نیاز به نشاط
از سیره و سخن معصومین«ع» برمیآید که انسان مؤمن، چهرهای بشّاش، شاداب و بانشاط دارد و در روابط با دوستان، آشنایان و برادران دینی خود، این شادمانی و سرور را بروز میدهد. انسانی که به فعالیتهای گوناگون علمی، آموزشی، فنی و یدی اهتمام دارد، دچار خستگی در روح و روان و اعضا و جوارح میشود و در چنین وضعی لازم است به امور تفریحی، مطایبه و لطیفهگویی روی آورد تا به نیروی تازه، آرامش روحی و شادی دست یابد و برای کار و تلاش افزونتر، مصمم شود.
آیین اسلام، موازین قرآنی و روایی که به خواستهها و نیازهای درونی بشر توجه دارند، در این زمینه دستوراتی دارند. حضرت امام رضا«ع» فرمودهاند، «از لذتهای متداول برای خود سهمی برگزینید و خواستههای مشروع خویش را برآورید، اما مراقب باشید در این مسیر به شخصیت شما ضربهای وارد نشود و نیز از افراط و افراط به دور باشید.(۱)
امیرمؤمنان«ع» نیز میفرمایند، «مؤمن اوقات شبانهروز را به سه بخش تقسیم میکند. قسمتی برای عبادت و راز و نیاز با خداوند. بخشی به منظور امرار معاش و تأمین مایحتاج زندگی و بخشی هم برای بهرهبرداری از امور حلال و نیکو.»(۲)
مزاح و مطایبه از اموری هستند که به شرط مراعات برخی از موازین میتوانند به نشاط افراد کمک کنند. این موضوع بهقدری اهمیت دارد که رسول اکرم«ص» مزاح با دوستان را در ردیف اقامه نماز شب دانستهاند.(۳)
گشادهرویی و خوشخلقی از مختصات انسان مسلمان است که در روابط اجتماعی، دیدارها و برخی از تعاملها، گاهی به صورت بدیههگویی، فکاهی و مزاح آشکار میشود. این شیوه در استحکام مناسبات افراد با یکدیگر مؤثر است، صمیمیتها را استوار و پایدار میکند و کینهها، بدبینیها و برخی تصورات منفی نسبت به هم را از دلها میزداید. مزاح مشروع و پسندیده حالتی است برخاسته از پاکی قلب، رأفت و مهربانی که مطرحکنندهاش با سخنانی سرورآفرین، اما خالی از هرگونه ناروایی، شادی را در قلب اطرافیانش وارد میسازد. بنابراین بذلهگویی برای مؤمن تجویز میشود. خداوند متعال دوست دارد بندهاش خوشبرخورد و اهل مزاح باشد، نه ترشرو و خشن و اخمو. قرآن کریم درباره آخرین فرستاده الهی میفرماید، «وَلَوْ کُنْتَ فَظًّا غَلِیظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِکَ(۴): (ای پیامبر) اگر تندخو و سختدل بودی از اطرافت پراکنده میشدند.»
مرزهای مفاهیم
نکته ظریف و زیرکانهای که موجب خنده شود، بذلهگویی نام دارد که در واقع شوخی هوشمندانهای است و از نظر خردمندان، خوشایند. بذلهگویی، اندیشه یا ادراکی را به نمایش میگذارد در حالی که فکاهی و شوخی کمتر ذهنی است و غالباً نگرشی است به پارهای ناتوانیها، نقطهضعفها و برخی اعمال بلاهتآمیز افراد. شوخی در شنونده احساسی دلپذیر را به وجود میآورد و او را به خنده وادار میکند. معمولاً گوینده مطلبی جدی را بر زبان میآورد، ولی کسی که آن را گوش میدهد از شنیدنش به خنده میافتد. در این حال گوینده هم میخندد و در واقع با خنده بین آن دو نوعی توافق و هماهنگی شکل میگیرد.
شوخی خندهآور به نوع بیان و حالات بستگی دارد: به هم فشردگی مطالب، حذف قسمتی از عبارات، جابهجایی کلمات، نقل حرکتی غیرطبیعی، کارهای غیرمترقبه، غیرعادی جلوه دادن قیافه، شوخی یک نوع تنوعطلبی هم هست. در مواقع غیرعادی و هنگامی که احساس ناامنی در جلسهای یا نشستی داریم، شوخی میکنیم که راحت شویم یا احساس آرامش کنیم. گاهی چون میخواهیم با عدهای که از آنان واهمه داریم، احساس همزیستی کنیم، شوخی میکنیم. حتی افراد خشن و حاکمان مستبد، در اوج قدرت و زورگویی دلقکهائی را به خدمت میگرفتند تا آنان را بخندانند.(۵)
شوخطبعی به منزله سوپاب اطمینانی است برای اینکه سختیها و گرفتاریهای جانکاه، ما را کمتر برنجانند. این ویژگی با اندوه و مصائب عجین میشود و لازم و ملزوم تلخکامیهاست و به ما میگویند در روبهرو شدن با دهلیزهای وحشت و مسیرهای آمیخته به آشفتگی و نگرانی لبخند بزنیم.(۶)
مزاح به عنوان یکی از ویژگیهای شخصیتی انسان، کیفیتی منحصر به نوع آدمی و به مفهوم با هم خوشطبعی کردن، خوشمزگی، فکاهت و مطایبه است. تمام این مفاهیم ریشه در خوشمنشی دارند. مزاح در واقع ملاعبه و مباسطت با دیگران از راه تلطّف، عطوفت و مودّت و عاری از هرگونه اذیت، استهزاء، تحقیر، توهین و سبک شمردن اشخاص است؛ دشنام، ناسزا، سختهگویی و افشاگری رازهای افراد در آن دیده نمیشود و ظرافت و لطافت نهفته در مزاح، شادی، شعف و آرامش را به دنبال دارد. این رفتار اگر در حد اعتدال صورت گیرد ممدوح و حتی مستحب است و اگر شیوهای آمیخته به تمسخر و اهانت باشد و باعث شعلهور شدن خصومتها، کینهها و شرارتها شود، مذموم و نکوهیده است و در صورتی که مستلزم انجام کار حرام و فعل شنیعی باشد و حرمت و حقوق مسلمانی را ضایع کند، منع شرعی دارد.(۷)
استعداد مزاح، ظرافت و بذلهگویی، گاهی ساده و بسیط است، اما در مواقعی لطیف و بدیع و نکتهسنجیهایی در آن نهفته است. در واقع افراد غالباً بدین وسیله یا از خود دفاع میکنند یا در صددند خود را از وضع نامطلوبی که در آن قرار گرفتهاند نجات دهند.(۸)
فکاهیها معمولاً حاوی مطالب خندهداری هستند. حالت پرخاشگری در آنها مشاهده نمیشود و از خوشمشربی مایه میگیرند. در فکاهیات موضوعات عجیب و غریب، ضعفها، بلاهتهای خلقی و اخلاقی مورد توجه واقع میشوند؛ کمتر ذهنی و بیشتر نگرشی هستند.(۹)
نسیم آرامش
از دیدگاه زیستی، روانی و اجتماعی، مزاح نوعی پیام هدفمند اجتماعی است که با تغییرات فیزیولوژیک و رفتاری ویژهای همراه است. بهطور کلی این حالت کارکردهای جسمانی و روانشناختی خاصی دارد و میتواند سیستم ایمنی بدن را در برابر عوامل آسیبزا تقویت کند. همچنین مزاح میتواند فشارهای روانی و استرسها را کم کند. در زمینههای تعلیم و تربیت، رواندرمانی و نیز ایجاد نوعی نگرش مثبت که موجب بهبود در کیفیت زندگی مردم میشود، نقش مزاح حائز اهمیت است.
این رفتار یا حالت به عنوان عاملی در کیفیت بهتر و مؤثرتر زندگی و نیز درمان گرفتاریهای روانی، انکارناپذیر است. با این اوصاف میتوان با روانشناسان همراه شد که میگویند خنده بهترین داروست. بنابراین شوخطبعی خود را از دست ندهید.(۱۰)
شوخطبعی اغلب راهبرد مقابلهای مفیدی برای کنترل تشویش، پریشانحالی و نگرانی است. اگر کسی خود را در موقعیت نامناسب و ناراحتکنندهای ببیند میتواند با شوخطبعی و یا مزاح از این وضع نگرانکننده رهایی یابد.(۱۱)
در واقع شوخی نوعی ارزیابی تازه از موقعیت است که چهره ناراحتکننده خشونت را به شکلی خندهدار میسازد، خشم را تلطیف و آن را قابل تحمل میکند. هیچکس نمیتواند در یک لحظه هم اخم کند و هم بخندد. بر همین اساس روانشناسان عقیده دارند برخی را که اخمو، خشمگین و عصبانی هستند میتوان با روش شوخیدرمانی، معالجه کرد. وقتی آدمی با صدای بلند میخندد، نمیتواند ترشرویی خود را حفظ کند، پس شوخی تهویهکننده خشم است.(۱۲)
شوخی دو نوع فایده دارد. اول به عنوان وسیله تشخیصی و دوم به عنوان ابزاری درمانی. با استنباط از لطیفه دلخواه بیمار به عنوان قسمتی از ارزیابی اولیه، میتوان نشانههای مفید در مورد تعارضهای غریزی اساسی، خاطرات دوران کودکی، آزمونهای فرافکن و رویاها را به دست آورد، اگر از شوخی به عنوان یک روش درمانی استفاده شود میتواند در پیشبرد عملکردهای گوناگون درمانی کمک کند که عبارتند از: کاهش فشار زیاد در تعاملات و تقابلات درمانی، غلبه بر مقاومتها، تدارک روشهای متفاوت مقابله، اصلاح تجربههای هیجانی و همانندسازی سالمتر با درمانگر.(۱۳)
شوخی، طنز و کاریکاتور از تأثیرگذارترین تعاملهای اجتماعی و در گوینده و شنونده اثربخش هستند و به دلیل جاذبهی بالایی که دارند در مقاصد گوناگونی به کار میروند. افراد شوخطبع کجخلقی کمتری را از خود بروز میدهند و تا حدودی قادرند از وقایع استرسزا عبور کنند. همچنین این حالت در فرایند روانکاوی تأثیر زیادی دارد و هیجانهای منفی و نگرشهای نادرست را که ذهن برخی از افراد را آزار میدهد، کنار میزند و آنان را به ساحل آرامش میرساند. افرادی که دچار فشارهای روانی هستند، وقتی صحنههای کمدی و نمایشهای خندهدار و طنز را مشاهده میکنند، به سوی نگرشهای مثبت، خوشبینی و تصورات امیدوار کننده گام برمیدارند.(۱۴)
پژوهشگران عقیده دارند دیدن تصاویر مضحک یا شنیدن نکات خندهدار به درمان افسردگی کمک میکند و با تحریک بخشهای نشاطآور مغز، پژمردگیهای روانی پس زده میشوند و احساس شادی در شخص دلمرده و ناامید احیا میشود.(۱۵)
حتی تحقیقات مؤید آنند که مزاح و مطایبه بر فرآیند زیستی بدن و کارکرد اعضا و جوارح انسان اثر مثبت میگذارند و باعث میشوند که غلظت ایمونوگلوبولین که بدن را در برابر برخی عفونتها محافظت میکند، بالا برود. کاهش میزان رسوب گلبولهای قرمز و کم شدن سطح کورتیزول بدن و لنفوسیتهای بلاستوژن با خنده و شوخی اتفاق میافتد و این روند، غده تیموس را تحریک میکند و میزان مقاومت دفاعی انسان را در برابر سلولهای سرطانی، ویروسها و میکربها بالا میبرد.(۱۶)
شوخیهای مشروع
از برخی روایات و سیره معصومین«ع» برمیآید که شوخیهای معتدل و ملایم به شرط آنکه موجب کدورت و تحقیر مؤمنان نشوند و بر عزت اشخاص خدشهای وارد نسازند، ممدوح و حتی مستحب هستند. رسول اکرم«ص» فرمودهاند، «من مزاح میکنم، ولی در گفتارم جز حق چیزی دیده نمیشود.» و نیز، «انسان با ایمان شوخطبع و خوشمشرب است، ولی افراد منافق گرفته، ترشرو و اخمآلودند.»
مولای متقیان میفرمایند، «هرگاه یکی از اصحاب خاتم انبیا اندوهگین و افسرده بود، آن وجود مقدس از طریق مزاح وی را شادمان میکردند.» از امام صادق»ع» نقل است که، «هیچ مؤمنی نیست که شوخطبع نباشد.» یکی از راویان حدیث میگوید امام صادق«ع» خطاب به من فرمودند، «با هم چقدر شوخی میکنید؟» عرض کردم، «کم.» فرموند، «اینگونه نباشید (در سطح متعارف و متداول شوخی کنید) زیرا این حالت، نشانه خوشخلقی است و به وسیله مزاح، برادر مسلمان خویش را شادمان میکنید. همانا رسول خدا«ص» وقتی میخواستند کسی را مسرور کنند با او شوخی میکردند.»
امام باقر«ع» هم فرمودهاند، «بهدرستی که خداوند متعال کسی را که در جمعی اهل مزاح باشد دوست میدارد بهشرطی که در شوخیهای او فحش و ناسزا نباشد.» امام کاظم«ع» فرمودند، «شیوه یحیای پیامبر«ع» گریستن بود، اما حضرت عیسی«ع» هم میگریستند و هم میخندیدند و آنچه عیسی«ع» انجام میدادند نیکوتر بود.»(۱۷)
ابوذر غفاری نقل کرده است، «کلام پیامبر«ص» همراه با تبسم و لبخند بود.»
پیشوای مذهب مالکی میگوید، «هر گاه امام صادق«ع» را میدیدم آن حضرت در حال تبسم بودند.»(۱۸) حضرت علی«ع» فرمودهاند، «شادی و خوشمشربی مؤمن در سیمایش آشکار و اندوهش در دلش نهفته است.» یعنی انسان باایمان با مردم شکفتهرویی میکند تا باعث کدورت آنان نشود، ولی قلبش از خوف خداوند و هول روز جزا در اندوهگین است.(۱۹) با این اوصاف، مزاح ممدوح و از مصادیقهای گشادهرویی و مورد تأیید معصومین«ع» است.»
بر اساس روایات متعددی به مؤمنان سفارش شده که دل مسلمانان را شاد کنند. از محبوبترین حالات مؤمن ایجاد سرور در قلب دیگران است و به افرادی که مردم را مسرور میکنند وعده ثواب اخروی داده شده است. بهعلاوه افرادی که اوقات را این گونه میگذرانند، دوستان، آشنایان و سایر اقشار تمایل دارند با آنان انس و الفت برقرار کنند و از همنشینی با آنان لذت میبرند. بدون تردید یکی از ابزرارهای این محبوبیت مزاح است که البته باید تحت ضوابطی انجام شود.(۲۰)
در واقع خوشزبانی، شیرین سخن گفتن، لطیفهگویی ضمن اینکه مستحب است، باعث جلب دوستان میشود، از این روی معصومین«ع» فرمودهاند مزاح مؤمن عبادت است و نیز تأکید کردهاند که روانها چون پیکرها خسته میشوند، پس با حکمتهای ظریف موجبات راحتی آنها را فراهم سازید.(۲۱)
مزاح مذموم
با وزش نسیم ملاطفتها و مطایبات، غنچه لبها باز و دلهای مستعد شکوفا میشوند، اما گاهی لطیفهگویی بهحدی میرسد که طوفان به پا و حتی شکوفهها و نهالهای تازه روئیده را نیز پژمرده میکند. بنابراین مزاح و شوخی در مواردی مضر، زیانآور و موجد خشم و خصومت است و قلوب را از یاد خداوند متعال غافل میسازد.
شوخیهایی که باید از آنها اجتناب کرد، عبارتند از:
۱٫افراط در شوخی و زیادهروی در لطیفهگویی به هزل و بیهودهگویی میانجامد. امام هادی«ع» فرمودهاند، «بیهودهگویی موجب التذاذ بیخردان و نادانان است.»(۲۲) امیرمؤمنان«ع» هشدار دادهاند، «دورترین افراد از رستگاری و سعادت راستین کسی است که شیفته سرگرمی و مزاح است.»(۲۳)
در دستورالعملی عرفانی آمده است، «کثرت اشتغال به مباحات، شوخی بسیار کردن، لغو گفتن و گوش دادن به اراجیف، قلب را میمیراند.»(۲۴)
همچنین وقتی مزاح کثرت یابد و افراد زندگی خود را با شوخی و بذلهگویی سپری کنند، در برخورد با مسائل جدی و وظایف دینی، اجتماعی و فردی احساس مسئولیت نمیکنند و دیگر به حال خود و جامعه مفید نخواهند بود. اینگونه اشخاص بهتدریج حسّ واقعبینی خود را از دست میدهند و آنگونه که باید، حقایق را درک نمیکنند، تقیدات دینی و اخلاقی را از دست میدهند، همه چیز را به شوخی میگیرند و بر اثر عدم رعایت عفت و ادب در کلام، دیگران را آزردهخاطر میسازند و دچار گناه میشوند.(۲۵)
امام مجتبی«ع» فرمودهاند، «مؤمن کار بیهوده، لهو و لعب انجام نمیدهد، مگر آنکه دچار غفلت شود. او وقتی (به کارنامه خود و فرجام خویش در سرای دیگر) فکر کند محزون میشود.»(۲۶)
حضرت علی«ع» زیادهروی در شوخی را نشانه حماقت دانسته و فرمودهاند، «کسی که در مزاح افراط کند مقداری از عقل خود را از دست میدهد.»(۲۷) و در دیوان منسوب به آن حضرت آمده است که، «چه بسا شوخیهائی که غمهای فراوانی را به دنبال میآورند. اشخاصی که شوخیهای زننده میکنند، از سلامت (روانی) برخوردار نیستند.»(۲۸)
- شوخیهایی که از مرز اعتدال و موازین اخلاقی و ارزشی خارج میشوند، در افراد خصومت و کدورت به وجود میآورند و بذر کینه را در دلها میافشانند. حضرت علی«ع» فرمودهاند، «هر کس بسیار شوخی کند از کینهتوزی مصون نخواهد بود، زیرا شوخی (ناروا) آغاز دشمنی است. از شوخی (مذموم) دوری کنید، زیرا منجر به خشم میشود و کینه بر جای میگذارد. در واقع شوخی نوعی دشنام و ناسزاست. شوخی با دوست، دشمنی میآورد و مزاح با دشمن، آزارهایی را متوجه تو میکند.»(۲۹) حکیمی میگوید، « خود را به زیاد شوخی کردن عادت مده که از آن فتنهها برخیزد و مزاح گاه مقدمه شرارت میشود.»(۳۰) و نیز، «با شریفان شوخی مکن که کینهات را بر دل گیرند و مزاح با افراد حقیر، باعث جسارتورزی آنان در بارهات میشود.»(۳۱)
در مواقعی شوخیهای نابجا آنچنان آتشفشان خشم و نفرت افراد را بر میانگیزد که منجر به ضرب و جرح و حتی قتل میشود. اگر در هنگام شوخی، ظرفیت افراد در نظر گرفته نشود، طرف مقابل از کوره در میرود و پایانی مرگبار و خونین رقم زده میشود. برخی شوخیهای مذموم نیز باعث از همپاشیدگی خانوادهها شدهاند..
- شوخیهایی که با استهزا، استخفاف و نوعی تمسخر توأم هستند، از نظر موازین اخلاقی و شرعی مذمت شدهاند. عدهای مسخرگی را پیشه میکنند تا حقارتها و ضعفهای خود را زیر این پوشش از انظار مخفی کنند، یا آنکه دچار مشکلی در نظام شخصیتی خود هستند و درصددند از راه مسخرگی در وجود خود تعادل به وجود آورند. پررویی، وقاحت، دهندریدگی، نگاه تلخ به موضوعات، اشیا و اشخاص از حالات رفتاری افرادی است که شوخیهای تحقیرآمیز و آمیخته به استهزا را مطرح میکنند.(۳۲)
معمولاً انسانهایی که لغزشهایی در شخصیت خود دارند با دادن لقب زشت به دیگران و تحقیر آنان میکوشند عقده حقارت خود را از این طریق جبران کنند. مسخره کردن افراد به بهانه شوخی، خنده و لطیفهگویی از مصادیق آزار و اذیت است. اگر مزاحکننده دیگران را خفیف کند و عیبهای آنان را برشمارد، مرتکب خلاف و معصیت شده است. خداوند در قرآن افراد از اینکه همدیگر را مسخره کنند، نهی کرده است.(۳۳) در کلام وحی عیبجویی از مؤمنان و خیّران نیز نهی شده است.(۳۴) از روایات برمیآید که خداوند خنده آمیخته به استهزا را دشمن میدارد و کسی که چنین رفتاری را از خود بروز دهد در دوزخ سرنگون میشود.(۳۵)
کسی که مسخرگی را پیشه میکند تا از این راه دیگران را به خنده وادارد، عملش از ایذا و تحقیر افراد خالی نیست و اگر این کار در حضور شخص مورد استهزا نباشد متضمن غیبت است. گاهی هم با افترا، بهتان و تهمت و احتمالاً کذب و دروغ همراه است و مسخرهکننده در یک زمان مرتکب چندین گناه کبیره میشود که عقوبتهای شدیدی را به دنبال دارد. فاعل این صفت مذموم معمولاً از روی حسادت، عداوت و تکبر به چنین رذالتی دست میزند.
مرحوم نراقی میگوید، «این خوی ناروا شیوه اراذلی است که از ایمان بهرهای ندارند، پردههای شرم و حیا را میدرند و عیوب و لغزشهای جامعه اسلامی را آشکار و کردار نیکان و خصال خوبان را چنان نقل میکنند که موجب مضحکه فرومایگان و اشرار میشوند.»(۳۶)
- مزاحهای افراطی و خارج از مرز اعتدال، ضمن ایکه نشانهی کمخردی و جهالت است، فاعل آن را نیز نزد خردمندان و مؤمنان با فراست از درجه عزت و منزلت انسانی، ساقط میکند. امام حسن مجتبی«ع» میفرمایند، «شوخی هیبت و وقار آدمی را زایل میکند.»(۳۷) حضرت علی«ع» هم فرمودهاند، «کسی مزاح نکرد جز اینکه مقداری از عقلش را از دست داد.»(۳۸) امام کاظم«ع» نیز هشدار دادهاند، «از شوخی (ناروا) بپرهیز که ایمان تو را دچار زوال و فنا میکند.»(۳۹) به فرموده امام سجاد«ع» کسی که (توأم با هرزگی و بیهودگی) خنده سر دهد، دانش و معرفتی را از خود دور کرده است و نیز هر فردی که عمر خود را به بطالت بگذراند، زیان میبرد.»(۴۰)
- شوخی و مزاح با نامحرم نیز از نظر شرع مقدس، مذموم است و در منابع فقهی و روایی و اخلاقی تأکید شده که اینگونه افراد مورد غضب و خشم حق تعالی قرار میگیرند و به یکدیگر به وسیله زنجیری گداخته بسته و در آتش دوزخ افکنده میشوند.(۴۱)
پینوشتها:
۱- بحارالانوار، ج ۷۸، ص ۳۴۱٫
۲- نهجالبلاغه، حکمت ۳۸۳٫
۳- خصال صدوق، ج ۱، ص ۷۷٫
۴- سورهی آل عمران، آیه ۱۵۹٫
۵- مجله راهنمای کتاب تیر و شهریور ۱۳۵۴، ص ۱۷۸، واژهنامه داستاننویسی، ص ۴۳٫
۶- رموز اعتماد به نفس، رابرت آنتونی، ص ۲۰۸٫
۷- معارف و معاریف، ج ۹، ص ۳۰۸، لغتنامه دهخدا، ج ۱۳، ص ۲۰۷۳۹٫
۸- ایران از نظر خاورشناسان، ترجمه رضازاده شفق، ص ۲۱۴-۲۱۵٫
۹- واژهنامه داستاننویسی، ص ۱۸۹٫
۱۰- فصلنامه تازههای رواندرمانی، پاییز و زمستان ۱۳۷۹، ص ۵۳ – ۵۹٫
۱۱- روشهای درمان اختلال وسواس فکری و عملی، ص ۱۷۹٫
۱۳- مجله علمی پژوهشی علوم انسانی، بهار ۱۳۶۹، ص ۲۴ – ۲۵٫
۱۴- فصلنامهی علمی و پژوهشی علوم انسانی دانشگاه الزهرا، شمارهی ۱۱ و ۱۲، ص ۸۵ – ۸۶٫
۱۵- اطلاعات علمی، سوم آذر ۱۳۸۲، ص ۴٫
۱۶- نشریه مسجد دانشگاه، اردیبهشت و خرداد ۱۳۸۲، ص ۱۳۰٫
۱۷- جامع السعادات، ج ۲، ص ۳۰۱؛ بحارالانوار، ج ۷۷، ص ۱۵۵؛ اصول کافی، ج ۲، ص ۶۶۳؛ سنن النبی، ص ۶۰٫
۱۸- بحارالانوار، ج ۱۷، ص ۳۲؛ مکارم الاخلاق، ص ۲۱٫
۱۹- شرح غررالحکم، عبدالواحد آمدی، ج ۳، ص ۱۳۴۱٫
۲۰- اتحاد و دوستی، ص ۲۹۹ – ۳۰۱٫
۲۱- دوستی و دوستان، سیدهادی مدرسی، ص ۳۴۸٫
۲۲- بحارالانوار، ج ۷۸، ص ۳۶۹٫
۲۳- غررالحکم، حدیث شماره ۳۳۳۳٫
۲۴- سروش هدایت، ص ۱۳۵٫
۲۵- نقطههای آغاز در اخلاق عملی، مهدوی کنی، ص ۵۶۸ – ۵۶۹٫
۲۶- کلمه الامام الحسن«ع»، ص ۱۴۰٫
۲۷- جلوههای حکمت در نهجالبلاغه، ص ۵۳۸٫
۲۸- دیوان منسوب به امیرمؤمنان«ع»، ص ۲۷۴ و ۴۰۸٫
۲۹- جلوههای حکمت در نهجالبلاغه، ص ۵۳۸ – ۵۳۹، جامع السعادات، ج ۲، ص ۳۸۷٫
۳۰- نخبه الانوار فی هدایه الابرار، ص ۲۱۰٫
۳۱- کشکول شیخ بهایی، ص ۵۵۰٫
۳۲- سرمایهی خوشبختی، پاتریک استواد، ص ۱۱۱ – ۱۱۲٫
۳۳- سوره حجرات، آیه ۴۱٫
۳۴- سوره توبه، آیه ۷۹٫
۳۵- نهجالفصاحه، ص ۳۹۹، محرمات و کیفر آنها، ج اول، ص ۱۹۵٫
۳۶- جامعالسعادات، ملامحمدمهدی نراقی، ج ۲، ص ۲۸۳ – ۲۸۴٫
۳۷- حیاه الامام الحسن«ع»، باقر شریف قریشی، ج اول، ص ۳۶۶؛ بحارالانوار، ج ۷۸، ص ؟؟؟؟
۳۸- غررالحکم، ص ۷۴۶٫
۳۹- بحارالانوار، ج ۷۸، ص ۳۳۱٫
۴۰- حیاه الامام زینالعابدین«ع»، ج اول، ص ۱۳۹، امالی صدوق، ص ۲۲۰٫
۴۱- من لایحضرهالفقیه، صدوق، باب مناهی.