Tag Archives: حضرت زهرا

11آوریل/22

امام‌المشککین هم به معصومیتش شک نکرد!

اشاره:

بیان ابعاد شخصیتی و اقیانوس فضایل وجود مقدس حضرت‌ صدیقه‌ طاهره«س» با وجود حیات کوتاه آن حضرت چنان گسترده است که با استناد به منابع معتبر روایی و رجالی مورد اتفاق فریقین و حتی برخی دانشمندان مسیحی، قلم از توصیف شایسته ایشان قاصر است. کسب مقام عظیم در بعد معنوی و معرفتـی، زندگی خانوادگی و اجتماعی و سیاسی، بهویژه نقش‌آفرینی در جامعه با وجود تحمل مصائب عظیم و ایستادگی در مقابل انواع بلایا در مسیرِ جهاد فی‌سبیل‌اللَّه، آن حضرت را در مرتبه‌ای قرار داده که در اوج قله تصور است. از سوی دیگر مقامات عالیه آن حضرت در نزد پدر بزرگوارشان، حضرت ختمی مرتبت محمد مصطفی«ص» و نیز شباهت‌های رفتاری در گفتار و کردار حضرت صدیقه کبری به پدر بزرگوارشان که در کتب مختلف بدان اشاره شده، بدون تردید ایشان را در مرتبتی قرار داده که صرفاً به عصر خود تعلق ندارند، بلکه الگویی جاویدان برای همه دوران‌ها هستند.

در این مجال با رعایت اختصار به بخش‌هایی از سیره آن بزرگوار که در حد توان ما(۲) قابلیت الگوبرداری و درس‌آموزی برای جامعه امروز ما را دارد مرور می‌کنیم که:

آب دریا را اگر نتوان کشید

هم به قدر تشنگی باید چشید

 

فضایل حضرت زهرا «سلام‌الله علیها»

در منابع اهل سنت فضائل بسیاری از زبان «عایشه» درباره حضرت فاطمه«س» نقل شده است: «ما رأیت افضل من فاطمه غیر ابیها»؛ جز پیامبر«ص»، احدى را برتر از فاطمه ندیدم.» و نیز: «من هرگز کسی را شبیه‌تر از فاطمه«س» به رسول خدا«ص» در رفتار وکردار و نحوۀ نشست و برخاست ندیدم. هرگاه که فاطمه«س» بر پیامبر«ص» وارد می‌شد، آن حضرت به خاطرش از جای بر می‌خاست و به سویش می‌رفت و او را می‌بوسید.» و نیز:   «ما رأیت احداً قط اصدق من فاطمه: هرگز کسی را راستگوتر از فاطمه ندیدم.»(۳)

در توصیف عظمت و بزرگی حضرت زهرا«س» همین بس که حضرت خاتم‌الانبیا«ص» در ستایش ایشان فرمودند: «فاطمه بضعه منّی یقبضنی ما یقبضها، ویبسطنی ما یبسطها: فاطمه پاره تن من است. هر آنکه او را ناراحت کند، مرا ناراحت کرده و هر آنکه او را خشنود سازد مرا خشنود ساخته است.» این روایت در کتب مختلف مفسران بزرگ شیعه، به‌ویژه اهل سنت آمده است.(۴)

حاکم نیشابوری به سند خود از عبدالله بن زبیر همین مضمون را که در صحاح اهل سنت نیز موجود است، نقل می‌کند: «انما فاطمه بضعه منی؛ یؤذینی ما آذاها، ینصبنی ما انصبها؛ همانا فاطمه پاره تن من است هرچه او را بیازارد مرا آزرده است.»

 

خداوند می‌فرماید: ای فاطمه(س) از من بخواه…

در وصف فضل حضرت زهرا«س» رسول خدا«ص» می‌فرمایند: «فی ذِکرِ فَضلِ فاطِمَهَ علیهاالسلام یَومَ القِیامَهِ ـ.: وَالَّذی نَفسی بِیَدِهِ، إنَّهَا الجارِیَهُ الَّتی تَجوزُ فی عَرصَهِ القِیامَهِ عَلی ناقَهٍ رَأسُها مِن خَشیَهِ اللّه‏…فَیو حِی اللّه‏ عَزَّوجَلَّ إلَیها: یا فاطِمَهُ! سَلینی اُعطِکِ، وتَمَنَّی عَلَیَّ اُرضِکِ، فَتَقولُ: إلهی أنتَ المُنی و فَوقَ المُنی: سوگند به آنکه‏ جانم در دست اوست، او بانویی است که در صحنه قیامت سوار بر ناقه‌‌ای که سرِ آن از خشیتِ الهی است…عبور می‌کند و خداوند عزّ و جلّ به او وحی می‏‌فرماید که: «ای فاطمه! از من بخواه تا به تو عطا کنم و آرزو کن تا خشنودت گردانم»؛ و فاطمه «علیهاالسلام» می‏‌گوید:‌ ای معبود من! تو خود آرزو و بالاتر از آرزوهایی.»(۵)

و قطب عالم امکان، مـهدی صـاحب الزمان«عج» می‌فرمایند: «و فی إبنَهِ رسُولِ‌اللهِ صلی‌الله علیه وآله لِی أسوَهٌ حَسَنَه: دختر رسول خدا«ص» سرمشقى نیکو برای من اسـت.»(۶)

در کافی شریف است کـه حضرت صادق«ع» می‌فرمایند: «فاطمه«س» بعد از پدرش ۷۵ روز در ایـن دنیـا زنده بود و حزن شدید بر ایشان غلبه داشت و جبرئیل امین«ع» خدمت ایشان می‌آمد و به ایشان تعزیت عـرض و مسائلی از آینده نقل می‌کرد.»

ظاهر روایت این است که در ایـن ۷۵ روز رفت و آمد جبرئیل«ع» زیاد بوده است. گمان ندارم غیر از طبقه اول از انبیـای عظـام در باره کسی این طور وارد شده باشد. مسئله آمدن جبرئیـل«ع» برای کسی یک مسئله ساده نیست. تا تناسب مابین روح این کسی که جبرئیل«ع» می‌آید پیش او و بین جبرئیل«ع» که روح اعظم است، نباشد، امکان ندارد این معنا. این تناسب بین جبرئیل«ع» که روح اعظـم اسـت و انبیـای درجه اول بوده است مثل رسول خدا«ص» و موسی«ع» و عیسی«ع» و ابراهیم«ع» و امثـال اینهـا. بـین همـه کـس نبوده است.این از فضایلی است که از مختصات حضرت صدیقه «سلام االله علیها» است.»(۷)

فاطمه«س» پرستار و غمگسار پیغمبر«ص»است. دختری که در کوره‌ گداخته مبارزات سخت پیغمبر«ص» در مکه متولّد شد و در شعب ابی‌طالب یار و غمگسار پدر بود. در شرایطی که خدیجه«س» و ابوطالب«ع» از دنیا رفتند، صبر پیشه کرد. پیغمبر«ص» تنها و بی‌غمگسار است. همه به او پناه می‌آورند؛ ولی کیست که غبار غم را از چهره خودِ او بزداید؟ یک وقت خدیجه«س» بود که حالا نیست. ابوطالب«ع» بود که حالا نیست. در چنین شرایط دشواری، در عین آن گرسنگی‌ها و تشنگی‌ها و سرما و گرمای دوران سه‌ساله شعب ابی‌طالب که از دوران‌های سخت زندگی پیغمبر«ص» است و آن حضرت در درّه‌ای با مسلمانانی معدود در حال تبعید اجباری زندگی می‌کردند؛ این دختر مثل یک فرشته نجات برای پیغمبر«ص»؛ مثل مادری برای پدر خود؛ مثل پرستار بزرگی برای آن انسان بزرگ، مشکلات را تحمّل ‌کرد و غمگسار پیغمبر«ص» شد. بارها را بردوش گرفت، عبادت خدا را کرد، ایمان خود را تقویت کرد، خودسازی کرد و راه معرفت و نور الهی را به قلب خود باز کرد. اینهاست آن ویژگی‌هایی که آدمی را به کمال می‌رساند(۸)

امام فخررازی، متکلم و مفسر اهل تسنن که به خاطر تشکیک و اشکال در همه امور به «امام‌المشککین» مشهور است، در عصمت حضرت فاطمه زهرا«س» هیچ‌گاه شک و شبهه نکرد. علامه آیت‌الله حسن‌زاده آملی«رحمه‌الله علیه» در این باره می‌گوید: «…فخر رازی که بر هر مسئله‌ای از مبدا تا معاد تشکیک و اعتراض کرده است، به‌طوری که او را «امام‌المشککین» خوانده‌اند، در معصوم بودن سید نساء‎العالمین، فاطمه بنت رسول‌الله «س» که دارای مقام عصمت بوده است، تسلیم محض است و می‌گوید که آن جناب بلا مدافع معصوم بوده است و در عصمت و طهارتش جای شک و تردید نیست»(۹)

 

بانویی آسمانی

در احادیث متعددی از کتب شیعـه و همچنین کتب معتبر اهل سنت (از عبدالرحمن سیوطی، ابن عباس، عایشه، سعدبن مالک و…؛) آمده است که سرچشمه و اصل وجودی حضرت فاطمه«س» از میوه‌ای بهشتی به وجود آمده است. عبدالرحمن سیوطی که دانشمندى دقیق و اهل تحقیق است و علامه طباطبایی «رحمه‌الله علیه» در تفسیر خود از کتاب وی در بسیاری از موارد نام برده است، از در تفسیر «الدرّ المنثور» در ذیل آیه اول سوره اسراء: « سُبْحَانَ الَّذِی أَسْرَى بِعَبْدِهِ…» در داستان معراج، حدیثی به این مضمون اشاره دارد که نطفه حضرت زهرا«س» از میوه درختی بهشتی است که پیامبر«ص» در سفر معراج میل کردند که حاکی از قدر و مقام و منزلت آن حضرت نزد پروردگار عالمیان است(۱۰)

گزیده‌هایی از سیره و سخن آن بزرگوار

  1. ۱. انجـام رسالت اجتماعی

حضرت در خطبه مسجد مدینه و در اعتراض به مردمان ساکت و خاموش انصار، با زبان شکوه و فرمود:«یا مَعْشَرَ النَّقیبَهِ وَ اَعْضادَ الْمِلَّهِ وَ حَصَنَهَ الاِسْلامِ! ما هذِهِ الْغَمیزَهُ فی حَقّی وَ السِّنَهُ عَنْ ظُلامَتی؟؛ ای انجمن نقباء: ‌ای بازوان ملّت! ‌ای حافظان اسلام! این غفلت و سستی کسی که همسایه‌اش از شر او در امان نباشد از مؤمنان نیست. هر کس به خداوند و روز قیامت ایمان دارد همسایه‌اش را آزار ندهد. در مورد حق من چیست؟ و چرا در برابر دادخواهی من سهل انگارید؟»(۱۳)

در فراز دیگری ضمن بیان علت‌های سستی و تساهل مردم فرمود:«اَلا وَقَد اَری اَن قَد اَخْلَدْتُم اِلی‌الخَفْضِ وَ اَبْعَدْتُمْ مَن هُوَ اَحَقُّ بالبَسْطِ وَ الْقَبْضِ وَ خَلَوْتُمْ بِالدَّعَهِ وَ نَجَوْتُمْ مِنَ الضّیقِ بِالسَّعَهِ فَمَجَجْتُم ما وَعَیتُم وَ دَسَعْتُمُ الَّذی تَسَوَّغْتُم: می‌بینم که به تن‌آسایی خـو کرده‌اید،و کسی را که سزاوارتر [به ‌زمامداری] بود با شادی و دنیاطلبی دور و با رفاه و آسایش خلوت کرده و از سختی زندگی به راحتی و خوشگذرانی رسیده‌اید. به همین جهت آنچه را که حفظ کرده بودید از دست دادید و آنچه را که فرو بردید، استفراغ کردید.»(۱۴)

 

۲.دفاع از حق و فدک و اعتراف ابوبکر به ارث گذاشتان پیامبر«ص»

حضرت زهرا«س» برای پس گرفتن فدک(۱۵) که حق آن حضرت بود، تلاش کرد. احادیث متعددی حتی از مفسران بنام اهل سنت نیز بر حقانیت حضرت زهرا(س) بر فدک اشاره دارند.از جمله اینکه به نقل از عایشه آورده‌اند که فاطمه«س» ارث خود را که فدک بود و پیامبر«ص» آن را به ایشان بخشیده بودند و ابوبکر آن را از ایشان گرفته بود، چندین بار مراجعه کرد؛ ولی ابوبکر از دادن آن ابا کرد. فاطمه«س» از ابوبکر خشمگین شد و او را طرد کرد و با وی سخن نگفت تا از دنیا رفت. هنگامی‌ که رحلت کرد، علی«ع» ایشان را شبانه دفن کرد و به ابوبکر خبر نداد و خود بر ایشان نماز خواند.» (۱۶)

در اینجا نیز از منابع مهم اهل سنت و از احمد بن حنبل روایت صحیحی چنین نقل شده است: «حدثنا عبد اللَّهِ قال حدثنی أبی قال ثنا عبداللَّهِ بن مُحَمَّدِ بن أبی شَیْبَهَ قال عبداللَّهِ وَسَمِعْتُهُ من عبداللَّه بن أبی شَیْبَهَ قال ثنا محمد بن فُضَیْلٍ عَنِ الْوَلِیدِ بن جُمَیْعٍ عن أبی الطُّفَیْلِ قال لَمَّا قُبِضَ رسول اللَّهِ صلى‌الله علیه وسلّم أَرْسَلَتْ فَاطِمَهُ إلى أبی بَکْرٍ أنت وَرِثْتَ رَسُولَ‌اللَّهِ صلى‌الله علیه‌وسلم أَمْ أَهْلُهُ قال فقال لاَ بَل أَهْلُهُ قالت فَأَیْنَ سَهْمُ رسول اللَّهِ قال فقال أبو بَکْرٍ إنی سمعت رَسُولَ‌اللَّهِ یقول إِنَّ اللَّهَ عز وجل إذا أَطْعَمَ نَبِیاًّ طُعمَهً ثُمَّ قَبَضَهُ جَعَلَهُ للذی یَقُومُ من بَعْدِهِ فَرَأَیْتُ أَنْ أَرُدَّهُ على الْمُسْلِمِینَ فقالت فَأَنْتَ وما سَمِعْتَ من رسول‌‎اللَّهِ أَعلَمُ؛

ابی طفیل گوید فاطمه«س» بعد از وفات پیامبر«ص» به ابوبکر فرمود: «آیا تو وارث رسول‌الله«ص» هستی یا خانواده‌اش؟» ابوبکر گفت: «خانواده‌اش.» حضرت فرمود: «پس سهم رسول‌الله«ص» کجاست؟» ابوبکر گفت: «هرگاه خداوند رزق و روزی را نصیب پیامبری بگرداند، پس از او برای جانشین وی قرار می‌‌دهد. من (ابوبکر) صلاح دیدم آن سهم را به مسلمانان برگردانم.» حضرت زهرا«س» فرمود: «تو به آنچه از رسول خدا«ص» شنیدی عالم‌تـری؟»(۱۷) 

گاهی بعضی از افراد اعتراض می‏کنند که برای علی«ع» و زهرا«س» تمام پول و ثروت دنیا پشیزی ارزش ندارد. کسی که می‏فرماید: «این دنیای شما در نزد من از یک عطسه بز بی‏ارزش‏تر است»، چطور مسئله فدک که پیش می‏آید حضرت زهرا«س» دنبال مال دنیا می‏رود؟ بردند که بردند. آیا این ارزش داشت که یک زن، دختر پیغمبر«ص» با آن حشمت و جلالت و عفاف، بیاید در مسجد پیغمبر«ص» و در میان مردم یک خطبه غرّا بخواند که مال مرا بردند؟ مگر مال دنیا چه ارزشی دارد؟جواب این است که اشتباه می‏کنید. یک وقت دنبال مال دنیا رفتن است و زهرا«س» می‏خواهد فدک را به یک نفر ببخشد؛ مثل مقداری جو که به او بخشیده باشد؛ ولی یک وقت عدالت و حق پایمال شده است. اینجاست که میان حق خودش و حق غیر هم فرق نمی‏گذارد. اینجاست که اگر اقدام نکند مسئول است  و حق و عدالت را خوار کرده و بی‏یاور گذاشته است. پس اینها جهاتش خیلی فرق می‏کند… اینجا اگر حقم را نگیرم ضد ارزش است، اگر بگیرم ارزش است. لذا دنبال حق رفتن ارزش است.(۱۸)

 

  1. ۳. اطاعت از ولایت

این نقل نیز از ابن قتیبه است که وقتی حضرت فاطمه «س» دید که شمشیر را بر سر امیر‌مومنان«ع» گرفتند و ایشان را تهدید ‌کردند که اگر بیعت نکند، آن حضرت را گردن خواهند زد، فرمود: «دست از پسر عمویم بردارید که به خدا سوگند که اگر او را رها نکنید، به سوی قبر پیامبر«ص» می‌روم و در حق شما نفرین خواهم کرد.» معطل هم نشد و به سوی قبر مطهر پیغمبر«ص» رفت، امیرالمومنین«ع» که چنین صحنه‌ای را دید، به سلمان فرمود: «سلمان برو و جلوی ایشان را بگیر که اگر نفرین کند، خدا عذابی خواهد فرستاد که دیگر کسی روی زمین باقی نخواهد ماند.» سلمان آمد تا مانع حضرت«س» شود و عرض کرد: «پدرتان رحمه‌للعالمین بود. نفرین نکنید.» حضرت فرمود: «ای سلمان! بگذار دادم را از این بیدادگران بگیرم.» سلمان عرض کرد: «این گفتۀ من نیست، این فرموده امیر‌مومنان«ع» است.» حضرت صدیقه طاهره«س» تا شنید که امیر‌المومنین«ع» دستور داده است، فرمود: «چون او فرمان داده است، من اطاعت می‌کنم و شکیبایی می‌ورزم و از خدا فقط می‌خواهم که بین ما و آنها داوری کند.»(۱۹)

از آنجا که آحاد مردم با روشنگری‌های حضرت زهرا«س» و خطبه‌های آتشین ایشان از ناراحتی و غضب آن حضرت نسبت به خلیفه وقت، آگاه و واقف شده بودند. وقتی حال حضرت فاطمه«س» رو به وخامت گذاشت، ابوبکر به همراه عمر با هدف بی‌تقصیر جلوه‌دادن خود و دلجویی ظاهری، به عیادت ایشان رفتند که با مخالفت سخت حضرت فاطمه«س» مواجه شدند. در نهایت با واسطه قرار دادن امیرالمومنین علی‌‌«ع» آن دو، حضرت زهرا«س» اجازه ورود به منزل را با این جمله دادند که: «الْبَیْتُ بَیْتُکَ وَ الْحُرَّهُ زَوْجَتُکَ افْعَلْ مَا تَشَاء: علی‌جان! خانه خانه توست و من همسر تو هستم. هر آنچه که خودت می‌دانی انجام بده.»(۲۰)

 

۴.سادگی و شکرگزاری

با وجود آنکه حضرت زهرا«س» در جایگاه دختر رهبر جهان اسلام می‌توانست از موقعیت خود بهره‌برداری بکند، امـا هرگز چنین نکرد. سلمان فارسی می‌گوید: «روزی حضرت فاطمه«س» را دیدم که چادری ساده بر سر داشت. با تعجب عرضه داشتم: عجبا! دختران پادشاهان ایران و قیصر روم بر کرسی‌های طلایی می‌نشینند و پارچه‌های زربافت و اشرافی به تن می‌کنند؛ امّا دختر رسول خدا«ص» که عظمت و جلالتش از همه آنها بالاتر و بیشتر است، نه چادر گران‌قیمت بر سر دارد و نه لباس‌های فاخر و زیبا بر تن می‌کند.» حضرت زهرا«س» فرمود: «یا سَلْمَانُ اِنَّ اللَّهَ ذَخَّرَ لَنَا الثِّیابَ وَ الْکَرَاسِی لِیومٍ آخِرٍ:‌ ای سلمان! خداوند [بزرگ] لباس‌های [زینتی] و تخت‌های [طلایی] را برای ما در روز قیامت ذخیره کرده است.»(۲۱)

 

دستور خدا بر ازدواج حضرت فاطمه«س» با امیرالمومنین علـی«ع»

حداقل بیست و پنج مورد احادیث مشترک بین فریقین شیعـه و سنـّی در مورد زهرای مرضیه«س» وجود دارد که یکی از این مشترکات، ازدواج آن‌حضرت با امیرالمومنین علی«ع» است. رسول خدا«ص» فرمودند: «یا عَلِیّ! إِنَّ اللّهَ أَمَرَنِی أَنْ أُزَوِّجَکَ فاطِمَه: یا علی! خدا به من دستور داد تا تو را به ازدواج فاطمه در آورم.»(۲۲) و این خود از فضایل بی‌بدیل آن بزرگواران است.

 

و ختم کلام اینکه:

گرچه رسیدن به اعماق دریای ژرف ممکن نیست، ولی کسی که تشنه دریای معنویت و معارف اهل بیت «ع» باشد، بایستی به هر مقدار که توان دارد، از این بحر معنا بهره‌مند می‌شود، هرچند لایق آن نباشد. امیرالمؤمنین«ع» فرمود: «اَلا وَ اِنَّکُم لا تَقدِرونَ عَلی ذلِک وَ لکِن اَعینونی بِوَرَعٍ وَ اجتِهادٍ وَ عِفَّهٍ وَ سُدادٍ.»  امیرالمؤمنین«ع» بعد از آنکه شیوه‌ زندگی زاهدانه خود را بیان کرد، فرمود: «شما نمی‌توانید مثل من رفتار کنید؛ امّا می‌توانید به من کمک کنید. با چه چیزی؟ با ورع، یعنی پرهیزگاری، اجتهاد، یعنی تلاش دائمی، عفت یعنی پاکدامنی و سداد یعنی کار را درست و محکم انجام دادن.»(۲۳)

 

پی‌نوشت‌ها:

۱٫٫ https://iqna.ir/fa/news/4029570 دیدگاه مستشرقان درباره حضرت فاطمه«س»؛ از هانری کوربن مسیحی تا خاخام یهودی، احمد جعفری استاد حوزه و دانشکاه؛ باربارا استواستر، هم کتابی به نام زن در قرآن، سنت و تفسیر با رویکرد تطبیقی دارد؛ او زنان زمان رسالت را با زنان مقدس در ادیان دیگر تطبیق داده و گفته است تصویر فاطمه«س» متافیزیکی است. سلیمان کتانی اندیشمند، نویسنده، ادیب و شاعر مسیحی لبنانی هم در کتابی درباره فاطمه«س» رویکرد تحلیلی به شخصیت ایشان داشته و گفته مقامی بالاتر از مقام فاطمه«س» وجود ندارد. او می‌گوید همین چهارچوب برای برازندگی فاطمه«س» کافی است که بگوییم او دختر پیامبر«ص» و همسر علی«ع» و مادر حسن و حسین«ع» است. (خانم باربارا استواسر، استاد زبان عربی در دانشکده ادبیات عرب دانشگاه جرج تاون در آمریکاست. وی در فاصله سال های ۱۹۹۳-۱۹۹۹ مدیر مرکز مطالعات معاصر عربی در همین دانشگاه بود و به مدت دو سال(۱۹۹۸ و ۱۹۹۱) نیز ریاست انجمن مطالعات خاورمیانه بر عهده داشت.)

۲٫بر اساس قاعده میسور که از قواعد فقهى بوده و مضمون آن این است که هرگاه انجام تکلیفى به صورت کامل با تمام اجزا و شرایط یا تمام مصادیق آن، دشوار یا ناممکن شود، به‏جا آوردن بخشى از آن که براى مکلف ممکن و مقدور است، از عهده او ساقط نمی‌شود.

۳٫مناوی، اتحاف السائل بما لفاطمه من الفضائل، ص ۲؛ ذخائرالعقبى، ص. ۳۶٫ فضائل فاطمه(س) از زبان عایشه آیت‌الله العظمی مکارم شیرازی https://makarem.ir/main.aspx?lid=0&typeinfo=42&catid=29523&pageindex=0&mid=325399

  1. ۳٫ hawzahnews.com/news/1000598-محورهای ۲۵گانۀ مشترک شیعه و سنّی در بارۀ حضرت فاطمه زهرا«س» حجه‌الاسلام والمسلمین محمد جواد طبسی، عوالم العلوم ج.۱، ص.۱۵۲؛ مرحوم علاّمه در کتاب الغدیر(۳) ۵۹ نفر از راویان این روایات را نام مى برد. برخى از آنها از این قرارند: ۱٫ابن أبی ملیکه، متوفّاى (۱۱۷) آن گونه که در روایت بخارى و مسلم و ابن ماجه و ابو داوود و احمد وحاکم است. ۲٫ عمرو بن دینار مکّى، متوفّاى (۱۲۵ یا ۱۲۶) چنانکه در صحیح بخارى و مسلم است. ۳٫احمد بن حنبل، متوفّاى (۲۴۱) در «مسند» خود. ۴٫بخارى، متوفّاى (۲۵۶) در «صحیح» خود در مناقب. و مستدرک الصحیحین، ج.۳، ص. ۱۵۶

همان و فضائل فاطمه‌الزهرا، ص.۳۷  ۴٫

۵٫بحارالانوار، جلد۲۷، صفحه ۱۳۹؛ تاویل الآیات الظاهره، ج.۲، ص. ۴۸۴

۶٫٫مجلسی، ۱۴۰۳ ق.، ج. ۵۳،صص.۱۸۰-۱۷۹

  1. صحیفۀ امام، جلد۲۰، ص.۴

۸٫٫بیانات در تاریخ ۲۵/۹/۷۱

۹٫هزار و یک نکته، نکته ۷۴۸، ص.۶۰۳و نیز شرح فص حکمه عصمتیه فی کلمه فاطمیه ص۱۵۶

۱۰٫«الدرّ المنثور فى‌التفسیر بالمأثور»، تألیف جلال الدین عبدالرحمن سیوطى است. سیوطی، دانشمندى دقیق و اهل تحقیق است که داراى آثار فراوانى بود. تخصّص و تبحّر وى بیشتر در علوم نقلى بود و تألیفاتى که از وى منتشر شده یا براى وى ذکر کرده‌اند، از تبحّر او در علوم نقلى حکایت دارد.

۱۱٫الاحتجاج، ج.۱، ص.۲۶۹؛ دلائل الامامه،ص.۳۶٫ این خطبه از خطبه‌های مشهوری است که علمای بزرگ شیعه و اهل سنّت با سلسله سندهای بسیار آن را نقل کرده‌اند و هرگز خبر واحد نیست. از جمله ابن ابی الحدید معتزلی دانشمند معروف اهل سنّت در «شرح نهج البلاغه» در شرح نامه «عثمان بن حنیف» در فصل اوّل تصریح می کند: «اسنادی را که من برای این خطبه در این جا آورده‌ام از هیچ یک از کتب شیعه نگرفته‌ام.»

۱۲٫٫همان صص.۲۷۳-۲۷۲

۱۳٫در جنوب شرقی مدینه و در نزدیکی‌های خیبر آباد‌ی‌های پراکنده‌، چشمه‌‌سارها و قنات‌های فراوانی در قدیم وجود داشته‌اند که آن منطقه را فدک می‌‌خواندند. (نکته قابل تامل اینکه: به خاطر حاصلخیز بودن این سرزمین، یهودیان از دیرباز بر آن استیلا یافتند و قدرت سیاسی، نظامی و اقتصادی خود را بر اطراف توسعه دادند و تقریباً همه مناطق اعم از یثرب وحومه را زیر سلطه شدید خود گرفتند.)

  1. صحیح بخاری، ج.۵، ۸۲؛/ و صحیح مسلم، ج.۵، ص.۱۵۳؛/ و بحارالانوار، ج.۲۹، ص.۱۱۸، به نقل از چشمه در بستر، ص.۲۶۹؛ شرح نهج‌البلاغه ابن ابی الحدید، ج.۱۶، صص. ۲۳۱-۲۱۶، و…،

برای اطلاع بیشتر از فدک، ارزش و مقدار درآمد آن، چگونگی بخشش آن توسط پیامبر اکرم«ص» به فاطمه«س» و سرنوشت آن و… ر. ک به «فروغ ولایت»، جعفر سبحانی،۲۵۸-۱۹۵٫ «شیخ شهاب‌الدین حموی شافعی» از علمای اهل سنت نیز در «معجم البلدان،ج.۴، ص. ۱۷۰» می‌نویسد: «فدک ملکی است که اختیار آن را خدا به پیامبر«ص» واگذاشته است و ایشان آن را به امر خدا به دخترش فاطمه«س» بخشیده است. https://fa.shafaqna.com/news/126956

۱۵٫الشیبانی، ابوعبد الله أحمد بن حنبل (متوفاى۲۴۱هـ)، مسند أحمد بن حنبل، ج.۱، ص.،۴ ناشر: مؤسسه قرطبه – مصر.

۱۶٫استاد شهید مطهری، مجموعه آثار قم ,انتشارات صدرا،ج.۲۴، ص.۲۶۰

۱۷٫٫ Beytolahzan.ir/?p=907 دکتر رجبی دوانی

۱۸٫بحارالانوار،ج.۸، ص.۳۰۳

  1. بحارالانوار، ج.۸، ص ۳۰۳

۲۰٫منابع: الصواعق المحرقه باب ۱۱ ص ۱۴۲/ ذخائر العقبى ص.۳۰ و ۳۱/ تذکره الخواص ص ۲۷۶/ مناقب الإمام علی من الریاض النضره ص۱۴۱/ نور الأبصار، ص.۵۳

۲۱٫ بیانات رهبر معظم انقلاب (۳۰/۶/۷۵)-(۳۱/۱/۹۳)

17فوریه/21

جامعه‌ای بر مدار امامت

ماجرای سقیفه تلخ‌ترین حادثه در صدر اسلام است، زیرا پس از قدرت‌گیری حاکمان در مسند حکومت اسلامی، آسیب‌های بزرگی برای اسلام پدید آمدند و جامعه از ارزش اصیل دینی و آموزه‌های کتاب الهی و میراث محمدی دور شد. از این‌رو فاطمه زهرا«س» به مردم هشدار می‌دهند که خود را برای رویارویی با شرایط فتنه آماده کنند و آنان را از شمشیرهای کشیده و برنده، حملات پیاپی تجاوزگران، فراگیر شدن هرج و مرج و گرفتار شدن جامعه در استبداد و خودکامگی ستمکاران بیم دادند.

ایشان کارگردانان سقیفه را مخاطب ندای گمراه‌کننده شیطان نامیدند که برای خاموش کردن نور دین مبین و سست کردن سنت‌های پیامبر برگزیده«ص» آماده شده بودند.

از نگاه حضرت زهرا«س» حکومتی می‌تواند عدالت را در جامعه اجرا و انتظارات دین را دراین باره تأمین کند که حاکمان آن، خود عادل باشند و دستیابی آنها به قدرت بر اساس موازین عادلانه صورت گرفته باشد. با قدرت فراهم آمده از جور و تصاحب ناحق، نه تنها نمی‌توان عدالت را برقرار کرد، بلکه دستاوردهای پیامبر اکرم«ص» و مردم در طول ۲۳ سال رهبری آن حضرت، از دست خواهد رفت که همین هم شد و با حاکمیت افراد ستمگر، افراد صالح و شایسته برای زمامداری خانه نشین شدند.

حضرت زهرا«س» به این نکته اشاره می‌فرمایند که پس از رحلت رسول گرامی اسلام«ص»، جامه دین کهنه شد؛ فرومایگان منزلت یافتند؛ مردم کسی را که به زمامداری سزاوارتر بود، از خود دور کردند و به راحتی و آسایش خو گرفتند.

حضرت فاطمه«س» روی گرداندن از وظایف را موجب شرک و خروج از ایمان می‌دانستند و می‌فرمودند که خدای متعال اشیاء را آفرید و به قدرت خویش، بدون پیروی و تقلید از کسی و یا نیاز به دیگران، پدیده‌ها را به وجود آورد. یکی از اهداف این آفرینش، بی‌گمان بزرگداشت دعوت الهی و ایجاد انگیزه لازم و حجت برای اطاعت از فرمان الهی و پرستش همه جانبه اوست. آن حضرت تصریح می‌کنند که انسان در همه‌ حال باید در چهارچوب اطاعت و عبودیت الهی حرکت کند. از این‌رو به شدت به مقابله با جریان انحرافی سقیفه که مسیر تعیین شده مشروعیت الهی سیاست و حاکمیت اسلامی را تغییر داد، برخاستند. حضرت فاطمه«س» خلافت را یک امر الهی و منوط به حکم خداوند و خلافت زمامداران سقیفه را نامشروع می‌دانستند، زیرا هیچ بهانه‌ای جز بیم از بروز فتنه نتوانستند ارائه کنند؛ در حالی که این کار آنان فتنه انگیزی و خروج از مسیر عدالت بود.

حضرت فاطمه زهرا «ع» برای گذار از این آسیب‌ها، تنها راه چاره را حرکت در قالب نظام امامت می‌دانستند که رهبر آن از سوی خداوند متعال منصوب می‌شود. در این راستا آن حضرت انتقادهای جدی خود را نسبت به کوتاهی پیمان شکنان و سستی مردم در انجام این وظیفه الهی و دوری از امامت و خلافت امیرمومنان«ع» اعلام می‌داشتند و در مواضع مختلف، از جمله خطبه فدکیه، به سرزنش آنان می‌پرداختند که هم در رفتار و هم در گفتار به باطل گراییده‌اند.

ایشان می‌فرمایند: «مَعاشِرَ الْمُسْلِمینَ الْمُسْرِعَهِ اِلى قیلِ الْباطِلِ، الْمُغْضِیَهِ عَلَى الْفِعلِ الْقَبیحِ الْخاسِرِ، اَفَلا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْانَ اَم‏عَلی قُلُوبٍ اَقْفالُها،(۱) ای گروه مسلمانانی که به سوی سخن باطل شتافته و چشم بر عمل زشت و زیان بار بسته‌اید! آیا در قرآن تدبر نمی‌کنید یا بر دل‌های شما قفل زده شده است؟»

امامت جانشینی پیامبر اکرم«ص» و رهبری جامعه اسلامی در امور دینی و دنیوی و معیار برای هدایت جامعه عادل بودن رهبر است. در نگاه حضرت فاطمه زهرا«س»، خداوند، پیروی از اهل بیت«ع» را زمینه سامان یافتن امور و نظام ارزشی و امامت آنان را پناهگاهی برای جلوگیری از دوگانگی قرار داده است؛ همسان تعبیری که امیرالمؤمنین«ع» ارائه فرمودند و آن را به نخ تسبیح تشبیه کردند که موجب جمع شدن و اتصال دانه‌های تسبیح به یکدیگر است و با پاره شدن آن، همه دانه‌ها پراکنده و از هم گسیخته خواهند شد.

در منظر حضرت فاطمه زهرا «ع» آیا کسی که به سوی حق رهبری می‌کند سزاوارتر برای رهبری است یا آنکه راه نمی‌یابد، مگر آنکه خود هدایت شود؟ طبعاً قدرتی که از این منبع و خاستگاه به وجود می‌آید، باید مردم را به فرمان خدا و سعادت جامعه هدایت کند. در غیر این صورت چنین قدرتی مشروعیت ندارد.

حضرت با توجه به ویژگی امام در جامعه اسلامی، به تبیین جایگاه امامت و رهبری و کارکرد اساسی آن که همان هدایت همه جانبه است، می‌پردازند‌ و تأکید می‌کنند که اهل بیت«ع» وسیله‌ای میان خداوند و خلق، جایگاه پاکی‌ها، برگزیدگان خدا، دلیل روشن و آشکار پروردگار و وارثان پیامبران الهی‌اند.

ایشان اطاعت از اهل‌بیت«ع» را موجب نظام یافتن دین و استمرار شریعت می‌دانند؛ زیرا غیبت امام موجب نابودی دین و تغییر سنت‌ها و احکام و افزایش بدعت‌ها می‌شود.

جابربن عبدالله انصاری از لوحی به رنگ زمرد یاد می‌کند که در دست‌های حضرت فاطمه«ع» دیده بود و اسامی رسول خدا«ص» و دوازده امام معصوم«ع» با خطی سفید و نورانی بر آن نگاشته شده بود. این لوح هدیه خدا به پیامبر«ص» و هدیه ایشان به دخترشان فاطمه«س» بوده تا بشارتی فرح‌بخش برای ایشان باشد.

حضرت زهرا«س» ضمن اشاره به ویژگی‌ها و کار ویژۀ حاکمیت هدایت‌گستر اهل بیت«ع» به صراحت بیان می‌فرمایند که چنانکه علی«ع» مصدر کاری قرار می‌گرفتند که پیامبر«ص» به عهده ایشان نهادند، آنگاه که مردم از راه روشن روی می‌گرداندند، آنان را به راه راست هدایت می‌کردند. البته این هدایت با آرامش و ملاطفت و رفاه همراه بود؛ که کسی آسیبی نمی‌دید؛ رهسپاری خسته نمی‌شد و امیر مؤمنان«ع» آنان را به سرچشمه‌ای  گوارا می‌رساند و سیراب‌ می کرد. این نکته را نیز باید مدنظر داشت که جامعه باید بر محور رضایت فاطمه«س» سمت و سو می‌یافت، زیرا پیامبر«ص» در باره جایگاه و منزلت دخت خویش فرموده بودند: «إِنَّمَا فَاطِمَهُ بَضْعَهٌ مِنِّی مَنْ آذَاهَا فَقَدْ آذَانِی، وَ مَنْ أَحَبَّهَا فَقَدْ أَحَبَّنِی، وَ مَنْ سَرَّهَا فَقَدْ سَرَّنِی(۲)؛ فاطمه پاره تن من است. هر که او را شاد سازد، مرا شاد ساخته و هر که او را اندوهناک کند، مرا اندوهناک کرده است. فاطمه از همه مردم پیش من عزیزتر است.

بدیهی است رویگردانی غاصبان خلافت از خواست فاطمه«س»، آزار و ناراحتی پیامبر اکرم«ص» را در پی داشته است.

پی‌نوشت‌ها:

  1. سوره مبارک محمد/۲۴
  2. امالی شیخ مفید، ص ۲۶۰٫

 

03ژانویه/21

سیاسـت تا دیانـت

تاریخ پژوهی در مکتب بیم و امید

از آنجا که دولت بیم و امید پس از هفت سال و اندی، حکمرانی توأم با کامروایی برای خودش به مکتبی تبدیل شده و در همه عرصه‌ها تأثیرات شگرفی بر جای گذارده، خوب است جهت تیمن و تبرک، یکی دو نمونه از آثار این مکتب در عرصه پژوهش‌های تاریخی به اطلاع عموم برسد:

الف) نظریه صدر اسلام و خانه‌های بی در: «حسین دهباشی» از شاگردان «حسام الدین آشنا» و سازنده فیلم تبلیغاتی حسن روحانی در انتخابات سال ۹۲، پس از سال‌ها تتبع و پژوهش به این نتیجه رسید که در صدر اسلام خانه‌های مردم مدینه فاقد «در» بوده و به جای آن از یک تکه پارچه یا پرده استفاده می‌شده است. بنا بر این داستان حمله اشرار به خانه حضرت امیر«ع» و شکستن در خانه حضرت و جراحت حضرت زهرا «س» حقیقت ندارد و صرفاً باعث ایجاد شکاف میان شیعه و سنی و مانع تحقق وحدت اسلامی می‌شود.

ب) نظریه شمشیرهای بی تیغه: این نظریه توسط یکی دیگر از محققان مکتب بیم و امید یعنی استاد «حسام‌الدین دهبانی» ارائه شده است. بر اساس تحقیقات «استاد دهبانی» عرب‌های صدر اسلام آن قدرها دانش فنی و تکنولوژی نداشته‌اند که بخواهند برای شمشیر و خنجرشان «تیغه» درست کنند؛ لذا صرفاً دسته شمشیر و خنجر را بابت قمپز در کردن و پز دادن درون غلاف جا می‌دادند و برای خودشان کیف می‌کردند. ایشان تأکید کرده‌اند که محققان سال‌ها برای یافتن تیغه شمشیر و خنجر متعلق به صدر اسلام، جستجو و تحقیق کرده، ولی چیزی نیافته‌اند و شاهد و مدرکی هم که بتواند ثابت کند عرب آن روز به «فناوری تیغه‌سازی» دست یافته بوده، پیدا نکرده‌اند، لذا با قاطعیت و قبل از پایان دولت یازدهم، اعلام خواهند کرد که همه آنچه تحت عنوان ضربت خوردن حضرت امیر«ع» در ۱۹ ماه رمضان یا حوادث عاشورا روایت شده، جعلی است و حقیقت ندارد و موجب بروز کدورت میان مسلمانان هوادار بنی‌امیه با مسلمین حامی اهل‌بیت«ع» می‌شود. بر اساس پژوهش‌های استاد دهبانی، امیرمؤمنان«ع» با معاویه مذاکره کرده و توافق نامه «دمشق» را به شیوه برد – برد امضا کرده تا مانع از خونریزی بی‌حاصل و بروز جنگ شود. دهبانی در ادامه پژوهش‌های خود و بر اساس نظریه «شمشیرهای بی‌تیغه» ثابت کرده که حادثه عاشورا رخ نداده و اصولاً خنجر شمر تیغه‌ای نداشته تا به وسیله آن جنایتی را مرتکب شود و اختلاف میان امام حسین«ع» و یزید بر مبنای شکستن دیوار بی‌اعتمادی و گفت‌وگوهای چندجانبه میان طرفین حل و فصل شده است.

 

درجه‌بندی آدم‌ها

۱) طی حادثه‌ای تروریستی در فرانسه، فردی با چاقو به چند نفر حمله کرد.(یک ماه پیش)

* واکنش رئیس‌جمهور، وزیر امور خارجه و وزارت امور خارجه ایران به این حادثه: محکومیت شدید + ابراز همدردی با خانواده‌های قربانیان در اولین لحظات پس از حادثه

۲) درحمله تروریستی عوامل داعش به دانشگاه کابل، ده‌ها دانشجوی این دانشگاه کشته و زخمی شدند. (چند روز پیش)

* واکنش رئیس‌جمهور، وزیر امورخارجه و وزارت امور خارجه ایران به این جنایت: هان؟ چی؟ کجا؟ پس از چند روز از وقوع حمله!

نتیجه‌گیری اخلاقی:

آدم‌ها یا چشم آبی، موطلایی، مسیحی و غربی هستند که در این حالت آدم حسابی محسوب شده و پیشرفته، متمدن و درجه یک‌اند و زخمی شدن حتی یک نفر از آنها در حوادث تروریستی ضایعه‌ای جبران‌ناپذیر است و یا اینکه مسلمان ، غیر اروپایی و مو مشکی‌اند که در این حالت بود و نبودشان فرقی نمی‌کند و هر چه بمیرند مشکلی در مسیر تمدن و پیشرفت پیش نمی‌آید.

نتیجه‌گیری دیپلماتیک:

آمریکا و اروپا کدخدا و مباشرین کدخدا هستند در حالی که افغانی‌ها رعیت هم نیستند و با ارفاق رعیت «صفر» به حساب می‌آیند. یک دیپلمات هیچ وقت با کدخدا و رعیت صفر یکسان برخورد نمی‌کند.

 

 

 

 

دولت و دوراهی دعا و دیپلماسی

* معاون اول رئیس‌جمهور در پاسخ به این سئوال خبرنگاران که امیدی به کاهش قیمت‌ها هست؟ گفت: «دعا کنید!»

الف) نفس اینکه دیپلمات‌ها بالاخره به این نتیجه رسیده‌اند که باید به جای «کدخدا» به «خدا» متوسل شوند، اتفاق مبارکی است.

ب) سیره انبیاء و معصومین این بوده که برای حل مشکلات و معضلات، به همراه کار و تلاش معقول، توسل و دعا را هم جدی می‌گرفتند، اما اینکه کسانی مشکل‌سازی کنند و برای حل مشکلاتی که خود بانی آن بوده‌اند مردم را به دعا حواله دهند، نوبری است که فقط در بوستان «دیپلماسی» دیده می‌شود.

ج) اگر بنا باشد که مردم با دعا مشکلات اقتصادی و معیشتی خود را حل کنند، پس دیگر چه نیازی به دولت و معاون اول و وزارت خانه و دفتر و دستک است؟ می‌شود دولت را با تمام طول و عرض و هزینه‌ها و حقوق‌ها و مزایای شبه سلطنتی تعطیل و بودجه مربوطه را میان مردم تقسیم کرد. عملاً بخش زیادی از مشکلات مالی مردم حل خواهد شد و مردم هم به جان تعطیل‌کنندگان دولت «دعا» خواهند کرد.

 

ویروس حساس به دیانت

بر اساس تحقیقات گسترده‌ای که توسط متخصصان ستاد ملی کرونا صورت گرفته، ویروس کرونا علاقه ویژه‌ای به آلوده کردن اماکن دینی و افراد پای‌بند به شعائر مذهبی دارد و از محیط‌های لهو و لعب و افراد خوش‌گذران فراری است. بر همین مبنی این ستاد برای پیشگیری از گسترش بیماری کرونا و حفاظت از سلامت جامعه در برابر خطرات آن دستورالعمل زیر را صادر کرده است:

الف) کلیه اماکن دینی و مذهبی شامل مساجد، حرم‌های مطهر، بقاع متبرکه، حسینیه‌ها، تمامی نمازهای جمعه و جماعت و یادواره‌ها و مراسم شهدا و برنامه‌های سپاه و بسیج و هرگونه نشست و سخنرانی با محتوای دینی و مذهبی و برنامه‌های جشن یا عزاداری اهل‌بیت«ع» حتی اگر در آن برنامه کلیه دستورالعمل‌های بهداشتی کاملاً رعایت شوند، تا اطلاع ثانوی تعطیل هستند.

ب) حضور در برنامه‌هایی مانند تشییع جنازه شجریان و سایر سلبریتی‌های وابسته به جریان اصلاحات، سفر به اماکن تفریحی مانند کیش، حضور در بازارهای لوکس و پاساژگردی، برگزاری مسابقات ورزشی مانند کشتی و فوتبال، اجتماع در سواحل شمال و جنوب کشور و… به هر تعداد و حتی بدون رعایت پروتکل‌های بهداشتی بلامانع است و موجب شیوع کرونا نمی‌شود.

* ستاد کرونا در پاسخ به این پرسش که چرا در اربعین امسال با وجود اجتماع میلیونی مردم عراق، این کشور شاهد افزایش مرگ و میر ناشی از کرونا نبود؟ اعلام کرد جواب به این قبیل سئوالات وظیفه ما نیست.