Tag Archives: آیت الله امجد

17فوریه/21

سالی با امتحانات بزرگ و در سطحی بالاتر

یکی از سنت‌های الهی سنت امتحان و آزمایش بندگان است. خداوند متعال این سنت را تعطیل‌ناپذیر معرفی و ادعای ایمان بدون آزمایش را یک پندار دانسته است: «أَحَسِبَ النَّاسُ أَنْ یُتْرَکُوا أَنْ یَقُولُوا آمَنَّا وَ هُمْ لا یُفتَنُون. ‏(۱)؛ آیا مردم پنداشتند که تا گفتند ایمان آوردیم رها مى‌‏شوند و مورد آزمایش قرار نمى‏‌گیرند؟»

این سنت بر محوریت حکمت الهی جاری خواهد شد. از سویی حکمت الهی اقتضا می‌کند هیچ امتحانی فراتر از قدرت افراد و جوامع نباشد. خداوند حکیم انسان‌ها را به آنچه در توان ایشان نباشد، آزمایش نمی‌کند. تمام امتحانات فردی اعم از فقر، بیماری، از دست دادن عزیزان و… متناسب با طاقت افراد طراحی شده‌اند. امتحانات جمعی نیز با در نظر گرفتن سطح متوسط افراد جامعه اجرا می‌شوند. یکی از وسوسه‌های شیطان آن است که انسان را ناتوان از انجام آزمایشات الهی وانمود سازد؛ در حالی که توان انسان نامتناهی است و می‌تواند با اراده خود سخت‌ترین امتحانات را نیز با موفقیت پشت سر بگذارد. از سوی دیگر لازمه حکمت الهی آن است که هر اندازه فرد یا امتی در امتحانات پیشین موفق‌تر و سربلندتر باشند، امتحانات بعدی دشوارتر شوند. همچنانکه در آزمون‌های بشری نیز همین اصل عقلایی اجرا می‌شود. آزمون دکتری نمی‌تواند در سطح سئوالات دبیرستان اجرا شود. این امر نوعی توهین به شرکت کنندگان آزمون تلقی می‌شود.

در دی ماه سال ۱۳۹۸ امت انقلابی ایران، امتحانات سختی را پشت سر گذاشت. از بلایای طبیعی چون سیل و زلزله که شهرهای زیادی را دچار مشکلات جدی ساخت تا مشکلات حاد اقتصادی ناشی از تحریم یا بی‌تدبیری برخی مسئولان داخلی. حوادث آبان ماه نیز کشور را با چالش جدیدی مواجه ساخت که دشمنان رسانه‌ای تا مدت‌ها از آن سوءاستفاده ‌کردند.

اما در سیزدهم دی ماه خبری تکان دهنده، کشور را در بهتی عظیم فرو برد. خبر شهادت سردار سلیمانی که برای مردم ایران فقط یک ژنرال نظامی نبود، بلکه نماد عزت و غرور، تندیس پارسایی و تواضع، جلوه مقاومت و حضور در تمام صحنه‌ها و… بود و حقیقتاً به «سردار دل‌ها» مبدل شده و قلوب امت را فتح کرده بود. اندکی از این تأثیر را می‌توان در تشییع بی‌نظیر او مشاهده کرد؛ تشییعی که در تاریخ بشریت برای هیچ سردار نظامی‌ مانند نداشته است. میلیون‌ها نفر از اقشار مختلف به طور خودجوش در این حماسه شرکت کردند. همتای او یعنی ابومهدی المهندس نیز تقریباً چنین جایگاهی را در میان نیروهای مقاومت عراق داشت. شخصیتی نورانی و متعبد که عمرش را در جهاد و انتظار شهادت سپری کرده بود.

شهادت مظلومانه سردار و همراهانش، نوعی حمله به غرور ملی و روحیه مقاومت امت شیعی به شمار می‌رفت.  هنوز مردم از حزن شهادت سردار رها نشده بودند، که ماجرای هواپیمای اوکراین رخ داد و حملات رسانه‌های بیگانه و مزدوران داخلی به حاکمیت جدی‌تر شد. بسیاری از نیروهای انقلاب، متحیر مانده بودند و به دنبال تحلیل صحیح و تشخیص وظیفه در این برهه می‌گشتند. سرزنش‌های بدخواهان از داخل و خارج شدت یافته و آزمونی دشوارتر از شهادت سردار را برای حاکمیت و بدنه متدین جامعه رقم زده بود. به دنبال همه این مصائب، ویروس منحوس کرونا ظاهر شد و به تمام مناسبات اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی کشور آسیب زد.

این حوادث نخستین اتفاق‌های تاریخ مقاومت نبوده‌اند و آخرین آنها نیز نیستند. در عرصه جنگ نرم، آزمون‌هایی دشوارتر از این موارد نیز قابل تصورند. در هفته‌های گذشته ماجرای سقوط یکی از اساتید اخلاق، فضای جامعه متدین را ملتهب ساخت. این مسئله از زوایای مختلف از جمله فهم زمینه‌ها و ریشه‌ها و عبرت‌ها و درنگ‌های آن قابل تأمل است. اما همین حادثه هم آزمونی معنوی برای جامعه متدین است. کسانی که با جلسات معنوی این استاد و اعراض او نسبت به دنیا آشنا بودند و هنوز طنین سخنان وی در دفاع از انقلاب و ولایت را در گوش دارند، مخاطب نخست این امتحان هستند. علاقمندان ارجمند این استاد نیز حبّ و بغض خود را با محوریت همراهی با اسلام و ارزش‌های اصیل آن تنظیم می‌کنند. امت ولایی نیز از هیچ ریزشی خرسند نیست و هیچ‌گاه خود را ایمن از انحراف نمی‌بیند، بلکه با مشاهده چنین حوادثی خود را بیشتر محتاج استغاثه و تضرع به پروردگار می‌یابد. از سوی دیگر این امت  باید تمرین کند که حق را با شاخص‌های آن بشناسد و نه با اشخاص.

مشاهده این حوادث از نگاه سطحی و جزئی‌نگر بشری، رهاوردی جز یأس و غصه ندارد؛ اما اگر این وقایع را از چشم کارگردان عالم و از ملکوت هستی این وقایع را ببینیم، سخت شدن امتحانات نشانه‌ای از بلوغ جبهه مقاومت است. ارمغان این نگرش نه انزوا و خمودگی که آمادگی مضاعف برای مقابله با سختی‌هاست.

هر یک نفری که از نیروهای انقلاب کم شود، نیروهای دیگر احساس مسئولیت بیشتری می‌کنند تا مسیر پرشتاب حرکت این کاروان کند نشود. امتی که متوجه هست که از امتحانات گذشته سربلند بیرون آمده، انگیزه و نشاط دیگری برای ادامه این مسیر طولانی خواهد یافت. چنین حوادثی آمادگی امت را برای ظهور مهیاتر می‌سازد. همان‌‌طور که خود غیبت نیز تمرینی برای طیّ راه بدون حضور فیزیکی در محضر راهنما و رزمایشی برای ولایتمداری نسبت به جانشینانی است که معصوم نیستند. به همین دلیل است که امت شیعه آخرالزمان بارها از سوی امامان تمجید شده‌اند. ایشان امتی هستند که بدون آنکه امام خویش را ببینند و با او ارتباط مستقیم داشته باشند، برای او و حتی نائبش جانفشانی می‌کنند.

امتحانات متراکم در یک سال گذشته، از یک‌ سو حاکی از سرعت سیر معنوی و معرفتی امت اسلام و از سوی دیگر هشداری برای آمادگی بیشتر برای امتحانات دشوارتر آینده است. هر اندازه به ظهور نزدیک‌تر شویم، سنخ ابتلائات از آزمون‌های جسمی به امتحانات معرفتی و بصیرتی تبدیل می‌شوند. بنابراین آمادگی برای امتحانات آینده وابسته به ارتقاء سطح تحلیل و بصیرت جامعه اسلامی است.

پی‌نوشت:

۱٫عنکبوت/ ۲

17فوریه/21

آنگاه که عالِمی سقوط می‌کند

عالمی نامور و برخوردار از آیات الهی در عصر حضرت موسی«ع» می‌زیست که به سبب دست یافتن به مراتب بالایی از علم و معنویت، در رتبه‌ای از مجد و عظمت جای داشت و مستجاب‌الدعوه بود و سرآمد اولیاء‌الله به شمار می‌آمد؛ آن‌سان که پیامبر«ع» از وجود او به عنوان یک مبلغ نیرومند بهره می‌جست.

سخن از بلعم باعوراست که گویا از اسم اعظم خدا آگاهی داشته و به سبب ویژگی‌های ممتاز، مردم از اطراف و اکناف به نزد وی می‌آمدند تا درباره آنان پیشگویی یا برای برکت یافتن دارایی و زندگی آنها دعا کند.

بلعم باعورا تاب تماشای شکوه و عظمت حضرت موسی«ع» را نداشت و دام هوا و تله حسدی که ابلیس برای بلعم انداخت، او را به صورت تدریجی از صف مردان خدا دور کرد و این فاصله بدانجا انجامید که در جبهه دشمن جای گرفت و بلندگوی فرعون به شمار آمد و به درخواست طاغوت در مقابل موسی«ع» قرار گرفت و به توهین به حجت خدا و نفرین به او می‌پرداخت.

این عالم زاهد گذشته بدان حد در منجلاب دشمن سقوط کرد که پرچم قیام بر ضد موسی«ع» را برافراشت و به عنوان یک نیروی پیاده دشمن، پیشقراول جبهه باطل شد و رسماً اعلام کرد که خواهان نابودی سپاه پیامبر«ع» است. از این‌رو از حاکم خواست که زنان را به استقبال بنی‌اسرائیل بفرستد، شاید آنان به این ‌وسیله به زنا دچار شوند و خداوند نابودشان کند!

قرآن کریم در آیات ۱۷۵ و ۱۷۶ سوره مبارکه اعراف در باره سقوط آزاد او چنین بیان می‌دارد:

* خبر آن مرد را برایشان بخوان که آیات خویش را به او عطا کرده بودیم.

* و او از آن علم عارى شد و شیطان در پى‌ او افتاد و در زمره گمراهان درآمد.

* اگر خواسته بودیم به سبب آن علم که به او داده بودیم رفعتش مى‌بخشیدیم.

* ولى او در زمین بماند و از پى هواى خویش رفت.

* مثَل او چون مثَل آن سگ است که اگر به او حمله کنى، زبان از دهان بیرون آرد و اگر رهایش کنى بازهم زبان از دهان بیرون آرد.

قرآن، این عالم منحرف را به سگ هار تشبیه می‌کند. این حیوان معمولاً دهانش باز و در حرکت است و در هر صورت، چه یاری یا  رها شود،  به دیگران می‌تازد. چنین عالم ساقط شده‌ای فاقد ارزش و بسیار خطرناک است، زیرا هوا و هوس و دنیاپرستى چشم او را کور کرده است؛ به گونه‏اى که دیگر نه دوست را مى‏شناسد و نه دشمن را.

در نگاه پنجمین امام، آیه درباره بلعم است. «سپس خداوند آن را مَثَل قرار میدهد براى مردمى که اهل قبله هستند و هواى خود را بر هدایت الهى مقدم می‌شمارند.»

بلعم با عور را خلق جهان

سغبه شد مانند عیسی زمان

سجده ناوردند کس را دون او

صحت رنجور بود افسون او

پنجه زد با موسی از کبر و کمال

آنچنان شد که شنیدستی تو حال

صد هزار ابلیس و بلعم در جهان

همچنین بوده است پیدا و نهان

این دو را مشهور گردانید اله

تا که باشد این دو بر باقی گواه

در هفته‌های اخیر کلیپ‌هایی از فردی در کسوت مجد و وعظ منتشر شد که سوگمندانه مجموعه‌ای از رذیلت‌ها را نشر داد و از سکوی دشمن، خاک به آفتاب حق پاشید، کشته‌های دشمن و مزدوران خصم را شهید خواند و به دریدن ارزش‌های انقلاب پرداخت. بدیهی است تحلیل این سقوط برای مومنان و حتی برای آنانی که در دوره‌ای مرید فرزانگی وی بودهاند، روشن و آشکار است.  تاریکی هوی و استبداد در جهل آغازی برای دوری از هدایت الهی است.

امام سجاد«ع» از خطر دام هواهای نفسانی برای انسان یاد میکنند، جهل و نادانی را دشمنی برای مومنان بر می‌شمارند و ضمن تاکید بر دوری از حسد، همگان را از غفلت و ناسپاسی و اسیر شیطان شدن برحذر می‌دارند. حضرت در فرازی از دعای۱۷ صحیفه سجادیه می‌فرمایند:

«بارخدایا! به تو پناه می‌بریم از فتنه‌انگیزی‌های شیطان رانده‌شده و از حیله و مکرهای گوناگونش و از تکیه‌کردن به آرزوها و وعده‌ها و فریب او و درافتادن به دام‌هایش و از طمع‌بستن او به گمراه‌کردن ما از راه بندگی‌ات و خوارساختن ما به عصیان و نافرمانی‌ات یا خوب دانستن چیزی که آن را در نظرمان نیکو جلوه داده یا گران دانستن چیزی که نزد ما زشت نشان داده.»

«بارخدایا! ما را به هر باطل که در نظرمان بیاراید آگاه کن و  چون آگاهمان کردی ما را از آن حفظ کن و به راه و روش جنگ با او بینایی ده و ما را ملهم ساز که برای نبرد با او چه باید آماده کرد و از خواب غفلتی که سبب گرایش به اوست بیدار کن و به توفیق خود ما را در مسیر مبارزه با او یاری ده.»

«وَ أَیقِظْنَا عَنْ سِنَهِ الْغَفْلَهِ بِالرُّکونِ إِلَیهِ، وَ أَحْسِنْ بِتَوْفِیقِک عَوْنَنَا عَلَیهِ؛»