از زمان اشغال سرزمین فلسطین و تأسیس رژیم جعلی اسرائیل در ۱۵ مه ۱۹۴۸ میلادی توسط صهیونیستهای جنایتکار، تلاشهای گوناگونی با حمایت قدرتهای استکباری برای برقراری به اصطلاح صلح و عادیسازی روابط میان متجاوزان با ملت فلسطین و اعراب مسلمان انجام شدهاند که غالباً نتایجی جز شکست به همراه نداشته است. هدف اصلی این تلاشهای سازشکارانه بهویژه از دهه ۷۰ میلادی تا کنون مشروعیت بخشیدن به رژیم اشغالگر اسرائیل بوده است. به بهانه اعلام سازش جدید میان امارات با رژیم اشغالگر قدس که تحت حمایت آمریکا انجام شد، ابتدا روند تاریخی و سپس نتایج و پیامدهای مذاکرات سازشکارانه از جمله سازش امارات با رژیم صهیونیستی را مرور میکنیم:
- طرح صلح راجرز و سادات (۱۹۷۰-۱۹۷۲)
به دنبال جنگ شش روزه میان اعراب و رژیم صهیونیستی در سال ۱۹۶۷، در اکتبر سال ۱۹۶۹، «ویلیام راجرز» وزیر امورخارجه آمریکا و انور سادات رئیسجمهور مصر با حمایت شورای امنیت سازمان ملل متحد پیشنهادهایی را موسوم به طرح صلح راجرز که شامل آتشبس ۹۰ روزه و عقبنشینی اسرائیل به مرزهای سال ۱۹۶۷ بود برای برقراری صلح در خاورمیانه ارائه دادند. این پیشنهادات گرچه از عقبنشینی رژیم صهیونیستی سخن به میان میآوردند، اما بهگونهای تنظیم شده بودند که پذیرش آنها به معنای تأیید موجودیت رژیم اسراییل باشد. با این حال رژیم صهیونیستی نیز از ورود به مذاکره با مصر بر اساس طرح راجرز خودداری کرد و هرگز حاضر به عقبنشینی نشد.
- کنفرانس مادرید (۱۹۹۱)
به دنبال شروع نخستین انتفاضه فلسطینیان در پاییز سال ۱۹۸۷ آمریکا تلاش کرد تا با توسل به اقدامات به ظاهر صلحجویانه، اما در عمل سازش اعراب برای حفظ موجودیت اسراییل، انتفاضه ملت فلسطین را فرو بنشاند. از این رو در این مقطع کنفرانس سازش مادرید با حمایت قدرتهای استکباری (دولت آمریکا و اتحاد جماهیر شوروی به میزبانی اسپانیا) به راه افتاد. هدف اصلی این کنفرانس بررسی و حتیالامکان خاموش کردن آتش انتفاضه اول فلسطین که در آن مقطع وارد چهارمین سال خود شده بود، اعلام شد. کنفرانس مادرید از ۳۰ اکتبر ۱۹۹۱ آغاز شد و به مدت سه روز ادامه یافت. این کنفرانس که در زمره اولین تلاشهای بینالمللی برای به جریان انداختن روند به اصطلاح صلح خاورمیانه بود و در آن، سران اسرائیل، سازمان آزادیبخش فلسطین و همچنین کشورهای عربی حضور داشتند، هرگز به اهداف اعلامی خود دست نیافت و صلح و آرامش را به سرزمینهای اشغالی و منطقه خاورمیانه که تحت تأثیر اقدامات تجاوزکارانه رژیم صهیونیستی قرار داشت بازنگرداند.
- پیمان اسلو (۱۹۹۳)
دو سال پس از تلاشهای آمریکا برای به سازش کشاندن ملت فلسطین و خاموش کردن انتفاضه در کنفرانس مادرید، مجدداً چند سری مذاکره مخفیانه بین مذاکره کنندگان فلسطینی و رژیم صهیونیستی به میزبانی نروژ در ۲۰ آگوست ۱۹۹۳ انجام گرفت. در نهایت طی جلساتی که در یک مراسم رسمی در واشنگتن دی سی در ۱۳ سپتامبر ۱۹۹۳ با حضور یاسر عرفات، رئیس وقت ساف؛ اسحاق رابین، نخستوزیر رژیم اشغالگر قدس و بیل کلینتون، رئیس جمهور وقت آمریکا و برخی دیگر از سران کشورها انجام شد تلاش شد تا با گنجاندن وعده عقبنشینی محدود اسرائیل از بخشهایی از غزه و کرانه باختری و قول تشکیل دولت فلسطینی، زمینه موفقیت آن فراهم شد؛ اما اسرائیل هرگز به آن عمل نکرد و در نهایت نیز پس از ترور اسحاق رابین به دست یک جوان یهودی به شکست انجامید.
- توافقنامههای سازشکارانه طی سالهای ۱۹۹۶ تا ۱۹۹۹
به دنبال شدت گرفتن عملیات شهادتطلبانه از سوی حماس و جهاد اسلامی در سال ۱۹۹۶ تا سال ۱۹۹۹ توافقاتی بین اسرائیل با یاسر عرفات با هدف به اصطلاح بازگرداندن صلح و آرامش به منطقه انجام شد. اما نتایج این تلاشها که در قالب توافقنامه هبرون، شرمالشیخ و… تحقق یافت به چیزی جز تقویت نیروهای متجاوز و افزایش خشونت علیه فلسطینیان نینجامید.
- مذاکرات کمپ دیوید۲
در سال ۲۰۰۰ میلادی یک سری مذاکرات میان بیل کلینتون رئیس جمهور وقت آمریکا، ایهود باراک نخست وزیر وقت رژیم اشغالگر قدس و یاسر عرفات رئیس وقت تشکیلات خودگردان فلسطین با هدف حل اختلافات اسرائیل و حکومت خودگردان در فلسطین اشغالی و برقراری صلح در کمپ دیوید انجام ش؛ اما این مذاکرات و توافقنامههای در پی آنها همچون گذشته در نهایت با شکست مواجه شدند و بار دیگر اثبات شد که رژیم صهیونیستى هرگز به وعدههای خود عمل نمیکند و حاضر نیست حتی حداقل حقوق ملت فلسطین را نیز به رسمیت شناسد.
- طرح صلح اتحادیه عرب در اجلاس بیروت
در مارس سال ۲۰۰۲ در اجلاس سران دولتهای عربی در بیروت طرحی ارائه شد که به موجب آن ضمن رسمیت بخشیدن به موجودیت اسرائیل، از آن دولت جعلی خواسته شد تا فقط تا مرزهای ۱۹۶۷ عقبنشینی کند و در مقابل، جهان عرب نیز این کشور را به رسمیت میشناخت؛ اما این طرح سازشکارانه نیز همچون طرحها و توافقات پیشین به نتیجهای نرسید، زیرا اسرائیل در برابر این ضعف کشورهای عربی اعلام کرد قصد هیچگونه عقبنشینی ندارد و حق بازگشت آوارگان فلسطینی را نیز به رسمیت نمیشناسد.
- نقشه راه
نقشه راه نام طرح دیگری است که پس از شکست طرح اتحادیه عرب در سالهای ۲۰۰۲-۲۰۰۳ پس از انتصاب محمود عباس به عنوان اولین نخستوزیر تشکیلات خودگردان فلسطین از سوی گروه چهارگانه ایالات متحده آمریکا، اتحادیه اروپا، روسیه و سازمان ملل متحد پیشنهاد شد. این طرح که هدف آن تشکیل دو کشور فلسطین و اسرائیل در کنار هم، خلع سلاح گروههای فلسطینی و آزادی اسرای فلسطینی و اسرائیلی عنوان شد در شورای امنیت سازمان ملل متحد نیز به تصویب رسید؛ اما سرانجام این طرح نیز بینتیجه ماند، زیرا اسرائیل هیچگاه به مفاد آن که از جمله ترک اراضی اشغالی از ۲۸ سپتامبر ۲۰۰۰ و توقف فعالیتهای اسکان و شهرکسازی بود پایبند نماند.
- پیمان ژنو
پس از شکست توافق موسوم به نقشه راه، پیمان دیگری در دسامبر ۲۰۰۳ در ژنو به امضای یوسی بیلین، وزیر سابق دادگستری اسرائیل و یاسر عبدربه، وزیر سابق اطلاعات فلسطین به امضا رسید که در آن حاکمیت مشترک بیتالمقدس و ابطال حق بازگشت فلسطینیها مورد تأکید قرار گرفت. به موجب این پیمان، فلسطینیها حق بازگشت میلیونها پناهنده را که در جریان جنگهای قبلی سرزمین خود را ترک یا از آن اخراج شده بودند را میبایست واگذار میکردند و موجودیت اسرائیل را به رسمیت میشناختند. بهرغم عقبنشینیهای موجود در این طرح، اسرائیل باز هم آن را مطلوب نمیدانست! به دنبال امضای این پیمان، اعتراضاتی با حضور اعضای گروههای حماس و جهاد اسلامی در شمال نوار غزه برگزار شد و اعتراضات افزایش یافت.
- اجلاس شرمالشیخ دوم
به دنبال گسترش انتفاضه مردم فلسطین، تلاشها برای خاموش کردن قیام مردم مظلوم فلسطین نیز شدت گرفت. در این راستا در فوریه سال ۲۰۰۵ میلادی نشست دیگری در شرمالشیخ با حضور آریل شارون، نخستوزیر رژیم جعلی اسرائیل، محمود عباس، حسنی مبارک و ملک عبدالله آغاز شد. این نشست که قرار بود رسماً به انتفاضه دوم که سران رژیم اشغالگر قدس و حامیان آن را به وحشت انداخته بود پایان دهد، ننگ دیگری در کارنامه سازشکاران به ثبت رساند و بر تجاوزات رژیم اشغالگر قدس تداوم بخشید.
- توافق سازش حاکمان امارات و بحرین با رژیم صهیونیستی
از زمان نشست شرمالشیخ دوم تا کنون پیمانها و قراردادهای سازشکارانه به بهانه برقراری صلح از سوی مدعیان دفاع از حقوق ملت مظلوم فلسطین با رژیم کودککش اسرائیل به امضا رسیده است. ویژگی مشترک تمام این توافقات و پیمانها زیر پا نهادن حقوق ملت فلسطین و رسمیت بخشیدن به اشغالگری و تجاوز در این سرزمین بوده است. از این رو تا کنون هیچ یک از این طرحها به سرانجام نرسیدهاند و نخواهد رسید. جدیدترین توافق سازش را میتوان توافقنامه عادیسازی روابط میان حاکمان امارات و سپس بحرین با رژیم جعلی و متجاوز اسرائیل دانست که باید آن را خیانتی بزرگ به جهان اسلام و در راستای مذاکرات تاریخی سازش و عقبنشینیهای پی در پی میان اعراب و اسراییل تلقی کرد. از جمله پیامدهای طبیعی این توافق را میتوان افزایش جنایتهای رژیم صهیونیستی علیه ملت مظلوم فلسطین دانست. همان گونه که توافقات قبلی اعراب با اسرائیل به گستاختر شدن تلآویو برای گسترش شهرکسازی و تداوم اشغالگری منجر شد، اکنون نیز هرگونه عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی به معنای تداوم اشغالگری، به فراموشی سپردن حقوق ملت فلسطین و آوارگی آنان است. از این رو به دنبال این توافق نخستوزیر رژیم جعلی اسراییل در نخستین اظهارات خود با ابراز خشنودی از رسمیت بخشیده شدن به شهرکسازیها در کرانه باختری و پذیرش «قانونی بودن» این عمل تجاوزکارانه، تأکید کرد: «ما از حاکمیتمان و اراضی خود ابداً دست نمیکشیم!»
خیانت راهبردی امارات و بحرین در اعلام برقراری روابط رسمی دیپلماتیک با رژیم صهیونیستی، بعد از برقراری روابط رسمی مصر در سال ۱۹۷۹ و اردن در سال ۱۹۹۴ با این رژیم غاصب، به عنوان جدیدترین خیانت کشورهای عربی به آرمان ملت فلسطین تلقی میشود. گرچه حاکمان این کشورها و برخی دیگر از سران عرب، پیش از این نیز روابط غیرعلنی و غیررسمی با رژیم صهیونیستی داشتهاند و به دلیل ترس از انتقام ملتهای اسلامی از آشکار کردن و اعلان رسمی آن خودداری ورزیدهاند و بارها از طریق روابط مخفیانه خود، از پشت به ملت فلسطین خنجر زدهاند؛ اما امروز حاکمان فریبخورده امارات و بحرین تحت تأثیر وعدههای توخالی آمریکا و رژیم صهیونیستی جرئت علنی کردن این توافق را به خود میدهند!
در اشتباه راهبردی حاکمان امارات و بحرین همین بس که در اوج مشکلات سیاسی و اقتصادی آمریکا و رژیم صهیونیستی و شکستهای پی در پی آنها در ابعاد سیاسی و نظامی دل به حمایت آنان بستهاند! اگر رژیم مصر در سال ۱۹۷۸ در قالب پیمان کمپ دیوید و رژیم اردن در سال ۱۹۹۴ با اسرائیل پیمان صلح منعقد کردند، لااقل این بهانه را داشتند که اسرائیل در اوج قدرت و کشورهای عربی در اوج ضعف قرار دارند و کشورهای مصر و اردن نیز به امید کمک اقتصادی آمریکا زیر بار ننگ این عادیسازی روابط رفتهاند؛ اما امروز آمریکا و رژیم صهیونیستی در اوج مشکلات سیاسی و اقتصادی قرار دارند و حتی در عرصه نظامی شکستهای پی در پی را متحمل شدهاند و امارات و بحرین نیز نیازی به کمک اقتصادی آمریکا ندارند.
سرزمینهای اشغالی امروز در شکنندهترین وضعیت خود و رژیم صهیونیستی در بدترین دوران ۷۲ ساله عمر منحوس خود قرار دارد. طی یک سال گذشته، سرزمینهای اشغالی شاهد برگزاری سه انتخابات پارلمانی بود که محصول آنها نهایتاً تشکیل کابینه شکننده ائتلافی بود و اکنون تنها پس از گذشت ۴ ماه، اختلافها در درون کابینه نتانیاهو شدت پیدا کرده و زمزمههای فروپاشی کابینه و برگزاری انتخابات چهارم پارلمانی نیز افزایش یافتهاند. علاوه بر این، تظاهرات مردم در اعتراض به مشکلات اقتصادی و ناکامی کابینه نتانیاهو در مقابله با شیوع کرونا نیز زمینههای شدت گرفتن تظاهرات بر ضد کابینه و شخص نتانیاهو را فراهم کرده است.
اکنون سئوال کلیدی این است: رژیمی که امروز بیش از هر زمان دیگر دچار ضعف و انزوا شده و از پس مشکلات عدیده سیاسی و اقتصادی خود نیز برنمیآید و حامی اصلی آن یعنی دولت ایالات متحده نیز وضع بهتری ندارد، چگونه حاکمان عرب میتوانند در برابر خشم جهان اسلام و ملتهای مسلمان به حمایت این رژیمهای ضعیف دل ببندند؟ ملت اسلام همواره با الگو گرفتن از نهضت حسینی، ایستادگی و مقاومت را اثربخشترین راهبرد در برابر متجاوزان و ظالمان تشخیص داده است و هرگز تسلیم ظلم و تجاوز تسلیم نخواهد شد. امروز، عزت، افتخار و اقتدار جهان اسلام در گرو ایستادگی در مقابل نظام سلطه جهانی است و هر حرکتی خلاف این مسیر خیانت به همه ملتهای مسلمان تلقی میشود.
از این رو جریان یکپارچه و قدرتمند مقاومت اسلامی به فرموده رهبر معظم انقلاب توافق خیانتکاران به آرمان مقاومت برای آزادسازی قدس شریف و نخستین قبلهگاه مسلمانان را هرگز نخواهد بخشید و حاکمان فریبخورده امارات و بحرین را در صورت اصرار به تداوم خیانت به آرمان ملت فلسطین به انتقامی سخت وعده میدهد.
*عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی