقل و دین به شمار مىرود و تمام ادیان و مذاهب این شیوه را در شمار ارزشها و اصول خود گنجاندهاند.
قرآن کریم عالیترین نسخه انسانساز جهان بشریت، انفاق و نیکوکاری را راه رسیدن به مقاصد عالى انسانی میداند و میفرماید: «لَنْ تَنَالُواْ الْبِرَّ حَتَّى تُنْفِقُواْ مِمَّا تُحِبُّونَ وَ مَاتُنفِقُواْ مِن شَىْءٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلِیمٌ:(۲) (هرگز به [حقیقت] نیکوکارى نمىرسید؛ مگر اینکه از آنچه دوست دارید [در راه خدا] انفاق کنید و آنچه انفاق مىکنید خداوند از آن باخبر است.»
اساساً کسانى که از این ویژگى برخوردار نباشند، نه تنها نمىتوانند پایگاه معنوى و درجات عالیه آن را کسب کنند، بلکه جایگاه اجتماعى خود را نیز از دست میدهند و مطرود انسانهاى محیط اطراف خود مىشوند.
به قول فردوسی:
نباشد همی نیک و بد پایدار
همان بِه که نیکی بُوَد یادگار
دراز است دست فلک بر بدی
همه نیکویی کن اگر بخردی
به همین جهت نیکوکارى و احسان در کنار سایر ارزشهاى مهم در آیات وحى مطرح شده است. قرآن در سوره نحل مىفرماید: «إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ الْإِحْسَنِ وَ إِیتَآىِ ذِى الْقُرْبَى:(۳) خداوند به عدل و احسان و بخشش به نزدیکان فرمان مىدهد.» در متون دینى ما بهویژه در قرآن کریم این عمل معنوى در قالب واژههاى خیرات، انفاق، احسان، قضاى حوائج نیازمندان و بِرّ بیان شده است.
در این فرصت نگاهی به آثار و برکات نیکوکاری در فرهنگ اسلامی داریم:
یک. علامت ایمان
خداوند متعال در آیات خود یکى از نشانههاى اهل ایمان را احسان و نیکى در بذل اموال اعلام میکند و در کنار ایمان به غیب و اقامه نماز مىفرماید: «الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ وَیُقِیمُونَ الصَّلَاهَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ یُنْفِقُونَ: پارسایان هدایت یافته غیب را باور میکنند و نماز را به پا مىدارند و از نعمتهایى که برایشان ارزانى داشتهایم در راه خدا احسان و انفاق مىکنند.»(۴)
علامه طباطبایى در تفسیر آیه: «اِنَّ اللَّهَ یَأمُرُ بِالعَدلِ والاِحسانِ»(۵) مىفرماید: «احسان خیر و نیکى رساندن به دیگرى است بدون اینکه عوض آن را از طرف مقابل توقع داشته باشد.»
احسان و نیکوکارى علاوه بر اینکه مشکلات فقرا و درماندگان را برطرف مىکند و محبت و رحمت را در جامعه توسعه مىدهد، آثار مهمترش به خود نیکوکار (در دنیا و آخرت) برمىگردد، چون باعث مىشود ثروت در اجتماع به گردش در آید و امنیت و رفاه عمومى پدید آید و نگرانى و اضطراب تبدیل به مودت و اعتماد و اطمینان شود.(۶)
به قول سعدی:
نخواهی که باشد دلت دردمند
دل دردمندان برآور ز بند
دعای ضعیفان امیدوار
ز بازوی مردی به آید به کار
رۀ نیکمردان آزاده گیر
چو استادهای دست افتاده گیر(۷)
عاقبت مرفهین بیدرد
خدای متعال ثروتمندان بىدرد و کسانى را که از دارائىهاى خود به شدت مواظبت و از احسان و نیکوکارى خوددارى مىکنند به عذاب دردناک وعده داد و فرمود: «وَالَّذِینَ یَکْنِزُونَ الذَّهَبَ وَالْفِضَّهَ وَلَا یُنفِقُونَهَا فِى سَبِیلِ اللَّهِ فَبَشِّرْهُم بِعَذَابٍ أَلِیمٍ:(۸) کسانى که سرمایهها و اموال بىشمار خود از طلا و نقره را ذخیره مىکنند و در راه خدا احسان و انفاق نمىکنند، به مجازات دردناک و سختى بشارت بده!»
در ادامه آیه به وضعیت اسفبار آنان در روز قیامت اشاره و چگونگى مجازات آنان را بیان مىکند. از منظر وحیانى قرآن، شاخصترین ویژگى اهل ایمان سبقت در انجام کارهاى خیر و احسان و انفاق است. در سوره مؤمنون اهل ایمان را این گونه توصیف مىکند:
«آنان در کارهاى نیک شتاب مىورزند و در انجام آن سبقت مىجویند.»(۹) انفاق و احسان یک قانون عمومى در جهان آفرینش است و اساساً زندگى اجتماعى بدون نیکوکارى معنا و مفهوم ندارد.
گستره انفاق
انفاق فقط در محدوده بذل اموال نیست، بلکه در حوزه تمام مواهب مادى و معنوى است. خداوند مىفرماید: «از آنچه به آنان روزى دادهایم انفاق و احسان مىکنند.» اعم از مال و علم و نفوذ اجتماعى و… این خصلت نیکو یکى از ویژگىهاى اهل ایمان به شمار مىآید. در هر صورت احسان و انفاق از مصادیق نیکوکارى به شمار مىروند و در قرآن بارها از آن یاد شده است. در کلام امام صادق(ع) هم این دو لفظ مترادف و با هم به کار رفتهاند.
ابى ودّاد حناط از امام صادق(ع) پرسید: «احسان به پدر و مادر که در قرآن آمده یعنى چه؟» حضرت فرمود: «یعنى با پدر و مادر نیک رفتار کنید و نگذارید آنان نیازهاى خود را از شما در خواست کنند.»
خداوند مىفرماید: «شما به مقام ابرار نمىرسید مگر اینکه از آنچه دوست دارید انفاق کنید.»(۱۰)
دو. تبعیت از خوبان
از دیگر برکات نیکوکاری قرار گرفتن در صف خوبان عالم است. قرآن کریم با ارائه الگوهاى شایسته در عرصه نیکوکارى، مسلمانان را به این صفت شایسته ترغیب و تشویق مىکند. در آیاتى از کلام الهى، خداوند متعال ضمن اشاره به نیکوکاران راستین، بهنحو شایستهاى از آنان تجلیل به عمل مىآورد. به چند مورد اشاره میکنیم:
الف) امیرمؤمنان علی(ع)
در سوره انسان، اهل بیت رسول خدا(ص) را بهعنوان الگوى نیکوکاران مطرح میکند و مىفرماید: «وَ یُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسکِینًا وَ یَتِیمًا وَ أَسِیرًا*إِنَّمَا نُطْعِمُکُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لَانُرِیدُ مِنکُمْ جَزَآءً وَ لَا شُکُورًا:(۱۱) طعام خود را با اینکه به آن نیاز شدید دارند به مسکین و یتیم و اسیر مىدهند و مىگویند: ما به خاطر خدا شما را اطعام مىکنیم و هیچ گونه پاداش و سپاسى از شما انتظار نداریم.»
در ادامه آیه به پاداش شایسته این گونه نیکوکاران اشاره میکند و جزاى آنان را سربلندى در قیامت، غرق شدن در شادى و سرور و دخول در بهشت و بهرهمندى از نعمتهاى فراوان آن مقرر مىدارد و مىفرماید: «فَوَقَهُمُ اللَّهُ شَرَّ ذَ لِکَ الْیَوْمِ وَ لَقّاَهُمْ نَضْرَهً وَسُرُورًا * وَ جَزَاهُم بِمَا صَبَرُواْ جَنَّهً وَ حَرِیرًا:(۱۲) (بهخاطر عمل پسندیده احسان و نیکوکارى) خداوند آنان را از بدىهاى روز قیامت نگه مىدارد و آنان را مىپذیرد، در حالى که غرق شادى و سرورند و در برابر صبرشان در انجام کارهاى نیک، بهشت و لباسهاى حریر بهشتى را به آنان پاداش مىدهد.»
سعدی در توضیح این معنا میگوید:
ببخشای که آنان که مرد حقند
خریدار دکان بیرونقند
جوانمرد اگر راست خواهی ولی است
کرم پیشه شاه مردان علی است(۱۳)
ب) پیامبران الهی
سوره یوسف«ع» از نیکى آن پیامبر الهى به برادران و پدر و مادر خود خبر مىدهد. سوره مریم«س» حضرت یحیى«ع» را در زمره رهبران نیکرفتار به شمار میآورد و مىفرماید: «وَ بَرًّا بِوَالِدَیْهِ وَلَمْ یَکُنْ جَبَّارًا عَصِیًّا:او نسبت به پدر و مادرش نیکوکار و خوشرفتار بود و هرگز متمرد و نافرمان نبود.»(۱۴)
سوره قصص هم به بیان دو ویژگى مهم انسانهاى نیکوکار [شایستگى و امانتدارى] میپردازد و با نقل داستان حضرت موسى «ع» خدمات شایسته آن پیامبر آسمانى را متذکر میشود و مىفرماید: «وَ لَمَّا وَرَدَ مَاءَ مَدْیَنَ وَجَدَ عَلَیْهِ أُمَّهً مِنَ النَّاسِ یَسْقُونَ وَوَجَدَ مِنْ دُونِهِمُ امْرَأَتَیْنِ تَذُودَانِ قَالَ مَا خَطْبُکُمَا قَالَتَا لَا نَسْقِی حَتَّى یُصْدِرَ الرِّعَاءُ وَأَبُونَا شَیْخٌ کَبِیرٌ: موسى«ع» هنگامى که به چاه آب در مدین رسید، گروهى از مردم را در آنجا مشاهده کرد که چهارپایان خود را سیراب مىکنند و در کنار آنان دو زن را دید که مراقب گوسفندان خویشند و به چاه نزدیک نمىشوند. موسى«ع» به آن دو گفت: «کار شما چیست؟ چرا گوسفندان خود را آب نمىدهید؟» گفتند: «ما آنها را آب نمىدهیم تا چوپانها همگى خارج شوند و پدر ما پیرمردى کهنسال است.» موسى«ع» براى گوسفندان آن دو آب کشید. سپس رو به سایه آورد و عرض کرد: «رَبِّ إِنِّی لِمَا أَنْزَلْتَ إِلَیَّ مِنْ خَیْرٍ فَقِیر:(۱۵) پروردگارا! هر خیر و نیکى که بر من بفرستى به آن نیازمندم.»(۱۶)
ج) افراد شایسته
حبیب نجار (مؤمن آل یاسین) از دیگر چهرههاى قرآنى در عرصه احسان و نیکوکارى است که مورد تمجید و ستایش ویژه خداوند متعال قرار گرفت و به عنوان اسوه خیرخواهان معرفى شد.(۱۷) آن مرد مؤمن براى حمایت از رسولان الهى به نیکترین عمل دست زد و از هدف و مرام آنان در سختترین شرایط دفاع کرد و در این راه به شهادت رسید. خداوند متعال نیز او را در جایگاه نیکوکاران مسکن داد. آیات ۲۰ تا ۲۷ سوره یس به وى اختصاص دارد.
د. عارف و پیرمرد
پدر پیر مرد جوانی مریض شد. او پدرش را که بیماریاش شدت گرفته بود در گوشهای از جاده رها کرد و از آنجا دور شد. پیرمرد ساعتها کنار جاده افتاده بود و به زحمت نفسهای آخرش را میکشید.
رهگذران از ترس مسری بودن بیماری پیرمرد و برای فرار از دردسر، بیاعتنا به نالههای او، از کنارش عبور میکردند. عارفی که از آن جاده عبور میکرد، بهمحض دیدن پیرمرد او را به دوش گرفت تا ببرد و درمانش کند. رهگذری به طعنه به عارف گفت: «این پیرمرد فقیر است و بیمار. مرگش نیز نزدیک است. نه از او سودی به تو میرسد و نه کمک تو تغییری در اوضاع این پیرمرد به وجود میآورد. پسرش هم او را در اینجا به حال خود رها کرد و رفت. تو برای چه به او کمک میکنی؟»
عارف گفت: «من به او کمک نمیکنم، بلکه به خودم کمک میکنم؛ اگر من هم مانند پسرش و رهگذران او را به حال خود رها کنم، چگونه رو به آسمان کنم و از خالق هستی تقاضای همصحبتی داشته باشم؛ من به خودم کمک میکنم.»
اگر نفع کس در نهاد تو نیست
چنین گوهر و سنگ خارا یکی است
غلط گفتم ای یار شایسته خوی
که نفع است در آهن و سنگ و روی(۱۸)
سه. پاداش خدای سبحان
نیکوکاران بهعنوان بندگان شایسته و صالح خداوند در آیات متعدد قرآن مورد توجه و عنایت ویژه هستند و خداوند متعال، مکرراً آنان را تشویق و تمجید میکند و زیباترین هدیهها و عطایا را در مقام قرب خویش براى آنان منظور مىدارد.
به چند نمونه اشاره مىکنیم:
«إِنَّ الْأَبْرَارَ لَفِى نَعِیمٍ…:(۱۹) یقیناً نیکوکاران غرق در نعمتهاى فراوان خواهند بود.» ؛ «آنان بر تختهاى آرامبخش بهشتى تکیه میزنند و [مسرور از آن همه نعمت] به زیبائىهاى بهشت مىنگرند.»
«تَعْرِفُ فِی وُجُوهِهِمْ نَضْرَهَ النَّعِیمِ: در چهرههاى شاداب و پرطراوت آنان، نشاط و نعمت را مىبینى و مىشناسى.»
بعد در ادامه پاداش نیکوکاران میفرماید: «آنها از شراب طهور، زلال و دستنخورده و سر به مهر بهشتى مىنوشند و سیراب مىشوند. مهر آن نوشیدنىها از مشک است. پس شایسته است که براى رسیدن به این نعمتهاى بهشتى، مشتاقان بر یکدیگر پیشى بگیرند. این شراب طهور آمیخته با «تسنیم» است، همان چشمهاى که مقربان از آن مىنوشند.»(۲۰)
خداوند متعال بندگان خود را چنان به شرکت در این مسابقه و رسیدن به جوائز ارزنده آن تشویق مىکند که تمام سعادتطلبان و حقیقتجویان واقعی، همواره خود را برای ورود در این وادى آماده و رسیدن به آن را آرزو مىکنند. امام سجاد«ع» در دعاى مکارم الاخلاق، قرار گرفتن در ردیف نیکوکاران را از خداوند طلب مىکند و مىفرماید: «اَللّهُمَّ… وَ اَجْرِ لِلنّاسِ عَلى یَدِىَ الْخَیْرَ وَ لا تَمْحَقْهُ بِالْمَنِّ وَ هَبْ لى مَعالىَ الاَخْلاقِ وَ اعْصِمْنى مِنَ الْفَخْرِ:(۲۱) خدایا! به دست من براى مردم خیر و نیکى جارى ساز و آن را با منّتگذارى من تباه مکن، و مرا اخلاق والا عطا فرما و از فخرفروشى نگاه دار!
هر کس ز کار خلق یکی عقده وا کند
ایزد هزار عقده ز کارش روا کند
صدها فرشته بوسه بر آن دست میزنند
که از کار خلق یک گره بسته وا کند
کشتی شکست و ساحل امید ناپدید
کو یک دل شکسته که ما را دعا کند
ما میهمان خوان عنایات ایزدیم
مهمان خطاست اینهمه چون و چرا کند
(محمدعلی ریاضی یزدی)
چهار. سود بدون زیان
روایات فراوانی هم در برکات و بهرههای معنوی نیکوکاری نقل شدهاند که چند نمونه را میخوانیم:
*رسول خدا(ص) فرمودند : «مَنْ أَعْطَى دِرْهَماً فِی سَبِیلِ اللَّهِ کَتَبَ اللَّهُ لَهُ سَبْعَمِائَهِ حَسَنَهٍ:(۲۲) کسى که یک درهم در راه خدا بدهد، خداوند هفتصد حسنه در نامه اعمال او مىنویسد.» قابل توجّه اینکه در باره هیچ یک از اعمالِ خیر، چنین پاداش عظیمى نیامده است. این نشانه اهمیت فوقالعاده انفاق است واین کمترین پاداشى است که به انفاق کنندگان داده مىشود . پس به قول حافظ:
شکر آن را که دگر بار رسیدی به بهار
بیخ نیکی بنشان و ره تحقیق بجوی
مطمئنترین پسانداز
*امام علی(ع) فرمود: «إِنَّمَا لَکَ مِن مَالِکِ مَا قَدَّمْتُهُ لِآخِرَتِکَ وَ مَا أَخَّرْتَهُ فَلِلْوَارِثِ:(۲۳) سهم تو از مالت همان است که براى جهان دیگر از پیش فرستادهاى. بقیه سهم وارث است.»
تجربه نیز نشان داده که وارثان چنان دلباخته اموال بادآورده ارث مىشوند که کمتر به صاحب مال مىپردازند و حتى به وصیت موکّد او هم عمل نمىکنند.
سزای نیکی گریزان
*امام صادق(ع) سزای نیکی گریزان را نفرت خداوند از این گونه دنیاپرستان بیان کرد و فرمود: «مَلْعُونٌ مَلْعُونٌ مَنْ وَهَبَ اللَّهُ لَهُ مَالاً فَلَمْ یَتَصَدَّقْ مِنْهُ بِشَیْءٍ:(۲۴) کسى که خداوند به او مالى بخشیده و چیزى از آن را در راه خدا نمیدهد ملعون و رانده شده درگاه خداست.».
مشو خودبین، که نیکی با فقیران
نخستین فرض بوده است اغنیا را
زمینهها، شرایط و آداب
در پایان به زمینهها، شرایط و آداب نیکوکارى اشاره میکنیم:
امر مقدس نیکوکارى، آداب، زمینهها و شرائط خاصى دارد و کسب سرمایههاى معنوى نیازمند بستر پاک و سالم است. قرآن در سوره بقره مىفرماید: «یاَیُّهَا الَّذینَ ءامَنوا اَنفِقوا مِن طَیِّبتِ ما کَسَبتُم ومِمّا اَخرَجنا لَکُم مِنَ الاَرضِ ولا تَیَمَّموا الخَبیثَ مِنهُ تُنفِقونَ ولَستُم بِاخِذیهِ اِلّا اَن تُغمِضوا فیهِ واعلَموا اَنَّ اللَّهَ غَنِىٌّ حَمید:(۲۵)اى کسانى که ایمان آوردهاید، از چیزهاى پاکیزهاى که به دست آوردهید و از آنچه براى شما از زمین برآوردهایم، انفاق کنید و در پى ناپاک آن نروید که (از آن) انفاق کنید، در حالى که آن را (اگر به خودتان مىدادند) جز با بىمیلى نمىگرفتید و بدانید که خداوند، بى نیازِ ستوده (صفات) است.»(۲۶)
بنابراین نیکوکارى زمانى نتیجهبخش خواهد بود که اموال بخشیده شده از راه حلال و منبع پاک به دست آمده باشد، وگرنه براى صاحبش سود و بهرهاى در پى نخواهد داشت.(۲۷)
طبق این بینش قرآنى، تقوا و پاکدامنى اساسىترین شرط نیکوکارى براى یک مسلمان محسوب مىشود؛ و گرنه اگر احسان به خاطر مصالح دنیوى و مقاصد شیطانى و هواهاى نفسانى صورت گیرد تأثیری در تکامل روح و روان انسان ندارد و ارزش واقعى خود را از دست میدهد. به همین جهت خداوند متعال تمام نیکىها و اعمال خیر را بر اساس تقوا مىپذیرد و مىفرماید: «إِنَّمَا یَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقِینَ:(۲۸) خداوند متعال اعمال نیک را فقط از پرهیزگاران و تقواپیشگان مىپذیرد.»
امام حسین«ع» این شرط اساسى احسان را به شکلى زیبا توضیح داده است. محدث نورى مىنویسد: «هنگامى که به آن حضرت خبر دادند که عبدالله بن عامر – از کارگزاران حکومتى دستگاه ستمگر بنىامیه – چنین و چنان صدقه داده و عده زیادى برده را آزاد کرده است؛ امام حسین«ع» فرمود: «مَثَل عبدالله بن عامر همانند کسى است که از حاجیان و راهیان خانه خدا سرقت میکند و سپس اموال دزدى را صدقه مىدهد.» آنگاه افزود: «انَّما الصَّدَقَهُ الطَّیِّبَه صَدَقَهُ مَنْ عَرِقَ فیها جَبینُهُ وَاغْبَرَّ فیها وَجْهُه:(۲۹) احسان پاکیزه، شایسته کسى است که در راه کسب سرمایهاش، پیشانى او عرق کرده و صورتش غبارآلود شده است.»
از امام صادق «ع» سئوال شد: «منظور حضرت از نیکوکار شایسته چه کسى است؟» فرمود: «علىبن ابىطالب«ع»(۳۰)
اساساً انفاق و احسان براى تقرب به خداوند متعال صورت مىگیرد و براى تقرب به خداوند متعال باید از اموال پاکیزه و حلال استفاده کرد، که مردم وقتى مىخواهند به سلاطین و شخصیتهاى بزرگ تقرب بجویند بهترین و دوستداشتنىترین اموال خود را هدیه مىبرند؛ در حالى که آن پادشاهان همانند خود آنان انسانهایى ضعیف و ناتوانند. پس چگونه ممکن است که انسان به پیشگاه خداوند که تمام عالم هستى از اوست، به وسیله اموالى بىارزش و آلوده و نامرغوب تقرب بجوید.
امام صادق«ع» در آداب نیکی برتر به این نکته توجه میدهد که: «لایَتـِمُّ المَعروفُ اِلا بِثَلاثِ خِصـالٍ: تَعجیلِه وَ تقلیلِ کَثیرِه وَ تَرکِ الامتِنانِ بِه:(۳۱) احسان و نیکى کامل نباشد مگر با سه خصلت: شتاب در آن، کم شمردن بسیار آن و منت ننهادن بر آن.»
از دیگر آداب نیکوکاری علاوه بر داشتن منابع پاک، وجود انگیزه هاى مقدس(۳۲) پیشگیرى از اسراف(۳۳) و عدم تبعیض(۳۴) است.
پاورقی
- حکیم، علامه، فقیه، عارف، منجم، ریاضیدان، شاعر، ادیب، مورخ و دانشمند نامدار قرن دهم و یازدهم هجری. بهاءالدین محمد بن حسین عاملی معروف به شیخ بهایی. دارای آثاری در موضوع سیاست، حدیث، ریاضی، اخلاق، نجوم، عرفان، فقه، مهندسی، هنر و فیزیک از برجستگان مفاخر جهان اسلام. وی در ۱۷ محرم سال ۹۵۳ق. در بعلبک لبنان به دنیا آمد. پدرش، عزّالدین حسین بن عبدالصمد حارثی (متوفی ۹۸۴ق.)، از شاگردان و دوستان فقیه نامدار شیعه، شهید ثانی (متوفی ۹۶۶ق.) بود.
او هنگام مهاجرت از لبنان به ایران ۱۳ ساله بود . همسر شیخ بهائی، دختر علی منشار عاملی، زنی عالمزاده و خودش هم دانشمند بود. برخی بر این عقیدهاند از اینکه بهائی سی سال از عمر خود را بهتنهایی در سفر گذراند، میتوان حدس زد که فرزندی نداشت. شخصیتهای ممتاز جهان تشیع همانند محمدتقی مجلسی، محمدمحسن فیض کاشانی و ملاصدرای شیرازی از معروفترین شاگران اویند. شیخ بهائی در سال ۱۰۳۰ در شهر اصفهان وفات یافت و طبق وصیتش او را به مشهد مقدس انتقال دادند و در مَدْرس سابق خودِ او در پایین پای امام رضا(ع) به خاک سپردند.
- آل عمران/ ۹۲٫
- نحل/ ۹۰٫
- بقره/ ۳٫
- نحل/ ۹۰٫
- تفسیر المیزان، ج. ۱۲، ص. ۳۳۲٫
- سعدی «بوستان» باب اول در عدل و تدبیر و رأی، بخش ۴۱ .
- توبه/ ۳۴٫
- مؤمنون/ ۶۱٫
- الکافى، ج. ۲، ص. ۱۵۷٫
- انسان/ ۸ و ۹٫
- انسان/ ۱۱٫
- سعدی «بوستان» باب دوم در احسان، حکایت ۷٫
- مریم/ ۱۴٫
- قصص/ ۲۳ و ۲۴٫
- تفسیر مجمع البیان، ج. ۸، ص. ۶۵۵٫
- تفسیر نمونه، ج.۱۸، ص. ۳۶۷٫
- سعدی «بوستان» باب اول در عدل و تدبیر و رأی، بخش ۱۹٫
- مطففین/ ۲۱ – ۲۸٫
- بقره/ ۲۶۷٫
- صحیفه سجادیه، دعای بیستم، (مکارم الاخلاق).
- بحارالأنوار ، ج ۹۳، ص ۱۲۲٫
- غُررالحکَم (شرح آقا جمال خوانسارى)، ج. ۷ ، ص. ۳۹۵٫
- مستدرکالوسائل، محدّث نوری، ج. ۷، ص. ۱۵۷٫
- بقره/ ۲۶۷٫
- مجمعالبیان، ج. ۲، ص. ۶۵۶٫
- توبه/ ۵۳ و ۵۴٫
- مائده/ ۲۷٫
- مستدرک الوسائل، ج ۷، ص ۲۴۴٫
- ویژگىهاى امام حسین(ع)، الخصائصالحسینیه، ص. ۷۱٫
- تحفالعقول، ص۳۲۳ .
- مائده/ ۲۷٫
- اسراء / ۲۹٫
۳۴٫ سفینهالبحار، ماده (وضع).